نشانه هاى يار و چكامه انتظار

مهدى عليزاده

- ۲ -


2 - 1علايم متصل و نشانه‏ هاى منفصل

نخست به ذكر علايم متصل كه همان نشانه‏هاى مقارن ظهور هستند مى‏پردازيم و سپس علايم منفصل را در قالب سه دسته بيان مى‏كنيم.

الف - علايم پسينى (نشانه ‏هاى متصل)

1- علامت سال ظهور آن است كه عدد آن فرد (يعنى مختوم به  7 5 3 1يا  9) مى‏باشد و علامت روز ظهور آن است كه شنبه مصادف با عاشورا (دهم محرم) خواهد بود.[1]

 2-  صبح روز ظهور، افراد زير بالش خود صحيفه‏اى مى‏يابند كه بر آن نوشته شده: (طاعة معروفة).[2]

3 -  هنگام ظهور، ملكى (يا تكه ابرى) بر فراز وجود شريف حضرت بقيةالله الأعظم (عجل‏الله تعالى فرجه) ندا در مى‏دهد: (اين است مهدى (خليفة الله) او را تبعيت كنيد).[3]

 4-  عيسى بن مريم‏ عليهما السّلام  از آسمان فرود آمده و پشت سر امام‏ عليه السّلام نماز مى‏گذارد.[4]

 5- جبرئيل ‏عليه السّلام  از سمت راست و ميكائيل‏ عليه السّلام  از چپ، حضرت را مشايعت مى‏كنند.[5]  و جبرئيل خروش بر مى‏آورد: (البيعة لله).[6]

 6-  همزمان با سال ظهور، مردمان شاهد بيست و چهار نوبت بارش باران و رحمت الهى و سرسبزى و طراوت زمين و پديد آمدن بركات بيشمار خواهند بود.[7]

ب - علايم پيشينى (نشانه ‏هاى منفصل)  

علايم منفصل يا پيشينى ظهور خود به سه دسته‏ ى (حوادث خارق العاده)، (اوضاع عمومى اجتمات بشرى) و (متخاصمان؛ نيروها و چهره‏ ها) انقسام مى‏يابد كه در اينجا بخشى از علايم هر دسته را ذكر مى‏كنيم:

ب 1-  حوادث خارق العاده

  1- كسوف خورشيد در نيمه‏ ى رمضان و خسوف ماه در آخر آن ( بر خلاف قوانين حركات طبيعى اجرام آسمانى).[8]

2 -  فرو رفتن زمين در سرزمين (البيداء) (ميان مكه و مدينه) و قريه ى (جابيه)[9]  و قريه ى (حَرَسْتا).[10]

3 -  توقف سير خورشيد در آسمان از هنگام ظهر تا نيمه ‏هاى عصر.[11]

4 -  ظهور سرخى آفاق گسترى در آسمان.[12]

5 -  ظاهر شدن تصوير صورت و سينه‏اى در قرص خورشيد.[13]

6 - صيحه‏ ى آسمانى در ماه رمضان و نداى غيبى هاتفى كه نام حضرت و نام پدر بزرگوارشان را فرياد مى‏كند.[14]

7 -  مرگ‏هاى سرخ و سپيدى كه پيش از ظهور حضرت بسيارى از مردمان را هلاك مى‏سازد.[15]

2 ب -  اوضاع عمومى جوامع بشرى

احاديث بسيارى در كتب روايى شيعى و سنّى وارد شده كه اوضاع و احوال حاكم بر حيات عمومى نوع بشر را در سطح بين المللى، تيره و نابسامان و اسفناك ترسيم مى‏كند. به گوشه‏اى از آن‏ها اشاره مى‏كنيم:

 1 - زوال علم و معرفت و خردورزى و انتشار جهالت و تقليد.[16]

 2-  شيوع فساد مالى و جنسى و قتل و غارت و شهادت به دروغ.[17]

 3-  افزايش قيمت‏ها و صعوبت معاش و فراوانى مرگ و مير.[18]

