مسلمانان در نهضت آزادى هندوستان

سيد على خامنه‏ئى

- پى‏نوشت‏ها -


1 - هندو نام پيرو آئين هندوئيزم است يعنى آئينى كه سابقه آن به چهارده قرن بيش از ميلاد مسيح مى‏رسد و داراى مبادى و اصولى است آميخته افسانه و حقيقت و خرافه و معقول، اين اصول بر اثر بر خورد افكار مختلف جرح و تعديل‏هائى كه در طول قرون در آن راه يافته در هر بخشى از زمان، به شكلى خاص و در لباس آئينى خاص در آمده و نامهاى مختلف گرفته از آنجمله است: ودائى، برهمائى، مكتب شانكهانا، فلسفه‏ى يوگا (جوكى)، مكتب نتاو.. كه پيروان همه اين آئينها هم اكنون موجود و بنام هندو ناميده مى‏شوند. در اين آئينها اصل پذيرفته همان اعتقاد به محتويات كتب مقدسه اهاد دو تفسير آن بنام: برهمانا و او پانيشادها است.

2 - سيك‏ها افراد يكى از فرقه‏هاى جديد التأسيس هندوستانند. مؤسس اين فرقه كه نانك nanak نام داشته (1538 - 1469) خواسته است دينى جامع از اسلام و هندوئيزم و داراى مزاياى هر دو آئين بوجود آورد پيدايش فرقه‏ى كوچكى شده است در جنب دهها فرقه‏ى مذهبى ديگر با يلاتى خاص و با تعصب فراوان.

3 - وى از امراى شيعى مذهب هندوستان و مقر حكومتش استان ميسور بوده است، در سال 1799 در پيكار با انگليسيها كشته شده مقبره‏اش تاكنون موجود و معروف است. رجوع كنيد به كتاب (دموكراسى و آزادى هند) تأليف سيف آزاد.

4 - در تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس جلد 2 جريانى مربوط به قيام يكى از اميران محلى هندوستان بر ضد حكومت انگليس و وساطت و ممانعت آقا خان محلاتى از اين اقدام و نپذيرفتن آن امير... نقل كرده كه كاشف است از اينكه شورشهاى محلى هند منحصر به آنچه در متن كتاب ياد شده، نبوده بلكه در همه‏ى نواحى اين كشور جرياناتى از اين قبيل اتفاق مى‏افتاده است.

5 - آقاى مهندس بازرگان، نام اين پادشاه مغولى را شاه عالم نوشته است (آزادى هند ص 33) و آقاى محمود محمود در كتاب تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس، ج 2 مى‏نويسد كه وى پير مردى نود ساله بوده و در ميدان جنگ، خود و دو پسرش كشته شده‏اند.

6 - rangoon

7 - burnia

8 - ellenborough

9 - sir.h.rawilinson

10 - تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس جلد 2 ص 553 تاليف: محمود - محمود.

11 - تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس. ج 2 ص 341.

12 - با كمال تأسف در زبان فارسى مدارك كافى و مفصل براى تحقيق و تفحص در زندگى اين قهرمان روحانى بزرگ مسلمان، دردست نيست و به همين دليل؛ اين چهره‏ى درخشنده و افتخارآميز اسلامى براى بيشتر فارسى زبانان ناشناخته و غريب مانده است. اجمالى از داستان جانسوز و اعجاب‏آور شهادت او را در پاورقى صفحه 556 تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس (ج 2) ميتوان مطالعه كرد و اى كاش كه صاحب همتى كار آمد، با تحقيق و تتبعى پيگير، غبار فراموشى از پرونده‏اى اين بزرگمرد روحانى بسترد و يكى از جلوه‏هاى روح فعال و پرتپش اسلام را به جامعه بنماياند.

13 - پارسى‏ها، زردشتيان ساكن هندوستانند كه در دوران طولانى نهضت، بسيارى از آنان در شمار سرمايه‏داران بزرگ آن كشور بوده و با خاطر آسوده و زندگى مرفه، صحنه‏ى نبرد را از دور تماشا ميكردند

14 - شرح حالى از اين شخص را نويسنده معروف هندى سيدابوالحسن ندوى به زبان اردو نوشته است.

