چهل مثل از قرآن

حسين حقيقت جو

- ۹ -


بخش هشتم توشه فرهنگ سازان

توصيه به ترويج كنندگان فرهنگ مهدويت

بزرگداشت مناسبت‏ها و شعاير دينى، يكى از بهترين راه‏هاى گسترش فرهنگ و معارف اسلامى و مأنوس ساختن مردم با اولياى الهى است.
بزرگداشت ميلاد امام عصر(عج) سابقه‏اى ديرينه و موقعيتى بس ممتاز دارد. همه ساله علاقه‏مندان و ارادت‏مندان حضرتش با تمام توان به استقبال اين روز بزرگ مى‏شتابند و با شكوه فراوان آن را برگزار مى‏كنند.
در اين راستا، جهت‏دهى و توجه به كميّت و كيفيّت اين جشن از اهميت ويژه‏اى برخوردار است؛ چه بسا، شيفتگان كم‏تجربه در اثر فقدان برنامه‏ريزى صحيح به مسائلى روى آوردند كه مورد رضاى صاحب اين روز نباشد. اين نقيصه، رسالت سنگين نهادهاى فرهنگ ساز را در همراهى با مردم و جهت‏دهى صحيح و رشد و بالندگى حركت خود جوش آنان، به خوبى آشكار مى‏سازد. بنابراين، بر فرهنگ‏سازان، برنامه‏ريزان و برنامه‏سازان عزيز است كه نيروهاى عظيم و مشتاق را در مسير اصلى خود كه همانا مسير تعالى و سازندگى است، قرار دهند. در اين رهگذر، از ابزارها و امكانات فراوانى مى‏توان بهره گرفت:
نيمه شعبان، شور و نشاط عيد ميلاد را در دل‏هاى مشتاقان مى‏پراكند. در هركجا، شعر، شمع و شيرينى، رايحه انتظار و اشتياق را به مشام مى‏رساند و جشن عمومى مردمان كوچه و بازار به صورت خود جوش و طبيعى، خود را مى‏نماياند. تهيه ويژه‏نامه موعود، برگزارى مسابقه بزرگِ در انتظار موعود، چاپ كتاب، پخش نوار، برپايى مراسم جشن و اهداى جوايز و شب شعر برپايى نمايشگاه‏ها مى‏تواند مجالس مردمى را پربارتر سازد.
برنامه‏هاى آينده حكومت جهانى حضرت صاحب الامر را مى‏توان در ابعاد سياسى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى با كمك، مشورت و يارى علما، فقها و بزرگان دين تبيين كرد.
رسانه‏هاى فرهنگى بايد راه اصلاح را براى آينده هموار سازند و تلاششان بر اين باشد كه به دور از جناح بندى‏هاى سياسى و حتى فكرى، جوانان را به انتظار سازنده دعوت نمايند، بايد دردمندانه از دين سخن گفت، نقطه اشتراك‏هايى مثل عقيده به مهدى موعود را برجسته كرد و با دعوت از افراد شاخص جناح‏ها و تشكيل ميزگرد، هم‏دلى و صميميت در جامعه اسلامى ايجاد كرد.
بهره‏گيرى از دعاهايى كه درباره امام زمان(عج) وارد شده، بسيار سازنده است. شايد رايج‏ترين آنها همان «دعاى ندبه» باشد كه به صورت سنتى در روزهاى جمعه خوانده مى‏شود. زيارت‏هاى بسيارى درباره حضرت واردشده كه بسيار سازنده‏اند.
ابزارهاى هنرى در كار تبليغ، نقش مؤثرى دارند. به تصوير كشيدن چهره سرخورده بشر امروز كه على‏رغم همه پيشرفت‏هاى ظاهرى در امر اقتصاد و تكنولوژى، دچار بحران‏هاى روحى و روانى شده است، به روشنى مى‏تواند اين پيام را منتقل سازد كه عصر توسعه تكنولوژى و عصر علم و فن آورى، همراه با بحران‏هاى روحى و روانى بوده است و اعتقاد به مهدويت و موعود آخرالزمان به عنوان نسخه شفابخش مى‏تواند همه دردهاى بى‏درمان را مداوا كند. بنابراين، با وسايل و ابزار هنرى مى‏توان تشنگى و نياز انسان‏ها را به معنويت و مهدويت به‏تصوير كشيد.
يكى از قديمى‏ترين مراكز فرهنگى و تربيتى حوزه‏هاى علميه هستند. اكثر كتاب‏هاى نوشته شده درباره مهدى موعود را نخبگان و برجستگان همين مراكز نوشته‏اند. بنابراين، رسانه‏ها بايد در بزرگداشت نيمه شعبان ارتباط نزديك و تنگاتنگى با اين مركز و مراكز ديگر فرهنگى - تربيتى داشته باشد.
گفتنى است رسانه صدا و سيما با گستردگى و نفوذى كه دارد، مى‏تواند بيشترين نقش را در تبيين صحيح مهدويت و ترويج اعتقاد درست به امام عصر ايفا كند. مطبوعات نيز در مرحله بعدى مى‏توانند رسالت خود را به بهترين وجه انجام دهند.
بى‏شك، اهل منبر، شاعران، نقاشان و ساير هنرمندان و سخنوران در تلطيف و تعميق اين اعتقاد نقش مؤثرى دارند. بنابراين، مى‏توان از وجود اين عزيزان نيز بهره گرفت و آنان را به مسئوليتى كه دارند، توجه داد.
در دوران دفاع مقدس يكى از مهم‏ترين ارزش‏هاى معنوى، اخلاقى و اعتقادى كه در جامعه دينى ما زنده و بارورشده بود، اعتقاد به مهدويت و امام زمان(عج) بود كه در مناجات‏ها، وصيت‏نامه‏هاى رزمندگان و در حالات عرفانى ويژه‏اى كه در جبهه‏ها وجود داشت و حتى خاطرات شيرين آنها، نشانه‏هاى اين اعتقاد مقدس ديده مى‏شود كه بايد آثار آنها را حفظ و به‏عنوان يك اهرم تربيتى از آن استفاده كرد و در طول ايام سال (و نه فقط در نيمه شعبان) از اين مناجات‏ها، وصيت‏نامه‏ها و خاطرات بهره‏مند شد.
در روزگار غيبت امام و طولانى شدن عصر انتظار، ممكن است شبهه‏هايى در ذهن برخى راه يابد يا شياطين پنهان و آشكار پايه‏هاى اعتقادى افراد، به‏ويژه جوانان را سست كنند، از اين رو، بايد، در برابر اين شبهات مقاومت كرد و آنها را از ذهن‏ها و دل‏ها زدود. به‏طور كلى، حوزه‏هاى علمى و اعتقادى، نگهبانان ميراث قرآنى و فرهنگ تربيتى اسلام - و هم‏چنين صدا و سيما - بايد در برابر اين تهاجمات پايدارى كرده و به تناسب به دفع اين زيان‏ها و خطرها بپردازند. هم‏چنين بايد در حفظ و گسترش اعتقاد دينى و شناخت درست اعتقادى و عملى تلاش بيشترى كنند. در احاديث و تعاليم از اهميت ايمان در عصر غيبت به‏گونه‏اى عجيب ياد شده و منتظرانِ مؤمنْ به مثابه شمشير زنان در ركاب پيامبر(ص) دانسته شده‏اند. اين ايمان و باور تا زمان ظهور بايد در جامعه باشد و صدا و سيما مى‏تواند در اين زمينه نقش فعلى و حركت آفرين داشته باشد انسان عصر غيبت بايد داراى شناختى درست و بصيرتى درخشان باشد، تا بتواند اعتقاد حق را حفظ كرده، و در برابر هر پيشامدى پايدار باشد، انسان منتظر بايد بداند انتظار چيست؟ براى چيست؟ و او منتظر كيست؟
وظيفه وجدانى و ايمانى هر انسان، نجات هم نوع خويش از گمراهى و ضلالت است. به گواهى حضرت عسكرى(ع) هركه بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.(1) پس آنان كه امام زمان خويش را شناخته‏اند و به حضرتش ايمان دارند، وظيفه شناساندن را هم بر دوش مى‏كشند. سليمان بن خالد گويد: به حضرت صادق(ع) عرض كردم: خانواده‏اى دارم كه سخن مرا مى‏پذيرند، آيا آنها را به اين امر (آيين) دعوت كنم؟
حضرت فرمود: آرى، خداى عزوجل در كتابش مى‏فرمايد:
(يا أيّها الّذين آمَنوا قوا أنْفسَكُم وَ أهليكُمْ ناراً وَقُودها النّاس والحِجارَةُ).
زن و مرد و پير و جوان و كودك و نونهال كشور در ايام ولادت نور، گوش جان و چشم جست و جوگر خود را به برنامه‏ريزان و برنامه‏سازان سپرده‏اند تا از زلال معرفت به صاحب‏الزمان(عج) لبريز شوند، بايد چون تشنگانى كه به آب محتاجند، انسان‏هاى آگاه دين باور حقيقت جو را به حجت بالغه الهى رساند. آية اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى كه از جمله باريافتگان آستان امام زمان(عج) است در نامه‏اى به شاگردش شيخ محمدباقر ملكى ميانجى مى‏نويسد: تو را اى برادر سفارش مى‏كنم و باز هم سفارش مى‏كنم كه مردم را به سوى امام زمانشان و ملجأ و پناهگاهشان - صلوات اللَّه عليه - دعوت كنى و دل‏ها و زبانشان را به او متوجه سازى.
