فرهنگ زيارت

جواد محدّثي

- ۸ -


ادب و آداب زيارت

ادب ظاهري و باطني

رعايت ادب و آداب در هر امري، سبب دست يافتن بهتر به اهداف آن کار است. هرچيزي هم براي خود آدابي دارد، مثل آداب تجارت، آداب معاشرت، آداب کسب علم، آداب جنگ و مبارزه، آدابِ نماز و قرائت و... که شناخت و مراعات آنها، آن عمل را موفقيت‌آميزتر مي‌سازد و عامل را به هدف نزديک‌تر مي‌سازد.

از جمله براي زيارت هم آدابي ذکر شده است. مراعات آنها هم ثواب بيشتر دارد، هم زائر را در دستاوردهاي معنوي زيارت کامياب‌تر مي‌سازد و تربيت کننده است و ماية ارتباط روحي بهتر.

اين آداب، برخي ظاهري است و برخي باطني. در کتب حديث هم عنوانِ «ادب ظاهري» و «ادب باطني» براي برخي از اعمال و سنن مطرح شده است. بي‌شک همان آداب ظاهري هم به حصول توجّه قلبي و ادب باطني کمک مي‌کند.

کيفيت زيارت کردن و جزئيات زيارت خواندن و کمّ و کيف اين تشرّف و ديدار معنوي را نيز بايد از اولياي دين آموخت. امام‌صادق(ع) به محمد بن مسلم ـ که از اصحاب بزرگ اوست ـ چنين دستورالعمل مي‌دهد:

«هرگاه به زيارت مرقد اميرالمؤمنين(ع) رفتي، غسل زيارت کن، پاکيزه‌ترين جامه‌هايت را بپوش، بوي خوش و عطريات استعمال کن، با آرامش و وقار و آرام‌آرام حرکت کن، وقتي به «باب‌السّلام» رسيدي رو به قبله بايست و سه بار تکبير بگو، آنگاه زيارت را بخوان...».[1]

اين نکات، از جمله آداب ظاهري زيارت است و آنگاه متن زيارت، در کتب روايي نقل شده که فعلاً مورد بحث ما نيست.

در مورد «آداب باطني» و توجه پيدا کردن در زيارت، مرحوم نراقي توصيه مي‌کند که:

«...در نجف، به‌خاطر آور که اينجا «وادي‌السلام» و مجمع ارواح مؤمنان است و خداوند اينجا را جزء شريف‌ترين مکان‌ها قرار داده است و مدفن وصيّ پيامبر در اينجاست. همچنين مدفن آدم و نوح، در همين محلّ است...».[2]

خلاصه اينکه هنگام زيارت نجف، بايد توجه داشت که اينجا تربت ابوتراب است و علي(ع)، آن جاودانه مرد در اينجا آرميده است. در اين‌صورت، دلي از سنگ مي‌بايد که نلرزد و خاشع نشود و ديده‌اي بي‌فيض بايد باشد تا اشکي از شوق نريزد، يا آهي از درد نکشد و داغ مظلوميت علي، او را غمگين نسازد.

آن کس که به زيارت علي(ع) مي‌آيد، بايد پاي پر آبله‌اش، هرگز خسته نگردد و در راه طلب، شب از روز باز نشناسد و رنج را بر راحت برگزيند و به اين ديار، با پاي سر بدود و با رهتوشة عشق سفر کند و در جوار اين تجلّيگاه فروغ ايزدي، رحل اقامت افکند. در ساير زيارتگاه‌ها و تشرف به حرم‌هاي اوليا نيز چنين است.

مرحوم شيخ بهايي نيز بيان جالب و دستورالعمل خوبي دارد. وي، در يکي از سروده‌هاي مفصّل خويش که به عربي است، در مورد زائر امام‌علي(ع) و حضور قلبش و آگاهي به موقعيت زيارت، مي‌گويد:

«...خوشا آنکس که او را يک بار زيارت کند.

اي سواره‌اي که راه‌هاي پر سنگلاخ و سوزان را مي‌پيمايي و دشت‌ها و بيابان‌ها را طي مي‌کني، اگر خواستي که خداي آسمان را خشنود کرده و پس از کوردلي، به رشد برسي و در روز تشنگي قيامت، از کوثر سيراب شوي،

هرگاه در سير و سفر طولاني و دور و دراز خود، به آن ديار رسيدي و بر تربت علي(ع) ايستادي و اظهار محبت نسبت به او کردي و ريسمان استوار الهي را ديدي و پس از سير شبانه‌ات، روياروي نجف قرار گرفتي،

پس مخواب، مگر اندکي.

ره‌توشه و بارت را همانجا بر زمين بگذار و از آن خاک مگذر.

بر آستان او بمان و همچون گرفتاري دردمند و فروتن بايست و با انبوه مردم سير کن و غبار آن ديار را ببوي.

اگر مطيع فرمان خدايي او را خشنود کن که محبت ائمه، فرضي است خدايي. از اين فريضه، پاداش خود را مضاعف گردان، در اين سرزمين چهره بر خاک بگذار...

وقتي به آن تربت رسيدي سلام کن و شيفته و شيداي آن آستان باش.

قبر کسي را آنجا زيارت کن که با والايي‌ها نمايان است. در آنجا نور را مي‌بيني که فضا را آکنده است و شعاعش همه‌جا را فرا گرفته است.

اگر در زمانش حضور نداشتي، با گريه‌ات ياريش کن.

در حضور او بايست، فرمانش را اطاعت کن و از صاحب قبر بپرس که: چگونه زمان را درنَوَرديدي و افتخار را به‌دست آوردي!

عاشقانه بايست و از دشمنانش بيزاري بجوي و محبت خويش را به سويش بپراکن و آشکار کن و از درگاهش مرو و به او سلام مرا برسان، سلام شيفته‌اي از دياري دور!

او را زيارت کن و در قرب او بهره‌ور باش تا پاداش به‌دست آوري و نجات يابي.

برخيز... و خاکِ آن آستان را ببوس و توجّهت را به درگاه او ابراز کن و از روي کوچکي، چهره بر خاک بگذار...

در آن مکان، بسيار گريه کن و بگو: اي قسيم بهشت و دوزخ! غلامت از تو اميد امان دارد، بلا او را به اينجا کشانده است و زمانه جفايش کرده و از حوادث به تو پناه آورده است. اي کشتي نجات، به تو روي آورده و در زندگي سرمايه‌اي جز محبت شما را ندارد.

پس در سختي قبر، هنگام مرگ، او را نگهدار، که تو پناه خستگانِ روزگاراني...».[3]

غرض، بيان فضائل علي(ع) نيست، که آن مقوله‌اي جدا، که نه در اين مقاله مي‌گنجد و نه اين بحث، درصدد پرداختن به ارزش‌هاي والاي اميرالمؤمنين(ع) است. صرفاً اشاره‌اي است به برخي احساس‌ها و حالت‌ها که بزرگان و حق‌شناسان و عارفان به مقام علي(ع) در سخن و سرودة خويش بيان کرده‌اند و زيارت را با کيمياي «معرفت» گوهري گران‌بها کرده‌اند.

