ابواب رحمت

آيت الله حاج شيخ على نمازى شاهرودى (قده )

- ۱۱ -


فصل دوم : فضيلت و شرافت حج و عمره
در كتاب شريف من لا يحضر به طريق صحيح از محمد بن قيس از امام باقر (عليه السلام ) نقل كرده است در حديثى كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:
بدان وقتى كه متوجه سفر حج شوى و مركب خود را سوار شوى و بسم الله بگويى و به طرف مكه سير نمايى ، به هر پايى كه مركب سوارى تو بلند مى كند و مى گذارد يك حسنه براى تو نوشته شود و يك گناه از تو محو شود.
و وقتى كه احرام بستى و لبيك گفتى ، به هر لبيك كه گويى ، ده حسنه براى تو نوشته شود و ده گناه از تو محو گردد.
و وقتى كه به خانه كعبه هفت مرتبه طواف كردى ، اين طواف براى تو نوشته شود و ده گناه از تو محو گردد.
و وقتى كه نزد مقام ابراهيم (عليه السلام ) دو ركعت نماز خواندى ، خدا براى تو به بركت اين دو ركعت دو هزار ركعت نماز قبول شده بنويسد.
و وقتى كه بين صفا و مروه هفت مرتبه سعى كردى ، براى تو خواهد بود نزد خدا مثل اجر آن كسى كه پياده از بلد و شهر خود حج كند و مثل آن كسى كه هفتاد بنده مؤ من آزاد كرده است .
و وقتى كه وقوف كنى به عرفات تا غروب ، پس گناهان تو آمرزيده مى شود هر چند به اندازه ريگ عالج (34) و كف دريا باشد.
وقتى كه سنگريزه انداختى به آن محلهاى مخصوص ، به هر سنگريزه ده حسنه خدا براى تو بنويسد در آينده از عمرت .
و وقتى كه سر تراشيدى ، براى تو به عدد هر مويى يك حسنه نوشته مى شود در آينده از مدت عمرت .
و وقتى كه قربانى كردى ، به هر قطره از خون آن حسنه اى براى تو نوشته گردد...
و اين حديث را در كتاب شريف تهذيب ص 320 نقل كرده است .
در كتاب كافى به سند صحيح از معاويه بن عمار از امام صادق (عليه السلام ) از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است كه در ضمن حديثى فرمود: طواف خانه كعبه و سعى بين صفا و مروه ، وسيله آمرزش گناهان شخص است مثل روزى كه از مادر متولد شده است . و سنگ انداختن به جمرات ، ذخيره روز قيامت است . و در سر تراشيدن ، به هر مويى نورى است براى شخص در روز قيامت . و در روز عرفه اگر به اندازه ريگ عالج و قطره هاى باران و روزهاى دنيا گناه داشته باشد، منقطع مى شود در آن روز.
در حديث ديگر فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : ثواب حج بهشت است . و عمره كفاره گناهان است .
در حديث ديگر امام باقر (عليه السلام ) فرمود: شخص حاجى وقتى كه در مقام تجهيز حج بر مى آيد، به هر قدمى كه برمى دارد در راه تهيه جهاز حج ، ده حسنه براى او نوشته شود، و ده گناه از او محو گردد، و ده درجه براى او بلند شود، تا آنكه جهاز حج تمام شود. و وقتى كه به مركب سوار شود براى حج ، به هر پايى كه اين حيوان مى گذارد و برمى دارد، مثل اين ثواب براى او نوشته شود تا حج تمام شود. و وقتى كه اعمال تمام شد، گناهان او را خدا بيامرزد...
و اين حديث را تهذيب ص 319 نيز نقل كرده است .
در حديث ديگر امام صادق (عليه السلام ) فرمود: حج كننده در ضمان خداست . پس اگر بميرد در وقت رفتن ، خدا گناهان او را بيامرزد. و اگر در حال احرام بميرد، خدا او را مبعوث كند در قيامت در حالى كه لبيك گويان باشد. و اگر در يكى از دو حرم بميرد، داخل در آمنين محشور شود. و اگر در برگشتن بميرد، خدا جميع گناهان او را بيامرزد.
و در حديث ديگر مرد عربى آمد خدمت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و عرض كرد: من مال زيادى دارم مرا امر بفرما به عملى كه به ثواب حج برسم . فرمود: اگر به اندازه وزن كوه ابوقبيس طلا در راه خدا انفاق كنى ، به ثواب حج نخواهى رسيد.
و اين روايت با روايت بعد را در تهذيب نيز نقل فرموده است .
و در حديث ديگر به سند صحيح از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمود: كسى كه در راه مكه وقت رفتن يا برگشتن بميرد، از فزع اكبر در قيامت ايمن شود.
در حديث ديگر امام صادق (عليه السلام ) فرمود: حج از هفتاد بنده آزاد كردن افضل است . راوى عرض كرد: چيزى مثل حج نيست . فرمود: بلى هيچ چيز مثل حج نيست . و يك درهم در راه حج افضل است از دو هزار درهم در غير حج كه در راه خدا خرج كند.
در حديث صحيح از معاويه بن عمار از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمود: حج كنندگان سه قسمند: قسم اول كسانى هستند كه از آتش آزاد مى شوند. دوم كسانى هستند كه از گناهان خارج مى شوند مثل روزى كه از مادر متولد شده اند. و سوم آنكه اهل بيتشان و مالشان محفوظ مى باشد. پس اين كمترين بهره حج است .