4-  تكيه زدن حاكمان فاجر و ظالم بر اريكه ى قدرت. [19]

 5-  بى‏رونقى نماز و عبادت و رونق يافتن دروغ‏گويى و بى‏ثباتى مردم در دين خود.[20]

 6-  تشبّه زنان به مردان و مردان به زنان.[21]

3 ب-  متخاصمان (نيروها و چهره‏ها)

در احاديث باب علايم ظهور، بخشى از نشانه‏ هاى آغاز قيام حضرت حجت(عجل الله تعالى فرجه) به تبيين و ترسيم چهره‏ هاى دو اردوگاه حق و باطل و رهبران برجسته ى سياسى و فكرى آن‏ها و عملكرد سپاهيان اين دو جبهه اختصاص يافته است. پاره اى از آن‏ها را بيان مى‏كنيم:

1 - خروج سفيانى[22] نام اين فرد پليد كه رهبرى جبهه ‏ى باطل و نيروهاى مهدى ستيز را به عهده خواهد داشت، عثمان‏ بن عنبسةبن ابى سفيان است كه از ابوسفيان مشرك معروف صدر اسلام نَسَب مى‏برد. و همو لشكرى را تجهيز نموده براى مقابله‏ ى با امام به سوى مكه روانه مى‏كند كه زمين در صحراى البيداء، آنان را در كام خود مى‏كشد. به مدت  9ماه بر نواحى پنجگانه‏ ى دمشق، حمص، اردن، حلب و قنسرين حكومت خواهد كرد و خون‏هاى زيادى را خواهد ريخت تا اين كه سرانجام در منطقه‏ ى فلسطين شرقى به دست سپاهيان صاحب الزمان (عج) اسير شده و در كنار درياچه‏ ى (طبريّه) چونان گوسفندى سر از بدنش جدا مى‏گردد.

2 - ظهور شصت كذّاب كه مدعى نبوت‏اند.[23]

3 -  قيام دوزاده تن از آل ابى طالب كه مردم را به خود مى‏خوانند و سوداى پيشوايى دارند.[24]

4 -  قتل نفس زكيّه [25]

( درباره ى او توضيحى در پايان اين فصل ارايه مى‏شود).

5- قيام يمانى [26] (  در پايان اين قسمت، توضيحى درباره ‏ى وى خواهد آمد).

 6 - قيام سيد خراسانى (شعيب بن صالح) و خروج پرچم‏هاى سياه از خراسان در حمايت از موعود امم.[27]

7 -  ظهور مرد مغربى از مصر و تسلط وى بر شام.[28]

8 -  ورود پرچم‏هاى قيس و عرب به مصر.[29]

9 - ورود پرچم‏هاى كنده به خراسان.[30]

10  - پياده شدن برادران ترك در (الجزيرة) (علامه سيد محمد صدر معتقد است كه مقصود از جزيره، سرزمين مابين النهرين در عراق است كه در متون كهن بدين اسم ناميده مى‏شده است) و پياده شدن روميان در (الرملة) (آنچنان كه ياقوت حموى در معجم البلدان / ج  / 3ص  69آورده است، الرملة شهر بزرگ و مركزى منطقه ى فلسطين بوده كه از بين رفته است).[31]

(2 - 2 علايم حتمى و غير حتمى

(نشانه‏ هاى مقطوع و نشانه‏ هاى مشروط)

مسئله ‏ى يكم: توضيحى درباره‏ ى علايم غير حتمى

در برخى روايات، دسته‏اى از نشانه‏ هاى ظهور، علايم قطعى و تخلف‏ ناپذير شمرده شده است و چنان كه شيخ مفيد 1در جلد دوم الارشاد صفحه ى  370و شيخ‏ الطائفه در الغيبة صفحات  265 - 263تصريح كرده ‏اند، اين بدان معناست كه ساير علايم مذكور در روايات، طبق قانون بداء مشروط و قابل تغييرند. قابل تغيير بودن نشانه ‏هاى غير حتمى در منطق كلامى شيعه، به راحتى قابل توضيح است.

