چهل مثل از قرآن

حسين حقيقت جو

- ۶ -


بخش پنجم انتظار موعود

انتظار فرج

انتظار فرج آرزو، اميد و دل بستن به آينده دوگونه است:
1. انتظارى كه سازنده، نگهدارنده، تعهد آور، نيرو آفرين و تحرك بخش است، به‏گونه‏اى كه مى‏تواند نوعى عبادت و حق پرستى شمرده شود.
2. انتظارى كه گناه، ويران گر، اسارت بخش و فلج كننده است.
اين دو نوع انتظار، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظيم مهدى موعود است و اين دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بينش درباره تحوّلات و انقلاب‏هاى تاريخى ناشى مى‏شود. از اين رو، لازم است اندكى درباره دگرگونى‏ها و تحوّلات تاريخى به بحث و بررسى بنشينيم:

انتظار ويران گر

اين تلقى، برداشت قشرى مردم از مهدويت و قيام و انقلاب مهدى موعود است كه صرفاً ماهيت انفجارى دارد. فقط و فقط از گسترش، اشاعه و رواج ظلم‏ها، تبعيض‏ها، اختناق‏ها، حق كشى‏ها و تباهى‏ها ناشى مى‏شود. در حقيقت، نوعى سامان يافتن است كه معلول پريشان حالى است.
آن‏گاه كه صلاح (خير و نيكى) به نقطه صفر برسد، حق و حقيقت هيچ طرفدارى نداشته باشد، باطل يكّه تاز ميدان شود، و جز نيروى باطل حكومت نكند و فرد صالحى در جهان يافت نشود، اين انفجار رخ مى‏دهد و دست غيب براى نجات حقيقت - نه اهل حقيقت، زيرا حقيقت طرفدارى ندارد - از آستين بيرون مى‏آيد.
به اين ترتيب، هر اصلاحى محكوم است، چرا كه هر اصلاحى يك نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع نقطه روشنى هست دست غيب ظاهر نمى‏شود. برعكس، هر گناه، فساد، ظلم، تبعيض، حق‏كشى و هر پليدى به حكم اين كه مقدمه صلاح كلى است و انفجار را قريب الوقوع مى‏كند، رواست، زيرا الغايات تبرّر المبادي؛ يعنى هدف‏ها وسيله‏هاى نامشروع را مشروع مى‏كنند. پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج و اشاعه فساد است.
اين گروه طبعاً به مصلحان، مجاهدان، آمران بالمعروف و نهى‏كنندگان از منكر با بغض و عداوت مى‏نگرند، زيرا آنان را از تأخيراندازان ظهور و قيام مهدى موعود(عج) مى‏شمارند. بر عكس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمير و انديشه با نوعى رضايت به گناهكاران و عاملان فساد مى‏نگرند، زيرا اينان مقدمات ظهور را فراهم مى‏آورند.

انتظار سازنده

ريشه اين انديشه در آيات قرآنى و روايات اسلامى نهفته شده و در جهت عكس نظريه انتظار مخرب است. از آيات قرآن استفاده مى‏شود كه ظهور مهدى موعود حلقه‏اى از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است كه به پيروزى نهايى اهل حق مى‏انجامد. سهيم بودن يك فرد در اين سعادت موقوف به اين است كه آن فرد عملاً اهل حق باشد. مهدى موعود مظهر نويدى است كه به اهل «ايمان و عمل صالح» داده شده است، او مظهر پيروزى نهايى اهل ايمان است. ظهور مهدى موعود منّتى است بر مستضعفان و خوار شمرده شدگان و وسيله‏اى است براى پيشوايى و مقتدايى آنان، مقدّمه‏اى است براى وراثت خليفة اللهى آنها بر روى زمين: (و نُريد أن نَمُنَّ عَلَى الَّذين استُضعِفوا فِى الأرض و نَجعلَهُم أئمّة و نَجعَلَهُمُ الوارِثين).
ظهور مهدى موعود تحقق بخش وعده‏اى است كه خداوند متعال از ديرزمان‏ها در كتب آسمانى به صالحان و متقيان داده است كه زمين ازآنِ‏آنان است: (وَ لَقَدْ كَتَبْنا فى الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أنَّ الاَرضَ يَرِثُها عِبادِىَ‏الصّالحون).
حديث معروفِ: يَمْلَأُ اللّهُ بِهِ الْأرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْمَاً وَ جَورَاً نيز شاهد، تقويت كننده و مؤيد نظريه انتظار سازنده است نه مؤيد نظريه انتظار مخرب، زيرا در اين حديث نيز تكيه بر ظلم و سخن از گروه ظالمى است كه مستلزم وجود گروه مظلوم است و مى‏رساند كه قيام مهدى براى حمايت مظلومانى است كه استحقاق حمايت دارند. بديهى است كه اگر گفته مى‏شد: يَمْلَأُ اللّهُ بِهِ الْأرضَ إيماناً وَ تَوحيداً وَ صَلاحاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ كُفْراً وَ شِرْكاً وَ فساداً، مستلزم اين نبود كه لزوماً گروهى مستحق حمايت وجود داشته باشد، چرا كه در آن صورت، استنباط مى‏شود كه قيام مهدى موعود براى نجات حقِ از دست رفته و به صفر رسيده است نه براى گروه اهل حق ولو به صورت يك اقليت. شيخ صدوق طبق روايتى از امام صادق(ع) مى‏گويد: «اين امر تحقق نمى‏پذيرد، مگر اين كه هر يك از شقى و سعيد به نهايت كار خود برسند». پس سخن در اين نيست كه سعيدى در كار نباشد و فقط اشقيا به منتها درجه شقاوت برسند.
در روايات سخن از گروه زبده‏اى است كه به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق مى‏شوند، بديهى است كه اين گروه ابتدا به ساكن خلق نمى‏شوند، (بلكه قبلاً در ميان جامعه اسلامى زيست كرده‏اند).(1)
انتظار دعوت به نپذيرفتن باطل است، نپذيرفتن بردگى و ستم، انتظار درفش بنيادگر مقاومت در برابر هر ناحق و هر ستم و ستم گرى است. مجاهدت‏هاى خستگى‏ناپذير شيعه در طول تاريخ گواه بر اين است كه در اين مكتب سازش و سستى راه ندارد. به شيعه منتظر فرمان داده‏اند كه سلاح خود را هميشه آماده داشته باشد، بايد هم‏چنين باشد، چرا كه منتظرانِ برپايى عدالت بايد خود به عدالت و داد تعهد داشته باشد. كجا انسان معتقد متعهد، در دوران عمر خويش ساكت مى‏نشيند و هر ظلم و ناحقى را تحمّل مى‏كند و آرمان اعتقادى و تعهدى خويش را به كنارى مى‏نهد تا پس از سال‏ها مصلح موعود بيايد و عقايد و تعهدات او را تحقق بخشد؟ سستى و سكوت پذيرفته نيست؛ چگونه كسانى به خود اجازه مى‏دهند كه تعاليم والاى مكتب تشيع را نامتعهدانه تفسير كنند. اگر خود اهل اقدام نيستند مردانه و صريح اذعان كنند نه اين كه با تفسير غلط بگويند كه «اينها تكليف نيست». آيا تكليف مسلمانان اين است كه بنشينند تا همه چيز بر باد رود، حتى دين و ناموسشان؟ آيا تكليف مسلمانى اين است كه زير سلطه كافران از خدا بى‏خبر بروند، در حالى كه خداوند مى‏فرمايد: (وَ لَنْ يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى المُؤمِنينَ سَبيلاً)(2)؛ خداوند هرگز نخواسته كه كافران بر مؤمنان سلطه يابند.
شيعه منتظر، به انتظار قائم است، همو كه با شنيدن نامش بر مى‏خيزد و آمادگى خويش را اعلام مى‏دارد، پس انتظار مخرب هرگز، هر چه براى شيعه رقم خورده، انتظار سازنده و اميد ساز است و بس!

