اسلام پزشك بى دارو

احمد امين شيرازى

- ۵ -


رابطه انار با زيبايى فرزند 
مى دانيم كه انار صاف كننده خون و رافع احتقان كبد و بر طرف كننده كلسترل و سموم بدن است ، و نيز مى دانيم كه پوست انسان آئينه تمام نماى كبد است بنابراين بهتر از هر چيز انار مى تواند رنگ رخساره را گلگون و زيبا نمايد.
خاصيت ديگرى كه براى انار از زبان روايات و گفتار پيشوايان دينى بيان شده ، از بين بردن بار زبان ، ثقالت معده ، گرفتگى قلب ، و ردوده شدن غم و غصه است شخصى بنام ((حارث بن مغيره )) مى گويد:
شكوت الى ابى عبدالله ثقلا اجده فى فوادى و كثرة التخمة بشحمه فانه يدبغ المعدة دبغا و يشفى التخمة و يهضم الطعام ))(220)
سوء هاضمه اى كه در من پيدا شده بود سئوال كردم ، آن حضرت به انارى كه جلوشان بود اشاره نموده و فرمود: از اين انار شيرين بخور، و آن را با پيه انار بخور زيرا در اين صورت معده را دباغى و پاك ميكند، سوء هاضمه را درمان مى بخشد و كمك به هضم غذا مى كند.
اينك گفتار امام را با در نظر گرفتن خواص انار بر طبق تجزيه اى كه ذكر شد مقايسه مى نمائيم .
قبل از مقايسه بايد توجه نمود كه امام (ع ) براى انار اين سه خاصيت را ذكر فرمودند. كار هضم را آسان مى نمايد، سوء هاضمه را بر طرف مى سازد، قلب را روشنى و جلا مى دهد.
((اسيد تارتريك (كه در انار به اندازه كافى موجود است ) ترشحات لوزالمعده را زياد كرده قندهاى اضافى را سوزانده و دياستارهاى مربوطه ، كار هضم را آسان مى سازد))(221)
((قسمت گوشت دانه انار بواسطه داشتن تانن قابض بوده ، ولى اگر با دانه خورده شود بر طرف كننده يبوست است ))(222)
((انار چون مى تواند معده و روده ها را پاك كند جدار روده را براى دفاع و طرد ويروسها آماده مى سازد، بنابراين سموم ، بخون و قلب نمى ريزد، قلب نيز رونق و حيات تازه اى مى يابد و گفتيم انار در شستشوى خون به واسطه وجود پتاسيم و منيزيم مؤ ثر است و بدينوسيله سلولهاى كبد را فعال مى كند و اوره و كلسترل و سموم ديگر را دفع نموده و تعادلى در مايعات خون به وجود مى آورد))(223)
و به همين جهت است كه پيامبر اسلام مى فرمايد:
من اكل رمانة نور الله قلبه و طرد عنه شيطان الوسوسة اربعين صباحا(224)
هر كس يك انار بخورد، خداوند قلب او را نوارنى مى كند (كدورت و كسالت و افسردگى را از او دور مى سازد) و تا چهل روز وسوسه ها و اندوه ها از او دور ميشود.
و نيز به همين جهت است كه پيامبر اكرم مى فرمايد:
كلوا الرمان بقشره فانه دباغ البطن ))(225)
انار را با پوست آن بخوريد، زيرا معده را دباغى ميكند.
علاوه بر خاصيتهاى كه طبق اصول علمى و غذايى از اسلام نقل شده براى انار خواص ديگرى نيز بيان شده است .
در روايتى آمده است كه شخصى بنام صعصعه خدمت امير مومنان (ع ) رسيد در موقعى كه نصف انارى پيش روى امام (ع ) بود امام (ع ) مقدارى از آن را به او داد و فرمود:
كله مع قشره يريد مع شحمه فانه يذهب بالحفر و بالبخر و يطيب النفس (226)
آنرا با پوست بخور كه زردى دندان را از بين مى برد، بوى بد دهان را نابود ميكند، غم و عضه را از ميان بر ميدارد.
طبق تجزيه اى كه براى انار شد، واضح مى گردد كه با اصلاح كبد، معده ، روده ها، و خون ، ديگر براى دهان ، بوى بدى نخواهد ماند، بخصوص كه انار بواسطه داشتن اسيدهاى مخصوص ، كثافت و زردى دندان را كه آن نيز خود ايجاد بوى بد مى كند بر طرف مى سازد و با اصلاح خون ، قلب را از غم و غصه تهى خواهد ساخت علامه مجلسى (ره ) در كتاب ((بحار))(227) فرموده :
منظور از ((يطيب النفس )) بر طرف ساختن و غم و غصه است .
قال ابو عبدالله (ع ): اطعموا صبيانكم الرمان فانه اسرع لشبابهم (228)
امام صادق (ع ) فرموده است به كودكان خود انار بدهيد زيرا جوانى آنها را زودتر شكفته مى سازد.
با توجه به آنكه راشيتيسم (نرمى استخوانها) و كم خونى ، رشد كودك را به تاخير مى اندازد اعجار كلام امام ششم (ع ) روشن تر مى گردد، زيرا انار چون به صورت تركيب با مواد آلى مى باشد زود جذب شده و در راشيتيسم و كم خونى و ضعف اعصاب اثر داشته و مقوى بدن نيز مى باشد.
اميرالمومنين على (ع ) مى فرمايد: ((اطعموا صبيانكم الرمان فانه اسرع لا لسنتهم ))(229) .
براى آنكه زبان كودكان شما هر زودتر باز شود و خوب صحبت كنند به آنها انار بدهيد.
سيب و تركيبات آن 
درخت سيب از جنس پيروس (230) و شامل چهار نوع است : ترش ، معمولى ، پيوندى و سيب كوچك . در 100 گرم سيب تازه مواد ذيل يافت مى شوند:
آب 84 -
پروتئين 3
چربى 4
گلوسيد 15 -
سديم 2 پتاسيم 116
كلسيم 6 -
منيزيوم 6 -
منگنز 84
آهن 3
مس 71
فسفر 10 -
گوگرد و كلر 4 ميلى گرم
ويتامين (آ) 90
ويتامين 1 (ب ) 4
ويتامين 2 (ب ) 2
نكيوتيل آميد 2
ويتامين (سى ) 5
ويتامين (اى ) 72
البته اين مقادير در سيبهاى خشك ، كمپوت ، آب سيب ، به اندازه فرق خواهد كرد(231)
خواص سيب  
خواصى كه پيشوايان اسلام در مورد سيب بيان فرموده اند، عبارتند از:
1 - قال ابو عبدالله (ع ): التفاح نضوح المعدة (232)
امام صادق (ع ) فرمود سيب مايه ترشح معده است .