وگرنه...:

اوصاف علي به گفتگو ممکن نيست

 

جادادن بحر، در سبو ممکن نيست

مدّاح علي، خدا بود در قرآن

 

مدحش به زبانِ خلق او ممکن نيست

در آغاز، از آداب ظاهري و باطني زيارت پيامبر و ائمه، فقط به نقل سخن شهيد اول در «دروس» اکتفا مي‌کنيم که مرحوم علامة مجلسي نقل کرده است که خلاصة آن چنين است:

ـ قبل از ورود به زيارتگاه، غسل کردن و با طهارت بودن

ـ با لباس‌هاي پاکيزه و بوي خوش زيارت کردن،

ـ آرام قدم برداشتن و با خضوع و خشوع آمدن،

ـ بر درگاه حرم ايستادن و دعا خواندن و اجازة ورود خواستن و اگر رقّت قلب حاصل شد آنگاه وارد شدن،

ـ در برابر ضريح ايستادن و زيارتنامه خواندن،

ـ گونة راست و چپ صورت را بر ضريح نهادن و با تضرّع، از خدا حاجت خواستن،

ـ صاحب قبر را براي برآمدن حاجت و رفع نياز، شفيع قرار دادن،

ـ دو رکعت نماز زيارت خواندن و دعاهاي منقول را خواندن و تلاوت قرآن،

ـ حضور قلب داشتن در تمام مراحل زيارت، و نيز توبه و استغفار و صدقه دادن به نيازمندان و تکريم خادمين مزار... .[4]

آنچه از مرحوم شهيد اول نقل شده است، «13» آداب است که خلاصه‌اش گذشت. آنچه مرحوم شيخ عباس قمي در مفاتيح‌الجنان آورده، تا «28» آداب مي‌رسد.[5] اين دو بزرگوار، آنچه را گفته‌اند، فهرست‌وار، فشرده و گذراست. گزيده‌اي از آن آداب را با شرح و تبيين بيشتري در اينجا مي‌آوريم:

1. غسل زيارت

براي حضور در حرم‌ها، زائر بايد پاک باشد، هم پاکي ظاهري، هم دروني. «غسل زيارت» از آنجا که به عنوان يک عمل عبادي انجام مي‌گيرد، علاوه بر تميزي جسم و لباس، طهارت روح و روان را هم در پي دارد. هم قبل از آغاز سفر زيارتي و هنگام بيرون رفتن از خانه و شهر و پيش از شروع مسافرت مستحب است، هم قبل از تشرّف به حرم‌هاي مطهّر معصومين(ع).

غسل، يک طهارت جسمي است، ولي صفاي روحي و معنوي هم دارد، چون همراه با نيت، ذکر خدا و دعاست و تنها دوش گرفتن و شستن بدن نيست، مثل وضو که صِرف شستن صورت و دست‌ها نيست. نورانيت و آثار معنوي و روحي آن در ساية توجه و قصد قربت و عبادت فراهم مي‌شود. وضو به عنوان مقدمة نماز، غسل به عنوان مقدمة زيارت.

در زيارت هفتم امام‌حسين(ع) که از حضرت‌صادق(ع) به صفوان جمّال آموخته شده، حضرت مي‌فرمايد: وقتي خواستي به زيارت بروي، از آب فرات غسل کن و هنگام غسل بگو:

«بسم الله وبالله، اللّهم اجعَلْهُ نوراً وطَهوراً وحِرزاً وشفاءً مِن کُلِّ داءٍ وسُقْمٍ وآفةٍ وعاهةٍ، اللّهم طَهِّرْ به قلبي واشرَحْ به صَدري وسهِّل به امري».

با اين دعا و امثال آن، هم کار با نام و ياد خدا آغاز مي‌شود، هم طلب نورانيت و پاکي و شفا و ايمني است، و هم دعا براي طهارت قلب و شرح صدر و آساني کار.

غسل زيارت، يک معناي نمادين هم دارد، يعني شستشوي جسم و تميزي بدن، نمادي از طهارت روح است «شستشويي کن و آنگه به خرابات خرام». کسي که براي تشرف به حرم آلايش جسمي را مي‌زدايد، آلايش روح را هم بايد بشويد، هم با جسم پاک، هم با روح پاک، هم با لباس نو، هم با روحية نو، چرا که توبه و خشوع، لباس روح است. در احاديث توصيه شده وقتي زائر از غسل فارغ شد، جامة پاک و تميز بپوشد و دو رکعت نماز بخواند، و با ذکر خدا و «الله اکبر» و «لا اله الا الله» و با قدم‌هاي کوچک به طرف مزار برود، همة اين ها در تأمين حال معنوي مؤثر است. براي غسل زيارت، دعاهاي ديگري نيز جز آنچه ذکر شد، وارد شده است.

طهارت روحي شرط ارتباط با پاکدلان و پاک‌جانان و حضور در اماکن مقدس است. رعايت اين ادب در حال حيات امامان هم مورد تأکيد است. چند نفر در مدينه قصد تشرف به حضور امام‌صادق(ع) داشتند. در راه يکي از اصحاب از کوچه‌اي بيرون آمد و به اين جمع پيوست، درحالي که جُنب بود و اينان نمي‌دانستند. وقتي خدمت امام رسيدند و سلام دادند، حضرت خطاب به آن شخص فرمود: آيا نمي‌داني که سزاوار نيست شخص جنب به خانة انبيا وارد شود؟ او برگشت و بقيه به خدمت امام شرفياب شدند.[6]

امام‌صادق(ع) توصيه فرموده است: هرگاه به قصد زيارت قبر اميرمؤمنان(ع) رفتي، وضو بگير، غسل کن و با آرامش راه برو. امام‌هادي(ع) نيز به موسي بن عبدالله نخعي که از آن حضرت، زيارتي کامل و جامع براي هريک از ائمه درخواست کرد و حضرت هم «زيارت جامعه» را به او آموخت، قبل از بيان متن زيارت، فرمود: هرگاه به آستانة مرقد آن حضرت رسيدي، بايست و درحالي که با غسل هستي شهادتين را بگو و اذن دخول بخوان و آداب ديگر. در حديثي هم که صفوان جمال از حضرت صادق(ع) مي‌پرسد: اميرالمؤمنين را چگونه زيارت کنم؟ مي‌فرمايد: هرگاه ارادة زيارت کردي، غسل کن، دو جامة تميز و شسته شده‌ات را بپوش، عطر بزن و با بوي خوش به زيارت برو.[7] خوشبويي و تميزي از اخلاق انبياست و براي زيارت اولياي الهي تأکيد بيشتري بر آن شده است.

جنبة ديگر «غسل زيارت» به بعد اجتماعي آن مربوط مي‌شود. معمولاً در تجمع‌ها و مسافرت‌ها، ممکن است بدن عرق کند، فضا از نظر بوي بدن و عرق پاها و غبارآلودگي زائران و... ناهنجاري‌هايي داشته باشد که تحمل آن براي ديگران خوب و خوشايند نباشد. غسل زيارت، گامي براي ايجاد فضاي مطلوب‌تر در اماکن زيارتي و در مجموعه‌هاي زائران است. ادب تشرف به محضر يک شخصيت والا ايجاب مي‌کند که ديدار کننده با بهترين لباس و نيکوترين وضع و هيأت و با آراستگي کامل برود، تا اداي احترام کرده باشد. غسل پيش از زيارت، تا حدي تأمين کنندة اين هدف است و بدون آن نوعي بي‌احترامي مي‌شود.