بايد از بروز هر نوع خرافه و انحراف درباره آن حضرت جلوگيرى كنيم. متأسفانه گاهى در جامعه مسائل نادرستى درباره ارتباط با آن حضرت مطرح مى‏شود كه ممكن است با شأن و ساحت مقدس امام زمان(عج) ناسازگار باشد، پس بايد به شدت مراقبت كرد و از طرح اين مباحث جلوگيرى نمود و گزافه گوها را بر ملا ساخت و حقايق واقعى را به مردم انتقال داد. يكى از اقدامات امام زمان(عج) نيز خارج كردن اسلام از ميان انبوه خرافات، تحريف‏ها و تفسيرهاى نارواست، به‏طورى كه حتى گفته شده اسلام را از نو زنده مى‏كنند و آن را از زنگار تحريف‏ها و تفسيرهاى نادرست پاك مى‏كنند، به‏گونه‏اى كه اين آيين كاملاً تازه به نظر مى‏رسد. بنابراين، بر منتظران آن حضرت است كه با خرافات و گزافه‏گويى‏ها بر خورد جدّى داشته باشند تا بتوانند در مسير آن حضرت حركت كنند. به راستى آيا پسنديده است كه على رغم آن كه نزديك به شش هزار روايت در اين باره از معصومان وارد شده، معرفتى اندك و اجمالى از حضرت صاحب الامر(ع) داشته و در عوض، مبتلا به چنين مطالب پوچ و بى‏اساس خرافى شويم؟ تشكيل ميزگرد فرهنگى براى تبيين واقعيت‏ها و بيان حقايق، ضرورى به نظر مى‏رسد.
اگر الگوپذيرى از قيام عدالت گستر مهدى موعود(عج) در جامعه اسلامى ما به صورت يك فرهنگ درآيد و همه دست‏اندركاران نظام اسلامى، خود را موظف به شناخت ويژگى‏هاى دولت كريمه آخرين ذخيره الهى بدانند و سعى كنند زندگى فردى و فعاليت اجتماعى خود را بر آن ويژگى‏ها منطبق سازند، آن وقت معناى واقعى انتظار فرج تحقق مى‏يابد، رسانه بايد در تبيين درست اين الگوى كامل از هيچ كوششى دريغ نورزد، به‏گونه‏اى كه با كوچك‏ترين انحرافى از جانب هر شخصى، امر به معروف و نهى از منكر انجام گيرد.
پس از پيروزى انقلاب غربى‏ها فيلم هايى در زمينه قيام موعود آخرالزمان با هدف ارائه چهره نامناسب از اين قيام ساخته‏اند، حتى با كمال شيطنت مى‏گفتند كه سازمان سيا پرونده‏اى براى امام مهدى(عج) تشكيل داده، اما تنها عكس ايشان را ندارد.
شخصى از فرانسه در پانصد سال پيش به نام «نوستر آداموس» كه منجم، طبيب و كشيش بود و اطلاعاتى از آينده نوشته بود به يهودى‏ها ميدان داد تا سوژه‏اى پيدا كرده و فيلمى ساختند در هاليوود كه مدت سه ماه از تمام شبكه‏هاى تلويزيون آمريكا پخش شد. مضمون فيلم بدين صورت است كه امام مهدى(ع) مى‏آيد و زمين جديد و ارض جديدى به وجود مى‏آورد و آمريكا را شكست داده و پيروز مى‏شود. بعد آمريكا(غرب) با شوروى به توافق مى‏رسند و پيمان مى‏بندند عليه پسر پيغمبر و شكستش مى‏دهند. اينها را بر نوشته‏هاى آداموس اضافه كردند و اين فيلم را ساختند و پخش كردند. هدفشان اين است كه بگويند خطر اصلى عليه تمدن غرب از اسلام و از مكه است. امروز آغازش با نهضت امام خمينى(ره) و فردا با امام مهدى(عج).(2)
آنها مى‏كوشند تا اعتقاد به پيروزى اسلام را كه تحقق وعده الهى است كم‏رنگ كرده، به فراموشى بسپارند. رهبر معظم انقلاب مى‏فرمايند: استكبار جهانى و صهيونيزم در تلاش‏اند تا ملت‏هاى تحت سيطره آنان به وضع تحميل‏شده عادت كنند و آن را ثابت، ابدى و تغيير ناپذير بدانند.(3) متأسفانه سياست‏گذاران تاكنون على رغم تبليغات سازمان‏هاى جاسوسى و فرهنگى غرب عليه اين موضوع و ساخت فيلم هايى چون نوستر آداموس، جايگاه ويژه‏اى براى اين امر در نظر نگرفته‏اند و تنها در ماه شعبان، در ميان سيلى‏ازموسيقى، تبريكات و تبليغات تجارى مطالبى گذرا و قالبى را پخش‏مى‏كنند. خالقان آثار هنرى، به ويژه فيلم سازان از دست مايه‏اى قوى و محققانه براى خلق آثارى مناسب برخوردار نيستند. در نتيجه، قدرت لازم براى ايجاد نشاط و تحرّك در ميان جوانان وجود ندارد. در مقابل، از بسيارى قهرمانان پوشالى و فاسد غربى و اخيراً ژاپنى تبليغ شده و جايگزين مردان‏بزرگ قبيله ايمان شده‏اند. بنابراين، ضرورت انجام اقدامى اساسى، يعنى نوعى جهاد فرهنگى در مقابله با تهاجم فرهنگى در اين زمينه بيش از هرزمانى به چشم مى‏خورد.
در روايت است كه آقا هر هفته كارنامه اعمال ما را مى‏بينند. از ثواب‏ها و كارهاى نيك‏مان شاد مى‏شوند و بر گناهان و خطاهاى ما گريه مى‏كنند و اشك مى‏ريزند و طلب مغفرت براى شيعيان مى‏نمايند. آيا در شب نيمه شعبان، شيعه واقعى و منتظر حقيقى در پى شاد كردن قلب نازنين مولا خود است يا خداى نخواسته در پى انجام اعمال زشت؟ به نظر مى‏رسد صدا و سيما بايد در اسرع وقت گلچينى از بهترين آهنگ‏ها و سرودهاى مذهبى ويژه نيمه‏شعبان را آماده كرده و در اختيار علاقه‏مندان قرار دهد تا خداى نكرده با مراجعه به موسيقى‏هاى آن‏چنانى قلب مبارك امام زمان(عج) دردمند نشود، زيرا همان‏طور كه در طول سال، ارزش‏ها و احترام به ائمه از اهميت خاصى برخوردار است، در ايام عيد و شادمانى نيز اين حرمت به قوّت خود باقى‏است.
يكى از مسائل مهم در معرفى امام عصر(عج)، معرفى ايشان به عنوان شخصيتى فراگير است، به‏گونه‏اى كه فراتر از هر مذهب و مليتى براى مردم كل جهان مطرح بوده و قيامشان جهانى باشد. اعتقاد به مهدويت و موعود آخرالزمان به عنوان نسخه شفابخش مى‏تواند جواب گوى همه سؤال‏هاى پنهان و آشكار انسان امروز باشد و همه دردهاى بى‏درمان او را درمان كند. عدم تأسيس مركز تحقيقى بزرگى كه بتواند با مراجعه به منابع و متون دينى پاسخ گوى همه سؤالات مبتلا به باشد، موجب شده تا مطالب غير تحقيقى به صورت پراكنده در ميان مردم رواج يابد.
تاكنون مركز تحقيقى مناسبى در جهان اسلام براى مطالعه، تحقيق و كشف تحريفاتِ وارد آمده، تأسيس نشده و همواره حقايق متعالى همراه با بسيارى از افسانه‏ها و تخيّلات در ميان مسلمين رايج شده است. در اين ميان، جوانان آسيب‏پذيرتر بوده‏اند، لذا در اين ايام رسانه‏ها مى‏توانند با طرح اين نياز اساسى، مسئولان امر را در رسيدن به اين مقصود يارى كنند.
تهيه فيلم‏هايى در خصوص كرامات و توجّهات امام زمان(عج) و ترويج مسئله انتظار امرى ضرورى است، زيرا عده‏اى از مخالفان در پى اين هستند كه با طرح شبهه‏هايى در اصل تولد امام عصر(عج)، شك و ترديد ايجاد كرده و چنين القا كنند كه از نظر تاريخى نمى‏توان تولد آن حضرت را اثبات كرد، در حالى كه اگر به دور از هرگونه غرض‏ورزى سياسى و تنها به انگيزه دست يابى به حقيقت، به كتب تاريخى و منابع نزديك به غيبت صغرى مراجعه شود، جاى هيچ ترديدى درباره تولد امام دوازدهم باقى نمى‏ماند. مهدى(عج) تنها يك انديشه نيست كه ما در انتظار ولادت او باشيم، يك پيش گويى نيست كه چشم به مصداق آن بدوزيم، بلكه واقعيتى خارجى است كه ما منتظر ظهور نجات‏بخش او هستيم. با وجود اين، در صدا به صورت نمايشنامه و در سيما به صورت فيلم و سريال بايد نحوه تولد و اصول كلى انقلاب موعود را به تصوير كشيد. امروزه وظيفه اساسى ما ذكر مستمر تاريخ، سيره علمى و عملى او نُوّاب (خاص و عام) است. جاى شگفتى است كه در مملكت صاحب الزمان(عج) مردم شناخت كافى و وافى از ايشان نداشته باشند!
مسجد جمكران ميعادگاه عاشقان امام زمان(عج) است، از اين رو، جاى خوشحالى و سپاس گزارى است كه بسيارى از مردم و جوانان از گوشه و كنار ميهن اسلامى در اين مكان مقدس گرد هم آمده و به ساحت مقدس آقا امام‏زمان(عج) عرض ارادت كنند. رسانه در اين ايام با تصويربردارى از اين مكان مقدس و شرح مختصرى از بنيان گذارى آن، مى‏تواند ديگران را تشويق به حضور در اين اماكن كند.

