تفسير نور
(جلد دوم)

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

- ۴ -


تفسير آيه :(65) يََّاءَهْلَ الْكِتَبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِىَّ إِبْرَ هِيمَ وَمَآ اءُنِزلَتِ الْتَّوْرَي ةُوَ الاِْنْجِيلُ إِلا مِنْ بَعْدِهِ اءَفَلاَ تَعْقِلُونَ
ترجمه :
اى اهل كتاب ! چرا درباره ى ابراهيم گفتگو و نزاع مى كنيد؟ (و هر كدام او را پيرو آيين خود مى دانيد،) در حالى كه تورات وانجيل ، پس از او نازل شده است ، چرا تعقّل نمى كنيد؟
نكته ها 
O هر يك از يهود و نصارى ، ابراهيم عليه السّلام را از خود مى دانستند و به قدرى بازار اين ادّعا داغ بود كه قرآن در دو آيه ى بعد مى فرمايد: (ما كان ابراهيم يهوديّا ولا نصرانيّا) اين آيه براى پوچى ادّعاى آنها مى گويد: چگونه شما ابراهيم را كه قبل از تورات و انجيل بوده ، تابع آن دو كتاب مى دانيد؟ كتابى كه هنوز نازل نشده است ، پيرو ندارد. آيا حاضر نيستيد اين مقدار هم فكر كنيد كه لااقل حرف شما با تاريخ منطبق باشد.
پيام ها 
1- هنگام موعظه ، از القاب متين وعناوين فرهنگى مخاطبين استفاده شود. (يا اهل الكتاب )
2- علم و كتاب ، از چنان ارزشى برخوردارند كه منسوبين به آن نيز محترمند. اهل كتاب ، اهل قلم ، اهل علم . (يا اهل الكتاب )
3- سعى نكنيد با انتساب شخصيّت ها به خود، حقّانيت خود را اثبات كنيد. (لِمَتحاجّون فى ابراهيم ) به جاى نزاع در انتساب شخصيّت هاى والا، از فكر آنان پيروى كنيد.
4- ادّعاهاى خود را مستند و هماهنگ با منطق و فطرت و تاريخ قرار دهيد. (و ما اُنزلت التورات )
تفسير آيه :(66) هََّاءَنْتُمْ هَّؤُلاََّءِ حَ جَجْتُمْ فِيَما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِيمَالَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَاءَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
هان (اى اهل كتاب !) شما همانان هستيد كه درباره (حضرت عيسى و) آنچه بدان علم داشتيد محاجّه و نزاع كرديد، پس چرا درباره (ابراهيم و) آنچه بدان علم نداريد نزاع مى كنيد؟ در حالى كه خداوند مى داند و شما نمى دانيد.
نكته ها 
O اين آيه تذكّر و هشدارى است به اهل كتاب ، كه شما در مورد آنچه بدان علم و آگاهى داريد، اشكال تراشى و سؤ الات بى جا مى كنيد. با آنكه شما زندگى طبيعى حضرت عيسى ونياز او به غذا ومسكن ولباس را ديده ايد، ولى باز هم در مورد او به گفتگو نشسته ايد. گروهى او را دروغگو وگروهى فرزند خدا مى پنداريد.(64) و يا در شناخت محمّد صلّى اللّه عليه و آله كه نشانه هايش در تورات وانجيل آمده وبراى شما شناخته شده است ، به بحث وگفتگو مى پردازيد.(65) شما كه درباره معلومات ، اهل جدال و بحث هستيد و به نقطه ى توافقى نمى رسيد، ديگر چه كار به مساءله اى داريد كه در مورد آن علم نداريد؟ مثل اينكه مذهب حضرت ابراهيم چه بوده است ؟
پيام ها 
1- افراد مغرور و لجوج را تحقير كنيد. (هاانتم هؤ لاء)
2- افراد لجوج ، حتّى در امور روشن به نزاع مى نشينند. (حاججتم فيمالكم به علم )
3- اگر سرچشمه ى مباحثات ، تحقيق باشد ارزش دارد، ولى اگر براى طفره رفتن باشد، مورد انتقاد است . (حاججتم فيما لكم به علم )
تفسير آيه :(67) مَا كَانَ إِبْرَهِيمُ يَهُودِيّاً وَلاَ نَصْرَانِيّاً وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفاً مُّسْلِماًوَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
ترجمه :
(برخلاف ادّعاى يهوديان و مسيحيان ،) ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى ، بلكه او فردى حق گرا و تسليم خدا بود و هرگز از مشركان نبود.
نكته ها 
O ((حَنَف ))، به معناى گرايش به حقّ است و در مقابل آن واژه ى ((جَنَف ))، معنى گرايش و تمايل به باطل را مى دهد. بنابراين ((حَنيف )) به كسى گفته مى شود كه در مسير باشد، ولى بت پرستان آن را در مورد خود بكار مى بردند و مشركان نيز ((حُنفاء)) خوانده مى شدند.
O اين آيه ، با آوردن كلمه ى (مسلماً) در كنار كلمه ى (حنيفاً)، هم دامن ابراهيم را از لوث شرك پاك كرده است و هم دامن اين كلمه ى مقدّس ‍ را از لوث مشركان .(66)
O امام صادق عليه السّلام در تفسير عبارت (حنيفا مسلما) فرمودند: ((خالصا مخلصا ليس فيه شى ء من عبادة الاوثان )) يعنى ابراهيم شخصى خالص و برگزيده بود كه در او ذره اى از پرستش بت ها نبود.(67)
تفسير آيه :(68) إِنَّ اءَوْلَى الْنَّاسِ بِإِبْرَهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا الْنَّبِىُّ وَالَّذِينَءَاَمَنُواْ وَاللَّهُ وَلِىُّ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
همانا سزاوارترين افراد به ابراهيم ، كسانى هستند كه از او پيروى كردند و (نيز) اين پيامبر و كسانى كه (به او) ايمان آورده اند، و خداوند سرور و سرپرست مؤ منان است .