از امام‌صادق(ع) دربارة آية {خُذوا زينتکم عند کلِّ مسجدٍ}[8] پرسيدند، فرمود: «الغُسل عِندَ لقاءِ کُلِّ امام».[9] غسل هنگام ديدار هر امام را مصداقي از آراستگي هنگام عبادت يا حضور در عبادتگاه به شمار آورده است و اين براي زائران درس تميزي و خوشبويي و ادب ظاهري مي‌دهد.

2. لباس تميز و آراستگي و خوشبويي

پوشيدن جامة نو و لباس تميز و استفاده از عطر، از آداب ديگر تشرف به حرم‌هاي مطهر است. در روايات، هم بر «ثوب جديد» تأکيد شده، هم بر «ثوب نظيف» که مي‌رساند تميزي و تازگي هردو مورد عنايت است. مرحوم فيض کاشاني به نقل از شيخ صدوق، يکي از آداب زيارت قبور ائمه در عراق و خراسان را همين نکته مي‌داند. مثلاً در زيارت سيدالشهداء(ع) مي‌گويد: هرگاه به زيارت آن حضرت رفتي، از کنار فرات غسل کن، لباس‌هاي پاکيزه بپوش و پابرهنه به سوي حرم عزيمت کن. در مورد زيارت حضرت‌کاظم در بغداد و زيارت امام‌رض(ع) در طوس هم غسل و تميزي و پوشيدن لباس نو را بيان مي‌کند و نيز در زيارت قبر عسکريين‘ در سامرا هم همين توصيه را دارد: «...فاغتسِل وتَنَظَّفْ والبَس ثوبَيكَ الطاهِرَيْنِ».[10]

از آنجا که حالت روحي و جسمي و ظاهر و باطن در يکدگير تأثير متقابل دارند، نوع لباس و وضع ظاهر زائر در پديد آمدن حال مناسب روحي و ايجاد نشاط معنوي مؤثر است. لباس تميز و نو هم همين اثر روحي را دارد. به علاوه، حرمت گذاري به شخصيتي که به ديدارش مي‌رويم، بخشي هم در آراستگي ظاهر و مرتب و معطر بودن لباس و سر و وضع جلوه مي‌کند.

3. وقار و طمأنينه

آرامش و وقار ظاهري، نشانة طمأنينة دروني است. رفتار شتابزده هم گوياي باطن آشفته و نابسامان است. در توصيه‌هاي مربوط به زيارت آمده است که: با وقار و آرامش راه برويد، قدم‌ها را کوچک برداريد، حالت طمأنينه داشته باشيد، با حالتِ ذکر و تسبيح و تکبير، وارد حرم و مزار شويد. اين‌ها جهات شکلي و آداب ظاهري است که در باطن و درون زائر هم اثر مي‌گذارد.

پياده رفتن بعضي از ائمه به سفر حج را شنيده‌ايد (مثل امام‌مجتبي و امام‌کاظم‘). پياده‌روي هم اثرگذار بر روح و روان است. صفوان جمّال نقل مي‌کند که با حضرت‌صادق(ع) همسفر بود، به کوفه که رسيدند، امام دستور داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اينجا قبر جدم اميرمؤمنان(ع) است. سپس حضرت غسل کرد، لباس ديگري پوشيد، به طرف تپه‌اي که قبر علي(ع) آنجا بود راه افتاد و به صفوان فرمود: تو هم مثل من کن، گام‌هايت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پايين بگير، متواضعانه راه برو... سپس خودش با صفوان به طرف قبر حرکت کردند، درحالي که سکينه و وقار بر آن دو حاکم بود و تسبيح و تقديس و تهليل مي‌گفتند تا به قبر شريف رسيدند.[11]

در حديث ديگري است که امام هادي7 که زيارت جامعة‌کبيره را به موسي بن عبد الله نخعي آموخته،‌پيش از بيان متن زيارتنامه به وي فرمود: هرگاه وارد حرم شدي و قبر را ديدي، بايست و 30 بار، الله اکبر بگو، سپس کمي جلو برو، در حالي که همراه با آرامش و وقار باشي، ‌فاصلة گامهايت را کوتاه کن، بايست، باز هم 30 بار تکبير بگو،‌ سپس نزديک قبر برو، باز هم 40 بار تکبير بگو، ‌سپس بگو:‌ «السلام عليکم يا اهل بيت النبوة...».[12]

4. خضوع و خشوع

از جمله آداب زيارت، داشتن خضوع و خشوع هنگام زيارت است. «خشوع»، حالتي قلبي و رواني است که از معرفت و محبت نسبت به يک مقام و شخصيت در دل ايجاد مي‌شود. تأثير عظمت او در قلب، حالتي را پديد مي‌آورد که رعايت احترام در ظاهر را در پي دارد. حتي نوع ايستادن، نشستن، نگاه کردن، سخن گفتن، وارد و خارج شدن، همه تحت تأثير آن حالت دروني است. پس خشوع قلبي خضوع اعضا و جوارح را پديد مي‌آورد. اين هم از نمونه‌هاي ديگر «تأثير درون در برون» است که اشاره شد.

هرچه معرفت نسبت به مقام پيشوا زيادتر باشد، خشوع دل هم عميق‌تر و بيشتر است و رعايت ادب و خضوع ظاهري هم افزون‌تر خواهد شد. اينکه بعضي هنگام خروج از حرم، عقب‌عقب مي‌روند و حاضر نيستند پشت به ضريح کنند و بيرون روند، جلوه‌اي از همين خضوع و ادب ظاهري است که ريشه در درون دارد. همچنان که در نماز، اگر حضور قلب باشد، رعايت و وقار ظاهري را در پي خواهد داشت، در زيارت هم چنين است. در زيارتگاه‌ها تنها با جسم و بدن به يک امام معصوم نزديک نمي‌شويم، بلکه قرب روحي هم بايد پيدا کنيم. زائر بايد خود را در محضر امام حس کند و امام را ناظر و مراقب رفتارش ببيند و چنين تصور کند که از راه دور آمده و اجازه يافته به حضور معصوم برسد. چـه حالتي خواهد داشت؟

به علاوه، وقتي تربت پاک و مطهر وليّ خدا مقدس است، به تناسب قداستِ مکان و جايگاه، زائر بايد شؤون آنجا را رعايت کند. خداوند به حضرت موسي فرمان مي‌دهد که: اي موسي! تو در وادي مقدس طوري، کفش‌هايت را درآور.[13] همين نکته سبب شده که بزرگان در توصيه‌هاي خود به بيرون آوردن کفش در حريم قدس زيارتگاه‌ها تأکيد کنند. هم خودشان در عمل، پابرهنه به حرم‌ها مشرف شوند. شيخ بهايي در شعري که به مناسبت تشرف به حرم علوي دارد، مي‌گويد: اين افق روشن که بر تو آشکار گشته، در حريمش خضوع کن و اين طور سيناست، کفش‌ از پاي درآور: «...هذا حرمُ العِزّةِ فاخلع نعليک».[14]

5. ذکر و تکبير و تسبيح

از آدابي که براي زيارت مرقدهاي مطهر بيان شده، گفتن تکبير و تهليل هنگام تشرف است. ياد خدا و حمد و ستايش او و ذکر توحيد و تسبيح و تنزيه، هم توجه دادن به عظمت خداوند است که چنين شخصيت‌هاي عظيمي آفريده که عظمتشان در عبوديت و تواضع در پيشگاه خداست، هم نوعي تعديل نگاه و توجه انسان زائر است، تا دربارة اين پيشوايان الهي، دچار غلوّ نشود و نسبت‌هاي غلوّآميز ندهد و محوريت توحيد در همة مسائل حفظ شود. مثلاً در زيارت امام‌حسين(ع) روايت شده که قبل از زيارت و در بدو ورود، حتي وقتي به فرات مي‌رسد تا غسل زيارت کند، صد مرتبه الله اکبر، صد مرتبه لا اله الا الله و صد مرتبه صلوات بگويد. نيز در روايت است: هنگام زيارت، وقتي مقابل قبر امام معصوم قرار گرفت، اگر بگويد: «لا اله الا الله وحده لاشريک له» ثواب بسياري براي او نوشته مي‌شود.[15]

ذکر‌گفتن‌وخدا را به‌يکتايي ستودن و او را بزرگ‌شمردن، در همه‌حال‌خوب است و در حرم‌هاي مطهر اوليايي که مظهر اخلاص و توحيد و ذکر و تسبيح‌اند، خوب‌تر.

