برنامه سلوك در نامه هاى سالكان

على شيروانى

- پى‏نوشت‏ها -
- ۱ -


1-اشاره است به مضمون آيه شريفه ((الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب ...)) آنان كه ايمان آورده اند و دلهاشان با ياد خدا آرام گيرد. هان با ياد خدا دلها آرام گيرد رعد / 28
2-(حشر / 18): اى آنان كه ايمان آورده ايد، از خدا پروا كنيد، و هركس بنگرد براى فردا (ى قيامت ) چه پيش فرستاده و تقواى خدا پيشه سازيد، خدا بدانچه انجام مى دهيد آگاه است .
3-بنگر چه كسى را نافرمانى كرده اى
4-برگرفته از نامه حضرت امام خمينى قدس سره به گرامى فرزندشان سيد احمد خمينى ، نوشته شده در تاريخ 26 تير 63، چاپ شده در كتاب نقطه عطف .
5-محرم راز، سفارش نامه حضرت امام قدس سره به جناب احمد آقا در تاريخ 27 ربيع الثانى 1408
6-رحمتش همه چيز را فرا گرفته است
7-(زمر / 53): از رحمت خدا مايوس مشويد، زيرا خدا همه بندگان را مى آمرزد.
8-(نحل / 70): و از ميان شما كسى را به پيرى مى رساند تا هر چه را آموخته است از ياد ببرد.
9-برگرفته از نامه حضرت امام خمينى به خانم فاطمه طباطبايى چاپ شده در كتاب باده عشق
10-المحجه البيضاء، ج ص 45: علم نورى است كه خدا در دل هر كه بخواهد مى افكند
11-(نمل / 18) مورچه اى گفت : اى مورچگان به خانه هاى خود شويد، مبادا سليمان و سپاهيانش ناآگاهانه شما را پايمال كنند.
12-(محمد / 24) آيا در قرآن انديشه و تدبر نمى كنند يا بر دلهايشان قفل ها (زده شده ) است
13-گلستان سعدى ، باب اول ، حكايت چهارم .
14-غرر الحكم ، فصل 30، حديث 11: به گفته بنگر. نه به گوينده
15-(جمعه / 5) در مثل آنان كه تورات بر آنها بار باشد...
16-اشاره است به روايتى از رسول خدا صلى الله عليه وآله كه در آن آمده است ((و ان اهل النار ليتاذئون بريح العالم التارك لعلمه ..)) الخصال ، ج 1، ص 51
17-برگرفته از نامه حضرت امام خمينى - رحمه الله عليه - خطاب به خانم فاطمه طباطبائى چاپ شده در كتاب ره عشق .
18-در اين نوشتار نسخه منتشر شده توسط موسسه فرهنگى رجاء مورد استفاده قرار گرفته و آدرس مطالب بر اساس همان چاپ است
19-چهل حديث ، ص 94 و 95
20-در اصل : غورى ورى
21-چهل حديث ص 130 و 131
22- در اصل : مانع
23-سوره طه ، آيات 1 و 2
24-نهج البلاغه فيض ، خطبه 195
25-در مفاتيح الجنان ، اعمال شب 27 ماه مبارك رمضان اين چنين آمده ((اللهم ارزقنى التجافى عن دار الغرور، و الا نابه دار الخلود و...))
26-چهل حديث ، ص 151 و 152
27-احياة العلوم ، ج 4، ص 14 -كنوز الحقائق (در حاشيه الجامع الصغير، ج 1) ص 133
28-غوالى اللئالى ، ج 4، ص 7
29-چهل حديث ، ص 220 و 221
30-سوره آل عمران : آيه 54
31-چهل حديث ص 232 - 234
32-چهل حديث ، ص 5 و 6
33-چهل حديث ، ص 7
34-چهل حدى ، ص 7 و 8
35-چهل حديث ، ص 8 و 9
36-چهل حديث ، ص 10 و 11
37-چهل حديث ، ص 249 و 250
38-چهل حديث ، ص 16
39-در اصل : يا سرو دست
40-چهل حديث ص 358 - 361
41-سوره زمر: آيه 55
42-سوره حج : آيه 2
43- چهل حديث ، ص 2 و 21
44-چهل حديث ، ص 23 و 24
45-سوره روم آيه 30
46-چهل حديث ، ص 32 و 34
47-المنهج القوى ، ج 5، ص 516 - علم اليقين ، ج 1، ص 381
48-چهل حديث ، ص 38 و 39
49-بحار الانوار، ج 70، ص 240 و 242
50-چهل حديث ، ص 43 و 44
51-چهل حديث ، ص 62 و 63
52-چهل حديث ، ص 65 و 66
53-نهج البلاغه فيض ، خطبه 195
54-سوره همزه : آيه 6
55-سوره اعراف : آيه 12
56-چهل حديث ، ص 86 و 87
57-چهل حديث ، ص 267
58-وسائل الشيعه ، ج 18، ص 85 ص 105
59-سنن دارمى ، ج 1، ص 100
60-چهل حديث ، ص 322 و 323
61-سوره فاطر: آيه 28
62-چهل حديث ص 323 و 324
63- تهيدست
64- چهل حديث ، ص 483 و 484
65- چهل حديث ، ص 555 و 556
66- به نقل از ((كلمات قصار، پندها و حكمتها ))، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (ره )، ص 85 - 65
67- ((نقباء البشر)) ج 2، ص 674 تا ص 678 (به نقل از كتاب توحيد علمى و عينى ص 13 و 14)
68- اعيان الشيعه ، ج 6، ص 136
69- فوائد الرضويه ، ص 148
70- مهر تابان ، ص 14 - بخش دوم .
