وسواس، شناخت و راه های درمان

علی محمد حیدری نراقی

- ۸ -


آب باران، زعفران، تربت امام حسین علیه السلام

یکی از دواهایی که برای وسواسی مفید است، آب نیسان است. از 23 روز بعد از عید نوروز تا 30 روز، ماه نیسان است و از آب باران این مدت، جمع آوری می کنند و با آداب مخصوص که در کتب ادعیه (مفاتیح الجنان) نوشته شده، دعاهای وارده را می خوانند و به آن آب می دمند (فوت می کنند). این آب برای شفای مریضان مفید است، از جمله مرض وسواس.

قالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله : «عَلَّمَنی جَبْرَئیلُ دَواءً لاأَحْتاجُ مَعَهُ إِلی طَبیبٍ». فَقالَ بَعْضُ أَصْحابِهِ: نُحِبُّ یا رَسُولَ اللّه صلی الله علیه و آله أَنْ تُعَلِّمُنا! فَقالَ: «یؤْخَذُ بِنِیسانٍ یقْرَأُ عَلَیهِ «فاتِحَةُ الْکتابِ» وَ «آیةُ الْکرْسِی» وَ «قُلْ یا أَیهَا الْکافِرُونُ» وَ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّک الاْءَعْلی» سَبْعینَ مَرَّةٍ وَ «الْمُعَوَّذَتانِ» وَ «الاْءِخْلاصِ» سَبْعینَ مَرَّةٍ. ثُمَّ یقْرَأُ «لا إِلهَ إِلاَّ اللّه » سَبْعینَ مَرَّةٍ وَ «اللّه أَکبَرُ» سَبْعینَ مَرَّةٍ وَ «صَلَّی اللّه عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» سَبْعینَ وَ «سُبْحانَ اللّه وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا إِلهَ إِلاَّ اللّه وَ اللّه أَکبَرُ» سَبْعینَ مَرَّةٍ. ثُمَّ تَشْرَبُ مِنْهُ جُرْعَةً بِالْعِشاءِ وَ جُرْعَةً غُدْوَةً سَبْعَةَ أَیامٍ مُتَوالِیاتٍ»؛(177)

امام صادق علیه السلام از پدران خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که: «جبرئیل دوایی به من آموخت که با استفاده از آن، هیچ گاه نیاز به پزشک پیدا نمی کنم». یکی از یاران حضرت صلی الله علیه و آله عرض کرد: دوست داریم آن را بشناسیم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «از آب نیسان می گیری و «فاتحة الکتاب»، «آیة الکرسی»، «قل یا أیها الکافرون» و «سبح اسم ربک الأعلی» را هفتاد مرتبه بر آن می خوانی. «لا اله الا اللّه » هفتاد مرتبه، «اللّه اکبر» هفتاد مرتبه و «صلوات بر محمد و آل محمد» هفتاد مرتبه. سپس از آن آب، کمی صبح و کمی شب می نوشی، هفت روز این کار را انجام می دهی، شفا می یابی».

اگر درد چشم باشد، باید چند قطره از آن، در چشم ریخت.

می دانیم که آب نیسان با شرایط نظافت که در اسلام به آن سفارش شده گرفته شود، شبیه آب مقطر است که پزشکان محترم در دواها مصرف می کنند و آب خالص مقطر را برای عوارض چربی خون و ضعف اعصاب به صورت ناشناخته سفارش می کنند.

عَنْ أَبیعَبْدِاللّه بَرْقِی عَنْ بَعْضِ أَصْحابِنا قالَ: دَفَعَتْ إِلَی امْرَأَةٌ غَزَلاً، فَقالَتْ: اِدْفَعْهُ بِمَکةَ لِیخاطَ بِهِ کسْوَةُ الْکعْبَةِ فَکرِهْتُ أَنْ أَدْفَعَهُ إِلَی الْحَجَبَةِ وَ أَنَا أَعَرِفْهُمْ، فَلَمّا صِرْتُ بِالْمَدینَةِ دَخَلْتُ عَلی أَبیجَعْفَرٍ علیه السلام ، فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداک! إِنَّ امْرَأَةً أَعْطَتْنی غَزَلاً وَ أَمَرْتَنی أَنْ أَدْفَعَهُ بِمِکةَ لِیخاطُ بِهِ کسْوَةُ الْکعْبَةِ فَکرِهْتُ أَنْ أَدْفَعَهُ إِلَی الْحَجَبَةِ، فَقالَ: اِشْتَرْبِهِ عَسَلاً وَ زَعْفَرانا وَ خُذْ طینَ قَبْرِ أَبیعَبْدِاللّه علیه السلام وَ أَعْجِنْهُ بِماءِ السَّماءِ وَ اجْعَلْ فیهِ شَیئا مِنَ الْعَسَلِ وَ الزَّعْفَرانِ وَ فَرِّقْهُ عَلَی الشِیعَةِ لِیداوُوابِهِ مَرْضاهُمْ»؛(178)

یکی از اصحاب امام باقر علیه السلام پیش حضرت آمد و عرض کرد: من عازم مکه بودم، زنی آمد، کلافی به من داد و گفت: آن را به پرده دار مکه تحویل بده که پرده کعبه را با آن بدوزند. من که از وضع پرده داران آگاه بودم، این کار را نکردم، تکلیف من چیست؟ امام باقر علیه السلام فرمود: «آن نخ را بفروش و پول آنها را عسل و زعفران بخر و از تربت امام حسین علیه السلام بگیر و با آب باران خمیر کن و از عسل و زعفران به آن بزن و میان خانه های شیعه تقسیم کن تا مریضان خود را با آن مداوا کنند».