((سيب دهان را ضد عفونى مى كند، اسيد اوريك و ديگر سموم را كه جمع شده اند حل كرده و غده هاى بزاق دهان و ترشحات عصير معدى را تقويت مى كند به اين جهت سيب براى اشخاصى كه در يك جا نشسته اند و حركت نمى كنند بسيار مفيد است ))
كسانى كه نفس بدبويى دارند و خود و اطرافيان خويش از اين موضوع در زحمت مى باشند بايد يك ربع ساعت جعفرى بجوند و بعد تفاله هاى آن را از دهان بيرون بيندارند و يك سيب درختى را در دهان خوب جويده و بخورند))(233)
اگر علامه مجلسى در كتاب نفيس حلية المتقين روايت مذكور را بمعنى جلا دادن معده معنى مى كند دور از حقيقت نمى باشد زيرا در آن زمان خبرى از ترشحات معده نبوده است .
2 - در اسلام دستور داده شده كه قبل از خوردن سيب آنرا ببوئيد.
عن الباقر(ع ): اذا اردت اكل التفاح فشمه ثم كله (234)
امام باقر(ع ) مى فرمايد: هر وقت خواستى سيب بخورى اول آنرا بو كن و سپس بخور.
بوئيدن سيب موجب نشاط و فرح مى گردد، و در ضمن بايد توجه داشت موادى كه در سيب تاره موجود است در آب سيب و كمپوت آن موجود نيست .
((در آب سيب چربى ، كلسيم ، منيزيم ، منگنز، آهن ، مس ، فسفر، گوگرد و كلر، ويتامين 2 (ب )، نيكوتيل آميد و ويتامين (اى ) وجود ندارد و تفاوت فوق العاده بين سيب تاره و خشك آن و كمپوتش و مخصوصا آب سيب كه بى فايدگى تقريبا نوعى خراب كردن سيب محسوب مى شود وجود دارد و هيچ ميوه اى تفاوت باندازه اى كه بين خود ميوه و كمپوت و خشك و آبش با تازه اش مى باشد مانند سيب نيست ))(235)
((سيب سنگ كيسه صفرا و كليه ها را حل مى كند))(236)
3 - خاصيت ضد تب . (البته تبى كه از گريپ و سرما خوردگى باشد).
عن الصادق (ع ): اطعموا محموميكم التفاح فما من شى ء انفع من التفاح (237)
به تب داران سيب بدهيد، زيرا چيزى بهتر از آن نيست .
((هنگامى كه مبتلا به گريپ سخت و مزمنى شده ايد مدت دو يا سه روز رژيم سيب بگيريد و در اين مدت فقط سيب را رنده كنيد و بخوريد. و از مصرف هر غذاى ديگر خود دارى كنيد))(238)
4 - خاصيت ضد وبايى سيب .
شخصى بنام ابو يوسف مى گويد: ((اصاب الناس وباء و نحن بمكة فاصابنى فكتبت الى ابى الحسن (ع ) فكتب الى : كل التفاح فاكلته فعوفيت (239)
در مكه بوديم وبا آمد همه مردم گرفتار آن شدند. من نيز گرفتار شدم به امام موسى ابن جعفر(ع ) نوشتم و خواستار مداواى آن گرديدم در جواب مرقوم فرمودند سيب بخور، خوردم و شفا يافتم .
از علائم مرض وبا، اسهال ، و استفراغ است و دانشمندان غذايى تاءثير فوق العاده سيب را در ضد اسهال بودن آن شرح داده اند.
((سيب براى امراض حصبه اى ، اسهال و اسهال خونى و ورم امعاء بسيار نافع است ، اسهال را بخوبى معالجه مى كند، و از طرفى مانع سوء هضم شده و به اين ترتيب معده را منظلم مى سازد))(240)
((براى مبارزه با دل بهم خوردگى و پيچش دل و استفراغ ، كوه گرفتگى ، دريا زدگى و هوا زدگى و ويار زنهاى آبستن ، بسيار اثر نيكو دارد و حربه برنده اى است ))(241)
4 - آرد سيب ، براى جلوگيرى از خون دماغ و سمومات .
در اين مورد شخصى بنام ابن بكير نقل مى كند:
((رعفت سنه بالمدينة ، فسال اصحابنا ابا عبدالله (ع ) عن شى ء يمسك الرعاف ، فقال : اسقوه سويق التفاح ، فسقونى فانقطع عنى الرعاف (242)
در شهر مدينه مبتلا به خون دماغ شدم ، دوستان من خدمت امام جعفر صادق (ع ) رفتند، و از آن حضرت داروى آنرا خواستند، حضرت فرمود به او آرد سيب توام با آب بخورانيد، پس من آشاميدم و خون دماغ قطع شد.
براى تهيه آرد سيب بايد سيب را خشك كرد و سپس آرد نمود.
((سيب خشك علاوه بر جلوگيرى از ترشح زردابه ميكربى ، دافع سموم (اسيد اوريك كلسترل و...) نيز مى باشد))(243)
و از اين رو در روايت ديگر امام ششم (ع ) آرد سيب را براى دفع سموم تجويز فرموده چنين مى گويد:
((ما اعرف للمسموم دواء انفع من سويق التفاح ))(244)
من براى شخص مسموم دوايى بهتر از آرد سيب نمى شناسم
5 - سيب را امام ششم (ع ) براى خيلى از امراض بطور عموم نيكو دانسته است چنانكه مى خوانيم .
((لو يعلم الناس ما فى التفاح ماداووامرضاهم الا به ))(245)
اگر مردم مى دانستند كه خداوند در سيب چه خواصى قرار داده مريضهاى خود را با سيب مداوا مى كردند.
