تنها راه
(مروري بر زيارت حضرت صاحب الأمر عليه السلام)

صادق سهرابي

- ۳ -


السلام عليک يا نور الله الذي لا يطفي

درود وسلام بر تو؛ اي نور خدايي که خاموش نشود.

ابوخالد کابلي گويد: از امام باقر (عليه السّلام) درباره ى قول خداي تعالي (فآمنوا بالله ورسوله والنور الذي أنزلنا)(1) پرسيدم. فرمود:

اي ابا خالد! به خدا! مقصود از (نور)، ائمه (عليهم السّلام) هستند. اي ابا خالد! نورِ امام، در دل مؤمنان، از نور خورشيدِ تابان در روز، روشن تر است وايشان اند که دل هاي مؤمنان را منوّر مي کنند. خدا، از هر کس که خواهد، نور ايشان را پنهان مي دارد. پس در اين صورت، دل آنان تاريک گردد ودر ظلمت رود.(2)

نور، کيفيّتي است که در ذات خود روشن وپيدا است وهمچنان روشن کننده وپيدا کننده مقصود از اين که (امامان (عليهم السّلام) نور خداوند هستند)، اين است که ايشان، جهان را به وسيله ى علم وهدايت خداوند ويا به وسيله ى نور وجود خود، روشنايي بخشيده اند.(3)

در روايت ديگري، امام باقر (عليه السّلام) به ابوخالد کابلي درباره ى تأويل وتفسير اين آيه، چنين مي فرمايد:

اي ابا خالد! به خدا قسم! مقصود از نور، (امامان از خاندان محمد (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم)) هستند تا روز قيامت به خدا که ايشان اند همان نور خدا که فرو فرستاده است. به خدا که ايشان اند نور خدا در آسمان ها وزمين...(4)

محمّدبن مروان از امام صادق (عليه السّلام) نقل مي کند که حضرت فرمودند: (خلقناالله من نور عظمته(5)؛ خداوند، ما را از نور عظمت اش آفريد).

امام صادق (عليه السّلام) به مفضّل فرمودند: (ألا إنّا خلقنا من نور الله(6)؛ آگاه باش ومتوجّه باش به اين که خداوند، ما را از نور خودش آفريده است).

در سوره ى نور مي خوانيم، خدا، نور آسمان ها وزمين است: (الله نور السماوات والأرض)(7) امام رضا (عليه السّلام) درباره ى اين آيه مي فرمايند: (يعني، خداوند، هدايت کننده ى اهل آسمان وزمين است).(8)

در ذيل همين آيه ى نور ومرحله ى پاياني آن، آمده است: يهدي الله لنوره من يشاء؛ خداوند، هر کس را که بخواهد، به نور خودش هدايت مي کند.

از اين مطلب، چنين استفاده مي کنيم که خداوند، نور آسمان وزمين وهدايت کننده ى آن ها است وهستي را تحت هدايت وربوبيّت خود قرار داده است، واگر توفيق هدايت را يار وهمراه کسي قرار دهد، او را به سوي نور خود رهنمون مي سازد. واو با (نور خدا) مسير هدايت را به سلامت طي خواهند کرد.

از طرفي، در روايات فراوان آمده است که مقصود از (لنوره) و(نور خدا)، امام وامامت اهل بيت (عليهم السّلام) است. امام صادق فرموده اند: (معناي (يهدي الله لنوره مَن يشاء)، يهدي الله للأئمّة مَن يشاء(9) است؛ يعني، خداوند هر کس را که بخواهد، به امامان هدايت مي کند).

اين امامان معصوم وپاک سرشت اند که نقش هدايت بشر را به سوي (نور هستي) ايفا مي کنند.

آري، خدا که نور هستي است، هر کس را که زمينه هاي پذيرش هدايت را دارا باشد، نه هدايت گريز، به سوي نور خودش، يعني امامان معصوم، هدايت مي کند وآنان نيز آدميان را حيات مي بخشند وبا (سرعت نوري) سمت وسوي خداي نامحدود ولايتناهي را نشان مي گيرند؛ چه که آنان، (معالم)(10) ونشانه هاي راه هدايت هستند، وقُرب او را هموار مي سازند وهمراه مي شوند.

