ارزشها و ضد ارزشها در قرآن

آیت الله حاج شیخ ابو طالب تجلیل تبریزى

- ۳ -


من اخلص لله اربعين يوما فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه (130)
((هر كس چهل روز به خدا اخلاص ورزد چشمه هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مى گردد)).
در دسته ديگرى از آيات ((مخلص )) به فتح لام آمده كه به حسب قاعده ادبى به صيغه مفعول است .
اخلاص در اين آيات فعل خدا است كه بنده اى را ويژه خود و به خود خالص ساخته است . وصول به اين مرتبه بالاترين مقام انسانى است ، ابليس ‍ با آنهمه كينه كه با نژاد انسان دارد كه به عزت خدا قسم ياد مى كند همه انسانها را به گمراهى خواهد كشانيد، بناچار مخلصين را استثناء مى كند كه كمند، كيد و وسوسه او به آنها نتواند رسيد، و چنانچه در قرآن آمده است چنين مى فرمايد:
فبعزتك لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين (131)
((به عزت تو سوگند همه انسانها را جز بندگان مخلص (به فتح لام ) تو گمراه خواهم كرد)).
و لا غوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين (132)
((به عزت تو سوگند همه انسانها را جز بندگان مخلص (به فتح لام ) تو گمراه خواهم كرد)).
در آيات زير نيز مخلصين (بفتح لام ) آمده است .
واذكر عبادنا ابراهيم و اسحاق و يعقوب اولى الايدى و الابصار انا اخلصناهم بخالصة ذكرى الدار(133)
((ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه صاحبان دستها و ديده ها (داراى قدرت و علم ) بودند، خالص گردانيديم آنها را به يك خالص ‍ شدنى كه ياد كردن آخرت است )).
و اذكر فى الكتاب موسى انه كان مخلصا و كان رسولا نبيا(134)
((ياد كن در كتاب موسى را او خالص شده بود و رسول و نبى بود)).
لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصين (135)
((براى اينكه از او (يوسف صديق ) بدى و فحشاء را بگردانيم ، به يقين او از بندگان خالص شده ماست )).
فانظر كيف كان عاقبة المنذرين الا عبادالله المخلصين (136)
((بنگر چگونه شد عاقبت بيم داده شدگان مگر بندگان خالص شده خدا)).
فكذبوه فانهم لمحضرون الا عباد الله المخلصين (137)
((الياس را تكذيب كردند، به يقين آنها (براى بازخواست ) احضار مى شوند، جز بندگان خالص شده خدا كه چنين نيستند)).
انهم لمحضرون ... الا عبادالله المخلصين (138)
((آنان (براى كيفر) احضار خواهند شد،... جز بندگان خالص شده خدا كه كيفرى ندارند)).
و ما تجزون الا ماكنتم تعملون الا عباد الله المخلصين (139)
((جزا داده نمى شويد جز به آنچه عمل كرده ايد مگر بندگان خالص شده خدا)).
استقلال
لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا(140)
((هرگز خدا براى كافران بر مؤمنين راهى قرار نمى دهد)).
تفسير: با اين آيه شريفه بر بطلان و حرمت هر قراردادى كه موجب تسلط سياسى يا نظامى يا اقتصادى يا فرهنگى كافران بر ملت مسلمان گردد استدلال شده ، و نتيجه همانست كه در ((تحريرالوسيله )) ج 2 ص ‍ 486 مساءله 5 آمده است :
((اگر در روابط تجارى و غير تجارى ترس تسلط سياسى و غير سياسى اجانب بر اسلام و سرزمينهاى مسلمين باشد كه موجب استعمار آنها و استعمار كشورهايشان شود هر چند اين استعمار معنوى باشد بر تمامى مسلمانان واجب است از آن دورى كنند و اين روابط حرام است )).
احسان
احسان يعنى نيكى كردن به ديگران كه در آيات زير به آن امر شده است :
ان الله باءمر بالعدل و الاحسان (141)
((خدا به عدل و نيكى كردن امر مى كند)).
و احسن كما احسن الله اليك (142)
((نيكى كن همانطور كه خدا به تو نيكى كرده است )).
انسان اگر امكاناتى بيشتر از ديگران در اختيار دارد، نبايد خود را بر ديگران برترى داده و تفوق و استكبار كند، بلكه بايد صادقانه و بى هيچ منت تا توان دارد به مردم سود رسانى و خدمت كند.