پيشنهاد سازنده و حركت آفرين

(سازماندهى و رژه سربازان امام زمان«عج» در روز ميلاد نور) ظلم ستيزى، عدل گسترى و مبارزه با دشمنان اسلام از اساسى‏ترين اصول قيام جهانى حضرت مهدى(عج) است. براى دست يابى به چنين اهداف مقدسى، تجهيز، آمادگى و تجلّى قدرت اسلام نقشى محورى دارد. سربازان حضرت مهدى(عج) با نمايش قدرت اسلام و اعلان جانفشانى، مى‏توانند گام‏هاى اساسى را براى تحقق چنين هدف مقدسى بردارند. چنين لشكرى را ابتدا نايب حضرت مهدى(عج)، امام خمينى(ره) پايه گذارى كرده و سپس رهبر فرزانه انقلاب حضرت آية اللَّه خامنه‏اى(مدظله‏العالى) زعامت و رهبرى آن را به عهده گرفتند. امروزه تقويت چنين حركت مقدسى و آماده نگه‏داشتن سربازان صاحب الزمان(عج)، بخشى از فرهنگ مهدويت و مكتب انتظار است. اين فرهنگ بايد در اعتقاد، اهداف، آرمان و عملكرد ما نمود داشته باشد. يكى از بارزترين نمودها و تجلّى اين فرهنگ مى‏تواند در ضمن يك رژه و مانور با عظمت در روز جهانى مستضعفان و ميلاد خجسته خورشيد هدايت، مهدى موعود(عج)، تجسم عينى يابد. در سازماندهى و برپايى چنين رژه باشكوهى، بسيج مستضعفان نقش محورى دارد، در حقيقت، بسيج جلوه كوچكى از ارتش مردمى صاحب‏الزمان(عج) است. امام صادق(ع) درباره نقش سازنده نيروهاى مردمى در لشكر صاحب‏الزمان(عج) مى‏فرمايد: انقلاب مهدى را سه سپاه يارى مى‏رسانند و در پيش برد آن مؤثرند: الف) سپاهى از فرشتگان؛ ب) سپاهى از مؤمنان؛ ج) سپاهى از رعب. بنابراين، در لشكر امام زمان(عج) هم تأييد و نصر الهى در كار است و مانند جنگ بدر به وسيله فرشتگان پشتيبانى مى‏شوند و هم رعب و وحشتى كه خداوند در دل دشمن مى‏افكند، آنها را متزلزل و مرعوب مى‏سازد. از سوى ديگر، حضور فعّال مؤمنان، آن انقلاب عظيم را به پيش مى‏برد و به سامان مى‏رساند.(4) از آن‏جا كه نيروهاى مردمى، مؤمن و متعهد نقش عمده‏اى در پيروزى نهايى دارند بايد علاوه بر زنده نگهداشتن و تجليل آنها در يادها با ترويج و تبليغ اين مسئله نيروهاى فداكار و مؤمن را به آمادگى لازم رسانيد. نقطه شروع چنين حركت سازنده‏اى مى‏تواند در قالب يك رژه وسيع و گسترده صورت پذيرد. البته منظور از بسيج نيروهاى مردمى تنها بسيج به معناى مصطلح نيست، بلكه حتى ارتش مقتدر و سپاه جان بركف و ديگر نيروهاى نظامى و انتظامى و مردمى نيز مى‏توانند در اين راستا نقش آفرين باشد.
با برنامه‏ريزى درست و سنجيده، ثبت نام و سازماندهى ارتش امام‏زمان(عج) و برپايى چنين رژه باشكوهى مى‏توان در قلوب دشمنان رعب‏ووحشت ايجاد كرد و در مقابل، اميد و سرور و شادمانى را در قلوب عاشقان تقويت نمود تا حضور معنوى حضرت مهدى(عج) در ميان مردم بيش‏تر احساس شود و رابطه عبد و مولا تحقق يابد.

