معارف اسلام در سوره يس

آية الله االعظمی حسين مظاهری

- پى‏نوشت‏ها -
- ۳ -


(1) - ـ اسفار اربعه ج9، ص348.
(2) - ـ شفا ـ الهيات، فصل 2، مقاله 10، ص441.
(3) - ـ شبيه همين بيان را در اشارات (ج3، صفحه 371ـ373) و در شفاء (مبحث الهيات، فصل2، ص442) عنوان نموده است.
(4) - ـ سوره ابراهيم، آيه 10 رسولان در جواب آنها گفتند آيا در هر چه شك كنيد، در خدا هم كه آفريننده آسمان و زمين است، شك توانيد كرد؟ خدا شما را  به مغفرت و آمرزش از گناهان مي‌خواند و (عقوبت) شما را به تأخير مي‌اندازد تا اجل معين ...
(5) - ـ سوره جاثيه، آيه 23 «(اي رسول ما) آيا نديدي آنكه هواي نفسش را خداي (معبود) خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه ساخته و مهر بر گوش و دل او نهاده و بر چشم وي پرده ظلمت كشيده، پس او را بعد از خدا چه كسي هدايت خواهد كرد؟ آيا متذكر (اين معني) نمي‌شويد؟»
(6) - ـ سوره يس، آيه 60 و 61.
(7) - ـ نوادرراوندي، ج5، ص4.
(8) - ـ سوره مجادله آيه 11 «اي اهل ايمان هرگاه شما را ‌گفتند كه در مجالس خود جاي را بر يكديگر فراخ داريد امر خدا را بشنويد و براي نشستن مكان بالاتر و نزديك‌تر به پيامبر، تنازع و تزاحم مي‌كند) تا خدا بر توسعه (مكان و منزلت) شما بيفزايد و هرگاه گفتند كه از جاي خود (براي توسعه مجلس يا كار خير ديگري) برخيزد، باز هم حكم خدا را اطاعت كنيد كه مقام اهل ايمان و دانشمندان عالم (در دو جهان) رفيع مي‌گرداند و خدا به هر چه (از نيك و بد) كنيد، آگاهست»
(9) - ـ اِنَّ هِشامَ‌بنَ حَكَمْ لَمّا دَخَلَ عَلَي الصّادِقِ عَلَيهِ السَّلامَ بِمِني وَ هُوَ غُلامُ اَوَّلُ مَا اختلَطَ عارِضاهُ وَ في مَجْلِسِهِ شُيُوخُ الشَّيعة فَرَفعَهُ عَلي جَماعَتِهِمْ وَ لَيْسَ فيهِم اِلاّ مَِنْ هُوَ اكْبَرُ سِناَ فَلَمّا رَاي اَبُو عَبْدِالله عَليه السَّلامُ اِنَّ ذلِكَ الفِعْلِ كَبُرِ عَلَي اصحابِهِ قالَ: هذا ناصِرُنا بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ وَ يَدِهِ (سَفينة‌البحار، محدث قمي، ماده هشتم)
(10) - ـ هشام از حضرت امام صادق(ع) سؤال كرد: دليل توحيد و اينكه خدا يكي است چيست؟ حضرت فرمودند: متصل بودن تدبير (عالم) و تمام بودن ساخت (عالم وجود)، چنانچه خداوند متعال فرموده است: اگر در عالم به جز پروردگار يكتا، ‌خداياني وجود داشت، همانا خلل و فساد عالم را فرا مي‌گرفت (سوره انبياء آيه 22) تفسير نورالثقلين، ج3، ص418).
(11) - ـ سوره تكوير آيه 1و2، ترجمه: (اي رسول ما يادآر) هنگامي كه خورشيد تاريك شود و ستارگان تيره كردند (و فرو ريزند)
(12) - ـ براي آيه شريفه: لوكان فيها الهه الا الله لفسدتا» تقريرهاي مختلفه‌اي نموده‌اند، كه بعضي از آنها بر برهان صد يقين دلالت دارد، بعضي‌ها بر برهان وحدت دلالت دارد و بعضي تقريرها هم دلالت بر همين جمله‌اي دارد كه از حضرت صادق(ع) نقل شد.
