تفسير نور
(جلد پنجم)

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

- ۱۶ -


تفسير آيه : (78) قَالُوَّاْ اءَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنَا وَتَكُون َلَكُمَاالْكِبْرِيَآءُ فِى الاَْرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ
ترجمه : 
گفتند: (اى موسى !) آيا آمده اى تا ما را از راهى كه پدرانمان را بر آن يافته ايم ، برگردانى تا بزرگى و حكومت در زمين براى شما دو نفر (موسى و هارون )باشد؟ و(لى ) ما به شما دو نفر ايمان آور نيستيم .
نكته ها : 
O احترام به نياكان و احسان به والدين ، غير از سرسپردگى به آنهاست . فرهنگ گذشتگان نبايد بدون منطق و دليل پذيرفته شود و بر آن تعصّب بى جا داشت .
پيام ها : 
1- انقلاب هاى فرهنگى و تحوّلات فكرى ، همواره در جامعه بازتاب داشته است . (لتَلفِتَنا عما وجدنا)
2- كار نياكان ، در نسل هاى بعد مؤ ثّر است . (وجدنا عليه آباءنا)
3- اساس حكومت فرعونى ، عقايد خرافى نياكان مردم بود. (وجدناعليه آباءنا)
4- گاهى احترام به نياكان و حفظ ميراث هاى كهن ، ابزارى براى مقاومت در برابر نهضت انبياست . (آباءنا)
5- تقليد از نياكان ، بدون منطق و دليل باطل است . (وجدنا عليه آباءنا)
6- به نام حفظ ميراث فرهنگى ، هركار غلطى جايز نيست . (وجدنا عليه اباؤ نا)
7- چون طاغوت ها رياست طلبند، تلاشهاى اصلاحگرانه ى مصلحان را هم به عنوانِ ((رياست طلبى )) قلمداد مى كنند. (تكون لكما الكبرياء)
8- مصلحين ، خود را آماده شنيدن تهمت از ظالمين كنند. (تكون لكماالكبرياء)
تفسير آيه : (79) وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِى بِكُلِّ سَحِرٍ عَلِيمٍ 
ترجمه : 
و فرعون گفت : هر جادوگر كاردانى را نزد من آوريد.
تفسير آيه : (80) فَلَمَّا جَآءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُّوسَىَّ اءَلْقُواْ مَآ اءَنتُم مُّلْقُونَ 
ترجمه : 
پس چون جادوگران (به ميدان مبارزه ) آمدند، موسى به آنان گفت : بيفكنيد آنچه را (از وسايل جادوگرى كه مى توانيد) بيفكنيد.
نكته ها : 
O فرعون مى خواست به كمك جادوگران ماهر، حركت الهى موسى عليه السّلام را خنثى كند.
O جادوگران ، وسايلى همچون طناب ، چوب و ... داشتند كه با آغشتن آن به موادّى خاصّ، در برابر آفتاب به حركت در مى آمدند.
پيام ها : 
1- طاغوت ها با جار وجنجال وتبليغات ، مى خواهند جلوى حركت انبيا را بگيرند. (ائتونى بكل ساحر)
2- طاغوت ها همه ى توان خود را براى سركوب مخالفان به كار مى گيرند. (ائتونى بكلّ ساحرٍ عليم )
3- طاغوت ها گاهى دانشمندان و متخصّصان را خريده و در راه اهداف خود از آنها استفاده مى كنند. (جاء السحرة )
4- مبارزه طلبى از ويژگى هاى پيامبران است . (القوا)
5- پيامبران چون به هدف خود وامداد الهى اطمينان دارند، قاطعانه سخن مى گويند. (القوا ما انتم ملقون )
تفسير آيه : (81) فَلَمَّآ اءَلْقَوْاْ قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللّه َلاَ يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ
ترجمه : 
پس چون (ساحران ، ابزار سحر خود را) افكندند، موسى گفت : آنچه را شما آورده ايد جادوست ، خداوند به زودى آن را باطل خواهد كرد. چرا كه خداوندكار مفسدان را اصلاح نمى كند.
پيام ها : 
1- باطل گرچه جولانى دارد، امّا سرانجام رفتنى است . (سيبطله )
2- خداوند، كار مؤ منان را اصلاح مى كند: (وَاصلَحَ بالَهم )(490) امّا كار مفسدان را اصلاح نمى كند. (لايصلح عمل المفسدين )
3- ساحر، مفسد است و سحر فساد. پس بايد با آن مقابله كرد. (عمل المفسدين )
تفسير آيه : (82) وَ يُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ 
ترجمه : 
و خداوند، حقّ را با كلمات و قدرت و سنّت هاى خويش (و وعده اى كه داده ) تثبيت مى كند، هر چند مجرمان از آن ناخشنود شوند!
نكته ها : 
O در فرهنگ قرآن ، به قوانين و سنّت ها و هر چيزى كه خداوند آن را سبب تحقّق اراده ى خود قرار دهد، ((كلمة )) اطلاق شده است .
پيام ها : 
1- تحقّق بخشيدن و پيروز ساختن حقّ، از وعده ها و سنّت هاى الهى است . (و يحقّ اللّه الحق )
2- احقاق حقّ، ابزار و وسائل مى خواهد. (بكلماته )
3- خواستِ مستكبران در جلوگيرى از پيروزى حقّ، بى تاءثير است . (ولوكره المجرمون )
تفسير آيه : (83) فَمَآ ءَامَنَ لِمُوسَىَّ إِلا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَونَ وَ مَلاَِيْهِمْ اءَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِى الاَْرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ
ترجمه : 
(در آغاز) جز گروهى اندك از فرزندان قوم موسى به او ايمان نياوردند، در حالى كه از فرعون و اشرافيان آنان ترس داشتند، ترس اينكه آنان را شكنجه كنند، زيرا كه فرعون در آن سرزمين برترى جوى و از اسرافكاران بود.
نكته ها : 
O در قرآن گاهى مى خوانيم : (آمن به )، گاهى (آمن معه ) و گاهى (آمن له )، هر كدام يك ويژگى دارد: (آمن به ) به معناى ايمان و (آمن له ) به معناى تسليم است .
