اميد عدل

هادى نجفى

- ۳ -


مهدي نزد اماميان

نه تنها در اعتقاد اماميّه نسبت به حضرت مهدي ترديدي نيست؛ بلکه آنان بدان حضرت شناخته مي شوند. اين اعتقاد سرچشمه در احاديث فراوان روايت شده از پيامبر واهل بيت عليهم السلام دارد که او - امام زنده نهان از ديده ها - را به ما شناسانده است.

دانشمندي شيعي را نمي توان سراغ گرفت که کتاب، يا رساله اي درباره امام مهدي نپرداخته باشد. ارائه فهرستي از نام اين گونه نگارش ها، از گذشته تا حال، مستلزم اختصاص دادن چندين جلد کتاب ضخيم بدين امر است که خارج از مقصود کتاب ما مي شود. ولي برخي گفته هاي دانشمندان شيعي، به ترتيب تاريخي، واز جهت تيمّن وتبرّک، به همراه يادي از برخي نگارش هاي آنان بدين شرح است:

59. ابومحمّد حسن بن موسي نوبختي - از بزرگان قرن سوم - در فرق الشّيعه مي گويد: (اصحاب او(83) پس از وي، به چهارده فرقه مي شوند...،(84) وفرقه دوازدهم - که همان اماميّه اند - بر خلاف تمامي فرقه هاي ديگر مي گويند که در زمين براي خداوند - عزّ وجلّ - حجّتي از فرزندان حسن بن علي وجود دارد، او وصايت پدر را همانند نخست، وهمچون گذشته بر عهده دارد...).(85)

60. سعد بن عبداللّه ابوخلف اشعري قمي از بزرگان قرن سوم در کتابش المقالات والفرق مي گويد: (پس فرقه اي - که به اماميّه مشهورند - از ميان ديگر گروه ها مي گويد: پس از درگذشت حسن بن علي، خداوند را حجّتي بر بندگانش، وخليفه اي در سرزمين هايش، وبرپادارنده امر او است.

از فرزندان حسن بن عليّ بن محمّد بن عليّ الرّضا است. امر کننده، نهي کننده، وتبليغ کننده از جانب پدرانش، وامانت دار گذشتگانش در آن چه که از دانش هاي الهي وکتاب ها، واحکام وواجبات، وسنّت هاي خداوند در وي به امانت نهاده اند، وبه آن چه که مردم - از امور ديني ومصالح دنيوي - بدان ها نياز دارند، آگاه است.

فرزند وجانشين پدر، وبرپادارنده امر امامت پس از او است. هدايت گر وگرداننده امّت به راه نخستين(86) وسنّت هاي پيشين امامان، جاري کننده آن چه که از ايشان فوت شده، وبرپادارنده آن چه از آنان باقي مانده است تا روز قيامت. از نوادگان اعقاب ونسل در نسل، وپيوسته بر يک شيوه ودر يک راه است....(87)

آن چه گذشت، از مأثورات ائمّه صادقين است درباره مطالبي که اين گروه از شيعيان اماميّه را در آن ردّي نيست، وشکّي بدان ندارند، واز اِجماع بر آن از جهت درستي اخبار روايت شده، واستواري هر يک از اسباب، ونيکويي اسناد آن ها، وثقه بودن راويان و... باز نگشته اند...).(88)

61. ابوبکر محمّد بن احمد بن عبداللّه بن اسماعيل بن ابوالثّلج کاتب بغدادي از حافظان ثقه وپيش کسوت - متولّد سال 237ق، ودرگذشته به سال 325، يا 323، يا 322ق - در تاريخ الائمّه(89) مي گويد: (قائم - که صلوات ودرود خدا بر او باد -؛ گفته اند که در سال دويست وپنجاه وهشت از پدرش به وجود آمد، وابومحمّد(90) در حالي که فرزندش دو سال وچهار ماه داشت، درگذشت - صلوات ودرود خدا بر همگي ايشان باد -).(91)

ودرباره فرزندان مي نويسد: (فرزندان م ح م د بن حسن عليهما السلام که دانستنش ويژه خداوند است).(92)