مى‏دانيم كه باور داشتن پديده ‏ى (بداء) يكى از ويژگى‏هاى منظومه‏ ى كلامى شيعى است. در كتب معتبر و مصادر روايى اصلى شيعه، احاديث بداء فراوان به چشم مى‏خورد كه هم از لحاظ سندى و هم از لحاظ دلالى، قطعى و كاملا قابل اعتمادند. مثلا در اصول كافى، كتاب توحيد، بابى مستقل به مسئله بداء اختصاص يافته كه مشتمل بر هفده حديث است و نيز جناب صدوق؛ در كتاب التوحيد، باب پنجاه و چهارم، يازده حديث را در اين خصوص گرد آورده است همچنان كه علامه مجلسى 1در جلد چهارم موسوعه‏ ى بحار الانوار، هفتاد حديث در اين باره ذكر مى‏كند [32]

بداء در لغت به معناى (ظهور) است. در باره ‏ى معناى اصطلاحى آن، استاد المتكلمين شيخ مفيد؛ مى‏گويد: بداء ظاهر گشتن امرى است كه وقوعش بعيد مى‏نموده است.[33]

همين تعريف از سوى متكلمان متأخر نيز مورد پذيرش قرار گرفته چنان كه جناب ملاعبدالرزاق لاهيجى قدس سره مى‏نويسد: بداء ظهور امرى است كه ظاهر، خلاف آن بوده باشد.[34]  بايد توجه داشت كه:

1- بداء در خصوص امور مشروط صورت مى‏پذيرد[35]  و از آنجا كه انسان‏ها به مشروط بودن آن حادثه‏ ى متوقع و نيز ماهيت شرط آن آگاهى ندارند، هنگامى كه به جهت فقدان يا انعدام آن شرط خفى و تبدل مصلحت، رخداد مورد انتظار حاصل نمى‏شود و يا بالعكس، مردمان آن را غريب مى‏شمارند و برخى به استبعادش مى‏پردازند.

2 - بداء در مرحله‏ ى (تقدير) اتفاق مى‏افتد و نه در مرحله (قضا) و مربوط به (لوح محو و اثبات) است و نه (لوح محفوظ).[36]

3 - بداء ويژه ى امور تكوينى بوده[37]  و به مثابه (نسخ) در امور تشريعى است[38]  چنان كه معلم ثالث جناب ميرداماد مى‏گويد:

فالنسخ كانّه بداءٌ تشريعى و البداء كانّه نسخٌ تكوينى. [39]

4 -  باور داشتن (بداء) اوج توحيد نظرى و تعظيم و تقديس حق سبحانه است چه آن كه عصاره‏ ى ايمان بدين كريمه قرآنى است كه: (كُلَّ يَوْمِ هُوَ فِى شَأن)[40]

بدين سبب در اثر وارد شده كه: ما عُظِّمَ اللّهُ بمثل البداء[41]  و عمل بر طبق بداء و مشيت جاريه‏ ى الهى، نهايت خاكسارى و كمال عبوديت و تسليم در برابر اراده و فرمان ربوبى است. به راستى كه: ما عُبِد اللَّهُ بشى‏ءٍ مثل البداء[42]

. مبحث بداء داراى ظرايف و نكات زيادى است[43]

كه در اينجا از ذكر آن‏ها صرف نظر مى‏كنيم و به بحث خود و نشانه‏ هاى غير قطعى و مشروط بازى مى‏گرديم.

بر پايه ى آنچه گذشت، حدوث برخى از نشانه ‏هاى ظهور مشروط به شرايطى است كه ما از آن‏ها بى‏اطلاعيم و ممكن است با فقدان اين شرايط، آن نشانه‏ها پديدار نگردد. در اين ميان نكته‏ ى بسيار ظريف و حائز اهميت، رابطه‏ ى ميان نشانه ‏هاى غير حتمى و مسئله‏ ى بداء ازيك سو و دعا براى تسريع ظهور و تعجيل در فرج حضرت صاحب الامرعليه السّلام  از سوى ديگر است.