بايد توجه داشت ما هر چه توان داريم و هر چه در اختيار ماست از آن خداست ، اين مردم آفريدگان خدا هستند، اگر از توان خود و آنچه خداى بزرگ در اختيار ما نهاده است به امر خدا و در راه خدا براى آنان صرف كنيم ، ما يك وسيله بيش نيستيم ، از خدا گرفته و در راه خدا داده ايم .
اسلام خدمت و سودرسانى به عموم انسانها را اعم از مسلمان و غير مسلمان اكيدا توصيه مى كند، و كسى را كه براى خدا خدمت به خلق كند بهترين و محبوبترين مردم در پيشگاه الهى مى شناسد، چنانچه دو حديث زير از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيانگر آن است :
1 - قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): الخلق عيال الله فاحب الخلق الى الله من نفع عيان الله و ادخل اهل بيت سرورا(143)
((پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: مردم عائله خدا هستند محبوبترين مردم به خدا كسى است كه به عائله او سود برساند و خانواده اى را شاد كند)).
2 سئل رسول الله من احب الخلق الى الله ؟ قال : انفع الناس ‍ للناس (144)
((از پيامبر اكرم پرسيده شد، چه كسى را خدا بيشتر دوست دارد؟ فرمود: آن كس را خدا بيشتر از ديگران دوست مى دارد كه براى مردم از همه سودمندتر باشد)).
عطوفت و خدمت به مردم و سود رسانى به انسانها در جان و روان انسانى ريشه دارد و مقتضاى طبيعت انسانيت است ، گذشته از اينكه فطرت اجتماعى بودن انسان نيز آن را ايجاب مى كند.
زيرا زندگى اجتماعى انسان بسته و پيوسته به زندگى انسانهاى ديگر است .
هر انسانى در تاءمين لوازم زندگى به بهره گيرى از سائر انسانها نيازمند است غذائى كه مى خورد، لباسى كه مى پوشد، مسكن و سائر وسائل كه از آنها بهره بردارى مى كند هزاران انسان در تهيه آنها دست داشته اند، پس هر انسان مديون فعاليت سائر انسانهاست و متقابلا بايد در اين همكارى و هميارى سهيم بوده و به اجتماع خدمت كند.
علاوه بر وظيفه اى كه هر انسانى در برابر انسانهاى ديگر دارد وظيفه ويژه اى هم در كمك به مستضعفان و محرومين جامعه بعهده دارد كه سنگينى بار زندگى را از دوش آنها بردارند.
كمك به مستضعفان در اسلام داراى بالاترين درجه اهميت است .
اسلام گذشته از كاربرد عطوفت انسانى به همه انسانها، مسؤ وليت بزرگترى هم در برابر مسلمانان بر عهده هر فرد مسلمانى گذاشته است .
پيامبر اسلام اين مسؤ وليت را چنان عظيم شمرده است كه هر كسى را كه از تعهد به آن شانه خالى كند از دائره اسلام خارج دانسته و از وى نفى مسلمانى نموده است چنانچه مى فرمايد:
من اصبح لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم (145)
((هر كس در زندگى روزانه خود به امور مسلمانان اهتمام نداشته است مسلمان نيست )).
انسانهائى كه ايمان در دل آنها تجلى كرده ، در شعاع نور ايمان با همديگر پيوند ويژه اى دارند كه محكم و استوار و ناگسستنى است ، رشته ارتباطى كه آنها را به خدا پيوند داده دلهاى آنان را بهم پيوسته است .
قرآن كريم آنها را برادر هم دانسته و ميان آنها اعلام اخوت نموده است .
انما المؤمنون اخوة (146)
((اخوت ايمانى حقوق فراوانى را به دنبال دارد، كه ساده ترين آنها در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) كه روابط سالم ميان افراد مسلمان را توصيف مى كند چنين آمده است :
((مسلمان برادر مسلمان است ، او چشم بينا و آئينه نمايانگر و راهنماى اوست ، به او خيانت نمى كند و او را گول نمى زند و به او ستم نمى كند و دروغ نمى گويد و غيبت او را نمى نمايد(147)
شاخه هاى احسان و خدمت به خلق
خدمت به خلق داراى شاخه هاى بسيارى است كه ما برخى از آنها را يادآورى و نمونه اى از آنچه در ارج و فضيلت آنها در قرآن و حديث آمده است ذكر مى نمائيم :
1 - احسان و نيكى به پدر و مادر
قرآن در اين مورد مى فرمايد:
و وصينا الانسان بوالديه حسنا(148)
((انسان را توصيه كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند)).