و اين روايت را در تهذيب به سند صحيح نقل كرده است . و به سند صحيح ديگر در كتاب كافى از هشام بن الحكم از امام صادق (عليه السلام ) مثل همين حديث نقل شده است .
در حديث ديگر از جابر از امام باقر (عليه السلام ) نقل است كه فرمود: حاجى بر سه قسم است : افضل همه آن كسى است كه گناهان گذشته و آينده او آمرزيده شود و خدا او را از عذاب قبر ايمن گرداند. و پايين دست اين آن كسى است كه فقط گناهان گذشته او آمرزيده شود. و از اين پايين تر آن كسى كه مال و عيالش محفوظ مى شود.
شيخ صدوق در من لا يحضر بعد از اين خبر فرموده : و روايت شده كه او (يعنى صنف سوم ) كسى است كه حج او قبول نشده است .
در حديث ديگر امام صادق (عليه السلام ) به ابوالورد فرمود: اما شما از حج كه برمى گرديد، آمرزيده مى شويد. و اما غير شما (يعنى مخالفين مذهب شيعه ) پس اهل و عيال ايشان محفوظ مى شود.
تمام اين اخبار در كتاب شريف كافى هست .
در كافى در باب نوادر از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه در جواب آن كسى كه در ميان مسجدالحرام سوال كرد كه كيست كه از همه گناهانش بزرگتر است ، فرمود: كسى كه در موقف عرفات و مشعرالحرام باشد و سعى كند بين اين دو كوه (يعنى صفا و مروه ) پس ‍ طواف خانه كعبه نمايد و نماز طواف در محل پشت مقام ابراهيم (عليه السلام ) بخواند، بعد در قلب خود بگويد، يا گمان كند، كه خدا او را نيامرزيده . پس اين از همه مردم گناهانش بزرگتر است .
بدان كه : در كتاب شريف كافى متجاوز از پنجاه روايت در مدح و شرافت حج نقل فرموده : و بنده به همين مقدار اكتفا مى كنم .
شيخ در تهذيب به سند صحيح از محمد بن مسلم از امام باقر يا صادق صلوات الله عليهما نقل كرده كه فرمودند: دوست دارند كسانى كه در قبرها آرميده اند اى كاش تمام دنيا و آنچه در دنيا مى باشد بدهند و يك حج در نامه عمل آنان ثبت شود.
در كتاب شريف من لا يحضر تاليف شيخ صدوق 94 روايت در فضيلت و شرافت حج و عمره نقل كرده . و ما چند حديث از آن انتخاب مى كنيم .
فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : كسى كه دنيا و آخرت مى خواهد، پس قصد كند خانه كعبه را (يعنى حج كند.) و كسى كه از مكه برگردد و قصد كند كه سال آينده حج كند، عمر او زياد شود. و كسى كه خارج شود و قصد برگشتن نكند، پس اين شخص ‍ اجل و عذاب او نزديك شده است .
فرمود اميرالمؤ منين صلوات الله عليه : كسى كه صدا بلند كند به گفتن لبيك ، تمام چيزهايى كه در طرف راست و چپ او هست تا آخر دنيا همه با او در اين ذكر لبيك همراهى مى كنند. و دو ملك به او بگويند: بشارت باد تو را اى بنده خدا. و بشارت نمى دهد خدا كسى را مگر به بهشت . و كسى كه در احرام خود هفتاد مرتبه لبيك گويد از روى ايمان و اخلاص ، خداوند هزار ملك را شاهد مى گيرد بر بيزارى او از آتش و بيزارى او از نفاق . و كسى كه به حرم برسد، پس از مركب پياده شود و غسل كند و كفش خود را به دست بگيرد، پس پاى برهنه داخل حرم شود جهت تواضع براى خداى عزوجل ، خداوند محو كند از او صد هزار گناه ، و براى او صد هزار حسنه بنويسد، و بنا كند براى او صد هزار درجه و برآورد براى او صد هزار حاجت ...
فرمود امام صادق (عليه السلام ): كسى كه نظر كند به سوى كعبه و بشناسد حق ما و حرمت ما را همان طورى كه حق و حرمت كعبه را مى شناسد، خدا تمام گناهان او را بيامرزد، و برطرف كند از او اندوه دنيا و آخرت را.
و روايت شده : كسى كه نظر كند به كعبه ، تا مادامى كه نظر مى كند حسنه براى او نوشته شود و گناه از او محو شود.
و روايت شده كه : نظر به سوى كعبه عبادت است . و نظر به والدين عبادت است . و نظر به قرآن شريف عبادت است ، هر چند نخواند. و نظر به صورت عالم عبادت است . و نظر به سوى آل محمد (عليهم السلام ) عبادت است .
و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: نظر به سوى اميرالمؤ منين (عليه السلام ) عبادت است .
و در خبر ديگر: ياد اميرالمؤ منين (عليه السلام ) عبادت است .
و نيز فرمود: كسى كه قصد خانه كعبه را كند جهت حج يا عمره و خالى باشد از كبر، از گناهان خارج شود مثل روزى كه از مادر متولد شده است . و كبر آن است كه جاهل به حق باشد و طعنه زند بر اهلش . و كسى كه اين طور باشد، گويا با خدا نزاع كرده است .
فرمود امام صادق (عليه السلام ) در تفسير آيه شريفه ((و من دخله كان آمنا)) (يعنى : كسى كه داخل خانه شود ايمن است ): كسى كه قصد كند اين خانه را و بداند كه اين خانه اى است كه خدا امر كرده به زيات آن و به حق معرفت ما اهل بيت عارف باشد، در دنيا و آخرت ايمن خواهد بود.