6. اذن دخول

خواندن «اذن دخول» هنگام زيارت، يکي ديگر از آداب است. اين اقتضاي ادب است که بي‌اجازه وارد حريم حرم نشويم و با خواندن اذن ورود، هم اداي احترام کنيم، هم دل را آماده‌تر سازيم. اينکه در آغاز اين بخش، از قول شهيد اول نقل شد که زائر، بر درگاه حرم بايستد، دعا کند و اذن بطلبد و اگر در دل خود خشوعي احساس کرد و رقت قلب حاصل شد، وارد شود و گرنه، بهتر است که براي ورود، زمان ديگري را انتخاب کند که رقت قلب و خشوع حاصل شود،[16] براي اين است که غرضِ مهم‌تر از ورود به حرم، حضور قلب است، تا انسان از رحمتِ نازله از سوي خدا برخوردار شود.

دقت در متنِ «اذن دخول»هاي روايت شده، آموزندة نکاتي است که در افزايش ايمان و معرفت و توجه زائر نسبت به موقعيتي که در آن قرار دارد و کسي که به زيارتش آمده، مؤثر است. حضور در اعتاب مقدسه با توجه به اين حقايق و معارف و فضايل، زمينه‌ساز فيض بيشتر در زيارت است.

در روايت است، هنگام زيارت حضرت‌رسول(ص) و هريک از معصومين(ع) اينگونه اذن دخول بخوان:

«اللهم اني وقفتُ على باب بيتٍ من بيوتِ نبيّك وآل نبيّك...».

خداوندا، بر درگاه يکي از خانه‌هاي پيامبر و دودمان پيامبر ايستاده‌ام، خدايا، مردم را از اينکه بي‌اجازه وارد خانة پيامبر شوند منع کرده‌اي. من به حرمتِ پيامبرت در حال غيبتش مثل حال حضور و حياتش عقيده‌مندم و مي‌دانم که فرستادگان تو زنده‌اند و نزد تو روزي مي‌برند، جايگاه مرا در اينجا و اين لحظه مي‌بينند و سخنم را مي‌شنوند. پروردگارا، ابتدا از تو اذن مي‌طلبم، سپس از پيامبرت، و از جانشين تو که اطاعتش بر من واجب است، اجازه مي‌خواهم که در اين لحظه وارد خانه‌اش شوم، از فرشتگان گماشته به اين بارگاه مقدس هم اذن مي‌طلبم، به اذن خدا و رسول و خلفاي او و اذن همة شما وارد اين خانه مي‌شوم و جوياي تقرّب در پيشگاه خدايم... .[17]

در زيارت حضرت‌علي(ع) هم، دعاها و اذن ورودهايي نقل شده، چه در هنگام ورود به نجف، چه وقت ورود به حرم، چه هنگام ايستادن به صحن و آستانه، چه وقت ورود به رواق، که مضمون اين دعاها و اجازه‌خواهي‌ها، اظهار ادب و درخواست اذن براي ورود به اين مکان مقدس و حريم نوراني است و از آن امام به عنوان مولا، اميرمؤمنان، حجت خدا، امين پروردگار و... ياد شده است، تا زائر، قبل از زيارت بداند که در کجاست و به ديدار چه انسان کامل و حجّت عظيمي آمده است. اغلب، مستند اين اذن طلبي براي ورود به حرم را آية {يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ}[18] دانسته‌اند، که نهي از ورود بي‌اذن به خانة پيامبر است و در متنِ «اذن دخول» هم به اين آيه اشاره شده است.

7. عتبه بوسي

احترام و ارج نهادن به جايگاه والاي حرم‌هاي مطهر، گاهي هم به بوسيدن در و درگاه در هنگام ورود است. در برخي سروده‌هاي عالمانِ عارف دربارة زيارت نيز به اين عتبه بوسي و ابراز تواضع و ادب و محبت اشاره شده است.

علامة مجلسي سخن شهيد اول را در اين مورد به عنوان يکي از آداب زيارت نقل مي‌کند، سپس مي‌افزايد که دليل مستندي براي استحباب بوسيدن آستان و درگاه نداريم، ولي سجود براي خدا به عنوان شکر الهي بر اين توفيق، مانعي ندارد.[19]

البته بايد توجه داشت که بوسيدن زمين و درگاه به عنوان احترام و شکر، نبايد به عنوان سجده بر امام تلقّي شود و بهانه‌اي به دستِ‌ مخالفان افتد تا چنين وانمود کنند که شيعيان در پيشگاه امامان خود سجده مي‌کنند، درحالي که سجده بر غير خدا جايز نيست!! بوسيدن زمين به شکرانة توفيق الهي و بر نعمت زيارت، غير از سجده به يک انسان است. صورت بر زمين نهادن يا بوسه بر آستان زدن، نهايت ادب و ارادت و محبت نسبت به يکي از اولياي مقرّب درگاه خداست و هيچ ربطي به شرک و پرستش غيرخدا ندارد.

8. حضور در کنار قبر و بوسيدن ضريح

ادب ديگر در زيارت، که نشانة محبت و ارادت بيشتر است، نزديک شدن به قبر، دست نهادن به آن، بوسيدن و ابراز اشتياق است. داستان زيارت اربعين جابر بن عبدالله انصاري و عطية عوفي گواه اين زيارت عاشقانه است که دست روي قبر سيدالشهدا نهاد و بر او درود و سلام داد.

در حديث امام‌صادق(ع) آمده است:

«صَلّوا اِلى جانبِ قبر النّبي، واِنْ کانتْ صلاةُ المؤمنينَ تَبْلُغُه اَينما کانوا».[20]

کنار قبر پيامبر بر او صلوات و درود بفرستيد، هرچند درود مؤمنان هرجا که باشند به او مي‌رسد.

مرحوم شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان، ضمن بحث از آداب زيارت به اين نکته اشاره مي‌کند که برخي مي‌پندارند رعايت ادب نسبت به حريم امامت به آن است که زائر هرچه دورتر بايستد و به قبر و ضريح نزديک نشود، آنگاه اين را وهم و اشتباه مي‌داند و تأکيد مي‌کند که نزديک شدن به قبر و ضريح و بوسيدن آن يکي از آداب است.

