تفسير الميزان جلد ۵
سوره نساء  آيات ۱۷۶ - ۷۷ و  سوره مائده آيات ۵۴ - ۱

علامه طباطبايي رحمه الله عليه

- فهرست -


آيات 80 - 77 نساء
ملامت افراد ضعيف از مسلمين كه به حكم قتال اعتراض نمودند، و پاسخ به آنها
مرگ سرنوشتى محتوم است و با فرار از ميدان جنگ و جهاد نمى توان از چنگ آن رهايىيافت
آنچه بنى اسرائيل انجام داد شما مسلمانان هم خواهيد كرد(ع )"
حسنات و خيرات از ناحيه خداى سبحان است و ناگواريها و سيئات از ناحيه خود انسانهااست و در عين حال همه حسنات
گفتارى درباره استناد حسنات و سيئات به خداى تعالى
دائمى و ثابت بودن دسته اى از نيكيها و بديها
خيرات و حسنات عناوين وجودى و شرور و سيئات عناوين عدمى مى باشند
قرآن كريم سيّه و بلاهاى انسانها را به خودشان نسبت مى دهد
اعطاء و انعام خداوند به مقدار ظرفيت و استحقاق هركس و هر چيز است
وجه خطاب به شخص رسول الله صلى الله عليه و آله در: (ما اصابك ...)
بحث روايتى
(درباره شاءن نزول آيه مربوط به استنكاف ازقتال ، بلايا و محنت ها، نسبت به مؤ من و...)
آيات 84 - 81 نساء
پى بردن به حقانيت قرآن با تدبر در آن و نيافتن اختلاف و تفاوت در بيانات آن
ملامت افراد ضعيف الايمان كه شايعات دشمن ساخته را پراكنده مى سازند
توصيه به مؤ منين كه از جوسازان نترسند و فقط از خدا بترسند
وظيفه مؤ منين در مواجهه با شايعات ، ارجاع آنها بهرسول صلى الله عليه و آله و اولى الامر است
احتمالاتى كه درباره مراد از (اولى الامر) در آيه شريفه داده شده است و بيان اينكهوجه صحيح در معناى آن همان است در آيه (اطيعوا الله و اطيعواالرسول ...) گفته ايم
مراد از استثنا در (الا قليلا) و اشاره به اقوالى كه در اين مورد گفته شده است
بحث روايتى
(رواياتى درباره شايعه پراكنى ، مراد از رحمت وفضل خدا در آيه ، ماءمور شدن رسول الله صلى الله عليه و آله بهقتال به تنهايى ...)
آيات 91 - 85 نساء
نهى از شفاعت و وساطت در كار بد (وساطت براى منافقين )
گمراهى منافقين مستند به خدا است و با شفاعت و دلسوزى هدايت نمى شوند
گفتارى در معناى تحيت (اشاره به ريشه استكبارى داشتن تحيات در اقوام و امم غيراسلامى و توضيح و تشريح معناى كلمه (سلام ) كه تحيت مسلمين است )
بحث روايتى
(رواياتى درباره آداب تحيت و رواياتى درباره شاءننزول آيات گذشته )
سلام در اسلام از لسان روايات
سيره ائمه اطهار عليه السلام در خصوص تحيت و سلام
داستان دو قبيله اشجع و بنى ضمره و شاءننزول آيه (ودوّا لو تكفرون كما كفروا...)
حكايت قبيله بنى مدلج و پيمان پيامبر با آنان
آيات 94 - 92 نساء
استثناء (الا خطاء) از (ما كان لمؤ من انيقتل مؤ منا متعمدا) استثناء حقيقى و متصل است
حكم قتل خطائى
آزادى نوعى حيات ، و بردگى نوعى قتل است تهديد سخت به خلود در آتش دربارهكسى كه مؤ منى را عمدا بكشد
بحث روايتى
(درباره شاءن نزول آيات مربوط به قتل عمد وقتل خطاى مؤ من )
رواياتى در ارتباط با قتل عمد و آيه (و منيقتل مؤ منا متعمدّا...)
روايتى در ذيل آيه (ياايهاالذين آمنوا اذا ضربتم فىسبيل الله ...)
آيات 100 - 95 نساء
يكسان نبودن (مجاهدين ) و (قاعدين ) در فضيلت ، و ترغيب و تحريك نمودنمسلمين به پرداختن امر جهاد
بيان شگفتى آيات مربوط به تفضيل مجاهدين بر قاعدين ، از نظر سياق ، و دفعتوهم وجود شائبه تناقض در آن دو آيه
توبيخ كسانى كه بر اثر سلطه مشركين بر آنها از تمسك به دين باز ماندندبخاطر مهاجرت نكردنشان به سرزمينى ديگر
گفتارى در معناى مستضعف
هيچ انسانى فى نفسه بى نياز از عفو الهى نيست
گروهها و طوائف مختلف از مدعيان ايمان ، از لحاظ زندگى در دارالايمان يا دارالشرك واز لحاظ جهاد يا قعود، و يا هجرت ياسكون
بحث روايتى
رواياتى درباره شاءن نزول آيات گذشته
راوايتى در شاءن نزول (و من يخرج من بيته مهاجرا الى اللّه رسوله ثم يدركه الموت...)
