زمينه سازان انقلاب جهانى حضرت مهدى عليه السلام

سيد أسد الله هاشمى شهيدى

- ۱ -


در آستانه ظهور

البته بايد توجه داشت که گرچه در اين حديث به بيشتر از يک علامت (که عبارت از مالک شدن کفار پنج نهر باشد) اشاره نشده، ولى مسلمست که اين علامت در آستانه ظهور وهنگام قيام حضرت ولى عصر عليه السلام است، چه آنکه مراد از: (اهل بيت پيغمبر صلى الله عليه وآله) در حديث مذکور يا حضرت حجت عليه السلام است، يا تمام سادات، ويا هم حضرت حجت عليه السلام وهم همه ى سادات بنى هاشم، ولى بحسب ظاهر مراد از اهل بيت پيغمبر صلى الله عليه وآله همگى ساداتى هستند که پيش از ظهور حضرت مهدى عليه السلام قيام مى نمايند.

زيرا چنانکه ملاحظه فرموديد: جبرئيل به پيغمبر اکرم صلى الله عليه وآله بشارت داد که حضرت قائم عليه السلام از فرزندان شماست، وفرمود: او ظهور نخواهد نمود تا اينکه کفار نهرهاى پنجگانه را مالک شوند ودر آنوقت که کفار اين پنج نهر را مالک شدند خداوند اهل بيت تو را بر اهل کفر وضلال پيروز خواهد نمود.(1)

وخود پيغمبر اکرم نيز وقتى که مسلمانان را به اين خبر مژده داد، فرمود: موقعى که کفار اين پنج نهر را متصرف شدند اسلام شرق وغرب عالم را خواهد گرفت ودر آن وقت خداوند اهل بيت مرا بر اهل کفر وضلال غلبه خواهد داد، واگر مقصود تنها قيام حضرت قائم عليه السلام بود حضرت نمى فرمود اهل بيت مرا پيروز خواهد نمود بلکه جمله ديگرى مى فرمود، که از آن تنها قيام حضرت مهدى عليه السلام فهميده شود.

بنابراين، از حديث مزبور بخوبى استفاده مى شود که: پس از آنکه کفار بوسيله ى ايادى مرموز، ودست نشاندگان مزدور خود در کشورهاى اسلامى، پنج نهر مذکور را مالک شدند، سادات وبزرگان بنى هاشم از نوادگان اهل بيت عليهم السلام که در اوائل ظهور حضرت مهدى عليه السلام قيام مى کنند، فتح وپيروزى در انتظارشان است وآنان با تلاش وکوشش مداوم خود، ويارى مردم مسلمان به پيروزى مى رسند ودشمن در برابر آنها شکست مى خورد، وپس از آنکه به پيروزى نهايى رسيدند با ظهور حضرت ولى عصر (ارواحنا له الفداء) ديگر هيچ پرچمى از پرچم هاى کفر تا روز قيامت عليه آنها برافراشته نمى شود.

واين بشارت رسول خدا صلى الله عليه وآله دليل بر اين است که: کسانى مانند (سيد حسينى، ويا سيد حسنى، ويا هاشمى خراسانى) وسادات ديگرى که پيش از ظهور مبارک حضرت مهدى عليه السلام در ايران اسلامى قيام مى کنند وزمام امور مملکت خويش را بدست مى گيرند، گرچه دشمنان بسيار وفراوانى دارند، ولى در عين حال، طبق فرموده ى رسول خدا صلى الله عليه وآله بکورى چشم دشمنان ومنافقان ومعاندان به خواست خدا پيروز مى شوند وبه اهداف عاليه اى که زمينه سازى حکومت عدل (الله) وگسترش حق وعدالت است نائل مى گردند، وبا يارى خداوند ونصرت او کفار را شکست مى دهند، ودشمنان خدا را بخاک مذلت مى نشانند وپوزه ى ستمگران ومتجاوزان وگردنکشان را بزمين مى مالند، ودولت وحکومت از آن آنان خواهد بود، واين دولت وحکومت، تا آمدن حجت مطلق الهى (ارواحنا له الفداء) همچنان ادامه خواهد داشت وبالاخره حکومتشان به حکومت جهانى حضرت مهدى عليه السلام متصل خواهد گرديد. انشاء الله.

قم پايگاه انقلاب

با توجه به مجموع رواياتى که در رابطه با خروج سيد حسنى متذکر شديم، همچنين با توجه به شواهد وقرائن بسيارى که در بخش دوم تحت عنوان (انقراض دولت شاهنشاهى در ايران) آورديم: وباز با توجه به اينکه کشور اسلامى ايران تنها کشورى است که مهد خاندان رسالت است واز دير زمان مذهب حقه ى اهل بيت عليهم السلام را به عنوان مذهب رسمى کشور پذيرفته است به اين نتيجه مى رسيم که از ديدگاه روايات اسلامى در تلقى نگارنده:

قبل از ظهور مبارک حضرت مهدى عليه السلام انقلاب عظيمى در خاورميانه به وجود مى آيد که اين انقلاب با قيام سيدى بزرگوار از دودمان اهل بيت عليهم السلام از شهر مقدس (قم) آغاز مى شود وبا وحدت ويکپارچگى ملت مسلمان ايران وحرکت انقلابى جامعه ى اسلامى رژيم شاهنشاهى در اين کشور سقوط مى کند، وانقلاب اسلامى ايران پيروز مى گردد.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، استکبار جهانى براى دفاع از موضع ضد انسانى خود به مقابله با انقلاب برمى خيزد، رژيم خون آشام عراق وحکام خود فروخته ى بغداد را به جنگ وستيز با انقلاب وادار مى نمايد. جنگ ونبرد براى مدتى طولانى به درازا مى کشد، استکبار جهانى راه به جائى نمى برد، ولى پايه هاى حکومت اسلامى در ايران محکم واستوار مى گردد وانقلاب اسلامى ايران تا انقلاب جهانى حضرت مهدى عليه السلام ادامه مى يابد وبه طور طبيعى زمينه ى ظهور آن حضرت را فراهم مى آورد.

آنچه گفته شد حقايقى است که با احاديث فراوانى تأييد مى شود، وتصور نگارنده نيز بر اين است که شهر مقدس (قم) تا ظهور حضرت ولى عصر -عجل الله تعالى فرجه الشريف - پايگاه اصلى انقلاب، وانقلاب اسلامى ايران تا انقلاب جهانى حضرت مهدى عليه السلام ادامه خواهد داشت، وبه همين سبب ائمه ى معصومين عليهم السلام به طور خصوصى از شهر مذهبى قم نام برده اند، وچون با الهام الهى مى دانسته اند که يک روز ايران مرکز (تشيع) مى شود وقم پايگاه علم ودانش ومعدن فقه وفقاهت وحامل رجال دين ومراجع تقليد شيعه وراويان أخبار اهل بيت، وجانشينان حضرت حجت عليه السلام خواهد بود، از اينرو آنرا به عنوان پايگاه انقلاب فرهنگى اسلام در نزديکيهاى ظهور حضرت قائم عليه السلام معرفى فرموده اند.و اينک براى تأييد مطلب به چند حديث در اين زمينه توجه فرمائيد:

1- در حديثى از امام صادق عليه السلام روايت شده است که يکبار که آن حضرت درباره ى شهر مقدس قم سخن مى گفت در اين رابطه فرمود:

(ان الله احتج بالکوفة على سائر البلاد وبالمؤمنين من أهلها على غيرهم من أهل البلاد، واحتج ببلدة قم على سائر البلاد، وبالمؤمنين من أهلها على سائر أهل المشرق والمغرب من الجن والانس. ولم يدع الله قم وأهلها مستضعفين. بل وفقهم وأيدهم... ان الدين وأهله بقم ذليل، ولولا ذلک لأسرع الناس اليها فخربت قم وخرب أهلها فلم تکن حجة على سائر البلاد. واذا کان ذلک لم تستقر السماء والأرض ولم ينظروا. وسيأتى زمان تکون بلدة قم وأهلها حجة على الخلايق، وذلک فى زمن غيبة قائمنا الى ظهوره. ولولا ذلک لساخت الأرض بأهلها).

(خداى تبارک وتعالى به وسيله ى کوفه بر همه ى شهرها احتجاج نموده وبا مؤمنين از أهل آن بر ساير شهرها. وبه وسيله ى (قم) بر همه شهرهاى جهان وبا مؤمنين از أهل آن، بر همه ى مردم شرق وغرب از جن وانس.

خداوند هرگز قم وأهل قم را به خوارى وزبونى ترک ننموده است بلکه پيوسته آنها را توفيق مى دهد وتأييد مى نمايد. ولى همواره دين وأهل دين در قم - در أنظار دشمنان- خوار هستند. واگر چنين نمى شد مردمان بسوى آن هجوم مى بردند وآنجا را ويران مى ساختند وديگر حجتى بر ديگر شهرها باقى نمى ماند. ودر اين صورت آسمان وزمين بر جاى خود ثابت واستوار نمى ماند وبه ساکنان زمين مهلت داده نمى شد.

زمانى فرا خواهد رسيد که قم وأهل قم بر همه ى مردم روى زمين حجت باشد. وآن در زمان غيبت قائم ما تا هنگام ظهور اوست. واگر قم نبود زمين ساکنانش را در کام خود فرو مى برد).(2)

در اين حديث شريف چنانکه ملاحظه مى شود امام صادق عليه السلام شهر مقدس قم را به عنوان پايگاه انقلاب فرهنگى اسلام در نزديکيهاى ظهور حضرت مهدى -ارواحنا له الفداء- معرفى فرموده وشهر مذهبى قم وأهل آن را از مؤمنين که عبارت از رجال دين ومراجع تقليد باشند بر تمام مردم جهان حجت دانسته است.

2- در حديث ديگرى که از آن بزرگوار نقل شده چنين آمده است که در همين رابطه فرمود:

(ستخلو الکوفة من المؤمنين ويأرز العلم عنها کما تأرز الحية فى جحرها، ثم يظهر العلم ببلدة يقال لها قم، وتصير معدنا للعلم والفضل...