(13) - ـ ممكن است در بعض تفاسير ببينيد كه يك نشانه و يك برهان براي اين كه مرده‌ها را زنده مي‌كنيم آن است كه زمين مرده را زنده كرده و از آن دانه‌اي كه روزي خلق مي‌شود مي‌رویانيم. اين بيان با گفتاري كه عرض شد آيه يعني نشانه براي وجود خدا و قدرت خدا هيچ تنافي ندارد چرا كه آنان كه شك در معاد و رستاخيز دارند اين شك ناشي از اين است كه خدا را قادر نمي‌دانند ولي خدايي كه قادر است زمين مرده را زنده كند و حيات دهد و موجودات ذي‌حيات از خاك برون آرد مي‌تواند انسان مرده را هم زنده كند. در واقع شك در معاد، ناشي از خدانشناسي است و گرنه اگر خدا را قادر بدانيم شكي باقي نمي‌ماند، كه مي‌تواند مرده را هم حياتي ديگر دهد.
(14) - ـ سوره واقعه آيه 63 ترجمه: آيا شما آن (گياه) را رويانديد يا ما روياننده آن هستيم؟
(15) - ـ سوره انعام آيه 91.
(16) - ـ سورة‌ عبس، آيه 17 اي كشته باد انسان (بي‌ايمان) چرا تا اين حد كفر و عناد مي‌ورزد.
(17) - ـ سوره تغابن، آيه 1 «هر چه در آسمان‌ها و زمين است تسبيح خدا مي‌گويد ستايش و حكومت مخصوص ذات اوست»
(18) - ـ سوره اسراء‌، آيه 44 ترجمه: آسمان هفتگانه و زمين و هر كه در آن است همه تسبيح او گويند چيزي نيست مگر اينكه به سپاس او تسبيح گويد و ليكن شما درك تسبيح آنان نمي‌كنيد تحقيقاً او بردبار بخشنده است.
(19) - ـ سوره سبا، آيه 10 «و ما حظ و بهره داود را به فضل و كرم خود، كاملاً افزوديم و امر كرديم كه اي كوهها و اي مرغان، شما نيز با تسبيح و نغمه الهي داود هم آهنگ شويد و آهن سخت را (چون موم) به دست او نرم گردانيديم»
(20) - ـ سوره مؤمنون، آيه 91 «منزه است خداي تعالي از آنچه توصيف شود»
(21) - ـ سوره يس، آيه 65. «امروز است كه بر دهان آن كافران مهر خموشي نهيم و دستهايشان با ما سخن گويد و پاهايشان به آنچه كرد‌ه‌اند گواهي دهد.»
(22) - ـ سوره فصلت آيات 20 و 21 «تا چون همه (دشمنان خدا) بر دوزخ رسند آن هنگام گوش‌ها و چشم‌ها و پوست بدن‌ها به جرم و گناه آنها گواهي دهند. و آنها به اعضاء بدن گويند (اي عجب شما كه زبان گويا نداشتيد) چگونه بر اعمال ما شهادت داديد. آن اعضاء در جواب گويند خدايي كه همه موجودات را به نطق آورد ما را نيز گويا گردانيد و او شما را نخستين بار آفريد. پس باز هم به سوي او بر مي‌گرديد.
(23) - ـ سوره حجر، آيه 22. «و ما بادهاي آبستن كن رحم طبيعت را فرستاديم و هم باران را از آسمان فرود آورديم تا به آن آب، شما و نباتات و حيوانات شما را سيراب گردانيديدم (وگرنه) شما نمي‌توانستيد (آبهاي موردنياز خود را در هر جاي زمين از كوه و بيابان و دره و صحرا) ذخيره نموده و جاري سازيد.»
(24) - ـ سوره روم آيه 21. ترجمه:‌ «و يكي از نشانه‌هاي (لطف) الهي آن است كه براي شما از جنس  خودتان جفتي بيافريد كه در بر او آرامش يافته و با هم انس گيريد و بين شما رأفت و مهرباني برقرار فرمود. در اين امر نيز براي مردم با فكرت ادله علم و حكمت حق آشكار است.
(25) - ـ اگر اين نظم و حركت دقيق الكترون‌ها را به دور هسته مركزي به هم بزنند و كوچكترين خللي به حركت آن وارد شود، عالم را به آتش مي‌كشد كه يك نمونه آن در هيروشيما انجام گرفت. پس وجود اين نظم دروني و استحكام آن،  خود دليل روشني است بر وجود خالقي قادر، مدبر و حكيم.