قرب خداي عزيز وقدير ونامحدود را، با اين عمر محدود واندک، نمي تان با (پياده گان لنگ) همراه وهمسفر شد! اين مسير، نياز به (سبيل وراه) و(باب وورودي) و(صراط مستقيم نه بيراهه وکژراهه ها) و(وجه وجهت) و(عين وديدباني) و(يد ودست گيري رحيمانه) و(وسيله وذريعه وادوات وامکانات و..). و... دارد! خدا را با کساني که ويژگي هاي خدايي دارند ومظهر وجلوه گاه صفات او هستند، بايد همراه شد. از اين رو است که خداوند، از نور خود، آن پاکان هستي را آفريده است وبا آنان، مسير خود وقرب خود را نشان گذاري(11) کرده است وعلامت هاي(12) آن راه را به نمايش گذاشته است. بايد در مسير وبا سرعت تمام وسعي وکوشش ممکن، در حرکت بود تا از بهره ورشد وشکوفايي ونجات باز نماند: (ساعٍ سريعٌ نجي).(13)

اين گونه است که (نور هستي)، امور هدايت بشر را به برگزيدگان پاک خويش سپرده است وهر کس را که، ظرفيّت هدايت پذيري داشته باشد وهدايت گريز نباشد، به اين پاک سرشتان هدايت مي کند ونور خود را (امامان) چراغ راه آنان خواهد کرد. امام باقر (عليه السّلام) به زراره فرمودند:

لا! وَاللّهِ! ما ألْهَمَ المؤمنين حقّنا إلّا اللّهُ عَزَّوَجَلَّ(14)؛ نه! به خدا سوگند! حقّ ما را کسي جز خدا به مؤمنان الهام نمي کند). آري خداوند است که به هدايت پذيران توفيق معرفت، محبّت واطاعت امامان را عنايت مي کند.

امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد: (خداي تبارک وتعالي، اگر مي خواست، خودش را بي واسطه به بندگان اش مي شناسانيد، ولي ما (امامان) را در ورود وصراط وسَبيل وراه وطريق وجهت معرفت خودش قرار داد: (إنّ الله تبارک وتعالي لَوْ شاءَ لعرّفَ العبادَ نَفسَهُ ولکن جَعَلنا أبوابه وصراطه وسبيله والوجه الذي يُؤْتي منه).(15)

تنها راه عبوديّت ومعرفت واطاعت خداوند، خاندان پاکان واهل بيت (عليهم السّلام) است. در روايات فراوان، اين مطلب، به خوبي، موج مي زند. امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايند:

(بعبادتنا عُبدالله ولولا نحن ما عبد الله(16)؛ با فرمان بري از ما، خدا پرستش مي شود. مردم، از طريق ما، عبادت صحيح خداوند را فرا مي گيرند واز شرک وکفر خلاصي مي يابند. اگر ما نبوديم، خداوند، عبادت نمي شد.

تنها راه شناخت صحيح خداوند، آن است که از منظر وزاويه ى ديد پاکان هستي وخاندان عصمت وطهارت باشد: (يعرفک بها مَن عرفک؛ هر کس که تو را شناخت، به وسيله ى آنان تو را شناخت). تو را فقط مي توان از نگاه معصوم شناخت، در غير اين صورت، از نگاه نادرست ديگران، دچار تشبيه وتجسيم وشرک وکفر خواهيم گشت وچراگاه شيطان ها ومحلّ جولان آنان خواهيم شد: (... وإنْ لم تعرّفني حجّتک ضللتُ عن ديني(17)؛ خدايا: اي نور هستي!

اکنون اگر معرفت حجّت ونور خودت را به من نشناساني، من، دين ام را گم خواهم کرد وگمراه خواهم شد واز دست مي روم). تو، هر کس را دوست بداري، ولايت اين خاندان را نصيب آنان مي فرمايي: (يهدي لولايتنا مَنْ أحبّ).(18)

خدايا! تو، خود، آسمان وزمين ات را از نور امامان سرشار کردي تا آن که (لاإله إلاّ أنت) آشکار گشت وخود را به نمايش گذاشت: (فبهم مَلَأَتَ سماءَک وَأرضک حتّي ظهر أنْ لا إله إلاّ أنتَ).(19)

اين گونه است که ولايت امامان، ارکان توحيد(20) وشرط توحيد(21) و... است وراه قرب وعبوديّت معبود، از آنان وتنها از آنان مي گذرد.