سؤالاتى براى مصاحبه و گفت و گو

1. از واژه‏هاى اميد و انتظار چه برداشتى داريد؟
2. آينده جهان و سرانجام، سير تاريخى انسان به كجا ختم مى‏شود؟
3. مديريت در زمان ظهور چگونه خواهد بود؟
4. رهبرى آينده جهان را چگونه پيش‏بينى مى‏كنيد؟
5. ضرورت وجود منجى و هدايت الهى را چگونه ارزيابى مى‏كنيد؟
6. دعاهايى در خصوص امام زمان(عج) وارد شده، با كدام يك آشنايى بيشترى داريد؟
7. مشكلات اصلى بشر كنونى را در وجوه اعتقادى، فرهنگى و مدنى چگونه ارزيابى مى‏كنيد؟
8. وظيفه عاشقان امام(عج) در زمان غيبت چيست؟
9. اصول و رئوس برنامه‏هاى حكومت حضرت مهدى(عج) چيست؟
10. آيا اقوام مختلف در آماده‏سازى زمينه ظهور نقش متفاوتى دارند؟
11. بحران فرهنگى عصر حاضر چگونه به وجود آمد؟
12. از نشانه‏هاى قطعى ظهور حضرت چه مى‏دانيد؟
13. وظيفه علما در زمان غيبت چيست؟
14. موقعيت اجتماعى، سياسى، فرهنگى و اقتصادى جهان پس از ظهور را چگونه مى‏بينيد؟
15. مسئله نيابت عامه حضرت مهدى(عج) يعنى چه؟
16. در مورد نوّاب خاص حضرت مهدى(عج) چه اطلاعاتى داريد؟
17. چه كسانى مى‏توانند توفيق زيارت آن حضرت را در زمان غيبت داشته باشند؟
18. انتظار مخرب و ويران گر به چه نوع انتظارى گفته مى‏شود؟
19. انتظار سازنده يعنى چه؟
20. خصوصيات منتظران واقعى حضرت چيست؟
21. كسب آمادگى در زمان غيبت يعنى چه؟
22. نظر امام خمينى(ره) درباره انواع منتظران چيست؟
23. رهبر انقلاب از واژه انتظار چه تعريفى دارند؟
24. وجود امام غايب چه فوايدى را به همراه دارد؟
25. يك آيه از قرآن مجيد را كه درباره مهدى(عج) آمده، بيان كنيد؟
26. به اختصار در مورد عقيده اديان ديگر درباره مهدويت توضيح دهيد؟
27. انقلاب اسلامى ايران چگونه مى‏تواند زمينه ظهور حضرت مهدى(عج) را فراهم نمايد؟
28. در مورد مسجد مقدس جمكران چه اطلاعاتى داريد؟
29. لزوم عشق و غيرت دينى چه نقشى در حفظ ارزش‏ها و مقدسات دارد؟
30. يكى از مجلاتى كه درباره امام زمان(عج) تحقيق و بررسى مى‏كند، «موعود» نام دارد. به چه ميزان با اين نشريه آشنايى داريد؟

سؤالات مسابقه‏اى

1. امام مهدى(عج) در چه سالى به دنيا آمدند؟
2. حضرت در چند سالگى به امامت رسيدند؟
3. غيبت صغرى چند سال طول كشيد؟
4. نايبان خاص حضرت را نام ببريد؟
5. غيبت كبرى چند سال طول كشيده است؟
6. اكنون در چندمين سال تولد امام زمان(عج) قرار داريم؟
7. از نام‏ها و القاب حضرت چند تا را نام ببريد؟
8. يكى از القاب حضرت مهدى(عج) «ربيع الانام» است. آيا مى‏دانيد چه‏معنايى دارد؟
9. در زمان غيبت كبرى چه كسانى وظيفه هدايت جامعه اسلامى را به‏عهده دارند؟
10. اين سخن از كيست: مهدى(عج) طاووس بهشتيان است؟
11. مسجدى كه با فرمان خاص حضرت مهدى(عج) بنا شده است، چه‏نام‏دارد؟
12. چند دعا را كه درباره امام زمان(عج) است، نام ببريد؟
13. كدام يك از دعاهاى امام زمان(عج) است كه عاشقان هر روز صبح آن را مى‏خوانند؟
14. به نظر شما مهم‏ترين وظيفه منتظران غيبت چيست؟
15. يكى از نشانه‏هاى يقينى ظهور حضرت مهدى(عج) را نام ببريد؟
16. چند عنوان از كتاب هايى را كه درباره امام زمان(عج) نوشته شده، نام ببريد؟
17. يكى از فايده‏هاى وجود امام را براى جهانيان بيان كنيد؟
18. آيا اعتقاد به مهدويت در ساير اديان هم وجود دارد؟
19. چه سخنى از امام زمان(عج) را به ياد داريد؟
20. فرشتگان الهى در شب قدر به حضور چه كسى و براى انجام چه‏كارى فرود مى‏آيند؟

هدايت‏گران راه نور

گلچينى از سخنان امام مهدى(عج)

1. من مهدى و قائم الزمان هستم. من آن كسى هستم كه زمين را پر از عدل مى‏كنم، همان‏گونه كه پر از ستم شده است. زمين هرگز از حجت خالى نمى‏ماند و مردم در وقفه نمى‏مانند و اين امانتى است كه جز به برادرانت از اهل حق مگو.(5)
2. من ذخيره خدا در زمين و انتقام گيرنده دشمنانش هستم.(6)
3. من آخرين وصى هستم كه خداوند بزرگ به وسيله من گرفتارى‏ها را از خاندان و شيعيانم دور مى‏گرداند.(7)
4. من هنگام قيام آن‏چنان قيام خواهم كرد كه بيعت هيچ يك از سركشان به گردنم نيست.(8)
5. كيفيت بهره‏بردارى مردم از من در زمان غيبت، همانند بهره‏بردارى آنان از خورشيد است، هنگامى كه ابر خورشيد را از ديدگان پنهان كند.(9)
6. وجود من براى اهل زمين موجب امان است، همان‏گونه كه ستارگان براى اهل آسمان‏ها موجب امان هستند.(10)
7. زمين هيچ‏گاه خالى از حجت نيست، يا آن حجت آشكار است ياپنهان.(11)
8. هنگامى كه خدا به ما اجازه سخن گفتن بدهد، حق آشكار شود و باطل‏نابود گردد.(12)
9. هركس كه ما از او بيزارى جوييم، خدا و فرشتگان و پيامبران و اوليايش نيز از او بيزارى مى‏جويند.(13)
10. اما ظهور فرج، پس آن به اراده خدايى است كه يادش بزرگ است و هركس (براى ظهور) وقت تعيين كند، دروغ گفته است.(14)
11. براى تعجيل فرج بسيار دعا كنيد، زيرا همين موجب فرج و گشايش شماست.(15)
12. از آن چه برايتان سودى ندارد پرسش نكنيد و خود را براى دانستن آن‏چه از شما نخواسته‏اند به زحمت نيندازيد.(16)
13. فاطمه(س) دختر پيامبر(ص) براى من الگو است.
14. از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و كارها را به ما بسپريد. پس برماست كه شما را از سرچشمه سيراب برگردانيم، همان‏گونه كه بردن شما به سوى سرچشمه به‏وسيله مابوده است و در پى آن‏چه از شما پوشيده شده است، نرويد.(17)
15. از راه راست به راه چپ منحرف نشويد و مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى كه روشن است، به طرف ما قرار دهيد.(18)
16. هر فردى از شما بايد به آن چه عمل كند كه به وسيله آن به دوستى ما تقرب جويد و از آن چه او را پست مى‏گرداند كه همانا ناخوش داشتن و خشم ماست، دورى نمايد.(19)
17. ما از رسيدگى و سرپرستى شما كوتاهى نمى‏كنيم و ياد شما را از خاطر نمى‏بريم كه اگر جز اين بود از هر سو گرفتارى بر شما فرود مى‏آمد و دشمنان، شما را از بين مى‏بردند، پس از خداى بزرگ بترسيد.(20)
18. اگر محبت شما را نداشتيم و صلاحتان را نمى‏ديديم ترحّم و شفقت بر شما نبود، گفت و گوى با شما را ترك مى‏كرديم.(21)
19. اموالى كه شما به ما مى‏رسانيد، ما آنها را نمى‏پذيريم، مگر آن كه پاكيزه شويد. پس هر كه مى‏خواهد آنها را به ما برساند و هركس مى‏خواهد نرساند، آن چه خدا به ما داده بهتر است از آن چه به شما داده است.(22)
20. از رحمت خدا دور است دور! كسى كه نماز مغرب را به اندازه‏اى تأخير بيندازد تا ستاره‏ها آشكار شوند. از رحمت خدا دور است دور! كسى كه نماز صبح را به اندازه‏اى تأخير بيندازد، تا ستاره‏ها ناپديد شوند.(23)
21. هيچ چيز مانند نماز، بينى شيطان را به خاك نمى‏سايد. پس نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بساى.(24)
22. وقتى براى هيچ كس جايز نيست كه در مال ديگران بدون اجازه آنان تصرف كند، پس چگونه اين كار در مال ما جايز مى‏شود؟(25)