نمک، مسواک و خلال

نمک یا «کلرور سدیم» چیزی است که در اسلام به آن سفارش شده است. گذشته از آزمایش های علمی و اعمال فیزیولوژیکی نمک در بدن، امروز در بررسی های دقیقی که عمل آمده، بیش از پیش وجود نمک را برای زندگی لازم دانسته اند و در آزمایش هایی که بر روی حیوانات نموده اند، ملاحظه گردیده چنان که یک ماه به بدن حیوانی نمک نرسد، تلف خواهد شد. بنا بر این می توان نمک طعام یا «کلرور سدیم» را جزو مواد حیاتی بشر دانست.(179)

قالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله : «أَنَّ اللّه أَوْحی إِلی مُوسی علیه السلام : اِبْدَأْ بِالْمِلْحِ وَ اخْتِمْ بِالْمِلْحِ فَإِنَّ فِی الْمِلْحِ دَواءً مِنْ سَبْعینَ داءً، أَهْوَنُهَا الْجُنُونُ وَ الْجُذامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الاْءِضْراسِ وَ وَجَعُ الْبَطْنِ»؛(180)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد: غذا خوردن را با (مقداری کمی) نمک شروع و با (همان مقدار) نمک به پایان برسانید. چون که در نمک، داروی هفتاد نوع بیماری است که ساده ترین آنها جنون، جذام، پیسی، گلودرد، دندان درد و دل درد است».

قالَ الصّادِقُ علیه السلام : «اَلنَّشْوَةُ فی عَشَرَةِ أَشْیاءَ: اَلْمَشْی وَ الرُّکوبُ وَ الاْءِرْتِماسُ فِی الْماءِ وَ النَّظَرُ إِلَی الْخُضْرَةِ وَ الاْءَکلُ وَ الشُّرْبُ وَ النَّظَرُ إِلَی الْمَرْأَةِ الْحَسْناءِ وَ الْجِماعُ وَ السِّواک وَ مُحادَثَةُ الرِّجالِ»؛(181)

امام صادق علیه السلام فرمود: «شادابی و نشاط (که ضد وسواسی و افسردگی است) در ده چیز است: پیاده روی، اسب سواری (و امثال آن)، فرو رفتن در آب (شنا)، دیدن چمن زار، خوردن، آشامیدن، دیدن (مجاز) زنان زیبا و خوش چهره، جماع کردن، مسواک زدن و هم سخن شدن با بزرگان».

قالَ الصّادِقُ علیه السلام : «عَلَیکمْ بِالسِّواک فَإِنَّهُ یذْهَبُ وَسْوَسَةَ الصَّدْرِ»؛(182)

امام صادق علیه السلام فرمود: «بر شما باد به مسواک، زیرا وسوسه سینه و مغز را برطرف می گرداند».(183)

امام صادق علیه السلام فرمود: «خلال نمایید، زیرا در نظر فرشتگان، چیزی بدتر از این نیست که در میان دندان های انسان غذا بماند».

بدین ترتیب روشن می شود که اسلام تا کجا روی ریزه کاری ها نظر دارد و به آن توجه می دهد و برای درمان امراض روحی و جسمی و پیشگیری از آن، مراقبت دارد. حالا اگر کسی مایل به عمل نباشد و به دام وسواس و امثال آن بیفتد، به ضرر او است، هم در دنیا ضرر به او خورده و هم در آخرت ضرر می کند.

چون نظر ما در این کتاب بر اختصار است، برای اطلاعات بیشتر در مسایل طبی و بهداشتی اسلام، می توانید به کتاب «نسخه های شفابخش»، تألیف نگارنده مراجعه فرمایید.

تلقین

وسواس بیشتر در تلقین به نفس رشد می کند و برای مبارزه با آن، باید از طریق تلقین معکوس وارد شد و لذا در طب امروز گفته اند: گاهی مرض های صعب العلاج را به وسیله تلقین می توان مداوا نمود.

عَنْ أَبانِ بْنِ عُثْمانَ عَنْ أَبیعَبْدِاللّه علیه السلام قالَ: شَکا إِلَیهِ رَجُلٌ عَبَثَ أَهْلُ الاْءَرْضِ بِأَهْلِ بَیتِهِ وَ بِعَیالِهِ، فَقالَ: «کمْ سَقْفُ بَیتِک»؟ فَقالَ: عَشَرَةَ أَذْرُعٍ. فَقالَ: «أَذْرِعْ ثَمانِیةَ أَذْرُعٍ، ثُمَّ اکتُبْ آیةَ الْکرْسِی فیما بَین الثَّمانِیةَ إِلَی الْعَشَرَةِ کما تَدُورُ، فَإِنَّ کلَّ بَیتٍ سَمْکهْ أَکثَرُ مِنْ ثَمْانِیةَ أَذْرُعٍ فَهُوَ مُحْتَضَرٌ تَحْضُرُهُ الْجِنُّ یکونُ فیهِ مَسْکنَةٌ»؛(184)

ابان بن عثمان می گوید: مردی به امام صادق علیه السلام شکایت کرد که جنیان نسبت به اعضای خانواده او ناراحتی ایجاد می کنند. حضرت علیه السلام از او پرسید: «فاصله زمین اطاق تا سقف خانه ات چقدر است»؟ عرض کرد: پنج متر (ده ذراع). حضرت علیه السلام فرمود: «ذرع کن و به هشت ذراع که رسیدی، آیة الکرسی را بین ده ذراع و هشت ذراع دور تا دور اطاق بنویس، زیرا هر اتاقی که سقف آن از چهار متر بالاتر باشد، جنیان در آن فاصله مسکن می گزینند».

