سرمايه سخن جلد سوم

سيد محمدباقر سبزوارى

- پى‏نوشت‏ها -
- ۳ -


427- سوره انعام، آيه 124.
428- وَ عِبادُ الرَّحمن الذين يمشُونَ عَلَى الاَرضِ هَونا وَ اءِذَا خَاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قَالُوا سَلاما (سوره فرقان، آيه 63)
429- كشف الغمه، ج 3،ص 46.
430- بحارالانوار، ج 25،ص 204، ح 16.
431- مجازات النبويه،ص 390، ح 306.
432- الكافى، ج 1،ص 147، ح 6.
433- سوره انعام، آيه 59.
434- سوره سباء، آيه 3.
435- سوره احقاف، آيه 9.
436- الكافى، ج 1،ص 147، ح 6.
437- سوره اعراف، آيه 188.
438- سوره ذاريات، آيه 23.
439- احتجاج، ج 2،ص 161.
440- احتجاج، ج 2،ص 162.
441- سوره انفال، آيه 72.
442- سوره انعام، آيه 84 - 85.
443- سوره آل عمران، آيه 61.
444- سوره انعام، آيه 75.
445- سوره صافات، آيه 88 - 89.
446- سوره واقعه، آيه 76.
447- سوره نازعات، آيه 1.
448- سوره نازعات، آيه 5.
449- سوره نحل، آيه 16.
450- كراع نام دهى است؛ يعنى اگر مرا به ضيافت خوانند به كراع بروم و لو اهدى الى كراع لقبلت لو دعانى كراع الى كراع لاجبت.
451- عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 1،ص 73، ح 3.
452- نكته اين كه اين تصميم خود را بلند گفت كه مردم بشنوند اين بود كه تصور مى كرد موسى بن جعفر داراى طرفداران جدى است كه از او تا پاى جان دفاع مى كنند و ممكن است فسادى برخيزد و جمعى كشته شوند و براى خليفه ارزان تمام نشود. به حكم سياست مقصود خود را بلند گفت ، تا آزمايش كند اگر افرادى در مقام حمايت بر آيند لحن خود را ملايم كرده و انصراف خود را از اين تصميم اعلام كند و اگر سر و صدايى بلند نشد، مقصود خود را انجام و سوء نيت خود را اجرا كند و در حرم پيغمبر و خانه خدا موسى بن جعفر را براى حفظ مصالح اسلام دستگير سازد! چون زمينه را آماده ديد مهلت نداد، نماز تمام شود.
453- الارشاد، مفيد،ص 240.
454- مقاتل الطالبين.
455- تاريخ يعقوبى، ج 2،ص 145.
456- البداية و النهاية، ج 10،ص 236.
457- بحارالانوار، ج 48،ص 148، ح 22.
458- الارشاد، مفيد، ج 2،ص 231.
459- الارشاد، مفيد، ج 2،ص 231.
460- الكافى، ج 3،ص 323، ح 10.
461- صرف نظر اولى است. نگارنده: به حكم امانت آورده ام.
462- جمال الدين عبدالرزاق.
463- سوره جمعه، آيه 2.
464- سوره آل عمران، آيه 19.
465- سوره بقره، آيه 112.
466- سوره يونس، آيه 10.
467- سوره انعام، آيه 127.
468- سوره واقعه، آيه 25 - 26.
469- سوره بقره، آيه 285.
470- سوره بقره، آيه 2 - 4.
471- الكافى، ج 1،ص 85، ح 1.
472- سوره آل عمران، آيه 103.
473- سوره آل عمران، آيه 105.
474- سوره مريم، آيه 48.
475- الخرائج و الجرائح، راوندى، ج 2،ص 920.
476- الكافى، ج 5،ص 327، ح 2.
477- مستدرك سفينة البحار، ج 11،ص 388.
478- سوره ماعون، آيه 4 - 5.
479- سوره صف، آيه 6.
480- از مختصر الدول.
481- توحيد صدوق مناظرة الرضا عليه السلام.
482- سوره نساء، آيه 46.
483- سوره مائده، آيه 68.
484- سوره مائده، آيه 41.
485- ص 118، سطر پانزدهم.
486- عوالى اللئالى، ج 4،ص 122، ح 203.
487- تفسير الميزان، ج 1،ص 18.