(26) - ـ سوره شوري، آيه 19 ترجمه: خدا را بر بندگان لطف و محبت بسيار است.
(27) - ـ و الانعام خلقها لكم فيها دفءٌ و منافع و منها تاكلون. و لكم فيها جمالٌ حين تريحون و حين تسرحون. و تحمل اثقالكم الي بلدٍ لم تكونوا بالغيه الا بشقّ الانفس انّ ربّكم لرؤفٌ رحيم. والخيل و البغال و الحمير لتركبوها و زنيةً و يخلق ما لا تعلمون. (سوره نحل، آيه 8). ترجمه: و چهارپايان را براي انتفاع شما نوع بشر خلقت كرد تا از خود به موي و پشم آنها دفع سردي و گرمي كرده و فوائد بسيار ديگر بريد و از شير و گوشتشان غذاي ماكول سازيد. و هنگامي كه شبانگاه برگردند يا صبحگاه به چرا بيرون روند، زيب و افتخار شما باشند يا از كرك و پشم آنها تجمل و انواع لباسهای فاخر تهيه كنيد و بارهاي سنگين شما را كه جز به مشقت بسيا نتوانید برد، از شهري به شهر ديگر برند كه خدا درباره شما رؤف و مهربان است.
(28) - ـ سوره ابراهيم، آيه 32. «(خداست آنكه) كشتي‌ها را به امر خود به روي آب دريا جاري ساخت»
(29) - ـ سوره جاثيه آيه 12 آن خداست كه براي شما دريا را مسخر گردانيد تا كشتي به امر خدا آسان در آب جاري شود و از آن (به تجارت و سفر) از فضل روزي طلبيد، باشد كه شكر نعمتش بجاي آريد.
(30) - ـ مجمع‌البيان، طبرسي ره، ج8، ص427.
(31) - ـ سوره اعراف آيه 179 ترجمه: و محققاً بسياري از جن و انس را براي جهنم واگذارديم (كه آنها به سوء اختيار، خود جهنم پليدي واخلاق و اعمال زشت و افكار و عقايد فاسد را برگزيدند) چه آنكه آنها را دل‌هايي است بي‌ادراك و معرفت و دلهايي است بي‌نور بصيرت و گوش‌هايي ناشنواي حقيقت، آنها مانند چهارپايان بلكه بسي گمراه‌ترند زيرا قوه ادراك مصلحت و مفسده داشتند و به او عمل نكردند. آنها همان مردمي هستند كه (از خدا و قيامت) غافل شدند.
(32) - ـ سوره اعراف آيه 176 ترجمه: مثل او و حكايت حال او به سگي ماند كه اگر او را تعقيب كني يا به حال خود واگذاري به عوعو زبان كشد. اي رسول ما اين است حكايت مردمي كه آيات خدا را بعد از علم به آن تكذيب كردند.
(33) - ـ سوره يس، آيه 7.
(34) - ـ قتل عام مردم مدينه توسط لشكريان يزيد.
(35) - ـ سوره كهف، آيات 103 و 104 ترجمه: (اي رسول ما) به امت بگو كه مي‌خواهم شما را زيانكارترين مردم آگاه سازم. زيانكارترين مردم آنها هستند كه عمرشان را در راه حيات دنياي فاني تباه كردند و به خيال باطل، مي‌پنداشتند نيكوكاري مي‌كنند.
(36) - ـ سوره مجادله، آيه 18، ترجمه: روزي را (به يادآر) كه خدا همه آنها را (براي انتقام) برانگيزد و چنانكه براي شما قسم ياد كردند، براي خدا هم به دروغ سوگند مي‌خورند و مي‌پندارند كه اثري براي آنها خواهد داشت، اي اهل ايمان بدانيد‌ كه آنها (بسيار مردم منافق و) دروغگو هستند.
(37) - ـ ترجمه: امام محمدباقر(ع) فرموده‌اند توبه كننده ازگناه، مثل كسي است كه گناه نكرده است (كنزالعمال، خ10174، خ 11075، 11076) و بحارالانوار از اصول كافي، ج6، ص41.
(38) - ـ سوره مريم آيه 60‌ ترجمه: آگاه باشند كساني كه توبه كنند و عمل صالح انجام دهند داخل بهشت مي‌شوند و هيچ در حق آنها ظلم نمي‌شود.
