تفسير مجمع البيان جلد ۴

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۹ -


/ سوره آل عمران / آيه هاى 200 - 196

196. لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذينَ كَفَرُوا فِى الْبِلادِ.

197. مَتاعٌ قَليلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ.

198. لكِنِ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَاالْاَنْهارُ خالِدينَ فيها نُزُلَاً مِنْ عِنْدِاللَّهِ وَ ما عِنْدِاللَّهِ خَيْرٌُ لِلْاَبْرارِ.

199. وَ اِنَّ مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما اُنْزِلَ اِلَيْكُمْ وَ ما اُنْزِلَ اِلَيْهِمْ خاشِعينَ لِلَّهِ لايَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَنَاً قَليلَاً اُولئِكَ لَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ اِنَ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ.

200. يا اَيُّهَاالَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَاتَّقُوااللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.

ترجمه

196. [ هان اى پيامبر!] مبادا آمد و شد كفرگرايان [ و برخوردارى و جنب و جوش آنان ]در شهرها، تو را بفريبد!

197. [ اين بهره و] كالايى است ناچيز. آنگاه جايگاهشان، [آتشهاى شعله ورِ] دوزخ است؛ و [راستى ] چه بد قرارگاه آماده اى است!

198. ولى آنان كه پرواى پروردگارشان را پيشه ساخته اند، [ در بهشت پرطراوت و زيبا] باغهايى خواهند داشت كه از زير [درختان ] آنها جويبارها روان است؛ در آنجا جاودانه اند. [ اين ]وسيله اى [ است كه ]ازجانبِ خدا براى پذيرايى [آنان ]آماده شده [ است ]. و آنچه نزد خداست، [از بهره دنيوى ]براى نيكان بهتر است.

199. و بى گمان، ازميان اهلِ كتاب، كسانى هستند كه با خشوع در برابر خدا، به خدا و آنچه به سوى شما فرود آمده، و آنچه به سوى آنان فرو فرستاده شده است، ايمان مى آورند [و ]آيات خدا را به بهايى اندك نمى فروشند. اينان هستند كه پاداششان را نزد پروردگارشان دارند. آرى؛ حسابرسى خدا سريع است.

200. اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [ در بدوش كشيدن بار مسئوليتها ]شكيبايى پيشه سازيد و [در برابر فشارها] پايدارى ورزيد و مرزها را نگهبانى نماييد و از خدا پروا كنيد. باشد كه رستگار شويد.

نگرشى بر واژه ها

«غرور»: توهّم و پندار خوبى و شادمانى درباره چيزى كه از اينها تهى است.

«متاع»: كالا و سودى كه لذّت بخش است؛ و به وسايل لذّت همچون پست و مقام و ثروت و فرزند نيز گفته مى شود.

«مهاد»: به آنچه كه انسان در آن مسكن مى گزيند و آن را بستر آرامش خود قرار مى دهد، گفته مى شود.

«ابرار»: نيكان و بندگان شايسته خدا.

«ربط»: در اصل به معناى «بستن» است؛ امّا در مورد آنان كه در دژى پناه مى گيرند و از ورود دشمن به درون آن، سرسختانه جلوگيرى مى كنند نيز بكار مى رود. و «رباط» به مفهوم «آماده ساختن و به صف كردن اسبها براى رويارويى با دشمن» بكار رفته است.

شأن نزول

1. در شأن نزول نخستين آيه مورد بحث، روايت كرده اند كه:

بعضى از شرك گرايان عرب كاروانهاى تجارتى داشتند و برخى نيز از راه دادوستد، سود سرشارى بدست آورده و بظاهر غرق در ناز و نعمت بودند. دربرابر اين دو گروه، ايمان آوردگان به خدا قرار داشتند كه به سبب ايمان و جهاد و هجرت و فداكارى و ايثار، در فشار اقتصادى بسر مى بردند. روزى يكى از مسلمانان با تعمّق در وضعيت دو گروه توحيدگرا و شرك گرا، گفت: «شگفتا كه دشمنان خدا در ناز و نعمت اند و ما در تنگناى فقر و گرسنگى! راز و حكمت اين واقعيت چيست؟» و در اينجا بود كه اين آيه شريفه فرود آمد.

