حيات عارفانه فرزانگان

حسن صدرى مازندرانى

- ۲ -


60- سه نفر محو جمال خدا در نماز (يكى از شاگردان رجبعلى خياط)
يكى از شاگردان شيخ رجب على خياط كه حدود سى سال با او بوده مى گويد: خدا شاهد است كه من مى ديدم در نماز مثل عاشق در مقابل معشوق ايستاده و محو جمال اوست . در عمرم سه نفر را ديدم كه در نماز معركه بودند: ((مرحوم آقاى شيخ رجب على خياط))، ((آيت الله كوهستانى ))، و ((آقا شيخ حبيب الله گلپايگانى )) در مشهد. اين ها عجيب بودند وقتى به نماز مى ايستادند، من با ديده ى الهى مى ديدم كه فضا كيفيتى ديگر است و آن ها به غير خدا توجهى ندارند(56) .
61- نماز اول وقت (آيت الله العظمى كوهستانى)
آن گاه كه صداى ملكوتى اذان در گوش طنين انداز مى شد و وقت نماز مى رسيد، معظم له كارهاى خود را تعطيل مى كرد و آماده نماز و حضور در درگاه بى نياز مى گشت . يكى از شاگردان ايشان مى گويد: روزى با يكى از طلاب مشغول مباحثه بوديم و آقا در حسينيه مشغول تدريس بود، همين كه صداى اذان ظهر را شنيد كتاب را بست و فرمود:
((باباجان من ديگر نمى توانم درس بگويم بايد بروم نماز(57) ))
62- نماز خالصانه (آيت الله كوهستانى)
حضرت آيت الله العظمى كوهستانى (ره) فرمود:
هنگامى كه افشار طوس (58) حرم امام رضا (عليه السلام) را به توپ بسته بود، من در حرم مشغول نماز بودم هيچ نترسيدم و به آن نماز اميدوارم .
63- اصل ولايت است (آيت الله ميرزا آقا ملكى تبريزى)
از آيت الله ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى (رض) پرسيدند:
شما (اشهد ان عليا ولى الله) را جزء اذان و اقامه مى دانيد؟
ايشان فرمودند: ما نماز را جزء مى دانيم يعنى اصل ، ولايت است (59) .
64- سوره ى ((ص )) در نماز وتر (سفارش علامه به علامه)
علامه حسن زاده آملى از علامه (طباطبايى) طلب موعظه و سفارش كردند. علامه فرمود: سوره مباركه ((ص )) را در نمازها ((وتيره )) بعد از حمد بخوانيد در حديث است كه ((ص )) از ساق عرش نازل شده است .
سپس فرمود: در مسجد سهله در مقام ادريس نماز مى خواندم و در نماز وتيره سوره ((ص )) را قرائت مى كردم كه ناگهان ديدم از جاى خود حركت كردم ولى بدنم در زمين است به قدرى با بدنم فاصله گرفتم كه آن را از دورترين نقطه مشاهده مى كردم تا پس از چندى نهر آب را ديدم چنان كه در روايت آمده است : (ص نهر فى الجنه)(60)
65- نماز شب (مرحوم نخودكى)
نماز شب را مواظبت و مداومت كنيد، زيرا كه سنت پيامبر شماست و از تن تان ؛ بيمارى و درد زائل مى سازد(61) .
66- ذكر وتر نماز شب (امام جعفر صادق (عليه السلام))
در كتاب (من لايحضره الفقيه) از حضرت امام صادق (عليه السلام) روايت است كه : هر كس كه در نماز شب خود، آن هنگام كه نماز وتر مى گذارد، هفتاد مرتبه بگويد:
(استغفرالله و اتوب اليه) و بر اين كار مدت يك سال مداومت نمايد، خداوند متعال نام او را از جمله (مستغفرين بالاسحار) آيه 16، سوره آل عمران ؛ نوشته و مغفرت آمرزش حق تعالى ، شامل او مى گردد(62) .