71- تاريخ حكما و عرفاى متاخر بر صدر المتالهين ، ص 133 و 134
72- توحيد علمى و عينى ، ص 14
73- شايان ذكر است كه در تنظيم شرح حال اين مرد بزرگ و نيز شرح حال مرحوم ميرزا آقاى تبريزى از كتاب ((سيماى فرزانگان )) تاليف برادر بزرگوار حجه الاسلام رضا مختارى ، بهره فراوان بردم
74-تذكره المتقين ، ص 207 - 214
75-تذكره المتقين ، ص 214، 222
76-بقيه اين مقال از قلم افتاده
77-تذكره المتقين ، ص 229 - 231
78-تذكره المتقين ، ص 231 - 247
79-توحيد علمى و عينى ، ص 17 و 18
80-رساله محاكمات (چاپ شده در يادنامه شهيد قدوسى ) ص 269 - 270
81-استا ايشان در اين هنگام مرحوم آقاى شيخ على محمد نجف آبادى بوده است . شرح حال اين مرد بزرگ در ((نقبا البشر)) ج 4 ص 1622 و ص 163 آمده است
82-توحيد علمى و دينى ، ص 20 - 23
83-رساله لب اللباب ، ص 36
84-توحيد علمى و عينى ، ص 24 و 25
85-(يونس / 63 - 64): كسانى را كه ايمان آوردند و پرهزكارى مى كردن ، بشارت است ايشان را در دنيا و آخرت ، سخن خدا دگرگون نمى شود.
86-هر كه درى را كوبيد و اصرار ورزيد. سرانجام داخل خواهد شد
87-(نساء / 100): و هر كس از خانه خويش بيرون آيد تا به سوى خدا و رسولش مهاجرت كند و آنگاه مرگ او را دريابد، مزدش بر عهده خداست .
88-همزه / 6 - 9: آتش افروخته خداست ، كه بر دلها غلبه مى يابد، و از هر سو در ميانشان گرفته است . در شعله هائى برافراشته .
89-تذكره المتقين ، ص 195 - 197
90-اى خدايى كه نامش درمان بخش و يادش شفا بخش است
91-درمانت در درون جان توست ، و نمى بينى ، و دردت از درون خودت است و نمى دانى
92-نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه 193: متقين بسان كسى هستند كه آتش را مى بينند و در آن معذب مى باشند.
93-تدكره المتقين ، ص 198 - 201
94-خواب برادر مرگ است
95-زمر / 41: خدا جانها را به هنگام مردنشان مى گيرد، و نيز جان كسانى را كه در خواب خود نمرده اند
96-همان گونه كه مرده در قبر قرار داده مى شود
97-زمر / 42: جانهايى را حكم مرگ بر آنها رانده شد نگه مى دارد و ديگران را تا زمانى كه معين است باز مى فرستد
98-مومنون /99- 100: اى پروردگار من ، مرا باز گردان ، شايد كارهاى شايسته اى را كه ترك كرده بودم ، به جاى آوردم ..
99-مومنون / 100 هرگز، اين سخنى است كه او مى گويد
100-انعام / 91: بگو ان الله است ، آنگاه رهايشان ساز
101-زمين و آسمان من گنجايش مرا ندارند اما دل بنده مومن گنجايش مرا دارد
102-احزاب / 72: ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم ، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسيدند، انسان آن امانت بر دوش گرفت
103-هر كس خود را بشناسيد خداى خويش را شناخته است
104-ذاريات / 21: و نيز در وجود خودتان (آيات و نشانه هاى است ) آيا نمى بينيد
105-فصلت / 53: زودا كه آيات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان خواهيم داد تا برايشان آشكار شود كه او حق است
106-احزاب / 33: اى اهل بيت خدا مى خواهد پليدى را از شما دور كند و شما را چنان كه بايد پاك دارد
107-تذكره المتقين ص 186 - 194
108-توحيد علمى و عينى ، ص 17
109-اعيان الشيعه ، ج 9 ص 402
110- توحيد علمى و عينى ، ص 17
111-آل عمران / 190 - 194
112-تذكره المتقين ، ص 99- 111
113-تذكره المتقين ، ص 111 - 114
114-بقره / 222: خداوند بسيار توبه كنندگان را دوست مى دارد
115-آنكه از گناهانش توبه كرده است چونان كسى كه اصلا گناهى مرتكب نشده است
116-يس / 8 و 9
117-نهج البلاغه ، كلمات قصار، كلمه 417: استغفار يك كلمه است اما شش معناو مرحله دارد: نخست پشيمانى از گذشته . دوم تصميم برترك هميشگى در آينده سوم اينكه حقوقى را كه از مردم ضايع كرده اى به آنها باز گردانى ، به طورى كه هنگام ملاقات پروردگار حقى بر تو نباشد. چهارم اينكه هر واجبى كه از تو فوت شده حق آن را بجا آورى (قضا كنى ). پنجم آنكه : گوشتهايى كه در اثر حرام بر اندامت روئيده با اندوه بر گناه آب كنى تا چيزى از آن باقى نماند و گوشت تازه به جاى آن برويد و ششم آنكه به همان اندازه كه شيرينى معصيت و گناه را چشيده اى زحمت طاعت را نيز بچشى پس از انجام اين مراحل مى گويى استغفرالله
118-يعنى سوره ناس و سوره فلق
119-صحيفه سجاديه ، دعاى 31
120-اقتباس از آيه 79 از سوره واقعه : جز پاكان دست بر آن نزنند
121-اعراف / 23
122-انبياء / 83
123-اين امور تحت عنوان ((آداب مراقبه )) در فصل آتى آمده است
124-نهج البلاغه ، خطبه اول : با همه چيز است اما نه اينكه قرين آن باشد و مغاير با همه چيز است ، اما نه اينكه از آن بيگانه و جدا باشد.