ابعاد عملى انتظار

از آن‏جا كه انتظار، حافظ ابعاد عملى مكتب است، در اين‏جا به چند بُعد از ابعاد عملى آن اشاره مى‏كنيم:

1. بعد دين‏دارى:
انسان در دوران غيبت بايد در امر دين و صحت اعمال خود مواظبت بيشترى داشته باشد و از هرگونه سستى و انحراف دورى گزيند و اگر ابتلايى يافت به سرعت باز گردد و در خط صحيح قرار گيرد. امام صادق(ع) مى‏فرمايد:
براى صاحب الأمر غيبتى طولانى است. در اين دوران هر كسى بايد تقوا پيشه سازد و چنگ در دين خود زند.(3)
2. بُعد پارسايى:
انسانِ منتظر، علاوه بر تديّن و تقوا، بايد پارسا باشد و خود را چنان‏كه موعود دوست دارد بسازد تا به او و يارانش شباهت يابد و به لطف خدا در شمار يارانش در آيد. امام صادق(ع) مى‏فرمايد:
هر كس مى‏خواهد در شمار اصحاب قائم باشد، بايد چشم به راه باشد و پارسايى پيش گيرد و اعمال با ورع داشته باشد.(4)
3. بُعد تقيّد مكتبى:
تقيّد مكتبى، صلابت اعتقادى، حماسه‏دارى دينى و سازش ناشناسى خطى، از جمله ويژگى‏هاى رهروان راه سرخ تشيع پايدار علوى است.
وَ مالِيَ إلّا آلَ أحْمَدَ شيعَة
وَ مالِيَ إلاّ مَشْعَبَ الْحَقِّ مَشْعَبٌ‏(5)
- من پيرو آلِ محمدم(ص)، نه كس ديگر و راهسپار راه بر حقِ حقم، نه‏راهى ديگر.
اين است شعار شيعه در طول تاريخ، در آوردگاه‏ها و ميدان‏ها، در تبعيدها و زندان‏ها، در خون‏ها و حماسه‏ها، در فريادها و خروش‏ها؛ تا آن هنگام كه اين فرياد در جام زرين خورشيد بريزد و جهانگير شود.
انسانِ منتظر مهدى، در راه آل محمد(ص) است. به همين دليل، پيامبر(ص) مى‏فرمايد:
خوشا به حال منتظرانى كه به حضور «قائم» برسند، آنان كه پيش از قيام او نيز پيرو اويند. با دوست او عاشقانه دوست‏اند و موافق، و با دشمن او خصمانه دشمن‏اند و مخالف.(6)
4) بُعد امر به معروف و نهى از منكر:
با اين دو عمل، احكام و واجبات الهى برقرار مى‏ماند و جامعه دينى از انحراف مى‏رهد. رضا و خشنودى مهدى(عج) در آن است كه «معروف» عملى شود و «منكر» ترك گردد. بنابر اين، انسانِ منتظر، نمى‏تواند بى‏تفاوت باشد. اگر مهدى حضور يابد بزرگ‏ترين آمر و ناهى در روزگار ظهور خواهد بود و همان‏گونه كه پيامبر(ص) فرمود: خوشا به حال كسانى كه در غياب مهدى نيز به او اقتدا كنند: طُوبى لِمَنْ أدْرَك قائِمَ أهلِ بَيْتي وَ هُوَ مَقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قيامِه.(7)
5. بُعد اخلاق اسلامى:
بزرگ‏ترين وجه تمايز جامعه اسلامى از ديگر جامعه‏ها، همان اخلاق نورانى اسلام است. جامعه منتظر بايد مظهر اخلاق اسلامى باشد. امام صادق(ع) در حديثى مى‏فرمايد:
هر كس مى‏خواهد در شمار اصحاب قائم باشد، بايد در عصر انتظار، مظهر اخلاق نيك اسلامى باشد، چنين كسى اگر پيش از قيام قائم درگذرد، پاداش او مانند كسانى باشد كه قائم را درك كنند و به حضور او برسند.(8)
6. بُعد آمادگى نظامى:
مسلمان بايد هميشه آمادگى نظامى و نيروى سلحشورى داشته باشد، تا به هنگام طلوع خورشيد، به صف پيكارگران ركاب مهدى(عج) بپيوندد و در نبرد بزرگ حق و باطل حماسه آفريند و حضور فعّال داشته‏باشد.(9) امام صادق(ع) مى‏فرمايد:
بايد هر يك از شما براى خروج قائم سلاح تهيه كنيد، اگر چه يك نيزه،(10) چون وقتى خدا ببيند كسى به نيت يارى مهدى اسلحه تهيه كرده است اميد است عمر او را دراز كند تا ظهور را درك كند و از ياوران مهدى(عج) باشد.(11)

