تفسير و مفسران (جلد اول )

آيت الله محمد هادي معرفت (ره)

- پى‏نوشت‏ها -
- ۱ -


1- نحل 16: 89
2- نحل 16: 44.
3- آل عمران 3: 7.
4- مقدمه تفسير راغب ، ص 47.
5- يا ايها الناس قد جاءكم برهان من ربكم و اءنزلنا اليكم نورا مبينا؛ اى مردم ! شما را از جانب پروردگارتان برهانى آمده و نورى آشكار به شما نازل كرديم . نساء 4: 174.
6- هذا بيان للناس و هدى و موعظة للمتقين ؛ اين (قرآن ) براى مردم هدايت و اندرزى براى تقواپيشگان است . آل عمران 3: 138.
7- هذا بصائر للناس و هدى و رحمة لقوم يوقنون ؛ اين قرآن براى مردمان بصيرت هاست و براى گروهى كه يقين دارند، هدايت و رحمت است . جاثيه 45: 20.
8- و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شى ء؛ اين كتاب را كه به تو (پيامبر) نازل كرده ايم بيان همه چيز است . نحل 16: 89.
9- و لا ياءتونك بمثل الا جئناك بالحق و اءحسن تفسيرا، تو را مثالى نمى آورند مگر به تو سخنى درست و بهترين توضيح را آورده ايم . فرقان 25: 33.
10- و هو الذى اءنزل اليكم الكتاب مفصلا اوست كه اين كتاب را مفصلا بر شما فرو فرستاده است . انعام 6: 114.
11- و اءنزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون قرآن را به تو (پيامبر) نازل كرديم تا براى مردم آنچه را كه به ايشان نازل شده است . بيان دارى ، باشد كه بينديشند. نحل 16: 44.
12- كافى ، ج 1، ص 286.
13- جمعه 62: 2.
14- اشاره به آيه 37 سوره توبه : ((انما النسى ء زياده فى الكفر)) است ؛ يعنى : ((جز اين نيست كه جا به جا كردن (ماه هاى حرام ) فزونى در كفر است )). نسيى ء يكى از عادت هاى جاهليت بود و چنين بود كه ماه هاى حرام را تغيير مى دادند و حكم ماه حج را در هر سه سال ، سالى ده روز به ماه بعد مى انداختند.
15- و ليس البر باءن تاءتوا البيوت من ظهورها نيكى آن نيست كه به خانه ها از پشت ديوار آن درآييد. بقره 2: 189.
16- و اذا وقع القول عليهم اءخرجنا لهم دابة من الارض تكلمهم اءن الناس كانوا بآياتنا لايوقنون و چون وعده عذاب بر آنان واجب شود، برايشان جنبنده اى از زمين بيرون آوريم كه با ايشان سخن گويد كه : مردمان به آيات ما يقين نمى آورند. نمل 27: 82.
17- و لقد همت به وهم يها لولا اءن رءا برهان ربه . كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصين ؛ (ان زن ) آهنگ وى كرد و (يوسف نيز) اگر برهان پروردگارش را نديده بود، آهنگ او مى كرد. چنين (كرديم ) تا بدى و زشت كارى را از او بازگردانيم ، چرا كه او از بندگان مخلص ‍ ما بود. يوسف 12: 24.
18- راغب اصفهانى گفته است : ((بحيره شترى است كه ده شكم زاييده باشد و (در جاهليت ) گوش هايش را پاره مى كردند و آن را رها مى ساختند، كه ديگر نه كسى بر آن سوار مى شد و نه بارى به وسيله آن مى كشيدند. سائبه شترى را گويند كه پنج شكم زاييده باشد كه در اين صورت در چراگاه ها رها مى شد و كسى حق نداشت آن را از آب يا علقى باز دارد و وصيله عبارت است از گوسفندى كه دوقلو بزايد: يكى نر و ديگرى ماده كه در اين صورت گوسفند نر - از دوقلوها - را ذبح نمى كردند و مى گفتند: وصلت اءخاها، و به خاطر گوسفند ماده ، نر را هم رها مى كردند. حام به حيوان نرى كه ده شكم ماده را آبستن كرده باشد گفته مى شود و كسى حق نداشت بر آن سوار شود.))