488- سوره يوسف، آيه 108.
489- سوره آل عمران، آيه 164.
490- سوره بقره، آيه 216.
491- سوره انعام، آيه 12.
492- سوره نساء، آيه 165.
493- سوره انعام، آيه 91.
494- سوره فاطر، آيه 24.
495- سوره يونس، آيه 47.
496- غررالحكم، ح 6206.
497- سوره صافات، آيه 6.
498- سوره لقمان، آيه 27.
499- يكى از غلطهاى معروف اين لغت جفت است، كه در اصطلاح فارس زبانان طاق مى دانند. مثلا مى گويند: يك جفت كفش، در صورتى كه دو جفت است؛ زيرا هر كدام جفت ديگرى است. زن و شوهر هر يك جفت ديگرى شده و از اين رو زوجان هستند.
500- سوره ذاريات، آيه 41.
501- سوره مائده، آيه 73.
502- سوره نساء، آيه 172.
503- سوره اخلاص، آيه 1 - 4.
504- سوره نحل، آيه 36.
505- سوره فاطر، آيه 24.
506- سوره انفال، آيه 39.
507- سوره توبه، آيه 33.
508- سوره صف، آيه 12.
509- سوره ص، آيه 5.
510- سوره بقره، آيه 285.
511- سوره آل عمران، آيه 139.
512- سوره مريم، آيه 15.
513- حكيم ميرزا محمود قمى.
514- وسائل الشيعه، ج 7،ص 365.
515- صحيفة سجاديه،ص 204.
516- سوره انبيا، آيه 107.
517- نهج السعادة، ج 6،ص 146.
518- همان،ص 147.
519- سوره ق، آيه 18.
520- بحارالانوار، ج 25،ص 204، ح 16.
521- عيون اخبار، ج 1،ص 262، ح 42.
522- بحارالانوار، ج 94،ص 91، ح 5.
523- اقبال الاعمال، ج 3،ص 303.
524- سوره مريم، آيه 33.
525- سوره مريم، آيه 15.
526- سوره انفطار، آيه 7.
527- سوره نساء، آيه 1.
528- سوره انعام، آيه 98.
529- سوره حجرات، آيه 13.
530- كلمات الامام الحسين عليه السلام،ص 512.
531- سوره آل عمران، آيه 19.
532- سوره اعراف، آيه 23.
533- سوره انبيا، آيه 68.
534- سوره رعد، آيه 28.
535- سوره طه، آيه 12.
536- الخرائج و الجرائح، ج 2،ص 876.
537- تذكرة الفقها، ج 9،ص 390.
538- سمو المعنى فى سمو الذات او اشعة من حياة الحسين عليه السلام، ج 2.
539- احتجاج، ج 2،ص 25.
540- صحيفه سجاديه،ص 7.
541- الذريعه، ج 15،ص 155.
542- سوره اسراء، آيه 23.
543- اين روايت كه از الكافى آورديم، در وافى و كتب مهمه ديگر از اخبار ائمه عليهم السلام نيز موجود است. مرحوم حاج فاضل سبزوارى، در شرح دعاى عرفه نقل كرده و بيان مختصرى هم فرموده اند، از خداوند توفيق مى طلبم كه خود آن كتاب را كه چند سال پيش استنساخ كرده ام، به چاپ برسانم و زينت مطبوعات قرار دهم و متاءسفانه ناتمام مانده و به همين جهت اقدام نشده، ولى بايد بگويم با نقصانى كه دارد ارزش تام را داراست. الكافى، ج 6،ص 13، ح 4.
544- كلمات مكتوبه و مخزونه از معاريف كتب فيض است. چون به يقين نمى دانستم و به حافظه اطمينان نداشتم. نام هر دو كتاب را نگاشتم بى شك در يكى از اين دو ديده ام.
545- من لا يحضره الفقيه، ج 2،ص 612.
546- تحف العقول،ص 159.
547- سوره انعام، آيه 162.
548- سوره مائده، آيه 32.
549- سوره دخان، آيه /10
550- سوره جاثيه، آيه 29.
551- سوره زلزال، آيه 7.
552- سوره زلزله، آيه 8.
553- احتجاج، ج 2،ص 53.
554- احتجاج طبرسى.