رواياتى درباره معناى مستضعفين
آيات 104 - 101 نساء
بيان آيات (مربوط به نماز خوف و حكم نماز مسافر)
در حال نماز، جنگ افزارهايتان را همراه داشته باشيد و جانب احتياط را بگيريد تاغافلگير نشويد(ع )"
نماز در هيچ حالى ساقط نمى شود
بحث روايتى
(رواياتى در ذيل آيات گذشته مربوط به نماز خوف و نماز مسافر و وقت نمازهاىواجب )
حكايت عورث بن حارث و برخورد او با رسول خدا (ص )
نماز خوف و مساءئل مربوط به آن از لسان ائمه اطهار عليهما السلام
رواياتى در ذيل آيه (فليس عليكم جناح اءن تقصروا من الصلاة )
دو روايت در معناى (ان الصلوة كانت على المؤ منين كتابا موقوتا)
آيات 126 - 105 نساء
بيان آهنگ كلى اين آيات و زمينه نزول آنها
نهى پيامبر صلى الله عليه و آله از حمايت و دفاع از خائنين
معناى امر خداوند به رسول الله (ص ) در: (و استغفر الله ...) با توجه به عصمتآن جناب
بيان سه جهت درباره گناهى كه با علم به گناه بودن آن صادر مى شود
آثار و تبعات گناه فقط گريبانگير شخص گنهكار است ، نه غير او
معناى كلمه (خطيبه ) و اشاره به وجه بكار بردن تعابير مختلف درباره معصيت
انزال كتاب بر رسول الله (ص ) و تعليم حكمت به او ملاك در عصمت آن حضرت ومصونيتش از ضرر و ضلالت است
گفتارى پيرامون معناى معصيت
منشاء عصمت نوعى از علم است ، غير از علوممعمول و عادى كه تاءثير غالبى دارند نه دائمى
مراد از انزال و تعليم به رسول الله (ص ) در جمله : (وانزال عليك الكتاب و الحكمة و عملك ...) دو نوع علم است
بيان مراد از (كتاب ) و (حكمت ) و (علمى كه هرگز با آموختن به دست نمىآوردى ) در آيه شريفه فوق
مراد از (سبيل المؤ منين ) كه از اتباع غير آن نهى شده ، اطاعت ازرسول الله (ص ) است
مشاقه و دشمنى با رسول الله (ص ) شرك به خداى عظيم است
وجه اينكه از خدايان دروغين به (اناث ) تعبير شده
بيان حال فريب خوردگان شيطان و عاقبت كار آنها
كرامت نزد خدا بستگى به اعمال دارد و كسى از خداوند طلبكار نيست
مرتكب عمل زشت سزاى خود را مى بيند هم در دنيا و هم در آخرت
عمل كنندگان به بخشى از اعمال صالحه ، چه زن و چه مرد، به شرط مؤ من بودن بهبهشت مى روند
يك شبهه و پاسخ به آن
بحث روايتى
شاءن نزول آيه (انا انزلنا اليك الكتاب بالحق ...)
داستان بشر منافق بر روايت قتادبن نعمان
حكايت زره دزدى و مرد يهودى و نزول آيه انا انزلناه اليك الكتاب بالحق ...
رواياتى در ذيل (لا خير فى كثير من نجويهم ...)
مرگ سرنوشتى محتوم است و با فرار از ميدان جنگ و جهاد نمى توان از چنگ آن رهايىيافت
فرمايشات گهر بار پيامبر اكرم (ص ) در سرزمين تبوك
آيات 134 - 127 نساء
بيان آيات مربوط به زنان و مسائل زن و شوهر و تعدد زوجات
معناى (فتوا) و بيان مراد از آنچه خدا درباره زنان فتوا داده است
اقوال و احتمالاتى كه درباره جمله (و ما يتلى عليكم ) در آيه شريفه گفته شدهاست
مقدار واجب از عدالت بين همسران متعدد كه بايد مرد مراعات كند
دفع توهم اينكه تعدد زوجات در اسلام لغو شده است
معناى جمله : (ان يشاء يذهبكم ايها الناس و ياءت بآخرين )
بحث روايتى
(در ذيل آيات مربوط به احكام ارث و زنان و زناشويى و چند همسرى ...)