البته رعايت اين ادب و استحباب، وقتي است که ازدحام جمعيت نباشد و عمل به آن مزاحمتي بر ديگران نداشته باشد و فشار نياورد، يا حال معنوي زائر را به‌هم نزند. چه‌بسا يک کار مستحب، در شرايطي تبديل به امر غير مطلوب مي‌گردد. مثل بوسيدن حجرالأسود که در شرايط خلوت و عادي بسيار پسنديده است، ولي در ازدحام جمعيت بوسيدن يا لمس آن، به قيمت له کردن ديگران يا اذيت و آزار، روا نيست. در شرايط ازدحام در حرم‌ها بهتر آن است که انسان کناري بايستد و با فاصله و حالت آرامش خود و راحتي ديگران زيارتنامه بخواند و اين تصور عوامانه را که اگر دست به ضريح نرسد زيارت قبول نيست، از ذهن خود بيرون کند.

کسي هم که کنار ضريح مي‌رود و لمس مي‌کند يا بوسه بر آن مي‌زند، خوب است که توقف نکند و فرصت و امکاني براي ديگران هم بدهد که به اين فيض برسند و استفاده از ضريح را حق اختصاصي خويش نشمارد.

بوسيدن ضريح، نوعي ابراز عشق و علاقه به صاحب قبر است. بوسه بر درگاه و درها و ديوارها و ضريح و سنگ قبر، به خاطر انتسابِ اين‌ها به آن چهره‌هاي محبوب است، وگرنه سنگ و چوب و آهن خود به خود قداستي ندارند.

ببوس اي خواهرم قبر برادر

 

شهادت، سنگ را بوسيدني کرد

آنان که به رمز و راز اين قضيه توجه ندارند، شيعه را بر اين ابراز ارادت مورد انتقاد قرار مي‌دهند، درحالي که شوقِ به محبوب است که هرچه را به آنها منسوب است، در نظر مُحبّ، عزيز و دوست‌داشتني مي‌سازد.

 9. ادب نسبت به قبر مطهر

زائري که توفيق تشرف به حرم‌ها مي‌يابد، بايد خود را در حريم خانة امام يا امامزاده احساس کند و هر نوع ادب لازم را رعايت کند.

سيد بن طاووس توصيه مي‌کند زائر، مثلاً در حرم حضرت رسول(ص)، در بدو ورود، دو رکعت نماز تحيت مسجد بخواند، سپس رو به طرف روضة نبوي و حجرة شريف پيامبر کند، سلام دهد، دست به آن بکشد و استلام کند، ببوسد...[21] سپس مي‌افزايد: دست‌ها را بر ديوار حجرة مطهر حضرت بگذارد و بگويد: «اتيتُك يا رسول الله مُهاجراً اليك...» و خود را مهاجري معرفي کند که به حضور پيامبر خدا ره سپرده و براي اداي اين وظيفه به زيارت آمده و اگر در حال حيات توفيق ديدار نداشته، پس از وفات آمده و مي‌داند که احترام آن حضرت در حال ممات، مثل حرمت او در حال حيات است و از آن حضرت بخواهد که نزد خدا شاهد اين زيارت باشد، دست‌ها را به صورت خود بکشد و اين زيارت را نوعي بيعت به حساب آورد و دعا کند که تا آخر عمر بر همين عهد و پيمان استوار بماند.[22]

سپس رو به قبر پيامبر زيارت بخواند (متن زيارت را نقل کرده‌اند: السلام عليك يا نبيّ الله و رسوله...). بعد از آن، رو به قبله دعاهايي بخواند که نقل شده، سپس سراغ منبر پيامبر برود، آن را لمس کند، تبرک بجويد و دست‌هايش را به صورت و چشمانش بکشد. اين آداب، نشان دلدادگي و محبت است، زيارت هم قلمرو عشق و وادي دل است و زائر، اينگونه جذبة دروني خود را ابراز مي‌کند.

شهيد ثاني مي‌گويد: زائر در حال زيارت، رو به مَزور بايستد، با حالت دعا تضرّع کند، سمت راست و سپس سمت چپ صورت را بر قبر بگذارد، دعا کند و از خدا حاجت بطلبد و به صاحب قبر توسل جويد تا خدا حاجتش را برآورد و او را مشمول شفاعت گرداند و در دعا اصرار و مبالغه کند، آنگاه به طرف بالاي سر برود و رو به قبله دعا بخواند.[23]

کيفيت ايستادن کنار قبر و نحوة زيارت، بايد گوياي ادب زائر باشد. در حالات حضرت‌رض(ع) آمده است که وقتي مي‌خواست از قبر حضرت‌رسول وداع کند، و براي اعمال عمره به مکه رود، کنار قبر پيامبر آمد، در طرف بالاي سر ايستاد، مشغول نماز شد، سپس شانة چپ را به قبر چسباند و نزديک يکي از ستون‌ها چند رکعت نماز خواند.[24] شبيه اين رفتار، در حديثي از امام‌صادق(ع) نقل شده که چنين توصيه فرمود.[25] علامة مجلسي در مورد برخي از اين نقل‌ها مي‌افزايد: گرچه پشت به پيامبر کردن هنگام دعا، به ظاهر نوعي خلاف ادب به شمار مي‌رود، ولي وقتي توجه به خدا باشد و قصد زائر، پشت گرمي به حضرت‌رسول(ص) باشد، اشکالي ندارد. کنار قبر ايستادن و تکيه بر قبر کردن و دعاي رو به قبله، از امام‌سجاد(ع) و سيرة او هم نقل شده است.[26]

10. پرهيز از حرف‌هاي بيهوده و کارهاي لغو

ادب ديگر در تشرف به حرم‌هاي مطهر، پرهيز از هر کاري است که مغاير با «ادب حضور» است، از جمله کلمات لغو و حرف‌هاي بيهوده و حرکات سبک و ناپسند و دور از شأن زيارتگاه. محدث قمي در مفاتيح‌الجنان (ادب بيست و يکم) مي‌گويد:

«ترک نمودن سخنان ناشايسته و کلمات لغو و اشتغال به صحبت‌هاي دنيويه که هميشه در هرجا مذموم است و قبيح و مانع رزق و جالبِ قساوت قلب است، خصوصاً در اين بقاع مطهره...».

هدف از زيارت، بهره‌وري از فيض‌هاي معنوي است، پرداختن به سخنان و کارهاي لغو، مانع آن فيض‌ها مي‌شود و چه بسا اوقات کسي در داخل حرم‌ها به چنين حرف‌ها و کارهايي سپري شود و از مائدة معنوي گشوده در آن ضيافت خانه‌هاي آسماني بي‌بهره بماند. به علاوه اينگونه حرف‌ها و حرکات و رفتارها، توجه و حضور قلب زائران ديگر را هم بر هم مي‌زند و بيهوده‌گوي غافل، هم خودش محروم مي‌ماند، هم مانع بهره‌وري روحي ديگران مي‌شود.

صحبت‌هاي بلندبلند هم، علاوه بر اينکه خلاف ادب در محضر وليّ خداست، براي ديگران هم مزاحمت و حواس‌پرتي مي‌آورد. مستند اين نکته، به گفتة بعضي از علما آية شريفة {لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ}[27] است، يعني صداهايتان را از صداي پيامبر بلندتر نکنيد. رعايت اين نکته يک ادب اجتماعي و معاشرتي است، حتي نه حرف‌هاي عادي، بلکه زيارتنامه را هم بلندبلند خواندن، به نحوي که تمرکز روحي و حضور قلبي ديگران را به‌هم بزند، مناسب نيست.