زمزمه‏هاى عارفانه

خدايا! مرا از ياران و ياوران و پيروان و شيعيان او قرار ده و آن چه راخاندان پيامبر(ع) آرزومندند و دشمنان از آن در هراسند با ظهورش به‏من بنمايان.(26)
خدايا! حجتت رابه من بشناسان، زيرا اگر حجت خودت را به من نشناسانى، از دينم گمراه مى‏شوم.
پروردگارا! ديدارش را آشكار نما و پايگاه هايش را استوار گردان و ما را از كسانى قرار ده كه ديدگانشان به ديدار او روشن مى‏شود و ما را به خدمت گزارى او مشغول دار و بر كيش و آيين وى بميران و ما را در گروه او محشور بفرما.(27)
پروردگارا! ما را از ياران او و از تقويت كنندگان حكومتش و از انجام دهندگان امر او و از خشنودشدگان به رفتارش و از تسليم شوندگان در برابر احكامش قرار ده.(28)
خدايا! ما بندگانت شيفته ولىّ تو هستيم كه يادآور تو و پيامبر توست و او را پناه و نگهدار ما آفريدى و براى ما قوام و پناه برانگيختى و براى مؤمنان ما امام قرار دادى، پس تبريك و سلام ما را به او برسان.(29)
خدايا! به وسيله او نمازمان را بپذير، گناهانمان را بيامرز و دعاهايمان را مستجاب فرما.(30)
خدايا! بر ما منّت‏گذار تا او را خشنود سازيم و مهر و رحمت و دعا و خير او را به ما ببخش تا بدين وسيله به رحمت و كاميابى گسترده تو دست يابيم.(31)
خدايا! به وسيله او روزى‏مان را گسترده و غم هايمان را برطرف و خواسته‏هايمان را برآورده بفرما.(32)
خدايا! ما را در حزب او قرار ده كه امرش را به پا مى‏دارند و با او شكيبا هستند و با خيرخواهى وى خرسندى‏ات را مى‏جويند، تا در روزقيامت ما را جزء ياران و ياوران و تقويت كنندگان حكومتش محشورنمايى.(33)
خدايا! عقيده ما به امام زمان(عج) را از هر شك و شبهه و خودنمايى و شهرت طلبى خالص كن، تا به جز تو به كسى اعتماد ننماييم و جز خاطر تو را نجوييم و ما را به مقام او برسان و در بهشت ما را با او همراه كن و از هر بى‏ميلى و تنبلى و سستى ما را پناه ده.(34)
خدايا! آن چهره رشيد و آن پيشانى نيكوى او را به من نشان ده و ديدگانم را با ديدارش سرمه كش.(35)
خدايا مرا به سير او سلوك ده.(36)

امام زمان(عج) در آيينه كلام امام خمينى(ره)

شما الآن وظيفه سنگينى داريد، شما الآن تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان(عج) هستيد، ملائكه شما را مراقبت مى‏كنند، نامه اعمال شما را به امام زمان(عج) عرضه مى‏دارند. بايد متوجه باشيد. مبادا از اين اختياراتى كه حالا پيدا كرده‏ايد و از اين قدرتى كه الآن پيدا كرديد و (از) زير بار آن قدرت ظالم بيرون رفتيد، خودتان يك قدرت ظالمه باشيد و به برادران خودتان تعدّى كنيد.(37)
من اميدوارم كه ما به مطلوب حقيقى برسيم و متصل بشود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامى و آن نهضت ولى‏عصر(عج) هست.(38)
رهبر همه شما و همه ما وجود مبارك بقيةالله(عج) است و بايد ماها و شما طورى رفتار كنيم كه رضايت آن بزرگوار را كه رضايت خداست به‏دست آوريم.(39)
اين كشورى كه كشور ائمه هدى(ع) و كشور صاحب الزمان(عج) است، بايد كشورى باشد كه تا ظهور موعود ايشان به استقلال خودش ادامه بدهد، قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد كه عالم را -ان‏شاءالله- به‏عدل و داد بكشد و از اين جورهايى كه بر مستضعفان مى‏گذرد، جلوگيرى‏كند.(40)
با اتكال به خداى تبارك و تعالى و پشتيبانى صاحب اين كشور امام‏زمان(عج) اين مقصد را به آخر برسانيد و خواهيد رساند.(41)
ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توى دهنش بزند و نگذارد كه اين قدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اين‏طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان(عج) هستيم، پس ديگر بنشينم در خانه‏هايمان، تسبيح را در دست بگيريم و بگوييم: «عَجِّل على فَرَجِه» عجّل با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براى آمدن او و فراهم كردن اين كه مسلمين را با هم مجتمع كنيد، همه با هم بشويد، -ان‏شاءالله- ظهور مى‏كند ايشان.(42)
اميد آن است كه مسلمانان و مستضعفان جهان به پا خيزند و داد خود را از مستكبران بگيرند و مقدمات فرج آل محمد(ص) را فراهم نمايند.(43)
خداوند اين اسلام را جمهورى اسلامى را نگه دارد و ما را موفق كند كه به لقاى جمال مبارك امام زمان(عج) موفق بشويم.(44)
چه مسعود و مبارك است روزى كه جهان از دغلبازى‏ها و فتنه‏انگيزها پاك شود و حكومت عدل الهى بر سراسر گيتى گسترش يابد.(45)
با سلام و درود به پيشگاه مقدس مولود نيمه شعبان و آخرين ذخيره امامت، حضرت بقيةالله (ارواحنافداه) و يگانه دادگستر ابدى و بزرگ پرچمدار رهايى انسان از قيود ظلم و ستم استكبار، سلام بر او و سلام بر منتظران واقعى او، سلام بر غيبت و ظهور او و سلام بر آنان كه ظهورش را باحقيقت درك مى‏كنند و از جام هدايت و معرفت او لبريز مى‏شوند، سلام‏بر ملت بزرگ ايران كه با فداكارى و ايثار و شهادت، راه ظهورش را هموار مى‏كنند.(46)
ما مفتخريم كه ائمه معصومين(ع) از على بن ابى طالب(ع) گرفته تامنجى بشر حضرت مهدى صاحب‏الزمان(عج) كه به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.(47)
هرچه هست از اسلام است و از بركات وجود مبارك حضرت بقيةالله(عج) ما همه ما، چيزى نيستيم.(48)
اين مقال را با جمله زيباى حضرت امام(ره) درباره حضرت مهدى(عج) به‏پايان مى‏رسانيم:
من نمى‏توانم اسم رهبر روى ايشان بگذارم، بزرگ‏تر از اين است، نمى‏توانم بگويم كه شخص اوّل است، براى اين كه دومى در كار نيست، ايشان را نمى‏توانيم با هيچ تعبيرى، تعبير كنيم، الّا همين كه مهدى موعود(عج) است.