طبیعی است که بخشی از ناراحتی این فرد از وسواس بوده و با تلقین این مطلب که جنیان بالاتر از چهار متر سکونت می کنند و آیة الکرسی مانع از آمدن آنان به پایین می شود، برای کسی که به معنویت توجه داشته باشد، این تلقین اثر می کند.

عَنْ أَبیعَبْدِاللّه علیه السلام قالَ: «لَیسَ مِنْ بَیتٍ فیهِ حِمامٌ إِلاّ لَمْ یصُبُّ أَهْلُ ذلِک الْبَیتَ آفَةٌ مِنَ الْجِنِّ، إِنَّ سُفَهاءُ الْجِنِّ یعْبَثُونَ فِی الْبَیتِ فَیعْبَثُونَ بِالْحِمامِ وَ یتْرُکوُنَ الاْءِنْسانَ»؛(185)

امام صادق علیه السلام فرمود: «در خانه ای که کبوتر باشد، جنیان به اهل آن منزل ضرر نمی زنند. نادانان جن در خانه با کبوتر، بازی می کنند و کاری به اهل خانه ندارند».

قالَ الْباقِرُ علیه السلام : «مَنْ تَخَلّی عَلی قَبْرٍ، أَوْ بالَ قائِما، أَوْ بالَ فی ماءٍ قائِما، أَوْ مَشی فی حَذاءٍ واحِدٍ، أَوْ شَرَبَ قائِما، أَوْ خَلا فی بَیتٍ وَحْدَهُ وَ باتَ عَلی غَمَرٍ فَأَصابَهُ شَی ءٌ مِنَ الشَّیطانِ لَمْ یدَعَهُ إِلاّ أَنْ یشاءَ اللّه وَ أَسْرَعَ ما یکونُ الشَّیطانُ إِلَی الاْءِنْسانِ وَ هُوَ عَلی بَعْضِ هذَا الْحالاتِ فَأَنَّ رَسُولَ اللّه صلی الله علیه و آله خَرَجَ فی سَرِیةٍ فَأَتی وادِی مَجِنَّةٍ فَنادی أَصْحابَهُ: «أَ لالَیأْخُذُ کلُّ رَجُلٍ مِنْکمْ بِیدِ صاحِبِهِ وَ لا یدْخُلَنَّ رَجُلٌ وَحْدَهُ وَ لا یمْضی رَجُلٌ وَحَدَهُ». قالَ: فَتَقَدَّمَ رَجُلٌ وَحْدَهُ فَأَنْتَهی إِلَیهِ وَ قَدْصَرَعَ، فَأُخْبِرَ بِذلِک رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله ، فَأَخَذَ بِإِبْهامِهِ فَغَمَزَها، ثُمَّ قالَ: «بِسْمِ اللّه ، اُخْرُجْ خَبیثُ! أَنَا رَسُولُ اللّه »، قالَ: فَقامَ»؛(186)

امام باقر فرمود: کسی که روی قبر بول و مدفوع کند، یا ایستاده ادرار کند، یا در آب راکد بول کند، یا با یک لنگه کفش راه برود، یا آب را ایستاده بخورد (شب ظاهرا مراد است)، یا در خانه تنها بماند، یا با دست کثیف و چرب بخوابد، به دام شیطان می افتد و تا زمانی که خداوند نخواهد، از دام او نجات نمی یابد. در این هفت حالت شیطان خیلی به انسان نزدیک می گردد و وسوسه هم شدت پیدا می کند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله برای جنگی بیرون رفتند و به وادی اجنه رسیدند. حضرت صلی الله علیه و آله به اصحاب فرمود: «هر کس دست رفیقش را بگیرد و تنها وارد این وادی نشود و تنها، کسی از این وادی نگذرد». لیکن مردی تنها وارد وادی شد و گذشت و حال آن که صرع به او دست داد (یعنی اختلالات عصبی). به رسول اکرم صلی الله علیه و آله خبر دادند. حضرت انگشت ابهام او را گرفت و فشار داد و گفت: «بسم اللّه ، خارج شو خبیث! من پیامبر خدا هستم»، بعد آن مرد به هوش آمد.

قطع و یقین وسواسی لازم نیست

انسان ها در زندگانی عادی و روزمره خود، در باره مسائل جزئی و گاه کلی، به گونه ای به یقین و تصمیم قاطع دست پیدا می کنند که همان، منشأ اثر در ترسیم اعمال و رفتارهای آنان است. در عرصه عمل به احکام شرعی نیز چنین است. فقها و مجتهدین برای این حالت، اصطلاح «قطع» را به کار می برند که به معنی یقین، تصمیم و برداشت قطعی است. در نظر آنان، قطع و یقین هر کس، درباره مسائل شرعی، برای خود او حجت است. مثلاً اگر کسی یقین داشته باشد که لباسش به نجاست آلوده است، نمی تواند با آن جامه نماز بخواند، اگر چه دیگران او را به این کار ترغیب کنند.