درباره مادرش مي گويد: (نام مادر قائم - که صلوات ودرود خدا بر او وبر پدرانش باد - را صغيره، حکيمه، نرجس وسوسن گفته اند. ابن همام گفته است که حکيمه نام عمّه ابومحمّد(93) است؛ همان که حديثي درباره ولادت صاحب الزّمان عليه السلام نقل کرده، وهمو روايت نموده که مادر فرزند، نامش نرجس است).(94)

درباره القاب حضرتش مي گويد: (قائم - که صلوات خدا بر او وپدرانش باد - هادي ومهدي است).(95) کنيه اش را چنين مي نگارد: (قائم - که صلوات خدا بر او باد -، ابوالقاسم است).(96)

پيرامون مدفنش مي گويد: (مدفن قائم چشم انتظار - که درود خدا بر او باد - را کسي جز خدا نداند که کجا است).(97)

درباره نوّاب وابواب حضرت چنين مي گويد: (... وکيلش عثمان بن سعيد؛ آن گاه که در بستر مرگ بود، فرزندش ابوجعفر محمّد بن عثمان را عهده دار مسؤوليّتي کرد که ابومحمّد حسن بن علي بر دوشش نهاده بود. ثقات شيعه به نقل از او گفته اند که او فرمود:

(هذا وَکيلي، وابْنه وَکيلُ ابْني)؛

(اين مرد، وکيل من، وفرزندش، وکيل فرزند من است)؛

يعني: ابوجعفر محمّد بن عثمان عَمْري. او نيز هنگام مرگ به ابوالقاسم حسين بن روح نُمَيري وصيّت کرد، وسپس به ابوالقاسم بن روح فرمان دادند تا امر وکالت را به ابوالحسن سَمُري سپارد، وپس از آن، کار وکالت بازماند؛ واللّه اعلم).(98)

62. ابوجعفر محمّد بن يعقوب بن اسحاق، ثقةالاسلام کليني - که علي التّحقيق به سال 329ق درگذشته است - بابي در تولّد حضرت صاحب عليه السلام پديد آورده، ودر آن گفته است: (او - عليه السّلام - در نيمه شعبان سال دويست وپنجاه وپنج زاده شد).(99)

63. شيخ بزرگوار محمّد بن ابراهيم نعماني، مشهور به ابن ابي زينب شاگرد وکاتب کليني، کتابش الغيبة را به غيبت مولايمان مهدي اختصاص داده که مي توان به آن مراجعه کرد.

64. شيخ بزرگوار ابوجعفر محمّد بن عليّ بن حسين بن بابويه قمي، صدوق امّت - متوفّاي سال 381ق - در اعتقادات مي نويسد: (... معتقديم که در روزگار ما حجّت خدا در زمين، وخليفه او بر بندگانش، قائم چشم انتظار محمّد بن حسن بن عليّ بن محمّد بن عليّ بن موسي بن جعفر بن محمّد بن عليّ بن حسين بن عليّ بن ابي طالب عليهم السلام است. همو که نبيّ اکرم از سوي خداوند - عزّ وجلّ - نام ونسبش را خبر داد.

همو که زمين را همان گونه که از ظلم وستم موج مي زند، از عدل وداد مي آکنَد. همو که خداوند دينش را به وسيله او آشکار مي کند، تا دين خدا بر همگي اديان پيروز گردد، اگرچه خوشايند مشرکان نباشد.(100)

همو که خدا به دست او مشرق ها ومغرب هاي زمين را فتح مي کند، تا آن که جايي باقي نماند، مگر گل بانگ اذان در آن به گوش رسد، وتمامي دين، از آنِ خدا گردد.(101)

اين همان مهدي است که پيامبر از او خبر داد. هنگامي که بيايد، عيسي بن مريم پشت سر او نماز مي گزارد. به جاي آوردن نماز به امامت او، همانند نمازخواندن پشت سر پيامبر خدا است؛ زيراکه خليفه همو است. ما معتقديم که قائم، جز او نمي تواند باشد، در غيبت مي ماند، اگرچه به اندازه عمر دنيا به طول انجامد.