مى‏دانيم كه توصيه‏هاى فراوان و سفارش‏هاى مؤكدى از سوى ائمه هدى‏عليهم السّلام  مبنى بر لزوم، الحاح و اصرار در دعا براى تسريع فرج ولى عصر(عجل الله تعالى فرجه) (مانند دعاى معروف اللهمّ عجّل لوليك الفرج و العافية و النصر و امثال آن) به ما رسيده است. [44]

و شايد از همه مهم‏تر دستور صادره از ناحيه مقدسه‏ ى شخص امام زمان‏ عليه السّلام باشد كه در توقيع ارسال شده براى اسحاق بن يعقوب وارد شده است؛ حضرت در آنجا مى‏فرمايند: (...واكثروا الدعاء بتعجيل الفرج...)[45] و بيش از پيش براى تعجيل فرج دعا كنيد.

و از طرفى نيز مى‏دانيم كه دعا -مانند صدقه و برّ به والدين- بر مقدّرات تكوينيه (امور محتمل الوقوع و مشروط ى كه در لوح محو و اثبات، درج شده و عواملى چون دعا و صدقه در شروط آن‏ها تغييراتى را ايجاد مى‏كنند) تأثير مى‏گذارد.

 رُوِىَ عَن النبى‏صلى الله عليه و آله  انه قال: (لايَنْفَعُ الحَذَرُ مِن القَدَرِ ولكنَّ اللّهَ يَمْحُو بالدعاءِ ما يَشاءُ مِن القَدرِ)[46]

از رسول خداصلى الله عليه و آله  نقل شده كه فرمود: (فرار از تقدير الهى سودى ندارد ولى خداوند با دعا مقدراتى را كه بخواهد محو مى‏سازد).

(عالم عامل و حكيم متأله جناب ميرداماد 2رساله ى وزين خود را چنين ناميده: (نبراس الضياء در شرح باب بداء و اثبات سودمندى دعا) تا اين نكته را به مخاطب بفهماند كه دعا بر پايه‏ ى قانون بداء مى‏تواند كارگر افتد و سودمند واقع شود).


پى‏نوشتها:

[1]    الارشاد / مفيد / ج  / 2ص  379اِعلام الورى بأعلام الهدى / طبرسى / ص  429الغيبة / طوسى / صص  452و  453كشف الغمة / ج  / 2صص  360و  459القطر الشهدى فى اوصاف المهدى / الحلوانى / ص  50الفصول المهمّة / ابن صبّاغ مالكى / ص  291نوادر الاخبار فى ما يتعلق باصول الدين / فيض كاشانى / ص  299بحارالانوار / مجلسى / ج  / 52ص  291العطر الوردى / بلبيسى / ص   51

[2]      إكمال ‏الدين/ صدوق / ج  / 2ص  654نوادر الاخبار / ص  300العدد القوية / على بن يوسف‏ الحلى / ص  66بحارالانوار / ج  / 52ص  305منتخب الانوارالمضيئة / ص  .311

[3]      كشف الغمة / الأربلى / ج  / 3صص  373و  379و  389نوادر الاخبار / ص  300و در منابع اهل سنت: القطر الشهدى / ص  53العطر الوردى/ ص  54تاريخ الخميس / ج  / 2ص  288جواهر العقدين / ص  435لسان الميزان / ج  /1ص  105البيان / ص  93الفصول المهمّة / ص  288اسعاف الراغبين / ص  137ينابيع المودة / ص  .476