پيام ها : 
1- ايمان بايد همراه با تسليم و اطاعت باشد. (آمن لموسى )
2- زمينه ى تحوّل فكرى و گرايش به حقّ، در نوجوانان بيشتر است ، چون قلبى پاك دارند وتعلّقاتشان به مال ومقام كمتر است . (آمن ...ذرّية من قومه )
3- تنها پيامبر اسلام نبود كه در راه دعوت مردم ، سختى ها كشيد و شاهد ايمان نياوردن افراد بود. (فما آمن لموسى )
4- گاهى بزرگان به خطا مى روند و جوانان به حقّ مى رسند. (الاّ ذريّة من قومه )
5- جوانان مؤ من گويا علاوه بر فرعون ، از سران قوم خود كه محافظه كار و ترسو و وابسته بودند نيز مى ترسيدند. (ملائهم ) نه ((ملائه ))
6- نظام فرعونى نمى تواند مانع ايمان درونى باشد. (آمن ، على خوفٍ)
7- ايمان راسخ ، هرگز در محيط بد، نظام فاسد، اقتصاد و تبليغات ناسالم و محيط رعب ، سست نمى شود. (آمن ... على خوف )
8- در نظام فرعونى ، خفقان و اختناق است . (على خوف من فرعون )
9- نظام شكنجه گر، نظام فرعونى است . (يفتنهم )
10- ريشه ى فساد انسان ، برترى جويى هاى اوست . (ان فرعون لعالٍ فى الا رض )
11- نظام اسراف گر، نظام فرعونى است . (لمن المسرفين )
تفسير آيه : (84) وَقَالَ مُوسَى يَقَوْمِ إِن كُنتُمْ ءَامَنْتُم بِاللّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوَّاْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ
ترجمه : 
و موسى گفت : اى قوم من ! اگر به خداوند ايمان آورده ايد و تسليم او هستيد، پس فقط بر او توكّل كنيد.
پيام ها : 
1- رهبر بايد به امّت روحيّه بدهد. (وقال موسى يا قوم )
2- ايمان ، از توكّل جدا نيست . (ان كنتم آمنتم باللّه فعليه توكلوا)
3- تسليم در برابر رضاى الهى ، بالاتر از ايمان است .(491) (ان كنتم مسلمين ) بعد از (ان كنتم آمنتم )
4- با توكّل و تسليم بايد مشكلات را پشت سرگذاشت . (توكلوا ان كنتم مسلمين )
تفسير آيه : (85) فَقَالُواْ عَلَى اللّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّلِمِينَ
ترجمه : 
پس آنان گفتند: تنها بر خداوند توكّل كرده ايم ، پروردگارا: ما را گرفتار سختى ها و آزمايش ستمگران قرار مده .
تفسير آيه : (86) وَ نَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ 
ترجمه : 
و ما را به رحمت خويش ، از شرّ قوم كافر رهايى بخش .
نكته ها : 
O ممكن است مراد از ((ظالمين ))، بزرگان بنى اسرائيل باشند كه به خاطر منفعت و رفاه ، مطيع فرعون شدند و مراد از ((كافرين ))، طرفداران فرعون باشند. پس درخواست ذريّه ى مؤ من ، حفاظت از شرّ مخالفان داخلى و خارجى است .
O كسى كه به خدا توكّل كند، هم خدا او را دوست مى دارد، (انّ اللّه يحبّ المتوكلين )(492) و هم او را تاءمين مى كند. (ومن يتوكّل على اللّه فهو حسبه )(493)
پيام ها : 
1- اوّل توكّل ، بعد دعا. (توكّلنا، ربّنا)
2- با ايمان ، توكّل ودعا، خود را از شرّ ظالمان نجات دهيم . (توكّلنا، ربّنا، نجّنا)
3- فرعونيان ، هم مسرفند،(494) هم ظالم و هم كافر. اسراف زمينه ساز ظلم و ظلم نيز زمينه ى كفر است . (المسرفين ، الظالمين ، الكافرين )
4- ابتدا بايد براى حفظ هويّت مكتبى دعا كرد، (لاتجعلنا فتنة ) وسپس براى سلامتى شخصى . (نجّنا) چون اگر ستمگران پيروز شوند، خطّ ظلم و كفر حاكم شده ، مؤ منان تحقير و مبتلا مى شوند.
تفسير آيه : (87) وَ اءَوْحَيْنَآ إِلَى مُوسَى وَ اءَخِيهِ اءَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتاًوَاجْعَلُواْ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ اءَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه : 
و به موسى و برادرش وحى كرديم كه در مصر، براى قوم خودتان خانه هايى آماده كنيد و خانه هايتان را مقابل هم (يا رو به قبله ) بسازيد و نماز به پاداريد و به مؤ منان بشارت بده (كه سرانجام پيروزى با آنهاست ).
نكته ها : 
O ((قبلة ))، هم به معناى مقابل و رو بروى هم است و هم به معناى جهت كعبه ، يعنى خانه سازى رو به قبله . شايد معناى اين آيه چنين باشد كه تا قدرت فرعون باقى است و تصميم بر نابودى شما دارد، شما مراسم عبادى را در خانه هايتان برقرار سازيد.(495) مثل سه سال اوّل بعثت پيامبر اسلام .
O بهترين بشارت به مؤ منانِ در بند، بشارت به استجابت دعايشان است كه از تحت ستم فرعونيان و فتنه گرى هايشان نجات يابند.