سؤ ال ابن اءبى العوجاء از هشام بن حكم وحلّ آن توسط امام صادق (ع )
آيه 135 نساء
بيان آيه شريفه مربوط به گواهى دادن
اشاره به آثار نيكوى شهادت راست و آثار سوء شهادت به دروغ در اجتماع
بحث روايتى
(روايتى درباره سخن حق گفتن مؤ من به مؤ من )
آيات 147 - 136 نساء
معناى جمله (يا ايها الذين آمنوا آمنوا) و اقوالى كه در اين مورد گفته شده است
توبه و مغفرت الهى ؛ طبعا و عادتا شامل كسانى كه براى بار دوم به كفر بگروندنمى شود
احتمالاتى كه در معناى (دور بار ايمان آوردن و سپس كفر ورزيدن ) مى رود
تهديد برخى از مؤ منين كه كافران را دوست و ولى خود مى گيرند و با آنان مجالستو مخالطت مى كنند
مراد از نفى سبيل در جمله : (لن يجعل الله للكافرين على المؤ منين سبيلا)
معناى خدعه منافقين به خدا و خدعه خدا به آنان و ذكر چند صفت از اوصاف منافقين
ترك ولايت مؤ منين و قبول ولايت كفار (نفاق ) است واعمال بد بندگان حجتى است عليه آنان
شرايط از بين بردن ريشه هاى نفاق و رهائى از صفات زشت آن
چهار صفت براى مؤ منين كه از سياق آيه استفاده مى شود
بحث روايتى
(رواياتى درباره : كفر بعد از ايمان ، نفىسبيل ، خدعه خدا، ريا،...)
آيات 149 - 148 نساء
مراد از (دوست نداشتن ) خدا بدگوئى آشكار را، اينست كه در شريعت خود آن رانكوهيده شمرده است
حد مجاز در بدگوئى مظلوم از ظالم
تشويق به عفو نمودن و چشم پوشى كردن از انتقام
بحث روايتى
(رواياتى در ذيل آيه شريفه : (لا يحب الله الجهر بالسوء منالقول ...))
آيات 152 - 150 نساء
ايمان به خدا مستلزم ايمان به همه رسولان است و تفرقه انداختن بين خدا و رسولانشكفر حقيقى است
در خواست اهل كتاب از پيامبر (ص ) كه كتابى از آسمان به ايشاننازل گردد و پاسخ به آنها
جرايمى كه بنى اسرائيل مرتكب شدن و مجازاتهاى كه خداوند به آنان داد
مشتبه شدن امر بر يهود در مورد كشتن و به دار آويختن عيسى (ع )
رفع عيسى (ع ) (به سوى خدا) با روح و جسم او و نوعى تخليص بوده
اقوال مختلف درباره معنى (و ان من اهل الكتاب الا ليؤ منن بهقبل موته )
حضرت عيسى تا به امروز از دنيا نرفته و دوباره باز مى گردد
گفتار زمخشرى و ديگر مفسرين درباره مفاد اين آيه
دو كيفر، يكى دنيوى و ديگرى اخروى كه يهود به خاطر مظالمشان مستوجب آن دو شدند
توجيهات مختلفى كه در مورد اعراب كلمه (المتقمين ) در آيه شريفه گفته شده است
از ميان اهل كتاب (راسخون در علم ) به سبب علم به اينكه وحى به پيامبر اسلام (ص) با وحى به انبياء پيشين فرقى ندارد، به آن حضرت ايمان مى آورند
قيد (بعمله ) در جمله (انزله بعمله ) وحى شيطانها را (از مورد گواهى خدا وملائكه ) خارج مى سازد
بحث روايتى
رواياتى در معناى (و ان من اهل الكتاب الا ليؤ منن بهقبل موته ) رواياتى درباره نزول عيسى (ع ) در هنگام ظهور مهدى (ع )
رواياتى در ذيل (انا اوحينا اليك كما اوحينا الى نوح و النبيين من بعده ) و درذيل (و رسلا لم نقصصهم عليك )
آيات 175 - 170 نساء
با مالكيت مطلقه الهى ، كفر كافران چيزى را از ملك و سلطه خداى سبحان سلب نمىكند
(كلمه ) و (روح ) بودن عيسى (ع )
منزه بودن خداى سبحان از داشتن فرزند و نفى فرزند بودن عيسى (ع ) براى خدا والوهيت او
معناى (برهان ) و مراد از برهان در: (قد جائكم برهان من ربكم )
آيه 176 نساء
بحث روايتى
(در ذيل آيه شريفه مربوط به سهام ارث خويشاوندان ابوين يا پدرى )
آيات 3 - 1 مائده
مضمون كلى آيات سوره مائده
معناى (عقد) و وجوهى كه در بيان مراد از عقود در (اوفوا بالعقود) گفته شدهاست
بحثى پيرامون معناى عقد
حسن وفاى به عهد و قبح نقض عهد از فطريات بشر است و انسان در زندگى فردى واجتماعى بى نياز از عهد و وفاى به آن نيست
اهتمام شارع مقدس اسلام به حرمت عهد و لزوم وفاى به آن
مقايسه اسلام با ديگر سنت هاى اجتماعى در مساءله عهد و وفاى به آن
تحريم خون و سه نوع گوشت
پنج مورد كه همگى مردار محسوب شده و خوردنشان در اسلام حرام است