[4]      إكمال الدين / ج  / 1صص  251و  331اعلام الورى / ص  463بشارة المصطفى / طبرى / ص  381تفسير القمى/ ج  / 1ص  198مختصر البصائر / ص  32كشف الغمة / ج  / 3ص  378الملاحم و الفتن / سيد بن طاووس / باب  186و  / 187صص  84 - 82و در منابع اهل سنت: صحيح مسلم / ج  / 1ص  95سنن ابن ماجة / ج  / 9ص   519البيان  / صص  76و  86تيسير الوصول / ج  / 2ص  237عقد الدرر / صص  297 - 291الصواعق المحرقة / ص  98مصابيح السنة / ج  / 2ص  141الحاوى للفتاوى / ج  / 2ص  64روح المعانى / ج  / 25ص  95غاية المأمول / ج  / 5ص  365العطر الوردى / ص    .45

[5]      إكمال الدين / ج  268 / 1الارشاد / ج  / 2ص  380اعلام الورى / ص   460 بحار الانوار / ج  / 52ص  336نوادر الاخبار / ص  301و  308و در منابع اهل سنت با اختلافى اندك: القطر الشهدى / ص  64العطر الوردى / ص  64عقد الدرر / صص  136و  .157

[6]      الارشاد / ج  / 2ص  379اعلام الورى / ص  429كشف الغمة / ج  / 2ص  460نوادر الاخبار / ص  299بحار الانوار / ج  / 52ص    .291

[7]  الارشاد / ج  / 2ص  370اعلام الورى / ص  429بشارة المصطفى / ص  383كشف الغمة / ج  / 3ص  356الغيبة / طوسى / ص  443نوادر الاخبار / ص  290و ظهور بركات بيشمار: القول المختصر / ابن حجر هيتمى / ص  56تذكرة الحفاظ / الذهبى / ج  / 3ص  838ينابيع المودة / ص  467منتخب كنزالعمال / ج  / 6ص  32مشكاة المصابيح / خطيب تبريزى / ج  / 3ص  24الصواعق المحرقة / ابن حجرهيتمى / ص  97المستدرك على الصيحين / حاكم نيشابورى / ج  / 4صص  557و  558البيان / كنجى / ص  316مشارق الأنوار / حمزاوى / ص  152اسعاف الراغبين / صبان / ص  148مصابيح السنة / بغوى / ج  / 2ص  134عقد الدرر / صص  73و  92الفصول المهمّة / صص  288و  289و  .300

[8]      الارشاد/ ج  / 2ص  368اعلام الورى / ص  429الكافى / كلينى / ج  / 8صص  179و  180الغيبة / نعمانى / ص  181الغيبة / طوسى / ص  444العدد القويّة / ص  66الخرائج / ج  / 3ص  1158الصراط المستقيم / زين الدين نباطى / ج  / 2ص  249نوادر الاخبار / ص  288منتخب الانوار المضيئة / ص  312بحار الانوار / ج  / 52ص  213و در منابع اهل سنت قريب به آن: القطر الشهدى / ص  63العطر الوردى / ص  63عقد الدرر / ص  98و در برخى نصوص اهل سنت به جاى ماه (رمضان)، ماه (شعبان) ذكر شده است: العرائس الواضحة / ص  106جالية الكدر / ص 208

[9]      الارشاد / ج  2ص  368اعلام الورى / ص  429الغيبة / نعمانى / صص  175و  187مجمع البيان / طبرسى / ج  / 4ص  398الخرائج / ج  / 3ص  1156اكمال الدين / ج  / 2صص  649و  650بحارالانوار / ج  / 52ص  221و در منابع اهل سنت: عقد الدرر / مقدسى / صص  85و  117و  118و  124و  129سنن ابن ماجة / ج  / 2ص  1351القول المختصر / ص  56سنن ابى داود / ج  / 4ص  152مسند احمد بن حنبل / ج  / 6ص  316منتخب كنز العمّال / ج  / 6ص  31جالية الكدر / ص  208العرائس الواضحة / ص  106مجمع الزوائد / ج  / 7ص  316اشعّة اللمعات / ج  / 4ص 338