19- مزمل 73: 20.
20- توبه 9: 37.
21- بقره 2: 189. ر.ك : مقدمه تفسير راغب ، ص 48. 47.
22- ((كسانى كه ايمان آورده و ايمانشان را به ظلم (شرك ) نياميخته اند)). انعام 6: 82.
23- ((به راستى كه شرك ظلمى بزرگ است )). لقمان 31: 13.
24- اشاره به آيه مباركه فاءما من اءوتى كتابه بيمينه فسوف يحاسب حسابا يسيرا؛ پس هر كس نامه اعمالش به دست راستش داده شود زود باشد كه حسابى آسان بر او گرفته شود. انشقاق 84: 78.
25- جامع البيان ، ج 30، ص 74.
26- جامع البيان ، ج 2، ص 100.
27- ما به زودى در بخش مربوط به ((تفسير در عصر رسالت )) نمونه هايى از تفاسير ماءثور از پيامبر اكرم را ذكر خواهيم كرد.
28- رجوع شود به كتاب وى : ((البرهان فى علوم القرآن ))، ج 1، ص 15 - 13.
29- ((آنان كه در دل هايشان انحرافى است ، از قرآن آنچه را كه مبهم است براى ايجاد شورش و آشوب و جستن تاءويل برمى گزينند.)) آل عمران 3: 7.
30- ((به زودى تو را به گزارش آنچه كه بر آن صبر نتوانستى بكنى ، خبر دار مى كنم )). كهف 18: 78.
31- ((اين است گزارش آنچه كه بر آن نتوانستى صبر كنى )) كهف 18: 82.
32- و يعلمك من تاءويل الاحاديث و تعبير خواب ها را به تو مى آموزد.
33- و لنعلمه من تاءويل الاحاديث تا او را تعبير خواب بياموزيم .
34- نبئنا بتاءويله انا نراك من المحسنين ما را از تعبير آن خبر دار كن كه تو را از نيكوكاران مى بينيم .
35- ((قال ... الا نباءتكما بتاءويله ؛ گفت :... مگر آنكه من از تعبير آن به شما خبر مى دهم )).
36- و ما نحن بتاءويل الا حلام بعالمين و ما به تعبير خواب هاى آشفته دانا نيستيم .
37- (((اءنا اءنبئكم بتاءويله فاءرسلون ؛ مرا (به زندان ) بفرستيد تا شما را از تعبير آن خبر دهم .
38- و قال يا اءبت هذا تاءويل روياى و (يوسف ) گفت : اى پدر، اين است تعبير خواب پيشين من .
39- و علمتنى من تاءويل الاحاديث و از تعبير خواب ها به من آموختى .
40- ((و پيمانه را چون بپيماييد، با ترازوى درست وزن كنيد كه اين بهترين و عاقبت آن نيكوتر است )) اسراء 17: 35.
41- ((و چون در چيزى اختلاف كرديد - اگر به خداوند و روز رستاخيز ايمان داريد - آن را به (كتاب ) خدا و (سنت ) رسول باز گردانيد كه اين بهترين و نيك سرانجام تر است نساء 4: 59.
42- ((و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر (پيشوايان اسلام ) ارجاع مى كردند، يقينا كسانى كه اهل بصيرت و استنباط خبرند خواهند دانست (و در آن كار انديشه درست خواهند كرد.))) نساء 4: 83.
43- ((آيا آنان جز در انتظار تاءويل آنند، روزى كه وقت انجام آن بيايد)). اعراف 7: 53.
44- ((و روزى كه فرشتگان را ببينند، گناهكاران را در آن روز بشارتى نيست .)) فرقان 25: 22.