اما نکته ای که باید متذکر شد این است که «قطع» و یقین فرد مبتلا به وسواس حجت نیست. وسواس تخیل و وهم آدمی را تشدید می کند و آن را به همه افکار و احساسات و حتی به اندیشه، تسری می دهد. این است که فرد مبتلا به وسواس، نمی تواند در باره مسائل جزئی و خرد خویش به یقین برسد. او در همه جزئیات، تردید می کند و بنا بر این یقین او حجت نیست. مثلاً به جایی می رسد که وقتی احتمال وجود هیچ آبی نمی رود، یقین پیدا می کند که به پایش ترشحی رسیده است و حتی صدای چکیدن آب را در گوش خود طنین انداز می یابد. چنین فردی باید در نجاست و طهارت، بر طریق یقین و قطع دیگران رفتار نماید و از یقین سرشار از تردید خود چشم بپوشد.

طهارت چیست؟

نکته ای که باید روشن شود این است که طهارت چیست؟ طبیعی است که دست یافتن به طهارت واقعی، یعنی آگاهی کامل و تام و تمام در باره آن برای انسان ها ممکن نیست. این حکم در باره بسیاری از وظایف دیگر شرعی نیز صادق است. شارع مقدس، با لحاظ این نکته ارجمند، بر اهل دین آسان گرفته و راه بندگی و عبادت را هموار ساخته است. بنا بر این رسیدن به طهارت ظاهری و نیز بسیاری از یقین های ظاهری دیگر، برای شارع کفایت می کند، یعنی خداوند عمل به این یقین ظاهری را عبادت و اطاعت امر خود می داند و آن را شایسته ثواب و پاداش می شمارد.

مثال: هیچ کس نمی تواند به یقین، اطمینان یابد که غذایی که می خورد، طهارت واقعی و حقیقی دارد. چه بسا در آماده ساختن آن، یا در بازارها و مغازه ها و یا در خانه و هر جای دیگر، غذا آلوده به نوعی نجاست شرعی شده باشد. این احتمال بعید نیست. اما هیچ مسلمانی با این دلیل سست و این احتمال نه عقلی و نه شرعی، غذا خوردن را ترک نمی کند.

او به این دلیل که غذا و مواد آن را از بازار مسلمانان خریده است، به حکم شریعت، آن را پاک و طاهر می داند و از آن استفاده می کند. حتی اگر آن غذا، در واقع و باطن امر، آلوده به نجاست باشد، چنین مسلمانی در پیشگاه خداوند معذور خواهد بود و خداوند بر او خرده نخواهد گرفت.

این مثل در بسیاری از احکام و جزییات دیگر دینی جریان دارد و البته تعیین حدود و شرایط آن، با فقیه آشنا به متون دینی است. آری، این قاعده ای دینی و دستوری مذهبی است که «کلُّ شَی ءٍ لَک طاهِرٌ حَتّی تَعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ، فَتَدَعَهُ بِعَینِهِ»؛(187)

«هر چیزی برای تو پاک است، تا آن گاه که بدانی و یقین یابی که نجس است و در آن حال، از آن چیز اجتناب کنی».

قالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله : «إِنَّ اللّه جَعَلَ لِکلِّ شَی ءٍ حَدّا لِمَنْ تَعَدّی ذلِک الْحَدَّ حَدّا»؛(188)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده: «به تحقیق خداوند برای هر چیزی اندازه و حدودی تعیین فرموده که هر کس از آن اندازه و محدوده بیرون رود و زیاده روی نماید، برایش تعزیر، تنبیه و گوش مالی خواهد بود».

بیان مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی رحمه الله

در کتاب «مرشد العوام» می فرماید: اگر دانسته شود که در شهری یک و یا دو گاو حرام است و از شیر آن دو استفاده شود، اجتناب از تمام شیرهای آن شهر واجب نیست یا این که اگر یک یا دو خانه غصبی باشد، اجتناب از تصرف تمام خانه های شهر واجب نیست. اظهر و اقوی آن است که ملاقی شبهه محصوره که نجاست آن مشتبه باشد، نجس نمی شود، مگر آن که به همه آن مشتبه ملاقات کند و هر گاه دو شاهد تعارض کنند، یکی بگوید نجاست به آن جامه ملاقات کرد و دیگری بگوید نکرد، اقوی طهارت است. هم چنین هر گاه نجاست معینی در خارج به هم رسد و یکی از دو شاهد بگوید به این جامه رسید و دیگری بگوید به جامه دیگر رسید، اقوی طهارت هر دو جامه است.

و هر گاه به رسیدن نجاست، چیزی به هم نرسد، بر طهارت خود باقی است، هر چند ظن به نجاست حاصل شود، مثل این که بول بسیار ترشح کند یا باد آن را برگرداند و مظنه و گمان باشد که به لباس ها پاشیده باشد، مخصوصا در وقتی که چند جای بدن او احساس رطوبت کند، بر او شستن آنچه ندیده و علم پیدا نکرده واجب نیست و تفحص (و جستجو) هم لازم نیست، بلکه قول یک نفر عادل هم اعتبار ندارد، مگر آن که از قول او، علم به هم رسد، اما هر گاه دو مرد عادل، شهادت دهند بر ملاقات نجاست، پس در آن اشکال است و احوط، اجتناب است.(189)

نکته دیگر، توجیه شرعی و مذهبی بسیاری از اعمال است و این به دلیل تسامح و آسانی و رأفتی است که در احکام دینی وجود دارد. مثلاً هر گاه در خانه ظروف یا لباسی یا اطفالی را نجس دیدید و از منزل خارج شدید، در هنگام بازگشت به منزل تمام آنها از دیدگاه شرع، طاهر و پاک خواهند بود، زیرا احتمال می رود که در نبود شما، آن نجاست ها را تطهیر کرده باشند و در این مورد سؤال و جستجو لازم نیست.