(39) - ـ سوره فرقان آيه 70 ترجمه: آگاه باشيد كساني كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند خداوند بدي و گناهانشان را به خوبي‌ها بدل مي‌كند و خداوند بخشنده مهربان است.
(40) - ـ سوره انعام، آيه 160.
(41) - ـ سوره جاثيه، آيه 23 ترجمه: آيا ديدي آن را كه هواي نفس او معبودش شد و خدا هم او را بر علمش گمراه كرد.
(42) - ـ سورة يونس، آيه 23 ترجمه: اي مردم (بدانيد) شما هر ظلم و ستم منحصراً به نفس خويش كنيد در پي متاع فاني دنيا، آنگاه در آخرت كه به سوي ما باز مي‌گرديد شما را به آنچه (از نيك و بد كرده‌ايد آگاه مي‌سازيم (و هر كس را به كيفر اعمالش مي‌رسانيم)
(43) - ـ روي الحلبي عن ابي‌عبدالله(ع): قال: معناه اتقوا ما بين ايديكم من الذنوب و ما خلفكم من العقوبة (مجمع‌البيان، ج8، ص427).
(44) - ـ نتيجه را بگير و مقدمات را رها كن يعني مقدمات رحمت اميد و شوق و ... در خداي تعالي نيست ولي محبت و رأفت هست، چون «لعل» به معني اميد است كه مورد مرحمت او واقع شويد ديگر در خداي تعالي اميد و ... نيست بله رحمت و مهرباني و ... هست كه نتيجه اين مقدمات است.
(45) - ـ بحارالانوار، ج68، ص264.
(46) - ـ ترجمه: هر كه صبح كند در حالي كه همتش برآوردن حوائج مسلمين نباشد مسلمان نيست (كافي ج2، ص163، خ1).
(47) - ـ سوره ماعون، ترجمه: (اي رسول ما) آيا ديدي آن كس را (يعني وليدبن‌مغيره) كه روز جزا را انكار مي‌کرد، اين همان شخص (بي‌رحم) است كه يتيم را از خود (به قهر) مي‌راند و كسي را بر اطعام فقير (خاك‌نشين) ترغيب نمي‌كند. پس واي بر آن نمازگزاران. كه دل از ياد خدا غافل دارند. همانانكه (اگر طاعتي كنند) به ريا و خودنمايي كنند و زكات و احسان را از فقيران منع كنند.)
(48) - ـ ـ سوره ماعون، ترجمه: (اي رسول ما) آيا ديدي آن كس را (يعني وليدبن‌مغيره) كه روز جزا را انكار مي‌کردی، اين همان شخص (بي‌رحم) است كه يتيم را از خود (به قهر) مي‌راند و كسي را بر اطعام فقير (خاك‌نشين) ترغيب نمي‌كند. پس واي بر آن نمازگزاران. كه دل از ياد خدا غافل دارند. همانانكه (اگر طاعتي كنند) به ريا و خودنمايي كنند و زكات و احسان را از فقيران منع كنند.)
(49) - ـ مرحوم محدث قمي در كتاب فوائد الرضويه شبيه همين بيان را از مرحوم سيدبحرالعلوم، در ذيل خاطرات ايشان نقل فرموده‌اند.
(50) - ـ سوره فجر آيه 14 اي رسول خدا تحقيقاً پروردگار تو در كمين‌گاه است.
(51) - ـ سوره نور، آيه 32 ترجمه: و البته بايد مردان بي‌زن و زنان بي‌شوهر و كنيزان و بندگان خود را به نكاح يكديگر در آوريد (تا ميان مؤمنين مرد بي‌زن و زن بي‌شوهر باقي نماند و از فقر مترسيد كه) اگر مرد و زني فقيرند خدا به لطف خود آنان را بي‌نياز خواهد فرمود كه خدا به احوال بندگان آگاه و رحمتش وسيع (و نامتناهي) است.
(52) - ـ سوره زخرف آيه 32 ترجمه: آيا آنها (كفار و مشركين) بايد فضل و رحمت خداي را تقسيم كنند؟ (هرگز نه) ما خود معاش و روزي آنها در حیات دنيا تقسيم كرده‌ايم و بعضي را بعضي برتري داده‌ايم تا بعضي از مردم بعضي ديگر را مسخر خدمت كنند (و غافلند كه بهشت داروسراي) رحمت خدا از آنچه (از مال دنيا) جمع مي‌كنند بسي بهتر است.