پيام ها : 
1- همه ى برنامه هاى انبيا حتى روش مسكن سازى هم بر اساس دريافت هاى وحى است . (اوحينا... ان تبوّءا)
2- مسكن ، يكى از نعمت هاى الهى است . (اوحينا... ان تبوّءا)
3- رهبران دينى بايد به مسائل مادّى ورفاهى امّت هم توجّه كنند. (تبوّءا لقومكما)
4- منطقه ى مسكونى افراد مؤ من بايد از كفّار جدا باشد، تا زمينه ساز عزّت ، قدرت و استقلال گروه با ايمان گردد. (تبوّءا لقومكما بمصر بيوتا)
5- تاريخ شهرسازى تا زمان حضرت موسى عليه السّلام قطعى است . (تبؤّا... بيوتاً)
6- معمارى و شهرسازى اسلامى بايد با اهداف مكتبى سازگار باشد و جهت قبله فراموش نشود. (واجعلوا بيوتكم قبلة )
7- به گونه اى خانه بسازيم كه انجام مراسم مذهبى و اقامه ى نماز در آن عملى باشد. (واجعلوا بيوتكم قبلة )
8- خانه ى افراد مكتبى بايد نمازخانه باشد. (بيوتكم قبلة )
9- خانه هاى مقابل يكديگر، از نظر تمركز، حفاظت ، نظارت و انس با هم مناسب تر است . (واجعلوا بيوتكم قبلة )
10- نگذاريم بيگانگان در محلّه وجامعه ى ما رخنه كنند. (اجعلوا بيوتكم قبلة )
11- نماز در راءس برنامه همه ى پيامبران وزمينه رهايى بوده است . (اقيمواالصلوة )
تفسير آيه : (88) وَقَالَ مُوَسَى رَبَّنَآ إِنَّكَ ءَاتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلاََهُ زِينَةً وَ اءَمْوَلاً فِى الْحَيَوةِ  الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىَّ اءَمْوَ لِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُواْ حَتَّى يَرَوُاْالْعَذَابَ الاَْلِيمَ
ترجمه : 
و موسى گفت : پروردگارا! تو به فرعون و بزرگان قومش در زندگى دنيا زينت و اموال بسيار داده اى ، پروردگارا تا (به وسيله ى آنها،) مردم را از راه تو گمراه سازند. پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهايشان را سخت ، زيرا كه آنان تا عذاب دردناك را نبينند، ايمان نخواهند آورد.
نكته ها : 
O قطع شيرهاى نفت ، بستن راههاى تجارتى ونظامى و آتش زدن انبار مهمات دشمن ، از مصاديقِ (ربّنا اطمس على اموالهم ) مى باشد.
پيام ها : 
1- كلمه ى ((ربّنا)) در دعا نقش مهمى دارد. (ربّنا) (سه بار در آيه تكرار شده )
2- هر كس هر چه دارد، از خداست . (آتيت فرعون )
3- مال ودارايى ، نشانه ى محبوبيّت نزد خدا نيست . (آتيت فرعون وملئه زينة ...)
4- كفر، مانع كاميابى نيست . (آتيت فرعون ... زينة واموالا فى الحياة الدنيا)
5- جلوه هاى مادّى مستكبرين ، تنها در چند روزه ى دنياست . (فى الحياة الدنيا)
6- طاغوت ها هم خود گمراهند، هم ديگران را به گمراهى مى كشند. (ليضلّوا)
7- نفرين انبيا، نه بر اساس كينه ى شخصى ، بلكه به خاطر حفظ مكتب و امّت است . (ليضلّوا عن سبيلك )
8- سرمايه ومال نزد افراد ناصالح ، سبب انحراف واغفال ، وفقر نيز زمينه ى كفر مى شود. (اموالا... ليضلّوا عن سبيل ك )
9- در دعاها، دعاى سياسى و نفرين بر دشمنان را فراموش نكنيم . (ربّنا اطمس على اموالهم واشدد...)
10- آنجا كه استدلال و معجزه كارساز نباشد، نوبت نفرين است . (ربّنا اطمس ...)
11- سنگدلان تا اجبار وقهر الهى را نبينند، حقّ را باور نمى كنند. (فلايؤ منوا حتّى يروا العذاب )
تفسير آيه : (89) قَالَ قَدْ اءُجِيبَت دَّعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيَما وَلاَ تَتَّبِعَآنِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لاَيَعْلَمُونَ
ترجمه : 
(خداوند) فرمود: دعاى شما دو تن مستجاب شد، پس ايستادگى كنيد و از شيوه ى نادانان پيروى نكنيد.
نكته ها : 
O در آيه ى قبل ، نفرين موسى عليه السّلام بود و در اين آيه اجابت دعاى موسى وهارون عليهما السّلام است . در روايات آمده است : موسى دعا مى كرد، هارون آمين مى گفت . شاهد آن كلمه ى (ربّنا) است .(496)
O امام صادق عليه السّلام فرمود: فاصله ى بين نفرين موسى وغرق فرعون ، چهل سال بود.(497)
پيام ها : 
1- دعاى انبيا مستجاب است . (قد اجيبت دعوتكما)
2- استجابت دعاى موسى ، نشانه ى صحّت و درستى درخواست هاى او در هلاكت فرعونيان است . (اجيبت دعوتكما)
3- حتى پس از قبولى دعا هم صبر و پشتكار لازم است . (فاستقيم ا)
4- رهبران الهى بايد در برابر افكار جاهلانه ، با صلابت و قاطع باشند، زيرا سستى نشانه ى جهل است .
(
فاستقى ما ولاتتّبعان سبيل الذين لايعلمون )
5- پيروى از اهل علم جايز است . (لاتتّبعان سبيل الذين لايعلمون )
تفسير آيه : (90) وَجَوَزْنَا بِبَنِىَّ إِسْرََّءِيلَ الْبَحْر فَاءَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّىَّ إِذَآ  اءَدْركَهُ الْغَرَقُ قَالَ ءَامَنْتُ اءَنَّهُ لاََّ إِلَهَ إِلا الَّذِى ءَامَنَتْ بِهِ بَنُوَّاْ إِسْرََّءِيل وَاءَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ
ترجمه : 
وما بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم . در حالى كه فرعون ولشكريانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال مى كردند تا چون غرقاب فرعون را فراگرفت گفت : ايمان آوردم كه معبودى نيست جز همان كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده اند و من ازتسليم شده گانم .
نكته ها : 
O مراد از ((بَحر))، در اين آيه ، همان رودخانه ى درياگونه نيل است . عبور از آن ، به فرمان الهى بود كه به موسى عليه السّلام فرمان داد عصايش ‍ را به رود نيل بزند، آب شكافته و كف دريا خشك شد و موسى و همراهانش ‍ از آن عبور كردند.
O توبه كردن و ايمان آوردن هنگام مرگ ، بى اثر است . چنانكه مى فرمايد: (وليست التوبة للّذين يعملون السيّئات حتّى اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبتُ الا ن )(498) توبه ى خلافكارانى كه در آستانه ى مرگ توبه و اظهار پشيمانى مى كنند، پذيرفته نيست .