براى آنكه بدانيم ارزش غذايى و دارويى سيب منحصر بآنچه گفته شد نمى باشد خوبست مصارف سيب را براى معالجه ها در اينجا ياد آور شويم :
سيب يكى از بهترين ميوه هاى معجزه آسا است . زيرا هم خاصيت خنثى كردن سم و هم قدرت غذايى دارد سيب به علت داشتن مواد قليايى ، اسيد اوريك را حل مى كند و ترشحات غدد بزاق و معده را مساعت و متعادل مى سازد، براى معالجه مرض چاقى بسيار نيكو است . و همچنين براى بيماران كبدى ، معده اى ، مجارى ادرار و سينه درد، نافع مى باشد، بعلت داشتن فسفر، اعصاب و مغز را تقويت مى كند... ادرار را زياد مى كند، مجارى ادرار و معده و سينه را باز و زهكشى مى نمايد.
((سيب براى مبتلايان بمرض مفاصل ، زياد تجويز مى شود سنگهاى كليه را دفع مى نمايد، بوسيله املاح خود، آلبومين غذا و نسوج را از بين مى برد. براى سينه و مجارى تنفس بسيار نافع است ، پخته آن براى هضم غذا مفيد بوده و سوء هاضمه را از بين مى برد))(246)
باز هم كلام امام صادق را ياد بياوريم ، كه اگر مردم خواص سيب را مى دانستند بيماران خود را با آن مدوا مى كردند.
سيب ، پماد زخمها 
((... سيب را با روغن مايع نباتى مخلوط كرده و روى زخم و جراحات مختلف گذارده ، جراحات را مداوا مى كند، بهمين جهت است كه كلمه پوماد از كلمه پوم كه بمعنى سيب است مشتق شده است .
اگر سيب را در هاون انداخته و بكوبند و آنرا در شيره خودش بپزند مرهمى را بوجود خواهد آورد كه زخمهاى خيلى شديد و سخت را معالجه و درمان خواهد نمود.
آب سيب را اگر به مقدار مساوى با روغن زيتون مخلوط كنند داراى همان خواص براى معالجه انواع زخمها مى باشد.
سيب دواى چشم  
سيب را اگر رنده كنند و از آن مرهم تهيه نمايند اين مرهم را اگر روى چشم كه ضربتى به آن وارد شده بگذارند فورا درد ضربت را آرام مى كند.
براى انواع درد چشم بايد يكى سيب قرمز شيرين را پوست بكنيد و تخمه هاى آنرا در بياوريد و با آب بپزيد و آن را به صورت مرهم روى چشم بگذاريد. اگر كمى شير زن را به اين مرهم اضافه كنيد اثر و خاصيت آن كامل مى گردد.
سيب دواى درد گوش  
براى تخفيف درد گوش ، شب موقعى كه مى خوابيد سيبى را كه زير خاكستر پخته شده است بگوش خود بماليد و بخوابيد. فورا درد آن ساكت مى شود.
سيب براى رفع جرب و كچلى  
براى معالجه بيمارى جرب و كچلى ، سيبى را به دو قسمت بكنيد و هسته و پليشه آنرا در آوريد در وسط آن كه گود شده كمى گل گوگرد بگذاريد، بعد هر دو قسمت سيب را رويهم بگذاريد و با نخى محكم ببنديد و سپس آن را در آتش قرار دهيد تا بپزد، وقتى اين سيب خوب پخته شد آنرا له كنيد و بشكل فرنى در آوريد و به قسمتهاى بدن مريض بماليد.
سيب دواى سرفه  
دو كرده شكوفه درخت سيب مقدار 30 گرم در يك ليتر آب انواع سرفه را آرام مى كند، و در اين مورد شكوفه تازه يا خشك سيب يكسان است و هر دو را مى توانيد استعمال كنيد))(247).
به 
((به )) درخت نسبتا كوچكى است و در غالب نقاط اروپا و نواحى مديترانه و آفريقاى شمالى كاشته مى شود و منشاء آن را از ايران و قفقاز مى دانند. ((به )) اندازه هاى مختلف دارد و بطور متوسط درازاى آن 10 و قطرش 5/7 سانتيمتر است رنگش پس از رسيدن زرد و بوى آن مطبوع ، طعمش شيرين و اندكى ترش و قابض است .
سطح ميوه را كركهايى پوشانده ، هر ميوه شامل پنج خانه و هر خانه شامل 12 هسته است كه در لعابى قرار دارد به رنگ قهوه اى كه اگر جويده شود بوى بادام تلخ مى دهد.
((به )) سرشار از ويتامين (آ - ب )، داراى املاح آهكى تانن است )(248)
در دستورات اسلامى ((به )) براى موارد ذيل تجويز شده است و بعلاوه آن را بعنوان خوراك پيامبران الهى معرفى نموده اند:
1 - امام صادق (ع ) مى فرمايد:
السفر جل يضرج المعدة و يشد الفواد و ما بعث الله نبيا قط الا اكل السفر جل .(249)
((به )) معده را نيكو و قلب را محكم و قوى مى سازد، و پيامبران الهى ((به )) مى خوردند.
((امروز آن را براى تحريك اشتها، تقويت معده ، كبد، رفع دل بهم خوردگى ، بر ضد سيلان خون ، خونريزيهاى لثه و دهان و جرب و گال موثر مى دانند))(250)
در يكى از كتابهاى غذاشناسى قديم خواص ((به )) را چنين شرح مى دهد.
((شيرين آن را برودت ، قريب الاعتدال و در آخر،تر و مدر بول و مقوى معده و دل و دماغ و مفرح و مسرت افزاى روح حيوانى و نفسانى است ))(251)
200
2 - على عليه السلام علاوه بر اين خواص ، اشاره به خاصيت ديگرى براى ((به )) مى كند كه ممكن است در آينده دست تواناى علم پرده از چهره آن بر دارد، وى چنين مى فرمايد:
اكل السفر جل قوة للقلب الضعيف و يطيب المعدة و يذكى الفواد و يشجع الجبان (252)
((به )) نيرو دهنده قلب ضعيف ، خوشبو كننده معده و پاك كننده قلب است ، و آدم ترسو را شجاع و دلير مى سازد.
خاصيت اضافه اى كه در اين خبر ديده مى شود خاصيت خوشبو كردن معده نابود ساختن ترس است . البته بواسطه اسانس مخصوصى كه دارد دهان و معده را خوشبو مى كند.
اما نابود ساختن ترس و به اصطلاح قوت دل دادن از جمله خواصى است كه مربوط به روحيات انسان است . اسلام براى بعضى ميوه ها چنين خواصى را بيان مى نمايد.
امروز هم غذا شناسان اين موضوع را كشف كرده اند كه برخى از ميوه ها تاءثير مخصوصى روى روان انسان مى گذارند.