آنان که اراده ى تو را کنند وخدا خواهي در آنان بخواهد شکل گيرد، از اين پاکان آغاز مي کنند.

به بيان ديگر، اگر خدا خواهي را بخواهيم، نه شيطان خواهي وهوا خواهي و...، روش صحيح وشکل درست آن را بايد از شما امامان معصوم ياد بگيريم وشما، بايد آن را کليد بزنيد: (مَنْ أراد الله بَدَأ بکم)(22) اگر خداي را به وصف توحيد بخواهيم وبدانيم، بايد از شما پذيراي آن باشيم نه غير شما؛ چون، ديگران، به بيراهه وانحراف خواهند برد: (ومَن وَحَّده قبل عنکم).(23) اگر از کوي يار خبر گيريم ونشان او خواهيم وآهنگ قُرب او داشته باشيم، بايد رو به سوي شما کرده وبه آستان زلال ولايت شما چنگ زنيم: (ومَن قَصَده توَجَّهَ بکم).(24) اين گونه است که (خداخواهي) و(توحيد) و(آهنگ قربِ) ما به سوي (نور هستي) در باغِ دستان پاکان هستي وامامان مطهّر شکوفا مي شود.

آنان اند که در ابتداي امر، بي قراري را در وجود ما ايجاد مي کنند ومي فهمانند که ارزش انسان تا چه ميزان است وبه اندک ها وکم ها قانع نشويم وزمين گير نگرديم وبه آن فرو نغلتيم واز ظلمت (خوض) بِرَهيم وبه اوج (فوز) سَر برکشيم. چه که دنيا کم است وجايگاه مؤمن وعاشقِ خدا خواه، بهشت برين است که عرض آن، تمام آسمان وزمين است: (عرضُ السماوات والارض)(25) خريدار تو، خالق هستي است وخود را به پشه ها وخرمگس ها وبه پشيزها، نفروش که جز خُسران وزيان، خبري نخواهي بُرد؛ از همين روست که در آستان پاکان، خداخواهي خود را مي جوييم (من اراد الله بدأ بکم)

پس از آن که بي قرار نور هستي شديم واراده ى ما وخواست ما، در جايگاه حقيقي وواقعي خود قرار گرفت، صفات وويژگي هاي آن دلدار را به گونه اي درست وصواب، نشانه مي گيريم واز تمامي صفات جمالي وجلالي او سرشار مي شويم وسَر مَست (توحيد) او مي گرديم: (ومن وحَّدَهَ قبل عنکم).

با همان نشان توحيدي، آهنگِ کويِ قُربِ دلدار ونور هستي را مي کنيم: (وَمَنْ قصده توَجّه بکم). ودستان مان را در دست مهر ورحمت شما پاکان هستي مي کنيم وتمامي مراحلِ سير وسلوک ومسير عبوديّت حقّ را همراه شما مي شويم: (فمعکم معکم لامع غيرکم).(26)

(فمعکم)، با شما آغاز مي کنيم و(معکم) وبا شما استمرار مي دهيم تا در بهشت جاويدان ودر کنار شما وبا شما باشيم. اين است که شفاعت، چهره ى مفهوميِ خود را مي گشايد ومعنا مي گيرد. شفيع، جفت وهمراه بودن است. فتح وختم ما، آغاز وادامه ما بدون شما هرگز!

سلام بر (نور الله) که هرگز خاموشي او را بر نتابد، هر چند که تاريک دلان وتاريک صفتان، در تلاش اند تا نور او را خاموش وسر کنند: (يريدون ليطفؤوا نور الله بأفواههم والله متمُّ نوره).(27) قصد دارند که نور خدا را با دهان هايشان خاموش سازند وخداوند، نورش را به اتمام واکمال خواهد رساند.

عن محمّد بن الفضيل، عن ابي الحسن (عليه السّلام) قال:

سألته عن قول الله تبارک وتعالي (يريدون ليطفؤا نورالله بأفواههم).قال: (يريدون ليطفؤوا ولايةَ اميرالمؤمنين (عليه السّلام) بأفواههم). قلتُ: (قوله تعالي: (والله متمّ نوره)؟). قال: (يقول: والله متمُّ الإمامة والإمامة هي النّور. وذالک قوله عزّوجلّ: (آمنوا بالله ورسوله والنور الذي أنزلنا)(28) قال: (النّور هو الإمام).