125-هركجا باشيد خدا باشد
126-انبيا / 87، هيچ خدايى جز تو نيست تو منزه هستى و من از ستمكاران هستم
127-حديث قدسى : من نزد دل شكستگانم
128-انسان بر آيين دوست خويش است و لذا هر كس بايد خوب بنگرد با چه كسى دوستى مى ورزد
129-نجم / 26: از كسى كه از سخن ما روى گردان مى شود و جز زندگى دنيوى را نمى جويد اعراض كن
130-در اصل : سيراته
131-بپرهيز از برادرى و دوستى با كسى كه براى طمع ، يا ترس يا خوردن و آشاميدن تو را مى خواهد، و در پى دوستى و برادرى با پرهيزكاران باش ، هر چند كه در تاريكهيهاى زمين باشد، و هر چند عمر خود را در طلب اينان فانى كنى ، زيرا خداوند بر روى زمين پس از پيامبران بهتر از آنان نيافريد و هيچ نعمتى خداوند به بنده اش نداده كه مثل نعمت دوستى و مصاحبت با اينان باشد، خداوند مى فرمايد: دوستان در روز قيامت با يكديگر دشمنند مگر متقين ))
132-بيست درهم را كه به برادر دينى خود بدهم دوست تر مى دارم تا صد درهم را كه بر مساكين صدقه دهم
133-در نهج البلاغه كلمه 40 از قصار الكلم چنين آمده است : لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه . زبان عاقل پشت قلب او قرار دارد و قلب احمق پشت زبان اوست .
134-اشاره است به آيه 32 از سوره مائده كه مى فرمايد ن و من احياها فكانما احيا الناس جميعا هر كس به يك نفر حيات بخشد چون به يك نفر حيات بخشد چون كسى است كه همه مردم را حيات بخشيده است .
135-تحريم / 6: اى كسانى كه ايمان آورده ايد خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگها هستند نگه داريد.
136-دوستى يك روز ميل است و دوستى يك ماه خويشى و قرابت است و درستى يك سال پيوند بسيار نزديك است ، كه هر كس آن را ببرد خداوند از او خواهد بريد
137-از دورى دوستان و وحشت قبر و قيامت
138-در اصل : الكلفه
139-هكذا در اصل
140-مائده / 2: با يكديگر در نيكوكارى و پرهيز كارى همكارى كنيد
141-آل عمران / 97. هر كه بدان داخل شود ايمن است
142-آل عمران / 97: هر كه بدان داخل شود ايمن است
143-از بزرگترين گناهان است كه حاجى در عرفات حاضر شود و گمان برد كه خداوند او را نمى آمرزد
144-اقتباس از آيه 170 سوره آل عمران : پس از ايشان زنده اند و نزد پروردگارشان به ايشان روزى مى دهند از فضيلتى كه خدا نصيبشان كرده است ، شادمانند
145-حجرات / 2: صداى خود را از صداى پيامبر بلندتر مى كند
146-آيا دوست نداريد كه در راه ما دچار هراس گرديد؟
147-اين بخش گزيده اى است از ((كشف المحجه لثمره المهجه )) تاليف سيد بن طاووس كه توسط دكتر اسدالله مبشرى به فارسى بازگردانده شده است . كشف المحجه را فيض كاشانى تلخيص كرد و در اين گزيده از آن تلخيص سود برده ام .
148-(حاقه / 44) اگر رسول سخنى كه ما نگفته باشيم به مانسبت دهد با كمال قدرت او را كيفر مى دهيم و رگ (حيات ) او را مى بريم و هيچ يك از شما قدرت جلوگيرى ندارد
149-مصباح الشريعه ، باب ششم ((لا تحل الفتيا لمن لا يستفتى من الله - عزوجل - بصفاء سره و اخلاص عمله و علانيته و برهان من ربه فى كل حال ، لان من افتى فقد حكم ، و الحكم لا يصح الا باذن من الله و برهانه ، و من حكم بالخبر بلا معاينه فهو جاهل ماخوذ بجهله و ماثوم بحكمه ))
150-مصباح الشريعه ، باب ششم ((اجراكم على الفتيا، اجراكم على الله - عزو جل - اولا يعلم المفتى انه هو الذى يدخل بين الله تعالى و بين عباده و هو الحاجز بين الجنه و النار؟
151-مصباح الشريعه ، باب ششم : ((و ذلك لربما و لعل و لعسى ، لان الفتيا عظيمه ))
152-مصباح الشريعه ، باب ششم : ((هل تعرف الناسخ من المنسوخ ؟ قال : لا، قال فهل اشرفت على مراد الله عزوجل - فى امثال القرآن ؟ قال : لا، قال : اذن هلكت و اهلكت .))
153-(انعام / 197) و مى بينى كه به سوى تو نظر مى افكنند اما ترا نمى بينند
154-صدر آيه شريفه چنين است : ((و فى السما رزقكم و ما توعدون )) (روزى شما و آنچه به شما وعده داده شده است در آسمان ، به پرودگار آسمان و زمين كه اين سخن حق است )
155-مراد از عوام الناس كسانى هستند كه نسبشان به رسول گرامى نمى رسد اگر چه عالم باشند
156-ورام بن على بنابى فراس حى ، از فرزندان مالك اشتر نخعى قدس سره
157-حمصى ، شيخ الامام سديد محمود بن على بن الحسين الحمصى رازى علامه زمان خود، پرهيزگار و ثقه داراى تصنيفهاى بسيار
158-ابوجعفر محمد بن حسن على طوسى قدس الله روحه متولد رمضان 385 عارف اخبار و رجال و فقه و كلام و ادب بيش از سيصد تن از علماى شيعه كه به درجه اجتهاد رسيدند و بسيارى از علماى عامه شاگردان او بوده اند آن بزرگوار از شاگردان شيخ مفيد ابوعبدالله محمد بن نعمان قدس سره و سيد مرتضى علم الهدى قدس سره بوده است در عصر خلافت ((قايم بالله )) كه دولت آل بويه منقرض شد و سلجوقيان پديد آمدند، دشمنان ، خانه او را تاراج كردند ناچار به نجف اشرف انتقال يافت و تا پايان زندگى در آن آستن مقدس اقامت گزيد و حوزه علمى نجف را بنياد نهاد. در محرم 460 در گذشت و در خانه خود مدفون شد و امروز اين ((مسجد طوس )) به نام مرحوم معروف است
159-بدانيد كه جز خدا همه چيز نابود است ، و تمامى نعمتها، لاجرم ، از بين رفتنى است .