و نيز برخى آورده اند كه: اين آيه مباركه درمورد زراندوزان يهود فرود آمد؛ چرا كه آنان بيشتر در سير و سفر و تجارت و مال اندوزى بودند و از اين راه ثروت سرشارى گردآورده و به آن مى نازيدند. و خدا با نزول اين آيه شريفه، به ايمان آوردگان هشدار داد كه به ثروت و جنب وجوش و بهره ورى ناچيز دنيوى آنان حسرت نخورند.

2. در «داستان فرود چهارمين آيه مورد بحث چهار روايت آورده اند:

الف - گروهى بر اين انديشه اند كه اين آيه شريفه درمورد «نجاشى» - پادشاه خردمند «حبشه» - فرود آمده است؛ و داستان آن بدين شرح است كه: وقتى نجاشى از دنيا رفت، فرشته وحى نازل شد و درگذشت او را به پيامبر تسليت گفت. آن حضرت به ياران فرمود: «بياييد تا بر پيكر برادرتان كه دور از سرزمين شما از دنيا رفته است، نماز بگزاريم.» و خود آن بزرگوار هنگامى كه به بقيع آمد، به قدرت خدا سرزمين حبشه و تابوت «نجاشى» بر او نمايان شد. و بر پيكر او نماز خواند و به پاداش خدماتى كه او به اسلام كرد و مردم بى پناه را در روز ناتوانى شان پناه داد، برايش دعا كرد. منافقان با يكديگر به زمزمه پرداختند كه «پيامبر بر بدن يك مسيحى حبشى كه هرگز او را نديده است، نماز مى گزارد». و اينجا بود كه اين آيه مباركه بر قلب مصفّاى پيامبر فرود آمد.

ب - عدّه اى ديگر معتقدند كه اين آيه درمورد گروهى از مسيحيان كه به اسلام گرويدند و ايمان آوردند، نازل شد. اين گروه هشتاد نفر بودند؛ چهل تن از «نجران»، سى ودو تن از «حبشه»، و هشت نفر از سرزمين روم. آنان با تأمّل و تفكّر در آيه هاى قرآن و پيام و عملكرد پيامبر و نويدهاى كتابهاى آسمانى درمورد آمدن آخرين فرستاده خدا، آفت تعصّب و سمپاشيهاى رنگارنگ را از خود دور كردند و ايمان آوردند.

ج - به عقيده بعضى از مفسّران، اين آيه در مورد گروهى از يهود -از جمله «عبداللّه بن سلام» و يارانش كه به اسلام گرايش پيدا كردند و ايمان آوردند - فرود آمده است.

د - و به اعتقاد برخى ديگر، آيه شريفه درمورد همه ايمان آوردگان به خدا از اهل كتاب است؛ چرا كه ظاهر آن عام است و توحيدگرايانى را كه از كتابهاى پيشين به قرآن و آورنده اش ايمان آورده اند، همه را دربر مى گيرد.

تفسير

اين ديگر چه رازى است؟

همانگونه كه در شأن نزول اشاره شد، اين آيه ها در پاسخ به پرسش جمعى از مسلمانان درمورد راز برخوردارى از ناز و نعمت برخى از شرك گرايان و بيدادپيشگان و محروميّت برخى از ايمان آوردگان فرود آمد، نخست مى فرمايد:

«لايغزّنّك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد»

رفت وآمد كفرگرايان در شهرها و ژستهاى پيروزمندانه و درآمدهاى سرشارشان هرگز تو را نفريبد.

بباور برخى روى سخن در آيه شريفه، با پيامبر گرامى است؛ و بباور برخى ديگر، با تك تك ايمان آوردگان يا انسانهاى حق طلب مى باشد و هشدار مى دهد كه مبادا جنب وجوش كافران و بيداد - پيشگان و رفت وآمد آنان در شهرها و سود سرشار و بهره وريشان از ارزشهاى مادى، و بازخواست فورى نشدنشان، تو را بفريبد يا مايه حسرت تو شود؛ چرا كه فرجام كار آنان، به دليل انديشه و عقيده منحط و رفتار و كردار بيدادگرانه شان، آتش دوزخ است و به سبب كفرشان هميشه در آنجا ماندگار خواهند بود. و كارى كه فرجام آن كيفر دردناك خدا و آتش دوزخ باشد در آن هيچ چيزى نيست.

