پرچم هدايت
(سيماى شكوهمند حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف )

محمد رضا اكبرى

- ۵ -


و ديدى امر كننده به معروف ذليل است . و ديدى فاسق آنچه را خدا دوست ندارد با قاطعيت عمل مى كند و مورد ستايش قرار مى گيرد. و ديدى كه صاحبان معجزه ((معصومين عليهم السلام )) تحقير مى شوند و كسانى هم كه آنها را دوست دارند تحقير مى گردند.
و ديدى كه راه خير تعطيل و بسته و راه شر داراى رهرو است . و ديدى كه خانه خدا تعطيل شده و امر به ترك حج مى شود.و ديدى كه مرد چيزى مى گويد كه آن را انجام نمى دهد. و ديدى كه مردها براى مردها و زن ها براى زن ها خود را آماده و فربه مى كنند. و ديدى كه درآمد مرد از پشت او و درآمد زن از پيش اوست . و ديدى كه زنان مجالسى مانند مردان دارند، و ديدى كه حالت زنانگى در فرزندان عباس ((بن عبدالمطلب )) آشكار مى شود و رنگ كردن با حنا ))و مواد رنگ كننده )) را علنى كردند و همان گونه كه زن براى شوهرش شانه مى كند سر خود را شانه كردند و مردان براى خود فروشى پول گرفتند و بر سر يك مرد جوان با يكديگر در افتادند و بر او غيرت ورزيدند. و ديدى كه سرمايه دار عزيزتر از مؤمن مى شود و ربا آشكار مى گردد و عيب گرفته نمى شود و زنان براى انجام زنا ستايش مى شوند. و ديدى كه زن براى نكاح شوهرش با مردان رشوه دهد ((تا خود با ديگرى مشغول باشد)) و بهترين خانه ، آن خانه اى باشد كه زنان را بر فسقشان كمك كنند. و ديدى كه مؤمن غمگين و نزد مردم حقير و ذليل است . و ديدى كه بدعت و زنا آشكار شود. و ديدى كه مردم به شاهد دروغ توجه كنند. و ديدى كه حرام ، حلال مى شود و حلال ، حرام مى گردد. و ديدى كه دين تفسير به راءى مى شود و كتاب خدا و احكام آن تعطيل مى گردد. و ديدى كه به خاطر جسارتى كه دارند، براى گناه كردن منتظر شب نمى مانند. و ديدى كه مؤمن جز به قلبش نميتواند گناهى را انكار كند. و ديدى كه مال بسيارى در راه ناخشنودى خداوند صرف مى شود. و ديدى كه رؤ ساى حكومت ها، خود را به كفار نزديك مى كنند و از اهل خير دور مى شوند. و ديدى كه قضات رشوه مى گيرند. وديدى كه حكومت در قباله كسانى است كه مال بيشتر صرف مى كنند. و ديدى كه افراد محرم بايكديگر نكاح كرده و به يكديگر اكتفا مى كنند. و ديدى كه مرد به صرف بدگمانى كشته مى شود و مردى بر مرد ديگر ((مانند همسر خود)) غيرت مى ورزد و جان و مالش را براى او مى دهد.
و ديدى كه مرد از رفتن نزد همسرش سرزنش مى شود. و ديدى كه مرد از كسب همسرش از راه فحشا زندگى مى كند. و ديدى كه زن با شوهرش قهر مى كند و بر خلاف خواست او عمل كرده و براى او خرج مى كند و ديدى كه مرد، زن و دخترش را در اختيار ديگران قرار مى دهد و به كمى خوردنى و نوشيدنى از آنها راضى مى شود. و ديدى كه ايمان اكثر مردم به خداى -عزّ و جل - دروغ است . و ديدى كه قمار علنى مى شود، شراب آشكارا فروخته مى شود و كسى جلوگيرى نمى كند. و ديدى كه زنان خود را به اهل كفر عرضه مى كنند.