160-مصباح الشريعه ، باب 67
161-نقباء البشر ج 1، ص 329 و 330
162-در كتاب ((معراج السالكين و صلوه العارفين )) (چاپ شده در يادنامه شهيد مطهرى ج 1، ص 56) مى فرمايند ((... و از علما معاصر كتب شيخ جليل القدر، عارف بالله حاجى ميراز جواد تبريزى قدس سره مطالعه نما. شايد انشاء الله از اين تابى و تسعف خارج شود))
163-گنجينه دانشمندان ، ج 1، 232 و 233 (به نقل از كتاب سيماى فرزانگان )
164-رساله لقاء الله مقدمه ، ص ه‍ (به نقل از كتاب سيماى فرزانگان )
165-يك سطرنامه به جهت در دست نداشتن اصل نامه و استفاده از زيراكس متاسفانه به هيچ وجه خوانده نشد
166-علامه مير سيد حسين قزوينى (1126 - 1208 ه‍ ق ) از فقهاى بزرگ شيعه ، شيخ اجازه سيد بحر العولم و داراى تاليفات فراوان است كه نوشتان حاضر يكى از آن هاست جناب آيه الله استادى به صورت پاورقى ، آيات و روايت متناسب با مضامين اين رساله را بر آن افزوده اند و آن را به هيات كنونى عرضه كرده و با بزرگوارى اجازه نشر آن را به حقير دادند
167- و ما تفعلوا من خير يعلمه و تزودوا فان خير الزاد التقوى و اتقون يا اولى الالباب . ((سوره بقره آيه 197 ))
168-يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا. ((سوره احزاب آيه 41 )) شما كه ايمان داريد خدا را بسيار ياد كنيد.
عن الصادق عليه السلام قال : سيد الاعمال ثلاثه انصاف الناس من نفسك حتى لاترضى بشى الا رضيت لهم مثله و مواساتك الاخ فى المال و ذكر الله على كل حال ليس سبحان الله و الحمدالله و لا له فقط و لكن اذا ورد عليك شى امر الله عزوجل به اخذت به و اذا ورد عليك شى نهى الله عزو جل عنه تركته سفينه البحار 2 / 594
امام صادق عليه السلام فرمود: سه عمل بالاتر از همه اعمال است 1 - انصاف دادن به مردم به حدى كه هر چه براى خود مى پسندى براى مردم هم بپسندى (و هر چه براى خود نمى پسندى براى آنان نيز نپسندى ) 2 - با اين كه خودت به مالى كه دارى نيازمند باشى برادر دينى خود را بر خود مقدم بدارى و به او بدهى تا نيازش را رفع نمايد (و ايثار كنى ) 3 - ياد خدا بودن در همه احوال ، و منظور از ياد خدا بودن فقط اين نيست كه با زبان سبحان الله و الحمدالله و لااله الاالله بگوئى بلكه مقصود از ياد خدا بودن اين است كه اوامر او را اطاعت كنى و هر چه را نهى كرده است ترك نمائى .
169- و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب و من يتوكل على الله فهو حسبه ((سوره طلاق آيه 2 و 3 ))
هر كه از خدا بترسد و تقوى داشته باشد خدا براى وى راه برون رفتنى از (همه گرفتاريها )قرار مى دهد و او را روزى مى دهد از جائى كه به فكرش نرسد و هر كه بر خدا توكل كند همو وى را بس است عن الحسن ين الجهم قال : سالت الرضا عليه السلام فقلت : جعلت فداك ما حد التوكل فقال لى : ان لا تخاف مع الله احدا. ((سفينه البحار 2 / 683 ))
از امام رضا عليه السلام پرسيدند توكل چيست ؟ فرمود: توكل اين است كه غير از خدا از هيچ كسى نترسى ، (چون غير از خدا هيچ كس نمى تواند به تو زيان و ضررى وارد سازد و يا سود و نفعى را از تو منع كند )
170-ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا و اتقوا الله ان الله شديد العقاب ((سوره حشر آيه 7 ))هر حكم و دستورى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى شما مى آورد بگيريد (و عمل كنيد )و از آنچه نهى مى كند اجتناب كنيد واز خدا بترسيد كه خدا شديد العقاب است .
171- قال على عليه السلام الزهد كله بين كلمتين من القران (قال الله سبحانه : لكيلا تاسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما اتاكم )و من لم ياس على الماضى و لم يفرح بالاتى فقد اخذ الزهد بطرفيه . ((نهج البلاغه 3 / 258 )) زهد در دو جمله قرآن خلاصه شده است براى اينكه بر آن چه (از دنيا و ماديات ) از شما فوت مى شود تاسف نخوريد و ناراحت نشويد و بر آنچه بدست شما مى آيد (از دنيا و ماديات )شاد نگرديد دينا به دست او مى آيد شادمان نشود زاهد به تمام معنى است .