و آن حضرت فرمود: داخل شدن در كعبه ، داخل شدن در رحمت خداست . و خارج شدن از آن ، خارج شدن از گناهان است ...
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: به درستى كه براى خدا اطراف كعبه 120 قسم رحمت است ؛ شصت قسم آن براى طواف كنندگان ، و چهل قسم براى نماز خوانندگان ، و بيست قسم براى نظركنندگان .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: برآوردن حاجت مؤ من از ده طواف بهتر است .
و روايت شده : كسى كه مى خواهد مال او زياد شود، پس طولانى كند مكث بر صفا و مروه را.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اگر ممكن شود براى تو، تمام نمازهايت را از واجب و غير واجب در حطيم كه افضل مكانهاى زمين است بخوان . و حطيم مابين در خانه كعبه و حجرالاسود است و آن موضعى است كه خدا توبه آدم (عليه السلام ) را در آنجا قبول كرد. و بعد از حطيم نماز در حجر اسماعيل افضل است . و بعد از حجر مابين ركن عراقى و در خانه كعبه افضل است ؛ و آن موضعى است كه در زمان قبل مقام ابراهيم (عليه السلام ) آنجا بوده . و بعد اين محلى كه الان مقام در آنجا هست افضل است . لكن نماز طواف بايد در پشت مقام كه الان هست خوانده شود. و كسى كه در مسجدالحرام يك نماز بخواند، خداوند تمام نمازهاى او را قبول مى فرمايد آنچه خوانده و آنچه بعد بخواند. و نماز در مسجدالحرام مقابل صد هزار نماز است .
آقا على بن موسى الرضا صلوات الله عليه فرمود: كسى كه سه نفر از مؤ منين را به حج ببرد، پس به تحقيق جان خود را از خدا خريده به اين قيمت و خدا از او سوال نكند از كجا مال را تهيه كرده و كسب كرده از حلال يا حرام . و كسى كه چهار مرتبه حج كند، نرسد به او تنگى و سختى قبر. و وقتى كه بميرد، اين حجهايى كه نموده خدا به بهترين صورتى آن را مصور مى فرمايد و در مقابل او ميان قبر مشغول نماز شوند تا روز قيامت ، و ثواب اين نمازها براى او باشد. و بدان كه يك ركعت از آن نمازها معادل هزار ركعت نماز آدمى است . و كسى كه پنج مرتبه حج كند، خدا او را هرگز عذاب نكند. و كسى كه ده حج كند، خدا او را حساب نكند هرگز. و كسى كه بيست حج كند، جهنم را نبيند و صداى آن را نشنود...
و به سند موثق مثل صحيح از اسحاق بن عمار است كه گفت : عرض كردم خدمت امام صادق (عليه السلام ): مردى از من مشورت حج كرد و ضعيف الحال بود، من صلاح او ندانستم و دستور ترك حج دادم . فرمود: سزاوار است كه يك سال مريض شوى . اسحاق گويد: من يك سال مريض شدم .
فرمود امام صادق (عليه السلام ): بترسد آن كسى كه مانع حج برادر دينى خود مى شود از اينكه به او برسد فتنه در امر دنياى خود به اضافه آنچه در آخرت به او خواهد رسيد.
و سوال شد از امام صادق (عليه السلام ) آيا كسى كه به نيابت ديگرى حج مى كند ثواب دارد؟ فرمود: براى او ثواب ده حج است و آمرزيده مى شود او و پدر و مادر و پسر و دختر و برادر و خواهر و عمو و عمه و دايى و خاله اش . به درستى كه خدا واسع است و كريم .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: كسى كه به نيابت كسى حج مى كند، شريك است با صاحب حج تا آنكه طواف واجب را انجام دهد. و بعد از طواف هر عملى كرد مخصوص خودش باشد.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اگر هزار نفر را در حج شريك كنى ، براى هر يك ثواب يك حج خواهد بود و از ثواب حج تو هيچ كسر نمى شود.
و اين روايت را در كافى نقل كرده است . و روايت شده كه اجر و ثوابى براى او اضافه مى شود به سبب احسانى كه به آنان كرده در اين كار.
تمام شد رواياتى كه از من لا يحضر در اين مقام انتخاب كرديم .
و مراد شركت در حج مستحب است نه واجب .
در خطبه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم كه در آخر ثواب الاعمال نقل شده فرمود: كسى كه خارج شود به سفر حج يا عمره ، پس به هر قدمى كه برمى دارد تا وقتى كه برگردد، صد هزار هزار حسنه نوشته مى شود براى او، و محو مى شود از او هزار هزار گناه ، و بلند مى شود براى او هزار هزار درجه و به هر درهمى كه خرج مى كند تا برگشتن ، هزار هزار درهم براى او نزد پروردگار ثابت است . و هست در ضمان خداوند تعالى . پس اگر او را بميراند، داخل در بهشت فرمايد. پس غنيمت بدانيد دعاى او را وقتى كه برمى گردد، مادامى كه وارد گناهان نشده ؛ كه دعاى او رد نمى شود.
تا آنكه فرمود: كسى كه جانشين حج كننده يا عمره كننده مى شود و امورات اهل و عيال او را اداره مى كند به خوبى ، مثل ثواب حج كننده يا عمره كننده در نامه عمل او ثبت بشود و از اجر و ثواب خود حاجى كسر نمى شود.
در ثواب الاعمال به سند معتبر از ابوبصير است كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: كسى كه حج كند و قصدش در اين حج خدا باشد و قصد او ريا و نمايش خلق نباشد، خدا البته او را مى آمرزد.