67- يك نماز صبحم قضا شد. (مرحوم نخودكى)
حضرت على بن الحسين (عليه السلام) مى فرمايند: اگر آدمى ، يك اربعين به رياضت پردازد، اما يك نماز صبح از او قضا شود، نتيجه آن اربعين ، هباء منثورا خواهد گرديد. شيخ نخودكى فرمود: بدان كه تمام عمر خود، تنها يك روز، نماز صبحم قضا شد. پسر بچه اى داشتم شب آن روز از دست رفت . سحرگاه ، مرا گفتند كه اين رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح ، مستحق شده اى . اينك اگر شبى ، تهجدم ترك گردد، صبح آن شب ، انتظار بلايى مى كشم (63) .
68- سفارش مرحوم نخودكى به فرزندش
اول : آن كه نمازهاى يوميه خويش را در اول وقت آن ها به جاى آورى .
دوم : آن كه در انجام حوائج مردم ، هر قدر كه مى توانى ، بكوشى و هرگز مينديش كه فلان كار بزرگ از من ساخته نيست ، زيرا اگر بنده ى خدا در راه حق ، گامى بردارد، خداوند نيز او را يارى خواهد فرمود. در اين جا عرضه داشتم : پدر جان ، گاه هست كه سعى در رفع حاجت ديگران ، موجب رسوايى آدمى مى گردد.
فرمودند: چه بهتر كه آبروى انسان در راه خدا بر زمين ريخته شود.
سوم : آن كه سادات را بسيار گرامى و محترم شمارى و هر چه دارى ، در راه ايشان صرف و خرج كنى و از فقر و درويشى در اين كار پروا مى نمايى . اگر تهى دست گشتى ، ديگر تو را وظيفه اى نيست .
چهارم : از تهجد و نماز شب غفلت مكن و تقوى و پرهيز پيشه ى خودساز.
پنچم : به آن مقدار تحصيل كن كه از قيد تقليد وارهى (64) .
69- سجاده را به خاطر سيادت شما مى پذيرم (مرحوم نخودكى)
در سال 1314 هجرى يكى از سادات محترم مشهد براى ايشان (مرحوم نخودكى) سجاده اى و رخت خوابى هديه فرستاد.
در جواب فرموده بودند: سجاده را به خاطر سيادت شما كه رعايت حرمتش را بر خود واجب مى دانم مى پذيرم ولى به رخت خواب نيازم نيست زيرا كه بيست و پنچ سال است كه پشت و پهلو بر بستر استراحت ننهاده ام . آرى بندگان خدا اين گونه عمل مى كردند و اين چنين بود حال و رفتارشان (65) .
70- از يمن دعاى شب و ورد سحرى بود (مرحوم شيخ حسنعلى نخودكى)
مرحوم حاج شيخ حسنعلى (رض) از دوازده تا پانزد سالگى ، تمام سال ، شبها را تا صبح بيدار مى ماندند و روزها همه روز، به جزء ايام محرمه ، با ترك حيوانى روزه مى گرفتند و از پانزده سالگى تا پايان عمر پر بركتش ، هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان و ايام البيض هر سال را صائم و روزه دار بودند و شب ها تا به صبح نمى آرميدند.

هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ   از يمن دعاى شب و ورد سحرى بود(66)
71- رفع تنگى معيشت دو نفر (مرحوم نخودكى)
دو تن از كسبه ى بازار مشهد براى من تعريف كردند كه : از تنگى معشيت سخت در مضيقه بوديم و براى رفع اين گرفتارى ، به خدمت مرحوم شيخ حسنعلى اصفهانى شرفياب شديم . جماعتى در انتظار نوبت بودند و ما هم منتظر نشستيم . اما ناگهان ، حضرت شيخ ما دو تن را از ميان آن گروه ، به نزد خود طلبيدند و به يكى از ما فرمودند:
تو بايد كارى بكنى ولى نمى كنى و به ديگرى فرمود: تو كارى نبايد بكنى ، انجام مى دهى ؛ برويد و به وظيفه خود عمل نمائيد تا وضع شما اصلاح شود. اعتراف مى كنيم كه يكى از ما نماز نمى گذارد و آن ديگر شراب مى نوشيد. به توصيه حاج شيخ وظائف خود را مراعات كرديم و در اثر آن ، معشيت ما از تنگى به وسعت باز آمد.(67)
72- تهجد و شب زنده دارى (حضرت آيت الله طبرسى)
عالمان راستين كه وارثان به حق پيامبران (عليه السلام) مى باشند هيچ گاه از اين فضليت بزرگ شب زنده دارى و عبادت شبانه بى بهره نبوده اند.