قال على عليه السلام : افضل الزهد اخفا الزهد ((نهج البلاغه 3 / 156 ))
با فضيلت ترين زهد پنهان كردن زهد است يعنى دنيا در نظر او واقعا بى ارزش باشد ولى تظاهر به زهد نكند.
172- قال النبى صلى الله عليه و آله : افضل الزهد فى الدنيا ذكر الموت و افضل العباده ذكر الموت و افضل التفكر ذكر الموت ..((جامع الاخبار ص 193 ))
پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله فرمود: بالاترين زهد در دنيا ياد مرگ بودن است و بالاترين عبادت ياد مرگ بودن است و با فضيلت ترين تفكر ياد مرگ بودن و از فكر مرگ غافل بودن است .
كان رسول الله صلى الله عليه و آله : كثيرا ما يوصى اصحابه بذكر الموت . ((امالى طوسى ، ص ..))
پيامبر صلى الله عليه و آله اصحاب خود را به ياد مرگ بودن سفارش مى كرد.
قيل لاميرالمومنين عليه السلام : ما الاستعداد للموت ؟ قال : اذا الفرائض و اجتناب المحارم و الاشتمال على المكارم ...((سفينه البحار 2 / 554 ))
از على عليه السلام پرسيدند آماده مرگ بودن چيست ؟
فرمود: انجام واجبات و دورى از محرمات و گناهان ، و داشتن مكارم اخلاق و صفات پسنديده ...
173-عن ابى الحسن الماضى صلوات الله عليه قال : ليس منا من لم يحاسب نفسه فى كل يوم فان عمل حسنا ازداد الله شكرا و ان سيئا استغفرالله و تاب اليه ((محاسبه النفس ابن طاوس ‍ ص 13 ))
امام كاظم عليه السلام فرمود: از ما (شيعه ما )نيست كسى كه هر روز به حساب خود نرسد و عملكرد خود را مورد بررسى و حساب قرار ندهد تا ببيند اگر عمل صالح و نيك انجام داده بيشتر از خدا تشكر كند كه چنين توفيقى به او مرحمت كرده است و اگر گناه و عمل زشت انجام داده از خد طلب آمرزش كند و توبه و بازگشت نمايد.
عن النبى صلى الله عليه و آله : حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا و زنوا ان توزنوا و تجهزوا للعرض الاكبر ((محاسبه النفس ص 13 ))
از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود به حساب خود برسيد پيش از آنكه (پس از مرگ ) به حساب شما رسيدگى شود و اعمال خود را بسنجيد پيش از آنكه اعمال شما در ميزان الهى سنجيده شود و براى حضور در محكمه الهى خود را آماده كنيد
174- فاقروا ما تيسر منه و اقيموا الصلوه و اتوا الزكوه و اقرضوا الله قرضا حسنا و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عندالله هو خيرا و اعظم اجرا و استغفرو الله ان الله غفور رحيم ((سوره مزمل آيه 20 ))از قرآن هرچه ميسر شود بخوانيد و نماز را به پاداريد و زكوه بدهيد و به خدا قرض الحسنه بدهيد (در راه خدا انفاق كنيد )هر نيكى و خير كه براى خودتان (براى زندگى حقيقى و هميشگى خودتان ) از پيش بفرستيد آن را نزد خدا بهتر و بزرگتر خواهيد يافت از خدا آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده و رحيم است
قال رسول الله صلى الله عليه و آله طوبى لمن وجد فى صحيفه عمله يوم القيامه تحت كل ذنب استغفر الله ((محاسبه النفس ص 15 ))
از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود: خوشا به حال كسى كه در روز قيامت در نامه عمل خود زير هر گناهى استغفار طلب آمرزش از خدا را بيابد.
175- و اذ قال لقمان لابنه و هو يعظه يا بنى لا تشرك بالله ان الشرك لظلم عظيم ...يا بنى اقم الصلوه و امر بالمعروف وانه عن المنكر و اصبر على ما اصابك ان ذلك من عزم الامور.
((سوره لقمان آيه 17 ))
و آن زمان كه لقمان به پسر خويش كه پندش مى داد گفت : اى پسركم به خدا شرك ميار كه شرك ستمى بزرگ است ...اى پسر كم نماز را به پادار و امر به معروف كن و مردم را به كارهاى نيك وادار و نهى از منكر كن و آنان را از گناه و كار زشت بازدار و بر مصيبت هايى كه برايت پيش مى آيد صبور باش كه اين از كارهاى مطلوب است .
عن على عليه السلام ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر لا يقربان من اجل و لا ينقصان من رزق ((نهج البلاغه عبده 3 / 244 ))
از على عليه السلام امر به معروف و نهى از منكر مرگ را نزديك نمى كند و روزى را كم نمى كند يعنى انسان نبايد از ترس كشته شدن يازيان هاى مالى و مادى دست از امر به معروف و نهى از منكر بردارد زيرا تا خدا نخواهد كسى نمى تواند آسيبى برساند.
عن على عليه السلام : لعن الله الامرين بالمعروف التاركين و الناهين عن المنكر العاملين به . از رحمت خدا دور باشند كسانى كه مردم را به كارهاى نيك ، امر و دعوت مى كنند ولى خودشان مرتكب مى شوند ((نهج البلاغه 2 / 17 ))
176- و تعاونوا على البرع و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شديد العقاب ((سوره مائده آيه 2 ))
به انجام نيكى و پرهيزگارى و تقوى يكديگر را كمك و يارى كنيد و در انجام گناه و تجاوزگرى يكديگر را كمك نكنيد و از خدا بترسيد كه او شديد المجازات است .