و ديدى لهو موسيقى علنى مى شود و كسى از كسى جلوگيرى نمى كند و جراءت منع آن را ندارد. و ديدى كسى كه از قدرت او در هراسند انسان شريف و بزرگوار را ذليل مى كند. و ديدى نزديك ترين مردم به حاكمان ، كسى است كه براى ما بدگويى مى كند. و ديدى كسى كه ما را دوست دارد تكذيب مى گردد و شهادت او قبول نمى شود. و ديدى كه در سخن دروغ بر يكديگر غلبه مى كنند. و ديدى كه شنيدن قرآن براى مردم سنگين مى شود و شنيدن باطل براى آنها آسان مى گردد. و ديدى كه همسايه از ترس ‍ همسايه اش او را احترام مى كند. و ديدى كه حدود الهى تعطيل مى گردد. به هواى نفس در آنها عمل مى شود. و ديدى كه مساجد ((به نقش هاى طلايى )) تزيين مى گردد. و ديدى كه شر و بدكارى آشكار گرديد و در سخن چينى تلاش مى شود. و ديدى كه فحشا آشكار مى گردد. و ديدى كه غيبت مليح مى شود و بعضى آن را به بعضى ديگر مژده مى دهند. و ديدى كه حج و جهاد براى غير خدا انجام مى شود. و ديدى كه سلطان ، مؤمن را به خاطر كافر ذليل مى كند. و ديدى كه خرابى بر آبادى پيشى مى گيرد. و ديدى كه درآمد از كم فروشى است . و ديدى كه ريختن خون ديگران اهميتى ندارد.
و ديدى كه مرد، رياست را براى غرض دنيايى مى طلبد و خود را به زبانى مشهور مى كند تا از او ترسيده شود. كارها به او ارجاع گردد. و ديدى كه نماز كورد بى توجهى قرار مى گيرد. و ديدى كه مرد مال زيادى دارد و از زمانى كه آ نر ابه دست آورده است با پرداخت حقوق شرعى آن را پاك نكرده است . و ديدى كه ميت از قبر درآورده مى شود مورد آزار قرار مى گيرد و كفن هايش ‍ فروخته مى شود. و ديدى هرج و مرج زياد مى شود. و ديدى مرد روز را با حالت مستى به شب مى رساند و شب را با مستى صبح مى كند و از آنچه درباره او گفته مى شود ابايى ندارد. وديدى با حيوانات نزديكى مى شود. و ديدى بعضى چارپايان بعضى ديگر را مى درند. و ديدى مرد به مسجد مى رود و در برگشت لباسش را از دست داده است . وديدى قلب هاى مردم را قساوت گرفته و چشمان آنان از اشك خشك شده و ذكر خدا بر آنها سنگين گشته است . و ديدى كسب حرام علنى مى شود و بر سر آن بر يكديگر غلبه مى جويند. و ديدى نمازگزار براى ديدن مردم نماز مى خواند. و ديدى فقيه براى غير دين طلب فقه مى كند و طالب دنيا و رياست است . و ديدى كه مردم با كسى هستند كه غلبه دارد. و ديدى كه خواهان حلال سرزنش مى شود و طالب حرام مورد ستايش و بزرگى قرار مى گيرد. و ديدى كه در مسجد الحرام و مسجدالنبى عملى انجام مى گيرد كه خدا دوست ندارد و كسى هم مانع آنها نمى شود و آلات لهو و لعب در آنها نواخته مى شود.
و ديدى كه مرد سخن حقى مى گويد و امر به معروف و نهى از منكر مى كند، آن گاه كسى او را نصيحت مى كند و مى گويد: به تو مربوط نيست . و ديدى كه مردم چشم و هم چشمى مى كنند و به بدكاران اقتدا مى نمايند. و ديدى كه راه خير خالى و بدون رهرو است . و ديدى كه كسى مرده است و مورد ريشخند قرار مى گيرد و كسى براى او ناراحت نمى شود و ديدى كه در هر سال بدعت ها و زشتى هاى بيشترى از گذشته ايجاد مى شود. و ديدى كه مردم و مجالس ، جز از سرمايه داران تبعيت نمى كنند. و ديدى كه كمك به نيازمند، با خنده بر او انجام مى گيرد. و ديدى كسى از نشانه هاى آسمانى نمى ترسد.
و ديدى مردم مانند حيوانات ، در راه با يكديگر نزديكى مى كنند و كسى جراءت نهى از منكر آنها را ندارد. و ديدى مرد مال فراوانى را در غير طاعت خدا صرف مى كند و از صرف مال كم در راه خدا جلوگيرى مى كند. و ديدى كه عاق والدين پديدار مى شود و پدر و مادر مورد بى احترامى قرار مى گيرند و بدترين مردم نزد فرزند خود هستند و از افترا بر آنها خوشحال مى شوند. و ديدى كه زنان بر ملك و قدرت دست مى يابند و بر هر كارى غالب مى شوند و كارى نمى شود مگر اين كه هواى نفس آنها در آن سهيم مى باشد.