پيام ها : 
1- در مبارزه با طاغوت ها، به خدا توكل كنيم كه ما را تنها نمى گذارد. (جاوزنا...)
2- در نظام هستى ، همه ى امور با اراده ى خداست . (جاوزنا، ادركه الغرق )
3- دعاى پيامبران سرانجام مستجاب مى شود. (ادركه الغرق )
4- فرعون كه مى خواست موسى را براندازد،(499) خودش نابود شد. (ادركه الغرق ) چراغى را كه ايزد برفروزد هرآنكس پف كند ريشش ‍ بسوزد
5- ايمان آوردن در لحظه ى نزول عذاب الهى ، اثرى ندارد. (آمنت ) در حالِ (ادركه الغرق )
6- مستكبران ، روزى به عجز و لابه خواهند افتاد. (قال آمنت )
7- مستكبرانى چون فرعون ، لحظه ى مرگ ، مؤ من و مسلمان مى شوند، ولى ديگر چه سود!(آمنت )
8- ضربه ها و حوادث تلخ ، پرده هاى غفلت را كنار مى زند. (آمنت )
9- قدرت هاى غيرالهى ، تار عنكبوتى بيش نيستند و روزى تسليم مى شوند. (قال ... انا من المسلمين )
تفسير آيه : (91) ءَآلَْنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ 
ترجمه : 
آيا اكنون ؟! (در آستانه ى مرگ توبه مى كنى ؟) در حالى كه پيشتر نافرمانى مى كردى و از تبهكاران بودى ؟
تفسير آيه : (92) فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ ءَايَةً وَإِنَّ كَثِيراًمِنَ النَّاسِ عَنْ ءَايَتِنَا لَغَفِلُونَ
ترجمه : 
پس امروز جسد تو را (از متلاشى شدن وكام حيوانات دريايى ) نجات مى دهيم تا عبرتى براى آيندگانت باشى . يقيناً بسيارى از مردم از نشانه هاى ما غافلند.!
نكته ها : 
O روايتى از امام رضا عليه السّلام در تفسير صافى نقل شده است كه فرمود: سر تا پاى فرعون غرق در زره وسلاح بود وطبق قاعده مى بايست پس از غرق شدن به قعر دريا برود، ولى امواج ، آن بدن سنگين را به ساحل بلندى افكند. كه اين خود يك معجزه بود.
پيام ها : 
1- توبه در لحظه ى مرگ ، سودى ندارد، تا فرصت هست توبه كنيم . (الا ن )
2- قرآن از آينده و غيب خبر مى دهد. (هنوز هم پس از دهها قرن ، بدن موميايى شده ى فرعون را در موزه ى قاهره تماشا مى كنند) (ننجّيك ببدنك )
3- از مرگ و محو طاغوت ها بايد درسِ عبرت گرفت . (آيةً)
4- بايد در حفظ آثار و نشانه هاى قدرت و امداد الهى كوشيد. (لمن خلفك آية )
5- بيشتر مردم ازتاريخ وحوادث ، عبرت نمى گيرند. (كثيرا من الناس ... غافلون )
تفسير آيه : (93) وَلَقَدْ بَوَّاءْنَا بَنِىَّ إِسْرََّءِيلَ مُبَوَّاءَ صِدْقٍ وَرَزْقْنَهُم مِّن الطَّيِّبَتِ فَمَااخْتَلَفُواْ حَتَّى جَآءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِى بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيه ِيَخْتَلِفُونَ
ترجمه : 
و ما بنى اسرائيل را در جايگاه شايسته اى جا داديم و از چيزهاى پاكيزه به آنان روزى بخشيديم ، ولى آنان (با ديدن آن همه معجزات ) اختلاف نكردند، مگر پس از علم و آگاهى (به حقّانيّت موسى ). همانا پروردگارت ، روز قيامت در آنچه كه در آن اختلاف مى كردند، ميان آنان داورى مى كند.
نكته ها : 
O كلمه ى ((صِدق )) در فرهنگ قرآن ، گاه در پى كلماتى مى آيد و مفهومِ شايسته ، خوب و مناسب را مى رساند، مانند: (قَدَم صِدق )(500)، (مُدخل صِدق )، (مُخرج صِدق )(501)، (لِسان صِدق )(502)، (وَعد الصدق )(503)، (مَقعد صدق )(504) و (مُبَوّء صِدق ). يعنى صدق و مطابق با واقع بودن ، براى همه چيز ارزش است . در اينجا هم گويا مطلوب بودن محلّ زيست بنى اسرائيل از نظر آب و هوا و نعمت ها، يعنى شام و فلسطين منظور است . مكان صدق يعنى آنچه واقعاً جايگاهِ درست است ، آنگونه كه بايد باشد. مسكن بنى اسرائيل هم داراى تمام شرايط زندگى بود و هم بسيار حاصلخيز كه جمله ى (رزقناهم من الطيبات ) بيانگر آن است .
پيام ها : 
1- برخوردارى از مسكن مناسب ، يكى از نعمت هاى الهى و مورد پسند اديان الهى است . (مبوّء صدق )
2- در نهضت هاى انبيا، علاوه بر معنويّت ، ابعاد مادّى زندگى مردم نيز مورد توجّه است . (بوّاءنا، رزقنا)
3- باآنكه اغلب پس از انقلاب ها و تحوّلات ، توازن اقتصادى جامعه به هم مى خورد و گرانى يا قحطى پيش مى آيد، ولى خداوند با سرنگونى رژيم فرعونى ، بنى اسرائيل را از كمبودها نجات بخشيد. (رزقناهم )
4- تفرقه ، همه ى نعمت هاى الهى را خنثى مى كند. (بوّاءنا، رزقنا، اختلفوا)
5- ريشه ى اختلاف ها، هميشه مسائل مادّى و رفاهى نيست ، گاهى هم هوس ها است . (بوّاءنا، رزقنا، اختلفوا)
6- علم به تنهايى نجات بخش نيست . (اختلفوا، جائهم العلم )
7- قرآن بيشترين انتقاد را از اختلاف هاى آگاهانه دارد. (جاءهم العلم )
تفسير آيه : (94) فَإِن كُنتَ فِى شَكٍّ مِّمَّآ اءَنْزَلْنَآ إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُون َالْكِتَبَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَآءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ
ترجمه : 
پس اگر در آنچه بر تو نازل كرديم شك دارى ، از آن كسانى كه كتاب آسمانى پيش از تو را مى خوانند بپرس . يقيناً حقّ از سوى پروردگارت به سوى توآمده است ، پس از شك آوران مباش .