45- ((روزى كه آنچه را وعده داده مى شوند، ببينند، (برايشان چنان است ) كه گويى جز ساعتى از روز را (در دنيا) درنگ نكرده اند.)) احقاف 46: 35.
46- ((و آن هنگام (قهر و عذاب ) راه فرار نبود)). ص 38: 3.
47- صفار، بصائر الدرجات ، ص 196.
48- تفسير عياشى ، ص 10، شماره 7.
49- تفسير عياشى ، ص 15، شماره 6.
50- انفال 8: 41.
51- حر عاملى ، وسائل الشيعه ، ج 9، ص 503، كتاب الخمس ، باب 8، شماره 5 و 6.
52- بقره 2: 195.
53- وسائل الشيعه ، ج 9، ص 77.
54- رحمان 55: 9.
55- تفسير التبيان ، چ 9، ص 463.
56- سيد شرف الدين استرابادى ، تاءويل الايات الظاهر، ج 2، ص 633 - 632.
57- ملك 67: 30.
58- فيض كاشانى ، تفسير صافى ، ج 2، ص 727. تاءويل الايات الظاهره ، ج 2، ص 708.
59- تفسير صافى ، ج 2، ص 727.
60- انفال 8: 24.
61- آل عمران 3: 164.
62- عبس 80: 24.
63- تفسير البرهان . ج 4، ص 429.
64- ((پروردگارا! بپاس آن نعمت كه به من دادى ، هرگز پشتيبان گناهكاران نخواهم بود.)) قصص 28: 17.
65- ((چون به نهايت جوانى رسيد و قد راست كرد، حكمت و دانش به او داديم و ما نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم )) قصص 28: 14.
66- قصص 28: 17.
67- هود 11: 61.
68- انفال 8: 41.
69- بقره 2: 195.
70- بقره 2: 195.
71- رساله اكليل ، صفحات 18 و 17 - 10 از مجموعه دوم رسائل ابن تيميه .
72- آل عمران 3: 97.
73- يوسف 12: 100.
74- يوسف 12: 37.
75- ((جز انجام وعده الهى انتظارى نمى برند، روزى كه وقت انجام آن بيايد)). اعراف 7: 52.
76- ر.ك : رساله ابن تيميه در تفسير سوره اخلاص ص 103 و 102. تفسير المناز، ج 3، ص 196 - 195 به نقل از همان رساله .
77- استاد محمد عبده بر اين عقيده است كه امور مربوط به آخرت كه در قرآن به آنها اشاره شده ، از جمله متشابهات قرآن و ضروريات دين است ؛ زيرا اعتقاد به قيامت و منازل و احوال آن ، از جمله اركان دين است كه بايد به آنها ايمان داشت ، گرچه حقيقت آنها تا زمان مشاهده آخرت قابل درك نيست و تاءويل آن آيات همان مشاهده آنها در روز قيامت است ، همان طور كه خداوند وعده داده : يوم ياءتى تاءويله ، يقول الذين نسوء من قبل قد جاءت رسل ربنا بالحق ؛ روزى وقت انجام وعده الهى بيايد، كسانى كه قبلا آن را فراموش كرده بودند گويند: رسولان پروردگارمان به حق و راستى آمده بودند)). اعراف 7: 53. ر.ك : تفسير المنار، ج 3، ص 167.
78- ((هيچ كس نمى داند به پاداش آنچه انجام مى داده اند، بر ايشان چه چيزهايى به عنوان روشنايى چشم ، پنهان داشته شده است )). سجده 32: 17.
79- تفسير المنار، ج 3، ص 196-172.
80- الميزان ، ج 3، ص 48.
81- زخرف 43: 4-2. ر.ك : الميزان ، ج 3، ص 49.
82- الميزان ، ج 2، ص 16- 14.
83- الميزان ، ج 3، ص 53.
84- الميزان ، ج 13، ص 376.
85- هود 11: 1.
86- زخرف 34: 4.
87- الميزان ، تج 2، ص 16 - 14.
88- زخرف 43: 4 - 3.
89- الميزان ، ج 3، ص 49.