قالَ الْمَعْصُومُ علیه السلام : «إِنَّ مِنْ أَحَبِّ دینِکمْ إِلَی اللّه الْحَنیفِیةَ السَّمْحَةَ السَّهْلَةَ»؛(190)

معصوم علیه السلام فرموده است: «همانا میل به حق، راحتی و سادگی، از محبوب ترین دین شما نزد خدا است».

در مشهد مقدس، روز بارانی، سگی در مسجدی دوید. به میرزا مهدی مجتهد رحمه الله خبر دادند.

فرمود که: پاک است، شاید که در دست ها و پاهای آن سگ، گِل سفتی بوده است که دست و پای او، به زمین نرسیده است.

عالمان بزرگوار، امر مشتبه را حمل بر طهارت می کنند و به مصداق آیه کریمه «وَ لاتَجَسَّسُّوا»(191) رسیدگی و تجسس نمی نمایند و تا می توانند برای آن امر، محمل قرار می دهند و خلاصه این که در هر مشتبهی از نجاست و طهارت، چنین رفتار درستی را پیش می گیرند تا معنای دینی «سمحه سهله» تحقق یابد. تفحص و رسیدگی به نجاست و به دست آوردن علم به نجاست واجب نیست، بلکه سنت و مباح نیز نیست.

حکایت

در این حکایت شیرین بنگرید که مایه عبرت ها در آن نهفته است: فردی مبتلا به وسواس، با دوست خود وارد قریه ای شد و شیره خواست. در همان زمان، طفلی از راه رسید. گفتند: شیره داری؟ گفت: آری. قدری به ایشان شیره فروخت و رفت. آن دو نفر شیره را خوردند.

وسواسی گفت: از او سؤال نکردیم که آن شیره پاک بود یا نجس، حلال بود یا حرام. دوستش گفت: وظیفه شرعی ما چنین نیست و به ظاهر شرع مقدس، چیزی را که نمی دانیم پاک است یا نجس، بر ما روا باشد که حکم به طهارتش نماییم و «حق تجسس» نداریم. وسواسی دست برنداشت. وقت عصر که طفل برای مطالبه پول شیره و ظرفش آمد، از او پرسید: آن شیره را از کجا آوردی؟ پاک بود یا نجس؟ حلال یا حرام؟

آن طفل گفت: ما گبریم و در این قریه، گبران زیادند و هر گاه در شیره یا غیرشیره موشی بیفتد و بمیرد، دیگر آن را نمی خوریم و به مسلمانان می فروشیم. آن دوست رو به وسواسی کرد و گفت: چه کردی؟ دیدی چه بر سر ما آوردی؟ مرد وسواسی از سخنان آن طفل عصبانی شد، با خود گفت: حال چه کنم؛ و شرح حال از صبح تا عصر را با صدای بلند بیان کرد و این که به هر چه داشته ام، دست زده ام و آلوده به نجاست گردیده، تا این که برای فرونشاندن خشم خود، کاسه ای را که شیره در آن بود، برداشت و بر سر و مغز طفل زد. کاسه شکست و طفلک شروع به گریه نمود که: حالا با شکستن کاسه، در جواب پدرم چه بگویم، زیرا این کاسه، ظرف غذاخوردن سگ ما بود و حالا ظرفی برای غذاخوردن سگمان نداریم... !

خلاصه این که هر نجسی که شرع مقدس، به جهت عسر و حرج، آن را پاک بداند و یا هر نجسی که در باره آن سکوت کند، پاک است.

حلال و حرام شرعی نیز همچون طهارت و نجاست است، یعنی حلیت و حرمت ظاهری ملاک است و نه حلیت و حرمت واقعی.

امام صادق علیه السلام در باره هدیه ستمگران فرموده است: «کلْ وَ خُذْ مِنْهُ فَلَک الْمُهَنّی وَ عَلَیهِ الْوِزْرُ»؛(192) «بخور و بگیر، که بر تو گوارا است و بر او گناه و عقاب».

احکام الهی در تمام طاعات و عبادات، از نماز، روزه، خمس، حج، جهاد و... تنها برای طهارت و نجاست و... نیست، بلکه مقدمه ای برای نیل به مفهوم بندگی، عبودیت و سعادت جاودان، اما عواملی موجب می شوند که مبتلایان به وسواس، در این مقدمات بمانند و از اندیشه و عمل در باب هدف، غفلت ورزند.

یکی از آن عوامل، عادت به وسواس است که مبتلایان، به رفتار زشت خود، خو می گیرند و نمی توانند خود را از آن برهانند. دیگر این که مبتلایان به وسواس، توجیهات و دلایلی نادرست را باور می کنند و از قبول فتاوی فقیهان و محتوای اساسی احکام دینی، سر باز می زنند.