نكته ها : 
O در روايتى از امام هادى عليه السّلام مى خوانيم : افراد جاهل مى پرسيدند: چرا به جاى پيامبر، فرشته اى بر ما نازل نمى شود؟ خداوند با نزول اين آيه و اينكه همه ى انبيا داراى زندگى مردمى بوده اند، پاسخشان داد.(505)
O سؤ ال : با آنكه كتب آسمانى گذشته تحريف شده است ، چرا علماى اهل كتاب ، در اين آيه مرجع و داور قرار داده شده اند؟
پاسخ : زيرا با آنكه بخشهايى از كتب آسمانى گذشته تحريف شده ، امّا ميان دانشمندان اهل كتاب ، اشخاص و حرف هاى قابل استنادى يافت مى شود.(506)
پرسش و پاسخ قرآنى 
O سؤ ال : چگونه قرآن مى فرمايد: (ان كنت فى شكٍّ) اى پيامبر! اگر در حقّانيّت قرآن شك دارى ، از اهل كتاب سؤ ال كن . با آنكه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هرگز در شك نبوده است ؟ و عقل نمى پذيرد كه پيامبرى ، در وحى شك كند؟
پاسخ : 1 كلمه ى ((اِن )) (اگر) فرض است و نشانه ى حتميّت و وقوع نيست . مثل (ان كان للرحمن ولد)(507) اگر خداوند فرزندى داشت . با آنكه آيه ى (لم يلد ولم يولد)، فرزند داشتن را صريحاً نفى مى كند.
2- در آيه ى 104 اين سوره از قول پيامبر خطاب به مردم آمده است : اگر در دين من شكّ داريد. (ان كنتم فى شكٍّ من دينى )، پس خود آن حضرت شكّ نداشت ، وگرنه تحدّى نمى كرد. همچنين قرآن مى فرمايد: (آمن الرسول بما انزل اليه )(508) پيامبر به آنچه به او وحى مى شد ايمان داشت .
3- گاهى خطاب قرآن به پيامبر است ، ولى مخاطبِ مورد نظر ديگرانند. مثل اين آيه : (امّا يبلغنّ عندك الكبر احدهما اوكلاهما...)(509) اگر پدر و مادرت در نزد تو به سنّ پيرى رسيدند. در حالى كه پدر حضرت رسول قبل از تولّدش و مادر او در سنّ كودكى آن حضرت از دنيا رفتند و در هنگام نزول اين آيه ، پيامبر پدر و مادرى نداشت تا پير باشند. آيه از بابِ ((به در بگو تا ديوار بشنود)) است ، كه در زبان عربى مى گويند: ((ايّاك اعنى و اسمعى يا جاره )). در مسائل تربيتى هم گاهى خطاب به بزرگان و شخصيّت ها مى كنند، تا ديگران حساب كار خودشان را بكنند.
4- گاهى آيه اى خطاب به پيامبر است ، ولى مسلمانان مورد خطاب اند چنانكه جمله ى بعدى آن نيز جمع است . مانند: (ى ا ايها النبى ، اذا طلقتم ...)(510) و نيامده ((طلّقت )). به علاوه مى دانيم كه پيامبر هرگز زنى را طلاق نداده است .
5- اگر بنا باشد با اين آيه ، وحى زير سؤ ال و شك برود، بايد در حقّانيّت همين آيه هم كه مى گويد: ((اگر شك دارى ))، شك كرد!!
6- براى اهل كتاب ، شك و سؤ الى مطرح بود و از پرسيدن خجالت مى كشيدند، خداوند با اين بيان راه سؤ ال را به رويشان گشوده است .
7- ممكن است از باب مماشات و همراهى با طرف در بحث باشد، مثل حضرت ابراهيم كه به ستاره پرستان گفت : (ه ذا ربى )(511) اين (ستاره ) خداى من است .
8- رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله چون اين آيه را شنيد، فرمود: من شكّ ندارم . امام صادق عليه السّلام نيز فرموده است : واللّه پيامبر شك نداشت .(512)
پيام ها : 
1- از بين بردن شكّ در عقايد، ضرورى است . (ان كنت فى شكّ)
2- هنگام شك بايد به عالمان رجوع كرد. (فسئل الّذين يقرؤ ن الكتاب ) (پس سخن عالم حجّت است )
3- كتاب هاى آسمانى مؤ يّد يكديگرند. (يقرؤ ن الكتاب )
4- بعضى اهل كتاب ، حقّ را مى گويند. (فسئل الّذين يقرؤ ن الكتاب )
5- رهبر بايد قاطع باشد وهيچ ترديدى به خود راه ندهد. (فلاتكوننّ من الممترين )
6- فضل آن است كه دشمنان به آن گواهى دهند، آيا با اعتراف مخالفان به حقّانيّت آن ، باز هم شك داريد؟! (فلاتكونن من الممترين )
تفسير آيه : (95) وَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَتِ اللّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَسِرِينَ 
ترجمه : 
وهرگز از كسانى كه آيات الهى را تكذيب كردند، مباش كه از زيانكاران خواهى بود.
نكته ها : 
O در آيه ى قبل ، از شك در قرآن نهى كرد، در اينجا از تكذيب آيات . چه بسا اگر شك برطرف نشود، سرانجام به تكذيب بيانجامد.
O همه ى تحليل ها و پاسخ ‌هايى كه در آيه ى قبل درباره ى ((شك )) مطرح شد، اينجا هم مطرح است ، چون تكذيب ، بدتر از شكّ است . آيات و احاديث بسيارى از يقين پيامبر خبر مى دهد. پس مقصود و مخاطب اين نهى ها مردمند، نه شخص پيامبر. كسى كه از يقين او انسان هايى به يقين رسيده اند، چگونه ممكن است خودش دچار شك يا تكذيب گردد؟!