نهى اسلام از يكى ديگر از سنتهاى جاهليت
معناى (استسقام به ازلام ) كه از آن نهى شده است
جمله (اليوم يئس الذين كفروا من دينكم ) معترضه است و ربطى به صدور وذيل آيه (حرمت عليكم ...) ندارد
منظور از روزى كه كافران از (غلبه بر) دين مسلمانان نااميد شدند چه روزى است ؟
(روز معين ) مورد بحث چه روزى است ؟
احتمال ديگر: روز معين روز نزول سوره مائده است (ع )"
يكى از احتمالاتى كه درباره مراد از (يوم ) در (اليوم يئس الذين كفروا) دادهشده و رد آن
مراد از (يوم ) در آيه شريفه از نظر ما، با دقت نظر در تفسير آيه شريفه
آخرين اميد كافران براى محو دين اسلام ، به مرگ پيامبر (ص ) بسته شده بود
آيه شريفه در مورد ولايت على (ع ) و در روز غدير خم كه قيام دين بهحامل شخصى مبدل به قيام به حامل نوعى شد،نازل گشته است
جمله (فلا تخشوهم و اخشون ) در مقام تهديد است نه در مقام منت گذارى
معناى تمام و كمال و فرق آن دو
مراد از (دين ) و (نعمت ) در (اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى )
آنچه كه انسان با تصرف در آن راه خدا را طى كند نعمت است
دين اسلام از حيث اشتمال آن بر ولايت خدا ورسول و اولياء امر، نعمت است
جمله : (اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى ...) ناظر است بركمال يافتن دين خدا در تشريع ، و تماميت يافتن ولايت نعمت با نصب (اولى الامر)
اضطرار و حكم ثانوى براى خوردن مردار
بحث علمى (در سه فصل )
1 عقايد امتها در مورد خوردن گوشت
افراط و تفريط در مسئله خوردن گوشت
2 چگونه اسلام ، كشتن حيوان را تجويز كرده با اينكه رحم و عاطفه آن را جايز نمىداند؟
اساس شرايع دين و زيربناى آن حكمت و مصالح حقيقتى است نه عواطف وهمى
راءفت و رحمت از مواهب خلقت است ، ولى تكوين آن را حاكم على الاطلاق قرار نداده
3 چرا اسلام حليت گوشت را مبنى بر تذكيه نموده است ؟
رواياتى درباره شاءن نزول جمله : (و لا امين البيت الحرام )
رواياتى درباره شاءن نزول جمله : (ولا امين البيت الحرام )
رواياتى درباره معنى (نيكى ) و (اثم ) درذيل جمله (تعاونوا على البر و التقوى ...)
رواياتى در ذيل آيه مربوط به گوشت هاى حرام و استقسام به ازلام
بحث روايتى ديگر (پيرامون نزول آيه (اليوم اكملت لكم ...) در خصوص ولايتعلى (ع ) در روز غدير خم )
آيه (اليوم ...) شريفه جز مساءله ولايت ، مساءله ديگرى راتحمل نمى كند
بررسى روايات ديگرى كه آيه را به غير مساءله ولايت ربط مى دهند
عمر اكمال دين را متوجه نشده است (ع )"
مراد از كمال دين و تماميت نعمت با توجه به اين روايات
اشكالاتى كه بر قول به اينكه مراد از اكمال دين و اتمام نعمت ،كمال و تمام ظاهرى مى باشد، وارد است
پاسخ به اين توهم كه مراد از اكمال دين ، نجات دادن مسلمين از مزاحمت مشركين است
آيات 5 - 4 مائده
حكم صيد با سگ شكارى
پاسخ به يك سؤ ال در مورد توجه خطاب تكليفى به كفار در آيه شريفه
مراد از (طعام ) در آيه شريفه
آيه شريفه داله بر حليت محصنات از اهل كتاب ، منسوخ نيست
منظور از كلمه (محصنات ) در آيه شريفه
معناى (كفر به ايمان ) عبارت است از تركعمل به مقتضاى ايمان
بيان غرض از تشريع حكم مربوط به زنان كتابيه و زنهار دادن از سقوط درپرتگاه هوا و هوس در معاشرت با اهل كتاب
اقوال و احتمالات نادرستى كه در معناى آيه (اليوماحل لكم الطيبات ...) گفته شده است
بحث روايتى
رواياتى در ذيل جمله (...و ما علتكم من الجوارح مكلبين ) مربوط به صيد با سگشكارى
رواياتى در مورد مراد از حليت طعام اهل كتاب درذيل جمله (و طعامهم حل لكم )
رد اشكالات صاحب تفسير المناز بر علماى خاصه كه حليت حبوبات و نظائر آن را نزداهل كتاب باشد از آيه شريفه فهميده اند
رد استدلال صاحب المنار در بررسى حكم تحريم ذبيحهاهل كتاب
رد گفتار ديگر صاحب المنار در خصوص (تفاوت رفتار اسلام با عرب و غير عرب )
رواياتى در ذيل آيه (والمحصنات من الذين اوتواالكتاب ...)