دیگر این که بر اثر وسوسه های شیطانی، خویشتن را تافته جدابافته ای می شمارند و هم چون سایر دینداران عمل نمی کنند. تکبر، غرور و زیاده خواهی نیز این احساس آنان را تقویت می کند. همچنین است که فرد مبتلا به وسواسی، تکالیف سهل و آسان اسلامی را در پندار خود، این همه مشکل و سخت می بیند، چنان که شب و روز، به همین مسائل جزیی و ساده می اندیشد و تمام برنامه های عبادی، اخلاقی و معرفت دینی را فراموش می کند و نوشته و گفته فقها، علما و نویسندگان دینی را نمی پذیرد. در این جا فتوای بعضی از فقها را در باره نجاست و طهارت دیگر مسائل می آوریم، تا مبتلایان به وسواس بدانند که چه آسانی ها در شریعت هست و آنان بی خبرند.

احکام وسواسی

سؤال: نجاستی که در نماز عفو شده، چند چیز است؟

جواب: پنج چیز است:

1 - خون قروح و جروح، مادامی که منقطع نشود بالمره، چه جاری باشد دائما یا نه.

2 - خون کمتر از درهم به شرطی که خون نجس العین، مثل سگ، خوک و کافر نباشد و به شرطی که از خون های حیض، نفاس و استحاضه هم نباشد.

3 - نجاستی که ازاله آن مشقت شدید و عسر و حرج داشته باشد و از این قبیل است لباس نجس، که کندن آن باعث اذیت از سرما و نحو آن باشد.

4 - مربیه صبی (پرستار طفل شیرخوار)، مشروط بر این که لباس دیگر نداشته باشد و این لباس نجس را در شبانه روز، یک مرتبه طاهر نماید.

5 - نجاست هر لباسی که ساتر عورتین نباشد، هر چند در غیرمحلش باشد، مثل جوراب و عرقچین.(193)

سؤال: در روستاها، افرادی هستند از شیعه که معرفت در مسایل دینیه از فروع و اصول را ندارند و به هیچ وجه پرهیز هم نمی کنند، و کمال بی طهارتی دارند و از نجاست اجتناب نمی نمایند و فردی میان ایشان، به علم الیقین مطلع است که ایشان اجتناب از نجاست به نحوی که در شرع وارد شده ندارند، لیکن علی الظاهر، به رأی العین ندیده که استعمال نجاست کنند. آیا معاشرت با چنین افرادی، چه صورت دارد؟

جواب: معاشرت با عدم علم به نجاست، ضرر ندارد و حمل بر صحت نمایند و فحص و جستجو نکنند.(194)

سؤال: در بعضی از محله های اطراف شهرها فاضلاب منازل را به جوی های داخل کوچه ها رها می کنند. با توجه به این که در منازل، لباس های نجس شسته می شود، لطفا حکم مسأله را در طهارت و نجاست آن بیان فرمایید.

جواب: مادامی که یقین به نجاست فاضلاب نباشد، محکوم به طهارت است.

سؤال: کسی که در طهارت و نجاست چیزی شک دارد و اگر تحقیق کند، به نجاست آن علم پیدا می کند، آیا تحقیق در این فرض واجب است یا نه؟

جواب: در مفروض سؤال، تحقیق لازم نیست و محکوم به طهارت است.

سؤال: یافتن فضله موش در خمیر و یا در نان، چه صورت دارد؟

جواب: از همان موضعی که با آن ملاقات کرده، اجتناب نمایند و بقیه محکوم به طهارت است.(195)

سؤال: کسی از محل غائط، رطوبتی شبیه به چرک می بیند و از آن محل، حس سوزش هم می کند، آیا این رطوبت پاک است یا نه؟

جواب: با شک در خروج غائط، محل محکوم به طهارت است.

سؤال: هنگامی که برف یا باران در کوچه های خاکی می بارد و سگ هم در آنجا رفت و آمد می کند، اگر به لباس بپاشد، چه صورت دارد. بعد از خشک شدن و تراشیدن، شستن لازم است یا نه؟

جواب: با احتمال طهارت، محکوم به طهارت است و تراشیدن و تطهیر لازم نیست.

سؤال: هر گاه فضله موش، در گندم دیده شود، جستجو در آن لازم است که شاید باز هم باشد و اگر جستجو نکرده، آن گندم را آرد کردند، آن آرد محکوم به طهارت است یا نه؟

جواب: با شک جستجو لازم نیست و آرد آن محکوم به طهارت است.(196)

سؤال: نظر حضرت عالی در باره وسواس این است که فرد وسواسی نباید به این حالت خود اعتنا کند. بول و خون برای فرد وسواسی نجس است یا خیر؟

جواب: وسواسی نباید به یقین خود اعتماد نماید، و حتّی اگر به خون بودن، یا بول بودن یقین پیدا کند، برایش پاک است؛ مگر آنکه دیگران بگویند که بول یا خون است.

سؤال: بنده مدت زیادی است که به مسائل مربوط به نجاست و طهارت خیلی اهمیت می دهم و همیشه دچار شک و تردید هستم، و در غسل و وضو زیاد شک می کنم، به صورتی که مشکلاتی را برایم به وجود آورده است. لطفاً بفرمایید چگونه می توانم بیماری وسواس خود را درمان کنم.