نكته ها 
O از اين آيه معلوم مى شود كه نسبت ايمانى ، فراتر و محكم تر از نسبت خويشاوندى است و افرادى كه همفكر و هم خط و هم هدف باشند، به همديگر نزديك تر از كسانى هستند كه در ظاهر قوم و خويشند، ولى به لحاظ فكرى و اعتقادى از همديگر جدايند. امام صادق عليه السّلام به يكى از ياران با وفايش فرمود: ((انتم واللّه من آل محمّد)) به خدا سوگند كه شما از آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله هستيد. و سپس آيه فوق را تلاوت فرمود.(68) رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله نيز در مورد سلمان فارسى فرمودند: ((سلمان منّا اهل البيت ))(69)
O با اينكه آيه فرمود: نزديك ترين مردم به ابراهيم ، پيروان او هستند، لكن نام پيامبر اسلام و مسلمانان را جداگانه برد، تا بهترين نمونه ى پيروى را در وجود حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و مسلمانان ، به دنيا نشان دهد.
O در روايتى آمده است : (انّ ولىّ محمّد مَن اطاع اللّه و انْ بَعُدتْ لَحمَته ، و انّ عدوّ محمّد مَن عَصى اللّه و انْ قَرُبتْ قَرابته )(70) دوست و طرفدار محمّد صلّى اللّه عليه و آله كسى است كه خدا را اطاعت كند، هرچند به لحاظ فاميلى از او دور باشد و دشمن پيامبر كسى است كه خدا را نافرمانى كند، هرچند با پيامبر نسبت و نزديكى داشته باشد.
O امام صادق عليه السّلام فرمود: مراد از ((الذّين آمنوا)) در آيه ، امامان و پيروان آنها هستند.(71)
پيام ها 
1- پيوند مردم با رهبر، پيوند مكتبى است ، نه پيوند قبيله اى ، زبانى ، منطقه اى و نژادى . (انّ اءولَى النّاس بابراهيم لَلّذين اتّبعوه )
2- ملاك قُرب به انبيا، اطاعت از آنان است . (اءولَى النّاس بابراهيم لَلّذين اتّبعوه )
3- پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و مسلمانان ، در خط ابراهيم و هم مرام و هم هدف با او هستند. (اءولَى النّاس بابراهيم ... وهذا النّبى )
تفسير آيه :(69) وَدَّتْ طَآئِفَةٌ مِّنْ اءَهْلِ الْكِتَبِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاَّاءَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ
ترجمه :
گروهى از اهل كتاب دوست دارند كه شما را گمراه كنند، ولى جز خودشان را گمراه نمى كنند و (اين را) نمى فهمند.
نكته ها 
O سيماى تهاجم فرهنگى و توطئه هاى دشمن براى بى دين كردن مسلمانان را در اين آيه و سه آيه بعد مى بينيم . اين آيه خبر از كينه هاى مكتبى ، آيه بعد خبر از لجاجت و كفر، آيه هفتاد و يكم خبراز شيوه حق پوشى و كتمان آگاهانه ، و آيه هفتاد و دوّم خبر از تاكتيك فريبنده ى دشمن مى دهد كه مجموعاً يك تهاجم فرهنگى برخاسته از باطن تاريك ، بكارگيرى شيوه هاى كتمان ، زير سؤ ال بردن و تضعيف و تزلزل عقايد توده ى مردم است .
پيام ها 
1- خداوند، نقشه هاى دشمنان دين را افشا وآنان را رسوا مى كند. (ودّت طائفة ...)
2- شناخت دشمن وبرنامه هاى او، لازمه ى درامان ماندن از آسيب هاى احتمالى است . (ودّت طائفة ...)
3- خطر تهاجم فكرى و فرهنگى ، جدّى است . (ودّت طائفة ...)
4- به اظهاراتِ منافقانه ى مخالفان اعتماد نكنيد، آنها قلباً خواستار انحراف شما هستند. (ودّت طائفة ...)
5- در قضاوت ها، انصاف را فراموش نكنيد. گروهى از اهل كتاب ، چنين آرزويى دارند، نه همه ى آنها. (ودّت طائفة من اهل الكتاب )
6- بايد كارى كنيد كه دشمن آرزوى انحراف شما را به گور ببرد. كلمه ((لو)) در موارد ناشدنى بكار مى رود. (لو يضلّونكم )
7- كسانى كه در صدد انحراف ديگران هستند، ابتدا خود مرتكب حيله ، نفاق ، كينه ، تهمت وتوطئه مى شوند. (و مايضلّون الاّ انفسهم )
8- ميل به انحراف ديگران ، خود يك انحراف بزرگ اخلاقى است . (ودّت ... و مايضلّون الاّ انفسهم )
تفسير آيه :(70) يََّاءَهْلَ الْكِتَب لِمَ تَكْفُرُونَ بايت اللَّهِ وَاءَنْتُمْ تَشْهَدُونَ 
ترجمه :
اى اهل كتاب چرا به آيات خداوند (و نشانه هاى نبوّت رسول خدا) كفر مى ورزيد، در حالى كه خود (به درستى آن ) گواهيد.
نكته ها 
O ظاهرا اين آيه به بشارت هايى نظر دارد كه اهل كتاب در تورات و انجيل درباره حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله خوانده بودند، ولى به خاطر حفظ موقعيّت اجتماعى و منافع مادّى ، همه ى آن نشانه هاى الهى را ناديده گرفتند.
پيام ها 
1- سؤ ال از وجدان ، بهترين راه دعوت است . (لِمَ تكفرون ...)
2- دانستن تنها كفايت نمى كند، پذيرفتن نيز لازم است . (تكفرون ... تشهدون )
تفسير آيه :(71) يََّاءَهْلَ الْكِتَبِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَ طِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَاءَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
اى اهل كتاب ! چرا حقّ را به باطل مشتبه مى سازيد و(يا) حقّ را كتمان مى كنيد، در حالى كه خود (به حقّانيت آن ) آگاهيد.
نكته ها 
O امام صادق عليه السّلام درباره ى ((و انتم تعلمون )) فرمودند: يعنى اهل كتاب به صفات ذكر شده براى پيامبر در تورات آگاهند، (ولى آن را كتمان مى كنند).(72)
O بسيارى از تحريف گران ، با نام اسلام شناس ، مستشرق ، مورّخ وجهانگرد، در كتاب ها و ثبت مكان ها وزمان هاى تاريخى تصرّف كردند و در دائرة المعارف ها به عنوان محقّق چنان سيمايى از اسلام ترسيم كردند كه خواننده به فكر ايمان و تاءمّل در عقايد اسلامى نيفتد.
پيام ها 
1- تلبيس ، مشتبه كردن وكتمان حق ، دو اهرم نيرومند دشمن براى ايجاد انحراف در بين مؤ منان است . در دو آيه قبل فرمود: (يضلّونكم ...) در اين آيه مى فرمايد: (تلبسون ، تكتمون )
2- كتمان حقّ، حرام و اظهار آن واجب است . (تكتمون الحقّ...)