((خربزه كال داراى ترشى مخصوصى است كه ترس را زياد مى كند و شجاعت را از بين مى برد، سيب ترش هم همين خاصيت را دارد.
خيار وقتى كاملا رسيد و زرد شد كمى ترش مى گردد و مولد ترس است . اما خربزه شيرين ترس را زايل مى سازد و انسان را شجاع مى نمايد.
ساير قندهاى ميوه هاى شيرين هم كم و بيش همين خاصيت را دارند. اكنون در انگلستان داروئى بنام ضد ترس ساخته اند كه ساختمان آن شبيه قند ميوه ها است .
دليل اين موضوع اين است كه وقتى شخص مى ترسد رنگش مى پرد، و اگر بلافاصله ادرار خود را به آزمايشگاه ببرد خواهد ديد كه در ادرار او قند پيدا شده است . اين فرد، مبتلا به بيمارى قند نيست ، و فردا هم و در ادرارش قند وجود ندارد.
وقتى انسان مى ترسد، مقدارى از قند خونش با ادرار خارج مى گردد، لذا بايد قند بخورد تا اين ضرر را جبران نمايد.
هميشه پس از وقايع هولناك و هنگاميكه دچار ترس شده و رنگتان مى پرد بلافاصله آب ميوه شيرين و شربت گوارا بنوشيد))(253)
3 - پيامبر اكرم (ص ) در ضمن حديثى از جمله خواص ((به )) تقويت نور چشم و ايجاد مودت و دوستى را شمرده و دستور مى دهد كه به زنان باردار داده شود. تا فرزندانشان خوش رخسار و نيكو منظر شوند، چنانكه مى فرمايد:
((كلوا السفر جل و تهادوا بينكم ، فانه يجلو البصر وينبت المودة فى القلب و اطعموا حبا لاكم فانه يحسن اولادكم ))(254)
به را بخوريد، و بعنوان هديه بين خودتان بفرستيد، زيرا چشم را جلا مى دهد، دوستى و مودت را در قلب قرار مى دهد. به زنان حامله نيز بدهيد زيرا باعث نيكويى و خوبى اولاد شما مى شود.
موضوع ايجاد مودت نيز از جمله خواصى است كه مربوط به نفس و روح انسان است كه پيامبر اكرم (ص ) در اين جمله اشاره فرموده است .
موضوع ازدياد نور چشم هم مربوط به ويتامين (آ) است كه در ((به )) موجود است ، البته موضوع نيكويى و زيبايى فرزند، ارتباط كامل به تندرستى مادر خصوصا كبد وى مواد خوراكى او دارد، زيرا مواد خوراكى ، سازنده اعضاء و جوارح جنين هستند.
رنگ پوست نوازد بهترين معرف كبد و غدد داخلى مادر است ، بنابراين براى اينكه فرزندانشان رنگ و روى خوب داشته باشند و كبدشان هم سلامت باشد در هنگام آبستنى ، به سراغ دوستان كبد برويد.(255)
يكى از دوستان كبد و معده ((به )) است كه به آن قبلا اشاره شد.
انگور 
انگور ميوه قديمى انسانها است ، انگور متشكل از پوست و گوشت و دانه است .
غذا شناسان مقادير تركيبى هر يك را تعيين نموده اند.
گوشت انگور مركب از اين مواد است
آب 92 / 72
شيرينى قابل تخمير 51 / 23
كرم تارتر 52
اسيد تارتريك آزاد 29
اسيد ماليك 29
مواد ازته 38
مواد اندازه گرفته نشده 80/1
مواد معدنى 15
البته تركيب شيميايى انگور هميشه ثابت نموده و بستگى به زمين و آب نژاد گياه و منطقه و رسيدگى انگور دارد.
مواد معدنى كه بطور خلاصه نامبرده شد عبارتند از:
فسفات دو پتاس ، فسفات دو شو، فسفات دو منيزى اكسيد آهن ، اكسيد منگنز، سيليس ، و كلرور سديم .
مواد ازته به دو حالت در انگور وجود دارد، در حالت آمونيكال و حالت ارگانيك ، كه بوسيله آمونياك و اسيدهاى آميده و آمينه تشكيل شده .
شيرينيهاى انگور به اشكال ، كلوكز، لولز، مانيت و دوسيت (ducite) در آن وجود دارد.
ويتامين هاى انگور 
1 - ويتامين (ث ) كه در بعضى انگورهاى تازه در هر كيلو 95 ميلى گرم وجود دارد و تا 38 ميلى نيز ديده مى شود.
2 - ويتامين 1 ب كه در فشرده انگور تازه بمقدار 5 دانسته اند.
3 - ويتامين 2 ب 230 ميلى در هر كيلو است .
با فشردن انگور و جدا كردن پوست و هسته اش تعداد ويتامين هاى (ث و 2 ب ) كاهش مى يابد.
4 - مقدار ويتامين (آ) انگور را 80 واحد بين المللى و ويتامين (پ پ ) آنرا 5 ميلى گرم درصد دانسته اند.
از چند روايت اسلامى استفاده مى شود كه انگور از حيث مواد غذايى كامل است .
1 - امام رضا(ع ) نقل مى كند كه اميرالمومنين (ع ) نان را با انگور ميل مى كرد:
((كان ياكل العنب بالخبز))(256)
2 - و از امام على بن ابيطالب (ع ) چنين رسيده است :
((العنب ادم و فاكهة و طعام و حلواء))(257)
انگور نان خورش است ، ميوه است ، غذاست و نيز حلواى شيرين و خوش ‍ مزه اى است .
در ضمن اينكه على (ع ) انگور را بعنوان يك ميوه مى شناسد، تذكر مى دهد انگور يك غذا نيز هست .
بلكه يك خورش خوش مزه براى نان شما است و نيز مى توانيد بعنوان يك حلواى تر و تازه از آن استفاده كنيد.
در آن زمان كه جهل و نادانى بر مردم سايه افكنده بود، امام (ع ) با بيانى مختصر و موجز، انگور را يك طعام ، يك حلوا، و يك خورش معرفى مى كند.
3 - قال رسول الله (ص ) خير طعامكم الخبز، و خير فاكهتكم العنب (258)
پيامبر اكرم (ص ) فرموده است : بهترين غذاى شما نان ، و كامل ترين ميوه هاى شما انگور است .
در اين كلام پيامبر انگور را در مقابل نان آورده و آن را ميوه خوبى معرفى نموده است .