و به سند ديگر از سيف تمار از امام صادق (عليه السلام ) مثل اين نقل كرده .
و به سند ديگر از هارون بن خارجه از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمود: حج دو قسم است ؛ يكى براى خدا، و ديگرى براى مردم . پس كسى كه حج كند براى خدا، ثواب او بهشت است . و كسى كه حج كند براى مردم ، ثواب او بر عهده مردم است در روز قيامت .
در كافى به سند خود از على بن ابى حمزه از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمود: يك درهم كه در راه حج صرف كنى ، افضل است از بيست هزار درهم كه در راه حق غير حج صرف و خرج كنى .
و به سند ديگر از ابوبصير است كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: يك حج بهتر است از خانه مملو از طلا كه تمام آن را صدقه دهد.
و گذشت در فصل فضل و شرافت نماز كلام امام صادق (عليه السلام ) كه فرمود: هر آينه حج نزد خدا بهتر است از خانه مملو از طلا بلكه از پرى دنيا طلا و نقره كه انفاق كند آن را در راه خداى تعالى .
در كتاب من لا يحضر از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمود: يك درهمى كه در راه حج خرج كنى ، بهتر است براى تو از صد هزار درهم كه در راههاى حق ديگر خرج كنى .
و روايت شده : يك درهم در حج بهتر است از هزار هزار درهم در غير حج . و يك درهم كه احسان كند به امام (عليه السلام )، مثل هزار هزار درهم در حج است .
در كتاب محاسن برقى به سند خود از امام صادق صلوات الله عليه است كه فرمود: اگر كسى از شما مثل كوه ابوقبيس طلا داشته باشد و در راه خدا خرج كند، معادل حج نخواهد بود. و هر آينه يك درهم كه حاجى خرج مى كند، معادل است با دو هزار هزار درهم در راه خداى تعالى .
در كتاب كافى نقل كرده كه : مردى خدمت امام سجاد صلوات الله عليه رسيد. حضرت فرمود: از حج مراجعت كرده اى ؟ عرض كرد: بلى . حضرت فرمود: مى دانى ثواب حج را؟ عرض كرد: نه . حضرت فرمود: كسى كه حج كند و طواف خانه كعبه نمايد و دو ركعت نماز طواف بخواند، خدا براى او هفتاد هزار حسنه بنويسد، و از او هفتاد هزار گناه محو فرمايد، و بلند كند براى او هفتاد هزار درجه ، و هفتاد هزار حاجت او برآورده شود. و براى او ثواب هفتاد هزار بنده آزاد كردن بنويسد كه قيمت هر بنده ده هزار درهم باشد.
بدان كه : در كتاب شريف وسائل متجاوز از 130 روايت ، و در كتاب مستدرك متجاوز از پنجاه روايت در فضيلت و شرافت حج نقل كرده اند. و حقير به اين مقدار اكتفا مى كنم .
بدان كه : به حسب روايات اگر مال او از حرام باشد و در راه حج و غيره صرف كند، از او قبول نمى شود و اجر و ثوابى ندارد. چنانكه در وسائل از كتاب مجالس صدوق به سند خود از امام باقر (عليه السلام ) است كه فرمود: كسى كه مالى از خيانت يا از ربا يا از دزدى يا از خيانت در غنائم تهيه كند و آن را در زكات و صدقه و حج و عمره خرج كند، از او قبول نشود.
در خطبه اى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: كسى كه مالى از حرام تحصيل كند، خدا قبول نمى كند از او صدقه و نه آزاد كردن بنده و نه حجى و نه عمره اى . و خدا براى او به عدد اجزاى اين مال گناه بنويسد. و اگر از آن مال باقى بماند بعد از مرگ او، آن مال وسيله رسيدن او به آتش خواهد بود.
فصل سوم : خلقت كعبه و حقيقت حجر الاسود و تاريخ خانه كعبه و مسجدالحرام
بدان كه : تمام آنچه نقل مى كنيم در كتاب كافى از امام (عليه السلام ) است مگر آنچه تصريح به خلاف آن شود.
فرمود خداى تعالى : ان اول بيت وضع للناس للذى ببكه مباركا. - الايه . يعنى : به درستى كه اول خانه اى كه خلق شد براى مردم ، آن خانه اى است كه در مكه است و آن خانه كعبه است .
بدان كه : به حسب كلام امام باقر و امام صادق صلوات الله عليهما اول مرتبه كه خدا اراده فرمود زمين را خلق فرمايد، باد را به آب مسلط فرمود، پس آب به حركت آمده ، موج توليد شد. آنگاه از موج كفى ايجاد شد و آن جمع شد در موضع خانه كعبه . و از آن خانه كعبه ايجاد شد. و آن مانند بلور سفيد بود و درخشندگى و روشنايى مى داد، تا آنكه (تعيين آن به حسب روايتى دو هزار سال است ) خدا اراده فرمود كه زمين را خلق كند.
پس زمين را كشيد از زير كعبه تا محل منا، پس از منا كشيد تا عرفات ، پس از آن كشيد تا هر جا خواست . پس زمين از عرفات گرفته شده ، و عرفات از منا و منا از كعبه . پس زمين كعبه اصل و منشاء و مادر تمام زمين است . و اين است معنى ام القرى .
و موضع كعبه درخشندگى داشت تا آنكه هابيل فرزند آدم (عليه السلام ) كشته شد. پس سياه و تيره شد. و خانه كعبه مطابق با بيت المعمور است كه در آسمان است و آن مطابق با عرش پروردگار است .