تفسير آيه :(72) وَقَالَتْ طَّآئِفَةٌ مِّنْ اءَهْلِ الْكِتَبِ ءَاِمِنُواْ بِالَّذِىَّ اءُنِْزلَ عَلَى الَّذِينَءَاَمَنُواْ وَجْهَ الْنَّهَارِ وَاكْفُرُوَّاْ ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
ترجمه :
وگروهى از اهل كتاب گفتند: به آنچه بر مؤ منان نازل شده است ، در آغاز روز ايمان آوريد و در پايان روز كافر شويد، شايد (با اين حيله آنها از اسلام ) باز گردند.
نكته ها 
O دوازده نفر از دانشمندان يهود، تصميم گرفتند براى ايجاد تزلزل و ترديد در مسلمانان ، صبحگاهان نزد حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله آمده و اظهار ايمان كنند، ولى در آخر روز از اسلام برگردند و بگويند: ما محمّد و آيين او را ديديم ، ولى با آنچه در تورات وانجيل آمده است ، مطابقت ندارد. آنها با اين نقشه ى ماهرانه مى خواستند به هم كيشان خود اين طور وانمود كنند كه اگر اسلام مكتب خوبى بود، اهل علم و كتاب از آن دست برنمى داشتند، با اين كار هم در مسلمانان ترديد بوجود آورند و هم ساير يهوديان را از مسلمان شدن بازدارند. خداوند متعال نيز با نزول اين آيه ، نقشه ى آنان را برملا ساخت .
O در روايتى از امام صادق عليه السّلام آمده است : وقتى رسول خدا عليه السّلام فرمان تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه را در هنگام نماز ظهر ابلاغ كردند، يهود گفتند: به آنچه در آغاز روز بوده ايمان آوريد، ولى بدانچه در پايان روز آمده (تغيير قبله ) كفر ورزيد تا آنان از آن قبله بازگردند و به طرف بيت المقدس نماز بخوانند.(73)
پيام ها 
1- دشمنان براى انحراف مسلمانان ، برنامه ريزى مى كنند. در آيه 69 خوانديم كه اهل كتاب دوست دارند شما را منحرف سازند، اين آيه به نقشه ى آنان براى رسيدن به آن هدف مى پردازد. (يضلّونكم ... قالت طائفة )
2- چه بسا گروهى با نام اسلام ، در صفوف مسلمانان نفوذ كرده و از پشت خنجر بزنند، لذا بايد هشيار بود. (آمنوا... واكفروا... لعلّهم يرجعون )
3- مسلمان نبايد ساده انديش و زودباور بوده و به هر اظهار ايمانى ، اعتماد كند. (آمنوا... واكفروا)
4- خداوند در مراحل حسّاس ، از اسرار و توطئه هاى دشمنان پرده برمى دارد. (آمنوا... واكفروا)
5- بايد در مرحله اى از ايمان قرار بگيريم كه بازگشت برخى مسلمانان از دين ، مايه ى تزلزل ما نگردد. (واكفروا آخره لعلهم يرجعون )
6- يكى از سياست هاى دشمن ، ايجاد ارتباط و سپس قطع آن ، به منظور ايجاد تزلزل در جامعه است . (لعلّهم يرجعون )
 تفسير ير آيه :(73) وَلاَ تُؤْمِنُوَّا إِلا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ اءَنْ يُؤْتَىَّاءَحَدٌ مِّثْلَ مَآ اءُوتِيتُمْ اءَوْ يُحَآجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَآءُ وَاللَّهُ وَسِعٌ عَلِيمٌ
ترجمه :
(بزرگان يهود، براى جلوگيرى از گرايش يهود به اسلام ، به آنان مى گفتند:) جز به كسى كه آيين شما را پيروى كند، ايمان نياوريد. (زيرا دينِ حقّ منحصر به ماست . اى پيامبر! به آنان ) بگو: راه سعادت راهى است كه خدا بنمايد (ومانعى ندارد) كه به امّتى ديگر نيز همانند آنچه (از كتاب وشريعت ) به شما داده شده ، داده شود، تا در نزد پروردگار با شما احتجاج كنند. (همچنين اى پيامبر! به آنان ) بگو: فضل ورحمت بدست خداست ، اوبه هر كه بخواهد عطا مى كند وخداوند داراى رحمت وسيع وعلم بى انتهاست .
نكته ها 
O اهل كتاب ، از گرايش يهود به اسلام نگران بودند و براى پيشگيرى از آن تبليغ مى كردند. (لا تؤ منوا الا لمَن تبع دينكم )
پيام ها 
1- دشمنان اسلام ، در توطئه هاى خود سفارش به پنهان كارى مى كنند و به غير خود نيز اعتماد ندارند. (لا تؤ منوا الا لمَن تبع دينكم )(74)
2- هدايت الهى ، يك جريان مستمر در طول تاريخ بوده است و اختصاص به قوم خاصّى ندارد. (ان الهدى هدى اللّه )
3- تعصّب و خودبرتربينى ، يكى از آفت هاى ديندارى است . (الاّ لمَن تبع دينكم )
4- الطاف پروردگار، در انحصار گروه خاصّى نيست . نبوّت و هدايت ، فضل الهى است كه به هركس بخواهد مى دهد. (انّ الفضل بيد اللّه )
5- گزينش پيامبران از سوى خداوند، بر اساس علم اوست . (واسع عليم )
تفسير آيه :(74) يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَآءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 
ترجمه :
(خداوند) هر كه را بخواهد به رحمت خويش اختصاص دهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است .
نكته ها 
O اين آيه ، تصوّر غلط يهود را كه خداوند هيچ قومى را مانند يهود مورد لطف خويش قرار نمى دهد، نفى كرده و مى فرمايد: خداوند بهتر مى داند چه كسى را عهده دار رسالت خويش بگرداند. او در ميان بندگانش ‍ لايق ترين فرد را انتخاب نموده و مورد لطف خاص خويش قرار مى دهد. خداوند، هم لطفش توسعه دارد و هم حكمتش انتخابگر است .