مرحوم حضرت آيت الله طبرسى (رح) بنابر نقل فرزندان بزرگوار و دوستان و بستگان ، به تهجد و نماز شب اهميت خاصى مى داد و غير از نماز شب به نوافل ديگر نيز اهتمام داشت . ايشان از باب تذكر به طلاب و روحانيون توصيه مى كرد كه : ((از نوافل غفلت نكنيد كه اين مال اهل علم است . عوام فقط به واجب اكتفا مى كنند.))(68)
73- تنظيم ساعت از نماز امام (رض)
دقت امام خمينى (ره) به وقت نماز آن قدر چشمگير بود كه پليس هاى فرانسه در شهر كوچك ((نوفل لوشاتو)) از روى رفت و آمد ايشان براى نماز، ساعت شان را ميزان مى كردند.(69)
74- ((قال )) يا ((حال )) (ميرزا على آقا شيرازى)
هر وقت ميرزا على آقا شيرازى به قم مى آمد، علماى طراز اول قم با اصرار از او مى خواستند كه منبر برود و موعظه نمايد. منبرش بيش از آنكه ((قال )) باشد ((حال )) بود. از امامت جماعت پرهيز داشت .
سالى در ماه مبارك رمضان ، با اصرار زياد او را وادار كردند كه اين يك ماهه در مدرسه ((صدر اصفهان )) اقامه نماز جماعت كند. با اين كه مرتب نمى آمد و قيد منظم آمدن سر ساعت معين را تحمل نمى كرد، جمعيت بى سابقه اى براى نماز جماعت شركت كردند. وقتى شنيد نماز جماعت مساجد اطراف خلوت شد، ايشان هم ديگر ادامه ندادند.(70)
75- بانگ نماز ((رسول الله (ص )))
چون در مدينه ؛ اسلام قوت گرفت ، و پنج نماز به جماعت مى كردند و زكات و روزه فرض شد و حكم حلال و حرام پيدا آمد؛ پيامبر صلى الله عليه و آله خواست تا از وقت هاى نماز، نشانى پيدا كند تا مردم بدان جمع شوند و با صحابه در اين باب مشورت كرد.
جمعى گفتند: ((بوق زنند.)) و بعضى گفتند: ((ناقوس زنند.))
پس رسول الله صلى الله عليه و آله فرمود كه : ((اين علامت يهود و نصارى است .))
جبرئيل آمد و تعليم كرد. بعد از آن ، به بلال فرمود: تا بانگ نماز به گفت ؛ چه آواز او خوش تر بود.(71)
76- پيامبر براى پيرزن نماز ميت خواند.
پيرزن فقير و بينوايى مسجدى را كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله در آنجا نماز مى خواند، جارو مى كشيد، اين پيرزن معمولا در يكى از گوشه هاى محوطه مسجد مى خوابيد و خوراك او را كسانى كه براى نماز جماعت مى آمدند، تهيه مى كردند. روزى پيغمبر صلى الله عليه و آله وارد مسجد شد و زن جاروكش را نديد. پرسيد: ((كجا رفته است ؟))
جواب دادند: ((اين زن ، شب گذشته مرده و او را دفن كرده اند.
تصور نمى كرديم كه اين ارزش آن را داشته باشد كه خبر مرگش را به شما بدهيم .)) پيامبر صلى الله عليه و آله از شنيدن اين خبر ناراحت شدند و آنها را توبيخ كردند، ايشان همراه جمعيت آمد و با همه همراهان روى قبر زن ايستاده و براى آمرزش اين پيرزن نماز ميت خواندند.(72)
77- از نافرمانى خدا شرم دارم
مردى را ديدند كه بر در مسجد ايستاده و نماز مى خواند، پرسيدند: چرا داخل مسجد نماز نمى خوانى ؟
گفت : شرم دارم كه داخل خانه ى خدا شوم حال آن كه معصيت و نافرمانى او را كرده ام (73) .
78- مناجات خمسه عشر در سجده (مرحوم ملامحمد برغانى)
مرحوم ملامحمد برغانى (رض) در حالى كه هنگام سحر در محراب عبادت مشغول خواندن مناجات ((خمس عشره )) در سجده بود به دست فرقه بابيه به شهادت رسيد. مكرر ديده مى شد كه اين شهيد بزرگوار در فصل زمستان ، در حالى كه به شدت برف مى باريد به پشت بام مسجد مى رفت و مشغول تضرع و مناجات مى شد و با حالت ايستاده دست ها را به سوى آسمان بلند مى كرد، تا اين كه برف ، سراسر قامت مباركش را سفيد پوش مى كرد(74) .