و اعبدوالله ولا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا(149)
((خدا را بپرستيد و به او شريك قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكى كنيد)).
قل تعالوا اتل ما حرم ربكم عليكم الا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا(150)
((بگو بيائيد آنچه را كه پروردگارتان به شما حرام ساخته بر شما را خوانم اينكه چيزى را به او شريك نسازيد و به پدر و مادرتان نيكى كنيد)).
(( و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله و بالوالدين احسانا(151)
((آنگاه كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداى را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد)).
در آيات فوق و همچنين در آيه اى ديگر كه ذيلا مى آوريم احسان و نيكى به پدر و مادر مقارن ستايش خداى يگانه و ترك احسان و نيكى به آنان مقارن شرك به خدا قرار داده شده ، و اين نهايت اهتمام قرآن كريم را به نيكى به پدر و مادر مى رساند.
در آيه زير بيشترين اهتمام را به آن مبذول داشته و كوچكترين ايذاء را به آنان روا نمى دارد.
وقضى ربك ان لا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف ولا تنهر هما و قل لهما قولا كريما و اخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا(152)
((پروردگار تو حكم كرده است كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادرتان نيكى كنيد هرگاه يكى از آنها يا هر دو نزد تو به سن پيرى برسند به آنها اف مگو و به آنها درشتى مكن و با آنها سخن به احترام گوى ، و پر و بال تواضع از راه مهربانى براى آنان بگستران ، و بگو: پروردگارا به آنان رحم كن همانگونه كه آنها مرا در كودكى پروراندند)).
در وسائل الشيعة (حديث شماره 27678) از امام باقر (عليه السلام ) آمده است كه فرمود:
ثلاث لا يجعل الله لاحد فيهن رخصة اداء الامانة الى البر والفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و برالوالدين برين كانا او فاجرين
((سه چيز است كه خدا براى كسى رخصت (رخصت سهل انگارى ) نداده است ، اداى امانت به نيكوكار، وفاء به عهد به نيكوكار و بدكار، و به پدر و مادر نيكوئى كردن چه نيكوكار باشند چه بدكار)).
2 - احسان و خوبى كردن و دلسوزى نمودن مرد به همسر خود
از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه :
(( خيركم خيركم لاهله و انا خيركم لاهلى (153)
((بهترين شما كسى است كه به خانواده خود بهتر باشد، و من بهترين شما به خانواده خود مى باشم )).
3 - احسان و خوبى و احترام كردن زن به همسر خود
امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرمودند:
جهاد المراة حسن التبعل (154)
((جهاد زن خوب شوهردارى كردن است )).
4 - احسان و نيكى به فرزندان و تربيت آنها
از اميرالمؤمنين (عليه السلام ) نقل شده است كه :
اكرموا اولادكم و احسنوا آدابهم يغفر لكم (155)
((فرزندان خود را گرامى داريد و به آداب نيكو آنها را تربيت كنيد تا امرزيده شويد)).
پيامبر اكرم با اينكه نسبت به تربيت انسانها مسؤ وليت و ماءموريت همگانى دارد در مورد تربيت اهل و فرزندان بالخصوص مورد خطاب قرار گرفته قرآن مى فرمايد:
و اءمر اهلك بالصلوة واصطبر عليها(156)
((اهل خود را به نماز امر كن و خود نيز به آن پافشارى نما)).
گذشته از تربيت ، گرامى داشت فرزندان و عفو و اغماض از لغزش آنها و پرده درى نكردن ، و بدين ترتيب او را به بر والدين كمك كردن نيز بايد مورد توجه پدران و مادران قرار گيرد چنانچه در حديث ديگرى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمده است :
رحم الله من اعان ولده على بره قال (الراوى ) كيف يعينه على بره قال : يقبل ميسورة و يتجاوز عن معسوره ولا يرهقه ولا يخرق به (157)
((خدا رحمت كند آن كس را كه فرزندش را بر ((بر)) (نيكى كردن به والدين ) يارى كند، راوى پرسيد چگونه او را بر ((بر)) يارى كند؟ فرمود: از فرزندش آنچه را كه بر وى آسان است بپذيرد، و از آنچه بر وى سخت است صرف نظر نمايد، و او را به رنج و سختى نيندازد و بر وى پرده درى نكند)).