عن الصادق عليه السلام قال : من كان فى حاجه اخيه المسلم كان الله فى حاجته ما كان فى حاجه اخيه ((سفينه البحار 1 / 351 ))
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: هركس دنبال انجام تقاضاى برادر مسلمانش باشد، تازمانى كه به آن كار مشغول است خدا هم مشغول انجام خواسته هاى خود او و رفع نيازهاى او خواهد بود
روى عن رسول الله صلى الله عليه و آله قال : اربعه انالهم شفيع يوم القيامه المكرم لذريتى و القاضى لهم حوائجهم و الساعى لهم فى امور هم عند اضظرار هم اليه و المحب لهم بقلبه و لسانه . ((فضائل السادات ص 120 ))
از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود من در رزو قيامت چهار گروه را شفاعت خواهم كرد 1 - كسانى كه فرزندان مرا گرامى بدارند و اكرام كنند 2 - كسانى كه حوائج ذريه مرا برآورده كنند 3 - كسانى كه در هنگام اضطرار ذريه من براى انجام كار آنان سعى و كوشش مى كنند 4 - كسانى كه با زبان و دل آنان را دوست داشته باشند.
177- عن رسول الله صلى الله عليه و آله : انى اخاف عليكم استخفافا بالدين ... ((بحار 72 / 227 ))
از رسول خدا صلى الله عليه و آله : بر شما مى ترسم از اين كه دين را سبك بشماريد و استخفاف كنيد
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : اياكم و الغفله فانه من غفل فانما يعفل عن نفسه و اياكم و التهاون بامر الله عزو و جل فانه من تهاون بامر الله اهانه الله يوم القيامه . ((بحار 72 / 227 ))
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: از غفلت بپرهيز زيرا هر كس غفلت كند از خويش غفلت كرده است (غفلت از خدا و معنويات مساوى است با غفلت از خويشتن خويش و فراموش شدن انسانيت انسان )و از سبك شمردن فرمان خدا اجتناب كنيد زيرا هركس به فرمان خدا بى اعتنايى كند و آن را سبك بشمارد روز قيامت خداوند او را خوار خواهد كرد
عن ابى عبدالله عليه السلام : قال لا تحقروا مومنا فقيرا فان من حقر مومنا فقيرا او استخف به حفره الله و لم يزل ماقتا له حتى يرجع عن حقرته او يتوب ((سفينه البحار 1 / 40 ))
از امام صادق عليه السلام : هيچگاه مومن فقير و تنگدست را تحقير نكنيد او را كوچك نشماريد زيرا هركس كرد و چنين شخصى هميشه مورد غضب خدا است تا اينكه توبه كند
در روايت ديگر حرمت و احترام مومن رديف حرمت و احترام رسول اكرم صلى الله عليه و آله قرار داده شده است ((بحار 74 / 232 ))
178- يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرين . ((سوره بقره آيه 153 ))شما كه ايمان داريد، از صبر و نماز يارى جوييد كه خدا با صابران است .
عن الاصبغ قال قال امير المومنين عليه السلام : الصبر صبران صبر عند المصيبته حسن جميل و احسن من ذلك الصبر عند ما حرم الله عليك . و الذكر ذكران الله عزوجل عند المصيبه و افضل من ذلك ذكر الله عند ما حرم عليك فيكون حاجزا. ((سفينه البحار 2 / 5 ))
از على عليه السلام : صبر بر دو قسم است 1 - صبر در هنگام پيش آمدن مصيبت و اين صبر نيكو و جميل است 2 - صبر نيكوتر از صبر بر مصيبت ، و آن صبر و خويشتن دارى است هنگامى كه زمينه انجام يكى از گناهان و محرمان الهى پيش مى آيد، و ياد خدا بر دو قسم است : 1 - ياد خدا را ياد كردن هنگام پيش آمدن مصيبت 2 - ياد خدا بودن هنگام بهتر از قسم اول ، ياد خدا بودن در هنگامى است كه زمينه انجام گناه و حرام فراهم شود و انسان با ياد كردن خدا و توجه به او، از گناه و معصيت منصرف گردد و ياد خدا مانع انجام آن گناه شود.
و در بعضى از رويات آمده است كه صبر بر سه قسم است صبر در مصيبت ، صبر در خوددارى از گناه و صبر در انجام وظائف واجب ((ارشاد القلوب ص 114 ))
179- قال موسى بن جعفر عليه السلام : اولى العلم بك مالا يصلح لك العمل الا به و واجب العمل (العلم ظ )عليك ما انت مسول عن العمل به والزم العلم لك ما دلك على صلاح قلبك و اظهر لك فساده و احمد العلم عاقبه مازاد فى علمك العاجل ، فلا تشغلن بعلم مالا يضرك جهله و لا تغفلن عن علم ما يزيد فى جهلك تركه ((سفينه البحار 2 / 219 ))
امام كاظم عليه السلام فرمود: سزاوارترين دانشى كه بايد آن را تحصيل كنيد دانشى است كه اعمال شما بدون آن دانش درست و صالح نيست (منظور علم فقه است كه بدون آن اعمال انسان درست انجام نمى شود )و لازم ترين عمل بر شما عملى است كه از آن سوال خواهيد شد و در مورد آن مسوليت داريد و لازم ترين دانش براى شما دانشى است كه شما را به صلاح و فساد دل و بيماريهاى قلبى و علاج آنها آشنا سازد (منظور علم اخلاق است كه با استفاده از قرآن و روايات بيماريهاى روحى و قلبى را به انسان ارائه مى دهد و نيز راه علاج آنها را بيان مى كند )
عن النبى صلى الله عليه و آله قال : انما العلم ثلاثه ايه محكمه و فريضه عادله و سنه قائمه و ما خلاهن فهو فضل
((سفينه البحار 2 / 219 ))اين روايت به سه علم اصول عقائد واخلاق و فقه تفسير شده است .
180- فاعبد الله مخلصا له الدين الا الله الدين الخالص . سوره زمر آيه 2 اياك نعبد و اياك نستعين ، پرستش فقط براى خدا است .