[10]  الغيبة / طوسى / ص  461الخرائج / ج  / 3ص  1151و در منابع اهل سنت: القطر الشهدى / الحلوانى / ص 61العطر الوردى / بلبيسى / ص  61به نقل از: القول المختصر هيمتى؛ عقد الدرر / ص 127

[11]  الارشاد / ج  / 2ص  373اعلام الورى / ص  428كشف الغمّة / ج  / 3ص  352اثبات الهداة / ج  / 3ص  732منتخب الانوار المضيئة / ص  306نوادر الاخبار / ص  289بحار الانوار / ج  / 52ص  221عقد الدرر / ص  .156

[12]      الارشاد / ج  / 2ص  368اعلام الورى / ص  429بحار الانوار / ج  / 52ص  221نوادر الاخبار / ص  289و در منابع اهل سنت: القطر الشهدى / ص  60جالية الكدر / ص  208العرائس الواضحة / ص  106عقد الدرر / ص  .145

[13]      الارشاد / ج  / 2ص  373اعلام الورى / ص  428كشف الغمة / ج  / 3ص  356منتخب الأنوار المضيئة / ص  306إثبات الهداة / شيخ حرّ عاملى / ج  / 3ص  732بحار الانوار / ج  / 52ص  221إلزام الناصب في إثبات الحجّة الغائب / حائرى / ص 185

[14]  الارشاد / ج  / 2ص  372اكمال الدين / ج  / 1ص  328اعلام الورى / ص  426الغيبة / نعمانى / ص  170الغيبة / طوسى / صص  433و  434كشف الغمة / ج  / 3صص  355و  360اثبات الهداة / ج  / 3ص  428الكافى / ج  / 8صص  209و  258تفسير العياشى / ج  / 1ص  64الاختصاص / مفيد ص  255بحار الانوار / ج  / 52ص  288و در منابع اهل سنت: الفصول المهمّة / ص 310عقد الدرر / صص  139و  140و  144و 145

[15]      إكمال الدين / ج  / 2ص  655اعلام الورى / ص  427العدد القويّة / ص  61الغيبة / نعمانى / ص  185اثبات الهداة / ج  / 3ص  723الغيبة / طوسى / ص  438بحار الانوار/ ج  / 2ص  211و در منابع اهل سنت: الفصول المهمّة / ص  .301

[16]      الكافى / ج  / 1صص  36 - 31الملاحم والفتن / سيد ابن طاووس / صص  105و  157بحارالانوار / ج  / 52ص  212و ج  / 53صص  140و  141الزام الناصب / ص  64و درمنابع اهل سنت: صحيح مسلم / ج  / 8ص 57

[17]      الكافى / ج  / 8صص  36 - 31تحف العقول / حرّانى / ص  43اعلام الورى / ص  431كشف الغمة / ج  / 3ص  324بحار الانوار / ج  / 52ص  192و در منابع اهل سنت: العطر الوردى / ص  58عقد الدرر / ص  155مسند احمد بن حنبل / ج  / 2ص  418نور الابصار / شبلنجى / ص 172

[18]      الارشاد / ج  / 2ص  378دلائل الامامة / طبرى / ص  259اكمال الدين / ج  / 2ص  649الغيبة / نعمانى / صص  167و  178اعلام الورى / ص  427تحف العقول / ص  43العدد القويّة / ص  66منتخب الانوار المضيئة / ص  313و در منابع اهل سنت: العطر الوردى / صص  54و 55

[19]    الخرائج / ج  / 3ص  1134تحف العقول / ص  43المحجّة البيضاء / فيض كاشانى / ج  / 1ص  125بشارة الاسلام / الكاظمى / صص  76و  77الزام الناصب / ص  195بحار الانوار / ج  / 52ص  263الملاحم و الفتن / باب  / 171ص  77و در منابع اهل سنت: عقد الدرر / ص  155الحاوى للفتاوى / جلال الدين سيوطى / ج  / 2ص 135