امام زمان(عج) در آيينه كلام حضرت آية اللّه خامنه‏اى

نيمه شعبان روز ولادت ولى عصر(عج) روز مستضعفين و روز اميد دل‏هاى مؤمن و معتقد به مسئله مهدى موعود و امام زمان(عج) است.(49)
مسئله امام زمان(عج) يكى از ارزنده‏ترين مسائل اسلامى است كه هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزين اميد مى‏داد و هم امروز كه روز حكومت اسلامى، حكومت مستضعفين زمين است، ما را تشويق مى‏كند كه حركت خود را تسريع كنيم.(50)
در گذشته، سوء استفاده‏هاى زيادى از قضيه انتظار شده است. برداشت منفى همان چيزى است كه استكبار و استعمار در طول سال‏هاى متمادى كوشش مى‏كردند تا به مردم تزريق كنند. برداشت منفى اين است كه مردم بگويند كه به ما چه كه در مقابل ظلم و فساد و كفر و بدى و شرارت بايستيم، ما منتظر خواهيم ماند تا امام زمان(عج) خودش بيايد و مشكل را حل كند. اين برداشت منفى است، يعنى سلب مسئوليت نسبت به همه شرارت‏ها و بدى‏هاى موجود در جامعه.(51)
برداشت مثبت و صحيح اين است كه اگر امام زمان(عج) خواهد آمد و دنياى پر از عدل و داد درست خواهد كرد، پس ما بايد به سهم خود در زمينه‏سازى اين دنيا كوشش كنيم.
امام زمان(عج) بايد به صورت يك الگو براى مؤمنين درآيد. اگر آن حضرت با كفر مى‏جنگد و براى عدالت زحمت مى‏كشد و مجاهدت مى‏كند، ما هم كه مأموم و دنباله‏رو او هستيم، بايد براى گسترش عدالت مجاهدت‏كنيم.(52)
اعتقاد به امام زمان(عج) و اين كه آن حضرت با ظهور خود دنيا را پراز عدل و داد مى‏كند، يك وسيله حركت و يك عامل نشاط براى ملت ما و تمام كسانى است كه به اين مسئله اعتقاد دارند.(53)
اگر دنيا را خورشيدى روشن خواهد كرد، به اين معنا نيست كه ما تاآمدن آن خورشيد نورانى در تاريكى بنشينيم.(54)
حركت آن حضرت هر سمتى باشد (بايد) حركت پيروان او هم به همان سمت باشد.(55)
قانع نشدن به وضع موجود و تلاش فزاينده و مستمر در انجام اعمال نيك و خير يك بُعد انتظار است و اميد به آينده‏اى روشن كه در آن سراسر زندگى بشر را تفكر الهى فرا خواهد گرفت، بُعد ديگر انتظار است.(56)
انتظار ظهور مهدى موعود(عج) بخش عظيمى از اعتقادات ماست، حقيقت (انتظار) به صورتى برجسته، درخشان و پراميد در محيط زندگى ملت عزيز ما و شيعيان جهان وجود دارد.(57)
نفس انتظار و اميد، به انسان جرأت اقدام و حركت و نيرو مى‏بخشد.(58)
انتظار فرج و اعتقاد به مهدويت علاوه بر ابعاد منطقى، فكرى و استدلالى بسيار بارز آن، داراى جنبه‏هاى عاطفى، معنوى و ايمانى عميق و بسيار مهمى است.(59)
شيعيان و پيروان آن حضرت بايد كسب آمادگى معنوى، روحى و ايمانى را جزء وظايف خود بدانند.(60)
امروز در نقطه مقابل تلاش دشمنان بايد در جهت اعتقاد و عمل و تبليغ و تبيين حقيقت مهدويت حركت كنيم.(61)
منتظران صاحب الزمان(عج) به منوّر شدن چشم‏انداز زندگى بشر و پايان دوران ظلم و تجاوز اميدوارند و جنايات و ستم و تزوير سردمداران استكبار جهانى نمى‏تواند چشمه اميد را در دل‏هاى آنان خاموش كند.(62)
منتظران حضرت حجت(عج) ترديدى ندارند كه روزگار ظلم و طغيان و تجاوز سرانجام به پايان خواهد رسيد و قدرت قاهره حق همه قله‏هاى فساد و تعدّى را از بين خواهد برد.(63)
اگر آن حضرت پرچم دين و قرآن و نظام الهى را در سراسر عالم خواهدگستراند، ما هم كه دنباله‏رو و معتقد به او هستيم بايد تا حدّى كه درتوان ماست در گوشه‏اى از دنيا پرچم اسلام را برافراشته نگاه داريم.(64)