و ديدى كه پسر بر پدر خود تهمت مى زند و بر عليه آنها دعا مى كند و به مرگ آنها شاد مى شود. وديدى كه اگر روزى بر مردى بگذرد امّا در آن روز گناه بزرگى از فحشا يا كم فروشى يا انجام حرام يا نوشيدن شراب نداشته باشد ناراحت و غمگين است و گمان دارد روز خود را تلف كرده است . و ديدى كه سطان خوراك مردم را احتكار مى كند.
و ديدى كه اموال خويشاوندان به دروغ تقسيم مى شود و با آن قمار كرده و شراب نوشيده مى شود. و ديدى كه با شراب مداوا مى شود و به مريض ‍ توصيه شراب شده و از آن درخواست شفا مى شود. و ديدى كه مردم در ترك امر به معروف و نهى از منكر و پاى بند به آن برابرى مى كنند. و ديدى كه اهل نفاق همواره در تحركند و اهل حق تحركى ندارند. و ديدى كه اذان و نماز با جراءت انجام مى گيرد.
و ديدى كه مساجد از كسانى پر مى شود كه از خدا نمى ترسند، در مسجد جمع مى شوند تا غيبت مؤمنين كنند و توصيف شراب هاى مست كننده نمايند. و ديدى كه كسى در حال مستى امام جماعت مى شود و نمى فهمد و بر مستى خود عيب گيرى نمى شود و هنگامى كه مست شود مورد احترام قرار مى گيرد و از او ترسيده و پرهيز مى گردد و تعقيب نمى شود و به خاطر مستى اش معذور است . و ديدى كه اموال يتيمان را مى خورد مورد ستايش ‍ قرار مى گيرد. و ديدى كه قضات بر خلاف فرامين الهى قضاوت مى كنند.
و ديدى كه حاكمان به خاطر طمعى كه دارند بر خيانت كاران اعتماد كرده و ارث مردم را به فاسق داده و يا مسئوليت آن را به فاسقان وا مى گذارند تا آن گونه كه دوست دارند عمل كنند. و ديدى كه بر روى منابر، امر به تقوا مى شود و گوينده به آنچه امر مى كند عمل نمى كند. وديدى كه نماز در وقت آن خوانده نمى شود.
و ديدى كه كمك مالى به خاطر توصيه ديگران است نه براى رضايت خدا. و ديدى كه همت مردم به شكم و زير شكم است و براى آنها مهم نيست كه چه خورند و با چه كسى نكاح كردند.
و ديدى كه دنيا بر آنها رو آورده است . و ديدى كه نشانه هاى حق كهنه گشته است ، پس در اين حال از آنها بر حذر باش و از خداوند درخواست نجات كن .(147)
اكثر نشانه هايى كه در اين روايت بيان گرديد به طور موردى در گذشته هم تحقق يافته اند و نشانه بودن آنها براى ظهور مصلح جهان در صورتى خواهد بود كه فرهنگ همه يا جمع قابل توجهى از مردم شوند. نكته ديگرى كه درباره نشانه هاى ظهور مطرح است اين است كه مسائل اخلاقى غالبا به جهان اسلام مربوط مى شوند. و آخرين نكته اين كه تحقق اين نشانه ها گاهى در يك كشور يا شهرى انجام گرفته و چه بسا مسلمانان ديگر از آن اطلاع نداشته باشند و يا نشانه اى به طور پنهانى در ميان جمع زيادى محقق شده باشد و ديگران از انجام آن بى خبر باشند.
آنچه مهم است تحقق همه نشانه هاى اخلاقى است و اگر موارد اندكى مانده است با توجه به سير شتابنده فساد به زودى محقق خواهند شد و با توجه به قطعى نبودن آنها ممكن است برخى نشانه ها تحقق نيافته و يا در انجام آنها بداء پيش آيد.
فصل ششم : نشانه هاى حتمى ظهور
امام مهدى عليه السلام فاتح جهان در
عصر قدرت هاى بزرگ است .