محمّد بن فضيل گويد: از حضرت ابوالحسن (عليه السّلام) درباره ى اين قول خداوند: (مي خواهند نور خدا را با دهان خاموش کنند) پرسيدم. فرمود: (يعني، مي خواهند ولايت اميرالمؤمنين را با دهان شان خاموش کنند). گفتم: (خداي تعالي فرمايد: وخدا، کامل کننده ى نور خويش است). منظور چيست؟). حضرت فرمودند: (يعني، خدا، کامل کننده ى امامت است. امامت، همان نور است وهمان است که خداي عزّوجلّ فرمايد: به خدا ورسول اش ونوري که فرستاديم، ايمان آوريد. مقصود از نور، همان امام است).

در ادامه ى حديث، فضيل مي گويد:

قلت: (هو الذي أرسل رسوله بالهدي ودين الحق).(29) قال: (هوالذي أمرالله رسوله بالولاية لوصيّه. والولاية هي دين الحقّ).

به حضرت گفتم: اين آيه که (او، کسي است که پيامبر خود را با هدايت ودين حقّ فرستاده، چيست؟). حضرت فرمودند: (او، کسي است که رسول وفرستاده اش را دستور داده به ولايتِ وصي وجانشين خودش. ولايت، همان دين حق است).

سپس فضيل مي گويد:

قلت: (ليظهره علي الدّين کلِّه)(30)؟. قال: (ليظهره علي الأديان عند قيام القائم لقول الله عزّوجلّ: (والله متمّ نوره) بولاية القائم (ولو کره الکافرون).(31)

براي حضرت، اين آيه را تلاوت کردم: (تا دين را بر همه ى دين ها پيروز گرداند). وپرسيدم، منظور چيست؟ فرمودند: (يعني،(32) تا آن را بر همه ى دين ها در وقت قيام قائم، پيروز گرداند. خداوند، عزّوجلّ، فرمود: خداوند، کامل کننده ى نور خويش است.؛ يعني، به وسيله ى قيام قائم، چنين مي کند، هر چند مشرکان ناراحت باشند ونپسندند).

ابي الجارود، از امام باقر (عليه السّلام) نقل مي کند:

أنّه قال: (يريدون ليطفؤوا نورالله بأفواههم والله متمّ نوره)(33) والله لو ترکتم هذا الأمر ما ترکه الله(34)؛ يعني، قسم به خدا! اگر شما اين امر را - نورالله وامامت وولايت را - رها کنيد هرگز خداوند آن را رها نخواهد کرد.

اگر شما، در انجام دادن وظيفه خود کوتاهي کنيد واز سپاس نعمت ولايت کوتاهي کنيد، خداوند را عاجز وناتوان نکرده ايد، بلکه خود را محروم ساخته ايد وبدانيد که در هر صورت خداوند آن را رها نخواهد کرد وسنّت الهي تبديل وتغيير بر نمي دارد.

بدين سان، ساحت مقدس قائم آل محمّد را، آن فروغ فروزان ونور خدا، هرگز، افول وخاموش ندارد، هر چند که مشرکان وبدخواهان اين گونه نخواهند ونپسندند. در حديث امام صادق (عليه السّلام) مي خوانيم:

إنّ صاحب هذالأمر محفوظ له، لو ذهب النّاس جميعاً أتي الله له بأصحابه وهم الّذين قال لهم الله عزّوجلّ. (فإنْ يکفربها هؤلاء فقد وکلّنا بها قوماً ليسوا بها بکافرين)(35) وهم الّذين قال الله فيهم: (فسوف يأتي الله بقوم يحبّهم ويحبّونه أذلّة علي المؤمنين أعزَّة علي الکافرين(36)

صاحب اين امر، نگه داشته شده است. اگر همه ى خلايق بميرند، هر آينه، خداي تعالي، اصحاب او را براي وي جمع مي کند، وايشان اند آنان که خداي تعالي در شأن ايشان فرموده: (اگر اين جماعت، به او کفران کنند وآن را انکار کنند، هر آينه، قومي را به آن خواهيم گماشت که به او کافر نيستند وآن را انکار نمي کنند). ونيز ايشان اند آنان که خداي تعالي در شأن ايشان فرموده: (خداوند، در آينده، قومي را خواهد آورد که آنان را دوست دارد وآنان نيز خدا را دوست دارند ونسبت به مؤمنان نرم وخاک سار ودر برابر کافران، سرسخت وقاطع اند).