ديدگاه امام خمينى(ره) درباره منتظران

الف) يك دسته مى‏گفتند... كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مى‏گذرد، براى جلوگيرى از اين امور هم خودِ حضرت بيايند ان شاءالله درست مى‏كنند.(12)
ب) بعضى‏ها انتظار فرج را به اين مى‏دانند كه... بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان(عج) را از خداوند بخواهند.(13)
ج) يك دسته‏اى مى‏گفتند بايد عالم پر از معصيت بشود تا آن حضرت بيايد.(14)
يك دسته‏اى از اين بالاتر بودند، مى‏گفتند بايد دامن زد به گناه‏ها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت(عج) تشريف بياورند.(15)
ه) يك دسته ديگرى بودند كه مى‏گفتند هر حكومتى اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است... در صورتى كه آن روايات كه هر كس عَلَم بلند كند عَلَم مهدى به عنوان مهدويت بلند كند.(16)
انتظار از نظر امام خمينى(ره) زمانى مفهوم واقعى و اساسى مى‏يابد كه با اميد به قدرت رسيدن اسلام معنا شود. ايشان مى‏فرمايد:
انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالَم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور ان‏شاءالله تهيه شود.(17)
منتظر از نظر ايشان بايد در جهت منويات حضرت ولى عصر(عج) تلاش‏كند. امام مى‏فرمايند:
البته اين پر كردن دنيا از عدالت، اگر مى‏توانستيم مى‏كرديم، اما چون نمى‏توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند.(18)
بنابر اين، از نظر امام(ره) وظيفه منتظران واقعى تلاش براى تحقق اهدافى است كه با ظهور آن امام معصوم به‏طور كامل، محقق مى‏شود.
حضرت امام(ره) در سراسر دوران مبارزه هرگز هدف خود را محدود به از بين بردن استبداد داخلى و مبارزه با استعمار خارجى در كشور نكرده بودند، بلكه به دنبال حاكميت اسلام در سراسر جهان و كوتاه كردن دست ابرقدرت‏ها از همه كشورهاى اسلامى بودند. ايشان حركت خود را در راستاى قيام جهانى موعود(ع) مى‏ديدند و انقلاب اسلامى ايران را مقدّمه‏اى براى انقلاب عظيم مهدوى ارزيابى مى‏كردند.
حضرت امام خمينى مى‏فرمودند:
مسئولان بايد بدانند كه انقلاب محدود به ايران نيست، انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان به پرچم دارى حضرت حجت (ارواحنافداه) است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏اى مسئولين را از وظيفه‏اى كه بر عهده دارند، منصرف كند، خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد، بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد و اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است، منصرف‏كند.(19)
بنابراين، انتظار در قاموس امام خمينى مفهومى جز آمادگى فردى و اجتماعى براى برپايى دولت كريمه حضرت ولى عصر (ارواحنا فدا) ندارد. حضرت امام واژه انتظار را كه سال‏ها با سكون و سكوت، تحمل ظلم، دم‏فروبستن و در يك كلمه ماندن و درجا زدن به اميد بر آمدن دستى از غيب، مرادف شده بود، از اين معنا خارج كرد و اين‏بار «انتظار» نه به عنوان عاملى براى خاموش ساختن روح سركش اجتماع، بلكه به عنوان ابزارى براى دگرگون كردن وضع موجود و حركت به سوى آينده موعود به كار گرفته شد.

احياى هويّت اسلامى

حضرت امام با توجه به شناخت عميقى كه از وضعيت اجتماعى - سياسى مسلمانان در عصر حاضر داشتند، احياى هويت اسلامى و بازگشت به خويشتن را تنها راه تجديد عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و اين موضوع را سر لوحه دعوت خويش قرار دادند.
من به صراحت اعلام مى‏كنم كه جمهورى اسلامى با تمام وجود، براى احياى‏هويّت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه‏گذارى مى‏كند و دليلى‏هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت درجهان دعوت نكند و جلو جاه‏طلبى و فزون‏طلبى صاحبان قدرت، پول و فريب را نگيرد.(20)
از آن‏جا كه انتظار موعود و تحقق وعده الهى در حاكميت جهانىِ دين اسلام مى‏تواند در احياى هويت اسلامى مسلمانان و مقابله با روحيه خودباختگى و احساس حقارت در مقابل فرهنگ و تمدن مغرب بسيار مؤثر باشد، ايشان با ژرف انديشى تمام، احياى فرهنگ انتظار را به عنوان يكى از اركان مهم احياى هويّت اسلامى و وسيله‏اى براى تحقق دوباره قدرت و شوكت مسلمانان در جهان مد نظر قرار داده مى‏فرمودند:
ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار، خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا بكند و مقدمات ظهور ان شاءالله تهيه بشود.(21)
به اميد روزى كه فجر انقلاب اسلامى به صبح روشن انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) متصل شود و چشمان ناقابل ما به جمال نورانى او منورگردد.