15 - متن گفتار غلام احمد در اينباره چنين است: وان الحرب حرمت على وسبق لى ان اضع الحرب و لا اتوجه الى القتال .. فلاجهاد الاجهاد اللسان و الآيات و الاستدلال (خطبه‏ى الهاميه ص 7).

16 - در مسلك بهائيت نيز كه از حيث ريشه‏ى استعمارى و احكام جاهلانه و زمان پيدايش با مسلك قادبانى داراى شباهت فراوان است، احكامى از اين قبيل ديده مى‏شود. از جمله موضوع حرمت دخول در سياست است كه رهبران بهائيت نسبت به آن پافشارى زيادى دارند. عباس افندى در لوحى كه خطاب به على اكبر ايادى درباره‏ى قصاياى مشروطه و محمد عليشاه صادر كرده چنين دستور مى‏دهد: زنها را گر در امور سياسى نفسى از احياء مداخله نمايد و يا آنكه كلمه‏ئى بر زبان براند اين خود گواهى است روشن بريشه‏ى پليد و استعمارى اين مسلك.

17 - نقل از مقدمه‏ى مقاله‏ى دانشمند مزبور در مجله‏ى المسلمون مورخه‏ى جمادى الآخر 1371 و مارس 1952.

18 - وى در قريه نانوتا از توابع سهارانپور بسال 1248ه (1832م) تولد يافت و در مدارس دينى دهلى به تحصيل پرداخت و نزد علماى بزرگ اين شهر مراتب علمى را طى كرد، در 25 سالگى در انقلاب هندوستان شركت جست و در سپاهى كه علماء گرد آورده بودند، منصب فرماندهى كل بدو مفوض شد وى در اين جنگ پيروزيهائى نيز به دست آورد، ولى هنگامى كه خبر فتح دهلى را بدست انگليسيها شنيد از جنگ دست كشيده و مخفى گشت، پس از چندى مجددا ظاهر شد و بكمك همفكرانش شالوده‏ى اين مدرسه را ريخت ولى اجل بر او مهلت ادامه فعاليت نداد و بسال 1879 در حاليكه هنوز پنجاه سال از عمرش نمى‏گذشت وفات يافت و در جوار همين مدرسه بخاك سپرده شد. او از رهبران بزرگ مذهبى و جزو مبرزترين علماء بشمار مى‏رود و تاليفاتى نيز از خود به جاى گذارده كه در رشته خود از مهمترين كتب است و هم اكنون در اختيار نواده‏اى او مولانا محمد طيب مى‏باشد.

19 - در قريه‏ى گنگواز توابع سهارانپور در سال 1828 ميلادى تولد يافت، در مدارس دهلى و نزد علمائى كه از خانواده‏ى شاه ولى الله دهلوى بودند به كسب علم اشتغال يافت. در انقلاب بزرگ هندوستان شركت جست و دستگير شد 6 ماه در زندان ماند و پس از آزادى به تاسيس اين مدرسه كمك كرد و در آنجا به تدريس پرداخت. وى تا سال 1905 ميلادى به تدريس و ارشاد و هدايت مردم مشغول بود و مريدان و پيروان زيادى گرد او جمع آمدند. در اين تاريخ كه مصادف با 1323 هجرى بود وفات يافت و در همان شهر به خاك سپرده شد اينك فرزندان او در آن شهر معروفند تأليفات زيادى نيز از او باقى است.

20 - در برابر الازهر مصر كه از بزرگترين دانشگاههاى اسلامى جهان است و بسال 361 در دوران حكومت المغزلدين الله فاطمى از خلفاى فاطمى شيعى مصر بنا شده است.

21 - و اين همان طرز فكر است كه تقريبا نيم قرن پس از اين تاريخ، توسط گاندى ترويج مى‏شد. رجوع كنيد به كتاب مهاتماگاندى نوشته‏ى رومن رولان، ترجمه‏ى محمد قاضى.

22 - اين اسم، مركب از دو كلمه على و گره (به فتح گاف و سكون را بمعنى شهر) است.

23 - به گفتگوى سيد طفيل احمد مورخ هندى عليگرى در كتاب هندوستان كاروشن (آينده‏ى درخشان) ص 173 با همه تعصبى كه نسبت به دانشگاه عليگره و مؤسس آن ميورزيده است.