O پيامبر با آنكه معصوم است ، امّا بارها در قرآن مورد خطاب و هشدار قرار گرفته است تا بدين وسيله به مردم هشدار داده شود و آنان حساب كار خود را بكنند. از جمله : (لاتكوننّ من المشركين )(513)، (لاتكوننّ ظهيراً للكافرين )(514) و (لايصدّنك عن آيات اللّه بعد اذ انزلت اليك )(515)
پيام ها : 
1- خداوند به پيامبرش نيز هشدار داده است . (لاتكوننّ)
2- از دست دادن سرمايه ى ايمان و رهبرى پيامبران ، خسارت است . (الخاسرين )
تفسير آيه : (96) إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ 
ترجمه : 
همانا كسانى كه فرمان پروردگارت عليه آنان (به جرم اعمالشان ) تحقّق يافته ، ايمان نمى آورند.
تفسير آيه : (97) وَ لَوْ جَآءَتْهُمْ كُلُّ ءَايَةٍ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الاَْلِيمَ 
ترجمه : 
و اگرچه براى آنان هر گونه معجزه اى بيايد، تا آنكه عذاب دردناك الهى را ببينند (كه ايمان آن هنگام ، بى ثمر است ).
نكته ها : 
O با توجّه به جمله ى (حتّى يرد العذاب ) در آيه ى 97 و جمله ى (كشفنا عنهم العذاب ) در آيه 98، مراد از (كلمة ربّك )، قهر الهى مى باشد.
پيام ها : 
1- قهر الهى ، حقِّ كافران است .(516) (حقت عليهم )
2- محروم شدن از ايمان به خاطر تكذيب و لجاجت مستمرّ كفّار، مقتضاى ربوبيّت و از سنّت هاى الهى است . (حقّت عليهم كلمة ربك )
3- انتظار ايمانِ همه ى مردم را نداشته باشيم . (لايؤ منون و لو جائتهم كلّ آية )
4- گردنكشان وقتى قهر و عذاب الهى را با چشم ببينند، از وحشت و اضطراب ايمان مى آورند، ولى چه سود؟(لايؤ منون ... حتى يروا العذاب )
تفسير آيه : (98) فَلَوْلاَ كَانَتْ قَرْيَةٌ ءَامَنَتْ فَنَفَعَهَآ إِيَمَنُهَآ إِلا قَومَ يُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُواْكَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْىِ فِى الْحَيَو ةِ الدُّنْيَا وَ مَتَّعْنَهُمْ إِلَى حِينٍ
ترجمه : 
چرا اهل هيچ شهرى (به موقع ) ايمان نياورد كه (ايمانش به او) سود بخشد؟ مگر قوم يونس (كه وقتى در آخرين لحظه ايمان آوردند،) ما عذاب خوار كننده را در زندگى دنيا از آنان برطرف كرديم و تا مدّتى بهره مندشان ساختيم .
نكته ها : 
O با اينكه در اين سوره ، تاريخ حضرت نوح و موسى به تفصيل بيان شده ، امّا داستان توبه ى قوم يونس در نصف آيه و با اشاره آمده است ، ولى نام اين سوره را سوره يونس نهاده اند، شايد به خاطر حسّاسيّت و اهميّت كار قوم يونس باشد كه در آخرين لحظه ها توبه كردند و خداوند توبه ى آنان را پذيرفت .
O امام صادق عليه السّلام فرمود: حضرت يونس عليه السّلام از سى سالگى تا 63 سالگى تبليغ كرد، تنها دو نفر به او ايمان آوردند. حضرت ، مردم را نفرين كرد و از ميان آنان رفت . يكى از آن دو مؤ من كه حكيمى دانا بود، با ديدن نفرين پيامبر و رفتنش از آن منطقه ، بر بلندى رفت و با فرياد به مردم هشدار داد. مردمِ متاءثّر شده و با راهنمايى او از شهر بيرون رفتند و ميان خود و فرزندانشان فاصله انداختند و به درگاه خدا ناله و توبه كردند تا بخشوده شدند. يونس عليه السّلام چون برگشت ، ديد كه آن قوم هلاك نشده اند، سبب را پرسيد، ماجرا را برايش شرح دادند.(517)
پيام ها : 
1- انسان مى تواند حتى در لب پرتگاه ، خود را حفظ كند. (الاّ قوم يونس )
2- ايمان و توبه ى به موقع ، عذاب الهى را برطرف مى سازد (لمّا امنوا كشفنا)
(از ميان تمام اقوام تكذيب كننده ى گذشته ، تنها قوم يونس بود كه به موقع توبه كرده و ايمان آوردند)
3- سرنوشت مردم به دست خودشان است . (آمنوا كشفنا)
4- رمز خوشبختى انسان ها در دنيا نيز ايمان است . (آمنوا ... متعنا)
5- دعا و نيايش ، هم بلا را رفع مى كند، هم كاميابى مى آورد. (با توجّه به شاءن نزول ) (كشفنا، متّعنا)
تفسير آيه : (99) وَ لَوْ شاَّءَ رَبُّكَ َلاَمَنَ مَنْ فِى الاَْرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً اءَفَاَنْتَ تُكْرِه ُالنّاسَ حَتّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ
ترجمه : 
واگر پروردگارت مى خواست ، (به اجبار) همه ى مردم روى زمين يكجا ايمان مى آوردند. (اكنون كه سنّت خدا بر ايمان اختيارى مردم است ،) پس آيا تومردم را مجبور مى كنى تا ايمان آورند؟!
نكته ها : 
O خداوند، هم قدرت دارد، هم حكمت و از قدرتش آنجا و آن گونه استفاده مى كند كه خلاف حكمت نباشد و چون حكمتش اقتضا دارد كه مردم آزاد باشند، هرگز با قدرت قهرى خود آنان را به ايمان اجبارى وادار نمى كند. امّا مشركان مى گفتند: (لو شاء اللّه ما اشركنا)(518) اگر خدا مى خواست ما مشرك نبوديم ، پس شرك ما خواست خدا بوده است و ما بالاجبار مشرك شده ايم ! اين آيه مى تواند پاسخى به سخن آنان باشد كه اگر اراده خدا بر اجبار كردن است ، چرا اجبار به انحراف و شرك كند و لااقل اجبار به هدايت و ايمان نكند!؟
پيام ها : 
1- ايمان بر مبناى انتخاب است ، نه اجبار وتحميل . (اءفانت تكره )
2- پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از روى دلسوزى ، براى ايمان آوردن مردم اصرار مى كرد. (افاءنت تكره الناس حتى يكونوا مؤ منين )
تفسير آيه : (100) وَ مَا كَانَ لِنَفْسٍ اءَنْ تُؤْمِنَ إِلا بِاِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِين َلاَ يَعْقِلُونَ
ترجمه : 
در حالى كه هيچ كس جز به اذن و اراده ى الهى توفيق ايمان ندارد و خداوند پليدى (ترديد و كفر) را بر كسانى كه نمى انديشند مقرّر مى دارد.