90- ((ماه رمضان ماهى است كه در آن قرآن نازل شده است )). بقره 2: 185.
91- ((حا - ميم ، سوگند به كتاب مبين ، كه ما قرآن را در شبى پر بركت فرود آورديم ، ما هشدار دهنده ايم در آن شب هر كار استوارى امتياز مى يابد)). دخان 44: 1-5.
92- ((ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم )). قدر 97: 1.
93- بحارالانوار، ج 94، ص 14، حديث 23.
94- بقره 2: 185.
95- ((اگر قرآن را بر كوهى نازل مى كرديم ، آن را از ترس الهى ، ترسنده و پاره پاره مى ديدى )). حشر 59: 21.
96- ((و كافران گويند: چرا قرآن يك باره بر او فرو فرستاده نمى شود؟)). فرقان 25: 32.
97- ((و گويند: چرا معجزه اى از جانب پروردگارش بر او نازل نشده )). انعام 6: 37.
98- ((كسانى كه ايمان دارند گويند: چرا سوره اى فرستاده نشد)). محمد 47: 20.
99- ((و اگر ما نوشته اى در كاغذى بر تو نازل كنيم و آن را با دست هاى خود لمس كنند)). انعام 6: 7.
100- ((بر آنان از آسمان فرشته اى به پيامبرى فرو مى فرستاديم )). اسراء 17: 95.
101- و قرآن را بر تو نازل كرديم تا براى مردم آنچه را كه بر ايشان نازل شده است بيان دارى . باشد كه بينديشند. نحل 16: 44.
102- و از آسمان ، آبى فرو آورد و به واسطه آن ميوه ها پديد آورد. بقره 2: 22.
103- اوست خدايى كه اين كتاب را بر تو نازل كرده است و آن را آيه هايى است محكم . آل عمران 3: 7.
104- ((آيا به غير خداوند داورى برگزينيم ؟ در حالى كه اوست كه اين كتاب را بر شما مفصلا (فصل فصل فرو فرستاده است )). انعام 6: 114
105- التفسير الكبير، ج 5، ص 85.
106- عميد زنجانى ، مبانى و روش هاى تفسير قرآن ، ص 87.
107- الميزان ، ج 11، ص 420.
108- ((خداوند هر چه را كه مى خواهد محو مى كند و (هر چه را كه مى خواهد) ثابت مى كند، و اصل كتاب ها نزد اوست )). رعد 13: 39.
109- ((آن (قرآن ) در لوح محفوظ نزد ما بلند مرتبه و حكيم است )). زخرف 43: 4.
110- مجمع البيان ، ج 9، ص 39. تفسير التبيان ، ج 9، ص 179. تفسير ابو الفتوح رازى ، ج 10، ص 74. التفسير الكبير، ج 27، ص 194.
111- ((بلكه اين قرآنى ارجمند است كه در لوحى محفوظ (ثبت ) است )).
بروج 85: 22 - 21.
112- شيخ مفيد، تصحيح الاعتقاد، ص 29. التفسير الكبير، ج 23، ص 66 و ج 28، ص 152.
113- ((اين قرآنى ارجمند است ، در نوشته هاى پنهان (لوح محفوظ) كه جز پاكان بدان نرسند)). واقعه 56: 79 - 77.
114- فى ضلال القرآن ، ج 7، ص 707 - 706. مجمع البيان ، ج 9، ص 226.
115- آل عمران 3: 7.
116- نهج البلاغه ، خطبه 91، ترجمه دكتر شهيدى ، ص 74 و 75. بحارالانوار، ج 4، ص 277.
117- ر.ك : منهاج البراعه راوندى ، ج 1، ص 382. شرح ابن ابى الحديد، ج 6، ص 404. شرح ابن ميثم بحرانى ، ج 2، ص 330. منهاج البراعه ميرزا هاشم خويى ، ج 6، ص 310.
118- شرح نهج البلاغه ، ج 6، ص 404 و 405.
119- التمهيد، ج 3، ص 49 - 35.