قائم، جز او نيست؛ چراکه پيامبر وائمّه به نام ونسَب او دلالت کرده، ونصّ روايت هايشان درباره او است، وبه وي بشارت داده اند - صلوات خدا بر همگي ايشان باد -).(102)

65. هم چنين صدوق امّت، کتاب استوارش کمال الدّين وتمام النّعمة را در احوال مولايمان حضرت قائم نگاشته است.

66. شيخ ابوعبداللّه محمّد بن محمّد بن نعمان عُکبري بغدادي مفيد - درگذشته به سال 413ق - بابي را در کتابش ارشاد به ذکر قائم، تاريخ تولّد، براهين امامت، وبخشي از روايات پيرامون او، غيبت، سيره وي به هنگام قيام وزمان دولتش اختصاص داده است.(103) شيخ مفيد الفصول العشرة را نيز پيرامون غيبت نگاشته که لطيف، وشايسته مراجعه است.

67. ابوالحسن محمّد بن حسين بن موسي موسوي شريف رضي - درگذشته به سال 406ق - از شاگردان شيخ المشايخ ما ابن المعلّم، مفيد ومعلّم امّت، خطبه هايي از امام علي عليه السلام درباره فرزندش مهدي را در کتاب جاويدانش نهج البلاغه(104) نقل کرده است.

68. برادرش ابوالقاسم عليّ بن حسين بن موسي موسوي علم الهدي شريف مرتضي - درگذشته به سال 436ق - کتاب المُقنِع في الغيبة(105)، وبحثي از آن را در کتابش الشّافي(106) نگاشت.

وي هم چنين رسالةٌ في غيبة الحجّة(107) را پديد آورده، ودر آن گفته است: (...مخالفان ما در اين اعتقاد، گمان کرده اند که اثبات کلامي مسأله غيبت بر ما دشوار، وبر ايشان آسان است؛ ولي اين تنها موضوعي نيست که از روي جهالت بدان معتقد گشته اند، وبا تأمّل، آشکار مي شود که برعکسِ پندار آنان است...).(108)

69. شيخ تقي الدّين ابوصلاح حلبي - درگذشته به سال 447ق - فصلي درباره امامت حجّت بن الحسن را در کتاب کلامي اش تقريب المعارف(109) قرار داده است.

70. ابوجعفر محمّد بن حسن طوسي - درگذشته به سال 460ق - شيخ طايفه حقّ مدار، درباره مولايمان صاحب الزّمان کتاب الغيبه را نگاشت. وي در رساله مسائل کلاميّه در همين موضوع مي نويسد: (محمّد بن حسن مهدي عليه السلام زنده وموجود از زمان پدرش حسن عسکري تا هم اکنون؛ زيراکه امامت، لطفي است، ولطف در هر هنگامي بر خداوند متعال واجب است؛ پس هر وقت وزمان را چاره اي از وجود امام معصوم نباشد).(110)

71. شيخ ابوعلي فضل بن حسن بن فضل طبرسي صاحب مجمع البيان في تفسير القرآن - درگذشته به سال 548ق - در تاج المواليد بابي را در ذکر امام دوازدهم قرار داده است.(111)

72. حافظ شيخ ابومحمّد عبداللّه بن احمد بن احمد بن احمد بن عبداللّه بن نصر بن خَشّاب بغدادي - درگذشته به سال 567ق - در تاريخ مواليد الائمّه ووفياتهم مي گويد: (ذکر جانشين صالح عليه السلام؛ صدقة بن موسي از پدرم روايت کرده است که امام رضاعليه السلام مي فرمود:

(اَلْخَلَف الصَّالِح مِنْ وُلْدِ أَبي، مُحَمَّد الْحَسَن بْن عَلِيّ، وهُوَ صاحِب الزَّمان، وهُوَ الْمَهْديّ)؛(112)

(جانشين شايسته، از فرزندان ابومحمّد حسن بن علي است؛ او صاحب الزّمان است. او مهدي است...).