انتظار از ديدگاه حضرت آيةاللّه خامنه‏اى

حضرت آية اللّه خامنه‏اى(مدّظلّه) در سالروز ولادت با سعادت مهدى موعود(عج) فرمودند:
انتظار ظهور امام زمان(عج) به معناى انتظار براى پر شدن جهان از عدل و داد و عدالت براى همه انسان‏ها، انتظار رفع ظلم از صحنه زندگى بشر و انتظار فرا رسيدن دنيايى برتر از لحاظ معنوى و مادى است و بر همين اساس، نيمه‏شعبان عيد بسيار بزرگى است كه جهان چشم انتظار مولود مبارك و معظم آن، و بشريت تشنه رهبرى و هدايت اوست.
رهبر معظم انقلاب وجود حالت انتظار را در دل آحاد مردم يكى از الطاف خداوند بر مردم ايران در دوران انقلاب مى‏دانند و مى‏فرمايند:
اين بزرگوار در فضاى ذهنى و معنوى جامعه ما حضور دارد و جوانان مؤمن و با اخلاص نيز با آن حضرت قلباً در ارتباط هستند. اين ارتباط به معناى حقيقى كلمه دو جانبه است و در حالات برجسته شور و محبت و احساس و عواطفى كه ملت ايران نسبت به اين بزرگوار دارند، اين ارتباط طرفينى است.
ايشان انتظار ظهور امام زمان(عج) را موجب زنده شدن روح انتظار فرج در جوامع بشرى دانسته و مى‏فرمايند:
انتظار به معناى اشتياق انسان براى دست رسى به وضعى برتر و بالاتر است و اين حالتى است كه بشر هميشه بايد در خود حفظ كند و پيوسته در حال انتظار فرج الهى باشد.
مقام معظم رهبرى به تلاش مستمر قدرت‏هاى شيطانى براى از بين بردن فروغ اميد در دل انسان‏ها اشاره كرده و مى‏فرمايند:
مبناى كار قدرت‏هاى طاغوتى بر اين است كه فروغ اميد را در دل‏ها بميرانند و همه اميدها را به يك نقطه مادى، يعنى پول و زخارف كم ارزش دنيا متمركز كنند كه سر رشته آن نيز در دست خودِ آن هاست. همه چيز را باحساب‏هاى كمى و پولى محاسبه مى‏كنند و معنويات را از حساب خارج‏مى‏كنند و به ويژه مى‏كوشند كه آن آينده موعود را از چشم ملت‏ها دورنگه‏دارند، اما ملت‏ها بايد اميدوار باشند تا اين اراده تكوينى الهى تحقق پيدا كند.(22)
انقلاب اسلامى بذر اميد را در دل همه مستضعفان نشاند. انقلاب اسلامى ايران، ظهور سراسر نور مولا(ع) را نزديك ساخته است. اينك بر همگان است كه اين تلاش خدايى را با همه شدايد و سختى‏ها تا آخرين سر منزل مقصود - كه آماده كردن همه زمينه‏ها براى فرجش مى‏باشد - ادامه دهند. در اين رهگذر، از توطئه‏هاى موذيانه دشمن نبايد غافل بود. رهبر معظم انقلاب در رابطه با هوشيارى امت مسلمان مى‏فرمايد:
دشمنان سراغ مجموعه احكام و مقررات اسلام رفتند. هر عقيده و هر توصيه‏اى از شرع مقدس كه در زندگى و سرنوشت آينده فرد و جماعت و امت اسلامى تأثير مثبت و بارزى داشته است، به نحوى با آن كلنجار رفتند تا اگر بتوانند آن را از بين ببرند، اگر نتوانند، روى محتوايش كار كنند! ... گاهى ده‏ها سال زحمت مى‏كشند، براى اين كه بتوانند نقطه درخشانى را كور يا كمرنگ كنند يا نقطه تاريكى را به وجود بياورند! سال‏هاى متمادى مى‏نشينند و پول خرج مى‏كنند! يكى زحمت مى‏كشد و تلاش مى‏كنند، ولى توفيق پيدا نمى‏كند، بعد از او كسان ديگرى مى‏آيند. روى عقايد دنياى اسلام، از اين‏گونه كارها خيلى شده است. روى عقيده توحيد، عقيده امامت، روى اخلاقيات اسلامى، معناى صبر، معناى توكل، معناى قناعت، كار كرده‏اند! همه اينها نقاط برجسته‏اى هستند كه اگر ما مسلمان‏ها درست به حقيقت آنها توجه بكنيم تبديل به موتور حركت دهنده جامعه اسلامى مى‏شود.
... بنده سندى را ديدم كه بزرگان استعمار و فرماندهان استعمارى توصيه مى‏كنند كه ما بايد كارى بكنيم كه اين عقيده به مهدويت به تدريج از بين مردم زايل بشود! ببينيد عقيده به مهدويت چقدر مهم است! چقدر خطا مى‏كنند كسانى كه به اسم روشن فكرى و به اسم تجدّدطلبى مى‏آيند و عقايد اسلامى را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون اين كه بدانند دارند چكار مى‏كنند، موردترديد و تشكيك قرار مى‏دهند! اينها همان كارى را كه دشمن مى‏خواهد انجام مى‏دهند.(23)
رهبر معظم انقلاب در بخشى ديگر از سخنانشان از توطئه دشمنان براى از بين بردن اميد و نشاط در جامعه اسلامى پرده برداشته و مى‏فرمايد:
استعمار روح نا اميدى را مى‏خواهد امروز استكبار جهانى مايل است كه ملت‏هاى مسلمان و از جمله ملت عزيز ايران، دچار اين حالت بشوند -روح‏نااميدى- اى آقا! ديگر نمى‏شود كارى كرد، ديگر فايده‏اى ندارد! مى‏خواهند اين را به زور به مردم تزريق كنند. ما كه در جريان خبرهاى تبليغاتى و زهرآگين دشمنان قرار داريم، به عيان مى‏بينيم كه اغلب اين خبرهايى كه تنظيم مى‏كنند، براى مأيوس كردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مأيوس مى‏كنند، متدينين را از گسترش دين مأيوس مى‏كنند.(24)
رهبر انقلاب در بخش ديگرى از سخنانشان كسانى را كه آب به آسياب دشمن ريخته و در مسير آنها گام بر مى‏دارند، از اين عمل برحذر داشته، مى‏فرمايند:
... امروز هر نفسى، هر حنجره‏اى كه براى نا اميد كردن مردم بدمد، بدانيد كه اين حنجره در اختيار دشمن است. چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمى كه كلمه‏اى را در جهت نا اميد و مأيوس كردن مردم روى كاغذ بياورد، اين قلم متعلق به دشمن است، چه صاحب اين قلم بداند، چه نداند! دشمن از او استفاده مى‏كند.(25)
با اين حال، رهبر انقلاب ملت مسلمان و انقلابى ايران را ملتى بيدار، زنده و متوجه مى‏داند كه قدر عزّت و قدرتش را مى‏داند و در برابر توطئه‏هاى دشمنان و مزدورانشان ارزش و اصالت خود را از دست نمى‏دهد.