 تفسير آيه :(75)مِنْ اءَهْلِ الْكِتَبِ مَنْ إِنْ تَاءْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَّنْاِنْ تَاءْمَنْهُ بِدِينَارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَإِلا مَادُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِماً ذَلِكَ بِاءَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِى الاُْمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
ترجمه :
واز اهل كتاب كسانى هستند كه اگر او را بر اموال بسيارى امين گردانى ، به تو باز مى گرداند و بعضى از آنان (به قدرى نادرستند كه ) اگر او را بر دينارى امين گردانى ، آن را به تو برنمى گرداند، مگر آنكه (براى مطالبه آن ) دائما بالاى سر او بايستى ، اين (خيانت در امانت ،) به جهت آن است كه گفتند: درباره ى امّيّين (غير اهل كتاب ) هرچه كنيم بر ما گناهى نيست ، در حالى كه آنها آگاهانه بر خداوند دروغ مى بندند.
نكته ها 
O در روايات آمده است كه امانت را به صاحبش برگردانيد، حتّى اگر صاحب امانت ، فاسق باشد.(75)
تفسير آيه :(75) وَمِنْ اءَهْلِ الْكِتَـبِ مَنْ إِنْ تَاءْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَّنْا ِنْ تَاءْمَنْهُ بِدِينَارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْك َإِلا مَادُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِماً ذَلِكَ بِاءَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِى الاُْمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
پيام ها 
1- در مورد مخالفانِ خود، انصاف را مراعات كنيد و همه را خائن ندانيد. (من اهل الكتاب ... يؤ دّه اليك )
2- امانتدارى ، ملاكى براى ارزشيابى افراد است . (يؤ دّه ... لايؤ دّه )
3- ارزشهاى اخلاقى ، ثبات دارند. حفظ امانت ، در نزد همه نيكو، و خيانت در آن ، نسبت به هر كسى باشد زشت است . ردّ امانت ، يك ارزش است ، گرچه از يهود باشد. (يؤ دّه ... لايؤ دّه )
4- قيام ومقاومت ، براى گرفتن حقّ لازم است . (لايؤ دّه اليك الا ما دمت عليه قائما)
5- استثمار، استحمار و نژادپرستى ، ممنوع است . (ليس علينا فى الاُمّيين سبيل )
6- يهود و نصارى ، خود را انديشمند، و مسلمانان را بى سواد و امّى مى پنداشتند. (ليس علينا فى الاميّين سبيل )
7- بالاتر از گناه ، توجيه گناه است . يهود اموال مردم را به ناحق مى خوردند و مى گفتند: خداوند به اين كار راضى است . (يقولون على اللّه الكذب )
تفسير آيه :(76) بَلَى مَنْ اءَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ 
ترجمه :
آرى ، هر كس به عهد خويش وفا كند و تقوا داشته باشد، پس بى گمان خداوند پرهيزكاران را دوست مى دارد.
نكته ها 
O وفاى به عهد در تمام موارد زير لازم است :
الف : عهدى كه خداوند از طريق فطرت يا انبيا با انسان ها بسته است .(76)
ب : عهدى كه انسان با خدا مى بندد.(77)
ج : عهدى كه انسان با مردم مى بندد.(78)
د: عهد رهبر با امّت و بالعكس .(79)
پيام ها 
1- در برابر تفكّرات غلط، موضع بگيريد. (بلى )(80)
2- تقوى ، انسان را از دروغ بستن به خدا و ضايع كردن حقّ مردم بيمه مى كند. (يقولون ... الكذب ... بلى من اوفى و اتّقى )
3- شعار، كار ساز نيست ، عمل و تقوا لازم است . (اوفى واتّقى )
4- وفاى به عهد، از نشانه هاى تقواست . (اوفى واتّقى )
5- وفاى به عهد وتقوا، ملاك محبوبيّت است ، نه اهل كتاب بودن . (يحبّ المتّقين )
تفسير آيه :(77) إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَاءَيْمَنِهِمْ ثَمَناً قَلِيلاً اءُوْلََّئِكَلاَخَلَقَ لَهُمْ فِى الاَْخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمْ اللَّهُ وَلاَ يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ اءَلِيمٌ
ترجمه :
همانا كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خودشان را به بهاى ناچيزى مى فروشند، آنان برايشان نصيبى در آخرت نيست و خداوند در قيامت با آنها سخن نمى گويد و به آنان نيز نظر (لطف ) نمى كند، آنها را (از گناه ) پاك نمى سازد و براى آنان عذابى دردناك است .
نكته ها 
O اين آيه ، كسانى را كه پيمان شكنى مى كنند، به پنج نوع قهر الهى تهديد مى كند: بى بهرگى در آخرت ، محروميّت از خطاب الهى ، محروميّت از نظر لطف الهى ، محروميّت از پاكى از گناه و گرفتارى به عذاب دردناك .
O در روايات شيعه و سنّى آمده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: (لا ايمان لِمَن لااَمان له و لا دين لِمَن لاعهد له ) كسى كه مراعات امانت نكند، ايمان ندارد و آن كسى كه به عهد خويش وفادار نباشد بى دين است .(81)
O در بعضى روايات آمده است كه مراد از ((عهد اللّه ))، حقايق مربوط به پيامبر اسلام در تورات است كه به دست عالمان يهود تحريف گشته است .
O مقايسه كنيم وضع كسانى را كه از جانب خداوند به آنها سلام داده مى شود؛ (سلامٌ قولاً من ربّ رحيم )(82) با كسانى كه خدا هيچ سخنى با آنان نگويد؛ (لايكلّمهم اللّه ) واگر ناله اى سر دهند با جمله ى (اخسئوا فيها ولاتكلمون )(83) خفه مى شوند.
O پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: هر كس با سوگند، مال و ثروت برادرش را به ناحق بخورد، مورد غضب الهى است . سپس اين آيه را تلاوت نمودند.(84)
O حضرت على عليه السّلام فرمودند: مراد از نگاه خداوند در قيامت ؛ (لاينظر اليهم ) نگاه رحمت است ، (نه نگاه با چشم ).(85)
پيام ها 
1- امانت مردم نزد انسان ، عهد الهى است . در آيات قبل خوانديم كه بعضى امانت مردم را بر نمى گردانند، در اين آيه به جاى امانت مردم ، كلمه ى (عهداللّه ) بكار رفته است .
2- پيمان شكنى ، از گناهان كبيره است . اين نوع تهديد پى درپى ، در باره هيچ گناهى در قرآن مطرح نشده است . (يشترون بعهد اللّه ... لا خلاق لهم ...)