24 - بنگريد به كتاب زعماء الاصلاح تاليف احمدامين ص 131 متاسفانه وى در اين كتاب نسبت به احمدخان تعصب ورزيده و گستاخانه به علماى هندوستان حمله كرده و سيد احمد را در هند از جهت اصلاح دينى در رديف شيخ محمد عبده در مصر دانسته است و در اين سخن هم نسبت به حقيقت و هم نسبت به محمد عبده خيانتى بزرگ است چنانچه ديديم و خواهيم ديد.

25 - كتاب جمال الدين الافغانى نوشته‏ى دكتر محمود قاسم ص 52.

26 - درس 23 تا 27 كتاب آزادى هند نوشته‏ى آقاى مهندس بازرگان مقايسه‏ى جالبى ميان پادشاهان منعولى مسلمان و فرمانروايان انگليسى هند از يك نويسنده‏ى انگليسى نقل شده كه مطالعه‏اش براى آشنائى با نحوه‏ى حكومت‏هاى استعمارى و شناسائى بخشى از زيانهاى استعمار سودمند است.

27 - lord elphinstone

28 - محمد على جناح تاليف: استاد عباس عقاد.

29 - sir jan Malcolm

30 - نقل از كتاب آموزش دوران كمپانى نوشته‏ى مچيرپاسو ص 247، كتاب روشن مستقبل ص 132.

31 - mohammadan anglo oriental defence

association of mppe india

32 - كلمه‏ى نواب لقب تشريفاتى فرد متشخص و احيانا حاكم مسلمان است، در برابر مهاراجه كه عنوان چنين فردى در هندوهاست.

33 - كتاب محمد على جناح نوشته استاد عقاد ص 102

34 - sarujini noiduشاگرد گاندى و از رهبران معروف نهضت هندوستان كه در سال 1925 به رياست كنگره برگزيده شد.

35 - كتاب محمد على جناح نوشته‏ى استاد عقاد ص 125 - 124:

36 - lord Muito

37 - Morley _ muito نام طرحى است كه بوسيله‏ى لرد مورلى وزير امور هندوستان و لرد ميتو نايب‏السلطنه در سال 1906 تهيه شده و در سال 1909 به مورد اجراء در آمد. بر طبق اين طرح بر تعداد شوراهاى دولتى در ايالت افزوده شده و در انتخاب اعضاى اين شوراها و همچنين اعضاى شوراى امپراطورى، آزادى و اختيار نسبى - كه در عين حال فوق‏العاده ناچيز و كوچك بود - به ملت واگذار شده بود.

38 - moslem leugue

39 - نوشته‏ى لوتروپ آمريكائى ترجمه‏ى عجاج نويهض با حواشى امير شكيب ارسلان.

40 - آئين ودائى از قديمى‏ترين آئين‏هاى هندوستان و مربوط به اوائل ورود آريائيهاى مهاجم به آن سرزمين است. اين آئين داراى كتابى است بنام ودا كه مشتمل است بر چهار قسمت بنامهاى: ريگ ودا، ساماودا، ياجورودا و آثاروودا. كتاب معروف اوپانيشادها كه از مكتب مقدس هندوها بشمار مى‏رود شرح بر همين وداها مى‏باشد. براى تفضيل رجوع كنيد به تاريخ جامع اديان تاليف جان ناس و ترجمه‏ى على اصغر حكمت ص 99 - 89.

41 - كتاب المسلمون فى الهند تأليف استاد ابوالحسن ندوى

42 - جينسيم jainisme از شاخه‏هاى هندوئيزم قديم و در اصول و اولى با آن آئين مشترك است. اين آيئن كه ساخته‏ى شخصى بنام مهاويرا mahavira(ق - م 527 - 599) است همچون آئين بودائى، در حقيقت عكس‏العملى در برابر افكار و تلقينات خرافى بر همنان كيش هندوئيزم و داراى نو آورى‏ها و رفرم‏هاوى در آن كيش است. اين آئين با بودائى جهت اشتراك فراوان دارد و امتياز آن به مبانى اخلاقى قوى و طرفدارى از دو اصل معروف جنيزم است اين دو اصل عبارتند از: لزوم تحمل رياضت‏هاى دشوار بريا نجات روح از بديها. پيروى از آهيمسا (يعنى نيازردن هيچ جان دار) در حال حاضر جين‏ها فرقه‏ئى محدود و در حال توفيقند و تعداد آنان بالغ بر 1250000 است كه بيشتر در ناحيه بمبئى سكونت دارند. گاندى طرفدار اين مذهب بود.