از مجموع كلمات پيشوايان دينى استفاده مى شود كه انگور غذاى كاملى است .
((انگور يكى از ميوه هاى بسيار مفيد است ، بقدرى عوامل موثر دارد كه مى توان آنرا يك داروخانه طبيعى ناميد... انگور و كشمش ، غذايى است كه هضم آن براى انسان بسيار ساده و آسان است .
200
زيرا قند انگور بدون تبديل و تغيير وارد خون مى شود و بدن براى هضم آن زحمتى ندارد در صورتيكه ساير مواد قندى نشاسته اى اينطور نيستند.
ترشى انگور عبور آنرا از معده به روده ها آسان مى كند در صورتيكه براى ساير غذاها، ترشى جهار هاضمه باعث حركات خاصى شده و غذاها را از معده رد مى نمايد.
در اثر ورود قند انگور به خون مواد مولد نيرو بوجود مى آيد كه ماهيچه ها بوسيله آنها كار مى كنند.
به بيمارانى كه قدرت خوردن غذا ندارند آب قند انگور را تزريق مى نمايند و مدتى بيمار را بدون غذا نگهدارى مى كنند. در اثر خوردن انگور تخليه كامل معده ، عمل زياد شدن ادرار و در نتيجه يك عمل كم شدن اوره و ترشى ادرار، يك ذخيره مواد ازته و قندى ، زياد شدن ترشحات صفرا و يك عمل اكسيد اسيون بوجود مى آيد.
به عقيده يكى از پزشكان معروف ، انگور از اعمال زير جلوگيرى مى كند: ترش كردن و تخامه ، سوء هاضمه ، خونريزيى ، پيدان شدن سنگ در كبد و مثانه ، مسموميت مزمن جيوه و سرب ، بعضى از امراض جلدى ، بعضى از انواع سل ريوى ، و باد مفاصل .
انگور، پاك كننده بقاياى تغذيه بد از معده و روده ها است ، زيرا آنها را مى سوازند و نتيجه خوب مى دهد.
اثر درمانى انگور روى رماتيسم ، امراض شريانى و وريدى ، نقرس ، فشار خون ، زياد شدن اوره خون مسلم است .
انگور، تصفيه كننده خون و ميلن مزاج است . و مى توان آن را يكى از بهترين ميوه ها دانست .))(259)
انگور و شير مادر 
آب انگور از نظر خواص به شير مادر بسيار نزديك است و ما، در اينجا تركيبات آن را با شير مادر مقايسه مى كنيم :
نسبت غذايى درصد شير مادر آب انگور
آب 89 83
مواد ازت دار 5/1 7/1
املاح معدنى 4/0 3/1
قند طبيعى 7 12
كسى كه سلامتى اش را دوست دارد نبايد از خوردن انگور غافل شود و بايد آنرا به مقدار كافى بخورد.
انگور ترشى خون را از بين مى برد و از اين حيث هر كيلوى آن معادل 6 گرم جوش شيرين است .
انگور دو برابر گوشت در بدن حرارت توليد مى نمايد، و بر خلاف گوشت سميت ندارد بلكه بر عكس ضد سم است ، و هر كيلوى آن معادل يك ليتر شير خاصيت ضد سمى دارد.
انگور صفرا را رقيق مى كند و درمان زيادى كلسترل خون است ، انگور هم چاق مى كند و هم لاغر، انگور يك غذاى كامل است ، و آنچه يك غذاى كامل بايد داشته باشد در انگور جمع است ، مى توان با نان و انگور مدتى زندگى كرد(260)
آنچه گفتيم خواص انگور نسبت به جسم بود، يكى از خواص انگور، كه اثر مستقيمى بر روان آدمى دارد از بين بردن غم و اندوه است .
امام صادق (ع ) ميفرمايد:
ان نوحا شكى الى الله الغم فاوحى الله اليه : ان كل العنب فانه يذهب بالغم (261)
حضرت نوح از خداوند پرسيد چه كنم تا غم و غصه ام برطرف شود، وحى رسيد انگور بخور زيرا غم را از بين مى برد.
ارتباط انگور را نسبت به برطرف ساختن غم و غصه از دو راه مى توان اثبات شود.
1 - ((انگور پتاسيم دارد، و اين فلز مفرح است و تپش قلب را كه موجب غم و اندوه است معالجه مى كند و از طرفى ديگر داراى فسفاتهاى زيادى است كه غذاى مغز و سلسله اعصاب است و كسى كه اعصاب قوى داشته باشد بر غم و اندوه مسلط مى شود، ديگر آنكه داراى كلسيم است و كمبود كلسيم توليد غم و اندوه مى نمايد چنانكه يكى از علايم ابتلا به مرض سل غم و اندوه فراوان است و اين موقعى است كه كلسيم بدن كم مى شود، و اندوه بر شخص چيره مى گردد))(262)
2 - ((يبوست ، سبب ميشود سموم موجود در فضولات مجددا جذب شود و آدم مسموم هميشه غمگين است و انگور دافع يبوست و در نتيجه غم زداست .
انگور زهرابه هاى ميكربى را از بين مى برد و كسى كه از زهر نجات يافت از اندوه رهايى يافته است ))(263)
از آنجا كه اسلام در همه موارد ما را راهنمايى مى نمايد، در خوردن ميوه ها از جمله انگور نيز ما را راهنمايى فرموده است .
پيامبر اسلام ميفرمايد:
كلوا العنب حبة حبة فانها اهنا و امرا(264)
انگور را دانه دانه بخوريد كه دانه دانه خوردن آن گواراتر است .
مسلم است انگور را با اين دستور ميل نمودن از نظر هضم و چگونگى معده مؤ ثر خواهد بود.
امام صادق (ع ) مى فرمايد:
شيئان يوكلان باليدين العنب و الرمان (265)
دو چيز را با دو دست بايد خورد، انگور و انار
منظور از خوردن با دو دست آن است كه با يك دست خوشه انگور و يا انار نيمه شده را بگيريم و با دست ديگر دانه دانه آنرا ميل نماييم كه اين نيز اشاره به دانه دانه خوردن و سرعت ننمودن در موقع خوردن ميوه ها و بلع ننمودن آنها است .
مويز، كشمش  
((در اثر خشك شدن انگور مقدارى از سلوز و آب آن تحت تاءثير دياستازها كه روى پوست موجود است به قند تبديل شده و آنرا سرچشمه نيرو مى سازد.
