قرآن و اسرار آفرينش
(تفسیر سوره رعد)

آية الله جعفر سبحانى

- ۱ -


پيش‏گفتار

بسم الله الرحمن الرحيم

قرآن مجيد براى تدريس علوم و فنون زندگى، كه بشر به نيروى تفكر مى‏تواند به آنها دست بيابد، نيامده است و هرگز پيامبر براى اين مبعوث نگرديده، كه علوم فيزيك و يا شيمى و يا ديگر مسائل رياضى و نجومى و فلكى را به ما بياموزد؛ زيرا قرآن -همان‏طور كه خود را معرفى كرده است - كتاب هدايت و تربيت است و هدف از نزول آن، رهبرى بشر به سوى خدا و رستاخيز و فضايل اخلاقى و سجاياى انسانى است.

از يك چنين كتابى نبايد انتظار داشت كه روش خياطى و معمارى به ما بياموزد و درباره انواع بيمارى‏ها و داروهاى آن و يا فرمول‏هاى رياضى و معادلات جبرى سخن بگويد؛ زيرا همه اينها از هدف يك كتاب تربيتى بيرون است.

ولى - با اعتراف به اين مطلب - گاهى قرآن در ضمن رهبرى بشر به مبدأ و معاد، يا در ميان سخن از قدرت بى‏پايان خدا، پرده از روى اسرارى برداشته است كه قبل از تحول اخير علمى، هيچ كس از آن آگاه نبود و اسرارى از جهان آفرينش را در خود منعكس كرده است كه نمى‏توان آن را معلول تصادف و يا نتيجه اطلاعات زمان دانست؛ زيرا نمى‏توان اطلاعات وسيع و گسترده پيامبر درس نخوانده را از عالم خلقت - كه فقط دانشمندان عصر حاضر در پرتو آلات و ابزار علمى بر آنها دست يافته‏اند - معلول تصادف دانست و گفت اين حقايق علمى بى‏اختيار بر زبان گوينده قرآن جارى شده است، هم‏چنان‏كه نمى‏توان آن را اثر اطلاعات زمان دانست؛ چون در زمان نزول قرآن از اين علوم و اطلاعات اثرى نبود؛ بلكه چاره‏اى جز اين نيست كه بگوييم آفريننده جهان همه اين اطلاعات را در اختيار او نهاده و از اين طريق، برگى زرين بر برگ‏هاى پرافتخار قرآن و تاريخ پيامبر اكرم افزوده است.

در تطبيق آيات قرآن بر اكتشافات عصر حاضر دو راه افراط و تفريط وجود دارد كه بايد از هر دو پرهيز كرد:

1. گروهى در تطبيق آيات قرآن بر علوم و دانش‏هاى روز، آن‏چنان افراط مى‏ورزند كه تو گويى قرآن جز براى تشريح اسرار آفرينش و بيان روابط موجودات مادى، هدف ديگرى ندارد در صورتى كه قرآن زندگى دنيوى را زندگى ناچيز و حيات و زندگى حقيقى را از آن سراى ديگر مى‏داند.(1)

بنابراين دليلى ندارد كه قرآن تنها براى آموزش چنين مسائلى آمده باشد و يا توجه آن به اين بخش، ديگر بخش‏ها و اهداف معنوى قرآن را تحت‏الشعاع خود قرار دهد.

2. گروهى از تشريح آيات مربوط به آفرينش انسان و جهان سخت امتناع ورزيده و هرگز حاضر نيستند آيه‏اى از آيات قرآن را به آن چه تاكنون بشر فهميده است، ناظر بدانند و در اين راه كوچك‏ترين انعطافى از خود نشان نمى‏دهند و از هر نوع اظهار نظر و تفسير مفاد آيات، خوددارى مى‏نمايند تو گويى يكى از اهداف قرآن، توجه انسان به اسرار خلقت (آن هم به منظور هدايت به مبدأ و معاد) نيست.

از اين رو تنها آن گروه مى‏توانند از قرآن بهره كامل ببرند كه در تمام اهداف قرآن، حزم و احتياط، اعتدال و ميانه‏روى را از دست ندهند و اين همان راهى است كه كوشش شده است در اين كتاب پى گرفته شود و با رعايت دو شرط زير، در تشريح آيات مربوط به سنن آفرينش و تطبيق آن با ديدگاه‏هاى دانشمندان عصر حاضر كوتاهى نشده است:

الف) دقت شده است كه تنها آن دسته از آيات مورد بحث قرار گيرد كه دلالت آنها بر نظريه‏هاى علمى روز واضح و روشن باشد.

ب) نظريه علمى كه آيه بر آن تطبيق مى‏گردد، از مسائلى باشد كه از دايره تئورى بيرون بوده و جزو حقايق مسلم علمى شود و در پرتو ابزار علمى و وسايل تحقيقى روز به صورت حقيقت ملموس در آمده باشد.

با توجه به اين دو شرط آيات مربوط به سنن آفرينش و تطبيق آنها با اكتشافات روز بررسى شده است.