پيام ها : 
1- مردم نه مجبور به ايمانند (طبق آيه ى قبل ) و نه بدون هدايت و توفيق الهى ، به ايمان آوردن موفّق مى شوند.(519) (الاّ باذن اللّه )
2- كفر، پليدى است . (رجس )
3- لطف الهى وتوفيق ايمان ، شامل اهل خرد وتعقّل مى شود وآنكه با اختيار خود فكر وتعقّل نكند، مشمول قهر الهى مى شود. (ويجعل الّرجس على الذين لايعقلون )
4- عقل سالم ، زمينه ساز ايمان است و بى ايمانى ، نشانه ى بى خردى است . (...لايعقلون )
تفسير آيه : (101) قُلِ انْظُرواْ مَاذَا فِى السَّمَوتِ وَ الاَْرْضِ وَ مَا تُغْنِى الاَْيَتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ
ترجمه : 
بگو: (به ديده ى عبرت ) بنگريد كه در آسمان ها و زمين چيست ؟ امّا نشانه ها و هشدارها براى كسانى كه ايمان نمى آورند سودى ندارد.
نكته ها : 
O در آيه ى قبل ، عدم تعقّل دليل كفر به شمار آمد، در اين آيه ، تفكّر و تدّبر، راه ايمان دانسته شده است .
O ((نُذُر)) يا جمعِ ((نَذير)) است يعنى انبيا، يا جمع ((اِنذار))، يعنى هشدارها.
پيام ها : 
1- مطالعه و تدبّر در آفرينش ، بهترين و ساده ترين و عمومى ترين راه خداشناسى است . (انظروا...)
2- نگاهى ارزشمند و مؤ ثّر در تصميم گيرى است كه با اراده ى انسان باشد، نه صرف ديدن و انعكاس اشيا در مغز و اعصاب .(انظروا...)
3- آيات الهى و هشدارها، تنها در انسان هاى پاك نهاد و غيرلجوج مؤ ثّر است . (وما تغنى الايات ...)
4- انسان ، در گزينش مكتب آزاد است ، لذا گاهى در برابر انبيا و كتب آسمانى و نشانه هاى خدا در جهان مى ايستد و ايمان نمى آورد. (قوم لايؤ منون )
تفسير آيه : (102) فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلا مِثْلَ اءَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوَّاْإِنِّى مَعَكُمْ مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ
ترجمه : 
پس آيا (كسانى كه در برابر آن همه آيات وانبياى الهى سرپيچى مى كنند،) انتظار چيزى جز نظير روزگارِ (پر نكبت و ذلّت ) پيشينيان را دارند؟ بگو: در انتظار باشيد كه من نيز با شما از منتظرانم (تا همان بلائى كه بر سر آنها آمد، بر سر شما نيز بيايد).
پيام ها : 
1- سنّت وقانون خداوند نسبت به همه ى مردم يكسان است . (مثل ايام الذين خَلَوا من قبل )
2- تاريخ گذشتگان ، عبرتى براى آيندگان است . (خَلَوا من قبل )
3- به مهلت هاى الهى مغرور نشويم . (فانتظروا)
4- پايان بى دينى ، تباهى است . (فانتظروا)
5- لجاجت مردم ، گاهى انبيا را نيز ماءيوس كرده به حدّى كه ياءس خود را اعلام مى كردند. (قل فانتظروا انى معكم من المنتظرين )
تفسير آيه : (103) ثُمَّ نُنَجِّى رُسُلَنَا وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ كَذَلِكَ حَقّاً عَلَيْنَانُنجِ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه : 
(به هنگام نزول بلا ومجازات ،) پيامبران و مؤ منان را نجات مى دهيم . اين گونه بر ما حقّ است كه مؤ منان (به تو را نيز) رهائى بخشيم .
نكته ها : 
O سؤ ال : به تجربه مشاهده كرده ايم كه گاهى خوب و بد (خشك و تر) با هم مى سوزند و در آيه ى 25 سوره ى انفال نيز هشدار مى دهد كه بترسيد از فتنه اى كه تنها به ستمگران نمى رسد، بلكه به مؤ منين نيز مى رسد، بنابراين چگونه اين آيه مى فرمايد: مؤ منان را به هنگام نزول بلا نجات مى دهيم ؟
پاسخ : اهل ايمان اگر در ميان كفّار و مجرمان ساكت باشند، قهر خدا همه را فرا مى گيرد، ولى اگر به وظيفه ى الهى خود، يعنى نهى از منكر عمل كنند، خداوند هنگام خطر آنان را نجات مى دهد.
پيام ها : 
1- خداوند انبيا ومؤ منان را به قهر خود گرفتار نمى كند. (ننجّى رسلنا... ننج المؤ منين )
2- از سنّت هاى الهى و از جمله حقوقى كه مؤ منان بر خدا دارند، نجات و حمايت آنان به هنگام عذاب وخطر است . (كذلك حقّا علينا ننج المؤ منين )
3- وعده ى نجات ورهائى ، بهترين پشتوانه ى نهضت هاى الهى است . (حقّاًعلينا ننج المؤ منين )
4- آينده از آنِ مؤ منين است . (حقّاً علينا ننج المؤ منين )
تفسير آيه : (104) قُلْ يََّاءَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِى شَكٍّ مِّن دِينِى فَلاََّ اءَعْبُدُ الَّذِين َتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِنْ اءَعْبُدُ اللّهَ الَّذِى يَتَوَفَّكُمْ وَاءُمِرْتُ اءَنْ اءَكُونَ مِن َالْمُؤْمِنِينَ
ترجمه : 
بگو: اى مردم ! اگر از (درستى ) دين من در شك و ترديديد، پس (بدانيد كه من ) كسانى را كه شما به جاى خدا مى پرستيد، نمى پرستم ، بلكه خدايى را مى پرستم كه جان شما را(در وقت مرگ ) مى گيرد و ماءمورم كه از مؤ منان باشم .