تكليف شيعيان منتظر از نگاه حضرت آيةاللّه خامنه‏اى

رهبر انقلاب، اعتقاد به مهدويت را منشأ تحوّل و زنده شدن اميد در دل‏ها مى‏دانند و هشدار مى‏دهند كه دشمن در تلاش است تا اين موتور حركت را به داروى مخدر و خواب آورى تبديل كند. مى‏گويند: خُب آقا مى‏آيد همه كارها را درست مى‏كند! اين خراب كردن عقيده است، پس امروز تكليف ما چيست؟
بايد زمينه را آماده كنى، تا آن بزرگوار بتواند بيايد و در آن زمينه آماده اقدام بكند، از صفر كه نمى‏شود شروع كرد! جامعه‏اى مى‏تواند پذيراى مهدى موعود (ارواحنا فداه) باشد كه در او آمادگى و قابليت باشد و الّا مثل انبيا و اولياى طول تاريخ مى‏شود. چه علتى داشت كه بسيارى از انبياى بزرگ اولى العزم آمدند و نتوانستند دنيا را از بدى‏ها پاك و پيراسته كنند؟ چون زمينه‏ها آماده نبود... اگر امام زمان(عج) در يك دنياى بدون آمادگى تشريف بياورند، همان خواهد شد! بايد آمادگى باشد، اين آمادگى چگونه است؟ اين همانى است كه شما نمونه‏هايى از آن را در جامعه خودتان مشاهده مى‏كنيد. امروز در ايران اسلامى چيزهايى از درخشندگى‏هاى معنوى وجود دارد كه در هيچ جاى دنيا نيست. امروز در كجاى دنيا جوان‏هايى پيدا مى‏شوند كه روى شهوات نفس و روى مادى گرى پا بگذارند و سراغ معنويات بروند. شايد بشود گفت كه مجموعه زنان كشور ما از همه جاى دنيا بهترند. وقت كار كه مى‏رسد، كار سياسى، كار فرهنگى و كار تشكيلاتى جلو هستند، وقت جهاد كه مى‏رسد فرزندانشان را با دست خودشان به جبهه مى‏فرستند. وقت خانه‏دارى و تربيت اولاد كه مى‏رسد كه بانوهاى خانه دارند، همه اينها در دنيا كم ياب است. اينها خيلى ارزش است. اينها تربيت اسلام است. اينها همه اميد بخش است. پس مى‏شود زمينه‏ها را فراهم آورد.(26)

وظايف منتظران در عصر غيبت

در يك جمع بندى كلى اين وظايف را مى‏توان، به چهار دسته تقسيم كرد:
1. وظايفى كه در چهارچوب خواندن صلوات و دعا براى ظهور آن حضرت، دعا براى سلامتى آن امام عزيز و توسل به آن جناب ترسيم مى‏شوند.
2. وظايفى كه بار عملى بيشترى دارند، مانند دادن صدقه براى سلامتى آن امام، رفتن به حج و دادن صله و هديه براى آن حضرت و پرداختن حقوق مالى، از جمله سهم امام(ع).
3. تكاليفى كه بار اعتقادى دارند، مانند معرفت به امام زمان(عج) و استوار كردن اعتقادات بر معيارى صحيح.
4. وظايفى كه علاوه بر استفاده از موارد بالا، بار عملى مهم و اساسى پيدامى‏كنند، مانند مبارزه با مدعيان دروغين مهدويت، پيروى از آن بزرگوار، دفاع در برابر مهاجمان به جامعه اسلامى، تلاش براى آماده كردن زمينه ظهور از طريق اصلاح امور اجتماع، مانند امر به معروف و نهى از منكر.

وظيفه علما در زمان غيبت

از ميان موضوعات مختلفى كه علماى پيشين بدان‏ها پرداخته‏اند، موضوع غيبت امام عصر(عج) از جايگاه خاصى برخوردار است. از جمله بزرگانى كه در اين زمينه دست به تأليفات فراوانى زده‏اند، مى‏توان به ابو محمد فضل‏بن‏شاذان (م 260 ق)، شيخ صدوق (م 381 ق)، شيخ مفيد (م 413 ق)، سيد مرتضى (م 436 ق) و شيخ طوسى (م 460ق) اشاره كرد.
امروز بايد ديد كه آيا ضرورت هايى كه استوانه‏هاى فقاهت شيعه را به تدوين كتاب و نگارش رساله در زمينه شناخت آخرين حجت حق واداشته، از بين رفته است يا خير؟
آيا احساس ضرورتى كه شيخ طوسى را وا مى‏داشت كه با همه اشتغالات علمى در عرصه‏هايى هم چون فقه، تفسير و رجال دست به تأليف كتاب «الغيبه» بزند، ديگر زمينه‏اى ندارد؟ آيا هيچ خطرى سرمايه اعتقادى شيعيان آل محمد(ص) را تهديد نمى‏كند.
آيا جوانان و نوجوانان كشور - كه به تعبير امام راحل(ره) كشور ائمه‏هدى(ع) و كشور صاحب الزمان(عج) است - به حدّى از شناخت درباره حضرت حجت رسيده‏اند كه علماى شيعه، دعوت كنندگان و مرزداران حريم تفكر شيعى بتوانند با خاطرى آسوده سر به بالين بگذارند؟
به راستى آيا حوزه‏هاى علميه شيعه، علماى گرانقدر تشيع، نهادها و مراكز فرهنگى - تحقيقاتى و تبليغاتى كشور، دِيْن خود را نسبت به صاحب اصلى شان ادا كرده‏اند، همان صاحبى كه حضرت امام(ره) در شأنش فرمود:
رهبر همه شما و همه ما وجود مبارك بقيةاللّه است و بايد ماها و شماها طورى رفتار كنيم كه رضايت آن بزرگوار را كه رضايت خداست، به دست بياوريم.(27)
امروز وظيفه علماى اعلام در دفاع و مرزبانى از تفكر شيعى و پاسخ به شبهات، در ضمن چند سخنرانى در ايام نيمه شعبان خلاصه نمى‏شود. همتى والا مى‏طلبد تا وظيفه خويش را - چنان‏كه در روايتى از امام هادى(ع) نقل‏شده- به انجام برسانند. امام هادى(ع) وظايف علما را در زمان غيبت چنين ترسيم مى‏كنند:
اگر بعد از غيبت قائم شما نبودند علمايى كه مردم را به سوى او مى‏خوانند و به سويى او را راهنمايى مى‏كنند و با برهان‏هاى الهى از دين او پاسدارى مى‏كنند و بندگان خدا را از دام‏هاى شيطان و پيروان او و هم‏چنين از دام‏هاى دشمنان اهل بيت رهايى مى‏بخشند، هيچ كس بر دين خدا باقى نمى‏ماند، اما علماى دين دل‏هاى متزلزل شيعيان ناتوان را حفظ مى‏كنند، هم‏چنان‏كه كشتى‏بان سكان كشتى را حفظ مى‏كند. اين دسته از علما در نزد خداوند داراى مقام و فضيلت بالايى هستند.(28)