وذلک عند قرب ظهور قائمنا... فيجعل الله قم وأهله قائمين مقام الحجة... فيتم حجة الله على الخلق حتى لا يبقى أحد على الأرض لم يبلغه الدين والعلم، ثم يظهر القائم عليه السلام)

(کوفه از مؤمنان خالى مى شود. وعلم از آن برچيده مى شود، آنچنانکه مار در لانه خود درهم مى پيچد. آنگاه در شهرى به نام (قم) ظاهر مى شود، وآنجا معدن علم وفضل مى گردد، وآن در نزديکيهاى ظهور قائم ما است. وخداوند قم وأهل آنرا قائم مقام حجت عليه السلام قرار مى دهد، وحجت خود را بر مردم جهان به اتمام مى رساند تا اينکه در روى کره زمين کسى نمى ماند که علم ودين به او نرسيده باشد، وسپس حضرت قائم عليه السلام ظاهر مى گردد).(3)

در آغاز اين حديث امام صادق عليه السلام از يک حادثه ى تاريخى خبر مى دهد که نجف اشرف مرکزيت خود را در رابطه با علوم اسلامى از دست مى دهد واين مرکزيت به شهر مذهبى قم منتقل مى گردد واين شهر مقدس مرکز علم ودانش خواهد گرديد وجانشينان حضرت حجت عليه السلام در آنجا اقامت خواهند داشت که هم اکنون پس از گذشت 1200 سال، اين پيشگوئى امام تحقق يافته وحوزه ى علميه ى نجف اشرف که از هزار سال پيش تاکنون پايگاه علمى شيعه ومجمع علماء ودانشمندان ومراجع بزرگ تقليد بوده تقريبا بصورت تعطيل درآمده است.

سپس امام عليه السلام پيشبينى مى کند که شهر مقدس قم در آينده تاريخ بصورت يک پايگاه فرهنگى قوى ونيرومند اسلامى در مى آيد که مرکز علم ودانش ومعدن فقه وفقاهت مى گردد تا جائى که همه ى مردم روى زمين را از نظر فرهنگ اسلامى تغذيه مى نمايد. واين يکى از معجزات بارز احاديث اسلامى است زيرا:

(خواننده گرامى به خوبى آگاه است که حوزه ى علميه قم در سال 1340 هجرى قمرى برابر با - سال -1301 شمسى به دست تواناى حضرت آية الله حاج شيخ عبد الکريم حائرى - عليه الرحمة والرضوان - تأسيس شد، وپيش از آن مرکز علوم دينى نبود ومراجع تقليد در آنجا سکونت نداشتند، وامام صادق عليه السلام بيش از 1200 سال، پيش از تأسيس حوزه ى علميه ى قم از سکونت مراجع عاليقدر شيعه در آن خبر داده است).(4)

ونکته ى جالبتر ومهمتر آنکه ششمين پيشواى معصوم شيعه توضيح مى دهد که اين حادثه- يعنى: پايگاه علمى شدن شهر قم- در نزديکيهاى ظهور قائم آل محمد - صلوات الله وسلامه عليهم أجمعين- محقق مى شود وخداوند قم وأهل آنرا قائم مقام حضرت حجت عليه السلام قرار مى دهد.

تصور ما بر اين است که اين فرمايش امام معصوم عليهم السلام در حق کسانى است که پيش از ظهور حضرت مهدى عليه السلام با معرفت وشناخت حق، پرچم حق را برافراشته نگه مى دارند وبا تلاشى خستگى ناپذير جهانيان را بسوى اسلام وقرآن دعوت مى نمايند، وآنگاه که لازم باشد قيام مى کنند، وفرياد بر مى آورند، وچون مسأله ى ظهور واقع شود با ميل ورغبت تمام به حمايت از اسلام وامام برمى خيزند ودست از يارى او برنمى دارند، ودر صف ياران خاص آن حضرت قرار مى گيرند. ودليل اين اعتقاد روايت ديگرى است که از امام ششم نقل شده که يکبار در مورد قم فرمود:

(انما سمى قم -هکذا- لأن أهله يجتمعون مع قائم آل محمد صلى الله عليه وآله، ويقومون معه، ويستقيمون عليه وينصرونه).

(قم به اين جهت (قم) ناميده شد که أهل آن در محضر قائم آل محمد -صلوات الله عليه- گرد مى آيند وبا او قيام مى کنند وبه امامت او اعتراف دارند واز يارى او دست بر نمى دارند).(5)

آرى آنچنانکه پيشوايان معصوم عليهم السلام فرموده اند (قم) مرکز علم ودانش ومعدن فقه وفقاهت است. پايگاه حاملان دين وراويان اخبار آل محمد صلى الله عليه وآله ومحل استقرار حاميان مذهب اهل بيت عليهم السلام ومجمع مؤمنان است.

ابن شهرير نور وشکوفان مهبط جبرئيل امين، جايگاه دوستان وپيروان امير المؤمنين عليه السلام وقائم مقام حضرت حجت -عجل الله تعالى فرجه الشريف- است که با مقدم هشتمين امام معصوم عليه السلام متبرک شده وبا مرقد پاک ومطهر خواهر گرامش فاطمه ى معصومه عليها السلام زيارتگاه عموم شيعيان جهان گرديده، وبا وجود ياران بهتر مردمان يعنى: وجود مقدس حضرت صاحب الزمان عليه السلام از سوى پيشوايان دين، به عنوان کانون قيام وانقلاب معرفى شده است.