73. رضي الدّين ابوالقاسم عليّ بن موسي بن طاووس - درگذشته به سال 664ق - در الطّرائف في معرفة مذاهب الطّوائف مي گويد: (... بدان که ما وبيشينه اهل اسلام روايت کرده اند که پيامبرمان محمّد فرموده است:

(لا بُدَّ مِنْ مَهْدِيّ مِنْ وُلْدِ فاطِمَة ابْنَتِهِ عليها السلام يظْهر فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وقِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وجَوْراً)؛

(گزيري نيست از مهدي که در شمار فرزندان دخترش فاطمه عليها السلام است. ظهور مي کند، وزمين را همان گونه که از ظلم وستم آکنده است، سرشار از عدل وداد مي کند).

بزرگان مذاهب چهارگانه نيز در کتاب هايشان اين روايت را متذکّر شده، واهل اسلام در اين مسأله اجماع کرده اند).(113)

74. علّامه آيت اللّه علي الاطلاق شيخ حسن بن يوسف بن علي مطهّر حلّي - درگذشته به سال 726ق - در کتابش المستجاد من کتاب الارشاد(114) بابي را به ذکر قائم - عجّل اللّه فرجه - اختصاص داده است که مي توان به آن مراجعه کرد.(115)

75. علّامه شيخ حسين بن عبدالصّمد عاملي پدر شيخ بهايي - درگذشته به سال 984ق - در کتاب خود وصول الاخيار الي اصول الاخبار مي گويد: (امام مهدي صاحب الزّمان، حجّت بر اهلش ابوالقاسم محمّد بن حسن عسکري - عجّل اللّه فرجه - در روز جمعه، شبان گاهان، پانزدهم شعبان سال دويست وپنجاه وپنج در سامرا متولّد شد. مادرش نرجس است، ونامش را مريم بنت زيد علويّه نيز گفته اند. با توجّه به اخبار منقول از پيامبر، ظهور وفرمان روايي او به يقين صورت مي پذيرد).(116)

هم چنين در همين باره مي نويسد: (واز ميان ايشان(117) محمّد بن حسن مهدي، به حقّ قيام کرده، وزمين را همان گونه که از ظلم وستم لبريز شده، پُر از عدل وداد مي کند، واين بر اساس گفته هاي پيامبرصلي الله عليه وآله است. همين مضمون را در الجمع بين الصّحاح الستّ(118)  به شش طريق نقل کرده اند که البتّه الفاظ، در هريک، متفاوت است. هم چنين در کتاب مصابيح به چهار طريق روايت شده، ودر مجموع، کسي در آن اختلاف نکرده است).(119)

76. فرزندش شيخ بهاءالدّين محمّد بن حسين بن عبدالصّمد حارثي عاملي جبعي - درگذشته به سال 1031ق - در توضيح المقاصد مي نويسد: (پانزدهم (شعبان المعظّم)؛ در اين روز امام ابوالقاسم محمّد المهدي صاحب الزّمان - که صلوات خدا بر او وبر پدران پاکش باد - متولّد شده، واين واقعه به سال دويست وپنجاه وپنج هجري در سرّ من رأي، رخ داده است.(120)

77. نويسنده علّامه، محمّد بن مرتضي مشهور به فيض کاشاني - درگذشته به سال 1091ق - در کتاب کلامي اش علم اليقين بابي را به غيبت امام زمانمان، ونشانه هاي ظهور او وقيامت اختصاص داده است.(121)

78. علّامه سيّد هاشم بحراني صاحب تفسير برهان - درگذشته به سال 1107ق - المحجّة فيما نزل في القائم الحجّة را نگاشته است.

79. شيخ الاسلام زمان خود، غوّاص بحار علوم آل محمّد، شيخ محمّد باقر علّامه مجلسي - درگذشته به سال 1110ق - مجلّد سيزدهم از کتاب بحارالانوار را به احوال امام دوازدهم صاحب الزّمان اختصاص داده است.