از آن جا که خواست الهي ومشيت او، به گونه اي است که نورِ خدا خاموش نگردد وفروغ آن، عالم گير شود، در اين صورت هر کس بايد حساب کار خودش را بکند که از پرتو روح بخش آن بي بهره نماند، زيرا، ما بخواهيم يا نخواهيم، خداوند، دين خود را ياري خواهد کرد وبر تمامي آيين ها غلبه خواهد داد. پس، بر خود رحم کنيم واز کاروان رشد وقرب آن نور هستي باز نمانيم.

در يک نگاه آسيب شناسانه در مورد عدم موفّقيّت در ياري دين وحجّت خدا، نظر به فرازي از (دعاي براي امام زمان (عليه السّلام) مي افکنيم:

وأعِذْنا مِنَ السَّامَةِ وَالکَسَلَ وَالفتْرَةِ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لدينک وتُعِزّ بِهِ نَصْرَ وَليِّکَ وَلا تَسْتَبْدِلْ بِنا غَيرَنا فَاِنَّ استِبدا لَکَ بِنا غَيرَنا عَلَيْکَ يَسيرٌ وَهُوَ علينا کثيرٌ؛(37) خدايا! ما را از دل تنگي وبي ميلي وسستي، به خود پناه ودر زمره ى کساني قرارمان ده که آنان، ياوران دين تو وعزّت يافتگان به سبب ياري دوست ووليّ تو گشته اند وکساني ديگري را جايگزين ما قرار مده! همانا، اين جايگزيني، براي تو، امري آسان است، ولي براي ما بسيار گران وسنگين است.

در اين جا، به سه روزنه ى ضعف روحي، اشاره رفته است: (سامه ودل تنگي وزودرنجي)، (کسل وبي ميلي) و(فترة وسستي). به نظر مي رسد، اين ها، به صورت طولي وترتيبي شکل مي گيرند ودر حالت ترکيب ومجموعي، ضعف وناتواني را به دنبال مي آورند وانسان را ابزار دست شيطان ها مي گردانند.

انسان، زماني که دژ وقلعه دروني خويش را از دست بدهد، سنگرها وخاک ريزهاي بعدي را يکي پس از ديگري، تقديم دشمن وشيطان خواهد کرد.

قرآن، ويژگي هاي کساني را که پيوند محکمي با خدا دارند وداراي بصيرت وبينش هستند ومقاوم وبا اخلاص اند، چنين مي فرمايد:

(وکَاَمِّن من نبيٍّ قاتل معه ربّيّون کثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أصابَهُمْ في سبيلِ الله وماضَعُفوا وَما استکانوا والله يحبّ الصَّبرين)(38)؛ وچه بسيار پيامبراني که خداپرستان همراه آنان کارزار کردند، واز آن چه در راه خدا به آنان رسيد، سستي نگرفتند وتن به تسليم ندادند وخداوند اهل صبر واستقامت را دوست دارد.

اين آيه، در واقع، بيان مي کند که صبر (ربّيون) از (وهن)، (ضعف) و(استکانت) به دور است. (ربّيون)(39) کساني هستند که پيوند محکم با خدا دارند ودانشمند در دين اند ومخلص ومقاوم اند.

انسان، اگر در معرکه ها، (سَأمه ودلتنگ وزود رنج) باشد، به دنبال آن، (کسالت وبي رغبتي) او جوانه مي زند، ودر ادامه ى آن، (فترت وسستي) گريبان او را خواهد گرفت. در اين صورت است که دژ دروني انسان، فتح مي شود ودچار (وهن) خواهد شد ودژهاي بعدي که (ضعف) وناتواني واستکانت وزمين گيري وذلّت است، به بار مي نشيند وثمر مي دهد.