انگور در اثر خشك شدن و كشمش گرديدن هيچ يك از خواص خود را از دست نمى دهد و بر عكس چنان كه گفتيم قندش زيادتر و اثر نيروبخش آن بيشتر شده و خاصيت نرم كننده سينه را پيدا مى نمايد))(266)
خواصى كه در روايات اسلامى براى كشمش بيان گشته است ازاين قرارند:
1 - پيامبر گرامى اسلام مى فرمايد:
عليكم باالزبيب فانه يكشف المرة و يذهب بالبلغم و يشد العصب و يذهب بلاعياء و يحسن الخلق ، و يطيب النفس و يذهب بالغم (267)
به كشمش اهميت بدهيد، زيرا آن صفرا را به مرحله بروز مى رساند، و آنرا نابود ميكند بلغم را از بين مى برد، اعصاب را تقويت مى نمايد خستگى را زايل مى سازد، انسان را خوش اخلاق نموده و غم و اندوه را از او دور مى نمايد.
در اينجا هفت خاصيت براى مويز بيان شده است و با توجه به آنچه درباره مويز و كشمش گفته شد كه همه خواص انگور به مقدارهاى بيشترى در آنها موجود است اعجاز بيشتر كلمات نبى اكرم (ص ) روشن مى گردد، زيرا دانستيم كه انگور، حرارت بدن را تامين مى نمايد، و از اين حيث هر كيلو انگور معادل دو كيلو گوشت مى باشد البته با بيشتر شدن حرارت بدن ، اعثاب تقويت مى شود و سستى و خستگى بدن نابود مى گردد، و نيز بلغم كه نشانه اش همان تنبلى و سستى است از بين خواهد رفت ، و نيز دانستيم كه انگور دافع سموم بدن است و از اين حيث هر كيلوى آن معادل يك ليتر شير است و به علت داشتن آهن و منگنز و منيزى براى خون مفيد بوده ، داروى كم خونى است ، بهترين درمان مبتلايان به اوره مى باشد، و چون ملين است تخميرات روده را كم مى كند.
البته وقتى انگور خاصيت دفع سمى داشت و ملين بود و يبوست را ريشه كن كرد، جاى براى غم و اندوه و بد اخلاقى باقى نمى ماند، بلكه بر عكس ، انسان را پاك طينت و خوش اخلاق مى سازد.
و نيز آنجا كه خوانديم انگور صفرا را رقيق مى كند و معالج زيادى كلسترل خون است ، اعجاز ديگر كلام نبوى روشن مى شود.
و عجيب ، اين است كه پيامبر اكرم اين خواص را براى خود انگور بيان نفرموده ، بلكه براى مويز آن بيان فرموده است .
و از آنچه خواهيم گفت ، خاصيت بيشتر مويز روشن خواهد گشت .
پيامبر اكرم (ص ) در اين مورد مى فرمايد:
عليكم بالزبيب ، فانه يطفى المرة و يا كل البلغم ، و يصح الجسم ، و يحسن الخلق ، و يشد العصب ، و يذهب بالوصف (268)
از خوردن مويز غفلت نكنيد، زيرا صفرا را خاموش مى نمايد، بلغم را از بين مى برد، بدن را صحيح و سالم مى سازد، انسان را خوش اخلاق مى كند، اعصاب را قوت مى بخشد، و لاغرى بدن را از بين مى برد.
روشن است هنگاميكه بدن سالم شد و تندرستى خود را باز يافت لاغرى را كه از ناحيه بيمارى و امثال آن برايش پيدا شده ميتوان از بين برد، اين دستور پيامبر(ص ) ميتواند راهنمايى براى آنان كه دوست دارند كمى چاق شوند باشد.
((اگر لاغر و خشكيده هستيد، شما هم مى توانيد با اين دستور چاق شويد صبحانه ميوه هاى بسيار شيرين از قبيل انگور، كشمش خرما، انجير، توت تازه يا خشك بجويد(269)
البته توجه داريد كه انگور دو نوع خاصيت دارد هم مى تواند افراد لاغر را چاق و هم چاقها را لاغر كند بدين ترتيب كه :
((چاقها صبح انگور ترش ، و لاغرها انگور خيلى شيرين ميل نمايند))(270)
در اسلام نيز وقت خوردن مويز را صبح ناشتا معين نموده اند، و مقدار آن در كلام على (ع ) تعيين گشته است .
من اكل احدى و عشرين زبيبة حمراء على الريق ، لم يجد فى جسده شيئا يكرهه (271)
هر كس 21 دانه مويز قرمز رنگ را ناشتا بخورد در بدنش ناراحتى و بيمارى احساس نخواهد كرد،
همه خواصى كه براى انگور و مويز و كشمش نوشته شده در اين روايت بطور اجمال و سر بسته آمده است .
خرما 
خرما براى همه ما شناخته شده و نيازى به معرفى ندارد.
استاد ((بوبينو)) با ذكر دلايلى محل اصلى خرما را مصر دانسته است .
مقدار تركيبات خرما 
((در هر صد گرم خرما مقدار تركيبات آن از اين قرار است .
1 - آب 8/13 تا 59 گرم
2 - مواد سفيده اى 9 تا 9/1 گرم
3 - مواد قندى 6/17 تا 70 گرم
4 - چربى 3 تا 5/2 گرم
5 - پتاسيم 9/64 تا 75 ميلى گرم
6 - سديم 1/4 تا 48 ميلى گرم
7 - كلسيم 51 تا 75 ميلى گرم
8 - منيزيم 3/50 تا 5/58 ميلى گرم
9 - آهن 3/1 تا 6 ميلى گرم
10 - مس 18 تا 28 ميلى گرم
11 - املاح گوگرد 8/43 تا 50 ميلى گرم
12 - املاح كلر 248 تا 290 ميلى گرم
13 - ويتامين (آ) 50 تا 100 واحد بين المللى
14 - ويتامين (ب 1) 07/ تا 7/0 ميلى گرم
15 - ويتامين (ب 2) 05/ تا 3 /0 ميلى گرم
16 - ويتامين (نياسين ) پ . پ . 6 تا 3/3 ميلى گرم
17 - ويتامين (سى ) 7/2 تا 10 ميلى گرم
و هر صد گرم خرما 157 كالرى حررات داده و تا رقم 383 نيز گفته شده است .