120- جامع البيان ، ج 1، ص 27.
121- عبس 80: 32 - 31.
122- الدر المنثور، ج 6، ص 317.
123- الدر المنثور، ج 6، ص 317. جامع البيان ، ج 30، ص 39.
124- جامع البيان ، ج 1، ص 29، مقدمه كتاب ((المبانى فى نظم المعانى ))، ص 184 و 183.
125- آل عمران 3: 187. ر.ك : تفسير ابن كثير، ج 1، ص 6.
126- مقدمه ابن تيميه در اصول تفسير، ص 55.
127- جامع البيان ، ج 1، ص 30.
128- مقدمه ابن عطيه بر الجامع المحرر، ص 263 - 262.
129- مقدمه كتاب المبانى فى نظم المعانى ، ص 193 - 191.
130- (((اين قرآن ) كتاب با بركتى است كه بر تو فرو فرستاديم تا در آيات آن انديشه كنند و خردمندان پند گيرند)). ص 38: 29.
131- ((هر كس به خداوند ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد)). تغابن 64: 9.
132- ((و هر كس از مرد يا زن ، عمل صالحى انجام دهد در حالى كه مومن باشد)) غافر 40: 40.
133- ((آنان كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهند، خوشا بر احوالشان باز گشتى نيكو دارند)). رعد 13: 29.
134- نحل 16: 44.
135- ((و آنان (پيامبران قبل از تو) كسانى بودند كه خداوند هدايتشان كرده بود. پس ، از سنت آنان پيروى كن )). انعام 6: 90.
136- ((آنان كه سخن را مى شنوند و نيكوترينش را پيروى مى كنند)). زمر 39: 18 - 17.
137- ((خداوند به رعايت عدالت و احسان و بخشش بر خويشاوندان دستور مى دهد... باشد كه بپذيريد)). نحل 16: 90.
138- ((و كسانى كه هدايت يافتند، خداوند هدايتشان را بيفزود)). محمد 47: 17.
139- ((به سخن پاك راهنمايى و به راه ستوده هدايت شده اند)). حج 22: 24.
140- مقدمه تفسير راغب ، ص 97 - 93.
141- ((خود خواهان را از بهره شدن از آيات خويش باز مى دارم )) اعراف 7: 146.
142- الاتقان ، ج 4، ص 188.
143- ((اين قرآن داراى حقايق ارجمندى است كه از ديد بيگانگان پنهان مى باشد، جز پاكان بدان دسترسى ندارند)). واقعه 56: 79 - 77.
144- وسائل الشيعه ، ج 27، ص 185، شماره 26. روضه الكافى ، ج 8، ص 391 - 390، شماره 586.
145- وسائل الشيعه ، ج 27، ص 194، شماره 44. كتاب الاحتجاج ، ج 1، ص 376.
146- ((اى اهل ايمان اگر خدا ترس و پرهيزگار شويد خدا به شما فرقان بخشد (ديده حق بين عطا فرمايد))) انفال 8: 29.
147- ((و از خدا بترسيد، خداوند به شما (مصالح امور) مى آموزد)). بقره 2: 282.
148- جامع البيان ، ج 1، ص 26.
149- ((پس بدان كه هيچ معبودى جز خداوند يكتا نيست )). محمد 47: 19.
150- ((نماز را به جاى آوريد و زكات دهيد)). بقره 2: 43.
151- البرهان فى علوم القرآن ، ج 2، ص 168 - 164.
152- اين احاديث را مرحوم مجلسى در بحارالانوار، كتاب القرآن ، باب 10، ج 89، ص 107 - 112 نقل كرده است .
153- امالى مرحوم صدوق ، ص 6، مجلس دوم .
154- كتاب التوحيد صدوق ، باب 36، بخش دو بر ثنويه و زنادقه ، ص 264.
155- لا تتاءول كتاب الله عزوجل براءيك ، فان الله عزوجل قد قال : و ما يعلم تاءويله ... آل عمران 3: 7 عيون الاخبار، ج 1، ص 153، باب 14.