555- بستان العوام قطب الدين كيذرى، كتابخانه ملى ملك.
556- يك تن از معاصران كتابى بدين نام ترجمه كرده و از آمريكا آورده است. مقصود نگارنده مقايسه نبود و ليس من مذهبنا القياس، به كار بستن دستورهاى پيشواى چهارم شيعه ما را بى نياز مى دارد.
557- ابوالفتح بستى.
558- بحارالانوار، ج 46،ص 7.
559- سوره انعام، آيه 124.
560- تاريخ يعقوبى، ج 2،ص 306، در همان كتاب و همان صفحه روايت ديگرى نيز در اين زمينه هست.
561- كشف الغمه، ج 1، صلى الله عليه و آله و 208.
562- بحارالانوار، ج 16،ص 288، ح 143.
563- احتجاج، ج 1،ص 326.
564- امالى، طوسى،ص 637.
565- سوره تكاثر، آيه 5 - 7.
566- اقبال الاعمال، ج 3،ص 335.
567- اما السب فسبونى و ما البرائة فلا تبروا منى.
568- سوره فاطر، آيه 28.
569- الغدير، ج 5،ص 151.
570- الكافى، ج 2،ص 87، ح 5.
571- الكافى، ج 2،ص 86، ح 4.
572- اقبال الاعمال، ج 1،ص /159
573- بحارالانوار، ج 46،ص 80.
574- سوره نحل، آيه 83.
575- اين قصيده يكى از شاهكارهاى ادبى به شمار مى رود. به ويژه اگر بديهيات گفته باشد، ولى در بعضى تواريخ ادبى ديده شده كه اين قصيده را درباره امام حسين عليه السلام انشا كرده و در اين جا انشاد كرد و براى يك شاعر توانا چون فرزدق تغيير بعضى تعبيرات و الفاظ و عبارت سهل و آسان است و نگفته نگذارم كه در برخى از كتب ادبى آمده است كه بعضى از ابيات اين قصيده به ويژه فى كفه خيزران الحاقى است.
576- مستدرك سفينة البحار، ج 7،ص 389.
577- سوره نور، آيه 55.
578- سوره انعام، آيه 59.
579- مرحوم حاج فاضل صدر خروى خراسانى، يكى از مفاخر ايروان بود. مى فرمود: خداوند بندگان خود را مجبور كرده كه مختار باشند.
به خاطر دارم كه روزى در حضور مرحوم افتخار الحكما اين جمله را گفتم و از قول حاج فاضل حكايت كردم. استاد مى فرمود: بلى، حضرت شيخ الرييس فرموده اند: اءنّ الانسان لمضطر فى صورة الاختيار.
گفتم: عجبا من چنان مى دانستم كه اين جمله ابتكارى است. فرمودند: واى به حال كسى كه چيزى بگويد كه ديگران نگفته باشند!
580- سوره انسان، آيه 3.
581- سوره رعد، آيه 11.
582- عوائد الايام،ص 246.
583- مستدرك سفينة البحار، ج 7،ص 435.
584- نظر به تماميت علت و عدم جواز تخلف معلول از علت، چنان كه در سلسله نزول نقصى در ترتيب نمى تواند بود، به دستور نيز در سلسله نيز مى بايد نباشد، تا اين كه دايره وجود تمام شود. پس ‍ در اين صورت نظر صادر اول نيز در اين سلسله بايد باشد، به اين معنى كه دو ملكه تامى در سلسله ايجاد هميشه بايد باشد و امام زمان همان شخص است. در اين عصر، اگر گفته از كجا معلوم كه همان شخص معلوم باشد، گوييم، وجود چنين شخص در هر عصرى واجب است. بديهى است كه در زمان ما نيز هست. به قاعده امكان اشرف ثابت و مسلم گرديده است كه جايز نيست وجود ممكن اخس، مگر پس از وجود اشرف و هم مبرهن است كه هر كاملى در هر مرتبه از مراتب حاوى و جامع جميع كمالات سابقه و به عبارت ديگر، عالى داراى جميع فعليات مادون هست، به اضافه شيى زايد. چنان كه حق تعالى حاوى عقل و عقل كل حاوى نفس كل و طبع و ماده تا آخرين مراتب نزول كه مادة المواد است از اول تا به آخر متصل اند وگرنه لازم آيد، خلاء عقلى بى آن باطل است.