علائم قطعى ظهور
علائمى براى ظهور منجى عالم بيان شده است كه تحقق آنها قبل از ظهور، تخلف ناپذير است و از ميان آنها پنج مورد بيش از همه مورد توجه و تاكيد قرار گرفته اند كه ما به بيان و شرح آنها مى پردازيم .
امام صادق عليه السلام فرمود:
قبل قيام قائم عليه السّلام خمس علامات محتومات : اليمانىّ و السّفيانى و الصّيحة و قتل النّفس الزّكيه و الخسف بالبيداء.(148)
پيش از قيام قائم عليه السلام ، پنج علامت قطعى خواهد بود: قيام مرد يمنى ، خروج سفيانى ، صيحه آسمانى و كشته شدن نفس زكيه و فرو رفتن در زمين بيابان . ((بين مكه و مدينه ))
الف ) قيام يمانى
قيام اصلاح طلبانه شخصيت فرزانه مرد يمنى در روايات زيادى مورد توجه قرار گرفته است اگر چه اين قيام الهى از نشانه هاى قطعى ظهور مصلح جهان معرفى گرديده است امّا توضيح زيادى در مورد او وارد نشده است و ما هم به ذكر يك روايت و توضيح كوتاهى اكتفا مى كنيم .
امام باقر عليه السلام فرمود:
خروج سفيانى و يمانى و خراسانى در يك سال و يك ماه و يك روز است ... و درميان پرچم ها، پرچمى هدايت يافته تراز مرد يمنى نيست . پرچم او پرچم هدايت است زيرا او شما را به سوى صاحبتان فرا مى خواند. وقتى خروج مى كند فروش اسلحه را بر مردم تحريم مى كند. آن گاه كه قيام كرد به سوى او بشتاب كه پرچم او پرچم هدايت است و جايز نيست مسلمانى از او روى گرداند و اگر چنين كند از اهل آتش است زيرا او به سوى حق و راه مستقيم هدايت مى كند.(149)
در ميان همه پرچم ها، پرچم مرد يمانى و پرچم مرد خراسانى از وجهه الهى و اهميت خاصى برخوردارند. البته پرچم مرد يمنى به مراتب هدايت يافته تر از پرچم خراسانى در ايران است . امّا اين كه چرا اين پرچم هدايت يافته تر است در حالى كه ايرانيان نقش بزرگى در پيروزى و تثبيت حكومت عادلانه امام مهدى عليه السلام دارند و حتى فرمانده نظامى او شعيب بن صالح از اهل خراسان است و نيروهاى ايرانى جمع زيادى از اصحاب 313 نفره و ياران رزمنده او تشكيل مى دهند، ممكن است به خاطر آن باشد كه يمانى بدون ملاحظه كارى مورد توجه خراسانى كه به مسائل جهانى و رعايت امور جارى در دنيا دارد به اسلام عمل كند. از شائبه ها و ناخالصى هايى كه گاهى به اسم اسلام بر ايرانيان سايه مى افكند به دور بوده و احكام اسلام را با قاطعيت به مورد اجرا گذارد.
ب ) خروج سفيانى
علامت حتمى ديگر ظهور مصلح جهان ، تحركات سفيانى و حكومت اوست . سفيانى از بنى اميه و از فرزندان ابو سفيان است . بنابراين اسم او سفيانى نيست بكه نام او عثمان و نام پدرش عنبسه است و اطلاق نام سفيانى بر او به خاطر نسبتى است كه با ابوسفيان دارد.
بحث درباره شخصيت سفيانى و تحركات نظامى سياسى او جز از طريق روايات ممكن نيست و تعيين قطعى شخص او جز با قيامش ميسر نخواهد بود.
سفيانى داراى قيافه اى زشت و چهره اى آبله روست و از شخصيت و روحيه جنايتكارانه و خونخوارى برخودار است .
