زيارات ائمه و اوليا در مكتب اهل بيت عليهم السلام

عباسعلي اختري

- ۱ -


بسم الله الرحمن الرحيم

مقدّمه

كمال طلبي و رشد معنوي ، آرماني است كه هر كس به تناسب فراز و فرود همّت خود آن را دنبال مي كند . بي ترديد اوّلين شرط پاي نهادن در اين وادي ، بهره گيري از هدايت پاكان و شناخت الگوهاي كمال و فضيلت براي اقتدا است .

طيّ اين مرحله بي همرهي خضر مكن * * * ظلمات است بترس از خطر گمراهي

ذات اقدس متعال كه خود كمال و جمال مطلق است ، و جمال و كمال را دوست مي دارد ، بر اساس رحمت و رأفت خويش ، با فرستادن كتاب آسماني ، بهترين آيين زندگي را در اختيار انسان نهاده ، و در پرتو همان تعاليم متعالي ، بهترين انسان هاي برگزيده خود را به عنوان « الگوهاي كمال » به بشريت معرّفي نموده است .

چنانكه در قرآن مي فرمايد :

« البته براي شما الگو و نمونه اي نيكو در وجود رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) است ، براي آنانكه اميدوار ملاقات خدا و فرارسيدن روز واپسين هستند و بسيار خدا را ياد مي كنند . » 1 

پيامبر بزرگوار و دلسوز و مهربان در طول بيست و سه سال رسالت خود ، نهايت خيرخواهي را براي مردم و پيروان خود انجام داد و همه عوامل رشد و سقوط را بيان كرد .

و به اقتضاي حكم عقل و شرع ، علمداران امّت اسلامي را براي بعد از خودش ، به امر پروردگار كه در قرآن نيز آمده است ، طبق ده ها روايت معتبر ، همگام اشارات قرآن معرّفي فرمود و تكليف امّت را روشن ساخت كه آيين درخشان اسلام را از « كتاب و عترت » دريافت كنند تا هرگز گمراه نشوند .

و براي حفظ اين سرمايه حيات و حركت ، به امر حق ، محبّت و مودّت آنان را پاداش رسالت و زيارت آن « عباد مكرمون » 2 را در رديف زيارت خود ، مانند زيارت خداي در عرش اعلام فرمود .

ليكن با اين همه ، مدّعياني كه دست غيب بر سينه نامحرمشان زده است و اهل تماشاي راز نيستند ، كوردلاني كه از معرفت حقيقت قرآن بازمانده اند ، با گرايش هاي ظلماني وهّابي ، در جهت بازداري مردم از اهل بيت كه معرفتشان راه رسيدن به خداست 3 ، محبّت و مودّت و زيارت ائمّه معصومين ( عليهم السلام ) را مورد تعرّض قرار داده و در جزوه و يا كتاب هايي كه با نام مستعار و مجهول پخش مي كنند ، اين عبادت بزرگ را شرك و انحراف ناميده و سخنان بي اساسي را گفته اند . در حالي كه زيارت اهل بيت رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) در فرهنگ دين ، عامل وصلت با آن حضرت و تجديد ميثاق با امامت و راه كسب كمال و طهارت و وفاي به عهد اطاعت ناميده شده و تا حدّ واجب كفايي مورد تأكيد قرار گرفته است .

كتابي كه پيش روي شماست ، در جهت پاسخ گويي به آن سخنان ناصواب و ارائه جايگاه صحيح زيارت به طور اختصار تنظيم شده است . اميد آن كه دعاي خير دوستان اهل بيت ( عليهم السلام ) ما را شامل گردد و مورد قبول صاحب شريعت و درگاه احديّت قرار گيرد .

عباسعلي اختري
تهران 21 / 2 / 1387

معرفت اوليا و زيارت

يكي از معيارهاي فضيلت ، معرفت اهل فضل و محبت به آنان و گرايش و پيوستگي با آنان است ؛ چرا كه اهل فضل اند كه فضيلت را مي شناسند .

حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

« إِنَّمَا يَعْرِفُ الْفَضْلَ لاَِهْلِ الْفَضْلِ اُولوا الْفَضْل » . ( 4 « همانا فضيلت اهل فضل را كساني مي شناسند كه خود نيز داراي فضل اند . »

معرفت اهل فضائل ، مقدمه محبت و مودّت آنان است . و به حكم عقل و شرع هر كس هر چه را دوست داشته باشد ، به آن متصل مي شود و با آن محشور مي گردد .

همچنين آن حضرت فرموده :

« مَعْرِفَةُ الْعَالِمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ يَكْسِبُهُ ( يُكْسِبُهُ ) الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَجَمِيلَ الاُْحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ » .

« معرفت به عالِم ، دين و آئيني است كه پذيرفته مي شود ، با اين معرفت انسان در زندگي هم راه طاعت را مي آموزد ، و هم كار نيكو براي بعد وفاتش مي اندوزد . » 5 

به همين جهت است كه آن حضرت مي فرمايد :

« لاَنَا أَشَدُّ اغْتِبَاطاً بِمَعْرِفَةِ الْكَرِيمِ مِنْ إِمْسَاكِي عَلَي الْجَوهَر النَّفِيسِ الْغَالِي الثَّمَنِ » . « البته من بهره مندي ام به واسطه معرفت شخص كريم به مراتب بيشتر است از آن كه گوهر نفيس گرانبهايي را به دست آورم . » 6

نكته مهمي كه نبايد مورد غفلت باشد ، اين است كه علم و كرامت و فضيلت دارنده فضيلت هر چه بيشتر باشد ، معرفت او هم مهم تر و بركات آن معرفت هم بيشتر است . و بر همين اساس است كه محبت و مودت اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در قرآن لازم شمرده شده و مزد رسالت قرار داده شده و نتيجه و اثر آنهم قرار گرفتن در راه خدا است :

( قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي ) ؛ 7 « بگو من ( در ازاي اين كار ) مزدي از شما نمي خواهم جز اينكه خويشاوندانم را دوست بداريد . »

و در جاي ديگري مي فرمايد :

( . . . قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلي رَبِّهِ سَبِيلاً ) ؛ 8 « بگو ( در اداي اين رسالت ) هيچ مزدي از شما نمي خواهم ، مگر آن كه هر كس خواهان است ، راه خدا را برگزيند . »

و بر طبق همين آيات و مطابق همين تحليل غير قابل انكار است كه حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

« أَسْعَدُ النَّاسِ مَنْ عَرَفَ فَضْلَنَا وَتَقَرَّبَ إِلَي اللهِ بِنَا وَأَخْلَصَ حُبَّنَا » ؛ « سعادتمندترين مردم كسي است كه فضيلت ما را بشناسد و به واسطه همين معرفت و شناخت و عمل كردن مانند ما ، به خدا تقرب جويد و با اخلاص به ما محبت ورزد و . . . » 9

و نه تنها سعادتمندترين است ، بلكه بدون اين محبت و مودت ايمان نخواهد بود ، چرا كه ائمه ( عليهم السلام ) قيّم هاي خدا بر خلق و شاهدان و ناظران بندگان هستند .

آن حضرت فرمود :

« إِنَّمَا الاَْئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَي خَلْقِهِ وَعُرَفَاؤُهُ عَلَي عِبَادِهِ لاَ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَعَرَفُوهُ وَلاَ يَدْخُلُ النَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَأَنْكَرُوهُ » ؛ « همانا
ائمه ( عليهم السلام ) قيّم هاي خدا بر خلق او ، و معرفي گران از طرف خدا بر بندگان او هستند ،  10 و ( لذا ) وارد بهشت نمي شود مگر كسي كه آنان را بشناسد و آن ها نيز او را بشناسند . و وارد جهنم نمي شود مگر كسي كه منكر آنان باشد و آنان نيز او را انكار كنند و او را به رسميت نشناسند . » 11