آرى قم مرکز علم ودانش، پايگاه قيام وانقلاب است، وپيامبر گرامى اسلام وجانشينان معصوم آنحضرت در روزگارى از اين شهر با عظمت وپايگاه علمى شدن آن خبر داده اند که شهر قم بصورت شهرکى از شهرهاى آتش پرست ايران بوده است وامروز بعد از گذشت چهارده قرن همه ى آنچه را که پيشوايان معصوم عليهم السلام درباره ى قم فرموده اند تحقق يافته است.

امروز که حوزه علميه ى نجف اشرف آن پايگاه هزار ساله جهان تشيع به ضعف گرائيده بزرگترين دانشگاه علوم اسلامى آل محمد صلى الله عليه وآله در حوزه ى علميه ى قم مستقر گرديده ومورد توجه عموم جهانيان قرار گرفته است.

امروز بر کسى پوشيده نيست که انقلاب بزرگ ايران از حوزه ى علميه ى قم رهبرى گرديد، وگفتار هفتمين پيشواى معصوم شيعه حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مبنى بر قيام ونهضت مردى از (اهل قم)، وبا قيام بى سابقه ى ابرمردى از دودمان اهل بيت عليهم السلام از شهر مقدس قم، تحقق يافت، وملت مسلمان وانقلابى ايران با بيانات رسا وشيوا وفريادهاى پياپى آن دليرمرد آزاده ى تاريخ به پاخاستند وقدرت افسانه اى شاه را در هم شکستند واو را وادار به فرار نمودند وتاج وتخت چند هزار ساله پادشاهى را واژگون ساختند.

آرى خواننده ى گرامى با توجه به آنچه گذشت جاى هيچ گونه شک وترديد براى احدى باقى نمى ماند که نخستين فريادگر انقلابى که ساقط کننده ى رژيم ستمشاهى در ايران وصاحب اصلى انقلاب است سيدى از اولاد امام حسين عليه السلام است که در بعضى از روايات اسلامى از او نيز به (خراسانى) تعبير شده است.

واما سيد حسنى - اگر در روايات مذکوره حسنى درست باشد- سيد ديگرى خواهد بود که با تداوم انقلاب اسلامى، وپيش از خروج سفيانى، زمام امور مردم مسلمان ايران را به دست مى گيرد وقيام خود را بر اساس نهضتهاى پيشين استوار مى سازد وزمينه را براى ظهور آخرين حجت خدا فراهم مى نمايد ودر هنگامه ى ظهور در برابر سفيانى به پا مى خيزد وستمگران متجاوز را به قتل مى رساند وپيروزمندانه وارد کوفه مى شود وپيروان سفيانى را تار ومار مى سازد وبا حضرت مهدى عليه السلام بيعت مى نمايد واز ياران خاص حضرت بقية الله -عجل الله تعالى فرجه الشريف- مى گردد.

رهبر نهضت کيست؟

ما قبلا در بخشهاى پيشين اين کتاب مطالبى را که بطور مستقيم ويا غير مستقيم که با هدف اصلى مان که همانا ارزيابى روايت مربوط به قيام (ايرانيان) وانقلاب اسلامى آنان در سرزمين شرق وايران اسلامى بود براى خوانندگان عزيز بازگو نموديم ودر طى چند بخش حوادث ووقايعى را که مشخصات قيام وانقلاب سرنوشت ساز مردم مسلمان ايران را نشان مى داد از چندين مدرک معتبر ومنبع موثق حديث استخراج نموده ودر دسترس خوانندگان محترم قرار داديم.

اينک موقع آن رسيده است که موقعيت خانوادگى وسلسله ى نسبى وهويت سياسى واجتماعى (رهبر) وقائد بزرگ اين نهضت عظيم وکم نظير را مورد مطالعه وبررسى قرار داده وبه شرح وبسط اخبار واحاديث مربوط به وى، وچگونگى ماجراى قيام وانقلاب آن وديعه ى الهى بپردازيم، تا بدينوسيله از طريق پيشگوئيهاى پيشوايان دين مبين اسلام هدايت کننده ى اين انقلاب پرثمر را شناخته وبا شخصيت واقعى وقدرت سياسى وخصوصيات روحى وفکرى واخلاقى، وحدود جغرافيايى منطقه ى قيام وهمچنين نام ونسب آن مرد عظيم انقلابى آشنا شده وراه تشخيص حقيقت، واصالت ماهيت قيام (ايرانيان) از نظر اهل بيت عليهم السلام، برايمان سهلتر وآسان تر گردد.