«متاعٌ قليلٌ ثمّ مأواهم جهنّم و بئس المهاد»

آرى، اين درآمدها و سودهاى مادّى هرچه باشد، ناچيز است و اين احساس پيروزيها، كوتاه مدّت و زودگذر؛ و آنگاه است كه عواقب بيداد و گمراهى آنان دامنگيرشان مى شود و جايگاهشان دوزخ خواهد بود. و راستى كه دوزخ چه بد جايگاه آماده اى است!

* * *

آنگاه مى افزايد:

«لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّاتٌ تجرى من تحتهاالانهار خالدين فيها نُزُلاً من عنداللّه و ما عنداللّه خيرٌ للابرار»

آرى، فرجام تيره و تارى در انتظارِ كفرگرايان است؛ امّا خير وسعادت از آنِ كسانى است كه پرواى پروردگارشان را پيشه خود سازند و ضمن اداى تكاليف و وظايف، از لغزش و گناه دورى جويند. چنين كسانى باغهايى در بهشت خواهند داشت كه از زير درختان آنها جويبارها روان است. اين باغها با آن شكوه و نعمتها و مواهب، نخستين وسيله اى است كه براى پذيرايى و گراميداشت آنان آماده شده است؛ امّا از اين برتر و عظيم تر، پاداش و گراميداشتى است كه نزد خداست و آنچه نزد اوست براى نيكان و شايستگان، از تمامى ارزشهاى مادّى كفرگرايان كه از راه تجارت و سياحت و بيدادگرى و رباخوارگى بدست مى آورند، بهتر و بالاتر است؛ چرا كه نعمتهاى دنيوى فناپذير و زودگذر و نعمتها و مواهب خدا و پاداش او جاودانه است.

«ابن مسعود» در اين مورد گفته است: براى همه انسانها، از شايستگان گرفته تا زشتكاران، مرگ و سراى آخرت بهتر از زندگى اين جهان است؛ زيرا آنچه شايستگان به موجب همين آيه شريفه نزد خدا دارند، بهتر و بالاتر از تمامى ارزشهاى مادّى است و بدكاران و بيدادگران نيز چنانچه بخواهند به زشتكارى خويش ادامه دهند و به راه حق و عدالت باز نگردند و جبران سياهكاريهايشان را نكنند، مرگ برايشان بهتر از اين زندگى است كه هر لحظه گناه آنان سنگين تر و كيفرشان سهمگين تر مى شود.(231)

انصاف در داورى

از آنجايى كه در آيات گذشته پيرامون اهل كتاب سخن رفت و آنان به جهت عملكرد نادرست و ظالمانه خويش نكوهش شدند، اينك قرآن شريف روشن مى سازد كه همه آنان يكسان نيستند و حساب خوبان و حق گرايان را از بدانديشان و بيدادگران جدا مى سازد و مى فرمايد:

«و انّ من اهل الكتاب لمن يؤمن باللّه و ما انزل اليكم و ما انزل اليهم خاشعين للّه لايشترون بآيات اللّه ثمناً قليلاً».

و بى گمان همه اهل كتاب با هم يكسان نيستند؛ بعضى از آنان به قرآن شريف كه بر پيامبر شما فرود آمده و نيز به آنچه به پيامبر خودشان موسى و عيسى - به نام تورات و انجيل - نازل شده است، ايمان مى آورند و تمامى مطالب آنها را با جان و دل مى پذيرند. اينان دربرابر فرمان خدا خاضعند و از تعصّب كوركورانه و دنباله روى از سردمداران تبهكار و هواهاى گمراهگرانه دورى مى جويند و آيات خدا را به بهايى اندك نمى فروشند.

«اولئك لهم اجرهم عند ربّهم»

اين گروه با برخوردارى از اين صفات ارزشمند انسانى و آن شيوه پسنديده و حقجويانه، پاداش شكوهمند خود را نزد پروردگارشان خواهند داشت و روز حساب و كتاب، آن را دريافت خواهند كرد.

«انّ اللّه سريع الحساب»

بى گمان حسابرسى خداوند سريع است. و با اين وصف نه پاداش شايستگان را به تأخير مى اندازد و نه كيفر بيدادگران را؛ چرا كه او از همه كارهاى بندگان آگاه است و به شمارش اعمال شايسته يا گناهان، - كه به كندى و تأخير مى انجامد - نيازى ندارد.