آنچه در اين اماکن مطلوب است، آرامش و فضاي آرام است تا براي پيدايش حضور قلب و روح عبادت و زيارت مؤثر باشد. سر و صداهاي بسيار يا صلوات و زيارت بلندبلند، مخلّ اين حالت است و رشتة پيوند و اتصال زائران ديگر را از هم مي‌گسلد.

11. خواندن زيارت مأثور

تأکيد بر آن است که در زيارت‌ها، بيشتر از متون زيارتي نقل شده از ائمة معصومين(ع) استفاده شود که به آنگونه دعاها و زيارت‌هاي مستند «مأثوره» گفته مي‌شود. زيارت عاشورا، زيارت اربعين، زيارت جامعة کبيره، زيارت امين‌الله، زيارت حضرت‌معصومه(س) و بسياري از زيارتنامه‌ها از ائمة اطهار نقل شده است و کلام امام است. خواندن اينها بهتر از متون زيارتي ديگر است، مضاميني هم که در اينگونه زيارتنامه‌هاست، متعالي‌تر است و از زبان اولياي الهي تراويده است.

امامان ما، همچنان که کيفيتِ انجام زيارت را با همة جزئيات و آدابش بيان فرموده‌اند، متن‌هاي منقول از آنان هم فراوان است و محتواي آنها در خورِ توجه. [28] گاهي اين آموزه‌ها بسيار کوتاه است، ولي رجحان آن به اين است که از امام نقل شده است. مثلاً يونس بن ظبيان از حضرت‌صادق(ع) مي‌پرسد: يابن رسول الله، من بسيار به ياد حسين بن علي(ع) مي‌افتم. در آن لحظه چه بگويم؟ فرمود: هنگام ياد از او سه بار بگو: «صلى الله عليک يا اباعبدالله»،[29] که سلام تو از دور يا نزديک به او مي‌رسد.

در نقل ديگري امام‌صادق(ع) به سدير مي‌آموزد که هرگاه خواستي سيدالشهدا را زيارت کني، بالاي بام خانه‌ات برو و نگاهي به چپ و راست کن، آنگاه رو به قبر آن حضرت بکن و بگو: «السلام عليك يا اباعبدالله، السلام عليك ورحمة الله وبرکاته» تا خداوند ثواب يک زيارت شايسته به تو عطا کند.[30]

اينگونه توصيه‌ها و متن‌آموزي‌ها نسبت به زيارت حضرت‌رسول و ائمة ديگر هم نقل شده است.

12. دعا و تلاوت و عبادت، کنار قبر

نماز در برخي مکان‌ها فضيلت و ثواب بيشتري دارد، يکي هم در حرم‌هاي مطهر معصومين(ع). غير از اصل نماز خواندن که مطلوب است، خواندن نماز و اهداي آن به روح امام يا شخصيتي که مورد زيارت است، فضيلت دارد و به آن «نماز زيارت» گفته مي‌شود، که دو رکعت، گاهي هم چهار رکعت يا شش رکعت (دو رکعت، دو رکعت) است، که اغلب توصيه شده پس از زيارت خوانده شود و بعد از آن نماز، حاجت‌ها از خدا طلبيده شود.

نماز زيارت، پس از زيارت عاشورا، و پس از زيارت شهداي کربلا، پس از زيارت عاشوراي غير معروفه و موارد ديگر نقل شده است. محدث قمي نقل مي‌کند امام‌صادق(ع) به زيارت قبر جدش اميرالمؤمنين(ع) رفت، پس از فراغت از زيارت، در بالاي سر آن حضرت خطاب به امام‌حسين(ع) سلام داد و زيارت خواند، آنگاه دو رکعت نماز خواند و پس از فراغت از آن دعايي خواند، با اين آغاز (ياالله ياالله ياالله، يا مجيبَ دعوةِ المضطرّين...).

به هر حال، خواندن نماز و دعا در حرم‌هاي مطهّر و پس از زيارتنامه مطلوب است. در روايات متعددي آمده است که پس از زيارت و نماز، دست به دعا بردار و هرچه مي‌خواهي از خداوند بطلب. امام‌هادي(ع) فرمود:

«مَنْ کانَتْ له اِلَى الله حاجةٌ فَلْيَزُرْ قبرَ جدّيَ الرضا بِطوسٍ وهو على غُسلٍ وَلْيُصَلِّ عندَ رأسهِ رکعتينِ وَلْيَسألِ الله حاجَتَه في قُنوتِهِ، فاِنّهُ يَسْتَجيبُ ما لم يَسْئَلْ مَأثماً او قطعةَ رَحمٍ...».[31]

هر کس به درگاه خدا حاجتي دارد، قبر جدم حضرت‌رض(ع) را در طوس زيارت کند، در حالي که غسل کرده باشد، بالاي سر آن حضرت دو رکعت نماز بخواند و در قنوت نمازش حاجتش را از خدا بخواهد، خداوند اجابت مي‌کند، تا وقتي که خواسته‌اش گناه يا قطع رحم (نفرين به خويشاوندان) نباشد.

امام‌باقر(ع) هم دربارة زيارت اباعبدالله الحسين و دعا در حرم او مي‌فرمايد:

«ما مِنْ آتٍ اَتاهُ يُصلّي عنده رکعتينِ او اربعاً ثُمَّ سَئل الله حاجَتَه الاّ قضاها».[32]

هيچ‌کس نيست که کنار قبر آن حضرت برود و دو رکعت يا چهار رکعت نماز بخواند و از خداوند حاجتش را بطلبد، مگر آنکه خداوند آن را برآورد.

دعا کنار قبور مطهر ائمة اطهار، مقبوليت و ثواب بيشتري دارد. نماز فريضه و مستحب هم در حرم‌ها فضيلت بسيار دارد. امام‌باقر(ع) به شخصي فرمود: چه مانع دارد که هر وقت حاجتي داشتي نزد قبر حسين بن علي(ع) بروي و چهار رکعت نماز بخواني و حاجت خود را از خدا بخواهي؟ سپس اضافه فرمود: نماز فريضه در کنار قبر او معادل است با حجّ، و نماز نافله معادل با عمره است. و ثواب‌هاي ديگر. سيد بن طاووس هم توصيه مي‌کند اگر به زيارت امام‌حسين(ع) مشرف شدي، جدّ و جهد کن که از تو فوت نشود فريضه و نافله در حائر شريف حسيني که ثواب بسيار دارد.[33]

بسياري از اهل دل و مجاوران اعتاب مقدسه، مقيد بوده‌اند که هر سه وعده نماز خويش را در حرم‌هاي مطهر بخوانند. به‌خصوص در حرم سيدالشهدا، که هم نماز ثواب بيشتري دارد و هم دعا در زير قبة حرم آن شهيد، مستجاب است. محدث قمي مي‌نويسد:

«بدان که عمدة اعمال در روضة مطهرة امام‌حسين(ع) دعاست، زيرا اجابت دعا تحت آن قبة ساميه، يکي از چيزهايي است که در عوض شهادت، حق‌تعالي به آن حضرت لطف فرموده و زائر بايد آن را غنيمت دانسته، در تضرّع و انابه و توبه و عرض حاجات کوتاهي نکند و در طيّ زيارات آن حضرت، ادعية بسياري با مضامين عاليه وارد شده است. بهتر آن است که از دعاهاي صحيفة کامله آنچه تواند بخواند، که بهترين دعاهاست».[34]

متن دعاهايي که از ائمه پس از زيارت نقل شده بسيار است. کافي است کتاب‌هاي دعا و زيارت را مطالعه کند، با اين دعاهاي گوناگون و ژرف و زيبا که توصيه شده پس از زيارت پيامبر، ائمة بقيع، امام‌حسين، روز غدير، زيارت امام‌رضا و... خوانده شود آشنا گردد.