(53) - ـ عن النبي(ص): اِنَّ المُؤمِنَ يُعرَفُ فِي السَّماءِ، كما يَعْرِفُ الرَّجُلُ اَهْلَهْ وَ وَلَدهُ، وَ اِنَّهُ لَاَكْرَمُ عَلي الله عَزوجَلَّ مِنْ مَلَكٍ مُقَّرَبِ (بحارالانوار، ج68، ص19).
(54) - ـ بحارالانوار، ج68، ص16.
(55) - ـ سوره قيامت، آيات 1 و 2 قسم نمي‌خورم به روز قيامت و قسم نمي‌خورم بجان ملامت كننده (چرا كه واضح است حتماً برانگيخته خواهيد شد)
(56) - ـ سوره مائده «كسانيكه به آنچه خداوند نازل فرمود حكم نكنند آنان خود كافرند» (آيه 44) «... آنها ظالمند» (آيه 47).
(57) - ـ سوره بقره، آيه 4. «و آنان به عالم آخرت يقين دارند»
(58) - ـ سوره يوسف‌، آيه 24 «آن زن از فرط ميل با آنكه از يوسف جواب رد و امتناع شنيد باز در وصل او اصرار و اهتمام كرد و اگر لطف خاص خدا و برهان روشن حق، نگهبان يوسف نبود او هم به ميل طبيعي اهتمام مي‌كرد»
(59) - ـ سوره يوسف، آيه 33. ترجمه: «يوسف عرض كرد پروردگارا زندان را بيشتر مايلم از آنچه اينان مرا با آن دعوت مي‌كند، اگر مكر آنان را از من دور نسازي به آنها تمايل يافته و از نادانان مي‌شوم»
(60) - ـ سوره قيامت، آيه 1 تا 5 «چنين نيست، قسم به روز (بزرگ) قيامت. و قسم به نفس پر حسرت و ملامت. آيا آدمي پندارد كه ما ديگر ابداً استخوانهاي (پوسيده) او را باز جمع نمي‌كنيم. بلي ما قادريم كه سر انگشتان او را هم درست گردانيم. بلكه انسان مي‌خواهد (آنچه از وعده بهشت و دوزخ كه خدا فرموده همه را تكذيب كند و) هر چه از عمر او در پيش است، همه را به فجور و هواي نفس گذراند.
(61) - ـ سوره مؤمنون آيه 100 «و از عقب آنها عالم برزخ است تا روزي كه برانگيخته شوند»
(62) - ـ الحكمة المتعاليه في الاسفار الاربعه، ج9، باب 11، ص185 تا 218.
(63) - ـ فنقول يجب ان يعلم ان المعاد ما هو منقول من الشرع و الا سبيل الي اثباته الا من طريق الشريعه و تصديق خيرالنبوة، كتاب الشفاء، الهيات ص423.
(64) - ـ سوره مؤمنون، آيه 115. ترجمه: آيا مي‌پنداريد كه ما شما را عبث (و بيهوده) خلق كرديم و به سوي ما بر نمي‌گرديد.
(65) - ـ سوره ص، آيه 27 «و آسمان و زمين و آنچه بين اين دو است را باطل خلق نكرديم. اين پندار كساني است كه كافر شده‌اند»
(66) - ـ سوره اسري، آيه 71 «(اي رسول ما به يادآر) روزي كه ما هر گروهي از مردم را با پيشوايشان دعوت مي‌كنيم»
(67) - ـ درباره اين آيه شريفه روايات متعددي در بحارالانوار، ج8 از صفحه 9 تا 16 آمده است.