3- سوگند دروغ ، سبب محروميّت در قيامت مى شود. (يشترون ... ايمانهم )
4- دنياپرستى ، ريشه ى پيمان شكنى است . (ثمنا)
5- بهاى پيمان شكنى هرچه باشد، كم است . (ثمنا قليلا)
6- كيفرهاى قيامت ، متناسب با عملكرد خود ماست . بى اعتنايى ما به تعهّدات الهى ، سبب بى اعتنايى خدا به ماست . (لا يكلّمهم ، لا ينظر اليهم ، لايزكّيهم )
7- عذاب هاى اُخروى ، هم جسمى است و هم روحى . هم تحقير است ؛ (لايكلّمهم اللّه ) و هم شكنجه و مجازات . (ولهم عذاب اليم )
تفسير آيه :(78) وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُُنَ اءَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَبِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَا لْكِتَبِ وَ مَا هُوَ مِنَ الْكِتَبِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
ترجمه :
وهمانا از ايشان (اهل كتاب ) گروهى هستند كه زبان خود به خواندن كتاب (ودست نوشته ى خودشان چنان ) مى چرخانند كه شما گمان كنيد آن از كتاب آسمانى است ، در حالى كه از كتاب نيست و مى گويند: آن (چه ما مى خوانيم ) از جانب خداست ، در حالى كه از جانب خدا نيست وآنها آگاهانه بر خداوند دروغ مى بندند.
نكته ها 
O گناه علما و دانشمندانِ بى تقوا چند برابر است ، زيرا:
الف : مردم را به اشتباه مى اندازند. (لتحسبوه من الكتاب )
ب : به خداوند دروغ مى بندند. (هو من عنداللّه )
ج : تمام اين حركت ها را آگاهانه انجام مى دهند. (وهم يعلمون )
پيام ها 
1- در قضاوت ها، انصاف داشته باشيم وهمه را به يك ديد نگاه نكنيم . (وانّ منهم لفريقا...)
2- حضور دانشمندان خائن در ميان اهل كتاب ، قطعى است . (لفريقاً)
3- عوام فريبى ولفّاظى ، از گناهان دانشمندان است . (يلوون السنتهم )
4- نطق خوب ، اگر در مسير حقّ نباشد، وسيله اى براى انحراف است . (يلوون السنتهم )
5- گمراه كنندگان ، مقدّسات مذهبى و كتب آسمانى را دستاويز خود قرار مى دهند. (بالكتاب )
6- التقاط، يكى از حربه هاى زهرآگين فرهنگى دشمن است . (لتحسبوه من الكتاب )
7- اگر دشمن زمينه ى پذيرش انحراف را در شما ببيند، ادّعاهاى خطرناك ترى مطرح مى كند. (لتحسبوه من الكتاب ...يقولون هو من عنداللّه )
8- بزرگ ترين خيانت به فرهنگ وعقيده ى انسان ، تحريفِ آگاهانه ومغرضانه ى علما و خواصّ است . (يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون )
تفسير آيه :(79) مَا كَانَ لِبَشَرٍ اءَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَبَ وَالْحُكْمَ وَالْنُّبُوَّةَ ثُمَّىَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَاداً لِّى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُواْ رَبَّنِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَبَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ
ترجمه :
هيچ (پيامبر و) بشرى كه خداوند به او كتاب و حكم و نبوّت داده است ، حقّ ندارد به مردم بگويد: به جاى خدا، بندگان من باشيد. بنابراين (شما دانشمندان اهل كتاب به طريق اولى چنين حقّى نداريد، بلكه بايد) به خاطرسابقه ى آموزش كتاب و تدريسى كه داريد، ربّانى باشيد.
نكته ها 
O امتياز پيامبران بر ديگران آن است كه هر قدر بر تعداد ياران و مقدار قدرتشان افزوده شود، مردم را بيشتر به بندگى خدا دعوت مى كنند، و هرگز راه توحيد را عوض نمى كنند و تاءكيد و هشدارشان بيشتر مى شود. امّا دعوت كننده هاى سودجو، در ابتدا با قيافه اى مقدّس مآبانه ودلسوزانه كار را شروع مى كنند، ولى پس از رسيدن به مسند قدرت ، استبداد و خودمحورى را پى ريزى مى نمايند.
O در روايات آمده است كه به بردگان خود، ((عَبدى )) نگوييد، بلكه ((فَتى )) بگوييد و بردگان نيز به مولاى خود ((ربّى )) نگويند، بلكه ((سَيّدى )) بگويند.(86)
O اگر انبيا نبايد پرستش بشوند، حساب ديگران روشن است . اگر مواهب معنوى عامل عبوديّت نشود، حساب زرق و برق مادّى روشن است .
O ((رَبّانيّين )) جمع ((رَبّانى )) به كسى گفته مى شود كه پيوند او با خدا محكم باشد و در فكر اصلاح و تربيت ديگران باشد.
O رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: درباره من دو گروه هلاك شدند: 1 پيروان افراطى ، كه مرا از حدّ بشرى بالا بردند. 2 دشمنان بى انصاف ، كه پيامبرى مرا قبول ندارند و من از هر دو گروه بيزارم . حضرت عيسى عليه السّلام نيز اين هشدار را براى پيروان خود گوشزد كرده بود و نظير اين معنا را در نهج البلاغه از حضرت على عليه السّلام نيز شاهد هستيم . همچنين فرمودند: ((لا تَرفعونى فَوق حقّى فاِنّ اللّه تعالى اِتّخذَنى عَبدا قبل اَن يَتّخذَنى نَبيّا)) مرا از آنچه هستم بالاتر نبريد، همانا خداوند پيش از آنكه مرا پيامبر قرار دهد، بنده آفريده است . سپس اين آيه را تلاوت فرمودند.(87)
O رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله درباره ى اين آيه فرمودند: هيچ مرد وزن مسلمان ، آزاد يا بنده اى نيست مگر آنكه حقّ واجبى از خداوند بر گردن اوست و آن اينكه قرآن را فراگيرد و در آن تفكّر كند.(88)
پيام ها 
1- سوء استفاده از موقعيّت ، محبوبيّت ومسئوليّت ، ممنوع است . (ما كان لبشر)
2- كتاب و حكمت و نبوّت ، انسان را از بشر بودن خارج نمى كند. (ما كان لبشر)
3- هدف انبيا، تنها نجات بشر از شرك نيست ، بلكه رشد او تا مرحله ى ربّانى شدن است . (كونوا ربّانيّين )
4- راه ربّانى شدن ، علمِ دين و درس كتاب است ، نه تصوّف و چلّه نشينى .(89) (ربّانيّين بما كنتم تعلّمون ...)