[20]      الغيبة / نعمانى / ص  138بحار الانوار / ج  / 52صص  101و  257و  264الكافى / ج  / 8ص  34

و در منابع اهل سنت: العطر الوردى / ص  55الحاوى للفتاوى / ج  / 2ص  159عقد الدرر / ص 155

[21]      اعلام الورى / ص  433المحجّة البيضاء / ج  / 3ص  342الكافى / ج  / 8ص  33نهج الفصاحة / ج  / 2ص  474مثير الأحزان / الجواهرى / ص  298الزام الناصب / ص  180بشارة الاسلام / صص  26و  44بحار الانوار / ج  / 52صص  263و  264الخرائج / ج  / 3ص 1134

[23]      الارشاد / ج  / 2ص  369الغيبة / طوسى / ج  / 4ص  434اعلام الورى / ص  426الخرائج / ج  / 3ص  1149نوادر الاخبار / ص  289بحار الانوار / ج  / 52ص  209و در منابع اهل سنت: جالية الكدر / ص  208العرائس الواضحة / ص  106عقد الدرر / ص 154

[24]    الارشاد / ج  / 2ص  372اعلام الورى / ص  426الغيبة / طوسى / ص  437نوادر الاخبار / ص  293الخرائج / ج  / 3ص  1162بحار الانوار / ج  / 52ص 209

[25]   الارشاد / ج  / 2ص  368اكمال الدين / ج  / 2ص  649الغبية / طوسى / صص  436و  437و  445اعلام الورى / ص  427الغيبة / نعمانى / صص  169و  172و  176الكافى / ج  / 1ص  337و ج  / 8ص  258الخصال / ص  303الخرائج / ج  / 3صص  1154و  1162منتخب الانوار المضيئة / ص  310بحارالانوار / ج  / 52ص  203و در منابع اهل سنت: عقد الدرر / ص 100

[26]    اكمال الدين / ج  / 2ص  649الكافى / ج  / 8صص  189و  258الخصال / ص  303الخرائج / ج  / 3ص  1163الغيبة / نعمانى / صص  171و  180الغيبة / طوسى / ص  446اعلام الورى / ص  429الارشاد / ج  / 2ص  375بحارالانوار / ج  / 52ص  210و در منابع اهل سنت: عقد الدرر / ص  151البيان / ص  77جالية الكدر / ص  208نورالابصار / ص  172العرائس الواضحة / ص 106

[27]  الارشاد / ج  / 2ص  375الملاحم و الفتن / ابواب  92و  93و  94و  / 95صص  52و  53الغيبة / نعمانى / صص  171و  173الغيبة / طوسى / صص  444و  452كشف الغمة / ج  / 3صص  377 - 375الحجة البيضاء / ج  / 4صص  243و  343بحارالانوار / ج  / 52ص  210اعلام الورى / ص  429و در منابع اهل سنت: سنن ترمذى / ج  / 3ص  362البيان / ص  17الصواعق المحرقة / ص  163منتخب كنزالعمال / ج  / 6ص  29ذخائر العقبى / محب‏الدين طبرى / ص  117الحاوى للفتاوى / ج  / 2صص  139و  141و  145عقد الدرر / صص  90و  .174 - 166

[28]      الارشاد/ ج  / 2ص  368فلاح السائل / سيد ابن طاووس / ص  309الغيبة / طوسى/ ص  463الملاحم و الفتن / ص  77المحجة البيضاء / ج  / 4ص  342بحارالانوار / ج  / 52صص  214و  237و در منابع اهل سنت: الحاوى للفتاوى / ج  / 2صص  140و  144العرائس الواضحة /  106جالية الكدر / ص  208عقد الدرر / ص  .156

[29]      الارشاد / ج  / 2صص  369و  376و  377اعلام الورى / ص  429الغيبة / طوسى / صص  448و  449الخرائج / ج  / 3ص  1165كشف الغمة / ج  358 / 3منتخب الانوار المضيئة / ص  66اثبات الهداة / ج  / 3ص  728بحارالانوار / ج  / 52ص  214و در منابع اهل سنت: عقد الدرر /  83الفصول المهمة / ص  290جالية الكدر / ص  208العرائس الواضحة / ص  106

[30]   پيشين.