اشاره به عدم صحت قول به منسوخ شدن جمله (و المحصنات من الذين اتوا الكتاب...) با (لا تمسكوا بعصم الكوافر)
رواياتى درباره معناى (كفر به ايمان ) درذيل جمله (و من يكفر بالايمان فقد حبط عمله )
آيات 7 - 6 مائده
معناى (قيام الى الصلوة ) اراده نماز گزاردن است
وضو شرط نماز است
دستور وضو ساختن
توضيحى در مورد قيد (الى المرافق ) و شستن دست از بالا به پائين ، در وضو
اختلاف در اعراب كلمه (ارجلكم ) و در نتيجه اختلاف در اينكه مسح پا واجب است ياشستن آن
توجيهات نادرستى كه به منظور توجيه برخى روايات مخالف كتاب ، بر آيه وضوتحميل كرده اند
توجيه بى اساس ديگرى براى اينكه شستن پا در وضوء را به گردن آيهبيندازند(ع )"
كتاب خدا بوسيله سنت رسولش نسخ شد(ع )"
امر به تحصيل طهارت با غسل ، بعد از جنايت
پنج نكته در آيه شريفه : (و ان كنتم مرضى اوعلى سفر...)
رعايت ادب در تعبير از قضاى حاجت در جمله : (اوجاء احد منكم من الغائط)
مراد از (لمستم النساء) ملامست حقيقى نيست چنانچه بعضى پنداشته اند
ايراداتى كه بر آيه شريفه گرفته شده پاسخ به آنها
دستور تيمم
مقدار لازم در مسح دست
مراد از نفى حرج در (ما يريدالله ليجعل عليكم من حرج ...)
غرض از تشريع وضوء و غسل و تيمم حصول طهارت معنوى براى انسان است
بحث روايتى
(رواياتى در ذيل آيات مربوط به وضو و تيمم وغسل )
فتواى عمر بد مسح بر
آيات 14 - 8 مائده
ميثاقى كه خداوند از يهود و نصارا گرفت و پيمان شكنى آنان
مراد از توكل بر خدا
نقمت هايى كه به سبب پيمان شكنى به يهود رسيد
پيمان شكنى نصارا و عواقب آن
آيات 19 - 15 مائده
مراد از نور در (قد جائكم من الله نور و كتاب مبين ) قرآن مجيد است
هادى حقيقى خداى سبحان است و رسول و كتاب آلت و وسيله ظاهرى هدايت هستند
راههاى خدائى بسياراند ولى برخلاف راههاى غير خدائى ، همه آن راهها به يك راه(صراط مستقيم ) منتهى مى شوند
در مواردى كه اخراج مردم از ظلمات به نور بهرسول يا كتاب نسبت داده مى شود اذن خدا به معناى رضاى اوست
برهانى بر بطلان اعتقاد مسيحيان به اينكه مسيح فرزند خدا است
يهود و نصارى ادعاى فرزندى حقيقى براى خدا را ندارد، بلكه مدعى اختصاص وتقرب به خدايند
احتجاج با يهود و نصارى و ابطال ادعاى آنان از دو راه : راه نقض و راه اثبات نقيض
مردم به اختلاف مقام و موقعيتى كه نسبت به پروردگارشان دارند، در ابتلاء بهبلايا و مصائب دنيوى بر سه دسته اند
حوادث و بلايا براى مسلمين ، امتحان و براى منحرفين از اسلامنكال و عذاب بوده است
سه مقدمه براى بيان حجت عليه دعوى يهود و نصارا كه مى گفتند خدا راهى به عذابكردن ما ندارد
اعتقاد به محال بودن نسخ و بداء مستلزم محدود دانستن قدرت خداى تعالى است
گفتارى قرآنى ، فلسفى و روايتى درباره طريقه پيشنهادى قرآن كريم براى تفكر
قرآن ، تشخيص فكر صحيح و اقوام را بهعقل فطرى بشر احاله نموده است
خداى تعالى بندگان را به اطاعت كوركورانه ماءمور نكرده است
فطرت انسانها در تشخيص طريقه فكر صحيح يكسان است ، و هيچگاه دستخوش تغييرو تبديل نگشته
طريقه استنتاج از قضاياى اوليه بديهى (طريقه منطقى ) راهى است اجتناب ناپذير
چند نمونه از گفته هاى منكرين منطق و پاسخ به آنها
جواب به اين سخن كه بعضى گفته اند نيازهاى ما در كتاب و سنّت مخزون است پس چهنيازى به نيم خورده كفار؟(ع )"
يكى ديگر از گفته هاى منكرين منطق
خلط فاحشى كه اين گوينده بين فلسفه و كلام مرتكب شده است