تلاوت قرآن در حرم‌هاي مطهر نيز از جمله کارهاي بافضيلت است. در زيارت حج نيز از بهترين اعمال در مسجدالحرام، تلاوت قرآن است. خواندن قرآن، هم براي بهره‌بردن خود انسان مي‌تواند باشد، هم براي اهداي ثواب آن به روح پيامبر يا امام مورد زيارت، يا هديه به ارواح مؤمنان و درگذشتگان. و چه خوب که تلاوت قرآن هم همراه با تدبّر و تأمّل باشد که انس با کلام الهي در اماکن مقدس، تأثير معنوي بيشتري داشته باشد.

رعايت اين آداب و مستحبات، براي زائر حالت تنبّه و بيداردلي پديد مي‌آورد و اگر هم آلوده به برخي لغزش‌هاست، زمينة اصلاح و جبران و توبه و استغفار پديد مي‌آورد. و چه عملي شايسته‌تر از توبه در کنار حرم‌هاي امامان و تعهد بر پاک زيستن و رهايي از سلطة شيطان و نفس امّاره؟

13. تکريم خادمان و کمک به فقيران

خادمان حرم‌ها، با سرماية عشق و محبت در آستان اهل‌بيت خدمت مي‌کنند و انتظار مي‌رود که برخوردشان با زوار، براساس محبت و دلسوزي و راهنمايي باشد. زائران نيز بايد جايگاه آنان را بشناسند و قدر بدانند و مورد تکريم قرار دهند.

شهيد اول مي‌نويسد: سزاوار است خدام حرم‌ها از اهل‌خير و صلاح و متديّن و صاحب مروّت و تحمّل و صبوري باشند، عصباني نشوند، برخورد خشن نداشته باشند، حالت کمک‌رساني، خدمتگزاري، تکريم زوار، ارشاد گمشده‌ها، کمک به ضعيفان و برخورد محبت‌آميز با واردين داشته باشند، اگر از کسي حرکت نامناسب و قصور و سهل‌انگاري ديدند، هشدار و تذکر دهند و موعظه کنند و اگر کار خلاف و گناه ديدند نهي از منکر کنند.[35]

در مقابل اين خدمات و حسن‌خلق، زائران نيز برخورد کرامت‌آميز و همراه با احترام و ادب و همکاري با خدمتگزاران آستان اولياي خدا داشته باشند و با مسؤولان، مأموران نظافت و شستشو و انتظامات، پذيرايي کنندگان، نگهبانان کفشداري‌ها، امانت داران، راهنمايي کنندگان و خدّام رسمي و افتخاري و هرکس که به نوعي افتخار خدمت دارد مورد تکريم قرار دهند و از احسان و نيکي متناسب با شأن آنان دريغ نورزند.

از سوي ديگر، در اماکن زيارتي و شهرهاي زيارتگاهي، نيازمندان آبرومندي هستند که چشم اميدشان به مساعدت زائران و خيري است که از سوي آنان به ايشان برسد. زائران، مستمندان را شناسايي و کمک‌رساني کنند، با حفظ آبرو و حيثيّتِ آنان، بدون آنکه تحقيري نسبت به ايشان صورت بگيرد و به سادات فقير و بينوايان غريب رسيدگي کنند.

چنين خرج‌ها و کمک‌هايي گاهي از روي عشق به صاحب مرقد و مزار انجام مي‌گيرد و همانجا شوق ياري‌رساني شکوفا مي‌شود، گاهي هم بر اساس نذر قبلي، کمک‌هاي مالي مي‌کنند. طبعاً اينگونه نذرها و کمک‌ها، صرف تعمير و بازسازي حرم‌ها و تأمين نيازها و برگزاري مراسم و اطعام‌ها و احسان‌هايي مي‌شود که از سوي يک حرم برپا مي‌شود. زائر، خوب است که در اينگونه سفرهاي زيارتي و کلاً هر مسافرتي دست و دل باز باشد و خيرش به ديگران برسد.

14. زيارت وداع و خداحافظي

از آداب زيارت، وداع در آخرين روز يا آخرين لحظات است. براي زائري که ايامي در جوار يک مرقد مقدس به سر برده و بارها به زيارت مشرف شده است، دل کندن از شهر محبوب دشوار است.

بگذار تا بگرييم چون ابر در بهاران

 

کز سنگ ناله خيزد، وقت وداع ياران

حسّ و حال زائر هنگام وداع، بايد به گونه‌اي باشد که دستاوردهاي نفيسي از اين زيارت برداشته باشد و حال او بهتر از گذشته شده باشد و با انسي که به حرم و صاحب حرم پيدا کرده، وداع برايش مشکل باشد، ولي به هر حال خداحافظي هنگام برگشت، جزو آداب مسافرت و زيارت است و نشانة احترام به صاحب خانه و صاحب مرقد.

زائر وقتي زيارت خود را انجام داد و از نظر روحي اشباع شد، چه در مکه و مدينه باشد، چه در نجف و کربلا يا هر شهر زيارتي ديگر، خوب است که زود خداحافظي کند و برگردد، تا شوق و علاقه همچنان در دل بماند و زدگي و خستگي ايجاد نشود. اين همان گسستن براي پيوستن دوباره است.

من رشتة محبت خود از تو مي‌بُرم

 

شايد گِره خورد، به تو نزديک‌تر شوم

امام‌صادق(ع) نسبت به زيارت خانة خدا فرموده است:

«اِذا فَرغْتَ مِن نُسُکِكَ فارجع، فانّه اَشْوَقُ لكَ اِلى الرّجوع».[36]

وقتي از اعمال و عبادت‌هايت فارغ شدي، برگرد، تا شوق دوباره آمدن را در تو بيشتر کند.

دو دوست قدر شناسند حقّ صحبت را

 

که مدتي ببريدند و باز پيوستند

ادب، اقتضا دارد که زائر پس از اتمام ايام زيارت، براي خداحافظي به حرم مشرف شود و ضمن سپاس، آرزوي خود را براي بازگشت دوباره اعلام کند و از خدا بخواهد. هم در سفر حج، مستحب است «طواف وداع» انجام دهد، هم در زيارت حرم پيامبر و ائمة بقيع، زيارت وداع مستحب است، هم در حرم‌هاي ديگر. آداب خاصّي براي طواف وداع نقل شده است و در سيرة معصومين هم نمونه‌هايي از عمل آنان نقل شده است. در وداع حضرت صادق، حضرت‌کاظم، حضرت‌هادي(ع) نمونه‌هايي از حالت خاشعانة هنگام وداع و سر به سجده گذاشتن و سجده‌هاي طولاني و نماز و دعاي ويژه نقل شده است.[37]

از خواسته‌هاي زائر هنگام وداع، اين است که آخرين زيارت نباشد و دوباره برگردد. مثلاً در زيارت وداع قبر حضرت‌رسول و ائمة ديگر آمده است:

«اللّهم لاتَجْعَلْهُ آخر العهد مِنّي لزيارةِ قبر نبيّك...»، يا «استودِعُكَ الله»، يا «لا جَعَله الله آخرَ تسليمي عليك»، يا «لا جَعَله الله آخر العهد من زيارة قبورکم واتيانِ مشاهِدِکم»، يا «رزقَني العودَ ثُمَّ العَوْدَ ثُمّ العودَ‌ما اَبْقاني ربّي» و... که همه حاکي از اين درخواست است که آخرين نوبت زيارت نباشد، باز هم قسمت شود، آخرين سلام نباشد، برگشت همراه با سلامتي و بهره و فضل و کاميابي و رضامندي باشد.[38]

زائري که با چشم اشکبار و قلبي لرزان، از جوار حرم محبوب‌هاي خود به شهر و وطن خويش بر مي‌گردد، تنِ خود را باز مي‌گرداند، ولي دلش آنجا جا مي‌ماند، تا بار ديگر توفيق تشرف حاصل شود. «من رفتم و هواي تو از دل نمي‌رود».