داستان‏هاى برگزيده

تولدى الهى

حكيمه دختر امام جواد(ع) (عمه امام حسن عسكرى(ع)) گفت: امام حسن عسكرى(ع) به من پيام داد كه امشب هنگام افطار، نزد ما بيا، زيرا امشب شب نيمه شعبان است. خداوند متعال به زودى در اين شب حجت را آشكارمى‏كند كه حجت خدا بر سراسر زمين باشد.
عرض كردم: مادر او كيست؟ فرمود: مادرش نرجس است.
عرض كردم: خداوند مرا فدايت قرار دهد، اثر حمل در نرجس ديده نمى‏شود.
فرمود: همان است كه گفتم، امشب حجت خدا متولد مى‏شود.
حكيمه مى‏گويد: وقتى كه نزد امام حسن عسكرى(ع) رفتم و سلام كردم و نشستم، حضرت نرجس آمد كه كفش مرا بيرون آورد و به من فرمود: سيده من، حالت چطور است؟ عرض كردم: بلكه تو سيده من و خانم اهل بيت من هستى! او سخن مرا رد كرد و گفت: اى عمه، اين چه حرفى است كه مى‏زنى؟
گفتم: اى دختر! خداوند امشب به تو پسرى عطا مى‏كند كه آقاى دنيا و آخرت است.
حكيمه مى‏گويد: نرجس نشست و نشانه‏هاى شرم در چهره او آشكار شد. بعد از آن كه از نماز عشا فارغ شدم، افطار كردم و به خوابگاه خود رفتم و خوابيدم.
هنگامى كه نصف شب فرا رسيد، برخاستم و نماز شب را خواندم، بعد از نماز ديدم حضرت نرجس(س) در خواب است و اثرى از وعده برادرزاده‏ام امام حسن عسكرى(ع) ديده نمى‏شود، مشغول تعقيب نماز شدم، سپس خوابيدم و بعد در حال ترس، از خواب بيدار شدم. ديدم نرجس(س) در خواب است. بعد از لحظه‏اى او برخاست و نماز شب خواند، من (براى اين‏كه اثر وضع حمل در او نديدم) به شك افتادم (كه نكند او حامله نباشد) ناگاه امام حسن عسكرى(ع) از اتاق خود صدا زد: اى عمه! عجله نكن، فرارسيدن وعده نزديك است.
حكيمه گويد: سوره‏هاى الم سجده و ياسين را خواندم. در اين حال بودم كه ناگاه نرجس(س) هراسان بيدار شد، به سوى او شتافتم. گفتم: «خدا يارت باد» سپس گفتم: آيا چيزى احساس مى‏كنى؟
گفت: آرى، عمه جان!
گفتم: خاطر جمع و دلگرم باش، اين همان است كه گفتم.
حكيمه مى‏گويد: در اين هنگام يك نوع سستى بر من و بر نرجس عارض شد كه چيزى نفهميديم. ناگاه دريافتيم كه حضرت مهدى(عج) متولد شده است. روپوش را از روى او كنار زدم، ديدم او به حالت سجده روى زمين قرار گرفته است. او را برگرفتم، ديدم پاك و پاكيزه است، در اين هنگام امام‏حسن عسكرى(ع) صدا زد: عمه! پسرم را نزدم بياور. او را نزد امام حسن‏عسكرى(ع) بردم. آن حضرت، نوزاد را روى دستش گرفت و پاهايش را روى سينه‏اش قرارداد. سپس زبانش را در دهان نوزاد گردانيد و دستش را برچشمان و گوش‏ها و مفاصل او كشيد. سپس فرمود: پسرجان سخن بگو! نوزاد گفت:
أشْهَدُ أن لاإلهَ‏إلّااللّهُ وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ أشهَدُ أنَّ مُحمَّداً رَسوُلُ‏اللّه(ص)؛
گواهى مى‏دهم كه معبودى جز خداى يكتا و بى‏همتا نيست و محمد(ص) رسول‏خداست.
سپس بر اميرمؤمنان(ع) و ساير امامان(ع) درود فرستاد تا به پدرش رسيد و آن‏گاه سكوت كرد.
حكيمه مى‏گويد: امام حسن عسكرى(ع) به من فرمود: عمه جان! اين نوزاد را نزد مادرش ببر، تا بر او سلام كند. سپس نزد من بازگردان، من نوزاد را نزد مادرش بردم، به مادر سلام كرد. سپس او را نزد پدرش بازگرداندم و در مجلس امام نهادم.(65)

تلاش بى‏فايده

معتمد، خليفه عباسى از اين كه امام حسن عسكرى(ع) را مسموم كرده بود، خوشحال بود.
مردم در برابر قدرت حكومت، خود را باخته بودند. ترس و وحشت بر دل‏ها سايه افكنده بود و دهان همه قفل شده بود.
امام حسن عسكرى(ع) به شهادت رسيد، برادرش جعفر در كنار خانه آن حضرت نشسته بود و گروهى از شيعيان اطراف او را گرفته بودند و تسليت مى‏گفتند. در اين هنگام عقيد خادم امام(ع) بيرون آمد و به جعفر گفت:
جنازه امام را كفن كردند، بياييد نماز بخوانيد.
جعفر وارد خانه شد، جمعيت به همراه او وارد حياط شد. پيكر مطهر امام حسن عسكرى(ع) را در تابوت گذاشته بودند. جعفر پيش رفت تا بر جنازه امام نماز بگزارد. ناگهان كودكى گندمگون و سياه موى، بيرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را كنار كشيد و گفت: عمو كنار برو، من بايد بر پدرم نماز بخوانم.
جعفر در حالى كه قيافه‏اش دگرگون شده بود، كنار رفت. آن كودك بر پيكر مطهر امام نماز گزارد و به اين ترتيب، تلاش بى‏فايده جعفر براى امام‏شدن خنثى شد.(66)

حكايت شنيدنى

يكى از خدام حضرت رضا(ع) مى‏گويد:
براى كشيدن دندان نزد دكتر رفتم، دكتر گفت: غده‏اى هم كنار زبان شماست كه بايد جراحى شود. من موافقت كردم. اما پس از عمل جراحى لال شدم و قدرت حرف زدن را از دست دادم. ناگزير همه چيز را روى كاغذ مى‏نوشتم و به اين وسيله با ديگران ارتباط برقرار مى‏كردم. هرچه به پزشك مراجعه كردم درمان نپذيرفت و فايده‏اى نبخشيد. دكترها مى‏گفتند: عصب گويايى شما صدمه ديده است.
ناراحتى و بيمارى به من فشار آورد. ناچار براى معالجه عازم تهران شدم. در تهران روزى خدمت آقاى علوى رسيدم. ايشان فرمودند: راهنمايى من به‏تو اين است كه چهل شب چهارشنبه به مسجد جمكران بروى، اگر شفايى هست آن‏جاست.
تصميم جدّى گرفتم، هرهفته از مشهد بليت هواپيما تهيه مى‏كردم، شب‏هاى سه‏شنبه تهران مى‏آمدم و شب چهارشنبه، به مسجد جمكران مشرّف مى‏شدم. در هفته سى و هشتم بعد از نماز به مسجد رفتم و صلوات‏مى‏فرستادم كه ناگهان حالت خاصى به من دست داد. ديدم همه جا نورباران شد و آقايى وارد شد. مردم هم پشت سر ايشان بودند و مى‏گفتند: حضرت حجةبن‏الحسن(عج) مى‏باشند.
من با ناراحتى در گوشه‏اى ايستادم و با خود انديشيدم كه نمى‏توانم به آقا سلام كنم. حضرت نزديك من آمدند و فرمود: سلام كن. من به زبانم اشاره‏كردم تا اظهار كنم كه لال هستم و بى‏ادب نيستم كه سلام نكنم. حضرت‏باردوم فرمود: سلام كن. بلافاصله زبانم باز شد و سلام كردم. دراين‏هنگام به حال عادى برگشتم و متوجه شدم در سجده و مشغول صلوات فرستادن هستم.(67)

كَتَبَهُ الحُجّه

شخصى كتابى در ردّ مذهب شيعه نگاشته بود و در مجالس عمومى آن را مطرح مى‏كرد و در نتيجه، بعضى را نسبت به مذهب شيعه بدبين و عقيده آنها را منحرف مى‏كرد. از طرفى، كتاب را در اختيار كسى نمى‏گذاشت تا مطالبش مستقيماً و يا با واسطه در دست دانشمندان قرار نگيرد و ايرادى بر آن واردننمايند.
علامه حلى كه يكى از بزرگ‏ترين متفكران جهان شيعه است، چندى به‏طور ناشناس در جلسه درس آن شخص رفت و آمد كرد و سرانجام، تقاضاى دريافت كتاب كرد. آن شخص نتوانست به‏طور كلى، دست رد بر سينه او بزند. گفت: من نذر كرده‏ام كه كتاب راجز يك شب به كسى واگذار نكنم. ناگزير علامه پذيرفت كه فقط يك شب آن كتاب نزد وى بماند.
علامه آن شب با يك دنيا خرسندى به رونويسى كتاب پرداخت. نظر علامه اين بود كه هرچه مقدور شود از آن كتاب يادداشت بردارد و به پاسخ‏گويى آن اقدام نمايد. اما همين كه شب به نيمه رسيد علامه را خواب فراگرفت. ناگاه ديده مردى كه در واقع چشم بيدار انسان هاست، داخل اتاق شد و فرمود:
اى علامه! تو كاغذها را خط كشى و آماده كن، من كتاب را مى‏نويسم.
اما وضع چنان بود كه علامه در خط كشى هم به آن شخص نمى‏رسيد، زيرا سرعت نوشتن او فوق‏العاده بود. سپس فرمود: علامه، تو بخواب و نوشتن را به من واگذار.
علامه بى‏چون و چرا فرمان آن مرد را اطاعت كرد و خوابيد، چون از خواب برخاست تمام كتاب را بدون هيچ كم و كاستى در دفتر خود منعكس شده يافت.
گويند كه تنها اثر شخص نويسنده، نام مباركش بود كه در پايان كتاب ظاهراً با نقش «كَتَبَهُ الحُجّه» به چشم مى‏خورد.(68)