5 - صله رحم و نيكى به خويشاوندان
و اعبدوا الله ولا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا و بذى القربى و اليتامى والمساكين و الجار ذى القربى والجار الجنب والصاحب بالجنب و ابن السبيل و ما ملكت ايمانكم ان الله لا يحب من كان مختالا فخورا(158)
((خدا را ستايش كنيد و چيزى را به او شريك نسازيد و به پدر و مادر نيكى كنيد و همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و همسايه خويش و بيگانه و همسر (يا مطلق همنشين ) و در راه ماندگان و بندگانتان ، به يقين خدا دوست نمى دارد آن كس را كه خودخواه و خودستا باشد)).
تفسير: منظور از ((والصاحب بالجنب )) را گفته شده همسر شخص ‍ است و گفته شده همراه در سفر يا خدمتكار يا كسى كه به تو پيوسته و از تو توقع دارد مى باشد ولى چنانچه مفسر معروف صاحب مجمع البيان مى گويد اولى آنست كه شامل همه آنان مى گردد.
آن الله ياءمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى يعظكم لعلكم تذكرون (159)
((خدا امر مى فرمايد به عدل و نيكى كردن و عطا نمودن به خويشان و نهى مى كند از فحشاء و منكر و ظلم ، خدا شما را پند مى دهد شايد متوجه شويد)).
تفسير: برخى از مفسران گفته اند مراد از ((ذى القربى )) كه به معنى خويشاوند است ، خويشاوندان پيامبر بزرگوار مى باشد.
چنانچه مراد از ذى القربى در آيه خمس نيز آنان مى باشند.
و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله و بالوالدين احسانا و ذى القربى و اليتامى و المساكين و قولوا للناس حسنا(160)
((آنگاه كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداى را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد و همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان ، و به مردم سخن نيكو بگوئيد)).
در اصول كافى (حديث شماره 2706) از امام باقر (عليه السلام ) آمده است كه فرمود:
ان اعجل الطاعة ثوابا لصلة الرحيم
((به تحقيق طاعتى كه ثواب آن سريعتر از هر طاعت به شخص عائد مى گردد صله رحم است )).
6 - احسان با سير كردن گرسنگان
امام سجاد (عليه السلام ) فرمود:
و من اطعم جائعا اطعمه الله من ثمار الجنة (161)
((هر كس گرسنه اى را اطعام كند خدا او را از ميوه هاى بهشت بخوراند)).
7 - سيراب كردن تشنه
از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه فرمود:
من افضل الاعمال عندالله ابراد الاكباد الحارة و اشباع الاكباد الجائعة والذى نفس محمد بيده لا يؤ من بى عبد يبيت شبعانا و اخوه - او قال جاره المسلم - جائع (162)
((از با فضيلت ترين اعمال پيش خدا خنك نمودن جگرهاى سوخته (تشنه ) و سير كردن جگرهاى گرسنه است ، سوگند به خدائى كه جان محمد در دست اوست به من ايمان ندارد آنكس كه شب را سير بخوابد و برادرش (يا فرمود: همسايه مسلمانش ) گرسنه باشد)).
8 - احسان با رسيدن به فرياد بيچارگان
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس ‍ بمسلم (163)
((هركس صداى مردى را بشنود كه مسلمانان را به فرياد مى طلبد، پس او را اجابت نكند مسلمان نيست )).
9 - هدايت و ارشاد مردم
من علم باب هدى فله مثل اجر من عمل به ولا ينقص اولئك من اجورهم شيئا و من علم باب ضلال كان عليه مثل اوزار من عمل به ولا ينقص اولئك من اوزارهم شيئا(164)
((هر كس باب هدايتى را تعليم كند براى او خواهد بود پاداش هر شخسى كه به آن عمل كند، و از پاداش آنها نيز كاسته نخواهد شد، و هركس بابى از گمراهى را تعليم نمايد بر او خواهد بود و زر هر شخصى كه به آن عمل نمايد و از وزر آنها نيز كاسته نمى شود)).