ديده‌از‌ديدار‌خوبان‌برگرفتن‌مشکل است‌

 

هرکه‌ما‌را‌اين‌نصيحت‌مي‌کند‌بي‌حاصل است‌

من قدم بيرون نمي‌يارم نهاد از کوي دوست‌

 

دوستان، معذور داريدم که پايم در گِل است‌

گر به صد منزل فراق افتد ميان ما و دوست‌

 

همچنانش در ميان جانِ شيرين، منزل است[39]

‌اميد است آشنايي با ادب و آداب زيارت، چه ظاهري و چه باطني، چه قلبي و چه قالبي، ما را در بهره‌وري بيشتر از چشمه‌سار زلال زيارت موفق‌تر و کامياب‌تر سازد.

کلام آخر

هرچند به پايان اين مباحث رسيديم، اما «فرهنگ زيارت» حجمي وسيع‌تر و ابعادي گسترده از اين دارد.

ديديم که «زيارت»، هم جنبة اعتقادي داشت، هم بُعد سياسي، تاريخي و اجتماعي، و هم از «سازندگي» و «تربيت» برخوردار بود.

با اين وصف، نه زيارت کهنه‌شدني است، و نه آثار تربيتي و جنبه‌هاي سازندگي آن کم مي‌شود و نه اين موج زلال عشق و معرفت، آرام مي‌گيرد.

«زائر»، هرکه باشد و «زيارت»، هرگاه که انجام شود و «مزار» در هرجا و هر سرزمين که باشد، کانوني براي رشد معنويات و زمينه‌اي براي رشد ارزش‌هاي الهي در انسان‌هاست.

چه زيارتِ «خانة خدا» باشد،

چه زيارتِ «مرقد رسول‌الله»،

چه زيارتِ قبور اولياي دين و مدفونين مظلوم «بقيع»،

و چه شهداي «اُحد»، مدفونينِ قبرستان ابوطالب، مدفونين در عتبات عاليات و شام و فلسطين و ايران، به خاک آرميدگان در شهرهاي مختلف و زيارتگاه‌هاي دور و نزديک، مشهور و گمنام.

اينها همه، دل و جان را روشن ساخته و اميد مي‌بخشد. حتي زيارت قبور مؤمنان و صالحان نيز انسان را به ياد آخرت و صلاح مي‌اندازد و ياد خدا را در دل‌ها بيدار مي‌سازد.

از قبور اولياءالله، نورِ‌معرفت و هدايت مي‌درخشد.

مکان‌هاي مقدس و مذهبي، انسان را به خدا نزديک مي‌کند و حالت خضوع و خشوع و آرامش ايجاد کرده، روح را سرشار از خلوص، دل را پر از اميد، جان را لبريز از صفا و عشق مي‌نمايد.

با زيارت مراقد مطهّر معصومين(ع)، بايد گامي در مسير تزکيه برداريم و اينگونه ديدارها را، مقدّمه‌اي براي قرب معنوي و هم‌جهت شدن با آن انسان‌هاي والا و اسوه‌هاي کمال بسازيم.

نبايد زيارت، تنها يک عمل تکراري و بي‌روح باشد.

زائر، نبايد به ظواهر و شکل‌ها و ساختمان‌ها و در و ديوار و نور و رواق بنگرد و از عظمتِ معنويّتِ معصوميني که در اين زيارتگاه‌ها آرميده‌اند، غافل شود.

زيارتگاه‌ها، بايد محيطي پاک، معنوي، يادآور صداقت و کمال، بازدارندة از گناه‌ها و رذايل و زنده‌کنندة ارزش‌هاي اسلامي باشد.

اينجاست که انسان از راه زيارت، به خدا نزديک مي‌شود، چرا که با نيّتي خالص، «وليّ‌خدا» را زيارت کرده است.

زمينه‌ساز اين قرب، «معرفت» است.

هرچه ميزان خداشناسي، پيغمبرشناسي و ولي‌شناسي ما بيشتر باشد، به همان اندازه، نصيب ما از برکات اين قبور نوراني و مزارهاي متبرّک بيشتر خواهد شد و به آن زبدگان آفرينش و انسان‌هاي پاک، نزديک‌تر خواهيم شد.

اميد آنکه زيارت‌هايمان، خالص و معنوي باشد،

زيارت و حجّمان، مورد قبول خداوند قرار گيرد،

و توفيق زندگي به گونه‌اي «خداپسندانه»، در طول عمر، شامل ما گردد، نه يک‌بار، بلکه بارها و بارها!...


پى‏نوشتها:

[1]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 305.

[2]. جامع السعادات، محمدمهدي نراقي، ج 3، ص 403.

[3]. بحارالأنوار، ج 97، ص 134.

[4]. همان.

[5]. مفاتيح‌الجنان، فصل اول از آداب سفر، با عنوان «آداب زيارت».

[6]. بحارالأنوار، ج 97، ص 126.

[7]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 304.

[8]. اعراف، 31.

[9]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 303.

[10]. محجّة البيضاء، ج 4، ص 91.

[11]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 305.

[12]. وسايل الشيعه،‌ ج10، ص304.

[13]. {فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً} (طه، آيه 11).

[14]. منتخب التواريخ، ص 683.

[15]. مفاتيح الجنان، ادب پنجم از آداب زيارت.

[16]. بحارالأنوار، ج 97، ص 126.

[17]. همان، ص 160.

[18]. احزاب، آية 53.

[19]. بحارالأنوار، ج 97، ص 134 و 136.

[20]. بحار الأنوار، ج 97، ص 156.

[21]. بحار الانوار، ج97، ص 161.

[22]. بحار الانوار، ج97، ص 162.

[23]. همان، ص 134.

[24]. همان، ص 149.

[25]. همان، ص 150.

[26]. همان، ص 153.

[27]. حجرات، 2.

[28]. در فصل «تحليل محتوايي زيارتنامه‌ها» به اين موضوع پرداختيم.

[29]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 385.

[30]. همان، ص 386.

[31]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 447.

[32]. همان، ص 407.

[33]. مفاتيح الجنان، آداب زيارت امام‌حسين(ع).

[34]. همان، ادب سيزدهم از آداب زيارت امام‌حسين(ع).

[35]. بحارالأنوار، ج 97، ص 135، به نقل از دروس.

[36]. الحج والعمره في الکتاب والسنه، محمدي ري‌شهري، ص 248.

[37]. همان، ص 265.

[38]. ر.ک: مفاتيح الجنان، اواخر مفاتيح زيارت وداع، نيز در وداع ائمه بقيع، وداع حضرت رسول.

[39]. سعدي.