امام باقر عليه السلام فرمود:
اگر سفيانى را ببينى ، پليدترين مردم را ديده اى . او داراى رنگى بور و سرخ و كبود است .(150)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
فرزند هند جگر خوار از وادى يابس ((دره خشك از نواحى دمشق )) خروج مى كند. او مردى است چهار شانه ، با قيافه اى وحشتناك و سرى بزرگ كه بر صورت او آبله نمايان است . وقتى او را مى بينى گمان مى كنى كه داراى يك چشم است . اسمش عثمان و نام پدرش عنبسه است . او فرزند ابو سفيان است . وارد سرزمين ((قرار و معين ))(151) مى شود و بر منبر قرار مى گيرد.(152)
سفيانى شش ماه مى جنگد تا به حاكميت دست مى يابد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
سفيانى از نشانه هاى حتمى ظهور است و خروج او از اول تا پايان ، پانزده ماه به طول مى انجامد. شش ماه مى جنگد و وقتى بر پنج شهر دست يافت نه ماه حكومت مى كند و يك روز هم بيشتر نخواهد شد.(153)
آن پنج شهر بنا بر روايات : دمشق ، اردن ، حمص ، حلب و قنسرين مى باشد كه از شهرهاى سوريه ، اردن و لبنان هستند.
امام صادق عليه السلام درباره تاريخ حركت سفيانى مى فرمايد:
از نشانه هاى قطعى ، خروج سفيانى در ماه رجب است .(154)
و امير المؤمنين عليه السلام درباره پرچم او فرمود:
سفيانى با پرچمى قرمز خروج مى كند.
وقتى سفيانى بر پنج شهرى كه ذكر شد تسلط يافت با يك لشكر به عراق حمله مى كند و جنايات بزرگى به وجود مى آورد. او به شدت با اهل بيت عليهم السلام و شيعيان آنها دشمن است .
امام صادق عليه السلام فرمود:
ما و آل ابوسفيان دو خانواده اى هستيم كه به خاطر ((حب و بغض )) خدا با يكديگر دشمنى مى كنيم . ما گفتيم خدا راست مى گويد و آنها گفتند: خدا دروغ مى گويد. ابو سفيان با رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله جنگيد و معاويه با على بن ابى طالب عليه السلام و يزيد بن معاويه با حسين بن على عليهما السلام جنگيد و سفيانى با قائم عليه السلام مى جنگد.(155)
امام باقر عليه السلام فرمود:
يك فرو رفتگى در يكى از قريه هاى دمشق روى مى دهد و گروهى از مسجد آن قريه سقوط مى كنند، در اين حال ترك ها به آن تجاوز مى كنند و در جزيره اى فرود مى آيند. غربى ها نيز مى آيند تا در رمله فرود آيند. اين سال ، سال اختلاف در همه سرزمين هاى اعراب است . مردم شام سه دسته مى شوند و زير پرچم سه نفر به نام اصهب ، ابقع و سفيانى قرار مى گيرند... . سفيانى بر آن دو گروه پيروز مى شود و قصدى جز كشتن آل محمّد عليهم السلام و شيعيان آنها ندارد. از اين رو لشكرى به كوفه مى فرستد و عدّه اى از شيعيان آن را به قتل مى رساند. ودست وپاى آنها را قطع مى كند.(156)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
سپاه سفيانى وارد كوفه مى شود و كسى را رها نمى كند مگر اين كه او را به قتل مى رساند. اگر مردى از آنها به گوهرى گرانبها برخورد كند به آن توجهى ندارد امّا اگر كودك خرد سالى را ببيند او را دستگير كرده و به قتل مى رساند.(157)
هم چنين امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
گويا سفيانى يا همراه او را مى بينم كه در كوفه مستقر شده است و كسى ندا مى دهد: هر كس سر شيعه على را بياورد هزار درهم براى او خواهد بود. در اين هنگام همسايه بر همسايه اش مى پرد و مى گويد: اين از شيعيان على است و سر او را مى برد و هزار درهم مى گيرد.(158)
جنايات سفيانى نسبت به مردان و زنان و كودكان كوفه تكان دهنده است و وقتى سپاه او وارد بغداد مى شود هفتاد هزار مرد را مى كشد و شكم سيصد زن را پاره مى كند.(159)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
