مصونيت قرآن از تحريف

محمد شهرابى فراهانى

- پى‏نوشت‏ها -


257- روم (30) آيه 41.
258- وسائل الشيعه , ج 18, ص 310, شماره 3.
259- هود(11) آيه 118و119.
260- توبه (9) آيه 69.
261- فصلت (41) آيه 43.
262- مومنون (23) آيه 81.
263- بقره (2) آيه 118.
264- مجمع البيان , ج5 , ص 49.
265- همان جا.
266- نهج البلاغه , خ , 183.
267- همان , خ , 157.
268- البيان , ص 240.
269- الموضوعات , ج1 , ص 240.
270- افـلا يـتـدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها, آيا آنها در قرآن تدبر نمى كنند يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است ؟!
271- التبيان , ج9 , ص 301 و براى آگاهى بيشتر ر .ك: التمهيد, ج3 , ص 56.
272- بـخـارى , صحيح , ج8 , صص 208آ211, باب رجم الحبلى , مسلم , صحيح , ج4 , ص 167 و ج5 , ص 116, احمدبن حنبل , مسند, ج1 , ص 23 و ج5 , ص 132و183, ابوداود, سنن , ج2 , حدود, باب 23, حديث 4418, ترمذى , سنن , ج4 , حدود, باب 7, حديث 1431, ابن ماجه , سنن , حدود, باب 9, دارمى , سنن , حدود, باب 16 و مالك , موطا, حدود, باب 10.
273- در روايـات ديگر مى خوانيم : آن را در آخر قرآن مى نوشتم (فتح البارى بشرح البخارى , ج12 , ص 127) .
در گوشه اى از مصحف مى نوشتم (ابن كثير, تفسير, ج3 , ص 5261).
274- الاتقان , ج1 , ص 58.
275- بخارى , صحيح , ج8 , صص 208آ211 و مسلم , صحيح , ج4 , ص 167 و ج5 , ص 116.
276- الدرالمنثور, ج1 , ص 106.
277- همان جا.
278- همان جا.
279- الاتقان , ج1 , ص 198.
280- الاتقان , ج1 , ص 198.
281- ميزان الاعتدال , ج3 , ص 639.
282- منتخب كنزالعمال در حاشيه مسند احمد, ج2 , ص 50.
283- خـدا و فـرشـتـگـانـش بر پيامبر درود مى فرستند .
اى كسانى كه ايمان آورده ايد بر او درود فـرسـتـيـد و سـلام گوييد و كاملا تسليم (فرمان او) باشيد /و بر كسانى كه در صفهاى اول نماز مى خوانند.
284- الاتقان , ج3 , ص 73.
285- بـاهـل كـتاب اختلاف نكردند مگر بعد از آن كه دليل روشنى براى آنان آمده /همانا دين نزد خـدا حـنـيف و آسان است نه شرك , نه يهوديت و نه نصرانيت .
و هركس كار نيكى انجام دهد مورد كفران قرارنمى گيرد/ و به آنها دستورى داده نشده بود جز اين كه خدا را بپرستندب
286- احمدبن حنبل , مسند, ج5 , ص 132: اگر فرزند آدم دو وادى مال داشت حتما وادى سومى درخواست مى كرد .و شكم فرزند آدم را جز خاك پرنمى كند.
287- هـمـان , ص 131: /اگـر فـرزنـد آدم يـك وادى مـال بـخواهد پس به او بدهم وادى دومى درخواست مى كند و هرگاه آن را نيز بدهم وادى سومى تقاضا خواهدكرد و شكم فرزند آدم را جز خاك پر نخواهد كرد .
و هركس توبه كند خداوند توبه اش را مى پذيرد .
و اين دين استوار نزد خداوند حـنيفيه و آسان است نه شرك آلود, نه يهوديت و نه نصرانيت و هركس كار خوبى انجام دهد درباره آن ناسپاسى نمى شود/.
288- ر.ك : التمهيد, ج1 , ص 339.
289- حليةالاولياء, ج3 , ص 316, ذيل شماره 244 شرح حال عطا.
290- احمدبن حنبل , مسند, ج5 , ص 219.
291- اين شخص , مجهول و ناشناخته است .
