تفسير مجمع البيان جلد ۵

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۸ -


/ سوره نساء / آيه هاى 147 - 144

144 . يَا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرينَ اَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ اَتُريدُونَ اَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبيناً

145 . اِنَّ الْمُنافِقينَ فِى الدَّرْكِ الْاَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيراً

146 . اِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ اَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ اَخْلَصُوا دينَهُمْ لِلَّهِ فَاُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ اَجْراً عَظيماً

147 . مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ اِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً

ترجمه

144 - اى كسانى كه ايمان آورده ايد! كفرگرايان رابه جاى ايمان آوردگان به دوستى برنگيريد. آيا مى خواهيد برهانى آشكار بر ضد خود براى خدا پديد آوريد؟

145 - بى ترديد منافقان در فروترين مرتبه آتش دوزخند؛ و هرگز براى آنان [يار ]و ياورى نخواهى يافت.

146 - مگر كسانى كه توبه نموده و [كردار خويشتن را] اصلاح كردند و به [كتاب ]خدا تمسّك جستند و دين خود را براى خدا خالص ساختند، كه آنان با ايمان آوردگان خواهند بود؛ و خدا به زودى به مؤمنان پاداشى پرشكوه ارزانى خواهد داشت.

147 - اگر [شما مردم در زندگى خويش ] سپاس خدا [و نعمت هاى او ]را بگزاريد و ايمان بياوريد، خدا مى خواهد با عذاب شما چه كند؟ و خداوند هماره حق شناس و داناست.

نگرشى بر واژه ها

«سلطان»: دليل، برهان و راه چيره شدن. دليل اين كه به زمامدار سلطان مى گويند همان چيرگى و حجت او بر مردم است.

«درك»: اين واژه دراصل به ريسمان دلو كه به ته چاه مى رود گفته شده است، و آن گاه به دليل اين كه آتش شعله ور دوزخ طبقات رويين و زيرين دارد، به ژرفاى آتش دوزخ و قعر آن معنى شده است.

تفسير

كفرگرايان و استبدادگران را به دوستى نگيريد

در اين آيه شريفه آفريدگار انسان، بندگان با ايمان خويش را مخاطب ساخته و آنان را از دوستى با نفاق پيشگان و كفرگرايان هشدار مى دهد و مى فرمايد:

يَا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرينَ اَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! كفرگرايان را به جاى ايمان آوردگان، به دوستى بر مگيريد كه بسان آنان خواهيد شد.

اَتُريدُونَ اَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبيناً

آيا با اين كار ناپسند خويش مى خواهيد دليل آشكارى بر ضد خود براى خدا قرار دهيد؟

يادآورى مى گردد كه استفهام در آغاز اين جمله براى تقرير و استوارى بيشتر مطلب است.

رهنمود آيه شريفه

آيه مباركه بيانگر اين نكته است كه آفريدگار هستى هيچ انسانى را جز پس از اين كه خود گناه كند و با شكستن مرز مقررات خدا خويشتن را در خور كيفر سازد، عقوبت نمى كند. بنابراين بايد با كارهاى ناپسند بر ضد خويش برهان آشكارى براى خدا نياوريم و خود را در خور كيفر نماييم.

و نيز بيانگر اين واقعيت است كه خداى فرزانه فرزندان را به گناه پدران بازخواست نخواهد كرد. و نيز اين رهنمود را دارد كه اگر مردم به گناه و زشتى دست يازيدند، براى خدا بر ضد آنان دليل و برهانى خواهد بود.

يكى از دانشوران در تفسير اين فراز از آيه شريفه مى گويد: آيا شما مى خواهيد براى خدا، راهى براى كيفر خود قرار دهيد و از راه كفر و بيداد سند محكوميت خويش را امضا كنيد؟

آفت كفر و نفاق

در ادامه سخن، به سرنوشت شوم نفاق پيشگان مى پردازد و مى فرمايد:

اِنَّ الْمُنافِقينَ فِى الدَّرْكِ الْاَسْفَلِ مِنَ النّارِ

در تفسير اين فراز از آيه شريفه ديدگاه ها يكسان نيست:

1 - به باور گروهى، منظور اين است كه منافقان در طبقه زيرين دوزخ هستند؛ چراكه دوزخ داراى طبقه هاى متعددى است؛ همان گونه كه بهشت از نظر درجات و مراتب ايمان آوردگان گوناگون است؛ و نفاقگرايان به خاطر زشتى كردارشان در طبقه زيرين دوزخ يا فروترين آن جاى دارند.

2 - به باور گروهى ديگر از جمله «ابن عباس»، منافقان در تابوت ها و قفس هايى از آهن زندانى شده و در اعماق آتش دوزخ افكنده مى شوند.

3 - و پاره اى مى گويند: ممكن است منظور از اين تعبير، قرارگاه هايى باشد كه برخى از ديگرى، از نظر موقعيت و مسافت فروترند؛ و ممكن است بيانگر اين واقعيت باشد كه كيفر آنان در اوج شدت و سختى است؛ چنان كه گاه گفته مى شود: امير، آن مرد را به خاطر رفتار ناشايسته اش به ذلت كشيد و اين مرد را به خاطر كردار درستش به عرش نشاند، كه در اين جا ذلت و عزت معنوى است و نه مكانى.

وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيراً

و تو اى پيامبر! براى اين تبهكاران هرگز يار و ياورى نخواهى يافت كه آنان را از عذاب نجات بخشد؛ چراكه خدا آنان را در فروترين طبقات آتش درافكنده است...

از پى آن هشدار سخت گروهى را استثنا مى كند و مى فرمايد:

اِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ اَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ اَخْلَصُوا دينَهُمْ لِلَّهِ فَاُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ

مگر آنان كه از نفاق و زشتكارى خويش به بارگاه خدا توبه كنند، و انديشه و عقيده و نيّت خويش را به همراه رفتار و كردارشان اصلاح نمايند؛ و به بيان برخى از مفسران در راه جديدى كه برگزيده اند ثابت قدم بمانند، و به كتاب خدا تمسّك جويند و آن را برنامه زندگى سازند و به پيامبر خدا كه آورنده اين كتاب از سوى خداست ايمان آورند و به خدا اعتماد كنند و با بيزارى جستن از شرك و كفر و هر نوع پرستش ذلت بار به توحيدگرايى خالص روى آورند و دين خود را براى خدا خالص سازند و با چنين ايمان و عمل شايسته اى، خالصانه رحمت و خشنودى خدا را بجويند؛ در اين صورت است كه اينان با ايمان آوردگان در بهشت پرطراوت و زيباى خدا خواهند بود.

وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ اَجْراً عَظيماً

واژه «سوف» در فرهنگ عرب به منظور وعده و تطميع طرف به كار مى رود، اما در مورد آفريدگار هستى به مفهوم وعده قطعى و تخلف ناپذير است؛ چراكه او كريم ترين كريمان است و روشن است كه وعده او قطعى است.

نكته ديگر اين است كه خدا در مورد منافقان و نجات آنان چندين شرط قرار داده است:

1 - توبه واقعى،

2 - اصلاح و خودسازى در قلمرو بينش و گرايش و عمل و اخلاق،

3 - اعتقاد به دستورات خدا و مقررات او،

4 - اخلاص؛ چراكه نفاق، گناه دل است و توبه آن، اخلاص قلب است.

و آن گاه پس از اين مراحل مى فرمايد: «فاولئك مع المؤمنين» آنان با ايمان آوردگان خواهند بود.

ذكر اين نكته لازم است كه با اين همه خدا باز هم نفرمود: آنان از ايمان آوردگانند بلكه فرمود آنان با مؤمنان خواهند بود. و اين نشانگر خشم خدا از نفاق و كفر و منافقان است؛ و آن گاه در ترسيم پاداش ايمان آوردگان واژه «سوف» را كه براى زمان و وعده دور است به كار برد؛ چرا كه منافقان پيشين پس از توبه راستين و گذراندن مراحل چهارگانه اى كه گذشت، ديگر در شمار ايمان آوردگانند؛ گرچه پاره اى برآنند كه افزونى پاداش تنها براى ايمان آوردگانى است كه هيچ گونه پيشينه كفر و نفاق نداشته باشند و نه همه ايمان آوردگان.

كيفر عادلانه و حكيمانه

در اين آيه شريفه، قرآن روشنگرى مى كند كه كيفرى كه خدا براى كفرگرايان و بيدادپيشگان وعده مى دهد نه براى قدرت نمايى است و نه انتقامجويى، بلكه ثمره شوم بيدادگرى هاى آنان است...

روى سخن در اين آيه منافقانى هستند كه پس از بيدارى به بارگاه خدا توبه نموده و ضمن ايمان آوردن و انجام كارهاى شايسته به مقررات او تمسك جسته و قلب خويش را از آفت شرك و نفاق پالوده اند؛ به آنان مى فرمايد:

مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ

خدا چه نيازى به كيفر شما دارد؟ و مى خواهد با درافكندن شما به فروترين طبقه دوزخ چه كند؟

مى دانيم كه آفريدگار هستى از كيفر انسان نه سودى مى برد و نه ضررى را از خود دور مى سازد؛ چراكه او بى نياز است و آفريدگار و فرمانرواى تواناى جهان.

اِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ

اگر شما سپاس گزاريد و با اداى حقوق واجب او در برابر نعمت هايش شاكر باشيد و به پيام آورش و نيز برنامه آسمانى اش كه براى شما فرو فرستاده است ايمان بياوريد، آرى در اين صورت شما را هرگز كيفر نخواهد كرد.

وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً

و خدا هماره سپاس پذير و حق شناس است، و شما را در برابر سپاستان پاداش ارزانى داشته و مى دارد.

در آيه شريفه، واژه «شكر» به جاى پاداش آن قرار گرفته است. و نيز خدا هماره داناست و به پاداشى كه بندگان در برابر سپاس و ايمان خويش در خور آن مى گردند آگاه است و ذره اى از آنها در بارگاه او ناديده گرفته نمى شود.

برخى معتقدند كه خدا پاداش كارهاى ناچيز شما را نيز در نظر مى گيرد و مى دهد و نيز از كارهاى آشكار و نهان و نيّت ها و سخنان شما آگاه است و پاداش همه را به شما ارزانى مى دارد.

دسته اى نيز مى گويند: منظور اين است كه خدا با اين كه از مردم و كارهاى شايسته و فرمانبردارى شان بى نياز است، باز هم پاداش كار شايسته بندگان را به آنان ارزانى مى دارد، و به همين دليل به كارهاى آنان داناست.(69)