و ملائكه به بيت المعمور مدت هفت سال طواف مى كردند. و هر روز هفتاد هزار ملك مى آمدند طواف مى كردند و ديگر برنمى گشتند و استغفار مى كردند به جهت آنكه وقتى كه خدا فرمود: من مى خواهم در زمين خليفه قرار دهم ، آنان گفتند: آيا قرار مى دهى در زمين كسى را كه فساد كند و خونريزى نمايد؟ خدا فرمود: من مى دانم آنچه را شما نمى دانيد. پس خداوند اين خانه را براى آدم و اولاد او قرار داد كه بيايند و طواف كنند و آمرزيده شوند.
اما حجر الاسود، پس او ملكى بود از بزرگان ملائكه . وقتى كه ذات مقدس حق عهد ميثاق گرفت از ملائكه به اقرار و اعتراف كردن به ربوبيت حق و رسالت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و وصايت و ولايت اميرالمؤ منين صلوات الله عليه ، اول ملكى كه شتاب كرد در قبول كردن ، اين ملك بود. و از همه ملائكه محبت او براى محمد و آل محمد صلوات الله عليهم شديدتر بود.
پس از اين جهت خدا او را انتخاب كرد از بين ملائكه و عهد ميثاق اولاد آدم را نزد او به وديعت سپرد. پس امين خلق شده و خدا امر فرمود مردم را كه بيايند هر سال نزد او و اقرار و اعتراف ميثاق را تجديد كنند.
پس خداوند او را در بهشت انيس و رفيق حضرت آدم (عليه السلام ) قرار داد. پس وقتى كه حضرت آدم مخالفت كرد و ترك اولى نمود، فراموش كردند عهد و ميثاق را كه خداى تعالى از او و اولاد او گرفت به وحدانيت حق و رسالت محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و وصايت و ولايت اميرالمؤ منين صلوات الله عليه .
و وقتى كه خدا توبه آدم را قبول كرد، خداوند اين ملك را به صورت درّ سفيدى قرار داد و به نزد حضرت آدم (عليه السلام ) قرار گرفت . چون چشم حضرت آدم (عليه السلام ) به او واقع شد، ماءنوس شد به او اما نمى شناخت او را. پس خداوند او را گويا كرد عرض كرد: اى آدم ، مرا مى شناسى ؟ جواب داد: نه . عرض كرد: بلى فراموش كردى . ناگهان به صورت اول كه در بهشت با آدم بود گشت . عرض كرد: اى آدم ، ياد بياور آن عهد و ميثاق را.
پس حضرت آدم متذكر شد و حركت كرد طرف او و او را در بر گرفت و گريه كرد و او را بوسيد و اقرار و اعتراف به آن عهد و ميثاق را تجديد كرد.
پس دو مرتبه به صورت درّ سفيد شد كه درخشندگى داشت و نور مى داد.
پس حضرت آدم آن را گرفت و بر شانه خود قرار داد. جهت احترام و تعظيم آن . و گاهى جبرئيل آن را مى گرفت . تا آنكه آوردند آن را در مكه معظمه و هر روز و شب حضرت آدم تجديد عهد ميثاق مى كرد. تا آنكه كعبه بنا شد و آن را در آن محل گذاشت .
و بوسيدن حاجى آن را و استلام آن ، تجديد اقرار عهد و ميثاق است و تجديد بيعت است . و خطاب به او مى كنند و مى گويند: امانتى اديتها و ميثاقى تعاهدته لتشهد لى بالموافاه يعنى : شاهد باش كه من امانت خود را ادا كردم و قبول كردم و دارم آن عهد ميثاق را، براى آنكه شهادت بدهى براى من به وفا در روز قيامت .
امام فرمود: والله وفا نكردند شيعيان ما. و محافظت آن عهد ميثاق نكرد احدى مگر شيعيان ما. و شيعيان ما مى آيند نزد حجرالاسود پس او مى شناسد آنان را و تصديق مى كند آنان را. و اما مخالفين پس تكذيب مى كند آنان را. و شهادت ميدهد براى شيعيان به وفا و براى مخالفين به انكار و كفر.
و اوست حجت خدا در روز قيامت . و مى آيد روز قيامت با زبان گويا و چشم بينا به صورت اول - و خلق او را مى شناسند و نمى توانند او را انكار كنند - و شهادت مى دهد. براى وفاكنندگان و انكاركنندگان .
و به حسب روايات كتاب علل كه در بحار نقل كرده : اين حجر مثل درّ سفيدى درخشان و روشنى دهنده بود و بر اثر تماس دستهاى اهل فسق و كفر و شرك سياه شد. و اگر دستهاى ايشان به آن نمى رسيد، هر صاحب بليه و مرضى كه مى آمد خود را به آن مى ماليد، خوب مى شد و شفا مى يافت .
و به حسب بعضى روايات : وقتى كه حضرت ابراهيم (عليه السلام ) و اسماعيل (عليه السلام ) بناى خانه كعبه را مى كردند و رسيدند به محل حجرالاسود، كوه ابوقبيس ندا كرد حضرت ابراهيم (عليه السلام ) را كه : اى ابراهيم (عليه السلام ) امانتى نزد ما دارى و آن حجرالاسود است . پس حجرالاسود را داد به حضرت ابراهيم (عليه السلام ) و حضرت آن را در محل خود گذاشت .