292- الاتقان , ج3 , ص 74: /آنان كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا با مالها و جانهايشان جـهـادكـردنـد .
هـان ! مـژده بادتان كه شما رستگارانيد .
و كسانى كه به آنان جاى دادند و ياريشان نـمـودنـد و از ايـشـان در بـرابـر قومى كه خداوند بر آنان غضب نمود جدال كردند, آنان هيچ كس نمى داند چه چيزى برايشان پنهان شده از روشنايى چشمها به عنوان پاداش آنچه انجام مى دادند.
293- وى از طـرف يزيدبن معاويه (لع ) در مصر فرمانروايى مى كرد و در سال 62هـ.ق در همان جا بمرد.
294- سـوره هايى كه با تسبيح خداوند (سبح, يسبح) شروع شده و به ترتيب عبارتند از: سوره هاى حديد, حشر, صف , جمعه و تغابن .
295- مـسـلـم , صـحـيـح , ج3 , ص 100: اى كـسانى كه ايمان آورديد چرا مى گوييد آنچه را انجام نـمـى دهـيـد .
پـس به عنوان گواهى بر گردنهايتان نوشته مى شود سپس در قيامت از آن سوال مى شويد.
296- همان جا.
297- همان , ص 99و100 و حليةالاولياء, ج3 , ص 316.
298- احمدبن حنبل , مسند, ج5 , ص 219.
299- احمدبن حنبل , مسند, ج5 , ص 132 و الاتقان , ج3 , ص 72.
300- چاپ شده در حاشيه مسند, ج4 , ص 43.
301- الاتقان , ج3 , ص 72.
302- تهذيب التهذيب , ج11 , ص 329, شماره630 .
303- مـخـضـرم , كـسـى كـه بـخـشى از عمر خود را در جاهليت و بخش ديگر را در دوره اسلام گذرانده باشد .
فرهنگ معين .
304- تهذيب التهذيب , ج3 , ص 332, شماره597 .
305- ابـن ابـى الحديد, شرح نهج البلاغه , ج2 , ص 51و52, صدوق , خصال , باب 12, شماره4 , قاضى , مجالس المومنين , ج1 , ص 233 و قاموس الرجال , ج1 , ص 236.
306- ر.ك : التمهيد, ج1 , ص 323.
307- ر.ك : التمهيد, ج1 , ص 312.
308- الاتقان , ج1 , ص 184 .
309- حاكم , المستدرك , ج2 , ص 330و331.
310- الدرالمنثور, ج3 , ص 209.
311- حاكم , المستدرك , ج2 , ص 330.
312- التمهيد, ج1 , ص 334.
313- ابـن ابـى الـحـديد, شرح نهج البلاغه ,ج2 , ص 51: حذيفه اولين كسى بود كه براى يارى حق قـيـام كـرد و در روز سقيفه با گروهى از اصحاب پاك پيامبر (ص) به دفاع از حق امام اميرالمومنين (ع) برخاست .
314- زمر(39) آيه53 : خدا همه گناهان را مى آمرزد /و پروايى ندارد/.
315- حاكم , مستدرك , ج2 , ص 249و256.
316- تقريب التهذيب , ج1 , ص 355, شماره112 .
317- حاكم , مستدرك , ج2 , ص 250.
318- طلاق (65) آيه1 .
319- نور (24) آيه 27: در خانه هايى غير از خانه خودتان وارد نشويد تا انس گرفته آشنا شويد و بر اهل آن سلام كنيد.
320- طبرى , جامع البيان , ج18 , ص 87 و حاكم , مستدرك , ج2 , ص 396.
321- اسـراء(17) آيـه23 : پـروردگـارت فـرمان قطعى داده كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.
322- الدرالمنثور, ج4 , ص 170.
323- الاتقان , ج1 , ص 185.
324- بقره (2) آيه 117.
325- احزاب (33) آيه36 .
326- رعـد(13) آيـه31 : آيا مومنان هنوز ندانسته اند كه اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدايت مى كند.
327- جامع البيان , ج13 , ص 104.
328- فتح البارى , ج8 , ص 282.
329- زمخشرى , كشاف , ج2 , ص 530و531.
330- ر.ك : فتح البارى , ج8 , ص 282.