سفيانى هفتاد هزار نفر را به كوفه و بصره در عراق اعزام مى كند و شهرها و مناطق را دور مى زند، اهل علم را مى كشد، قرآن ها را آتش مى زند، مساجد را خراب مى كند، حرام خدا را حلال مرده و به نواختن موسيقى و تار و طنبور در بازار و نوشيدن شراب در راه ها فرمان مى دهد. فحشا را براى نيروهاى خود حلال و آنچه را خداوند بر آنها واجب كرده است حرام مى كند و كسى را از هيچ ظلم و گناهى باز نمى دارد بلكه بر تمرّد و سركشى و طغيان گرى مى افزايد... كودكان را جمع آورى مى كند و روغن را به جوش ‍ مى آورد تا آنان را در آن اندازد كه آنان مى گويند:
اگر پدران ما در برابر تو سركشى كرده اند گناه ما چيست ؟ پس دو نفر از آنها را كه حسن و حسين ناميده مى شوند را به دار مى زند. آن گاه به كوفه مى رود و با كودكان كوفه به همان صورت رفتار مى كند و دو كودك را كه حسن و حسين نام دارند بر درب مسجد به دار مى زند كه خون آنها مثل يحيى بن زكريا به جوش مى آيد. وقتى اين منظره را مى بيند به بلا و هلاكت خود پى مى برد و به شام فرار مى كند. وقتى وارد دمشق مى شود به مى گسارى و معصيت مى پردازد و به يارانش دستور مى دهد شراب بنوشند و گناه كنند و سفيانى در حالى كه سلاحى به همراه دارد زن حامله اى را گرفته و او ر ابه بعضى از يارانش مى سپارد و دستور مى دهد در ميان راه مورد فحشا قرار گيرد و او پس از انجام فحشا شكمش را پاره مى كند و جنين را از آن بيرون مى آورد و هيچ كس توان تغيير اين اعمال را ندارد. در اين جا فرشته ها مضطرب مى شوند و خداوند به جبرئيل عليه السلام دستور مى دهد كه بر ديوار مسجد دمشق ندا دهد:
الا قد جاءكم الغوث يا امّة محمّد، قد جاءكم الغوث يا امّة محمّد، قد جاءكم الفرج و هو المهدى عليه السلام ، خارج من مكّة فاجيبوه .(160)
اى امت محمد! آگاه باشيد كه فريادرس شما آمد، اى امت محمد! همانا فرياد رس شما آمد، فرج شما فرا رسيد و او مهدى عليه السلام است . در خارج مكّه ((مدينه )) است او را اجابت كنيد.
وقتى سفيانى آگاه مى شود امام مهدى عليه السلام ظهور كرده است لشكرى را به مدينه اعزام مى كند تا با او مبارزه كند و به مهدويت پايان بخشد همان گونه كه گذشتگان او و بنى عباس چنين تفكر باطلى را در سر مى پروراندند. امّا وقتى لشكر سفيانى به مدينه مى رسد امام عليه السلام را در آنجا نمى بيند و متوجه مى شود كه او به مكّه رفته است . آن گاه پس از جنايات زيادى كه در مدينه مرتكب مى شوند راهى مكّه مى گردند كه در پهن دشت ميان مدينه و مكّه در زمين فرو مى روند و ما اين واقعه فرو رفتن در زمين را به عنوان يك نشانه حتمى ظهور مورد بحث قرار خواهيم داد.
فرو رفتن لشكر متجاوز سفيانى در زمين ، نقطه شروع شكست آن جرثومه سراسر شرارت است و ديرى نخواهد گذشت كه با فتح كشورهاى اسلامى و ورود امام مهدى عليه السلام به فلسطين ، سفيانى به دست آن مصلح مقتدر به قتل مى رسد و شعله هاى شرارت او به كلى خاموش مى شود.
ج ) نداهاى آسمانى
يكى از نشانه هاى قطعى ، نداهاى اعجاب انگيز آسمانى است كه شور و هيجان عجيبى در سراسر عالم به وجود مى آورد و كافر و مسلمان را تحت تاءثير جدى خود قرار مى دهد و سران متكبر دنيا را وحشت زده ساخته و ياران و شيعيان امام عصر عليه السلام را بسيار شادمان مى سازند به گونه اى كه با شنيدن آنها از خوشحالى زياد در پوست خود نمى گنجند. امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
وقتى منادى از آسمان ندا دهد كه حق با آل محمّد عليهم السلام است در اين هنگام مهدى بر سر زبان ها مى آيد و جام محبت او را مى نوشند و ذكر ديگرى ندارند.(161)
امام رضا عليه السلام فرمود:
نداى آسمانى رحمت بر بندگان و عذاب بر كافران است .(162)
نداى آسمانى زيباترين نغمه ملكوتى است كه گوش هاى اهل ايمان را مى نوازد.