فرزندم مهدى(عج) در مسجد كوفه

شب از نيمه گذشته و مطالعات علمى فكرم را سخت ناتوان كرده بود. ازحجره بيرون آمدم و در صحن مطهر حضرت اميرالمؤمنين(ع) قدم مى‏زدم تا خستگى فكرم كم شود، محيطى آرام و فضايى روح افزا بود.
اما همان لحظه كه من در سياه چادر شب بازبانى خاموش و دلى گويا مى‏خراميدم، صداى ملايم پايى گوشم را نوازش مى‏داد و به دنبال آن، سايه شخصى را كه به سوى حرم شريف روان بود مشاهده كردم.
راستى در اين نيمه شب كيست كه قصد تشرف به حرم را دارد؟ درها كه بسته است! خادمان حرم همه خفته و در بستر آسايشند! من آرام خود را به‏او نزديك كردم و رفتارش را زير نظر گرفتم، گويا او مرا نمى‏ديد و به سوى هدف پيش مى‏رفت.
همين كه به در حرم نزديك شد، قفل باز گرديد و در گشوده گشت!
مردناشناس در كمال وقار و ادب كنار حرم مطهر حضرت على‏بن‏ابى‏طالب(ع) ايستاد در آن مكان مقدس سلام كرد و من جواب سلام او را كه از مزار شريف آمد شنيدم. سپس احساس كردم كه آن مرد با كسى دريك مسأله علمى شروع به سخن كرده است. هنوز از آن گفت و گو چيزى نگذشته بود كه آن مرد از حرم خارج شد.
حس كنجكاوى مرا بر آن داشت تا او را تعقيب نمايم، لذا آرام آرام به‏هركجا كه مى‏رفت من نيز مى‏رفتم.
آن مرد از شهر خارج شد و به سوى مسجد كوفه روان گشت. در مسجد، داخل محراب شد و گويا با كسى به گفت و گو پرداخت. سخنانش كه به اتمام رسيد از مسجد خارج شد و به سوى شهر مراجعت كرد.
نزديك دروازه نجف كه رسيد، تازه سپيده صبح دميده بود و ختفگان كم‏كم از بستر استراحت سر بر مى‏داشتند و آماده نماز به درگاه بى‏نياز مى‏شدند.
من آن‏گاه خود را بدان بزرگ مرد رساندم. چون به صورتش نگريستم، ديدم استادم مقدس اردبيلى است.
پس از سلام و انجام مراسم ادب، عرضه داشتم:
ديشب از لحظه‏اى كه به حرم حضرت امير(ع) وارد شديد تا هم اكنون با شما بودم، لطفاً بفرماييد آن كس كه در حرم با وى سخن گفتيد و آن كس كه در محراب مسجد كوفه ملاقات كرديد چه كسى بود؟
استاد مقدس اردبيلى بعد از گرفتن پيمان، كه رازش تا موقعى كه زنده است فاش نكنم فرمود:
فرزندم، گاه مى‏شود كه حلّ مسائل بر من دشوار مى‏گردد و چون از حلّ آن عاجز مى‏شوم به خدمت حلاّل مشكلات حضرت على(ع) شرفياب مى‏گردم و جواب را از آن حضرت مى‏گيرم! اما شب گذشته حضرت على(ع) پاسخ مرا به‏حضرت صاحب‏الزمان(عج) واگذار نمود و فرمود: فرزندم مهدى(عج) درمسجد كوفه است. او امام زمان توست؛ نزد او برو و جواب مسائل خود را از وى فراگير. من نيز به امر آن حضرت داخل مسجد كوفه شدم و آن كس كه بإ؛ه‏ه وى گفت و گو مى‏كردم، حضرت مهدى امام زمان(عج) بود.(69)

پى‏نوشتها:‌


1. اكمال الدين و اتمام النعمه، ج 2، ص 409.
2. شيخ على كورانى، عصر ظهور.
3. سخنرانى رهبرى، پانزدهم شعبان 1375.
4. بحارالانوار، ج 52، ص 139.
5. اكمال الدين و اتمام النعمه، ص 445.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 24.
7. اكمال الدين واتمام النعمه، ص 441.
8. همان، ص 485.
9. همان، ص 485.
10. همان، ص 485.
11. همان، ص 511.
12. همان، ج 53، ص 196.
13. احتجاج، ج 2، ص 474.
14. اكمال الدين واتمام النعمه، ص 484.
15. همان، ص 485.
16. بحارالانوار، ج 52، ص 892.
17. همان، ص 179.
18. همان، ص 179.
19. همان، ص 176.
20. همان، ص 175.
21. همان، ص 179.
22. اكمال الدين واتمام النعمه، ص 484.
23. بحارالانوار، ج 53، ص 161.
24. همان، ج 51، ص 339.
25. اكمال الدين واتمام النعمه، ص 521، (شايد اشاره به خمس و سهم امام باشد).
26. بحارالانوار، ج 53، ص 173.
27. همان، ص 328.
28. همان، ص 330.
29. مفاتيح الجنان، دعاى ندبه.
30. مفاتيح الجنان، دعاى ندبه.
31. مفاتيح الجنان، دعاى ندبه.
32. مفاتيح الجنان، دعاى ندبه.
33. همان، دعاى امام زمان(عج).
34. مفتاتيح الجنان، دعاى ندبه.
35. همان، دعاى عهد.
36. مفاتيح الجنان.
37. صحيفه نور، ج 7، ص 202 - 203، (58/4/40).
38. همان، ج 12، ص 175، (59/3/20).
39. همان، ج 14، ص 69، (59/12/4).
40. همان، ص 195، (60/1/31).
41. همان، ص 212، (60/2/10).
42. همان، ج 18، ص 195 - 196، (62/10/1).
43. همان، ج 19، ص 5، (63/3/7).
44. همان، ص 161، (64/2/16).
45. همان، ج 15، ص 22.
46. همان، ج 21، ص 107، (68/1/2).
47. همان، ص 177 (وصيت نامه سياسى، الهى).
48. همان، ج 20، ص 99، (66/4/8).
49. رسالت، 67/1/15.
50. رسالت، 67/1/15.
51. رسالت، 67/1/15.
52. همان.
53. همان.
54. همان.
55. همان.
56. جمهورى اسلامى، 69/12/12.
57. همان، 70/12/1.
58. همان.
59. همان، 72/11/9.
60. همان.
61. همان.
62. همان، 70/12/1.
63. همان، 70/12/1.
64. رسالت، 67/1/15.
65. حاج شيخ عباس قمى، انوارالبهيّه، (نگاهى بر زندگانى چهارده معصوم(ع))، ترجمه محمدمحمدى اشتهاردى.
66. فاطمه صالح مدرسه‏اى، منتظر تا صبح فردا، ص 91.
67. فاطمه صالح مدرسه‏اى، منتظر تا صبح فردا، ص 95 - 96.
68. فاطمه صالح مدرسه‏اى، منتظر تا صبح فردا، ص 97 - 98 به نقل از: سيد حميد علم الهدى‏.
69. فاطمه صالح مدرسه‏اى، منتظر تا صبح فردا، ص 100 - 101، به نقل از: سيد حميد علم الهدى‏.