156- مقدمه تفسير عياشى ، ج 1، ص 17، شماره هاى 2 و 4.
157- بحارالانوار، ج 89، ص 111 و 112. آداب المتعلمين ، ص 216 و 217.
158- جامع البيان ، ج 1، ص 27.
159- جامع البيان ، ج 25 و 26 و 27.
160- جامع ترمذى ، ج 5، ص 200، شماره 2952.
161- اشاره به آيه 59 سوره نساء فان تنازعتم فى شى ء فردوه الى الله و الرسول ان كنتم تومنون بالله و اليوم الاخر ذلك خير و اءحسن تاءويلا پس هرگاه در امرى (دينى ) اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به (كتاب ) خدا و (سنت ) پيامبر (او) عرضه بداريد، اين بهتر و نيك فرجام تر است .
162- طه 20: 24.
163- اسراء 17: 59.
164- الجامع لاحكام القرآن ، ج 1، ص 34 - 32.
165- عبدالرحمان بن سمرة بن حبيب عبشمى از صحابه بزرگوار پيامبر است . روز فتح مكه اسلام آورد و همراه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در غزوه تبوك شركت كرد. در فتوحات عراق شركت داشت و سجستان و بلاد ديگر را در روزگار خلافت عثمان گشود، پس از آن در بصره اقامت گزيد و در آنجا براى مردم حديث نقل مى كرد. تعداد زيادى از تابعان از وى روايت كرده اند. او در سال 50 درگذشت . الاصابه ، ج 2، ص 401، شماره 5134.
166- كمال الدين صدوق ، ج 1، ص 257 - 256، باب 24، حديث 1.
167- كافى ، ج 1، ص 42، شماره 4.
168- تفسير عياشى ، ج 1، ص 17، شماره 4.
169- آل عمران 3: 7.
170- ر.ك : مقدمه راغب در تفسير، ص 97 - 93.
171- ر.ك : البرهان ، ج 2، ص 164 تا 168.
172- الاتقان فى علوم القرآن ، ج 4، ص 191.
173- تفسير عياشى ، ج 1، ص 17، شماره 3.
174- البيان ، ص 287 و 288.
175- نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه 133.
176- نحل 16: 89.
177- تفسير الميزان ، ج 3، ص 79 - 77 و ج 1، ص 10.
178- ((چيزى مانند او نيست )). شورى 42: 11.
179- ((چشم ها او را در نمى يابند و اوست كه ديدگان را در مى يابد و او لطيف آگاه است )). انعام 6: 103.
180- ((خدا منزه است از آنچه در وصف مى آورند)). صافات 37: 159.
181- نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه 133.
182- ((اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است بر تو نازل كرديم )). نحل 16: 89.
183- ((و كسانى كه در راه ما كوشيده اند، به يقين راه هاى خود را بر آنان مى نمايانيم )). عنكبوت 29: 69.
184- الميزان ، ج 1، ص 10 - 9.
185- ((و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است تبيين كنى و اميد كه آنان بينديشند)). نحل 16: 44.
186- ((آيا به آيات قرآن نمى انديشند؟ يا (مگر) بر دل هاى شان قفل هايى نهاده شده است ؟)). محمد 47: 24.
187- (((اين ) كتابى مبارك است كه ا: را به سوى تو نازل كرده ايم تا در (باره ) آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند)). ص 38: 29.
188- تفسير الميزان ، ج 1، مقدمه ، ص 10. كافى ج 2، ص 599.
189- ابن رشد، رساله ((الكشف عن مناهج الادلة ))، ص 97.
190- ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد، چون خداوند و پيامبر، شما را به چيزى فراخواندند كه به شما حيات مى بخشد، آنان را اجابت كنيد، و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مى گردد، و هم در نزد او محشور خواهيد شد)). انفال 8: 24.
191- ((و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است )). طلاق 65: 3.
192- ((آگاه باش كه با ياد خدا دل ها آرامش مى يابد)). رعد 13: 28.