220
ضمنا خرماهاى تر، خشك ، كهنه ، تازه و انواع ديگر آن مقدار تركيباتش فرق مى نمايد(272)))
پيشوايان اسلام به خرما اهميت مخصوصى ميدادند لذا مى بينيم در حديثى از امام صادق (ع ) رسيده است كه :
كان طعام رسول الله الشعيراذا وجده ، و حلواه التمر(273)
غذاى رسول خدا نان جوين و حلواى آن حضرت خرما بود.
و نيز مى خوانيم كه على (ع ) نان را با خرما ميل مى فرموده است .
ياكل الخبز بالتمر(274)
در ضمن برخى روايات خواصى براى خرما از پيامبر اكرم ائمه اطهار(ع ) رسيده است ، از جمله روزى مقدارى خرما را در پيش پيامبر(ص ) گذاردند، حضرت در اين باره فرمود:
ان فى تمركم هذا تسع خصال : يخبل الشيطان و يقوى الظهر و يزيد فى المجامعة ، و يزيد فى السمع و البصر، و يقرب من الله ، و يباعد من الشيطان ، و يهضم الطعام و يذهب باالداء و يطيب النكهة (275)
در خرما نه خاصيت است :
1 - از ميكرب جلوگيرى مى نمايد 2 - سبب تقويت ستون فقرات است 3 - قوه باه را زياد مى كند. 4 - قواى بينايى و شنوايى را تقويت مى نمايد. 5 و 6 - انسان را به خدا نزديك و از شيطان دور مى نمايد. 7 - سبب هضم غذا است 8 - دردها را نابود مى سازد. 9 - دهان را خوشبو مى نمايد.
با پيشرفت دانش پزشكى و غذاشناسى ، كلمات پيامبر اكرم (ص ) صورت ديگرى به خود گرفته زيرا در زمانى كه خبرى از ميكروب نبود آنحضرت خرما را مانع ورادع ميكروب ميداند و ما ميدانيم ميكروب نمى تواند تاثيرى بر بدن سالم و قوى داشته باشد و خرما معدن نيرو است .
با در نظر گرفتن مقدار تركيبات خرما بخوبى اين موضوع قابل درك است زيرا گفتيم :
در خرما كلسيم وجود دارد و اين عامل اصلى استحكام استخوان ها است و نيز فسفر هست كه مانع ضعف اعصاب و خستگى است و ضمنا براى تقويت قوه بينايى موثر است و نيز سديم در آن وجود دارد كه از زكام و كرى جلوگيرى كرده و حالت اسيدى دستگان گوارش را قليايى مى نمايد و نيز پتاسيم در خرما هست كه برخى فقدان آنرا علت حقيقى بروز زخم معده مى دانند.
وجود پتاسيم اشتهاآور است ، كمبود آن امراض حلقى بويژه تورم لوزه ها را ايجاد مى نمايد، گاهى تورم قوزك پا به علت كمى پتاسيم در بدن است ، خستگى در كمبود پتاسيم ديده مى شود، و همانطورى كه كلسيم اهميت مخصوصى در استخوانها دارد، پتاسيم نيز براى ماهيچه اى و بافت ها ارزش ‍ فراوانى دارد.
در ضمن خواصى كه پيامبر(ص ) براى خرما بيان نمودند اين جمله نيز بچشم مى خورد:
تذهب بالداء
درد را مى برد،
نظير اين جمله از حضرت على (ع ) رسيده است
كلوا التمر فان فيه شفاء من الادواء
خرما بخوريد، زيرا خرما شفاى دردهاى بسيارى است بنابر آنچه غذا شناسان بيان نموده اند:
خرما از سرطان جلوگيرى مى نمايد 
((طبق آمارهايى كه گرفته شده در مناطقى كه خرما بيشتر خورده مى شود مورد ابتلاى به سرطان كمتر است زيرا امروزه ثابت شده است كه نقصان منيزيم زمينه را براى ابتلاى به بيمارى سرطان فراهم مى آورد و خرما داراى مقدار فراوانى منيزيم است و به همين جهت است كه اعراب و صحرانشينان با آنكه در فقر غذايى بسر مى برند بواسطه خوردن خرما ابدا مبتلا به سرطان نميشوند))(276)
((منيزيم اثر مخصوصى در درمان جوش و غرور جوانى دارد.
از اين رو جوانانيكه در سن بلوغند و در نقاط معتدل و سرد (غير خرماخيز) باشند مى توانند روزانه 2 - 3 عدد خرما بخورند.
((خرما در درمان فلج و لقوه مفيد است و به مبتلايان فلج اطفال ، دادن روزانه چند عدد خرما توصيه مى شود، خرما براى پيران مفيد است زيرا مقوى سلسله اعصاب مى باشد.
اخيرا مشاهده كرده اند كه با كمبود منيزيم ، قند در ادرار پيدا مى شود و وجود منيزيم براى كليه ها و مثانه ، لازم شناخته شده كه مى توان با خوردن 2 - 3 دانه روزانه رفع نيازمندى نمود.
مزه شيرين و خاصيت دفع خلط خرما زياد است و مى توان شصت گرم آنرا در يك ليتر آب جوشاند و آنرا در مورد زكام و درد گلو و تمام عفونت هاى ريوى مصرف نمود تازه معلوم شده قدرت قند خرما بيشتر از قند خالص ‍ بوده ، و اگر دو دسته حيوان را در نظر بگيريم كه يك دسته از قند خرما و دسته ديگر از قند خالص استفاده كرده اند رشد اوليها بيشتر خواهد بود.
قند موجود در خرما عبارت است از: لرولوز، گلوكز و ساكارز، مى دانيم منيزيم مغز در اشخاص پير به تدريج كم ميشود به همين علت براى جبران آن بايد غذاهاى منيزيوم دار مصرف نمود و خرما يكى از مهمترين آنها است .
منيزيوم براى حفظ پرستاد ضرورى به نظر مى رسد.
مبتلايان به ديابت (مرض قند) مى توانند بجاى قند از خرما استفاده نمايند زيرا منيزى موجود در آن كار كليه و لوزالمعده را آسان نموده ، از طرفى ويتامين (ب 2) موجود در آن جاذب مواد قندى ساير غذاهاست .
وجود پتاسيم و منيزيوم در خرما در تعادل يونهاى بدن نقش موثرى داشته و در شستشوى خون ، اثرى شگرف دارد(277)))
برگرديم به شرح ساير خواص خرما كه در كلام نبى اكرم آمده بود:
اول ، تاءثير خرما بر هضم غذا: 
((خرما بواسطه داشتن مواد كافى ضرورى و عناصر كاتاليزورى ، هضم و جذب را آسان مى كند.