نخستين مطلبى که در اينجا براى شناخت واقعى (رهبر نهضت) وماهيت قيام مردم مسلمان ايران ونقش رهبرى نهضت در دوران قيام وپس از آن لازم است بدانيم، اين است که:

اولا- بايد بدانيم رهبر اين نهضت کيست؟ وهدفش از انقلاب چيست؟ وحدود جغرافيايى منطقه ى قيام او در ايران کدام نقطه وسرزمين است؟

وثانيا: بايد ببينيم آيا در اخبار ورواياتى که از پيغمبر گرامى اسلام وخاندان پاک ومطهر آن حضرت روايت شده است، از نام ونشان چنين شخصيت گرانقدر وپرمايه اى که بتواند مردم مسلمان ايران را عليه ظلم وستم شورانده وآنها را بر ضد هيئت حاکمه ى وقت به عصيان ونافرمانى عليه بيدادگريها وستمهاى اجتماعى وادار ساخته وبسوى يک انقلا همه جانبه ى اسلامى سوق دهد، وتا آخر، نهضت اسلامى مردم محروم ومستضعف اين نقطه حساس جهان را بثمر برساند سخنى بميان آمده است يا خير؟

مشخصات رهبر نهضت

در مورد اينکه رهبر اين نهضت کيست؟ وهدفش از انقلاب چيست؟ ودر زمان نهضت او چه تحولات ودگرگونيهايى در عالم بوجود خواهد آمد؟ آنچه در اينجا بطور خلاصه وسربسته مى توان گفت اين است که:

مطابق اخبار ورواياتى که از منابع اصيل اسلامى درباره ى او وقيام بى سابقه اش در کتب حديث آمده است، چنين فهميده مى شود که او (سيدى) هاشمى، حسينى و(موسوى) (واز نسل سرور آزادگان وسالار شهيدان حضرت حسين بن على عليهما السلام وهمنان با يکى از پيغمبران بزرگ الهى)، وحدود جغرافيايى منطقه ى قيام شورانگيز وى (سرزمين جبل) ومنطقه ى وسيع خراسان ودر نهايت کشور اسلامى ايران است.

اما اينکه هدف اين شخصيت بزرگوار از انقلاب چيست؟ وچه مقصدى دارد، از مجموع رواياتى که در بخشهاى پيشين متذکر شديم (وهمچنين که در آينده ى نزديک، در همين بخش مورد بحث خواهيم آورد) بخوبى معلوم مى شود که هدف اصلى وانگيزه ى اساسى قيام اين دليرمرد آزاده که از نسل امامان معصوم عليهم السلام است، بخاطر حفظ دين، وکيان وشرف مسلمين، واعتلاء کلمه ى حق، وترويج اسلام، واز بين بردن برنامه هاى طاغوتى، وخشکانيدن ريشه ى ظلم وستم، واستقرار حکومت اسلامى، وحاکميت (الله) وزمينه سازى براى ظهور وبرپائى حکومت جهانى مهدى عليه السلام است. اين چيزى است که تمام روايات وارده ى معصومين عليهم السلام بدان گواهى مى دهند.

واما اين که، آيا نام ونشان وى در أخبار وأحاديث اهل بيت عليهم السلام آمده است يا خير؟ حقيقت مطلب آن است که:

همانگونه که در موارد مختلف وبخصوص در بخش سوم کتاب ملاحظه گرديد، در کليه منابع اصيل اسلامى وتمام اخبارى که درباره ى (زمينه سازان انقلاب جهانى مهدى عليه السلام) آمده است، على رغم کتمان حقايق وتحريف برخى از روايات، بوسيله ى مزدوران دربارى بنى اميه وبنى العباس، خواه ناخواه بطور رمز وکنايه وايماء واشاره يا شهرت ولقب، به عظمت چشمگير قيام انسان جوانمرد وآزاده اى که قبل از ظهور مسرت انگيز حضرت (بقية الله الاعظم) ارواحنا لتراب مقدمه الفداء در مشرق زمين انجام خواهد گرفت وآوازه ى قيام بى نظيرش در سرتاسر جهان طنين افکن خواهد شد، وچهره ى جذاب وملکوتيش همچون ستاره ى درخشانى بر تارک تاريخ بشريت وجهان انسانيت در آسمان ايران زمين خواهد درخشيد، ووجود ذيجود وپربرکتش باعث تغيير وتحولى عظيم، در اين قسمت از مهمترين نقطه ى حساس خاورميانه (يعنى: ايران اسلامى) خواهد گرديد، وبا فريادهاى وا اسلامايش جهانى را متزلزل خواهد ساخت، وتاج وتخت شهنشاهان جمجاه وطاغوتيان ستم پيشه را بباد فنا خواهد داد، با تعبيرات مختلف وگوناگونى مانند: (خروج مردى از فرزندان امام حسين عليه السلام) يا (مردى از اهل بيت حضرت مهدى عليه السلام) يا (مردى از اهل بيت عليهم السلام) ويا (قيام کننده ى از سرزمين خراسان) وامثال اينها اشاره شده است.

موقعيت سياسى، اجتماعى

در اينجا لازم است پيش از بررسى روايات مربوط به اين رادمرد بزرگ انقلابى، براى درک موقعيت سياسى وشخصيت جهانى او، وهمچنين اقدام جسورانه ى وى عليه پرچمداران کفر والحاد وپاسداران استعمار واستبداد وسردمداران کفر جهانى يادآور شويم که از بسيارى از روايات (چه رواياتى که در بخشهاى پيشين کتاب آورديم وچه رواياتى که در طى همين بخش نقل خواهيم نمود) چنين استفاده مى شود که:

اين سيد بزرگوار، يک شخصيت فوق العاده وممتاز وانسان مجاهد پرتوانى است که على رغم همه ى رنجها وفشارها وناکاميها وسختيهاى جانکاه وتوانفرسا در سايه ى خودسازى وتهذيب نفس ومتکى بودن به (الله) از نظر قوت قلب ونيروى اراده ذاتا انسانى است شجاع ونيرومند وکارآزموده وورزيده بگونه اى که در ميان تمام مردان قدرتمند جهان گوى سبقت را از همگان ربوده، واز نظر فکر وانديشه نيز داراى ذوقى خاص واستعدادى خدادادى است که مى تواند با قدرت فکر وانديشه ى خلاق خود با منطق گيرا وبيانات جذاب وگفتارهاى دلرباى خويش به کمک معتقدات مذهبى، ومبانى دينى جمع کثيرى از معتقدين بحق وطالبان حقيقت را عليه ظلم وستم بحرکت درآورده، وتعداد بى شمارى از مردم مسلمان ايران را براى درهم کوبيدن دشمن به جنبش همه جانبه وادار ساخته وتوجه مسلمانان جهان را نيز بسوى خويش جلب نمايد.

واينک برخى از رواياتى را که به (سيد) بودن چنين انسان فداکارى اشاره مى کند در اينجا مى آوريم:

1- (اصبغ بن نباته) خطبه ى بسيار مفصلى را از امير مؤمنان عليه السلام درباره ى علائم ظهور وحرکت پرچمهايى از مشرق در پيشاپيش ظهور مهدى عليه السلام نقل کرده است که در ضمن آن چنين آمده است:

(پرچمهاى زيادى از مشرق زمين (يعنى: ايران) (بسوى عراق) رومى آورند که علامت ورنگ مخصوصى ندارند واين پرچمها نه از پنبه است ونه از کتان ونه از حرير، بر روى پوشه ى آنها نوشته شده است (لا اله الا الله، محمد صلى الله عليه وآله رسول الله).

قائد ورهبر وفرمانروايشان مردى است از خاندان پيغمبر صلى الله عليه وآله (يعنى: سيدى است از دودمان رسول خدا صلى الله عليه وآله) اين پرچمها در مشرق زمين پيدا مى شود وبوى آن مانند مشکى معطر به مغرب زمين مى رسد، ترس ورعب به اندازه ى مسير يک ماه راه، در پيشاپيش آنها همه جا در دلها قرار مى گيرد، وفرزندان سعادتمندان، شقاوت پيشگان را که از تبار فاسقان باشند بسوى کوفه- يا عراق- تعقيب مى نمايند، وآنان خونهاى پدران خود را مطالبه مى کنند).(6)

نگارنده گويد: همانگونه که ملاحظه مى شود اين حديث به رهبرى سيدى از دودمان رسول خدا صلى الله عليه وآله قبل از ظهور اشاره دارد وچنانکه مقصود از او سيد حسنى - نخستين فريادگر انقلابى باشد پس، از اين حديث معلوم مى شود که او غير از حسنى خراسانى است وپيش از سيد خراسانى ظاهر مى شود واگر غير از او مراد باشد پس قابل انطباق است هم بر سيد حسنى وهم بر مردى که از اولاد جعفر که بعدا ذکر مى شود.2- جابر بن عبد الله انصارى، در ضمن بياناتى که امير المؤمنين عليه السلام در يکى از خطبه هايش بنام خطبه ى (تطنجيه) ايراد مى نمود از آن حضرت پرسيد، يا امير المؤمنين! آيا ما بر حق هستيم؟ فرمود: آرى، شما (شيعيان) بر حق هستيد، وبا حق خواهيد بود، ودر راه حق قدم برمى داريد.

وسپس لختى از علائم ظهور حضرت صاحب الامر عليه السلام را برشمرد تا اينکه فرمود:

(اذا أنار النار بأرض نصيبين، وظهرت راية العثمانية بوادى سوداء، واضطربت البصرة، وغلب بعضهم بعضا، وصبا کل قوم الى قوم، واختلفت المقالات، وتحرکت عساکر خراسان، وتبع شعيب بن صالح التميمى من بطن الطالقان، وبويع لسعيد الموسوى بخوزستان، وعقدت الراية لعماليق کردان، وتغلبت العرب على بلاد الأرمن والسقلاب، وأذعن هرقل بقسطنطنية لبطارقة سفيان، فتوقعوا ظهور مکلم موسى من الشجرة على الطور، فيظهر هذا ظاهر مکشوف ومعاين موصوف).(7)

(زمانى که آتشى در زمين (نصيبين)(8) روشن شد وپرچم عثمانى(9) در بيا بن سوداء -سياه- ظاهر گرديد، وشهر بصره مضطرب گشت، وبرخى از آنان بر بعض ديگر غلبه پيدا نمود، وهر گروهى بسوى گروهى متمايل گرديد، وگفتارهاى مردمان دچار اختلاف شد ولشکريان خراسان به حرکت درآمدند وشعيب بن صالح تميمى از مرکز طالقان به آنها پيوست، ومردم خوزستان با يک سيد موسوى(10) بيعت نمودند، وپرچمى براى استقلال کردها منعقد وفراهم شد، وعربها بر سرزمين ارمنى ها وسيکلوبها (11) غالب شدند، وهرقل- آسياى صغير- در برابر فرماندهان سفيانى تسليم گردد، آنگاه منتظر ظهور آخرين حجت خدا- حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف- باشيد که به طور علنى ظاهر وآشکار خواهد گرديد).