5- اگر تعليم و تعلّم و درس ، انسان را ربّانى نكند، در واقع آن علم ، علم نبوده است .(90) (ربّانيّين بما كنتم تعلّمون ...)
6- علماى ربّانى ، مفسّران واقعى قرآن هستند. (كنتم تعلّمون الكتاب بما كنتم تدرسون )
7- تعليم و تدريس كتب آسمانى ، بايد هميشگى باشد. (كنتم تعلّمون ... تدرسون )
8- معلّمى ، شغل انبياست . (تعلّمون الكتاب )
تفسير آيه :(80) وَلاَ ياءْمُرَكُمْ اءَنْ تَتَّخِذُواْ الْمَلََّئِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ اءَرْبَاباً اءَيَاءْمُرُكُمْبِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ اءَنْتُمْ مُّسْلِمُونَ
ترجمه :
و(خداوند) به شما فرمان نمى دهد كه فرشتگان وانبيا را ارباب خود قرار دهيد، آيا ممكن است پس از آنكه تسليم خدا شديد، او شما را به كفر فرمان دهد؟
پيام ها 
1- هرگونه دعوت به شرك از سوى هر كس كه باشد، ممنوع است . (ولاياءمركم ان تتخذوا...)
2- كفر، تنها انكار خدا نيست ؛ بلكه پذيرش هرگونه ربّ و مستقل دانستن هر مخلوقى ، كفر است . (تتّخذوا الملائكة و النبييّن اربابا اءياءمركم بالكفر)
تفسير آيه :(81) وَإِذْ اءَخَذَ اللَّهُ مِيثَقَ الْنَّبِيِّينَ لَمَآ ءَاتَيْتُكُمْ مِّنْ كِتَبٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّجَآءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ ءَاءَقْرَرْتُمْ وَاءَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِى قَالُوَّاْ اءَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَ اءَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الْشَّهِدِينَ
ترجمه :
و(بياد آور) هنگامى كه خداوند از پيامبرانِ (پيشين ) پيمان گرفت كه هرگاه به شما كتاب و حكمتى دادم ، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مى كرد، بايد به او ايمان آوريد واو را يارى كنيد. (سپس خداوند) فرمود: آيا به اين پيمان اقرار داريد و بار سنگين پيمان مرا (بر دوش ) مى گيريد؟ (انبيا در جواب ) گفتند: (بلى ) اقرار داريم ، (خداوند) فرمود: خودشاهد باشيد ومن هم با شما از جمله گواهانم .
تفسير آيه :(82) فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذَ لِكَ فَاءُولََّئِكَ هُمُ الْفَسِقُونَ 
ترجمه :
پس كسانى كه بعد از اين (پيمان محكم ،) روى برگردانند، آنان همان فاسقانند.
نكته ها 
O تفاوت مكتب انبيا، مانند تفاوت برنامه ى دو استاد يا دو استاندار است كه در اصول مسائل علمى و سياسى ، داراى جهت واحدى هستند، ولى در مسائل جزئى ، به جهت تفاوت هاى فردى دانش آموزان يا شرايط منطقه اى ، برنامه هاى گوناگون ارائه مى دهند.(91)
O حضرت على عليه السّلام فرمودند: خداوند از انبياى پيشين پيمان گرفت كه مردم را به بعثت پيامبر اسلام و صفات او خبر و بشارت دهند و به آنان فرمان تصديق آن حضرت را بدهند.(92) امام صادق عليه السّلام فرمود: مراد از (جائكم رسول مصدّق ) پيامبر اسلام است .(93)
پيام ها 
1- در مديريّت الهى ، لازمه ى سپردن مسئوليّت ها، گرفتن پيمان است . (اخذ اللّه ميثاق النبيين )
2- هر جا كار سخت است ، پيمان گرفتن لازم است . دست برداشتن از آئين و سنّت موجود، و ايمان و حمايت از شخص نوظهور، ساده نيست . لذا خداوند ميثاق مى گيرد. (اخذ اللّه ميثاق ...)
3- آمدن پيامبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله قطعى است ، لذا از همه ى انبيا پيمان گرفته شده ، نه بعضى از آنها. (ميثاق النبيين ... جائكم رسول )
4- جريان نبوّت ، مايه ى وحدت است ، نه اسباب تفرقه و انشعاب . (رسول مصدّق لما معكم لتؤ مننّ به )
5- انبيا داراى هدفى مشترك هستند. لذا پيامبران قبلى ، آمدن انبياى بعدى را بشارت مى دادند ونسبت به آنان پيمانِ ايمان ونصرت دارند، وپيامبران بعدى ، انبياى قبل را تصديق مى كردند. (مصدّق لما معكم لتؤ مننّ)
6- قديمى ها، جديدى ها را تحويل بگيرند، آنها را به مردم معرّفى كنند و زمينه ى رشد بعدى ها را فراهم آورند. (لتؤ مننّ... لتنصرنّه )
7- ايمان به تنهايى كفايت نمى كند، بلكه حمايت نيز لازم است . (لتومنن به ولتنصرنه )
8- در ميان انبيا، سلسله مراتب است و خاتم النبيّين اشرف آنهاست ، زيرا همه ى انبيا بايد مؤ من به او و حامى او باشند. (لتؤ مننّ به و لتنصرنّه )
9- وقتى انبياى پيشين موظّف به ايمان وحمايت از پيامبر اسلام هستند، پس ‍ پيروان آنها نيز بايد به او ايمان آورده و از او اطاعت كنند. (لتؤ مننّ به و لتنصرنّه )
10- حمايتى ارزشمند است كه از ايمان سرچشمه گرفته باشد. (لتؤ مننّ به ولتنصرنّه )
11- مهم ، داشتن روح تسليم و پذيرفتن حقّ است ، چه بسا در عمل ، شرايط لازم به وجود نيايد. انبياى قبل ، زمان پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله را درك نكردند، ولى اين روحيه را داشتند.(94) (لتؤ مننّ به ولتنصرنّه )
12- پيمان شكن فاسق است . (فمن تولّى ... هم الفاسقون )
تفسير آيه :(83) اءَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ اءَسْلَمَ مَنْ فِى الْسَّمَوَ تِ وَالاَْرْضِطَوْعَاً وَكَرْهاً وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ
ترجمه :
پس آيا آنها جز دين خدا (دينى ) مى جويند؟ در حالى كه هر كه در آسمان ها و زمين است ، خواه ناخواه فقط تسليم اوست و به سوى او بازگردانده مى شوند.