پاسخ به آنچه درباره فلسفه و عرفان گفته است
توضيحاتى درباره (مكتب تذكر)
دلايل بطلان مكتب تذكر
منكرين منطق ناخودآگاه منطق را بكار مى گويند(ع )"
در طريقه تذكر نيز خطا واقع مى شود(ع )
سخن (حشويه ) و (مشبهه ) در توجيه طريقه تذكر
نمونه ديگرى از گفتار منكرين منطق و پاسخ به آن
جواب كسانيكه با انكار وجود مقدماتى كلى و دائمى و ثابت ، طريقه منطقى را منكر شدهاند
بيان سه طريق تفكر (برهان ، جدل ، وعظ) در يك آيه قرآن
وجود رابطه بين علم و تفكر با تقوا و عمل صالح به اين معنا نيست كه تقوا طريقىمستقل براى تفكر است
توضيح ارتباط تقوا و رجوع انسان به فطرت حقيقى
آياتى از قرآن كه آثار تقوا را و آياتى ديگر كه آثار بى تقوائى و هواپرستى رادر طرز تفكر انسان بيان مى كنند
اين حقيقت قرآنى كه با تقرب الى الله ، انسان مى تواند به آگاهيهائى خاص دستيابد با سخن ما منافات ندارد
بحث تاريخى
(درباره پيدايش و سير علوم عقليه در ميان مسلمين )
اشاره به وضع علمى مسلمين در عهد رسول الله (ص ) و تحولاتى كه پس از رحلت آنحضرت پديد آمد
عوامل جهل حديث بعد از رحلت پيامبر (ص )
اعراض از اهل بيت (ع ) بزرگترين شكاف در نظام تفكر اسلامى پديد آورد
علم حديث و علم كلام در زمان خلافت عمر و سپس در زمان خلافت اميرالمؤ منين و سپس دردوران بنى اميه
پيدايش دو مسلك كلامى متفاوت : (معتزله ) و (اشاعره )
سبقت شيعه بر اشاعره و معتزله در بحث هاى كلامى
راه يافتن علوم قديميان در ميان مسلمين و علل جبهه گيرى علماى اسلام در برابر افكارجديد
پيدايش مكتب تصوف و رواج آن
دو علت عمده انحطاط متصوفه
بنابر كتاب و سنت و وراى ظواهر شريعت باطنى هست كه راه رسيدن به آن هماناعمل به آن ظواهر است
كوشش هايى كه براى آشتى دادن و جمع بين ظواهر دينى ، فلسفه و عرفان بهعمل آمده است
بحث روايتى
(رواياتى در مورد شاءن نزول آيات گذشته )
آيات 26 - 20 مائده
سه قسم نعمت هايى كه خداى سبحان به بنىاسرائيل ارزانى داشت
مراد از جمله : (و جعلكم ملوكا شما را ملوك قرار داد)
معناى (كتب الله لكم ) در جمله (ادخلوا الارض التى كتب الله لكم )
معناى (جبارين ) در جمله (قالوا يا موسى ان فيها قوما جبارين )
پاسخ جسارت آميز بنى اسرائيل به موسى (ع ) كه به آنان دستور داده بود واردارض مقدس شوند
پاسخ جسارت آميز بنى اسرائيل به موسى (ع ) با خدا بعد از عصيان بنىاسرائيل وجود دارد
بحث روايتى
(رواياتى درباره ملوك بودن بنى اسرائيل و عصيان آنها از امر بهدخول در ارض مقدسه و تيه ايشان )
آيات 32 - 27 مائده
رد اين قول كه مراد از (آدم ) در جمله (نباء ابنى آدم ) آدم ابوالبشر نيست
جواب به اين اشكال كه چرا قرآن كريم قصههابيل و قابيل را منشاء كتابت حكم قاتل در خصوص بنىاسرائيل قرار داده است ؟
معناى (قربان ) و بيان چگونگى علم دو برادر بهقبول شدن قربانى يكى و رد شدن قربانى ديگرى
(حسد) انگيزه اقدام قابيل به قتل برادرش بوده است
ترس از خدا از ارتكاب ظلم جلوگيرى مى كند
آن پسر آدم (ع ) كه كشته شد از افراد متقى و عالم بالله بوده است
پاسخ به دو اشكال كه بر قصه هابيل وقابيل در قرآن وارد شده است
جواب اين اشكال كه جمله (ان تبوء باثمى و اثمك ) با جمله (و لا تزر وازرة و زراخرى ) نمى سازد
معانى ديگرى كه براى جمله (ان تبوء باثمى و اثمكمتحمل شدن گناه من و خودت بشوى ) گفته شده است
معناى جمله : (فطوعت له نفسه قتل اخيه )
جريان قابيل بعد از كشتن برادرش (جنايت و مكافات )