راهي به مقصد معرفت

براي تحكيم ، استواري ، استمرار و نيز افزايش همين معرفت و محبت و مودت است كه در بيش از ششصد روايت به زيارت قبور اوليا و ائمه ( عليهم السلام ) تأكيد شده و در بعضي از آن ها تعبير « فريضه » و واجب آمده و فرموده اند كه در شرايطي ويژه ، اين زيارت ها واجب كفايي است و حتماً بايد انجام گيرد ، تا مسيري را كه قرآن و پيامبر براي مردم مشخص كرده اند ، فراموش و گم نشود .

در اكثر روايات كه متواتر است ، فرموده اند كه اين زيارت ها هر چه بيشتر انجام گيرد ، بهتر است .

انشاءالله در صفحات آتي همين نوشتار ، با بسياري از آن ها آشنا خواهيد شد .

اما مع الأسف ، برخلاف اين همه سفارش ها و آثار و بركاتي كه مي تواند بر زيارت قبور انبيا و ائمه ( عليهم السلام ) و اوليا مترتب باشد ، بعضي در اثر ناآگاهي و جهالت و يا به دنبال اهداف غير اسلامي ، زيارت قبور انبيا و ائمه را دستاويز شبهات و تهمت ها قرار داده ، با تحريف معاني بعضي از آيات و روايات ، سعي كرده اند سخنان خود را مستند به منابع اسلامي كنند !

شبهاتي در زيارات

مثلاً بعضي از آيات حرمت شرك به خداوند متعال را ذكر كرده اند كه به پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمايد :

( لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ ) ؛  12 « اي پيامبر ، البته اگر تو نيز شرك آوري ، قطعاً اعمال تو حبط و باطل خواهد شد و در آخرت از زيانكاران خواهي بود . »

بدون ترديد ، شرك ورزيدن به خداوند متعال حرام مسلّم و از گناهان كبيره است و همه مسلمانان هم مي دانند . ليكن سخن ناروا و غلط ، اين است كه برخي زيارت قبور انبيا و ائمه را كه به دستور حجت هاي الهي انجام مي شود ، شرك ناميده و از پيش خود و ناروا ادعا مي كنند كه : « يكي از بزرگترين مظاهر شرك ، افراط در اظهار محبت نسبت به قبور پيامبران و اوليا و صالحان است » . 13

از اين نويسنده بايد پرسيد ، دليل اين سخن چيست ؟ كدام منبع و مرجع ديني گفته كه محبت زياد نسبت به اوليا و ائمه و صالحان شرك است ؟

با اين كه به نص صريح آيه قرآن ، خداوند به پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده است كه : « بگو از شما اجر و مزدي براي رسالت نمي خواهم مگر محبت و مودت اهل بيتم . » 14

آيا محبت و مودت به ائمه كه فرزندان معصوم پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) و جانشينان او هستند ، شرك است ؟ آيا انجام هر چه بيشتر كاري كه اجر و مزد رسالت است ، افراط حساب مي شود ؟ و افراط در محبت شرك حساب مي شود ؟

با اين كه حضرت فرموده ، همان اجر و مزدي كه خواستم ، آنهم براي آن بوده كه امت راه خدا را گم نكنند و در راه خدا گام بردارند .  15

آيا محبت و مودتي كه به گفته پيغمبر براي امت است ، شرك نام دارد ؟

آيا تأكيد بر كاري كه موجب آشنايي بيشتر با دين و راه خدا مي گردد ، شرك است ؟ اين منطق اهل بيت است ؟ يا منطق مخالفان اهل بيت ؟

اين نويسنده مي گويد :

« يهود كه گفتند : « عُزَير پسر خداست » ،  16 و مسيحيان كه گفتند : « عيسي پسر خداست . » 17 به خاطر محبت به آن ها بوده است . و محبت ، به شرك انجاميده است ! ! پس اگر دوستان اهل بيت ( عليهم السلام ) هم آن ها را زياد دوست بدارند ، اين مودت و دوستي به شرك منتهي مي شود ! ! » .