331- رفع تثنيه به الف و نون (ان) و نصب و جر آن به يا و نون (ين) مى باشد.م .
332- رفع جمع مذكر سالم به واو و نون (ون) و نصب و جر آن به يا و نون (ين) است .
333- ولـى راسـخـان در علم از آنها و مومنان (از امت اسلام ) به تمام آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو نازل گرديده , ايمان مى آورند, همچنين نمازگزاران و زكات دهندگان .
334- الاتقان , ج1 , ص 182.
335- سجستانى , المصاحف , ص 33و34.
336- يعنى , در اين تركيب , چون المقيمين مفعول اكتب قرارگرفته , منصوب و به صورت المقيمين درآمده , ولى منظور املاكننده , اين كلمه در حالت اصلى خودش المقيمون بوده , اما كاتب اين نكته را درك نكرده , به همين صورت كه شنيده نوشته است .
337- همان جا.
338- ان مخفف ان, هذان اسم و لساحران خبر آن است .
339- بقره (2) آيه 143.
340- اولين نسخه اى كه در جريان توحيد مصاحف نوشته شد.م .
341- آنها كه ايمان آورده اند و يهود و صابئان و مسيحيان , هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند, نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين خواهندشد.
342- هركس در مدينه رحل اقامت افكنده , پس من و قيار در آن جا غريب هستيم .
343- اجـمعون تاكيد اسم ان (هم) است و بايد تابع موكد خود باشد كه در اين جا منصوب مى باشد, ولى عطف شده به موضع آن و مرفوع گشته است .
344- زيـد عـطـف شـده بـه اسـم انـ (كـ) و بايد منصوب باشد اما از محل آن تبعيت كرده و مرفوع گرديده است .
345- زمخشرى , كشاف , ج1 , ص 590.
346- رب عطف بيان يا صفت اللّه است كه طبق معمول بايد به تبعيت از آن مجرور باشد.م .
347- سيبويه هميشه به ديده احترام به آراى يونس مى نگريست .
348- كـسـانـى كه به عهد خود ـبه هنگامى كه عهد بستندـ وفامى كنند و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ , استقامت به خرج مى دهند.
349- يعنى , فعلى در تقدير گرفته و نصب مى دهد و در اين جا مقيمين مفعول اذكر و منصوب به آن است .
350- بـنـى در اصـل بـنـين بوده كه جمع ابن و در حال نصبى است و نون آخر آن به اضافه حذف شده است .
351- ر .ك: الكتاب , سيبويه , ج1 , صص 288آ291.
352- مرتضى علم الهدى , امالى , ج1 , ص 205.
353- از آنـچـه بـه شما روزى داديم انفاق كنيد, پيش از آن كه مرگ يكى از شما فرارسد و بگويد:
پروردگارا! چرا مرگ مرا مدت كمى به تاخير نينداختى تا صدقه دهم و از صالحان باشم .
354- دبستان المذاهب , تحقيق استاد رحيم رضازاده ملك , ج1 , ص 246و247.
355- فصل الخطاب , ص 179و180.
356- اسراء(17) آيه 88.
357- بحرالفوائد فى شرح الفرائد, ج1 , ص 101.
358- نحل (16) آيه 105.
359- خـبـر كان هميشه منصوب است و معروضون در حال نصبى معروضين مى شود چون نصب جمع مذكر سالم به يا و نون است .
360- خبر ان هميشه مرفوع است .
361- تفسير آلاءالرحمن , ج1 , مقدمه , صص 24آ25, امر پنجم .
362- دبـسـتـان المذاهب , به تحقيق استاد رحيم رضازاده ملك , ج2 , بخش تعليقات , صص 126 ـ 129.
363- ج1 , ص 59.
364- ج3 , ص 442.
365- موبد در اصطلاح زرتشتيان به رهبران دينى مى گويند.
366- ص 221.
367- موسس فرقه كيوانيه در هند در دوران اكبرشاه تيمورى بين سالهاى 963آ1014هـ.
ق .
368- اين كتاب , نوشته ابن الخطيب , محمدمحمد عبداللطيف (از علماى معروف مصر) است و در سال 1367هـ .