اما حرم و مسجد، پس به حسب روايات كافى : وقتى كه حضرت آدم از بهشت بيرون شد و به زمين مكه رسيد، از تنهايى و نشنيدن آنچه در بهشت مى شنيد، شكايت كرد نزد پروردگار. خداوند براى او از بهشت ياقوت قرمزى فرستاد. پس آن را در محل خانه كعبه گذاشت و طواف مى كرد اطراف آن . پس روشنايى آن رسيد تا اطراف حرم و آن را حضرت آدم (عليه السلام ) نشان كرد.
پس تا هر جايى كه روشنايى رسيد، حرم شد به امر پروردگار.
و در روايت ديگر: جبرئيل خيمه اى از خيمه هاى بهشت براى حضرت آدم و حوا آورد و آن را در محل خانه كعبه گذاشت و آدم و حوا را در آن خيمه جاى داد: و مقدار آن خيمه به اندازه چهار ركن خانه بود.
و عمود خيمه از ياقوت قرمز بود، روشن كرد مكه و اطراف آن را. و تا هر جايى كه روشنايى آن رسيد، خداوند آن را حرم قرار داد براى احترام خيمه و عمود چون از بهشت بود. و براى همين جهت خداوند عزوجل قرار داد كه حسنات و سيئات در حرم مضاعف مى شود.
و طنابهاى خيمه را كشيدند در اطراف خيمه ، پس تا هر جا رسيد مسجدالحرام شد. و ميخها و طنابها نيز از بهشت بود.
و خدا وحى فرستاد به سوى جبرئيل : اى جبرئيل ، هفتاد هزار ملك را بياور كه حراست و نگهدارى كنند خيمه را از شياطين و انيس و مونس آدم (عليه السلام ) باشند و اطراف خيمه طواف كنند جهت تعظيم و احترام خانه و خيمه .
پس ملائكه آمدند نزد خيمه و اطراف اركان خانه طواف مى كردند هر روز و شب همان طورى كه طواف مى كردند در آسمان اطراف بيت المعمور كه در آسمان بود.
پس از گذشتن زمانى كه خدا خواست ، وحى فرستاد خدا به سوى جبرئيل كه : فرود آى نزد آدم و حوا و آنان را از موضع خانه دور كن . و بلند كن قواعد خانه را براى طواف ملائكه و اولاد آدم (عليه السلام ). پس جبرئيل آمد و آدم و حوا را از خيمه بيرون كرد. و آدم را بر كوه صفا قرار داد. و حوا را بر كوه مروه گذاشت . و خيمه را از محل خانه برداشت .
حضرت آدم (عليه السلام ) فرمود: اى جبرئيل ، آيا خدا بر ما غضب كرده كه ما را از خيمه بيرون كردى و تفرقه بين ما انداختى ؟ يا خدا راضى است و براى جريان تقدير اين كار را كردى ؟ جبرئيل عرض كرد: اين كار جهت غضب خدا نيست . و خدا سوال نمى شود از آنچه مى كند. اى آدم ، اين هفتاد هزار ملك كه طواف مى كنند و انيس تو هستند سوال كردند از پروردگار كه خدا بنا فرمايد براى ايشان در مكان خيمه خانه اى را در مقابل بيت المعمور كه طواف كنند اطراف آن . و خدا وحى فرستاد به سوى من كه تو را از محل خيمه دور كنم و خيمه را بردارم . حضرت آدم (عليه السلام ) فرمود: راضى هستيم به تقديرات خداى تعالى .
پس به امر پروردگار جبرئيل (عليه السلام ) سنگى از كوه صفا و سنگى از كوه مروه و سنگى از طور سينا و سنگى از كوه سلام كه پشت كعبه هست گرفت و در محل خانه كعبه گذاشت و اركان خانه را بلند كرد به آن مقدار و كيفيتى كه خدا خواست . و خدا وحى فرستاد به سوى جبرئيل كه : بنا را تمام كن به سنگهايى از كوه ابوقبيس و قرار بده براى خانه دو درب يكى طرف مشرق و ديگرى طرف مغرب .
پس تمام كرد جبرئيل آن را. چون تمام شد، ملائكه آمدند و اطراف آن طواف مى كردند و وقتى كه ملائكه طواف كردند، حضرت آدم (عليه السلام ) و حوا نظر كردند به طواف ايشان ، آمدند و آن دو نيز طواف كردند هفت مرتبه .
و اين اخبار را در بحار از كتاب علل و غيره نقل كرده است .
در كتاب كافى نقل كرده از امام صادق (عليه السلام ) كه فرمود: حضرت ابراهيم (عليه السلام ) و اسماعيل تجديد كردند مسجدالحرام را به مابين كوه صفا و مروه .
اما مقام حضرت ابراهيم (عليه السلام )، پس آن سنگى است كه وقتى ابراهيم (عليه السلام ) پاهاى مبارك را روى آن گذاشت ، به امر پروردگار ميان آن سنگ فرو رفت .
و به حسب روايت كافى و علل امام (عليه السلام ) فرمود: وقتى كه بناى كعبه را حضرت ابراهيم (عليه السلام ) تمام كرد، امر فرمود خداوند او را كه اعلام فرمايد در ميان مردم به حج . پس فرمود: هلم الى الحج . پس تمام مردم كه در رحمهاى زنان و اصلاب مردان بودند تا روز قيامت شنيدند و جواب دادند: لبيك داعى الله . پس كسى كه ده مرتبه جواب داد، ده مرتبه حج مى كند. و كسى كه پنج مرتبه جواب داد، پنج مرتبه حج مى نمايد. و كسى كه بيشتر يا كمتر جواب داد، به عدد جواب حج مى كند، و كسى كه جواب نداد، حج نمى كند.