نكته ها 
O موجودات آسمان ها و زمين ، همگى تسليم خدايند. حتّى اگر در حال عادّى اين سرسپردگى را كتمان كنند، در حال احساس خطر به ناچار دل به او مى سپارند. مؤ منان با ميل و رغبت تسليم او هستند، ولى همگان در زمان احساس خطر يا مرگ يا مغلوب شدن در جنگ و يا درماندن در استدلال ، تسليم او مى شوند. همه ذرّات عالم ، از كوچك ترين اتم تا بزرگ ترين كرات ، همه تابع همان قانونى هستند كه خداوند بر آنها حاكم كرده است و هر لحظه مى تواند آن را تغيير دهد.(95)
O امام صادق عليه السّلام در مورد اين آيه فرمودند: زمانى كه قائم عليه السّلام قيام كند، تمام سرزمين ها شهادت ((لااله الاّ اللّه و محمّد رسول اللّه )) سر خواهند داد(96).
پيام ها 
1- انتخاب راه غير خدا، با حركت هستى سازگار نيست . (اءفغير دين اللّه يبغون و له اسلم )
2- حقيقت دين ، تسليم است . (اءفغير دين اللّه يبغون و له اسلم ...)
3- انسان ، دائما در جستجوى راه و روشى است و گرايش به مكتب در نهاد او قرار دارد. (جمله (يبغون ) دلالت بر خواست و تمايل دائمى دارد.)
4- اگر هستى تسليم اوست ، چرا ما تسليم نباشيم ؟ (له اسلم من فى السموات والارض )
5- در آسمان ها موجودات با شعور هستند. (من فى السموات )(97)
6- اگر پايان كار ما اوست ، چرا از همان اوّل رو به سوى او نكنيم ؟ (اليه يرجعون )
تفسير آيه :(84) قُلْ ءَامَنّا بِاللَّهِ وَمَآ اءُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَآ اءُنْزِلَ عَلَىَّ إِبْرَ هِيمَ وَاِسْمَعِيلَ وَ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالاَْسْبَاطِ وَمَآ اءُوتِىَ مُوسَى وَ عِيْسَى وَالْنَّبِيُّونَمِنْ رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ اءَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُلَهُ مُسْلِمُونَ
ترجمه :
بگو: به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحق و يعقوب و اَسباط (پيامبران از نسل يعقوب ) نازل گرديده وآنچه به موسى و عيسى وپيامبران ديگر، از طرف پروردگارشان داده شده (به همه ى آنها) ايمان آورده ايم وميان هيچ يك از آنها فرقى نمى گذاريم وما تنها تسليم (فرمان ) او هستيم .
نكته ها 
O اين آيه ، به غير از يكى دو كلمه ، كاملا شبيه آيه 136 سوره بقره است .
O شكل كار اصل نيست ، بلكه اصل ، آن هدف غايى و نهايى است . در هر زمانى ممكن است شكل كار و دعوت انبيا فرق كند، مثلاً حضرت موسى به سراغ فرعون برود و يا حضرت سليمان ، فرمانروايى مانند بلقيس را دعوت كند، ولى هدف نهايى يكى است . درست مانند حركت هاى گوناگون امامان معصوم عليهم السّلام .
O اگر از انبياى گذشته براى معرّفى و يارى پيامبر آينده پيمان گرفته شده ، پيامبر آينده نيز ماءمور است به نمايندگى از تمام پيروانش ، ايمان خود را نسبت به پيامبران گذشته اعلام نمايد.
پيام ها 
1- ايمان خود را اظهار كنيد. (قل )
2- ايمان به انبيا، در كنار ايمان به خداوند است . (آمنا باللّه و ما انزل ... والنبيّون )
3- خدمات پيشينيان را ناديده نگيريم . (وما انزل على ابراهيم ... و ما اوتى موسى )
4- آمدن انبيا، جلوه اى از ربوبيّت الهى است . (والنّبيّون من ربّهم )
5- دين وهدايت الهى ، همواره همراه بشر بوده است . انبيا همچون معلّمان يك مدرسه اند كه به طور زنجيره اى ماءمور ارشاد مردم هستند. (ابراهيم واسماعيل و...)
6- تمام انبيا، داراى هدف واحد هستند. (لانفرّق بين احد منهم )
7- برترى بعضى از انبيا بر برخى ديگر؛ (فضّلنا بعض النبييّن على بعض )(98) هرگز مانع ايمان ما به همه ى آنها نيست . (لانفرّق بين احد منهم )
8- پيامبر اسلام ، با اظهار ايمان خود به ساير انبيا، پيروان آنها را به وحدت دعوت مى كند. (لانفرّق بين احد منهم )
9- پيامبر اسلام ، تسليم مطلق حقّ است . (نحن له مسلمون )
10- كسى كه ميان انبيا فرق بگذارد، در حقيقت تسليم خدا نيست . (لا نفرّق ... نحن له مسلمون )
11- مؤ منان ، هماهنگ با تمام موجودات ، تسليم خدا هستند. (له اسلم من فى السموات و الارض ... و نحن له مسلمون )
تفسير آيه :(85) وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الاِْسْلمِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الاَْخِرَةِمِنَ الْخَسِرِينَ
ترجمه :
و هر كس غير از اسلام به سراغ دينى ديگر برود، پس هرگز از او قبول نمى شود و او در قيامت از زيانكاران خواهد بود.
نكته ها 
O از جمله ى (يَبتَغ )، استفاده مى شود كه مراد آيه ، كسانى هستند كه اسلام به گوش آنها رسيده ، ولى آن را رها كرده و به سراغ ديگر مكاتب رفته اند. اين افراد در قيامت زيانكارند و دين آنها مورد پذيرش ‍ نيست .
O با توجّه به آيه 81، پذيرش دين اسلام ، ميثاق خداوند از همه ى پيامبران پيشين است ولذا با آمدن پيامبر اسلام ، غير آن مورد قبول نيست . (فلن يقبل منه )
O در آيات گذشته ، سيمايى از اصول مكتب اسلام ترسيم شد كه خطوط كلّى آن عبارتند از:
1- از تمام انبياى پيشين پيمان گرفته شده تا به پيامبر بعدى ايمان آورند.