جواب: شما نباید به شک، بلکه به یقین خود به نجاست اعتنا کنید، و باید همه چیز و همه جا را پاک بدانید.

سؤال: متأسفانه به دلیل ابتلا به وسواس و دیدن اینکه مثلاً در فلان دستشویی عمومی در محلِ کار، در اطراف دستشویی و محلِ قرار گرفتن پاها، عین نجاست وجود داشته است، احساس می کنم که زمین آنجا و گاهی حتّی تمام آسفالت خیابانها، و همچنین زمین محلِ کار نجس شده است، مدتهاست که به همین دلیل نتوانسته ام روی زمین بنشینم، و یا اگر وسایلم بر روی زمین افتاده، قبل از آب کشیدن مورد استفاده قرار دهم، تکلیف چیست؟

جواب: همه چیز و همه جا برای شما پاک است، و مثل عامّه مردم عمل کنید تا ان شاءاللّه نجات پیدا کنید، و به وسوسه های شیطان اعتنا ننمایید، و بنا را بر این بگذاریدکه می خواهم با لباس نجس و بدن نجس نماز بخوانم، تا شیطان شما را رها کند، تکلیف شما همین است.

سؤال: گفتار شخص وسواسی در خصوص پاک یا نجس بودن اشیا (خصوصاً در مورد نجس بودن) چه حکمی دارد؟

جواب: گفتار شخص وسواسی قابل اعتنا نیست، و نباید به آن ترتیب اثر داده شود.

سؤال: مدت نه سال است که به بیماری مهلک وسواس دچار شده ام و بارها نمازم به دلیل همین بیماری قضا شده است و برای غسل، آب فراوانی مصرف می کنم و گاهی به دلیل طول دادن غسل، نمازم قضا می شود. آیا بنده مصداق کثیرالشک هستم یا خیر؟ چگونه می توانم از این گرفتاری نجات پیدا کنم.

جواب: شما نباید به هیچ شکی اعتنا نمایید، و همیشه طرف درست بودن را بگیرید، و بلکه به یقین به بطلان عمل هم، اعتنا ننمایید. وظیفه شرعی شما همان اعتنا نکردن به شک و یقین است، به شیطان بگویید که می خواهم عملم باطل باشد، و می خواهم با همین عمل باطل به جهنّم بروم، تا شیطان از شما دور گردد.

سؤال: این جانب مدّتی است که به وسواس شدیدی دچار شده ام، به طوری که آرامش روحی خود را از دست داده ام و طوری شده ام که همه چیز اطرافم را نجس احساس می کنم و هر روز باید کلّی از وقتم را صرف پاک کردن بدن و لباسم کنم. حال بالفرض اگر من در پاک بودن لباسم شک داشتم و برای درمان وسواس خود توجّهی نکردم، اگر با آن لباس نماز خواندم، چون سعادت اخروی انسان در خواندن نمازِ صحیح است و این برایم باعث نگرانی شدیدی شده است، آیا نماز من مورد قبول است یا خیر؟

جواب: به یقین بدانید نمازی که شما با روی گردانیدن از وسوسه های طهارت و نجاست بخوانید، مقبول و مورد رضای حق است، هر چند در واقع با بدن و لباس نجس نماز خوانده باشید؛ چون به تکلیف خود که عمل به ظاهر است، عمل کرده اید و بدانید حتّی عمل به احتیاط اگر از روی وسوسه و وسواس باشد، عمل گناه و موجب ضرر در دنیا و آخرت خواهد بود.

سؤال: این جانب در یکی از کارگاه های صنعتی مشغول کار هستم. بعضی از افراد به طهارت محلّ کار اهمّیت نمی دهند که باعث آلودگی قطعات و طبعا افراد می شود و وسایل ایاب و ذهاب، آلوده می گردد و مشکل خاصّی از نظر شرعی برای این جانب به وجود آورده است. نظر حضرت عالی در این زمینه چیست؟

جواب: هر کجا که عین نجاست در آن یافت شود، همان جا برای شما نجس است و جاهای دیگر مطلقا برای شما محکوم به طهارت است و به این احتمال ها اعتنا نکنید و خود را گرفتار وسوسه ننمایید که امر برای شما مشکل می شود و شیطان بر شما مسلّط خواهد شد.

سؤال: در موقع کندن جوش بدن که معمولاً توأم با کمی چرک و خون است، چنان که بعد از پاک کردن محلّ زخم، محلّ جوش را زیر شیر آب کر آب بکشیم، مقدار آبی که در اثر شستن به اطراف ترشّح می کند، پاک است یا خیر؟ و آیا در موقع آب کشیدن بدن یا چیز نجس با آب کر همراه غُساله آن، ممکن است عین نجاست باشد یا نباشد، آیا اطراف محل که آب به آن ترشّح نموده، پاک است یا خیر؟

جواب: قطراتی که در هنگام شستن به وسیله آب های شیر که متّصل به کر است به هر کجا که برسد، پاک است؛ حتّی اگر به عین نجاست برسد و بعد هم به اطراف برسد نیز پاک است و قطع نظر از این که حکم قطرات، طهارت و پاکی است، سؤال های شما گویای یک نحو گرفتاری وسوسه است که باید هر چه زودتر خود را از آن نجات دهید و بر شیطان وسوسه با اعتنا ننمودن، مسلّط گردید.