اين نويسنده اگر اهل تحقيق بود ، با مراجعه به آيات و روايات و تفاسير بزرگان ، مي توانست دريابد كه علت پسر خدا خواندن آنان محبت نبوده ، بلكه مشكل ديگري داشتند . نه آن كه به خاطر محبت زياد ، آن ها را پسر خدا خوانده باشند .

همچنين اين نويسنده در اظهارات سراسر غرض آلود خود مي گويد : « زيارت قبور ائمه و فرزندان آنان و صالحان كار جاهلانه اي است ! » تناقص در سخنان او به حدي است كه در جاي ديگر مي نويسد :

زيارت قبور ، يك سنت نبوي است و آدابي دارد كه در سنت صحيح ذكر شده است .

بايد پرسيد كه آداب و دستور را چه كسي بايد بيان كند ؟ شما يا اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ؟

ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) در صدها روايت آداب و دستور زيارت قبور افراد عادي و آداب زيارت پيامبران و امامان ( عليهم السلام ) را بيان كرده اند و پيروان و دوستانشان مطابق آن ها عمل مي كنند . حال ، عمل آن ها جاهلانه است ؟ يا عمل شما كه از پيش خود فتوا مي دهيد ؟

از چه كساني بايد تبعيت كنيم ؟

فراموش نكنيم كه ادعاي علم و هدايت و راهنمايي مردم در امور اسلام و دين ، كار هر كسي نيست .

راهنما بايد خود داراي علم و نوري باشد كه موجب لياقت او گردد . آن نور را خدا بايد عنايت كند .

( . . . وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور ) ؛  18 « و كسي كه خدا براي او نوري قرار نداده ، نوري نخواهد داشت . »

و خداي متعال به هر كه آن نور را عنايت كند ، او لايق امامت و هدايت است ؛

( . . . اللهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ . . . ) ؛  19 « خدا داناتر است كه رسالت و پيامبري را در كجا قرار دهد ! »

عقل و شرع بر ما حكم مي كند كه در هر علم و در هر مسأله اي به داناي آن علم مراجعه كنيم . در امور دين هم بايد از كسي كه مي داند و خدا او را حجت قرار داده تبعيت كرد . تبعيت از جاهل ، در پيشگاه عقل و شرع مردود است . و كسي كه از جاهل تبعيت كرد و گمراه شد ، نزد خدا عذري ندارد .

خداوند در قرآن مي فرمايد :

(  أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاّ أَنْ يُهْدي . . . ) ؛ « آيا كسي كه به عنايت خدا آگاه و هدايتگر است ، شايسته است از او تبعيت گردد ؟ يا كسي كه چيزي نميداند مگر آن كه به او ياد دهند ؟ » 20 

نگارش كتاب درباره امور ديني ، نيازمند سرمايه علمي بسياري است . آگاهي از همه آيات و روايات پيامبر و اهل بيت ( عليهم السلام ) در آن موضوع لازم است . اگر نويسنده اي سرمايه لازم علمي نداشته باشد ، در جايي كه مي خواهد اصلاح كند ، افساد مي كند و به جاي هدايت ، مردم را گمراه مي سازد .

امام صادق ( عليه السلام ) از رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) نقل مي كند كه فرمود : « مَنْ عَمِلَ عَلَي غَيْرِ عِلْم كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ » ؛ « كسي كه بدون علم عمل مي كند ، افساد كردن او بيش از اصلاح كردنش خواهد بود . » 21 

پيغمبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) نيز فرموده :

« مَنْ أَفْتَي النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْم فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ » .

« هر كس بدون علم فتوا دهد بايد جايگاه خود را در آتش بيابد . » 22

مرجع مسلمانان در بيان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در حديث متواتر ثقلين كه شيعه و سنّي همه نقل كرده اند فرمود :

« من دو چيز گرانبها در ميان شما مي گذارم تا وقتي به آن دو تمسك جوييد ، هرگز گمراه نخواهيد شد ؛ آن دو چيز كتاب خدا و عترت من ( اهل بيت من ) هستند كه هرگز از هم جدا نمي شوند ، تا در كنار حوض به من برسند . . . » 23 

در اين بيان محكم ، تمسك به اهل بيت ، همتاي قرآن آمده است ؛ يعني همانطور كه تمسك به قرآن به طور مداوم تا قيامت لازم است ، تمسك به اهل بيت نيز لازم است . خداوند در قرآن مي فرمايد :

( . . . ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ . . . )  24 ؛ « هر چه پيغمبر به سوي شما آورد بگيريد ، و از هر چه پيغمبر نهي فرمود باز ايستيد و از مخالفت با آن بپرهيزيد كه عقاب و كيفر خداوند شديد است . »

حال ، با توجه به ضرورت اطاعت از رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) در اسلام ، وقتي در بيان آن حضرت ، مرجع امور ديني براي مسلمانان بيان شده ـ كه همان كتاب و عترت ( اهل بيت ) هستند ـ آيا مجاز است به دستور غير اهل بيت كه مخالف دستور اهل بيت است عمل شود ؟

مشرك كيست ؟

قرآن در آيات متعددي لزوم كفر ورزيدن به طاغوت را بيان كرده است . 25 و ائمه نيز در روايات بسياري توجه داده اند كه هرگونه اطاعت از غير اهل بيت ، اطاعت طاغوت و باطل و شرك است . اينك چند نمونه را در اينجا مي آوريم :

1 . ابوالصباح كناني از امام باقر ( عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود :

« يَا أَبَا الصَّبَّاحِ ، إِيَّاكُمْ وَالْوَلاَئِجَ ، فَإِنَّ كُلَّ وَلِيجَة دُونَنَا ، فَهِيَ طَاغُوتٌ أَوْ قَالَ : نِدّ » .  26

« اي ابوالصباح ! بر حذر باش از رابطه ها و اعتماد كردن ها ، زيرا هر گونه رابطه و اعتمادي به غير ما ، طاغوت يا گمراهي است . »

2 . طبق نقل بصائرالدرجات ، فضيل بن يسار از قول امام باقر ( عليه السلام ) گفته : « كُلُّ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِلٌ » ؛  27 « هر دستور ديني كه از اين بيت ( بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ) نباشد باطل است . »

3 . حسن بن اسحاق از حضرت رض ( عليه السلام ) و او از اجداد خود ، از رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كردند كه فرمود :

« . . . و هر كس دين داري ورزد به چيزي كه شنيده ، از غير راهي كه خدا براي خلقش گشوده ، او مشرك است و راه مورد اطمينان بر وحي خدا ، محمد ( صلّي الله عليه وآله ) است . » 28 

و مثل همين را مفضّل بن عمر از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده است .  29

4 . خداوند متعال در آيه شريفه مي فرمايد :

( . . . اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَرُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ . . . ) ؛ « اهل كتاب ، عالمان و عابدان خود را ربّ و معبودهايي در مقابل خدا قرار دادند . » 30 

امام صادق ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه فرمود :

« اهل كتاب آن ها را عبادت نمي كردند ، ليكن علما و عباد اهل كتاب چيزهايي را براي مردم حلال مي كردند و مردم مي پذيرفتند و چيزهايي را براي مردم حرام مي كردند و مردم مي پذيرفتند ؛ از اين رو معبوداني غير خدا شدند . » 41

5 . حضرت علي ( عليه السلام ) فرمود :

« وَإِنَّمَا النَّاسُ رَجُلاَنِ : مُتّبعٌ شِرْعَةً ، وَمُبْتَدِعٌ بِدْعَةً ، لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اللَّهِ بُرْهَانُ سُنَّة وَلاَ ضِيَاءُ حُجَّة » .