ق ـ 1948م .
از سوى دارالكتب المصريه چاپ و منتشر شد.
369- ر.ك : مقاله استاد محمد محمدمدنى , مجله رسالةالاسلام , شماره44 , سال11 , ص 382 و استاد تيجانى , لاكون مع الصادقين , ص 170.
370- الفرقان , صص 41آ46 و 90آ91.
371- شعراء آيه116 :از سنگسارشدگان .
372- شعراء آيه167 :از بيرون رانده شدگان .
373- الفرقان , صص 50آ52.
374- ابوداوود سجستانى , المصاحف , ص 49و50.
375- ذهبى , المغنى , ج2 , ص 326, شماره3037 .
376- المجروحين من المحدثين , ج2 , ص 164.
377- وان خفتم ا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ماطاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع, و اگر مى ترسيد كه عدالت را در مورد (اموال ) يتيمان رعايت نكنيد پس با زنان پاك (از آنان ) ازدواج كنيد, دو يا سه يا چهار همسر.
378- آل عمران (3) آيه 110.
379- مـائده (5) آيـه 67: در قرآن اين گونه است : ياايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك وان لمتفعل فما بلغت رسالته.
380- منبع الحياة ,صص 68آ70 و ضميمه رساله الشهاب الثاقب فيض كاشانى , صص 66آ69.
381- التمهيد, ج2 , ص 79.
382- ج1 , ص 377.
اين كتاب منسوب است به ابومنصور احمدبن على طبرسى (متوفاى 620هـ.ق .
) .
383- مـقـدمه كتاب احتجاج , ص هـ: ايشان افرادى را بر مى شمارد كه با مولف هم لقب مى باشند, ولى احتمال نمى دهد كه آن افراد نيز شايد مولف آن كتاب باشند.م .
384- تصحيح الاعتقاد, صص 58آ60, پاورقى و فرهنگ معين .
385- احتجاج , ج1 , ص 377.
386- همان , ص 371.
387- احتجاج , ج1 , ص 375.
388- تفسير عياشى , ج1 , ص 195.
389- التمهيد, ج2 , ص 79.
390- تفسير قمى , ج1 , ص 110.
391- آل عمران (3) آيه 104.
392- اعراف (7) آيه 159.
393- نحل (16) آيه 120.
394- البرهان فى تفسير القرآن , ج1 , ص 307و308.
395- مائده (5) آيه 67و3.
396- تفسير عياشى , ج1 , ص 293, شماره21 .
397- البرهان فى تفسير القرآن , ج1 , ص 488, شماره 1.
398- شواهدالتنزيل , ج1 , ص 191.
399- منبع الحياة, ص 67و68.
400- تفسير قمى , ج1 , ص 171.
401- تفسير صافى , ج1 , ص 456.
402- البرهان فى تفسير القرآن , ج1 , ص 490.
403- الدر المنثور, ج2 , ص 298 و كشف الغمه , ج1 , ص 319.
404- التمهيد, ج1 , ص 321.
405- نور(24) آيه 39.
406- فصل الخطاب , ص 35آ95.
407- همان , ص 96آ104.
408- التمهيد, ج1 , ص 272 به بعد.
409- فصل الخطاب , صص 105آ120.
410- همان , صص 120آ134.
411- التمهيد, ج1 , صص 288آ291.
412- فصل الخطاب , صص 135آ143.
413- التمهيد, صص 312آ323.
414- فصل الخطاب , صص 144آ148.
415- التمهيد, ج1 , صص 323آ325.
416- فصل الخطاب , صص 149آ170.
417- الـتـمـهـيـد, ج1 , ص 340: در بحثهاى قبل نوشتيم كه امام اميرالمومنين (ع) هم با اصل اين برنامه موافق بود, و سيدرضى الدين ابن طاووس , سعدالسعود, ص 278: اين كار عثمان , با صلاحديد مولا على بن ابى طالب (ع) انجام شد.
418- ايـن سـخـن او نـشـان مى دهد كه دلايل خود را براى اثبات مدعايش كافى نمى داند .
ر.ك :
فصل الخطاب , ص 135.
419- التمهيد, ج1 , ص 334به بعد.
420- فصل الخطاب , صص 171آ183.