10 - كمك به مستمندان
هو يقبل التوبة عن عباده و ياءخذ الصدقات (165)
((خدا توبه را از بندگان مى پذيرد و صدقات را دريافت مى دارد)).
خير مال المرء و ذخائره الصدقه (166)
((بهترين ثروت و اندوخته هاى مرد صدقه است )).
11 - احسان با يارى كردن به ناتوانان
از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه :
عونك الضعيف من افضل الصدقة (167)
((يارى نمودن توبه ناتوان از بهترين صدقه هاست )).
12 - احسان با كوشش در تاءمين نيازمنديهاى انسانها
امام رضا(عليه السلام ) فرمودند:
ان لله عبادا فى الارض يسعون فى حوائج الناس هم الامنون يوم القيامة (168)
((خدا در روى زمين بندگانى دارد كه در حوائج مردم سعى مى كنند، آنانند كه روز قيامت در ايمنى هستند)).
13 - احسان با دادن وام
از حضرت صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود:
مكتوب على باب الجنة الصدقة بعشرة و الفرض بثمانية عشر(169)
((بر در بهشت نوشته شده : صدقه ده برابر پاداش دارد و وام دادن هجده برابر)).
14 - سختگيرى نكردن در مطالبه دين
و نيز از حضرت صادق (عليه السلام ) است كه :
من اراد ان يظله الله يوم لا ظل الا ظله فلينظر معسرا اوليدع له من حقه (170)
((هر كس بخواهد كه خدا او را در سايه قرار دهد روزى كه جز سايه او سايه اى نيست دست تنگى را مهلت دهد، يا از حق خويش نسبت به او بگذرد)).
15 - به سهولت پرداختن دين
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
ان الله تبارك و تعالى يحب العبد يكون سهل البيع ، سهل الشراء، سهل القضاء، سهل الاقتضاء(171)
((خدا دوست دارد بنده اى را كه آسان بفروشد و آسان بخرد، و آسان بدهد و آسان مطالبه كند)).
16 - حفظ مسلمانان از خطر طغيان آب و آتش سوزى و مانند آنها
اميرالمؤمنين (عليه السلام ) مى فرمايد:
من رد عن قوم من المسلمين عادية ماء او نار وجبت له الجنة (172)
((هر كس از گروهى از مسلمانان طغيان آب يا آتش را برگرداند بهشت بر وى واجب گردد)).
17 - احسان و نيكى كردن به همسايگان
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد:
صلة الرحم و حسن الجوار يعمران الديار و يزيدان فى الاعمار(173)
((صله رحم و خوبى به همسايگان موجب آبادى ديار و طول عمر مى گردد)).
18 - احسان با احترام به سالمندان
حضرت صادق (عليه السلام ) فرمود:
من عرف فضل كبير لسنة ، فوفره امنه الله من فزع يوم القيامة (174)
((هر كس فضل و برترى سالمندى را بخاطر سن او بشناسد، و او را احترام كند خدا او را در روز قيامت از فزع ايمن سازد)).
19 - احسان با شاد كردن بردران ايمانى
امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
ما عبدالله بشى ء احب الى الله من اذخال السرور على المؤمن (175)
((خدا به كارى بهتر از شاد كردن مؤمن عبادت نشده است )).
20 - احسان با گشاده روئى كردن به برادران ايمانى
تبسم الرجل فى وجه اخيه حسنة (176)
((تبسم مرد به روى برادر (مؤمن ) خود حسنه است )).
21 - احسان با پاك كردن دل با مسلمانان
از حضرت صادق (عليه السلام ) است كه :
انسك الناس نسكا حبا و اسلمهم قلبا لجميع المسلمين (177)
((عابدترين مردم كسى است كه بيشتر از همه به مسلمانان محبت خالصانه داشته و دل پاكتر باشد)).
22 - خيرخواهى در مقام مشورت
و از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمود:
من استشار اخاه المؤمن فلم يمحضه محض الراى سلبه الله عزوجل راءيه (178)
((هر كس با برادر مؤمن خود مشورت كند و او راءى بى شائبه خود را بر اختيار او قرار ندهد خدا از روى راءى (نيروى تشخيص ) را برگيرد)).