نداى آسمانى ، نداى تحقق اراده الهى است كه به انتظار طاقت فرساى شيعه پايان مى دهد.
نداى آسمانى ، نداى رهايى بخش دين و دين دارى از چنگال ظالمان و منحرفان است .
نداى آسمانى ، نداى دل انگيز مؤمنان است كه فرشته وحى منادى آن است .
نداى آسمانى ، نداى عزّت ، شكوه ، اقتدار و حاكميت شيعيان است .
نداى آسمانى ، نداى آماده باش منتظران مهدى آل محمد عليهم السلام است .
نداى آسمانى ، نداى اقتدار مستضعفين بر روى زمين است .
نداى آسمانى ، پايان بخش شب تاريك ظلم و گناه و جنايت است .
نداى آسمانى ، مژده حاكميت اهل عليهم السلام بر روى زمين است .
نداى آسمانى ، اذان صبح ظهور است كه از روزى روشن ، دلنشين و الهى خبر مى دهد. روزى كه مظلوميت آل محمد عليهم السلام پايان مى يابد، شيعه از انزوا خارج مى شود و دين خدا به بهترين شكل خود در تمام ابعاد زندگى مردم تجلى مى يابد.
ويژگى هاى نداهاى آسمانى
نداهاى آسمان ويژگى خاص خود را دارند كه به اختصار آنها را مورد بحث قرار مى دهيم .
1- تعدّد
نداهاى متعددى از سوى جبرئيل و فرشته هاى ديگر در آسمان طنين انداز مى شود كه برخى كلى بوده و بعضى به ويژگى هاى امام مهدى عليه السلام و مكان ظهور او يا برخى تحولات اشاره دارند. از روايات استفاده مى شود كه اين نداها در ماه هاى رجب ، رمضان ، شوال و محرم مى باشند و چه بسا جند مرتبه در هر يك از زمان هاى ياد شده تكرار شوند.
2- وضوح بين المللى
نداهاى آسمانى براى همه مفهومند و كسى نيست كه آنها نشنوند يا درك نكند. زراره گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
منادى به اسم قائم ندا مى دهد. عرض كردم به طور عام يا خاص ؟ فرمود: عام است و هر قومى آن را به زبان خود مى شنود.(163)
اين يكى از معجزات الهى است كه در يك لحظه جمله اى در سراسر جهان و به همه زبان هاى مردم عالم پخش مى شود و همه آن را درك مى كنند. برخى خواسته اند عمومى بودن نداها را به گونه اى توجيه كنند كه اين نداها با يك زبان باشد كه توسط خبرنگارها ترجمه و به دنيا مخابره گردد امّا اين توجيه خلاف ظاهر روايات است .
3- شدت و قوت
نداهاى آسمانى از چنان شدت و قوّتى برخوردارند كه كسى از شنيدن آنها مستثنا نمى شود. اگر كسى خواب باشد بيدار مى شود و اگر بيدار باشد وحششت زده مى شود. حتى دختران عفيفه بدون اختيار از سراپرده خود بيرون مى آيند تا اين صوت شگفت انگيز و استثنايى را پى گيرى كنند. و بالاتر اين كه هر موجود زنده اى از جن و ملك و موجودات زنده ديگر از شنيدن آن به شدت متاءثر مى شوند. ابو بصير گويد:
امام صادق عليه السلام فرمود:
قائم قيام نمى كند تا اين كه اسم او در شب بيست و سوم ماه رمضان كه برابر شب جمعه است در آسمان طنين انداز گردد. عرض كردم : به چه نامى ندا داده مى شود؟ حضرت فرمود: به اسم او پدرش : ((آگاه باشيد كه فلان بن فلان ، قائم آل محمد عليهم السلام ظاهر شد. سخن او را بشنويد و اطاعت كنيد.)) در آن هنگام چيزى از خلق خدا كه زنده است باقى نمى ماند مگر اين كه صيحه آسمانى را مى شنود. پس انسان خواب ، بيدار مى شود و به صحن خانه خود مى آيد و دوشيزگان از سراپرده خود خارج مى شوند و قائم هم از ندايى كه مى شنود خروج مى كند و اين صوت ، صداى جبرئيل است .(164)