193- ((و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مى گردد)). انفال 8: 24.
194-

جاهل بى خرد را آرايش لباس او نفريبد زيرا او همچو مرده اى است كه پوشش او كفن او است

195- ((خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده اند. آنان را از تاريكى ها به سوى روشنايى بيرون مى برد. (ولى ) كسانى كه كفر ورزيده اند، سرورانشان (همان عصيان گران ) طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكى ها بيرون مى برند)). بقره 2: 257.
196- ((و دل ها و ديدگانشان را بر مى گردانيم (در نتيجه به آيات ما ايمان نمى آورند) چنان كه نخستين بار به آن ايمان نياوردند)). انعام 6: 110.
197- ((و چون كسانى باشيد كه خدا را فراموش كردند و او (نيز) آنان را دچار خود فراموشى كرد)). حشر 59: 19.
198- ((و اگر مى خواستيم ، قدر او را به وسيله آن (آيات ) بالا مى برديم ، اما او به زمين (دنيا) گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد)). اعراف 7: 176.
199- مائده 5: 38.
200- تفسير عياشى ، ج 1، ص 320.
201- ((پس هيچ كس را با خدا مخوانيد)). جن 72: 18.
202- تفسير عياشى ، ج 1، ص 320 - 319.
203- التفسير و المفسرون ، ج 1، ص 264 و 255.
204- ((آيا به آيات قرآن نمى انديشيد؟ يا (مگر) بر دل هاى شان قفل هايى نهاده شده است ؟)) محمد 47: 24.
205- ((در حقيقت (قرآن ) را بر زبان تو آسان گردانيديم ، اميد كه پند پذيرند)). دخان 44: 58.
206- ((و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده ايم ، پس آيا پند گيرنده اى هست ؟)) قمر 54: 17.
207- ((ما آن را قرآنى عربى قرار داديم ، باشد كه بينديشند)). زخرف 43: 3.
208- ((قرآن عربى ، بى هيچ كژى ، باشد كه آنان راه تقوى پويند)). زمر 39: 28.
209- (((اين ) كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده ايم تا در (باره ) آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند)). ص 38: 29.
210- سعايت مقابل شفاعت است . سفاعت ، وساطت براى رسيدن به سعادت است و سعايت ، وساطت براى رسيدن به شقاوت است .
211- كافى ، ج 2، كتاب فضل القرآن ، ص 599 - 598، حديث 2.
212- كافى ، ج 2، ص 600، شماره 5.
213- ((و اين قرآن را به سوى تو فرو آورديم تا براى مردم آنچه نازل شده توضيح دهى به اميد آنكه آنان بينديشند)). نحل 16: 44.
214- بحارالانوار، ج 89، ص 107.
215- محاسن برقى ، ص 214 - 213.
216- معانى الاخبار صدوق ، ص 215.
217- بحارالانوار، ج 89، ص 183.
218- ((مسلما در آفرينش آسمان و زمين و در پى يك ديگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانه هايى (قانع كننده ) است و همانا كه خدا را (در همه احوال ) ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مى كنند و در آفرينش آسمان و زمين مى انديشند (و مى گويند كه ) پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده اى ، منزهى تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار)). آل عمران 3: 190 - 191.
219- شرح باب حادى ، ص 8. ر.ك : مجمع البيان ، ج 2، ص 554.
220- اين چهار حديث نقل از كافى ، ج 1، (باب الاخذ بالسنة و شواهدالكتاب )، ص 9، حديث 1، 2، 3و 5.
221- اين برداشت بنابر مجرور خواندن (((اءرجلكم )) است كه آن نيز قرائتى مشهور است ، ولى قرائت به نصب از باب عطف بر محل است ، كه ما در جاى مناسب خودش همين قرائت را ترجيح داديم ، و در اين قرائت ديگر ويژگى تبعيض - با بيانى كه داشتيم - وجود ندارد.
222- مائده 5: 6.