به‏راستى قرآن كتاب نامتناهى و بى‏پايانى است و نسخه دوم طبيعت به‏شمار مى‏رود كه هر چه بينش‏ها وسيع‏تر و ديدها عميق‏تر شود و هر چه در باره آن تحقيقات و مطالعات زيادترى انجام گيرد، رموز و اسرار آن رخ مى‏نمايد و حقايق نوى از آن كشف مى‏شود.

از كتابى كه از جانب خداى نامتناهى براى هدايت بشر فرستاده شده است جز اين انتظار نيست. كتاب او بايد به‏سان خود او نامتناهى و ويژگى مقام ربوبى را دارا باشد و در نماياندن انتساب خود به حق و مبدأ عالم، به دليل و برهانى نياز نداشته باشد و به‏سان خورشيد، خويش را بنماياند و محيط را روشن سازد.

پيامبر عالى‏قدر در سخنان خود به خصيصه «نهايت ناپذيرى» قرآن اشاره مى‏كند و مى‏فرمايد:

«ظاهره أنيق وباطنه عميق لاتحصى عجائبه ولا تبلى غرائبه؛(2)

قرآن ظاهرى زيبا و باطنى عميق دارد. شگفتى‏هاى آن پايان نمى‏پذيرد و تازه‏هاى آن كهنه نمى‏شود».

امير مؤمنان نيز در يكى از خطبه‏ها به اين خصوصيت اشاره مى‏كند و مى‏فرمايد:

«سراجاً لا تخبو توقّده وبحراً لايدرك قعره؛(3)

قرآن مشعل فروزانى است كه فروغ و تابش آن به خاموشى نمى‏گرايد و درياى عميقى است كه فكر بشر به ژرفاى آن نمى‏رسد».

امروز اين حقيقت، براى دانشمندان كاملاً ملموس است و هر روز از قرآن حقايق تازه‏ترى را كشف مى‏كنند و يكى از علل جاودانى بودن قرآن همين است كه در هر عصرى، دانشمندان جهان به فراخور دانش و اطلاعات خود از آن بهره مى‏برند و نورافشانى آن، به دوره و زمانى و گروه و توده خاصى اختصاص ندارد.

با اين كه اين كتاب به صورت تفسيرى نارسا براى سوره رعد نگاشته شده و اين سوره علاوه بر اسرار آفرينش، در موضوعات گوناگونى بحث و گفتگو نموده است اما از آن جا كه در آغاز اين سوره از اسرار آفرينش به طرز بديعى سخن به ميان آمده، به طورى كه در هيچ سوره‏اى اين اندازه عنايت به بيان اسرار خلقت ديده نمى‏شود، نام كتاب با الهام از نخستين فصول كتاب، قرآن و اسرار آفرينش انتخاب شد.

اين كتاب قبلاً به صورت سلسله مقالاتى در مجله مكتب اسلام در بخش تفسير چاپ شده است و اكنون به صورت كتاب و به نحو كامل‏ترى به خوانندگان گرامى تقديم مى‏گردد شايد چراغى فرا راه پيروان قرآن باشد و تمام طبقات، مخصوصاً نسل جوان را با حقايق نورانى قرآن آشنا سازد.

قم، حوزه علميه - آية الله جعفر سبحانى‏

11 فروردين 1354 / 17 ربيع الاول 1395

خصوصيات سوره رعد

سوره مورد بحث، سيزدهمين سوره قرآن است و شماره آيات آن از 43 تجاوز نمى‏كند و در مورد نزول آيات آن در مكه يا مدينه ميان مفسران اختلاف وجود دارد، ولى دقت در مضامين آيات آن، كه خود يكى از طرق شناسايى مكى و مدنى بودن سوره‏هاست، روشن مى‏سازد كه آيات آن مكى است؛ زيرا در اين سوره درباره موضوعاتى بحث و گفتگو شده است كه تنها محيط مكه ايجاب مى‏كرد چنين بحث‏هايى مطرح شود. براى نمونه كافى است آيه پنجم و هفتم آن را بررسى كنيد؛ زيرا خداوند در آيه پنجم، گفتار منكران معاد را نقل مى‏كند و مى‏گويد: تعجب از گفتار كسانى است كه مى‏گويند: «آيا ما پس از خاك شدن بار ديگر زنده مى‏شويم»(4). به‏طور مسلم اين نوع اعتراض‏ها و انتقادها در محيط مشركان مكه بوده است از اين‏رو همين اعتراض‏ها در سوره‏هاى «يس»(5) و «صافات»(6) - كه هر دو از سوره‏هاى مكى هستند - نيز وارد شده است.