43 - اى كسانيكه ايمان آورده‏ايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست ميگيريد. سوره ممتحنه.

44 - romain roland

45 - درباره كنفرانس خلافت در پاورقى صفحات آينده توضيح داده خواهد شد.

46 - كتاب مهاتماگاندى ترجمه‏ى محمد قاضى ص 90

47 - بنگريد به صفحات 37 - 38 مدرك بالا،

48 - نوعى چاشنى هندى كه براى خوش طعم شدن خوراك بكار ميبرند.

49 - تجربيات من باراستى، يا سر گذشت گاندى بقلم خود وى، ص 281. ترجمه مسعود برزين.

50 - سات در زبان سانسكريت بمعنى حقيقت و گراها بمعنى پايدارى است.

51 - سوره ممتحنه‏

52 - مجله‏ى فرهنگ هند شماره‏ى مارس 1953.

53 - براى دريافت توضيح به پاورقى ص 96 بنگريد.

54 - انجيل متى اولخر باب پنجم.

55 - سوره فصلت: 24.

56 - سوره شورى: 39.

57 - سوره بقره: 191.

58 - سوره حج: 41.

59 - سوره شورى: 41 -42.

60 - سوره بقره: 253.

61 - سوره حج،

62 - سرگذشت مهاتا گاندى بقلم خود او يا تجربات من باراستى ترجمه‏ى مسعود برزين. ص 407

63 - در كتاب زندگى من ترجمه‏ى محمود تفضلى ص 93 ببعد چاپ اول.

64 - نهضت خلافت نام نهضتى است كه بوسيله‏ى جمعى از مسلمانان روشنفكر و مبارز هندوستان به پشتيبانى از خلافت عثمانى آغاز شده بود. پس از جنگ جهانى اول كه رژيم جمهورى بوسيله‏ى مصطفى كمال پاشا در تركيه استقرار يافت خلافت عثمانيها منقرض گشت، در بيشتر كشورهاى مسلمان - از جمله هندوستان - اقدامات اعتراض آميزى از طرف مردم شروع شد. بنظر مى‏رسد كه اين اقدامات در هندوستان بيش از آنكه جنبه‏ى مذهبى محض داشته باشد، به انگيزه‏ى دو موضوع مهم ديگر انجام مى‏شده است. نخست ابراز يكنوع مخالفت با دولت انگليس كه در جريان سقوط خلافت عثمانى و تحميل رژيم جمهورى مصطفى كمال، نقشى موثر و اساسى داشته است. در حقيقت، حمايت از خلافت عثمانى يك شعار ضد انگليسى و همچون حربه‏ئى بوده است كه مسلمانان روشنفكر و فعال هند در مبارزات ناسيوناليستى و ضد استعمارى از آن استفاده ميكرده‏اند. عامل ديگرى كه موجب پديد آمدن اين نهضت مى‏شده، آگاهى از نقش شيطانى استعمار، در انقراض خلافت وتجزيه‏ى قلمرو پهناور آن حكومت مقتدر مسلمان به دولتهاى دست نشانده و بى‏نفوذ بوده است رهبران مسلمان هند كه اغلب از هشيارترين و با اخلاص‏ترين رهبران مبارز ملتها بودند، بخوبى درك مى‏كرده‏اند كه وجود يك قدرت بزرگ مسلمان تا چه پايه با اغراض استعمارگران غربى داراى تضاد است و ميدانسته‏اند كه از هم پاشيدن اين قدرت بدست استعمار، راه را براى انجام بسيارى از نقش‏هاى آن گشوده و بخش بزرگى از جهان اسلام را در اختيار آنان قرار ميدهد. لذا با انگيزه‏ى روح مسلمانى و با الهام از روشن‏بينى و دقت نظر خود نهضت خلافت را براه انداخته و به حمايت از دولت عثمانى برخاسته بوده‏اند.

65 - bradoli

66 - chauri _ chaura

67 - در كتاب غاندى ص 247

68 - كتاب تجربيات من باراستى ترجمه مسعود برزين.ص 406، و كتاب مهاتماگاندى نوشته رومن رولان ترجمه‏ى محمد قاضى ص 198.

69 - تجربيات من باراستى صفحه‏ى 186.