پيام ها : 
1- شكّ ديگران ، باعث شك وترديد ما نشود. قاطعيّت ، شرط رهبرى است . (ان كنتم فى شكّ من دينى فلا اعبد...)
2- هرگونه سازش ، مداهنه و انعطاف با كافران ممنوع است ، بايد جبهه ى كفر را از خود ماءيوس سازيم . (فلا اعبد...)
3- دشمن حتّى در سران اسلام هم طمع دارد. پس بايد برائت و تسليم ناپذيرى خود را به صراحت اعلام كنيم . (فلا اعبد)
4- كسى كه مرگ و حيات به دست اوست ، سزاوار پرستش است . (اعبد الذى يتوفّاكم )
5- با آنكه مرگ و حيات هر دو تنها به دست خداست ، امّا اين آيه ، مرگ را مطرح مى كند. زيرا مرگ ، بهترين وسيله ى هشدار است . (الذى يتوفّاكم )
6- مشركان ، معبودهاى خود را عاقل مى پنداشتند. (((الذين )) براى عقلا مى باشد)
تفسير آيه : (105) وَاءَنْ اءَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً وَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ 
ترجمه : 
و (به من فرمان داده شده كه ) به آئينى خالى از هرگونه شرك ، روى آور و هرگز از مشركان مباش .
تفسير آيه : (106) وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَنْفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاًمِّنَ الظَّلِمِينَ
ترجمه : 
و غير از خداوند، چيزى را كه نه سودى براى تو دارد، نه زيانى ، نخوان . پس اگر چنين كنى ، همانا تو از ستمگران (مشرك ) خواهى بود.
نكته ها : 
O ((حَنيف ))، به معناى راست ومستقيم است كه در او هيچ گونه انحرافى به چپ و راست وجود ندارد.
پيام ها : 
1- ديندارى ، تصميم و همّت و عشق مى طلبد. (اقم وجهك )
2- دين اسلام ، آئينى بى انحراف است . (حنيفاً)
3- مسلمانِ راستين ، پس از پذيرش اسلام به هيچ شركى آلوده نمى شود و به طاغوت ها نمى گرايد. (ولاتكوننّ من المشركين )
4- عاقلان ، يا براى سود كار مى كنند، يا براى رفع خطر ودفع ضرر. بت ها نه نفعى دارند و نه قدرت دفع ضرر. پس شرك ، نوعى حماقت است . (لا تدع ... ما لاينفعك و لايضرّك )
5- شرك ، ظلم و مشرك ، ظالم است . (فانّك اذا من الظالمين )
تفسير آيه : (107) وَإِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍفَلاَرَآدَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
ترجمه : 
و اگر خداوند (براى آزمايش يا هدف ديگر بخواهد) زيانى به تو برساند، جز خود او كسى توان برطرف كردن آن را ندارد واگر براى تو خيرى بخواهد، هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد. خير را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى رساند و او بس آمرزنده و مهربان است .
نكته ها : 
O اينكه در برطرف كردن ضرر، تعبير (الاّ هو) آمده ، امّا در برطرف كردن خير نيامده ، به خاطر آن است كه خداوند ضررى را كه به انسان برسد برطرف مى كند، امّا فضلى را كه به انسان برسد او بر نمى دارد، مگر آنكه اعمال ما آن را تغيير دهد.(520) چنانكه در قرآن آمده است : (انّ اللّه لايغيّر ما بقومٍ حتى يغيّروا ما باءنفسهم )(521) يعنى تغيير نعمت ، بستگى به عملكرد خود انسان دارد.(522)
پيام ها : 
1- خير و شرّ تنها به دست خداست .(ان يمسسك اللّه بضرّ، يردك بخير)
2- هر تلخى و ضررى شرّ نيست ، گاهى حوادث تلخ براى بيدارى فطرت يا آزمودن انسان است . (بُضّرٍ) و نه ((بشرٍّ))
3- مقصود خدا، خير رساندن است . از اين رو در مورد خير، (يردك ) و اراده به كار رفته و در ضرر، تعبير (يمسسك ) آمده است .(523)
4- خيرى كه به انسان مى رسد، فضل الهى است ، نه استحقاق انسان . (لفضله )
5- خواست خدا، بر اساس حكمت است و مشيّت هاى او در كنار حكيم بودن او معنى مى شود.(يصيب به من يشاء)
تفسير آيه : (108) قُلْ يََّاءَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَايَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَآ اءَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ
ترجمه : 
بگو: اى مردم ! اينك حقّ از سوى پروردگارتان به سراغ شما آمده است . پس هر كس هدايت يابد، يقينا به سود خويش هدايت مى يابد و هر كس گمراه شود، تنها به زيان خويش گمراه مى شود ومن بر (ايمان آوردن ) شما وكيل نيستم (تا به اجبار شما را به راه حقّ درآورم ).
پيام ها : 
1- آنچه از سوى خداوند آمده ، (مثل قرآن و تعاليم انبيا) همه حقّ و از شئون ربوبيّت اوست . (الحقّ من ربّك م )
2- هدف بعثت انبيا و فرستادن كتب آسمانى ، تربيت تمام انسان هاست . (يا ايها الناس ... ربّكم )
3- خداوند حجّت را تمام كرده است و ما عذرى در نپذيرفتن حقّ نداريم . (قد جاءكم الحقّ)
4- خداوند از هدايت يافتن ما بى نياز است ، سود و زيان هدايت و گمراهى تنها به خود ما باز مى گردد. (لنفسه )
5- انسان داراى اختيار است و سرنوشت هركس به دست خود اوست ، حتّى انبيا هم حقّ اجبار مردم را ندارند. (ما انا عليكم بوكيلٍ)
6- وظيفه ى انبيا، ارشاد وتبليغ است ، نه اجبار واكراه . (ما اءنا عليكم بوكيل )