مردان خدا، از اين آفت ها وآسيب ها، به خدا پناه مي برند واز او مدد مي جويند که صابر باشند وبا صبر وبردباري در دشت پهناور ياوران دين خدا وحجّت خدا فائز گردند وسرافراز؛ چه، در غير اين صورت، دچار (استبدال) خواهند شد؛ يعني، خدا، افرادي را به جاي آنان خواهد آورد که دين خدا وحجّت خدا را نصرت دهند. اين گونه است که (نور هستي)، هرگز نمي گذارد، (نور خدا خاموش گردد. در قرآن آمده است: (وإنْ تتلوا يستبدل قوماً غيرکم ثم لايکونوا أمثالکم(40) هرگاه سرپيچي کنيد، خداوند، گروه ديگري را به جاي شما مي آورد که مانند شما نخواهند بود.

تصوّر نکنيد که دين خدا از بين مي رود ونور خدا خاموش مي شود! هرگز! اين بار به زمين نمي ماند! بلکه شما محروم وبي بهره خواهيد ماند!

مهدي باوران ومهدي ياوران، بايد توجه جدّي به اين آسيب ها داشته باشند تا از قافله باز نمانند وبا دفع (سَأمة) و(کسل) و(فترة) راه را بر (وهن) و(ضعف) و(استکانت) ببندد تا دژ صبر آنان نفوذناپذير گردد و(ربّيونِ) امام عصر (عليه السّلام) خويش باشند. در غير اين صورت، بايد چشم به (استبدال) بدوزيم.

جالب توجّه اين که اکثر مفسّران، در ذيل اين آيه، نقل کرده اند که بعد از نزول اين آيه، جمعي از اصحاب رسول خدا (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) عرض کردند: (مَن هولاء الذين ذکر الله في کتابه؟ اين گروهي که خداوند در اين آيه به آنان اشاره کرده کيان اند؟).

در اين هنگام، سلمان، نزديک پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) نشسته بود. پيامبر، دست بر پاي سلمان (وطبق روايتي بر شانه ى سلمان) زد وفرمود: (هذا وقومه! والذي نفسي بيده! لوکان الايمان منوطا بالژيا لتناوله رجال من فارس؛ منظور، اين مرد وقوم او است! سوگند به آن کس که جان ام به دست او است! اگر ايمان به ثريا بسته باشد، گروهي از مردان فارس، آن را به چنگ مي آورند). در بعضي روايات (لوکان العلم منوطا بالثريا..). آمده است، از آنها به دست مي آيد که (علم وايمان) مورد نظر حضرت بوده است.

اين حديث ومشابه ى آن را، محدّثان معروف اهل سنّت، مانند بيهقي وترمذي، در کتب معروف خود آورده اند، ومفسّران معروف شيعه واهل سنّت، مانند نويسنده ى تفسير قرطبي، روح البيان، مجمع البيان، فخر رازي، مراغي، ابوالفتوح رازي،... بر آن اتّفاق دارند. در تفسير الدرالمنثور(41)، در ذيل همين آيه، چندين حديث مانند اين آورده شده است.(42)

از اين رو، جا دارد که مهدي باوران ومهدي ياوران، طرح جنبش نرم افزاري (علم وايمان تا افق ثريا) را براي نسل سلمان فارسي طرّاحي وبرنامه سازي کنند. بر اين اساس، بايد دانشجويان ودانش پژوهان را در سه محور انگيزش وپژوهش ونگرش مدد رساند تا بتوان سازه هاي (قلب مسلّم) و(رأي تبع) و(نصرت معدّه)(43) را در جهت مهندسي احياگري دين آماده سازي کرد ودر زمره ى آماده باشان ومنتظران آن گُل هستي ونور خدا گرديد.

امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايند:

ثلاث يحجزن المرء عن طلب المعالي: قصر الهمّة وقلّة الحيلة وضعف الرّأي؛(44) سه چيز است که آدميان را از طلب ودست يافتن بر افق هاي بلند وتعالي باز مي دارد: کوتاهي همّت وانگيزه، کمي چاره جويي وپژوهش وناتواني وضعف در رأي ونگرش.

موانع سه گانه وآسيب هاي مزبور، نمي گذارند نسل سلمان، با دستان پاک خود، ستاره ى ثريّا را بچيند وعلم وايمان را به چنگ آورد.