در اين حديث شريف چنانکه ملاحظه مى شود علاوه بر آنکه از حرکت وجنبش لشکريان خراسان وبيعت مردم خوزستان با يک سيد موسوى قبل از ظهور حضرت مهدى عليه السلام سخن رفته است به علائم ونشانه هاى ديگرى نيز اشاره شده که هم اکنون مقدمات وقوع برخى از نشانه هاى پيش بينى شده در زمان ما آغاز شده ودر فواصل مختلف چه در مناطق کردنشين وچه در جاهاى ديگر در حال تحقق يافتن است وما در انتظار وقوع برخى از اين حوادث به سر مى بريم که در سراسر جهان به وقوع پيوندد.

3- ابو بصير، يکى از ياران نزديک امام صادق عليه السلام روايت کرده است که آن حضرت فرمود:

(ألله أجل وأکرم وأعظم من أن يترک الأرض بلا امام عادل.

قال: قلت له: جعلت فداک! فأخبرنى بما أستريح اليه،

قال: يا أبا محمد ليس يرى امة محمد صلى الله عليه وآله فرجا أبدا مادام لولد بنى فلان ملک حتى ينقرض ملکهم، فاذا انقرض ملکهم أتاح الله لامة محمد صلى الله عليه وآله برجل منا أهل البيت، يشير بالتقى ويعمل بالهدى، ولا يأخذ فى حکمه الرشا.

والله انى لأعرفه باسمه واسم أبيه، ثم يأتينا الغليظ القصرة، ذو الخال والشامتين، القائد العادل، الحافظ لما استودع، يملأها عدلا وقسطا کما ملأها الفجار جورا وظلما).(12)

(اى ابو بصير! خداوند عالم بزرگتر ومکرم تر وبا عظمت تر از آنست که زمين را بدون امامى عادل بگذارد. ابو بصير مى گويد: من عرض کردم يا بن رسول الله قربانت گردم! چيزى بما اطلاع دهيد که موجب آرامش خاطر ما باشد، ويکسره راحت شويم، فرمود: اى ابا محمد! ماداميکه بنى عباس بر اريکه ى قدرت وسلطنت تکيه زده اند امت محمد صلى الله عليه وآله فرج وراحتى ندارند ولى وقتى که دولت آنها منقرض گرديد (پس از انقراض خلافت يا سلطنت آنان گرچه مدت زمانى بگذرد) خداوند مردى از دودمان ما خاندان پيغمبر (که سيد وهاشمى است) واو را براى امت محمد صلى الله عليه وآله ذخيره نموده وآماده ساخته است ظاهر مى سازد. واو کسى است که مردم را به تقوى وپرهيزکارى سفارش مى کند؛ وبهدايت رفتار مى نمايد، ودر فرمانى که صادر مى کند رشوه نمى گيرد، بخدا قسم که من بخوبى او را مى شناسم ونام او ونام پدرش را مى دانم آنگاه پس از آمدن وى، مرد قدرتمندى که داراى دو خال سياهست مى آيد، واو قائم عادل، وحافظ امانت الهى است، او زمين را پر از عدل وداد مى کند، چنانکه فاجران آنرا پر از ظلم وستم کرده باشند).

در اينجا نگارنده لزومى نمى بيند که حديث مزبور را توضيح دهد، زيرا همه ى فرازهاى حديث واضح وروشن است ونيازى به توضيح وتفسير ندارد. چه آنکه امام صادق عليه السلام نخست به آمدن ابرمردى از دودمان اهل بيت عليهما السلام تصريح مى نمايد وويژگيهايش را توضيح مى دهد ودر کمال صراحت مى فرمايد که خداوند پيش از ظهور يکتا بازمانده ى حجج الهى، سيدى از تبار آن خانواده را ظاهر مى سازد، وسپس بعد از آمدن او -هر چند مدت درازى طول بکشد- حضرت قائم عليه السلام ظهور مى فرمايد.

به هر حال تفصيل بيشتر اين مطلب را در آينده تحت عنوان (رهبر نهضت حسينى است) به عرض خوانندگان گرامى خواهيم رساند.

آنچه تا اينجا گفته شد نمونه اى چند از رواياتى است که درباره ى (سيادت) وهاشمى بودن آن مرد بزرگ، (که بفرموده ى امام صادق عليه السلام ذخيره ى الهى محسوب مى شود) از زبان گهربار ائمه معصومين عليهما السلام روايت شده است، اما رواياتى که بحث نهضت را در برداشته باشد بسيار فراوان است که البته قسمتى از آنها در بخشهاى پيشين کتاب مورد بحث وگفتگو قرار گرفته، وقسمتى از آنها را نيز در ضمن همين بخش ذکر خواهيم نمود.