ظلم ظالم ، بالاخره گريبان او را خواهد گرفت
گفتارى پيرامون احساس و انديشيدن
علم ، هدايت است و هر هدايتى از ناحيه خدا است ، پس تمام علوم به تعاليم الهى است
خداى سبحان خالق حواس و ناظم عالم است ، پس معلم بشر خود خداى تعالى است
همه اسباب ظاهرى مستند و منتهى به خدا است و با انكار ضرورت و اثر اسباب ، توحيدكمال نمى يابد
منشاء علوم عملى (علم به بايد و نبايدها) الهام الهى است
الهام الهى متوقف است بر درستى و راستى علوم عقليه كليه (بديهيات ) و آن نيز متوقفاست بر سلامت عقل و فطرت (با تمسك به تقواى دينى )
سه قسم معلومات بشرى و سه طريقه حصول علم براى انسان ، در آيات قرآنى
تخطئه حسيون (كسانى كه فقط به طريقه حسى معتقدند) در قرآن كريم
پاسخ به دو دليل كه براى نادرستى قياسات عقلى محض و درستى صد در صدطريقه حس و تجربه اقامه شده است
قرآن به مردم اجازه نمى دهد كه بدون رعايت دائمى تقوا و ترس از خدا به تفكربپردازند
معناى (اجل ) و بررسى مشاراليه در جمله (و مناجل ذلك ...)
قتل بدون حق ، منازعه با ربوبيت رب العالمين است
اشكالى كه به آيه شده است و گفته اند با جمله : (منقتل نفسا... فكانما قتل الناس جميعا) نقض غرض شده است
بيان مراد از اينكه (كشتن يك نفر همانند كشتن همه انسانها است ) و جواب بهاشكال فوق
معناى جمله : (هر كس يك نفر را زنده كند مانند اينست كه همه مردم را زنده كرده است )
بحث روايتى
رواياتى درباره كشته شدن هابيل و قابيل و كشته شدنهابيل به دست قابيل
روايات عجيب و بى اعتبارى كه در مورد داستان پسران آدم (ع )نقل شده است
رواياتى در بيان مراد از اينكه كشتن يك نفر همانند كشتن همه مردم است
بحث علمى
(يك تطبيق بين داستان هابيل و قابيل در تورات و در قرآن )
آيات 40 - 33 مائده
مراد از (محاربه با خدا و رسول ) در آيه شريفه ،اخلال به امنيت عمومى است بطور مسلحانه
چهار حكم براى محارب
معناى (وسيله ) و امر به ابتغاء وسيله به سوى خدا در جمله : (و ابتغوا اليهالوسيله )
قبول نشدن دو برابر ثروت زمين از كافران ، درمقابل رهائى از عذاب روز قيامت
عذاب ، لازمه بشر و اصل در سرنوشت او است ، و فطرت تالم از آتش در انسانهميشگى است
وجه اينكه در (السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما) (ايدى ) به صورت جمعآمده است
تعليل آمرزيدن سارق تائب به مالكيت مطلقه الهى و قدرت او بر هر چيز
بحث روايتى
رواياتى درباره شاءن نزول آيه شريفه مربوط به حكم محارب ، و كيفيت اجراى آناحكام
چهار مجازات ترتيبى براى محاربين از زبان مبارك امام رضا (ع )
محارب از جهت اينكه محارب و مفسد است كشته مى شود، نه به عنوان قصاص تا با عفواولياء دم كشته نشود
رواياتى در ذيل جمله : (و ابتغوا اليه الوسيلة )
با وضع نصاب در حد سرقت ، خداى تعالى به بندگان تخفيف داده و ترحم فرمودهاست
استدلال قوى امام جواد (عليه السلام ) در مورد مقدارى كه بايد از دست دزد قطع شود، ومحكوم شدن فقهاى دربار معتصم
آيات 50 - 41 مائده
بيان زمينه سياق اين آيات شريفه و ارتباط اجزاى آنها با يكديگر
معناى (سحت ) در جمله (اكالون للسحت )
قرآن وجود حكم خدا را در تورات فعلى تصديق مى كند، همانطور كه محرف بودن آنرا اعلام نموده است
تورات ، متناسب با استعداد بنى اسرائيل ،مشتمل است بر مقدارى از هدايت نه كل هدايت
ترس و طمع مانع بيان آيات الهى و احكام خدا نشود
تشريع احكام قصاص