421- فصل الخطاب , صص 179و180.
422- فصل الخطاب , صص 179و180.
423- فصل الخطاب , صص 179و180.
424- در بحث تحريف نزد ظاهربينان اهل سنت شماره19 ص 154 به بعد.
425- فصل الخطاب , صص 183آ209.
426- پناه بر خدا! گويا پيامبر پس از چند ثانيه فراموش كرد كه آنان امامان از خاندانش هستند .
427- فصل الخطاب , ص 191و192 و نعمانى , الغيبة, ص 108.
428- مائده (5) آيه 82.
429- انعام (6) آيه 112.
430- نحل (16) آيه 92.
431- نجاشى , رجال , ص 230.
432- كشى , رجال , ص 199, شماره 104.
433- اردبيلى , جامع الرواة, ج1 , ص 339.
434- تـنـقـيـح الـمقال , ج1 , ص 88, شماره517 : وى و پدرش از شخصيتهاى بغداد بوده و داراى تاليفات بسيار است , ولى در اواخر عمرش مضطرب شد و در سال 401هـ.ق .
وفات يافت .
نـجـاشى مى گويد: استادان ما, وى را ضعيف مى دانستند لذا روايتى از او نقل نمى كنم و اجتناب مى ورزم .
435- ابن حجر, تهذيب التهذيب , ج11 , ص 43.
436- نجاشى , رجال , ص 204.
437- علامه , رجال , ص 242.
438- جامع الرواة, ج1 , ص 144.
439- تهذيب التهذيب , ج3 , ص 438.
440- كهف (18) آيه 104.
441- يـعـنـى , در ايـن مـسـالـه فـقـط دو نظريه وجوددارد يا مى گويند: قرآن تحريف شده و يا مـى گـويـند: تحريف نشده و كسى از علماى اسلام تفصيل قائل نشده كه بگويد تحريف در قرائتها رخ ‌داده و در چيزهاى ديگر رخ نداده است .
442- فصل الخطاب , ص 209آ233.
443- براى آگاهى بيشتر ر.ك : التمهيد, ج2 , ص 79.
444- ر.ك : مشروح سخنان وى در مقدمه تفسير آلاءالرحمن , ص 26.
445- و اخـيـرا احـتمال داده شده كه نويسنده آن , حسن بن على بن ابى حمزه بطائنى ـاز روساى واقفيه ـ باشد, ولى اين احتمال , بسيار بعيد است و فرضا چنين باشد, حال بطائنى در اين جهت از ديگران بهتر نيست .
446- بحارالانوار, ج90 , ص 97.
447- معجم رجال الحديث , ج8 , ص 75و79.
448- الذريعه , ج24 , ص 9.
449- جامع الرواة, ج1 , ص 208.
450- الذريعه , ج20 , ص 155.
451- تـدلـيس , يعنى در روايت , عملى انجام شود كه باعث اعتبار آن گردد, ولى درواقع , حديث بـه ايـن خـصـوصـيت نباشد, مثلا محدث , حديث را از كسى نقل كند كه او را نديده و يا اگر ديده حديثى از او نشنيده است و يا افراد ضعيف را از سند حذف كند تا حديث را در شمار احاديث مقبول درآورد.
(اقتباس از كاظم مديرشانه چى , درايةالحديث , ص 58 .
م ).
452- تصحيح الاعتقاد, ص 72, براى آگاهى بيشتر ر.ك : معجم رجال الحديث , ج8 , صص 216آ228 و ج1 , صـص 141آ142, الـذريـعه , ج2 , صص 152آ159, مقدمه كتاب سليم , صص 19آ39 و ابن نديم , فهرست , ص 321, فن پنجم از مقاله ششم .
453- معجم رجال الحديث , ج2 , صص 282آ284.
454- الذريعه , ج17 , ص 52.
455- ابن نديم , فهرست , ص 267.
456- معجم رجال الحديث , ج7 , ص 322.
457- الذريعه , ج4 , ص 302و303.
458- معجم رجال الحديث , ج11 , صص 246و247.
459- ايـن كـلمه , معرب تفرش است .
براى آگاهى بيشتر ر.ك : پاورقى تصحيح الاعتقاد, ص 58آ60 (ومعين , فرهنگ , بخش اعلام , واژه طبرس .