پاره اى نيز اين جمله را بدينصورت تفسير كرده اند كه آفريدگار هستى در يك چشم به هم زدن مى تواند سرنوشت تمامى بندگان را روشن سازد و پاداش و كيفر همه را درنظر گيرد؛ چرا كه، او مى تواند در يك لحظه با همگان به زبان خودشان سخن گويد.

چهار عامل موفّقيت

قرآن پس از ترسيم وضعيت دو گروه باايمان و كفرگرا، اينك ايمان آوردگان را مخاطب مى سازد و آنان را به شكيبايى بر انجام وظايف و جهاد درراه حقّ و عدالت فرا مى خواند.

«يا ايّهاالّذين آمنوااصبروا و صابروا و رابطوا»

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شكيبايى پيشه سازيد و پايدارى ورزيد و مرزها را پاس داريد.

در تفسير آيه شريفه، ديدگاهها متفاوت است:

1. بعضى آن را بدينصورت معنا كرده اند كه «اى ايمان آوردگان! در دين و آيين آسمانى خويش، ثابت قدم باشيد و دربرابر كفرگرايان و بيدادپيشگان پايدارى ورزيد و دربرابر تجاوز و تهاجم آنان، در راه خدا پيكار كنيد». با اين مفهوم روشن آيه شريفه بيانگر اين نكته است كه: در انجام وظايف و پرهيز از گناه و در جهاد برضدّ دشمن، صبور و پايدار باشيد.

گفتنى است كه دو «واژه «صابروا» و «رابطوا»، از باب مفاعله اند و بكاررفتن آنها در آيه، نشانگر اين نكته ظريف است كه «شما نيز بايد همانند آنان كه در باطل خويش پايدارى مى ورزند و نيرو و امكانات تجاوز فراهم مى آورند، درراهِ حقّ و عدالت، با قدرت و قوّت بيشتر روياروى آنان بايستيد. درست همانگونه كه در آيه ديگرى به اين واقعيت تصريح شده است(232).

2. برخى ديگر در تفسير اين جمله گفته اند: درراهِ دين باورى و ديندارى و آيين آسمانى خويش شكيبا باشيد و از ميدان خارج نشويد و در راه وعده پيروزى و پاداشى كه به شما در اين راه داده ام، بر پايدارى و استقامت خود درراهِ حق بيفزاييد و براى پيكار با دشمنان خود و دشمنان من نيرو و امكانات دفاعى فراهم كنيد.

3. پاره اى نيز گفته اند: مفهوم آيه اين است كه: بر جهاد در راه خدا و مشكلات آن شكيبايى ورزيد و براى بجاآوردن نمازها منظّم و يكپارچه و با ايمان و اخلاص آماده شويد.

اين ديدگاه از جابر و اميرمؤمنان نيز روايت شده است.

همچنين نقل كرده اند كه از پيامبر گرامى در مورد بهترين كارها پرسيدند، كه فرمود:

«اسباغ الوضوء فى السبرات،

و نقل الاقدام الى الجماعات،

و انتظارالصّلوة بعدالصّلوة.»

وضوى كامل و شايسته در بامدادانِ سرد،

شتافتن به نماز جماعت با امام عادل و درستكار،

و انتظار نمازى ديگر پس از خواندن نمازى كه وقت آن رسيده است.

4. و از پنجمين امام نور نقل كرده اند كه: درراهِ دين، دربرابر مشكلات و رنجها شكيبا باشيد، درمقابل دشمن پايدارى ورزيد، و براى رويارويى با دشمنان تجاوزكار، نيرو و امكانات دفاعى فراهم كنيد.

«و اتّقوااللّه لعلّكم تفلحون»

و از مخالفت با دستورات خدا پروا كنيد؛ شايد رستگار شويد و به بهشت و نعمتهاى جاودانه آن برسيد.

و جمعى گفته اند: منظور اين است كه «با ترس از كيفر خدا، دستورات او را بكار بنديد و از آنچه هشدار داده است، بپرهيزيد تا پيروز و رستگار شويد و به نجات و كاميابى ابدى پر كشيد».