در آيه هفتم «معجزه خواهى» گروهى را نقل مى‏كند كه با وجود بزرگ‏ترين معجزه الهى (قرآن) خواهان معجزات ديگرى بودند. آن‏گاه در رد خواسته آنان مى‏فرمايد: «پيامبر فقط بيم‏دهنده است و براى هر گروهى راهنمايى است»؛(7) يعنى سنن و نظام جهان آفرينش، در اختيار پيامبر نيست كه مطابق تمايلات و درخواست‏هاى مردم، در جهان خلقت تصرف كند و اعجاز آورد، بلكه منذر و راهنما و بيم دهنده‏اى بيش نيست. نا گفته پيداست اين درخواست‏ها و لجاجت‏ها مخصوص مشركان قريش و هم فكران آنها بوده است و مشابه همين درخواست‏ها در سوره اسراء (آيه‏هاى 90 - 94) وارد شده است و مفسران بر مكى بودن آيات سوره «اسراء» متفقند و محيط مدينه - كه مخصوص مسلمانان و اهل كتاب بوده است - براى طرح چنين مطالب، مناسب نبوده و اين سنخ لجاجت‏ها در آن‏جا وجود نداشته است.

آرى، ذيل و دنباله آيه 31(8) - كه حاكى از نزول مصيبت‏هاى كوبنده بر قريش و يا هم جوار آنهاست - شبيه آيات مدنى است ولى از آن‏جا كه صدر آن مكى است به نظر مى‏رسد ذيل آن نيز مكى باشد و ما در محلّ خود، نظرمان را درباره ذيل اين آيه خواهيم گفت و اثبات خواهيم نمود ذيل آيه، هدف عمومى را تعقيب مى‏كند و اختصاص به قريش ندارد بنابراين، مانع ندارد كه اين آيه با ذيل خود، در مكه نازل شود.

آرى، آخرين آيه‏(9) اين سوره - كه اهل كتاب را گواه بر رسالت خود مى‏گيرد - از آيات مدنى است و هيچ مانع ندارد كه خصوص اين آيه در مدينه نازل شده باشد؛ ولى تعجب از قتاده است كه همه آيات سوره، جز ذيل آيه 31 را مدنى مى‏داند(10). در صورتى كه اگر عكس مى‏گفت مناسب‏تر و به اعتبار نزديك‏تر بود.

هدف و مزاياى سوره

يكى از مزاياى سوره، بيان سنن آفرينش و اسرار پيچيده خلقت است. در اين سوره از روى نظام آفرينش و يك سلسه قوانين طبيعى و رموز جهان هستى، با بيانى متين و تعبيرى استوار، پرده برداشته شده كه با آخرين تحولات و حقايق ثابت علمى، كاملاً موافقت دارد و چنين شرح و بسط و عنايت كاملى به بيان حقايق و سنن جهان آفرينش از خصايص اين سوره است. از اين نظر، اين سوره در قرآن مانندى ندارد و آيات مربوط به اين قسمت را بايد از «معجزات علمى» قرآن شمرد كه شرح و تفسير آنها كاملاً درخور دقت و اهميت است و در حقيقت از دلايل رسالت پيامبر گرامى به شمار مى‏رود.

از اين بيان، هدف سوره نيز روشن شد؛ زيرا هدف سوره به گواهى مضامين آيات آن، تشريح دلايل توحيد و طرح براهين يگانگى وى، كه اساس دعوت پيامبر را تشكيل مى‏دهد، مى‏باشد و در نتيجه، اثبات رسالت پيامبر و آسمانى بودن كتاب اوست. از اين جهت در آغاز و پايان سوره، صحت رسالت و حقانيت كتاب وى مورد عنايت قرار گرفته است.

در خلال سوره به مناسبت‏هايى درباره پاره‏اى از موضوعات، سخن به ميان آمده و براى مجسم ساختن منظره مبارزه حق و باطل و سرانجامِ اين مبارزه دايمى، مثال بسيار جالبى زده شده كه در محل خود به تفسير آن خواهيم پرداخت و در اواخر سوره، رشته سخن به موضوع «بداء» و «كتاب محو و اثبات» كشيده شده كه خود آن، يكى از معارف ممتاز عقلى قرآن است.

پى‏نوشتها:‌


1. «وَ ما هذِهِ الْحَيوةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ؛ زندگى دنيا بازيچه‏اى بيش نيست و زندگى حقيقى، زندگى سراى ديگر است اگر بدانند» - عنكبوت (29) آيه‏64.

2. اصول كافى، ص 591.

3. نهج البلاغه، خ 193.

4. «أإذا كُنَّا تُراباً أَإِنَّا لَفِى خَلْقٍ جَدِيدٍ».

5. يس (36) آيه 78.

6. صافات (37) آيه 16.

7. «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَّبِّهِ إنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ». در مورد ذيل آيه، به‏طور مشروح بحث خواهيم كرد. يكى از معانى محتمل در آيه، همين ترجمه‏اى است كه در متن ذكر شد.

8. «... وَلَا يَزَالُ الَّذيِنَ كَفَرُوا تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِىَ وَعْدُ اللّهِ...».

9. «قُلْ كَفى‏بِاللَّهِ شَهِيدَاً بَيْنىِ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب».

10. شيخ طوسى، تبيان، ج 6، ص 211.