70 - تجربيات من باراستى ص 386 ببعد.

71 - رومن رولان آمار سربازان هندى را كه در جنگ اول جهانى شركت كرده بودند 985000 نوشته است.

72 - اين سخن هر چند از زبان مسلمان غير هندى ممكن است قابل باور نباشد ولى از زبان نهرو - پيرو و شاگرد فريفته گاندى - بدون شك پذيرفته و باور كردنى است. اينك به جملات زير كه از كتاب اتوبيوگرافى نهرو ص 701 اقتباس شده توجه كنيد: روش گاندى‏جى اصولا همچون مرتاضى است كه به دنيا و راههاى زندگى آن پشت كرده باشد و منكر زندگى باشد و آنرا فقط بصورت رنج و زشتى ببيند. براى يك مرتاض اين طرز فكر، طبيعى است اما بيجا و بيمورد خواهد بود كه اين روش را با زندگى ساير مردان و زنان جهان كه زندگى را مى‏پذيرند و ميكوشند از آن حداكثر بهره را برگيرند نيز منطبق سازيم. گاندى‏جى براى اجتناب از يك بدى، بديهاى فراوان و شديدتر بوجود مى‏آورد.

73 - هند آزادى گرفت ترجمه‏ى امير فريدون گركانى. ص 42 - 41.

74 - هند آزادى گرفت ترجمه‏ى امير فريدون گركانى ص 54 - 53.

75 - lord lin lithgow نايب السلطنه هندوستان.

76 - هند آزادى گرفت ص 58 - 57

77 - مجله‏ى فرهنگ هندوستان شماره‏ى مورخه‏ى مارس 1953.

78 - در كتاب غندى ابوالهند ص 93 -92. (مولف)

79 - اين سخن با آئين‏هاى: برهمائى، بودائى وجينى بيشتر منطبق است زيرا اين آئين‏ها تجاوز به هر جاندارى راولو موذى باشد حرام دانسته و بكار بردن زور و تخريب و ويرانگرى را ممنوع ساخته‏اند.. ولى اسلام در اين موارد داراى اصول و احكامى مستقل و خاص است.

80 - اين قسمت و همچنين قسمتى كه در چند سطر بعد از نهرو نقل مى‏شود، در ترجمه فارسى شرح زندگانى نهرو با تفصيل بيشتر و با اندكى اختلاف با متن عربى آمده است و ما فقط همان ترجمه عربى را بفارسى برگردانديم.

81 - صفحه 33 (هند آزادى گرفت) ترجمه امير فريدون گركانى.

82 - dr.rajandra prasad

83 - اين كتاب به نام (عند قدمى غاندى) به عربى ترجمه شده است.

84 - lala lagpat rayاز رجال نهضت ملى هند و از رهبران با سابقه كنگره (1865 - 1928).

85 - رجوع كنيد به فصل بين غاندى و تاجور ص 222 از كتاب المهاتما غاندى تاليف فتحى رضوان (مؤلف) و نيز به صفحات 147 ببعد از كتاب مهاتما گاندى نوشته رومن رولان ترجمه‏ى محمد قاضى.

86 - ص 138 زندگى من (چون ترجمه‏ى عربى اين قسمت با ترجمه‏ى فارسى آن اندكى اختلاف داشت، عينا ترجمه‏ى عربى بر گردانيده شد).

87 - صفحه 53 كتاب مزبور،

88 - lord lioyb

89 - خود وى در چند مورد به اين حقيقت اشاره كرده است. بنگريد به كتاب مهاتما گاندى نوشته‏ى رومن رولان و ترجمه محمد قاضى.

90 - اين كتاب در سال 1964 ميلادى نوشته شده است.

91 - زندگى من ص 198 چاپ دوم.

92 - lord wavll

93 - ص 90 كتاب غاندى ابوالهند تاليف قدرى قلعجى (مؤلف)

94 - در فصل آينده

95 - در ص 131 همين كتاب.

96 - تجربيات من باراستى ص 414.

97 - رجوع كنيد به صفحات 352 ببعد و صفحات 425 - 412 از كتاب تاريخ السلام فى الهند فصل: موقف العلماء من الانجليز تاليف نويسنده‏ى كتاب حاضر.

98 - سوره ممتحنه: 1

99 - سوره مائده: 51.