آناني که هويّت (سلمان) بودن خود را با چشم اندازي به گسترده ى جنبش (نرم افزاري علم وايمان تا افق ثريّا) مي دانند ومي بينند، با انگيزه ى رشد وقرب به سوي نور هستي وبا پژوهشي در وسعت بي کران کتاب وسنّت، به نگرش قوي وعميق دست مي يابند واز قلب مسلم براي خاندان پاک ونورهاي الهي برخوردار مي گردند واز رأي ونظري تابع ومطيع آنان بهره مي جويند وتمامي وجود وحيثيّت خود را در مسير دفاع آنان آماده ومهيّا مي سازند تا بتوانند احياي دين خدا را در روي زمين مهندسي کنند وتجلّي نور هستي را در همه جا وبر همه جا ببينند. واين گونه است که مي توان زمينه ساز حکومت جهاني (نور خدا) وحضرت صاحب(عجل الله فرجه) گرديد وفرج وظهور آن عزيز را رصد نمود.

اين همه، همّتي (سلمان)ي مي خواهد تا آن پيش گويي رسول خدا را وآينده ى روشن را به نمايش گذاريم وراهبرد وبرنامه ها وراهکارهاي کاربردي آن را به ادبيات نو اجتماعي وسياسي وفرهنگي خود باز خواني کنيم.

وبلّغه أفضل ما أمَّلَهُ في الدنيا والاخرة؛(45) خدايا! او را برسان به برتر از آن چه آرزوي آن دارد، در دنيا وآخرت.

وبلّغنا به من الدنيا والاخرة آمالنا؛(46) خدايا! آرمان ها وآرزوهاي دنيوي واخروي ما را به وسيله او برسان.

پاورقى:‌


(1) تغابن: 8.
(2) اصول کافي، ج 1، ص 277 - 278، ح 4.
(3) شرح زيارت جامعه ى کبيره، شبّر، ص 123.
(4) اصول کافي، ج 1، ص 276، ح 1.
(5) بحارالأنوار، ج 25، ص 13، ح 26.
(6) بحارالأنوار، ح 25، ص 21، ح 34.
(7) نور: 35.
(8) توحيد صدوق، ص 155.
(9) بحارالأنوار، ج 23، ص 305، ح 1.
(10) زيارت جامعه ى کبيره.
(11) زيارت جامعه.
(12) همان.
(13) نهج البلاغه، خ 16.
(14) اصول کافي، ج 1، کتاب الحجّة، باب معرفة الامام والرّد إليه، ص 260، ح 9.
(15) اصول کافي، ج 1، کتاب الحجة، باب معرفة الإمام والرّد إليه، ص 256، ح 3.
(16) اصول کافي، ج 1، باب النوادر، ح 5.
(17) دعاي صاحب الزمان.
(18) بحار، ج 23، ص 307، ح 4.
(19) دعاهاي هر روز ماه رجب.
(20) همان.
(21) حديث سلسلة الذهب (عيون اخبار الرضا (عليه السّلام)، باب 37، ح 4.
(22) زيارت جامعه ى کبيره.
(23) زيارت جامعه ى کبيره.
(24) همان.
(25) آل عمران: 133.
(26) زيارت جامعه ى کبيره.
(27) صف: 8.
(28) تغابن: 8.
(29) توبه: 33.
(30) همان.
(31) همان.
(32) بحارالأنوار، ج 23، ص 318، ح 29.
(33) توبه: 33.
(34) بحارالأنوار، ج 23، ص 320، ح 36.
(35) انعام: 89.
(36) بحارالأنوار، ج 52، ص 370، ح 160.
(37) مفاتيح، دعاي بعد از دعاي عهد.
(38) آل عمران: 146.
(39) تفسير نمونه.
(40) محمد: 38.
(41) الدر المنثور، ج 6، ص 67.
(42) تفسير نمونه، ج 21، ص 498.
(43) وقلبي لکم مسلّم ورأيي لکم تبع ونصرتي لکم معدّه حتّي يحيي الله تعالي دينک بکم (زيارت جامعه کبيره).
(44) تحف العقول، کلمات امام صادق (عليه السّلام).
(45) دعاي روز جمعه.
(46) دعاي افتتاح.