و نيز خرما به هضم مواد غذايى ديگر كمك مى نمايد زيرا خرما سرشار از ((هيدرات دو كربن )) است اگر با مواد سفيده اى مقدارى خرما بخوريم بدن ما از مواد سفيده اى به كمك هيدرات دو كربن خرما بهتر مى تواند استفاده نمايد(278)))
دوم ، تاءثير خرما بر ازدياد قوه باه : 
((خرما دارنده مقدار كمى فيلكولين است فيلكولين تقويت كننده ترشحات مردانگى است ))(279)
سوم ، تاءثير خرما در رفع خستگى : 
چنانكه همين خاصيت در روايت ديگرى از آن حضرت درباره نوعى از خرما به نام ((برنى )) بيان شده :
عليكم باالبرنى فانه يذهب بالاعياء و يدفى من القر، و يشبع من الجود و فيه اثنان و سبعون بابا من الشفاء(280)
خرماى برنى خستگى را از بدن مى برد و سرما را بر طرف مى سازد، انسان گرسنه را سير مى كند و درهاى بسيارى را بسوى بهبودى (از امراض ‍ گوناگون ) به روى انسان مى گشايد.
((كور نونسكى در كتابى كه مخصوص خرما نوشته مى گويد:
علاوه بر آنكه خوردن قند خرما ارزش غذايى بيشترى از ساير قندها دارد، در مواقع خستگى مفيدتر است زيرا جذب بدن مى گردد))(281)
وى سپس خوردن خرما را به ورزشكاران توصيه نموده ، چنين مى گويد:
((دانشمندان حساب كرده اند براى آنكه خرما بخوبى برسد بايد مدت 6 ماه روزانه 29 تا 30 درجه كه حاصل جمع آن ميشود /6000 درجه ، حرارت از خورشيد كسب كند، در صورتيكه فقط /3000 درجه صرف رسيدن گندم مى شود، و از اين رو بايد بپذيرم كه خرما يكى از ذخيره كننده هاى انرژى براى رفع احتياجات انسان مخصوصا بچه ها مى باشد)) (282)
البته وقتى انرژى به بدن بحد كافى رسيد و بدن نيز در باطن گرم شد، جايى براى سرما باقى نمى گذارد.
چهارم ، خاصيت ضد گرسنگى خرما: 
((شروع كردن افطار با چند دانه خرما يا كشمش ، بدن را در برابر گرسنگى قندى كه پس از هر روزه ايجاد مى شود مسلح و مهيا ساخته ، هم انرژى لازم را به بدن مى رساند، و هم مانع تجمع چربى مى گردد، و از آنجا كه سه چيز دفاع بدن را بالا مى برد بعلاوه پرخورى هاى قلبى چه در چربى چه مواد بياض البيضى چه قندى نشاسته كه سبب ذخيره چربى گرديده بعلت اينكه هيدراتهاى كربن زدوتر از همه مى سوزند، خوردن خرما كيفيت مخصوص ‍ در حفظ مواد بياض البيضى بدن است ، زيرا خود را مى رساند و نمى گذارد پروتئين ها تبديل شوند))(283)
از طرف ديگر خرما چون داراى گلوكز و هضم سريع است و وجود ويتامين ((ث )) و فسفر كه براى جذب مواد قندى در محيط روده لازم است با خود مى آورد مى توان خرما را يك ((غذاى ضد گرسنگى فورى )) ناميد.
و نيز گفتيم خرما انرژى را طورى به بدن مى رساند كه چيزى از آن كاسته نمى شود در صورتى كه براى جذب و هضم هر غذايى ، مقدارى ويتامين ((ث )) يا مواد كافى از بدن برداشت مى شود، اما خرما همه مواد مورد لزوم را با خود همراه دارد و براى هضم خرما بسيار آسان است ، و خرما را از اين نظر نيز ميتوان ضد گرسنگى ناميد.
با اين همه خواصى كه خرما دارد بجا است كه پيامبر اسلام (ص ) بفرمايد:
بيت لاتمر فيه جياع اهله (284)
در هر خانه ايكه خرما نباشد، در حقيقت اهل آن خانه گرسنه اند (هر چند بصورت ظاهر خود را سير پندارند).
دستورى ديگرى كه راز آن ، پس از سالها تحقيق دانشمندان كشف شده است ، شروع نمودن بخرما، مخصوصا در ماه رمضان وقت افطار است ، در روايتى چنين مى خوانيم :
220
و كان (ص ) اذا قدم اليه الطعام و فيه التمر بد بالتمر و كان يفطر على التمر فى زمن التمر و على الرطب فى زمن الرطب (285)
برنامه غذايى پيامبر اكرم چنين بود كه اگر در سفره آن حضرت خرما بود، ابتدا بخوردن خرما مى نمود، و اگر زمان خرماى تازه بود در وقت افطار با همان خرماى تازه (رطب ) افطار ميكرد و اگر زمان خرماى تازه نبود با تمر (خرماى معمولى ) افطار مى فرمود.
اين برنامه و رژيم را با دقت مطالعه مى كنيم ، و از نظر ارزش آن قضاوت غذاشناسان را بيان مى نماييم .
البته روزه دار موقع افطار احساس گرسنگى بسيار شديدى مى كند شدت اين احساس بحدى است كه بسيارى از افراد بعد از خوردن غذاهاى زياد، سيرى را درك نمى كنند و به خيال اينكه گرسنه اند بخوردن ادامه مى دهند، ولى دو ساعت بعد از اين پرخورى احساس ناراحتى مى نمايند.
در اينجا قبل از شروع به افطار اگر چند خرما خورده شود از اين حالت كه انسان را مجبور به پرخورى عمدى مى كند جلوگيرى مى نمايد.
((انتخاب خرما يا كشمش براى افطار باين علت كه قند هگزوز (دكستروز گلوكز (اى ) و فروكتوز (لولز) دارند و جذب آنها سريع است سبب كاهش ‍ اشتها شده ، از پر خوردن و ناگهان خوردن كه بيشتر ايجاد آمباراگاستريت مينمايد جلوگيرى مى كند))(286)
در غير افطار يعنى در اوقات غير ماه رمضان شدت گرسنگى به آن مقدار نيست لذا اگر در سفره ، خرما بود آن حضرت ابتدا خرما ميل مى فرمودند.

next page

fehrest page

back page