100 - در صفحه‏ى 37 همين كتاب.

101 - رولات نام مقررات ظالمانه و شديدى بود كه در سال 1918 از طرف انگليسيها وضع شده بود و ملت ستمديده‏ى هند را در شرائط دشوارى قرار ميداد. اين مقررات مدت سه سال در هند قدرت قانونى داشت ولى بخاطر مخالفت يكپارچه‏ى ملت و نارضائى شديد عمومى هرگز مورد عمل قرار نگرفت. كميته‏ئى كه در متن بآن اشاره شده، مطرح ظالمانه‏ئى پيشنهاد كرده بود كه بموجب آن، دولت انگليسى هند ميتوانست هر نوع انتقاد و مخالفتى را با خشونت محو كند، و كسانى را كه بر ضد سياست وى اقدام ميكنند يا دست به عمليات خصمانه ميزنند، بدون حضور يكنفره قاضى توقيف و محكوم كند.

102 - براى توضيح رجوع كنيد به حاشيه ص 9

103 - lord chelmsford

104 - فصل دوم اين كتاب.

105 - رجوع كنيد به صفحات 90 و 187 كتاب مهاتما گاندى نوشته: رومن رولان ترجمه‏ى: محمد قاضى.

106 - در ص 247 كتاب از زندان تارياست ترجمه عربى.

107 - در فصل دوم.

108 - شماره مخصوص مجاهدات آزاديخواهانه مسلمانان شبه قاره‏ى هند مورخه مارس 1957.

109 - گواهى اين مطلب در ص 15 اين كتاب از گفتار راجندرا پرساد رئيس جمهور اسبق هند، آورده شد براى آگاهى بيشتر به ترجمه‏ى عربى كتاب وى 161 مراجعه كنيد.

110 - Sis gore ouseley

111 - متن انگليسى اين گزارش را در كتاب امير كبير و ايران تأليف فريدون آدميت. چاپ اول ج 3 ص 712 - 713 به بينيد.

112 - RAWLINSON

113 - England and Russia in the East. P.39

114 - تاريخ سياسى ايران و انگليس. جلد 2 ص 565.

115 - lukamanya tilak

116 - Aunie Besantيكنفر زن انگليسى بود كه بر اثر فريفتگى شديدى كه نسبت به فلسفه‏ى هندى داشت، پشت پا به معتقدات مسيحى زده و حتى به نجات هندوستان شتافته بود. مجاهدات اين زن بزرگ در تاريخ معاصر هند كاملا بر جسته است و بر همين مجاهدات هم بود كه در سال 1917 به رياست كنگره ملى برگزييده شد.

117 - ترجمه‏ى فارسى كتاب زندگى من ص 190 (چاپ اول) با اندكى اختلاف.

118 - lord lioyb

119 - كتاب غاندى تأليف استاد فتحى رضوان ص 292 - 293.

120 - كتاب غاندى نوشته‏ى فتحى رضوان.

121 - رجوع كنيد به كتاب مهاتما گاندى نوشته‏ى رومن رولان ترجمه‏ى محمد قاضى ص 157 ببعد.

122 - دو تن از رهبران معروف هندو يعنى لچيت راى و داس نيز در شمار مخالفان روش عدم همكارى بودند. نگاه كنيد. به شرح زندگى نهرو ص 116 (چاپ اول)

123 - گاندى نيز در خاطرات خود از اين واقعه‏ى جالب ياد مى‏كند رجوع كنيد به فصل: آن هفته‏ى فراموش نشدنى از كتاب تجربيات من باراستى يا شرح زندگى گاندى بقلم خودش ص 399.

124 - كتاب زندگى من ترجمه‏ى محمود تفضلى ص 136 و 137 (چاپ اول)

125 - ص 124 زندگى من چاپ اول (چون ترجمه‏ى عربى با ترجمه‏ى فارسى اختلاف داشت عينا ترجمه‏ى عربى بر گردانيده شد.)

126 - زندگى من ترجمه‏ى محمود تفضلى ص 137 (چاپ اول)

127 - ص 136 همان كتاب.

128 - كتاب قائد اعظم نوشته‏ى هكتور بوليتو ترجمه‏ى سيد غلامرضا سعيدى. ص 129.

129 - مهاتما گاندى نوشته‏ى رومن رولان. ترجمه‏ى محمد قاضى. ص 94.