آخرين آيه يا يك برنامه زندگى

اين آيه شريفه، همه درسهاى انسانساز را براى فرد و جامعه اى كه درپى زندگى شرافتمندانه است، در بر دارد؛ چرا كه:

نخست درسى، شكيبايى در اداى تكاليف و دورى از گناه را طرح مى كند؛

در گام دوّم، به آدمى رهنمود مى دهد كه چگونه دربرابر دشمنان رنگارنگ درونى و برونى پايدارى ورزد و تمامى مراحل جهاد با نفس تا شيطان را بخوبى و با موفّقيت پشت سرنهد؛

در گام سوّم موضوع دفاع از حقوق و رويارويى با دشمنان تجاوزكار و آمادگى دربرابر آنها را يادآور مى شود؛

و در گام چهارم، تقوا را، راز همه رستگاريها عنوان مى كند و درس پرواى از خدا مى دهد.

پرتوى از سوّمين سوره

اينك به پايان سوره آل عمران مى رسيم.

در كران تا كران آيه هاى دويست گانه آن از كنار آبشارهاى زلال و ريزان و چشمه هاى زندگى بخش و هماره جوشان مفاهيمِ بلند و معارفِ انسانساز قرآن گذشتيم و سراچه دل را به خواست خدا به روى آنها گشوديم، اينك بجاست كه پرتوى از اين پيامها، درسها و نكات آموزنده و افتخارآفرين را در چندين اصل كلّى بيادگار گذاريم و خاطر نشان سازيم كه در سوره «آل عمران»، صدها نكته درس آموز و پيام جانبخش عقيدتى، اخلاقى، خانوادگى، اجتماعى، فردى، معنوى، اقتصادى، روحى، عبادى و انسانى موج مى زند، امّا مى توان محورهاى بحث را اين گونه ترسيم كرد:

1. يكتاشناسى و يكتاپرستى؛

2. شناخت شگفتيهاى آفرينش؛

3. آشنايى با قرآن؛

4. شناخت امامان راستين و آشنايى با خاندان وحى و رسالت و امتيازات آنان؛

5. معاد شناسى، شناخت پاداش و كيفر، تجسّم عمل و بهشت و دوزخ.

6. پى بردن به راز پيشرفتها و عقب ماندگيها؛

7. شناخت پيامبران و امتيازات آنان؛

8. آشنايى با خاندانهاى بزرگى چون خاندان عمران، زكريا، و... و نيز چهره هاى افتخارآفرينى چون مريم، مسيح، ابراهيم، موسى،... و سالار همه آنان پيامبراسلام.

9. آشنايى با برخى امّتها و جامعه هاى پيشين؛

10. خدادوستى واقعى و شرط آن؛

11. اسلام بعنوان آيين انسانها و همه پديده ها؛

12. شناخت كهنترين معبد توحيد، امتيازات آن، و اهميت برنامه حجّ؛

13. جهانگردى و عبرت آموزى؛

14. نگرشى بر پيكار «اُحُد»، «بدر» و «حمراءالاسد»، و شناخت نقاط قوّت و ضعف؛

15. توبه و جبران لغزشها؛

16. دعوت به بهره ورى شايسته و عادلانه از نعمتها و تحريم رباخوارگى و ديگر راههاى ظالمانه ثروت اندوزى؛

17. فراخوان به سوى تقوا در همه ابعاد زندگى؛

18. دعوت به اتّحاد، اخوّت، گذشت، مشورت، توكّل، و آمرزش خواهى براى همنوعان؛

19. دعوت به ارزشها و هشدار از ضدّ ارزشها.

20. دعوت به برابرى و مبارزه با تبعيضات ناروا و تعصّبات كور؛

21. گراميداشت مقام شهيد و شهادت؛

22. دعوت به شكيبايى، پايدارى، امانت، و انصاف؛

23. ترسيمى از سيماى ايمان آوردگان و پرواپيشگان، و نيز شرك گرايان و دورويان.

24. هشدار از پيوند با بيگانگان و همراز قرار دادن آنان؛

25. ارزش دانش و موقعيت دانشوران؛

26. و ترسيم داستانهاى درس آموز و شنيدنى از بهترين چهره ها و خاندانها؛

27. و ديگر ترسيم يك برنامه زندگى براى فرد و جامعه تعالى خواه.