و به حسب روايت علل امام فرمود: وقتى كه ابراهيم (عليه السلام ) مامور به اعلام حج شد، ايستاد بر روى مقام و چنان بلند شد كه رسيد به مقابل كوه ابوقبيس . پس ندا كرد در ميان مردم به حج ...
در كافى به سند موثق از زراره از امام باقر (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود در ضمن حديثى : موضع مقام كه حضرت ابراهيم (عليه السلام ) گذاشت نزد ديوار خانه بود. پس پيوسته آنجا بود تا آنكه اهل جاهليت آن را آوردند به آن محلى كه الان در آنجا مى باشد. پس ‍ رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم وقتى كه فتح فرمود مكه معظمه را، برگردانيد مقام را به آنجايى كه حضرت ابراهيم (عليه السلام ) گذاشت .
پس همين بود تا زمان رياست عمربن الخطاب . پس عمر آن را تغيير داد و آورد آن را در محلى كه زمان جاهليت بود و الان آنجا مى باشد.
اما حجر اسماعيل (عليه السلام )، پس آن خانه اسماعيل است و در اوست قبر خودش و قبر مادرش هاجر و قبرهاى پيامبران . و عده اى از دختران حضرت اسماعيل در آنجا دفن شده اند.
حضرت صادق (عليه السلام ) نماز خواند در حجر اسماعيل و مابين او و خانه مقدر دو زراع بود در مقابل ميزاب و فرمود: اينجا محل نماز خواندن شبير و شبر دو فرزندان هارون است .
فرمود: دفن شده مابين ركن يمانى و حجرالاسود هفتاد پيامبر (عليهم السلام ).
و تمام آنچه در اين فصل ذكر كرديم ، در كتاب شريف كافى از ائمه دين صلوات الله عليهم اجمعين نقل كرده است .
حج ملائكه و حضرت آدم و پيامبران (عليهم السلام )
فصل چهارم : حج ملائكه و حج حضرت آدم و انبياى كرام صلوات الله و سلامه على نبينا و آله و عليهم اجمعين .
بدان كه : اول كسى كه حج كرد از اهل آسمان حضرت جبرئيل (عليه السلام ) بود؛ چنانكه حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در جواب مرد شامى فرمود.
و دو هزار سال قبل از آدم (عليه السلام ) ملائكه مى آمدند و حج مى كردند؛ چنانكه حضرت صادق (عليه السلام ) در روايت صحيح كافى و غير آن فرمودند.
در كتاب شريف من لا يحضر به طريق صحيح از بكير بن اعين از زراره نقل كرده كه گفت : عرض كردم خدمت امام صادق (عليه السلام ): خدا مرا فداى تو گرداند؛ مدت چهل سال است كه از شما مسائل حج را سوال مى كنم و جواب مى دهى و هنوز تمام نشده است . فرمود: كعبه خانه اى است كه حج كرده مى شد قبل از آدم به دو هزار سال . مى خواهى مسائل آن را در مدت چهل سال تمام كنى ؟!
بدان كه : به حسب روايات متواتره اسلام بنا شده بر پنج چيز: نماز و زكات و روزه و حج و ولايت اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين . و دين پيامبران به حسب كلام امام صادق (عليه السلام ) در روايت مفصله مفضل اسلام بوده است . پس پيامبران (عليهم السلام ) اين پنج عبادت را دارا بودند و ما به نحو اجمال حج پيامبران را بيان مى كنيم ان شاء الله تعالى .
اما حج حضرت آدم (عليه السلام )، به حسب كلام امام صادق (عليه السلام ) در روايات كافى و روايت صحيحه تفسير قمى اين است :
جبرئيل آمد نزد حضرت آدم (عليه السلام ) و او را امر كرد در روز ترويه (هشتم ذى الحجه ) غسل كند و احرام ببندد و لبيك بگويد. و او را آورد در منا و شب نهم آنجا ماند.
وقتى كه صبح شد او را آورد به سوى عرفات . روز عرفه ظهر كه شد، تلبيه را قطع كرد و امر كرد جبرئيل او را غسل كند. وقتى كه نماز عصر خواند، او را نگه داشت در عرفات و مشغول دعا و تضرع و گريه بود، و اعتراف به تقصير خود كرد هفت مرتبه ، درخواست كرد از خدا آمرزش و قبول توبه را هفت مرتبه .
و ناميده شد عرفات براى آنكه آدم (عليه السلام ) اعتراف كرد به تقصير خود. و سنت شد براى فرزندان كه آنجا اقرار به گناهان كنند همان طورى كه آدم كرد.
پس آدم (عليه السلام ) در عرفات به همين حال باقى ماند تا غروب . پس بعد از غروب جبرئيل او را آورد به سوى مشعرالحرام . و در بين راه نزد هر كوهى از آن هفت كوه كه عبور مى كرد، جبرئيل امر كرد او را كه چهار تكبير بگويد، تا آنكه رسيد به مشعرالحرام در وقتى كه يك ثلث شب گذشته بود.
و چون به مشعر رسيد، جمع كرد بين نماز مغرب و عشا و امر كرد جبرئيل او را كه سنگريزه هاى جمرات را از مشعر بردارد. پس ‍ ماند تا صبح . وقتى كه صبح شد امر كرد او را كه برود بالاى كوه مشعر و دعا و استغفار كند. و امر كرد آدم (عليه السلام ) را كه چون آفتاب طلوع كند، اعتراف كند به تقصير خود هفت مرتبه و درخواست توبه و آمرزش كند هفت مرتبه . پس به دستور عمل كرد.