80. علّامه مير محمّدصادق خاتون آبادي - درگذشته به سال 1272ق -، از شاگردان جدّ ما علّامه متّقي صاحب هدايه قدس سره، چهل حديثش را درباره امام زمان نگاشته که نام آن کشف الحق، ومشهور به (اربعين خاتون آبادي) است.

81. شيخ محدّثان، حاج ميرزا حسين نوري - درگذشته به سال 1320ق - کتابش نجم ثاقب را در ذکر احوال مولايمان قائم پديد آورده است.

82. علّامه سيّد محمّدتقي موسوي اصفهاني - درگذشته به سال 1348ق - کتاب مکيال المکارم في فوائد الدّعاء للقائم را نگاشته است.

83. علّامه شيخ علي اکبر نهاوندي - درگذشته به سال 1369ق - العبقريّ الحسان في احوال مولانا صاحب الزّمان عليه السّلام را در دو مجلّد بزرگ نوشته است.

84. علّامه سيّدمحسن امين - درگذشته به سال 1371ق - در اعيان الشّيعه مدخل محمّد بن حسن مهدي صاحب زمان عليه السلام را وضع کرده، ودر آن به بحثي طولاني پرداخته است.(122)

85. علّامه سيّد صدرالدّين صدر - درگذشته در 19 ربيع الثّاني 1373ق - احاديث امام مهدي که از طريق اهل سنّت وارد شده را در کتاب استوارش المهدي گرد آورده است، ومي توان به آن اثر لطيف، مراجعه کرد.

86. علّامه ومُصلح بزرگ شيخ محمّدحسين آل کاشف الغطاء - درگذشته در 18 ذي قعده 1373ق - در کتاب استوار اصل الشّيعة واصولها چنين مي نگارد: (... اماميّه را اعتقاد بر آن است که خداوند سبحان، زمين را از حجّت بر بندگانش - اعمّ از نبيّ يا وصيّ، يا آشکار ومشهور، ويا پنهان ومستور - خالي نمي گذارد. پيامبر به صراحت فرموده، وبه فرزندش حسن وصيّت کرده، وحسن به برادرش حسين، وهمين طور تا برسد به امام دوازدهم مهدي منتظر...).(123)

87. علّامه شيخ محمّدرضا مظفّر - درگذشته به سال 1383ق - در کتابش عقائد الاماميّه مي گويد: (بشارت به ظهور مهدي که از فرزندان فاطمه است، در آخرالزّمان براي گستراندن عدل وداد در زمين، پس از آن که پُر از ظلم وستم شده، به تواتر از پيامبرصلي الله عليه وآله نقل وثابت گرديده، وتمامي مسلمانان با وجود مشرب هاي فکري گوناگون، اين روايات را در ميان آن چه که از آن حضرت روايت کرده اند، به ثبت رسانده اند. اين، انديشه نوبنياني از سوي شيعيان نيست...).(124)

88. علّامه معاصر (آيت اللّه) شيخ لطف اللّه صافي گلپايگاني - مدّ ظلّه - احاديث امام مهدي را به روايت دو گروه (شيعه وسنّي) در کتاب استوارش منتخب الاثر في الامام الثّاني عشر که بارها به چاپ رسيده، گردآورده است.(125)

89. علّامه شيخ مهدي فقيه ايماني اصفهاني معاصر، ديدگاه هاي بزرگان اهل سنّت را در موسوعه خود امام المهدي عند اهل السنّه جمع آوري کرده است که مي توان به آن تأليف لطيف، مراجعه نمود.(126)

90. علّامه شيخ ابوطالب تجليل تبريزي معاصر رساله اش با نام من هو المهدي؟ را نگاشته، ودو بار آن را در قم به چاپ رسانده است. وي در اين کتاب به گردآوري روايات هر دو گروه درباره اين موضوع پرداخته است.

91. وعلّامه سيّدمحمود موسوي دهسرخي اصفهاني معاصر در کتابش يأتي علي النّاس زمان من سئل عاش ومن سکت مات احاديث آخرالزّمان را با ترجمه فارسي وبه ترتيب حروف الفبا فراهم آورده، وآن را براي نخستين بار در سال 1408ق در قم به چاپ رسانده است.