585- سوره كهف، آيه 25.
586- سوره عنكبوت، آيه 14.
587- سوره توبه، آيه 33.
588- سوره نساء، آيه 159.
589- المزار،ص 1.
590- سوره انعام، آيه 18.
591- سوره بقره، آيه 20.
592- سوره مائده، آيه 1.
593- سوره حج، آيه 18.
594- سوره بقره، آيه 20.
595- سوره بقره، آيه 193.
596- اكمال الدين و تمام النعمة،ص 331.
597- حياة الحيوان دميرى در لغت البخت و البختى.
598- من لا يحضره الفقيه، ج 3،ص 390، ح 4374.
599- بحارالانوار، ج 52،ص 212، ح 61.
600- كشف الغمه، ج 3،ص 328.
601- از كتاب نزهة الكرام و بستان العوام قطب الدين كيذرى و از كتب نفيسه قديمه است و مورد استفاده علامه مجلسى بود و در چندين مورد از بحار گفتار او را ترجمه كرده و آورده است. كيذر از قرا شهرستان سبزوار است و چون مخدوم بن عربشاه نام استنساخ يا استكتاب كرده است.
از خداوند توفيق مى طلبم كه اين كتاب هشتصد ساله را از پرده احتجاب به در آوردم. چندين سال است دم از احيا زبان فارسى مى زنند و به دعوى طرفدارى، بهره هاى بى حساب مى برند، ولى اين كتاب را به جرم آن كه يك فرد ايرانى مسلمان شيعه نوشته است، در طاق نيسان نهاده و اصلا مى شناسند. عيب مى جمله بگفتى هنرش نيز بگوى. جاى تشكر است كه باز اصل كتاب بر جاى مانده و دو دستى به بيگانگان تقديم نشده و از دستبرد برخى عناصر و يا فضلاى معاصر جان به در برده است.
602- سوره قصص، آيه 8.
603- سوره اسراء، آيه 33.
604- شيخ الرئيس ابوالحسن ميرزا قاجار.
605- سوره اعلى، آيه 14 - 15.
606- شرح اسماء الحسنى، ج 1،ص 66.
607- سوره اعراف، آيه 61.
608- سوره اعراف، آيه 67.
609- سوره اعراف، آيه 104.
610- سوره كهف، آيه 110.
611- سوره انعام، آيه 9.
612- سوره اعلى، آيه 14 - 15.
613- سوره آل عمران، آيه 64.
614- سوره آل عمران، آيه 19.
615- سوره حج، آيه 78.
616- سوره يوسف، آيه 101.
617- سوره آل عمران، آيه 103.
618- سوره انفال، آيه 63.
619- سوره آل عمران، 103.
620- سوره آل عمران، آيه 103.
621- مستدرك الوسايل، ج 8،ص 450.
622- جامع السعادات، نراقى، ج 3،ص 158.
623- الفصول المهمة فى تاليف الامة،ص 12.
624- احياء العلوم، ج 2،ص 139.
625- الفصول المهمه فى تاليف الامة،ص 11.
626- الترغيب و الترهيب، ج 3،ص 454، ح 1.
627- الكافى، ج 2،ص 234، ح 14.
628- نهج البلاغه، حكمت 12.
629- بحارالانوار، ج 74،ص 21، ح 6.
630- كنزالعمال، ج 1،ص 175، با اختلاف.
631- تحف العقول،ص 221.
632- من لا يحضره الفقيه، ج 3،ص 299، ح 4067.
633- الكافى، ج 2،ص 103، ح 1.
634- سوره حجرات، آيه 12.
635- مستدرك الوسايل، ج 8،ص 321.
636- خصال،ص 125.
637- امالى صدوق،ص 130.
638- سوره مؤ منون، آيه 96.
639- سوره فصلت، آيه 34.
640- سوره فصلت، آيه 35.
641- سوره فتح، آيه 29.
642- تفسير الثعالبى، ج 5،ص 437.
643- سوره عنكبوت، آيه 5.
644- سوره انشقاق، آيه 6.
645- الكافى، ج 8،ص 312، ح 486.
646- الكافى، ج 4،ص 87، ح 2.
647- اقبال الاعمال، ج 1،ص 495.
648- سوره رعد، آيه 7.