وظايف منتظران جوان

تلاش دشمن اين است كه تعهد ما را به احكام دين كم رنگ و ضعيف سازد. آنها زن و مرد و جوان و پير را هدف قرار داده و مى‏خواهند سنگرهاى فرهنگى و علمى ما را تصرف كنند و آن را از اسلام و از افتخار مسلمين به گذشته‏هاى خود تهى كنند. اينان به اسم مليت، تمدن، وطن و حمايت از آزادى، تجدّد، دفاع از حقوق بانوان، روشن فكرى و طرح عناوين فريبنده به معنويت، اسلاميت و ولايت، حمله مى‏كنند. هم‏چنين از موج اسلام گرايى در درياى متلاطم جامعه ميلياردى و شور و شوق مسلمانان براى بازگشت به مبانى اصيل اسلامى به وحشت افتاده و در برابر انقلاب عظيم اسلامى از هيچ‏گونه توطئه‏اى فروگذار نيستند.
جوانان ما بايد در راه عقيده و روش خود ثابت قدم و استوار بوده و دين خدا را يارى كنند تا آقا و مولاى خود را شاد و مسرور سازند. در برابر اين همه كينه، مكر، سياست‏هاى مكارانه، هجوم فرهنگى، افكار الحادى و اسلام‏زدا، تبليغات شوم و قلم به دست‏هاى مزدور، اين جوانان غيرتمند مسلمان هستند كه بايد از اسلام، آرمان‏ها و اهداف آن دفاع كنند و توطئه‏ها را بى‏اثر سازند. همه منتظران بايد از سنگرهاى اسلام و مرزهاى فكرى و عقيدتى اسلام حفاظت كنند.
اگر جهاد اكبر و جهاد كبير جزء وظايف منتظران عصر غيبت است، مشكلاتى را به همراه خواهد داشت. هم جهاد اكبر اين مشكلات را دارد و هم جهاد كبير. كسى كه مى‏خواهد خود را بسازد با اين مشكلات روبه رو مى‏شود و كسى كه در صدد ساختن ديگران است، باز با اين مشكلات درگير است، البته منتظران حقيقى در مسير ايفاى مسئوليت خويش پايدارى و مقاومت مى‏كنند. توجه به بعضى از وظايفى كه مى‏تواند در رشد، بالندگى و پويايى جامعه اسلامى مؤثر باشد عبارتند از:

1. شناخت حجت خدا و امام عصر(عج)

اوّلين و مهم‏ترين وظيفه‏اى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت از وجود مقدس امام و حجت زمان خويش است. اين موضوع بدان درجه اهميت دارد كه در روايت آمده است:
مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلَيَّةً؛(29)
هر كسى بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.
البته مقصود از «معرفت امام» را كه در روايت‏هاى متعدد به آن اشاره شده مى‏توان چنين تبين كرد:
بدون ترديد، مقصود از شناختى كه امامان ما، كه درودها و سلام‏هاى خداوند برايشان باد، تحصيل آن را نسبت به امام زمان مان امر فرموده‏اند، اين است كه ما آن حضرت را آن‏چنان‏كه هست بشناسيم، به‏گونه‏اى كه اين شناخت سببِ در امان ماندن ما از شبهه‏هاى ملحدان و مايه نجات مان از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين باشد و اين‏چنين شناختى جز به دو امر حاصل نمى‏گردد: اوّل شناختن مشخص امام(عج) به نام و نسب و دوم، شناخت صفات و ويژگى‏هاى او و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است.(30)
البته شناخت دوم مى‏تواند در زندگى فردى و اجتماعىِ منتظران، منشأ اثر و تحوّل باشد، زيرا اگر كسى به حقيقت به صفات و ويژگى‏هاى امام عصر(عج) و نقش و جايگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نياز خود نسبت به او واقف شود، هرگز از ياد و نام آن حضرت غافل نمى‏شود. البته شناخت و معرفت حقيقى به آن حضرت جز با عنايت خداوندى ميسور نيست. بنابراين، بايد از درگاه الهى توفيق شناخت حجتش را درخواست كرد.

2. تهذيب نفس و كسب فضايل اخلاقى

وظيفه مهم شيعه منتظر، تهذيب نفس و آراستگى به اخلاق نيكوست. در روايتى از امام صادق(ع) آمده است:
هر كس دوست مى‏دارد از ياران حضرت قائم(عج) باشد بايد منتظر باشد و در اين حال، به پرهيزگارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، پس چنان‏چه در اين حال بميرد و پس از مردنش قائم(عج) به پا خيزد، پاداش او هم چون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خداوند.(31)
در توقيع شريفى كه از سوى حضرت براى شيخ مفيد صادر شد، اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعيان آن حضرت سر مى‏زند يكى از اسباب طولانى شدن غيبت و دورى شيعيان از لقاى ايشان شمرده شده است.