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : الابقا على العمل حتى يخلص اشد من العمل الخالص الذى لا تريد ان يحمدك عليه احد الا الله عزوجل ((بحار 230 / 70))
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: نگاه داشتن عمل از آلوده شدن به ريا و شرك سخت تر از خود عمل است وعمل خالص آن است كه هدفت از انجام آن اين نباشد كه غير از خداى عزوجل تو را بر آن عمل ستايش كند. عن سفيان بن عيينه عن ابى عبدالله عليه السلام : قال سالته عن قول الله عزو جل ((الا من اتى الله بقلب سليم قال : القلب السليم الذى يلقى ربه و ليس فيه احد سواه و قال : و كل قلب فيه شرك او شك فهو ساقط و انما ارداوا الزهد فى الدنيا لتفرغ قلوبهم للخره . ((بحار 239 / 70)) از امام صادق عليه السلام پرسيدند منظور از قلب سليم در آيه شريفه سوره شعرا چيست ؟
حضرت فرمود: قلب سليم قلبى است كه پروردگارش را ملاقات كند در حاليكه هيچ كس غير خدا در قلب او نباشد
و فرمود: هر دلى كه در آن شرك و ريا و شك و بى ايمانى باشد آن دل نزد خدا از درجه اعتبار ساقط است . بندگان خدا زهد پيشه مى كنند تا دلشان يك جا با خدا و آخرت باشد.
181- روى عن رسول الله صلى الله عليه و آله صله الرحم تزيد فى العمر و تنفى الفقر ((بحار 103 / 74 )) از رسول خدا صلى الله عليه و آله : صله رحم عمر را زياد و فقر و تنگدستى را برطرف مى كند.
عن ابى عبدالله عليه السلام : ان صله الرحم تهون الحساب يوم القيامه . ((بحار 102 / 74)) از امام صادق عليه السلام : صله رحم حساب روز قيامت را آسان مى كند.
ووقينا الانسان بوالديه حسنا و ان جاهداك لتشرك بى ماليس لك به علم فلا تطعهما...سوره عنكبوت آيه 8.
عن منصور بن حازم عن ابى عبدالله عليه السلام قال قلت : اى الاعمال افضل ؟ قال : الصلوه لوقتها و بر الوالدين و الجهاد فى سبيل الله . ((بحار 45 / 74))
از حضرت صادق پرسيدند كدام عمل از همه اعمال بهتر و با فضيلت تر است ؟ فرمود: نماز را در وقت (فضيلت و اول وقت )خواندن و نيكوئى كردن به پدر و مادر و جهاد در راه خدا.
عن الرضا عليه السلام برالوالدين واجب و ان كانا مشركين و لا طاعه لهما فى معصيه الخالق . ((بحار 72 / 74)) از امام هشتم عليه السلام : نيكوئى كردن به پدر و مادر لازم است گرچه مسلمان نباشند ولى اگر از فرزند بخواهند كه خدا را معصيت و نافرمانى كند اطاعتشان حرام است .
182- عن ابى عبدالله عليه السلام قال : من زار اخاه فى الله قال الله عزوجل اياى زرت و ثوابك على و لست ارضى لك ثوابا دون الجنه . ((بحار 34 / 74))
از امام صادق عليه السلام هر كس زيارت كند برادر مومنش را و به ديدار او برود (و اين زيارت و ديدار براى خدا باشد نه به قصد ديگر ) خداى عزوجل خطاب به او مى گويد: مرا زيارت كردى و ثواب تو بر عهده من است و به هيچ ثوابى غير از بهشت برايت راضى نمى شوم .
روى عن الصادق عليه السلام انه يقول لاصحابه : اتقوا الله و كونوا اخوه برره متحابين فى الله ، متواصلين متراحمين تزاورا تلاقوا و تذاكروا و احيواامرنا ((بحار 352 / 74))
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه به اصحابش فرمود: از خدا بترسيد (تقوا پيشه كنيد و با هم برادر و نسبت به هم نيكو كار باشيد به خاطر خدا يكديگر را دوست داشته باشيد با هم مرتبط و از يكديگر باخبر باشيد، نسبت به هم مرحمت و رحمت داشته باشيد به زيارت و ديدار هم برويد و با هم ملاقات كنيد (و در ملاقات ها درباره مسائل دين و ولايت و امامت ما ) مذاكره و گفتگو كنيد، كلمات ما را براى هم نقل كنيد وامر ما را زنده كنيد (نگذاريد معارف شيعه فراموش شود و از بين برود )
183-نهايت كمال و غايت سعادت از براى هر شخصى اتصاف اوست به صفت عدالت و ميانه روى در جميع صفات و افعال ظاهره و باطنه خواه از امورى باشد كه مخصوص ذات او و متعلق به خود او باشد يا امرى باشد كه ميان او وديگرى بوده باشد و نجات در دنيا و آخرت حاصل نمى شود مگر به استقامت بر وسط و ثبات بر مركز پس از جان برادر اگر طالب سعادتى سعى كن تا جميع كمالات را جامع باشى و در جميع امور مختلفه وسط و ميانه روى را شعار خود كن پس اول سعى كن كه متوسط باشى ميان علم و عمل و جامع اين هر دو مرتبه باشى به قدر استطاعت و امكان ، و اكتفا به يكى از اين دو مكن كه هر كه اكتفا به يكى نمايد از شكنندگان پشت پيغمبر خواهد بود همچنانكه در حديث آمده است ..((معراج السعاده ص 49))
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : لا تكرهوا الى انفسكم العباده . ((بحار 213 / 71)) از امام صادق عليه السلام با افراط و زياده روى در انجام عبادات مستحب موجب نشويد كه رغبت خودتان را نسبت به عبادات از بين ببريد..