(68) - ـ عَنِ النّبي(ص) اَلا و مَنْ اَحَبَّ عَلياً جازَ عَلي الصِّراطِ‌ كَالْبَرْقِ الخاطِف، اَلا وَ مَنْ اَحَبَّ عَليّا كَتَبَ الله لَهُ بَرائَةٌ مِنَ النّارِ وَ جَوازاً عَلي الصِّراطِ وَ اَماناً مِنَ العَذابِ وَ لَمْ يَنْشرْلَهُ ديوانٌ وَ لَمْ يَنْصِبْ لَهُ ميزانٌ وَ قيل لَهُ ادْخِلُ الجَنَّةَ بِلاحِسابٍ. اَلا وَ مَن اَحَبَّ الَ‌مُحَمَدٍ اَمِنَ مِنَ الحِسابِ وَ‌ الميزانِ وَ الصِّراطِ اَلا وَ مَنْ ماتَ عَلي بُغْضِ الِ مُحَمَّدٍ لَمْ يَشُمَّ راتِحَةَ الجَنَّةِ (فضائل الشيعه، صدوق ره ص3) پيامبراكرم صلوات‌الله عليه و آله فرمودند: آگاه باشيد كسي كه علي(ع) را دوست بدارد مثل برق جهنده از صراط مي‌گذرد. آگاه باشيد كسي كه علي(ع) را دوست بدارد نجات از آتش براي او حتمي است و براي اوست گذشتن از روي صراط و در امان است از عذاب و نامه عمل او باز نمي‌شود و او را در مقابل ميزان قرار نمي‌دهند و به او گفته مي‌شود بدون حساب به بهشت وارد شو. آگاه باشيد كسي كه آل‌محمد«صلوات‌الله عليهم اجمعين» را دوست بدارد از حساب و ميزان و صراط در امان است آگاه باشيد كسي كه بميرد با دشمني آل‌محمد (صلوات‌الله عليهم اجمعين) بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد.
(69) - ـ سوره مدثر، آيات 8ـ10 ترجمه: تا آنگاه كه صور (اسرافيل) را بدمند. آن روز بسيار سختي است. كافران را هيچ‌گونه راحتي و آسايش نيست.
(70) - ـ سوره زمر، آيه 68 ترجمه: «و در صور دميده شود تا جز آنكه خدا بقاء او را خواسته هر كه در آسمانها و زمين است، مدهوش مرگ شود. آنگاه بار ديگر در صور دميده شود كه ناگاه همه خلايق برخيزند و نظاره كنند.
(71) - ـ مرحوم علامه مجلسي درباره صور ونحوه آن حدود 16 روايت آورده و ضمناً رد و ايراداتي همراه با نظريات علماء نيز بيان فرموده‌اند. (بحارالانوار، ج6،‌ ص316 تا 326)
(72) - ـ سوره مؤمنون آيات 99 و 100 ترجمه: (كافران در جهل و غفلتند)‌‌‌ تا آنگاه كه مرگ يكي از اينها فرا رسد گويد بارالها مرا به دنيا بازگردان تا شايد به تدارك گذشته عملي صالح بجای آورم: (كه او خطاب مي‌شود) هرگز! اين كلمه (مرا بازگردان) را از حسرت همي گويد (و ثمري نمي‌بخشد) و به دنبال (مرگ) عالم برزخ است تا روزی كه برانگيخته شوند.
(73) - ـ‌ اگر كمي توجه كنيد و مي‌بيند موقع بيداري، يكي موقع مرگ و ورود به عالم برزخ است و يكي هم خروج از عالم برزخ و ورود به عالم قيامت است.