پس جبرئيل آدم را آورد طرف منا. وقت چاشت به منا رسيد. پس امر كرد او را كه در مسجد منا دو ركعت نماز بخواند. پس امر كرد قربانى كند. پس قربانى كرد و آتشى آمد و قربانى او را سوزانيد.
پس جبرئيل عرض كرد: اى آدم ، خدا به تو احسان كرد و مناسك حج را تعليم تو كرد كه به سبب آن توبه تو را قبول كرد و قربانى تو را قبول فرمود.
پس سر خود را بتراش جهت تواضع براى خدا. پس جبرئيل ياقوتى از بهشت براى آدم آورد و حضرت آدم آن را بر سر خود كشيد، پس موهاى سرش ريخت . پس جبرئيل دست آدم را گرفت او را آورد طرف مكه .
و چون رسيد به جمره اول ، شيطان براى آدم ظاهر شد و عرض كرد: اى آدم كجا مى روى ؟ پس جبرئيل امر كرد: بينداز به او هفت سنگريزه . و با هر سنگريزه يك تكبير بگو. پس آدم به دستور عمل كرد، پس شيطان رفت .
پس چون آدم رسيد به جمره دوم ، باز شيطان ظاهر شد. پس جبرئيل مثل اول دستور داد و آدم عمل كرد و شيطان رفت .
پس آدم آمد نزد جمره سوم . باز شيطان ظاهر شد. و باز به امر جبرئيل مثل اول و دوم عمل كرد.
پس جبرئيل او را آورد به زيارت خانه كعبه و امر كرد او را كه طواف كند هفت مرتبه ، پس كرد.
پس امر كرد كه سعى كند بين صفا و مروه و ابتدا كند به صفا و ختم كند به مروه . پس هفت مرتبه سعى كرد.
پس باز امر كرد كه طواف كند به خانه كعبه طواف النساء را، پس انجام داد. پس جبرئيل عرض كرد: اى آدم ، خدا تو را آمرزيد و توبه تو را قبول كرد و حلال كرد براى تو عيالت را.
حقير گويد: به حسب ظاهر اين روايات حج آدم (عليه السلام ) همين بود به همين كيفيت ، و با شريعت پيامبر ما فى الجمله اختلافى دارد. چنانكه خواهى فهميد ان شاء الله تعالى .
بدان كه : عمر حضرت آدم (عليه السلام ) 930 سال بوده . و هفتصد مرتبه حج كرده و سيصد مرتبه عمره به جا آورده است .
اما حج حضرت نوح (عليه السلام )، پس تفصيل آن در روايات بيان نشده ، لكن اجمالا در چند روايت در بحار و كافى بيان طواف حج و سعى صفا و مروه و آمدن در منا و طواف النساء در ميان كشتى به سير كردن كشتى از آن حضرت نقل شده است .
اما حج حضرت ابراهيم و اسماعيل على نبينا و آله و عليهما السلام ، پس در تفسير قمى روايت صحيحه مفصله از امام صادق (عليه السلام ) در بيان آوردن حضرت ابراهيم (عليه السلام ) اسماعيل ، و هاجر را به سوى مكه و آباد شدن مكه و جريان آب زمزم و بناى حضرت ابراهيم و اسماعيل خانه مكه را، تا آنكه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: وقتى كه بنا تمام شد، نازل شد جبرئيل روز ترويه بر حضرت ابراهيم (عليه السلام ) و او را برد در منا، پس شب در منا ماند. پس انجام داد با ابراهيم (عليه السلام ) به آن كيفيتى كه با آدم (عليه السلام ) رفتار كرد.
ذوالقرنين با ششصد هزار نفر سواره حج كردند؛ چنانكه در بحار از قصص الانبيا از حضرت ابوجعفر (عليه السلام ) نقل كرده است و ملاقات كرد ابراهيم خليل (عليه السلام ) را.
اما حج حضرت موسى بن عمران على نبينا و آله و عليه السلام ، به حسب روايات كافى از امام باقر و صادق صلوات الله عليهما اين است : احرام بست از رمله مصر. در مجمع گفته : رمله مصر موضعى است در راه مصر كه معروف است . و حج كرد با هفتاد پيامبر از بنى اسرائيل . لبيك مى فرمودند و كوه ها جواب مى دادند و همراهى مى كردند. و مى فرمود: لبيك ، عبدك ابن عبدك و در روايت ديگر مى فرمود: لبيك يا كريم لبيك . و تفصيل آن بيان نشده در روايات مباركات .
حضرت داود (عليه السلام ) حج كرد.
حضرت سليمان (عليه السلام ) حج كرد با جن و انس و پرندگان و بادها و پوشانيد بر خانه پارچه قبطى را. و حج سليمان (عليه السلام ) را در من لا يحضر نيز نقل كرده . و از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه اول كسى كه پارچه پوشانيد به خانه كعبه سليمان بود كه پارچه قبطى به آن پوشانيد.
در بحار نقل كرده كه : سليمان با جن و انس و شياطين و حيوانات آمدند مكه و ماندند تا مناسك حج را تمام كردند. و هر روزى پنج هزار شتر و پنج هزار گاو و بيست هزار گوسفند قربانى كردند.
خاتم الانبيا صلى الله عليه و آله و سلم بيست مرتبه حج كرد.
امام حسن (عليه السلام ) بيست مرتبه پياده حج نمود از مدينه تا مكه .
امام حسين (عليه السلام ) بيست و پنج مرتبه پياده حج كرد و حال آنكه مركبها همراه بود.
امام سجاد صلوات الله عليه ، بيست مرتبه حج كرد.