روزگار فرمانروايى

گرچه در احاديث جالب وگويائى که در آينده ى نزديک خواهيم آورد، دلائل محکم وشواهد روشنى بر تحقق يک انقلاب وسيع وگسترده در (ايران) به چشم مى خورد که از قيام شخصى خاص (که يکى از دودمان خاندان رسول اکرم صلى الله عليه وآله است) حکايت مى کند، واو طبق روايات وارده، شخصيت بسيار ممتاز ومبارزى است که با افکارى باز وسينه اى گشاده، وبينشى وسيع، وهمتى والا براى حفظ دست آوردهاى قانون آسمانى قرآن، وپياده کردن احکام نجات بخش وسعادت آفرين اسلام دست بکار مى گردد ودر اين ميان نيازى به توضيح وتفسير چگونگى قيام دلاورانه ى او به بيابات ناقص وگفتارهاى نارساى ما احساس نمى شود، اما در عين حال، بايد توجه داشت که بيشتر رواياتى که در زمينه ى خروج وظهور وآشکار شدن چنين شخصيت والائى از ائمه ى طاهرين (سلام الله عليهم اجمعين) رسيده است، مربوط به دوران پس از انقلاب وروزگار فرمانروايى او بعد از پيروزى انقلاب است. واز آغاز کار وابتداء قيام وى کمتر سخن بميان آمده است.

ولى بهر حال: آنچه از مجموع روايات وارده درباره ى نهضت کم نظير او استفاده مى شود اين است که: او در آغاز کار با جديتى تمام وتوصيف ناشدنى به نشر دعوت اسلامى خود مى پردازد وايرانيان را بيارى دين خدا وآئين توحيد ويکتاپرستى وطرفدارى از اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السلام فرامى خواند وپس از آنکه با کمک وهميارى مسلمانان ايران به پيروزى رسيد وزمام امور حکومت اسلامى را در اين خطه ى پهناور بدست گرفت، شعائر دينى ورسومات مذهبى را رعايت خواهد کرد، ومردم را به تقوى وپرهيزکارى وترس از خدا سفارش خواهد نمود، ودر طول دوران زمامدارى خود به عمران وآبادى کشور خواهد پرداخت، ودر (ايران) با سياستى آميخته با دين ومذهب فرمانروائى خواهد کرد ودولت او از قدرتمندترين ونيرومندترين دولتهاى بزرگ جهان خواهد گرديد.

مؤلف کتاب (تباشير المحرورين) در اين باره مى نويسد: (از برخى از روايات وارده ى معصومين عليهما السلام چنين استفاده مى شود که چند سالى پيش از ظهور مبارک حضرت مهدى عليه السلام مذهب حقه ى جعفرى آن چنان قوت مى گيرد وتقويت مى گردد تا جائيکه در سراسر عالم ودربين تمام کشورها ودول دنيا مشهور مى شود وچنان شهرت وآوازه اى به هم مى رساند، که همه ى مردم دنيا متوجه مى شوند تنها مذهبى که حق است (مذهب جعفرى) است وساير مذاهب دنيا تماما باطل است وبدينوسيله حجت بر همه مردم تمام مى شود.

پاورقى:‌


(1) نا گفته نماند که رودهاى ياد شده هم اکنون در دست کفار است وغربى ها بر آنها سيطره دارند. اما رودهاى سيحون وجيحون که در روسيه قرار دارند، وهر دو از کوههاى (تيان شان) سرچشمه مى گيرند وپس از سيراب کردن ترکمنستان وازبکستان در جمهورى قزاقستان به درياچه ى (آرال) مى ريزند، رسما در دست کفار است وامروز سيحون را (سيرداريا) وجيحون را (آموداريا) مى نامند. واما دجله وفرات ورود نيل نيز در تصرف دست نشاندگان کفار است که بر احدى مخفى نيست.
(2) بحار الانوار جلد 60 ص 213 ودر چاپ بيروت جلد 57 همان صفحه.
(3) بحار الانوار ج 60 ص 213 وچاپ بيروت ج 57 همان صفحه.
(4) روزگار رهائى ج 1 ص 358.
(5) بحار الانوار جلد 60 ص 216 ومنتخب الاثر ص 485.
(6) بشارة الاسلام ص 69 وبحار الانوار ج 53 ص 83.
(7) بشارة الاسلام ص 74 -73، مشارق الأنوار ص 168 والزام الناصب ج 2 ص 247.
(8) از شهرهاى تجارتى در جنوب ترکيه است که بين دجله وفرات واقع شده.
(9) مقصود از عثمانى همان سفيانى مشهور است.
(10) در برخى از نسخه ها به جاى سيد موسوى، سعيد الموسوى ودر برخى سعيد السوسى نوشته شده که مسلما اشتباه، وبه تناسب شعيب بن صالح سيد موسوى است، زيرا چنانکه در بخش سوم کتاب درباره ى سيد حسنى گفتيم (شعيب) امير پرچمهاى سياه است واز اينرو قهرا (سيد موسوى) با سعيد الموسوى، ويا سعيد السوسى اشتباه شده است.
(11) سيکلوب يا صقلوب به صقالبه ى شمال وجنوب گفته مى شود، صقالبه ى شمال، شامل روسها وپولونى ها- لهستان- مى باشد وصقالبه ى جنوب شامل يوگسلاوى وبلغارستان است. (لغتنامه ى دهخدا ماده صقلاب واسلاو).
(12) اقبال الأعمال ص 600-599 وبحار الانوار جلد 52 ص 269.
(13) تباشير المحرورين ص 112-111 چاپ سال 1331 هجرى.