2- تمام هستى تسليم خداست و نمى توان غير دين الهى را پذيرفت .
3- پيروان اسلام ، به تمام انبيا و كتب آسمانى ايمان دارند.
و در اين آيه با صراحت اعلام مى كند: هركس غير اين دين را بپذيرد، قابل قبول نيست . آرى ، بعد از دعوت ، استدلال ، مباهله واعلام همسويى با عقايد و كتب آسمانى ديگر، جاى صراحت و بى پرده سخن گفتن است .
پيام ها 
1- اسلام ، ناسخ همه اديان پيشين است . (ومَن يبتَغِ غير الاسلام دينا فلن يُقبَل منه )
2- رها كردن مكتبى جامع ، مايه خسارتى ابدى است . (مَن يبتغ ... من الخاسرين )
3- آخرت ، جلوگاه خسارت هاى واقعى است . (فى الاخرة من الخاسرين )
4- انتخاب اسلام ، رمز و نشانه دورانديشى انسان است . (فى الاخرة من الخاسرين )
تفسير آيه :(86) كَيْفَ يَهْدِى اللَّهُ قَوْماً كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَنِهِمْ وَشَهِدُوَّاْ اءَنَّا لْرَّسُولَ حَقُّ وَجَآءَهُمُ الْبَيِّنَتُ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِى الْقَومَ الْظَّلِمِينَ
ترجمه :
چگونه خداوند هدايت كند گروهى را كه بعد از ايمان و گواهى بر حقّانيت رسول و آمدن معجزات و دلايل روشن بر ايشان ، باز هم كافر شدند، و خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمى كند.
پيام ها 
1- هرچه دلايل هدايت ، بيشتر و روشن تر باشد، كفر و بى اعتنايى به آنها خطرناك تر است . (كيف يهدى ... لايهدى القوم الظالمين )
2- ايمان اوّليه كافى نيست ، تداوم ايمان و حسن عاقبت لازم است . زيرا خطر ارتداد، همواره انسان را تهديد مى كند. (كفروا بعد ايمانهم )
3- گروهى از مسلمانان ، در زمان پيامبر اكرم مرتدّ شدند. (كفروا بعد ايمانهم )
4- پشت كردن به حقّ، منطق و عقل ، رسول و بيّنه ، ظلم است و سبب خارج شدن از مدار الطاف الهى مى گردد. (لايهدى القوم الظالمين )
5- سنّت خدا آن است كه ظالمان را هدايت نكند. (واللّه لايهدى القوم الظالمين ) (جمله ((لايهدى )) نشانه استمرار و سنّت الهى است .)
6- توبه وبازگشت ، براى مرتدّ بسيار مشكل است . (كفروا بعد ايمانهم ... واللّه لايهدى ...)
7- كافران ناآگاه ، به هدايت نزديك تر از كفّارِ آگاهند. (جائهم البيّنات واللّه لايهدى القوم الظالمين )
8- برخوردارى از هدايت الهى و يا محروم شدن از آن ، بدست خودماست . (لايهدى القوم الظالمين )
تفسير آيه :(87)اءُولَّئِكَ جَزَآؤُهُمْ اءَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلََّئِكَةِ وَالْنَّاسِ اءَجْمَعِينَ 
ترجمه :
آنان (كه با آن همه دلايل روشن وسابقه ى ايمان ، مرتدّ شدند،) كيفرشان آن است كه لعنت خدا و فرشتگان و عموم مردم بر آنان باشد.
تفسير آيه :(88) خَلِدِينَ فِيهَا لاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاَ هُمْ يُنظَرُونَ 
ترجمه :
آنها همواره مورد لعن (خدا وفرشتگان ومردم ) هستند، نه عذاب از آنان كاسته شود و نه به آنها مهلت داده شود.
نكته ها 
O شايد نفرين تمام مردم حتّى كفّار، به افراد مرتدّ، بدان جهت باشد كه وجدان هاى آگاه و فطرت هاى سالم ، اين اعراض و كفر آگاهانه را محكوم مى كند. شايد هم از آن رو باشد كه شعاعِ كفرِ آگاهانه ، به نسلها و عصرها سرايت كرده و افراد زيادى را در آتش خود مى سوزاند.
O مشابه اين لعنت خدا و فرشتگان و مردم را در آيه ى 159 سوره بقره نسبت به دانشمندانى كه حقايق را كتمان مى كنند، مى خوانيم . بنابراين گناه عالمى كه كتمان حق كند و مرتدّى كه آگاهانه دست از ايمان بردارد، يكسان است .
پيام ها 
1- ملائكه در برابر افكار واعمال زشت انسان ، واكنش نشان مى دهند. (عليهم لعنة اللّه و الملائكة ...)
2- مردم بايد در برابر افراد مرتدّ و منحرف ، عكس العمل نشان بدهند. (عليهم لعنة ... الناس )
3- علم و آگاهى در مقدار و كيفيّت عذاب الهى مؤ ثر است . (شهدوا انّ الرّسول حقّ و وجائهم البيّنات ... لايخفّف عنهم العذاب و لاهم ينظرون )
تفسير آيه :(89) إِلا الَّذِينَ تَابُواْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَاءَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ 
ترجمه :
7- توحيد، سبب تعالى انسان است . ((تعالوا)) در جايى بكار مى رود كه دعوت به رشد و بالا آمدن باشد. (تعالوا... الاّ نعبد الاّ اللّه )
8- اطاعت بى چون و چرا از ديگر انسان ها، نشانه ى پذيرش نوعى ربوبيّت براى آنها ويك نوع عبوديّت براى ماست . در حالى كه همه ى انسان ها با يكديگر مساوى هستند. (لايتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً)
9- انديشه ى آزاد و شخصيّت مستقل ، شعار قرآن است . (لايتخذ بعضنا بعضاً ارباباً)
10- اعراض و سرپيچى مخالفان نبايد در اراده و ايمان ما اثر بگذارد. (فان تولّوا فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون )
11- هر مبلّغى بايد سرپيچى و اعراض مردم را پيش بينى كند تا ماءيوس نشود. (فان تولّوا فقولوا اشهدوا...)
12- پس از استدلال و برهان ، جَدل را قطع كنيد. (فان تولّوا فقولوا...)
13- بندگى خدا، نفى شرك و طرد حاكميّت غير خداوند، از ويژگى هاى يك مسلمان واقعى است . (اشهدوا بانّا مسلمون )

next page

fehrest page

back page