« همانا مردم در امور دين دو گروه هستند ؛ يك گروه دنبال كننده شرع و شريعت و گروه ديگر ، آورنده بدعت كه نه برهان و دليلي از سنت دارد ، و نه نور و روشنايي از حجت و استدلال . » 32 

6 . ابن ابي ليلي گويد : من و ابوحنيفه بر امام صادق ( عليه السلام ) وارد شديم ، امام به ابوحنيفه گفت : اي نعمان ، از قياس بر حذر باش ؛ زيرا پدران من از رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده اند كه فرمود :

« مَنْ قَاسَ شَيْئاً مِنَ الدِّينِ بِرَأْيِهِ قَرَنَهُ اللَّهُ مَعَ إِبْلِيسَ فِي النَّارِ فانّ اوّلَ مَنْ قاسَ ابليس حينَ قال : خلقتَني من نار وخلقته مِن طين ، فَدَع الرأيَ و القياس وما قالَ قومٌ ليس لَهُ في دين الله البرهان ، فاِنَّ دينَ الله لم يوضع بالآراء و المقائيس » ؛ « هر كس چيزي از دين را با رأي خودش قياس كند ، خداوند او را با ابليس در آتش قرين سازد ، زيرا اول كسي كه قياس كرد ابليس بود . پس رأي و قياس را و آنچه كه گروهي بدون برهان در دين گفتند رها كن ، زيرا دين خدا با آراي شخصي و قياس ها تنظيم نشده است » .  33

پى‏نوشتها:‌


1 . احزاب : 21
2 . تعبير آيه 26 سوره انبيا كه در زيارات نيز آمده است .
3 . مضمون آيه 57 سوره فرقان .
4 . غررالحكم ، ج 2 ، ص 1853 .
5 . غررالحكم ، ج 2 ، ص1840
6 . همان
7 . شوري : 23 .
8 . فرقان : 57
9 . غرر الحكم ، ج2 ، ص1832
10 . اين بيان همان مطلبي است كه در آيه ( 47 ) اعراف اشاره شده است : ( وَ عَلَي اْلأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ . . . )
11 . غررالحكم ، ج2 ، ص1842
12 . زمر : 65
13 . المزار عند الأئمه ، ص5
14 . شوري : 23
15 . فرقان : 57
16 . توبه : 30
17 . همان
18 . نور : 40
19 . انعام : 124
20 .يونس : 35
21 . وسائل الشيعة ، ج18 ، ص12 ؛ اصول كافي ، كتاب فضل العلم ، باب 12 ، حديث 3
22 . همان ، ص16 ، ش 33 به نقل از تحف العقول
23 . بحارالأنوار ، ج23 ، ص108 ، به نقل از الجمع بين الصحاح الستة » حدود 20 منبع از كتاب هاي معتبر اهل سنت نيز اين حديث را آورده اند ؛ الغدير ، ج3 ، ص65 و 80 و 297 و . . .
24 . حشر : 7
25 . النحل : 36 و زمر : 17
26 . وسائل الشيعة ، ج18 ، ص96
27 . همان ، ص94
28 . « . . . و من دان بِسماع مِن غيرالباب الذي فتحه الله لخلقه فهو مشرك ، والباب المأمون علي وحي الله محمد ( صلّي الله عليه وآله ) » ، وسائل الشيعة ، ج18 ، ص93
29 . همان ، ص92 ، شماره 12 ، باب 10
30 . توبه : 31
31 . وسائل الشيعة ، ج18 ، باب 10 ، صفات قاضي ، حديث 25 و 28 و 29
32 .وسائل الشيعة ، ج18 ، باب10 ، صفات قاضي ، ص 97 ، حديث 31
33 . همان ، ص29 ، باب 6 ، حديث 26