عن على عليه السلام قال : قليل من عمل مدوم عليه خير من عمل كثير مملول منه . ((بحار 219 / 71)) على عليه السلام مى فرمايد: عمل كم و دائم بهتر است از عمل زياد كه موجب خستگى گردد و ادامه پيدا نكند.
عن على عليه السلام فى وصيته عند وفاته : واقتصد يا بنى فى معيشتك و اقتصد فى عبادتك و عليك فيها بالامر الدائم الذى تطيقه . ((بحار 214 / 71))
على عليه السلام هنگام وفات در ضمن وصيتهايش فرموده است : اى پسركم در زندگى و امور معاش مقتصد و ميانه رو باش ودر عبادت كردن نيز ميانه رو باش و لازم است كه درعبادت برنامه ات جورى باشد كه طاقت ادامه آن را داشته باشى .
184-قال رسول الله صلى الله عليه و آله : اعقل الناس اشدهم مداراه للناس و اذل الناس من اهان الناس ((بحار 52 / 75)) از رسول خدا صلى الله عليه و آله : عاقل ترين مردم كسى است كه مداراتش با مردم بيشتر باشد و خوارترين مردم كسى است كه به مردم اهانت كند.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : انا امرنا معاش الانبيا بمدارة الناس كما امرنا بادا الفرائض . ((بحار 53 / 75)) رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ما پيامبران از طرف خدا موظفيم كه با مردم مدارا كنيم همان طور كه موظفيم واجبات الهى را به جا آوريم .
در روايتى از امام هشتم عليه السلام آمده است كه حضرت براى كسى كه مباحث اعتقادى را براى مردم عنوان مى كرد پيام داد يكلم الناس بما يعرفون و يكف عما ينكرون به او بگوييد براى مردم چيزهايى را بگويد كه مردم درك مى كنند واز گفتن چيزهايى كه مردم درك نمى كنند و انكار مى نمايند خوددارى كند.
185- قال ابو عبد الله كان ابى عليه السلام يقول : انه ليس من عبد مومن الا فى قلبه نوران نور خيفه و نور رجا لو وزن هذا لم يزد على هذا لم يزد على هذا. ((بحار 352 / 70))
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود پدرم مى فرمود هيچ بنده مومنى نيست مگر اينكه در قلب او دو نور هست نور ترس و خوف از خدا و نور اميد و رجا به خدا اگر اين دو نور را با هم بسنجيده هيچ كدام از ديگرى زيادتر نيست .
عن الصادق عليه السلام قال : كان فيما اوصى به لقمان ابنه يا بنى خف الله خوفا لو وافيته ببر الثقلين خفت ان يعذبك و ارج الله رجا لو وافيته بذنوب الثقلين رجوت ان يغفر لك ((بحار 384 / 70)) امام صادق عليه السلام فرمود: از وصيتهاى لقمان به فرزندش اين بود: اى پسركم از خدا بترس ترسى كه اگر اعمال نيك جن وانس را انجام داده باشى باز بترسى از اينكه خدا تو را عذاب كند و به خدا اميدوار باش اميدى كه اگر گناه جن و انس را انجام داده باشى باز اميد اين را داشته باشى كه خدا تو را بيامرزد.
186-عفت عبارت است از اينكه قوه شهريه در فرمان و اطاعت عقل باشد و همه تصرفات آن موافق و مطابق امر ونهى قوه عاقله بوده باشد و آنچه متضمن مصلحت معاش و معاد باشد بر آن اقدام نمايد و هر چه موجب مفسده بوده باشد از آن دورى كند و كناره جويد و هرگز مقتضاى صواب ديد عقل را مخالفت نكند و باعث بر اين فرمانبردارى و اطاعت هم نباشد مگر كمال نفس يا بزرگى ذات او يا تحصيل سعادت دنيا و آخرت ، و غرض او فريب مردم يا محافظت آبروى خود نباشد و ترس شحنه و سلطان او را بر اين نداشته باشد و بسيارى از كسانند كه ترك دنيا را به جهت دنيا نموده اند و ترك بعضى لذات دنيويه را نموده اند و مطلب ايشان رسيدن به لذات بالاتر است پس چنين اشخاص صاحب فضيلت عفت نيستند و همچنين آن كسانى كه از راه اضطرار و الجاء يا سبب بى آلتى و بى وقوفى يا به جهت اينكه از بسيارى آنهامتنفر شده اند... يا از بيم اطلاع مردم و خوف ملامت ايشان ترك لذت مى كنند پس چنين كسان را عفيف نتوان گفت ...((معراج السعاده نراقى ص 31))
187-آشنائى با علوم اسلامى ، ج 3 ص 69
188-فوائد الرضويه ، ص 127، با تصرف .
189-كتاب قواعد الاحكام كه اين وصيت نامه در پايان آن نگارش يافته است
190-وسايل الشيعه ، ب 38 از ابواب بقيه الصلوه حديث 24
191-وسائل الشيعه ب 107 از ابواب العشره از كتاب الحج ، حديث 7
192-شورى / 23
193-وسائل الشيعه ، ب 17 از ابواب فعل المعروف ، از كتاب الامر بالمعروف حديث 2
194-وسائل الشيعه ، ب 17 از ابواب فعل المعروف ، حديث 3
195-بقره / 159
196-وسائل الشيعه ، ب 40 از ابواب فعل از كتاب الامر بالمعروف ، حديث 1
197-ايضاح الفوائد، ج 4 ص 752 - 756
198-مقصود كتاب شريف ((وافى )) ، تاليف ملا محسن فيض كاشانى قدس سره است كه اين سفارشنامه در پايان حاشيه مرحوم شعرانى بر آن نگارش يافته است