649- بحارالانوار، ج 98،ص 295.
650- سوره احزاب، آيه 55.
651- سوره زخرف، آيه 55.
652- سوره بقره، آيه 39.
653- سوره صف، آيه 14.
654- سوره محمد، آيه 7.
655- الكافى، ج 1،ص 144، ح 6.
656- همان، ج 2،ص 166، ح 4.
657- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3،ص 361.
658- الكافى، ج 1،ص 473.
659- امالى، طوسى،ص 29.
660- تهذيب.
661- بحارالانوار، ج 47،ص 185، ح 31.
662- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3،ص 374.
663- الانوار البهيئه،ص 156.
664- بحارالانوار، ج 47،ص 186، ح 33.
665- انورى.
666- خصال صدوق.
667- الكافى، ج 2،ص 86، ح 1.
668- الكافى.
669- خصال،ص 355.
670- مستدرك الوسايل، ج 8،ص 314.
671- رجال ما مقانى.
672- ابوفراس.
673- شرح قصيده.
674- در شرح قصيده، مندرجات نامه و طومار را به تفصيل نقل كرده و ما بدين قدر اكتفا كرديم و اين داستان در بحار به طور اجمال چنيننقل شده است: تركه حضرت صادق تصرف كردند و آل عباس ‍ شكايت به هشام بردند و امام عليه السلام در مجلس دفاع، چنين گفت: كه چون پيغمبر اكرم مبعوث به رسالت شدند، ابوطالب فداكارى كرده و در مقام يارى و پيشرفت اسلام از هيچ خدمتى دريغ نداشت ولى عباس....
675- الكافى، ج 1،ص 474، ح 5.
676- همان.
677- الكافى، ج 1،ص 474، ح 5، با اختلاف.
678- الكافى.
679- بحارالانوار.
680- الكافى، ج 5،ص 162، ح 1.
681- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3،ص 362.
682- سوره رعد، آيه 21.
683- محاسن، ج 1،ص 80، ح 6.
684- همان.
685- شقران اعتياد به شرب داشت، بدين جهت كسى به او اعتنا نمى كرد و كمك نمى داد. الكافى، ج 1،ص 475، ح 8.
686- سوره فاطر، آيه 32.
687- تاريخ يعقوبى، ج 3،ص 117.
688- سوره ابراهيم، آيه 24.
689- صحيفه سجاديه،ص 150.
690- سوره بقره، آيه 25.
691- سوره بقره، آيه 124.
692- سوره بقره، آيه 37.
693- سوره آل عمران، آيه 45.
694- سوره انفال، آيه 7.
695- شرح الاسماء الحسنى، ج 1،ص 7.
696- عيون اخبار الرضا، ج 2،ص 55، ح 196
697- صراط المستقيم، ج 2،ص 164.
698- الكافى.
699- همان.
700- معانى الاخبار،ص 106، ح 1.
701- سوره هود، آيه 46.
702- سوره مؤ منون، آيه 101 - 103.
703- مناقب ابن شهر آشوب، ج 2،ص 494؛ عيون الاخبار.
704- مناقب ابن شهر آشوب، ج 3،ص 448.
705- خرائج و الجرائح، ج 2،ص 663، ح 5.
706- صعصعة بن صوحان بر سر قبر اميرالمؤ منين بايستاد و گفت:
هل خبر القبر سائليه ام قر عينا بزائريه
ام هل تراه احاط علما بالجسد المستكن فيه
لو علم القبر من يوارى تاه على كل من يليه
يا موت ماذا اردت منه حققت ما كنت اتقيه
يا موت لو تقبل اقتداء لكنت بالروح افتديه
دهر رمانى بفقد الفى اذم دهرى و اشتكيه
مناقب ابن شهر آشوب، ج 3،ص 97.
707- شرح قصيده.
708- مناقب ابن شهر آشوب، ج 3،ص 452.
709- مناقب ابن شهر آشوب، ج 3،ص 452.
710- مناقب ابن شهر آشوب، ج 3،ص 452.
711- سوره تكاثر، آيه 8.
712- الخصال،ص 496.
713- عيون اخبار الرضا، ج 2،ص 92، ح 30.
714- همان.
715- سوره محمد، آيه 30.
716- الكافى، ج 1،ص 489، ح 7.