).
460- شـش نـفـر را مـى شـمـارد كه به اين نام خوانده مى شوند, ولى كتاب را منسوب به نفر اول مى داند.م .
461- احـتـجـاج , ج1 , صـص 358آ384 .
ايـن حـديـث به طور مختصر و با سند در توحيد صدوق , صـص 255آ270 آمـده و عـلامـه مـجـلـسـى هـردو را در بحار, ج90 , صص 98 و 127آ142 روايت كرده است .
462- بقره (2) آيه282 .
463- اسـتـرابـاد نـام قـديـم شـهـرستان گرگان بوده است .
معين , فرهنگ , بخش اعلام , واژه :
گرگان .
464- ر.ك .
استادى , چهل مقاله ص 143.
465- الذريعة, ج4 , ص 285.
466- معجم رجال الحديث , ج17 , ص 156و157.
467- همان , ج12 , ص 147.
468- الذريعة, ج4 , ص 295 .
و ر .ك, استادى , چهل مقاله , ص 95 به بعد.
469- الذريعه , ج4 , ص 298.
470- معجم رجال الحديث , ج16 , ص 198.
471- تاويل الايات الظاهره , ج1 , ص 284 .
اين كتاب اخيرا در دو جلد به شكلى زيبا چاپ شده است .
472- الـذريـعـه , ج19 , ص 29و30 و ج3 , ص 303و304, شماره1129 ـ و ر .
ك , استادى , چهل مقاله , ص 111 به بعد.
473- فـصـل الـخـطـاب , ص 237و238, شـمـاره14 , از دلـيـل يازدهم و جاهاى ديگر, همچنين مستدرك الوسائل , ج1 , ص 279, شماره11 ـ پيش از او نيز نويسنده امل الامل در اين اشتباه افتاده و نويسنده رياض اشتباه او را يادآور شده است .
ر.ك : الذريعه , ج3 , ص 305.
474- مى نويسد: شب جمعه , سيزدهم جمادى الاولى , سال 1297هـ.ق .
ترجمه اين كتاب مستطاب پايان يافت .
475- كافى , ج8 , ص 289, شماره435 و آيه 205 سوره بقره (2).
476- كافى , ج8 , ص 184, شماره211 و آيه 63 سوره نساء(4).
477- فصل الخطاب , ص 275.
478- در كافى من امرالوالى آمده نه من امرالولاية .
479- كافى , ج8 , ص 184, شماره210 و آيه 65 سوره نساء(4).
480- كافى , ج1 , ص 421, شماره45 , آيه 135 سوره نساء(4).
481- فصل الخطاب , ص 276.
482- انعام (6) آيه59 .
483- كافى , ج8 , ص 249, شماره349 .
484- يس (36) آيه12 .
485- البرهان فى تفسير القرآن , ج4 , ص 36 و مرآت العقول , ج4 , ص 358.
486- فصل الخطاب , ص 284.
487- كافى , ج1 , ص 422, شماره51 , و آيه 19 سوره حج (22).
488- كافى , ج1 , ص 437, شماره3 .
489- فصل الخطاب , ص 309.
490- كافى , ج1 , ص 425, شماره64 , آيه89 سوره اسراء(17).
491- وافى , مجلد9, باب 269, ص 1778.
492- محمد(47) آيه 26.
493- كافى , ج1 , ص 420و421, شماره43 .
494- عـلامـه مجلسى در توضيح اين تاويل به طور مفصل سخن گفته است .
ر.ك : مرآت العقول , ج1 , ص 322و323.
495- كافى , ج8 , ص 183, شماره208 و آيه 103 آل عمران (3).
496- ملك (67) آيه 29.
497- كافى , ج1 , ص 421, شماره 45.
498- مرآت العقول , ج1 , ص 325.
499- صف(61) آيه 8.
500- همان .
501- تغابن (64) آيه 8.
502- صف(61) آيه 9.
503- همان , آيه 8.
504- كافى , ج1 , ص 432, شماره91 .
505- ر.ك : مرآت العقول , ج1 , ص 342.
506- فصل الخطاب , ص 334.
507- دهر(76) آيه 23.