در قرآن جزئيات نزول انجيل بر عيسى (ع ) ذكر نشده است
مراد از (هدى ) بودن تورات و انجيلاشتمال آنها بر معارف اعتقاديه است و مراد از نور بودنشان شرايع و احكام آنها است
معناى كفر كسى كه بدانچه خدا نازل فرموده حكم نكند
معناى كفر كسى كه بدانچه خدا نازل فرموده حكم نكند
تصديق تورات و انجيل با اعتقاد به منسوخ گشتن وتكميل آنها با قرآن منافات ندارد
گفتارى پيرامون معناى شريعت
(دين ) معنائى عمومى تر از (شريعت ) دارد، شريعت نسخ مى شود ولى دينقابل نسخ نيست
معناى كلمه (ملت ) و نسبت آن با (شريعت ) و (دين )
علت اختلاف شرايع اين است كه غرض اصلى از شرايع ، امتحانهاى امتهاى مختلفالاستعداد در ادوار مختلف است
عصمت پيامبر (ص ) به معناى مختار نبودن او دراعمال نيست
روى گرداندن مردم از رسول الله (ص ) و دعوت او، نبايد موجب غصه خوردن پيامبر(ص ) گردد
بحث روايتى
قضيه گفتگوى ابن صوريا (از احبا يهود) بارسول الله (ص ) در ذيل آيه : (لا يحزنك ...)
وجود حكم رجم و حكم قصاص در تورات فعلى
رواياتى درباره مراد از (سحت )
عدم نسخ آيه : (فاحكم بينهم او اعرض عنهم ) با جمله (و ان احكم بينهم بماانزل الله )
استدلال لطيف امام صادق عليه السلام به آيه : (انا انزلنا التورية ...) در موردعلومى كه شايسته مقام امامت است
رواياتى در مورد حكم نكردن به ما انزل الله
درگذشتن از جانى موجب بخشودگى گناهان مى شود
آن قاضى كه هم به حق آگاه باشد و هم به حق قضاوت كند،اهل بهشت است
آيات 54 51 مائده
معناى (اخذ) و (ولاء ولايت )
اقوال مفسرين درباره اينكه مراد از ولايتى كه در (لا تتخذوا اليهود و النصارىاولياء) از آن نهى شده كدام ولايت است
حادثه خارجى (شاءن نزول ) عموميت و اطلاق آيات قرآنى را محدود نمى سازد
شواهدى بر اينكه ولايت منهى عنه ، ولايت مودت و محبت است نه ولايت حلف (هم پيمانى )
يهود و نصارا در مقابل اسلام و مسلمين يك دست و هماهنگ مى باشند
منظور از ملحق شدن مسلمانى كه يهود و نصارا را ولى بگيرد به يهود و نصارا
آيه شريفه ناظر بر منافقين اصطلاحى نيست
مراد از (فتح ) در جمله (فعسى الله ان ياءتى بالفتح ) كدام فتح است ؟
گفتارى در معناى بيمارى دل (مرض قلب )
بيمار دلان غير از منافقين هستند
وجه اشتراك منافق و بيمار دل
شباهت بين بيمارى دل و بيمارى هاى جسمانى
بيان ارتباط آيه : (و من يرتدكم منكم ...) با آياتقبل
در آيه شريفه (فسوف ياءتى الله بقوم ...) پيشگويى غيبى شده است
نقطه افتراق مهم بين كلام الهى و كلام بشرى
آنچه از اطلاق كلام خداوند استفاده مى شود
مراد از (قوم ) كه خداوند وعده آمدن آنان را داده است ، اشخاص نيستند
كسانى كه خدا دوستشان دارد مبرا از رذائل و متصف بهفضائل هستند
بحث روايتى
رواياتى در مورد شاءن نزول آيات مربوط به دوست گرفتن يهود و نصارا
بيان عدم ارتباط آيات شريفه با قصه عبادة بن صامت و عبدالله بن ابى
منظور از (قومى كه مى آيند و در برابر مؤ منين متواضع و در برابر كفارشديدند) امام على (ع ) و اصحاب اويند
روايات ديگرى در مورد مراد از قومى كه در آيه آمده است
رد سخن مفسرى كه گفته است آيه شريفه عام است و اختصاصى به قومى خاص ندارد
گفتارى قرآنى و روايتى
(درباره اهميت مساءله نهى از تولى كفار در خطاب الهى ، و مضامين بلندى كه در وصفقومى كه در آيه آمده است وجود دارد)
روايتى از رسول الله (ص ) متضّمن اخبار از اوضاع واحوال مردم در آخرالزمان
روايتى مشروح از امام صادق عليه السلام در همين باره