3. پيوند با مقام ولايت

حفظ و تقويت پيوند قلبى با امام عصر(عج) و تجديد دايمى عهد و پيمان با آن حضرت از وظايف مهمى است كه شيعيانِ منتظر به عهده دارند. يك شيعه و منتظر واقعى على رغم غيبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نبايد احساس كند كه در جامعه رها و بى‏مسئوليت بوده و هيچ تكليفى نسبت به امام و مقتداى خود ندارد. از شيعيان خواسته شده كه در آغاز هر روز و حتى بعد از نمازواجب دعاى عهد بخوانند كه نشان از اهميت پيوند دايمى شيعيان با مقام عظماى ولايت دارد.
اگر شيعه، در آغاز روز با حضور قلب و توجه، چنين عهد و پيمانى را با امام(ع) تجديد كند، هرگز تن به ركود، ذلت، خوارى، ظلم و بى‏عدالتى نمى‏دهد، هرگز دچار بحران فرهنگى و از خود بيگانگى، يأس و نوميدى و انحطاط نخواهد شد. به دليل اهميت و اعتبار دعاى عهد بخشى از آن را نقل‏مى‏كنيم:
بار خدايا! من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگانى‏ام، عهد و عقد و بيعتى را كه از آن حضرت برگردن دارم با او تجديد مى‏كنم كه هرگز از آن عهد و بيعت برنگردم و بر آن پايدار بمانم. بار خدايا! مرا از انصار و ياران آن حضرت و مدافعان از حريم مقدس او و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال كنندگان اوامر و نواهى‏اش و حمايت كنندگان از وجود شريفش و سبقت جويان به سوى خواسته‏اش و شهيد شدگان در ركاب و در حضور حضرتش قرار ده.(32)

4. كسب آمادگى براى ظهور حجت حق

در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با مسلح شدن به تجهيزات نظامى روز خود را براى مقابله با دشمنان قائم(عج) آماده سازند. البته در حال حاضر، به دليل وجود حكومتى شيعى و حاكميت فقيه جامع الشرايط بر سرزمين اسلامى اين وظيفه در درجه اوّل بر عهده حكومت اسلامى است كه قواى مسلح كشور را در بالاترين حدّ آمادگى نظامى قرار دهند تا به فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشريت قرار گرفت بتوانند به بهترين نحو در خدمت آن حضرت باشند.(33)
در خصوص اين وظيفه از امام صادق(ع) چنين نقل شده است:
هر يك از شما بايد براى خروج حضرت قائم(عج) سلاحى مهيا كند، هر چند يك تير شد كه خداى تعالى هرگاه بداند كه كسى چنين نيتى دارد اميدوارم عمرش را طولانى كند تا آن حضرت را درك كند. (و از ياران و همراهانش قرار گيرد.)(34)

سخنى دوستانه با منتظران جوان

انقلاب اسلامى آن‏گاه ارزش خود را نشان داد كه در برابر بزرگ‏ترين قدرت‏هاى شيطانى ايستاد، با آنها مبارزه كرد و رسالت جهانى خود را به جهانيان ارائه نمود. با اين وصف، كسانى كه فكر مى‏كنند بايد گوشه‏اى استراحت كنند تا امام زمان(عج) ظهور كند و جهان را پر از عدل و قسط نمايد، سخت در اشتباهند. جوانان ما بايد بيشتر بكوشند و مبارزه كنند و اين تحوّل و تكامل نفسى را هرچه سريع‏تر در روح و قلب خود ايجاد نمايند تا باعث تسريع در ظهور حضرت شوند. اما در عين حال، بايد دانست كه امام حاضر است و بر اعمالمان نظارت دارد. امام پيروان خود را رها نكرده و به دست هواها نسپرده، مراقب آنهاست، اگر به آنها ناراحتى برسد قلب مباركش به درد مى‏آيد، اگر خونريزى ناحقى درجايى صورت بگيرد، حضرت ناراحت مى‏شود. آن بزرگوار مراقب است و با تمام وجود مى‏كوشد تا اين تحوّل نفسى را در اين امت به وجود بياورد. به راستى آيا آن‏گونه كه حضرت در مقابل مشكلات و گرفتارى‏هاى ما دردمند مى‏شود. ما هم در برابر كينه توزى‏ها و كم لطفى‏هايى كه در حق آن حضرت مى‏شود عكس‏العمل نشان مى‏دهيم!؟ اگر مؤمنين حميّت در دين نداشته باشند و نسبت به مقدساتشان حساسيت نشان ندهند، رفته رفته دين از ميان مى‏رود. بنابر اين، امر به معروف و نهى از منكر بر همه كس واجب و لازم است و با كوتاهى در آن انواع فسق و فجور ظاهر مى‏شود.
اگر جوانان ما در اعتقادشان به خود بقبولانند كه امام زمان(عج) در ميان آنها زندگى مى‏كند و شاهد اعمالشان است، رفتار و زندگى و مرگ و حيات آنها تغيير كيفى مى‏يابد. متأسفانه اين ويژگى در بين جوانان ما كم رنگ شده است. شايد براى لحظاتى يا روزهايى درباره وجود مباركش فكر كنند، اما بعد او را به فراموشى مى‏سپارند. اگر آنها امام زمان(عج) را اسطوره‏اى در تاريخ به حساب آورند، اشتباه بزرگى كرده‏اند. امام زمان حضور دارد و هر عملى را كه ما انجام مى‏دهيم مى‏بيند و مى‏شنود. روزى كه ما به اين اعتقاد برسيم و آن را لمس كنيم، بزرگ‏ترين جهش‏ها را در راه تكامل زندگى مان برداشته‏ايم و اين قدم اصلى براى تسريع در ظهور حضرت است. بنابر اين، بايد هر چه سريع‏تر در خود تحوّل ايجاد كنيم و خود را آماده سازيم و به آن درجه از رشد عقلى، ايمانى و اخلاقى برسيم كه توان تحمل آن وجود مبارك را داشته باشيم. مطمئناً اگر به آن درجه از آگاهى برسيم، به‏طور قطع، حضرت ظهور خواهند فرمود. امام زمان(عج) در انتظار لحظه‏اى است كه اين تحوّلات درونى كه بايد در قلب و روح انسان‏ها به وجود آيد، به حدّ كمال خود برسد تا حضرت بتواند ظهور كند. امام زمان(عج) در ميان ما حاضر است و زندگى مى‏كند، او ما را مى‏بيند، ولى ما از ديدنش محروم هستيم، اين ماييم كه قلب و روحمان از بار گناهان پوشيده شده و قادر نيستم وجود مباركش را درك كنيم. او از ما غيبت نكرده، ماييم كه از او غيبت كرده‏ايم.(35)