130 - كتاب مهاتما گاندى رومن رولان.ص 94.

131 - common wealth

132 - ص 132 همين كتاب.

133 - بنظر مى‏رسد كه ماجراى ترور اين شخص در سال 1926 كه نهرو بالحنى تلخ از آن ياد مى‏كند. با اقدام جنايت آميزى كه در متن كتاب به وى نسبت داده شده بى ارتباط نبوده است، باين معنى كه يكفرد وطنپرست هندى كه به مصالح ميهن خويش و اتحاد فرقه‏هاى مذهبى عشق مى‏ورزيده و از طرفى جريان بالا را در مورد شرادانند مى‏دانسته است، به انگيزه‏ى انتقام از روى به اين كار دست زده است. گواينكه نهرو بر طبق روش خاص خود در اين مورد نيز مى‏كوشد همه گناه را به گردن تمايلات مذهبى بيندازد ولى با توجه به اينكه شرادانند خود يكفرد كاملا مذهبى و داراى تمايلات تند هندوئى بوده است، اين اظهار نظر چندان صحيح بنظر نمى‏رسد.

134 - بگفته‏ى جواهر لعل نهرو در خاطرات زندگيش، اين شخص از معروفترين رهبران حزب مهاسبهاى هندو يعنى همان حزبى كه باز نهرو از آن بعنوان سازمانى متعصب و ارتجاعى نام مى‏برد و عمليات تعصب‏آميز آن را موجب عكس‏العمل‏هاى فرقه‏ئى مسلمانان ميداند، بوده است. شگفت آنكه با اين وصف نامبرده در كتاب خود كوشش فراوانى بكار ميبرد كه چهره‏ئى حق بجانب و در خود ستايش براى اين شخص ترسيم كند!.. رجوع كنيد به اتوبيوگرافى نهرو چاپ اول ص 231 ببعد.

135 - قائد اعظم نوشته‏ى هكتوربوليتو ترجمه سيد غلامرضا سعيدى.ص 198.

136 - هند آزادى گرفت ترجمه‏ى امير فريدون گركانى.ص 37

137 - بى‏مناسبت نيست ياد آورى شود كه گاندى رهبر ملى هند، چند ماه پس از استقلال بدست يكى از اعضاى همين حزب كشته شد فقط به اين جرم كه از كشتار دسته جمعى و وحشيانه مسلمانان بى‏پناه هند بدست هندوها، شديدا ابراز تنفر كرده و براى جلوگيرى از اين تركتازيهاى ننگين و شرم‏آور به روزه مرگ متوسل شده بود.

138 - قائد اعظم نوشته‏ى هكتوربوليتو. ترجمه‏ى سيد غلامرضا سعيدى ص 100.

139 - كتاب زندگى من ترجمه‏ى محمود تفضلى ص 322 چاپ دوم.

140 - اين موضوع هر چند ممكن است به نظر برخى افراد سطحى و ساده لوح، امرى گزافه و دور از حقيقت جلوه كند ولى بررسى و دقت در رويدادهاى دوران چندين ده ساله مبارزات هند مى‏تواند از غرابت آن بكاهد. بيشك در اين مورد، سخن ابوالكلام آزاد كه از پيروان وفادار و سرسخت سياست كنگره و از مخالفان تاسيس پاكستان بوده است، حجتى قاطع مى‏باشد وى در ياداشتهاى خود بطور غير مستقيم به سياست يكطرفه و تعصب‏آميز كنگره اشاره كرده و در داستان پس زدن نريمان پارسى در تشكيل دولتهاى محلى ايالات و انتخاب بى، جى، كهر به جاى او، به اين موضوع تأسف آور اعتراف نموده است. (براى اطلاع بيشتر رجوع كنيد به كتاب هند آزادى گرفت ص 29).

141 - هكتوربوليتو تاريخ انعقاد اين مجمع را مارس 1927 نوشته و معتقد است كه در پيشنهادهاى مسلمانان، نشان بارزى از حسن نيت آنان نسبت به - هندوها وجود داشته است (رجوع كنيد به قائد اعظم ص 160.)