(74) - ـ في تفسير علي‌بن‌ابراهيم حَدَّثَني اَبْي عَن ابْنِ اَبي عُمَيرٍ عن عُبَيدبن زُرارَة قالَ: سَمِعْتُ اَبا عَبْدِالله صَلَواتُ الله عَلَيْهِ يَقُولُ: اِذا اَمات الله اَهْلَ الاَرْضِ لَبثَ كَمِثْلِ ما خَلَقَ الله الخَلْقَ وَ مِثْل ما اَماتَهُمْ وَ اَضْعافُ ذلِكَ: ثُمَّ اَماتَ اَهْلِ سَماءِ الدُّنْيا ثُمَّ لَبِثَ مِثْلَ ما خَلَقَ  الله الخَلْقَ وَ مِثْلَ ذلِكَ كُلِّهِ وَ اَضْعافُ ذلِكَ ثُمَّ يَقُولُ الله عَزَّوَجَلَّ: «لِمَنِ المُلْكُ اليَوم»؟ فَيَرُدُّ عَلي نَفْسِهِ «لِلّهِ الواحِدِ القَهار» اَيْنَ الجَبّارُونَ؟ وَ اَيْنَ المُتَكَبِّروُنَ؟ وَ اَيْنَ الَّذينَ ادَّعوُا مَعي اِلهاً آخر و نَحْوِهِم؟ ثُمَّ يَبْعَثُ الخَلْقَ (تفسير علي‌بن‌ابراهيم 585‌ ـ 584) در تفسير علي‌بن‌ابراهيم از عبيد پسر زراره نقل مي‌كند كه گفت: شنيدم امام صادق صلوات‌الله عليه مي‌فرمودند: وقتي خداي تعالي اهل زمين را مي‌میراند، به اندازه زماني كه از خلقت خلق گذشته طول مي‌كشد و مثل آن اندازه كه آنان مرده‌اند و چند برابر آن، سپس اهل آسمان دنيا را مي‌ميرند. مقداري مي‌گذرد، به اندازه‌اي آنچه كه خدا خلق را آفريده (بلكه) چند برابر. پس خداي تعالي فرمايد: امروز ملك وسلطنت از آن كيست؟ و خود جواب مي‌دهد كه براي خداي يگانه قاهر منتقم است. ستمگران كجايند؟ تكبركنندگان كجايند؟ و كجا هستند كساني كه با من خود را پروردگار ديگر مي‌دانستند و مثل اينها سپس خلق را بر مي‌انگيزد.
(75) - ـ قُلتُ جُعْلِتُ فِداكَ مِنْ اَيِّ شييٍ خَلَقْنَ الحُورَ العينِ؟ قالَ: مِنَ الجنَّةِ وَ يُري مُخُّ ساقَيْها مِنْ وَراءِ سَبْعينَ حُلَّةٍ (تفسير قمي صفحه 438). ابي‌بصير گويد خدمت حضرت امام صادق(ع) عرض كردم فدايتان شوم حورالعين از چه خلق شده‌اند؟ فرموده‌اند از بهشت و دو ساق پاي او از پشت هفتاد حله ديده مي‌شود. در روايتي ديگر است كه همين بيان را فرموده‌اند و تشبيه فرموده‌اند به آب زلالي كه درون آن نيزه و گره‌اش پيداست و روايتي ديگر از پيامبراكرم(ص) نيز رسيده است. («الاختصاص» ص 356ـ345 «الاحتجاج» ص192).
(76) - ـ عَنْ اَبي جَعْفَرِ(ع) قالَ: قالَ رَسُولُ الله صَلَّي الله عَلَيْهِ وَ الِهِ و سَلَّمَ وَ ذَكَرَ حَديثاً طَويلاً يُذكَرُ فيهِ حال المؤمن اِذا دَخَلَ الجَنَّة: فَزَوَّجَتَهُ الحُوراءِ العَيْناء قالَ: فَتَخْرُجَ عَلَيْهِ زَوْجتهُ الحُوراءِ مِنْ خِيَمتِها تَمشي مُقْبِلَةً عَلَيْها سَبْعُونَ حُلَّةً مَنْسُوجَةً بِالياقُوتِ وَ اللُؤلُوءِ وَ الَّزَبْرجَدِ صُبِغْنَ بِمِشكٍ وَ عَنْبَرٍ وَ عَلي رَاُسِها تاجُ الكَرامَةِ فَاِذا دَنَتْ مِنْ وَليِّ اِلله وَ هَمَّ يَقُومُ اِلَيها شوقاً تَقُولُ لَهُ: يا وَليَّ الله لَيْسَ هذا يَوْمُ تَعَبٍ وَ لا نَصَب، اَنَآ لَكَ و اَنْتَ لي، فُيَعْتَنِقانِ قَدْرَ خَمْسُ مِأةِ عامٍ مِنْ اَعْوامِ الدُّنْيا لا يُمِلُّها وَ لا تُمِلْهُ (تفسير قمي ص577ـ575). حضرت امام محمدباقر(ع) فرمودند: رسول خدا صلوات‌الله عليه طي گفتاري طولاني حال مؤمن را وقتي داخل بهشت مي‌شود چنين بيان فرمودند: پس با آن ولي خدا حورالعين ازدواج مي‌كند تا اين كه فرمودند همسرش حوريه از خيمه بيرون مي‌آيد در حاليكه به طرف اين دوست خدا حركت مي‌كند در حالي كه هفتاد حله بافته شده از ياقوت و لؤلؤ و زبرجد كه به مشك و عنبر رنگ‌آميزي شده به تن دارد وبر سر او تاج كرامت است وقتي نزديك به ولي خدا شد و او هم نزد حوريه با شوق فراوان ايستاد، حوريه گويد: اي ولي خدا امروز روز خستگي و ملال نيست تو براي من هستي و من براي تو. پس معانقه مي‌كنند كه به اندازه پانصدسال از سال‌هاي دنيا طول مي‌كشد. نه حوريه از او رنجيده مي‌شود و نه او از حوريه به ملال مي‌آيد.