[31]    الارشاد / ج  / 2صص  368و  372الاختصاص / صص  255و  256اعلام الورى / ص  427تفسيرالعياشى / ج  / 1ص  64الغيبة / طوسى / صص  441و  442الخرائج / ج  / 3صص  1156و  1157الغيبة / نعمانى / ص  187كشف الغمة / ج  / 3ص  356الصراطالمستقيم / ج  / 2ص  249منتخب الانوار المضيئة / صص  62و  305نوادر الاخبار / ص  289بحارالانوار / ج  /52صص  212و  222و  237و در منابع اهل سنت: الفصول المهمة / ص 290عقد الدرر / ص  .124

[32]   ص 122 - 94

[33]  ر.ك. تصحيح الاعتقاد/ صص  51و 52

[34]      ر.ك. گوهر مراد / ص 292

[35]  ر.ك. تصحيح الاعتقاد / ص  52مصابيح الانوار/ سيدعبدالله بشر / ج  / 1ص  40علم اليقين / فيض كاشانى / ج  /1ص 177

[36]     مرآة العقول / علامه مجلسى / ج  / 2ص  132مصابيح الانوار / همانجا و شرح آن از فاضل طيبى؛ تصحيح الاعتقاد / همانجا.

[37]      نبراس الضياء و تسواء السواء فى شرح باب البداء و اثبات جدوى الدعاء / ميرداماد / ص  56و همين مضمون در: اوائل المقالات / امام محمد بن محمد بن نعمان العكبرى/ ص  94و الياقوت فى علم الكلام / ابواسحاق ابراهيم بن نوبخت / ص 58

[38]      اوائل المقالات / صص  46و  80جوابات المسالة الرازية / سيد مرتضى علم الهدى / ص  117نبراس الضياء / ص  55و قريب به آن عدة الاصول / طوسى/ ج  / 2ص  29و الغيبة / همو / صص432 - 429

[39]    نبراس الضياء / ص 56

[40]    الرحمن/  29براى آگاهى بيشتر: ر.ك. التوحيد / صدوق / ص 335

[41]      الكافى / ج  / 1باب البداء / ح  2التوحيد / صدوق / باب  / 54ح 2

[42]    الكافى / همان / ح  1التوحيد / همان / ح 1

[43]    براى آشنايى بيشتر نگاه كنيد به: تمهيد الاصول / شيخ طوسى / فصل دوم / ص  710شرح اصول الكافى / صدرالمتألهين / ص  381الاسفار الاربعة / همو / ج  / 6ص  399حاشية الميرزا الاشكورى على فصوص القونوى / ص  116الحدود و الحقائق / علم‏الهدى / ص  154رسائل الشريف المرتضى / ج  / 1صص  116و  117اللوامع الالهية / صص  235و  322و رساله‏هاى مستقل: هداية الورى فى شرح البداء / سيد كهنگى؛ اجابة الدعاء فى مسألة البداء / سيد كاظم عصار؛ بحوث حول البداء / بحرانى؛ البداء عند الشيعة / السيد الفانى.

[44]  ر.ك. مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم / موسوى اصفهانى، مؤلف جليل‏القدر اخبار و ادعيه ى ماثوره ى بسيارى را در اين خصوص ذكر كرده است.

[45] اكمال الدين / ج  / 2ص  485الاحتجاج / طبرسى / ج  / 2ص  281نوادر الاخبار / ص 274

[46]    الدر المنثور/سيوطى/ج /4ص  66و نيز نگاه كنيد به: التاج الجامع للاصول / منصور على ناصف / ج  /5صص  100و  101بحار الانوار / ج  / 90باب شانزدهم و ج  / 4صص 122 - 94