142 - من خود در دوران اقامتم در هندوستان، ميانه سالهاى 1956 و 1958 باتتبعى كه در احوال مسلمانان آن ديار كردم، چهل و پنج ميليون مسلمان را دستخوش ستمى جانگزا و خانمانسوز ديدم. هندوها گاه با بهانه‏ئى ناچيز، نفوس و اموالى بيشمار را قربانى مى‏ساختند هر چند نهرو و ديگر رهبران در برابر اين جنايات ساكت نمى‏نشستند ولى اقدامات و پيشگيرى‏هاى آن بدون استثنا بى‏نتيجه بود. حوادثى كه در اواخر سال 1963 اوائل 1964 اتفاق افتاد و ماجراهاى تلخى كه بياد آورد، گواه صادقى بود بر حال تباه مسلمانان هند در زمان حاضر و در آينده.

143 - ص 247 كتاب از زندان تا رياست ترجمه‏ى عربى.

144 - با توجه به استدلال و منطق قوى اقبال و هم به بيان مستدل جناح كه در فصل آينده ياد خواهد شد، قضاوت آنانكه تز جدائى و دو ملت بودن هندو و مسلمان را غير قابل دفاع و خلاف آزمايشات گذشته ميدانند.بسى عجيب و دور از تحقيق بنظر مى‏رسد.از اين آقايان بايد پرسيد: آيا از آزمايشات گذشته چيزى جز تاييد اين تزاستفاده شده است؟!.

145 - رجوع كنيد به ص 220 همين كتاب.

146 - براى آنكه رفتار خودخواهانه و تحكيم آميز كنگره نسبت به مسلمانان كاملا روشن شود، توجه خواننده را به هكتوربوليتو جلب مى‏كنيم. وى پس از نقل جريان بالا مى‏نويسد: پانديت نهرو و كنگره اين صدا را با اشمئز از خاطر تلقى كردند از شنيدن كار كردن بعنوان شركاى متساوى الحقوقتجاهل كردند. سرپرستى وال‏گريفيت رهبر سابق جمعيت اروپائى در هيئت قانونگذارى مركزى، راجع به اين اشتباه تاكتيكى بزرگ نوشته است: مقام عالى فرماندهى كنگره از همكارى با مسلم ليگ امتناع ورزيد در ايالاتى كه هندوها اكثريت داشتند هيئت وزراء فقط از رجال كنگره تشكيل مى‏شد، مثلا در ايالات متحده، نمايندگان مسلمين به كار دعوت شدند ولى فقط مشروط به اينكه عضويت حزب كنگره را بپذيرند و حزب مسلم ليگ از بين برود. در ساير ايالات نيز همين شرائط، تحميل مى‏شد و با يك استثناء اعضاى مسلم‏ليگ از دستگاه خارج مى‏شدند (كتاب قائد اعظم ترجمه‏ى سيد غلامرضا سعيدى ص 195).

147 - Sir Stafford Cripps

148 - قائد اعظم ترجمه‏ى فارسى ص 214.

149 - صفحه‏ى 214 و 215 قائد اعظم.

150 - ص 216 قائد اعظم

151 - اين كلمه مركب است از (علامت نفى) و هيمسا (بمعنى بدى و تعددى و اين كلمه از اصول مهم مذهب برهمائى و جائينى است و منظور از آن تعدى نكردن به هر جان دار است.

152 - نهرو و نيز: در آنجا كه با ملالت خاطر از آميخته شدن نهضت هند به مسائل مذهبى (اسلامى و هندوئى) سخن مى‏گويد به اين واقعيت اشاره مى‏كند. عين گفتار وى در اينباره چنين است: حتى بعضى از فورمولها و نظريات گاندى جى هم مرا ناراحت مى‏كرد. مثلا او بارها به عصر راماراج كه يكى از دورانهاى باستانى تمدن هند است، اشاره ميكرد و آن را در نظر مردم همچون يك عصر طلائى جلوه‏گر مى‏ساخت كه دوباره آن را باز خواهند يافت... (زندگى من چاپ اول ص 127).

153 - اين متن گزارش لردالن برو يكى از فرمانروايان انگليسى هند است. براى توضيح بيشتر، بنگريد به صفحات 25 تا 28 همين كتاب.

154 - lord wavll

155 - دولت‏هاى مشترك المنافع بريتانيا،

156 - ما در جزوه‏ئى بنام داورى در مسئله كشمير جزئيات ماجراى غم‏انگيز كشمير را بيان خواهيم كرد.