23 - احسان با تواضع و فروتنى به افراد با ايمان
و اخفض جناحك للمؤمنين (179)
((پر خويش را براى مؤمنين فروانداز يعنى به آنها تواضع و فروتنى كن -)).
24 - احسان با رعايت احترام در سخن گفتن به ويژه با مستمندان
قول معروف و مغفرة خير من صدقة يتبعها اذى (180)
((سخن نيكو (با زبان خويش سخن گفتن ) و عفو بهتر از صدقه اى است كه آزارى به دنبال داشته باشد)).
25 - احسان با اظهار دوستى و محبت به برادران ايمانى
اتقوالله و كونوا اخوة بررة متحابين فى الله متواصلين متراحمين ، تزاورواو تلاقوا و تذاكروا امرنا و احيوه (181)
((از خدا پروا كنيد و برادران خوش رفتار باشيد، در راه خدا باهم دوستى و پيوستگى داشته و بهم مهربان باشيد، به ديدار همديگر برويد و امر ما را (ولايت را) مذاكره كنيد و آن را زنده نگهداريد)).
26 - احسان با ايجاد اتحاد ميان مسلمانان و دورى از تفرقه و اختلاف
و اعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا و اذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها كذلك يبين الله لكم اياته لعلكم تهتدون (182)
((همگى به ريسمان خدا (رشته ارتباط به خدا) چنگ زنيد و متفرق نشويد، و به ياد آريد نعمت خدا را كه با همديگر دشمن بوديد ميان دلهاى شما ايجاد الفت كرد و به نعمت (و لطف ) خدا برادر هم شديد، و در پرتگاه آتش بوديد كه شما را نجات داد.
اينچنين خدا آيات خود را براى شما بيان مى دارد كه هدايت يابيد)).
27 - احسان با تعاون و هميارى در خير و تقوا
تعاوتوا على البر و التقوى ولا تعاوتوا على الاثم و العدوان (183)
احترام به والدين
قرآن در مورد احترام به والدين مى فرمايد:
واخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا(184)
((و هميشه پروبال تواضع و تكريم را با كمال مهربانى نزد پدر و مادرت بگستران ، و بگو پروردگارا به آنان رحم كن همانگونه كه آنها مرا در كودكى پرورانيدند)).
(به ماده احسان به پدر و مادر و ايذاء پدر و مادر مراجعه شود)
ادب و خوشرفتارى
قرآن مى فرمايد:
وقل لعبادى يقولوا التى هى احسن ان الشيطان ينزغ بينهم ان الشيطان كان للانسان عدوا مبينا(185)
((بگو به بندگان من بهترين سخن را بگويند، شيطان در ميان آنها افساد مى كند، شيطان براى انسان دشمن آشكار است )).
ادفع بالتى هى احسن السيئة نحن اعلم بما يصفون و قل اعودبك من همزات الشياطين و اعدوذبك رب ان يحضرون (186)
((دفع كن بدى را به آنچه بهترين است ، ما داناتريم به آنچه مى گويند، و بگو پناه مى برم به تو (پروردگارا) از وسوسه هاى شياطين ، و به تو پناه مى برم از آنكه نزد من حضور يابند)).
و لا تستوى الحسنة ولا السيئة ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك و بينه عداوة كانه ولى حميم و ما يلقيها الا الذين صبروا و ما يلقيها الا ذوحظ عظيم و اما ينزغنك من الشيطان نزع فاستعذ بالله انه هو السميع العليم (187)
((نيكى و بدى (در اثر) يكسان نيستند (اى رسول ما) در برابر بدى بيشترين نيكى را بكار گير، آن كس كه با تو دشمنى دارد همانند دوست و خويشاوند خواهد شد.
توفيق چنين رفتار نصيب كسى نمى شود جز آنكس كه صبر پيشه كند كه داراى بهره عظيم است ، و اگر تو را وسوسه اى از شيطان درگيرد از خدا پناه خواه همانا او شنوا و داناست )).
و عباد الرحمن الذى يمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما(188)
((بندگان خدا آنانند كه بر زمين متواضعانه (يا به حالت طبيعى چنانكه در حديث به آن تفسير شده ) راه مى روند، هرگاه جاهلان به آنان خطاب كنند (در پاسخ ) سخن سالم مى گويند)).