هشدار به مدعيان انتظار

اگر كسى بر خلاف ادعاى دوستى، صفاتى ضد صفات اهل بيت دارد؛ طبيعى است كه در صدق ادعاى او دچار ترديد شويم و احياناً تكذيبش كنيم. امام صادق(ع) در اين‏باره معيار خوبى را ارائه كرده‏اند:
ما اساس هر خوبى و خيرى هستيم و هر چه نيكى است از فروع ماست، يعنى ما درخت مبارك و شجره طيبه‏اى هستيم كه شاخه‏هاى آن جز فضيلت و تقوا و خوبى ميوه‏اى ندارد.
و در شمار نيكى هاست، توحيد و نماز و روزه و فرو بردن خشم و بخشيدن خطا كار و دلجويى از فقيران و رعايت حال همسايگان و اعتراف به فضل صاحبان فضل.
و دشمنان ما ريشه و اصل هر شر و بدى هستند. و هر چه پليدى و زشتى است از شاخه‏هاى «شجره خبيثه» آنهاست و دروغ، بخل، سخن چينى، قطع رحم، رباخوارى، تجاوز به مال يتيمان، سرقت، زنا و ارتكاب هرگونه خطا و تبهكارى از آنها ناشى مى‏گردد.
بنابر اين، دروغ گفته است كسى كه پنداشته است كه با ماست، در حالى كه او به گواهى اعمال زشتش وابسته به غير ماست و از پيوند خوردگان به درخت ناپاك دشمنان ماست.(36)
اين حديث در حقيقت، هشدارى به دوستان و منتظران حضرت است تا به خود آيند و در اعمال و رفتار خود بينديشند و با تأمّل در اعمال دريابند كه خلق و خو و رفتار و گفتارشان با كدام گروه مشابهت دارد و ميوه كدام يك از آن دو درخت «خبيث» و «طيّب» است.
اگر ديدند آن چه از دل و مغز و اعضايشان تراوش مى‏كند توحيد، تقوا و طهارت است، دل خوش دارند كه شاخه وجودشان با شجره طيبه اهل بيت و ذخيره آنان، يعنى امام زمان(عج) پيوند خورده است و اگر ديدند خداى ناكرده آن چه از درون و برونشان بر مى‏خيزد نقطه مقابل اعمال و رفتار آن حضرت است، نه كسب و تجارتى منزه دارند، نه خانواده‏اى مزكّى، نه از فضايل اخلاقى برخوردارند و نه از قبايح عملى دورند، چشمانشان ناپاك و زبانشان نامهذب است، نگران باشند كه مبادا شاخه وجودشان با شجره خبيثه دشمنان امام زمان(عج) پيوند خورده است، چرا كه پيام امام زمان(عج) همان‏پيام اجداد طاهرين شان است. كه در زيارت جامعه فرموده‏اند: وَوَصيّكُمْ‏التَّقْوى.
با كلام نورانى حضرت صاحب الزمان(عج) كه خواهان عهد و پيمان قلبى شيعيان است، اين مقال را به پايان مى‏بريم:
وَ لَوْ أنَّ أشْياعَنا - وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ - عَلى اجْتماعٍ مِنَ الْقُلوبِ في الوَفاءِ بِالْعَهْد عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمْ الْيمَن بِلقائِنا؛(37)
اگر شيعيان ما - كه خداوند آنها را موفق به اطاعتش بدارد - دل‏هايشان در وفابه عهد و پيمانى كه با ما دارند گرد هم مى‏آمد، از فيض ديدار ما محروم‏نمى‏شدند.

پى‏نوشتها:‌


1. استاد مطهرى، با تلخيص.
2.نساء (4) آيه 141.
3. بحارالانوار، ج 52، ص 135.
4. همان، ج 52، ص 140.
5. از ابيات قصيده «بائيه‏ها شميات» كميت بن زيد اسدى، (م 126ه.ق).
6. بحارالانوار، ج 52، ص 130.
7. بحارالانوار، ج 52، ص 130.
8. همان، ج 82، ص 140.
9. محمد رضا حكيمى، خورشيد مغرب، ص 275.
10.الحمدالله كه رشحاتى از حكومت جهانى مهدى در ايران اسلامى شكل گرفته، امكان تجهيز توسط حكومت در هر زمانى مهيا نيست، بنابر اين، وظيفه اصلى تهيه سلاح بر عهده مسئولان نظام است.
11. بحارالانوار، ج 52، ص 366.
12. صحيفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
13. صحيفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
14. صحيفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
15. صحيفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
16. صحيفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
17. همان.
18. همان.
19. همان، ج 21، ص 108.
20. همان، ج 7، ص 374.
21. همان، ج 7، ص 255. به نقل از: موعود، شماره دوم، ابراهيم، شفيعى سروستانى.
22. خلاصه سخنرانى رهبر انقلاب آية اللّه خامنه‏اى، نيمه شعبان سال 1375.
23. سخنرانى رهبر انقلاب، نيمه شعبان 1418 ق. (1376 ش).
24. همان.
25. همان.
26. همان.
27. صحيفه نور، ج 14، ص 94.
28. طبرسى، الاحتجاج، ج 1، ص 9.
29. كافى، ج 1، ص 371، ح 5.
30. ر. ك: همان، ص 194، ح 1.
31. بحارالانوار، ج 53، ص 177.
32. ر.ك: مفاتيح الجنان، اللهمّ إنّي أُجدّد له في صبيحة يومي هذا و....
33. موعود، ابراهيم شفيعى سروستانى، پيش شماره دوم.
34. بحارالانوار، ج 53، ص 177.
35. تلخيص نوار سخنرانى شهيد چمران، 59/4/13، مسجد الهادى تهران.
36. كافى، ج 8، ص 243. «نحن أصل كلّ خير و من فروعنا كلّ برّ...».
37. بحارالانوار، ج 53، ص 177.