سؤال: اگر بعد از ادرار کردن و بیرون آمدن از دستشویی احساس کنم که یک یا دو قطره ادرار از من خارج شده. آیا باید برای به جا آوردن نماز محل را تطهیر کنم و لباسم را عوض کنم؟

جواب: به شک و احساس اعتنا نکنید و تحقیق هم ننمایید و بنا را بر پاکی و طهارت بگذارید.

سؤال: این جانب بعد از وضو گرفتن، نماز خواندن و غسل، معمولاً این احساس را دارم که بادی از من خارج شده؟ و وضو، نماز یا غسل را باطل نموده است. لذا بعد از هر غسلی که نیاز به وضو ندارد، وضو می گیرم یا بعد از هر نمازی برای نماز بعدی وضو می گیرم. به نظرم این شک متمایل به یقین است. این احساس فقط در زمان انجام دادن فرایض به من دست می دهد. مستدعی است تعیین تکلیف فرمایید.

جواب: قطعا نباید به این گونه شک ها هر چند به مرحله علم هم برسد، اعتنا نمود و وظیفه شرعی خواندن نماز با همان غسل و وضو است. چون هم فتوا بر این است و هم این کار، وسواس و عمل شیطان است و به آن اعتنا نکنید. وسواس، موجب تضعیف اراده است و این عمل به کارهای دیگر شما به تدریج سرایت می کند و عدم اعتنا برای شما و دیگران، قطع نظر از لزوم شرعی، لزوم روانی هم دارد.

سؤال: پس از آن که احتیاج به رفتن به دستشویی پیدا می کنم، در مخرج غائط، احساس خیسی به من دست می دهد و نمی دانم خیسی از مخرج است یا اطراف آن. آیا بدن من و همین طور جایی که بر آن نشسته ام پاک است؟

جواب: اینها القائات شیطان است و به احساس خیس شدن نباید اعتنا نمود و جایی نجس نشده است و بدن و لباس شما اگر با رطوبت هم باشد، پاک است.

سؤال: برای رسیدن به آرامش روحی چه باید بکنیم؟ و برای این که دیگر دچار وسواس نشویم و از آن خلاص شویم، چه کاری باید انجام دهیم که در آخرت، به سعادت برسیم؟

جواب: برای رسیدن به آرامش، بهترین راه، یاد خدا و ذکر او و توکل بر اوست که رحمان و رحیم و ودود و حبیب و حافظ و لطیف و کریم است و تخلّف و معصیت و وسواسی گری در برابر او و احکامش که بر مبنای آسانی و گذشت و جمال و جلال انسان و زندگی باشد، شرم آور است. پیامبران و ائمه علیهم السلام و علمای بزرگ، همه معصیت و وسواس را امری زشت دانسته اند و از آن بیزار بوده اند.(197)

نگارنده

از محضر مبارک مرحوم آیت اللّه بهاء الدینی قدس سره در رابطه با شخصی که گرفتار وسوسه فکری شدید شده بود و بسیار از آن رنج می برد راه حلی درخواست نمودم؟ آن فقید سعید و عارف بزرگوار فرمودند: بگویید گوسفندی را ذبح نموده، و آب گوشت درست کنند، و حدیث شریف کساء را با حضور جمعی از مؤمنین بخوانند، و بعد از صرف طعام دعا نمایند. انشاء الله مشکل حل می شود، ناگفته نماند که دستور العمل انجام شد و به حمد الله کسالت برطرف گردید.

در پایان از خداوند منان، شفای تمام گرفتاران به مرض وسواس را مسئلت می نمایم.

* * *

الحمد للّه رب العالمین

منابع و مآخذ

1 - قرآن کریم
2 - نهج البلاغه فیض
3 - مجمع البیان
4 - کافی
5 - تهذیب
6 - فقیه
7 - وسائل الشیعه، آل البیت، 20 جلدی
8 - بحارالانوار، چاپ بیروت و ایران
9 - مستدرک الوسائل
10 - تفسیر نمونه، ج 27 و جلد 20 چاپ آخوندی.
11 - گفتار فلسفی (کودک و جوان)، چاپ مروی
12 - وسوسه و وسواس در اسلام، ارگانی بهبانی، چاپ دوم
13 - وسواس و درمان آن، حجازی، چاپ چهارم
14 - پرورش های اخلاقی، عبدالمجید رشیدپور

آثار منتشر شده مؤلف

1 - گفتار نراقی جلد اول(چهل مجلس سخنرانی اخلاقی)
2 - گفتار نراقی جلد دوم(سی مجلس سخنرانی)
3 - گفتار نراقی جلد سوم(سی مجلس سخنرانی)
4 - گفتار نراقی جلد چهارم(بیست و پنج مجلس سخنرانی)
5 - گفتار نراقی جلد پنجمزندگانی چهارده معصوم علیهم السلام
6 - صد و ده حدیثاحادیث ولایی و اخلاقی
7 - نسخه های شفابخشطب و بهداشت
8 - آیین تجارتآداب کسب و تجارت
9 - آیین معاشرتاخلاق اسلامی و آداب معاشرت
10- والدین و فرزندانحقوق والدین و فرزندان در مقابل یکدیگر
11 - رساله حقوق امام سجاد علیه السلام شرح نراقی

علاقه مندان جهت تهیه آنها می توانند با تلفن 8828938 قم و همراه 09123515754 انتشارات مهدی نراقی تماس حاصل فرمایند.