(77) - ـ سوره يس، آيه 30 «اي تأسف بر اين بندگان كه هيچ رسولي (براي هدايت آنها) نيامد، جز آنكه او را به تمسخر و استهزاء گرفتند»
(78) - ـ در تجويد سكته اين است كه صدا قطع مي‌شود ولي نفس قطع نمي‌شود.
(79) - ـ وقف لازم را كه در قرآن‌ها با علامت «م» نشان مي‌‌دهند به اين معني است كه حتماً وقف كنيد و الا اگر وصل به بعد شد معناي آيه به هم مي‌خورد و باعث تغيير معني آيه است.
(80) - ـ سوره آل‌عمران، آيه 182، انفال، آيه 51. ترجمه: اين (عذاب) را به دست خود پيش فرستاديد و خداوند هرگز در حق بندگان خود ستم نخواهد كرد.
(81) - ـ سوره حج، آيه 10. ترجمه: اين (آتش) همان (اعمال زشتي) است كه خود پيش فرستاده­اي و خداوند هرگز (كمترين) ستم به بندگان خود نخواهد كرد.
(82) - ـ سوره زلزال، آيات 6 و 7 و 8. ترجمه: در آن روز (قيامت)‌‌ مردم (از قبرها) پراكنده بيرون مي‌آيند تا اعمال خود را ببينند. پس كسي كه به اندازه ذره‌اي عمل خوب انجام داده باشد آن را مي‌بيند و كسي كه به اندازه ذره‌اي بدي كرده نيز آن را خواهد ديد (و به كيفرش خواهد رسيد).
(83) - ـ سوره نبأ آيه، 18. «آن روزي كه در صور بدمند و فوج فوج به محشر در آيند»
(84) - ـ سوره فاطر، آيات 34 و 35 ترجمه: (بهشتيان بعد از ورود به بهشت و يافت آن همه نعم الهي) گويند: حمد خداي را كه حزن و اندوه را از ما بزدود، همانا پروردگار ما بسيار بخشنده و پاداش‌دهنده شكرگزاران است. شكر آن خدايي كه از لطف و كرم، ما را به منزل دائمي بهشت وارد كرد.
(85) - ـ سوره نساء، آيه 69 ترجمه: و آنان كه خدا و رسولش را اطاعت كنند با كساني كه خدا به آنها لطف و عنايت كامل فرموده و انبياء و صديقان و شهداء و نيكوكاران محشور خواهند شد و اينان چه نيكو رفيقاني هستند.
(86) - ـ سوره آل‌عمران، آيه 169. ترجمه: نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده‌اند، بلكه زنده به حيات (ابدي) شدند و نزد پروردگارشان متنعمند.
(87) - ـ سوره قيامت، آيات 22 و 23 ترجمه: آن روز رخسار طايفه‌اي از شادي برافروخته و نوراني است و (به چشم قلب) جمال حق را مشاهده مي‌كنند.
(88) - ـ سوره واقعه، آيه 37. ترجمه: شوهردوست و جوان و همسالان (دلنواز)
(89) - ـ سوره فجر آيه 27. ترجمه: اي نفس قدسي، مطمئن و دل آرام. به حضور پروردگارت باز آي كه تو خشنود و او از تو راضي است.
(90) - ـ يا احمد انْظُر اِلَيْهِمْ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعينَ مَرَّةٍ وأُكَلِمُُّهُمْ. كُلَّما نَظَرْتُ اِلَيْهِم اَزيدُ في مُلكِهِمْ سَبْعينَ ضعْفاً (بحارالانوار، ج77، ص23). اي احمد، به آنان روزي 70 بار نظر مي‌كنم و با آنها صحبت ميكنم، هر بار كه نظرشان كنم در ملك و سلطنتشان هفتاد برابر مي‌افزايم.