79- نماز شب از سن تكليف (علامه مطهرى)
در شرح حال علامه مطهرى نوشته اند: او هميشه با وضو بود و به اين كار توصيه مى كرد، نسبت به انجام فرايض فرزندان خود را نظارت دقيق داشت ، بعد از نماز مغرب و عشا سجده هاى طولانى به جا مى آورد و از سن تكليف به بعد، هيچ گاه نماز شبش ترك نشد(75) .
80- مسجد سهله (شيخ آقا بزرگ)
علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى (رح) شب چهارشنبه هر هفته ، پياده از نجف به مسجد سهله در 10 كيلومترى نجف مى رفت و در آن جا به نماز و دعا و عبادت مى پرداخت . اين كار وى تامدتى پس از رسيدن به سن 80 سالگى همواره ادامه داشت (76) .
81- سر ركوع و سجدتين
بزرگى گويد: ركوع دعوى بندگى است و سجده تين ، دوگواه است بر آن (77) .
82- نماز شب علامه مطهرى از زبان (مقام معظم رهبرى)
رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آيت الله خامنه اى درباره شهيد مطهرى (رح) فرمود: اين مرد نيمه شب تهجد با آه و ناله داشت . يعنى نماز شب مى خواند و گريه مى كرد به طورى كه صداى گريه و مناجات او افراد را از خواب بيدار مى كرد... يك شب ايشان منزل ما بودند. البته اول ملتفت نشده بودند صداى كيست ، اما بعد فهميدند كه صداى آقاى مطهرى است . بله ايشان نصف شب نماز شب مى خواند همراه با گريه ، باصدايى كه از آن اتاق مى شد آن را شنيد(78) .
83- راه طولانى ، زاد و توشه اندك (ابن قاسم عاملى)
ابن قاسم عاملى نقل مى كند كه : يكى از علماى صالح هنگامى كه ثلثى از شب مى گذاشت به همسر خود مى گفت :
بر خيز تا با هم راه بپيماييم ، چه آن كه كاروان رفت و راه طولانى و زاد و توشه ى ما اندك است .(79)
84- همه مقامات دينى از شب خيزى هاست (ملاحسينقلى همدانى)
عارف ربانى مرحوم ملاحسينقلى همدانى (رض) مى فرمود:
كسانى كه در مقامات دين به جايى رسيده اند، همه از شب خيزها بوده اند، از غير آن ها ديده نشده است (80) .
85- سجده هاى طولانى (على بن مهزيار)
درباره ((على بن مهزيار)) نقل شده است كه : چون آفتاب طلوع مى كرد به سجده مى رفت و سر بر نمى داشت تا براى هزار نفر از برادران خود دعا مى كرد مثل آن چه براى خود دعا مى كرد و پيشانى او از بسيارى سجده مانند زانوى شتر پينه بسته بود(81) .
86- الهى ! (علامه حسن زاده)
الهى ! از سجده كردن شرمسارم و از سر از سجده برداشتن شرمسارتر(82) .
87- نماز حضرت آيت الله العظمى اراكى (رح)
مرحوم آيت الله العظمى اراكى (رح) تقيد خاصى به اقامه نماز جماعت داشت و با آن كه سن زيادى داشت در مدرسه فيضيه قم نماز جماعت را برگزار مى كرد، نماز ايشان به قدرى طول مى كشيد كه حتى طلاب جوان طاقت نمى آوردند.
وقتى از حضرتش خواسته شد براى رعايت حال مامومين نمازشان را مختصر و در حدى كه ضيعف ترين مامومين بر آن طاقت مى آورند اقامه كنند، با تواضع خاصى مى فرمودند: (من در بين اين مردم از خودم ضعيف تر سراغ ندارم كه نماز را در حد او مختصر كنم (83) .
88- علت مد در الله (مرحوم سيد محمد باقر شفقتى)
حجت الاسلام سيد محمد باقر شفقتى (رح) وقت گفتن تكبيره الاحرام نماز كلمه مباركه (الله ) را (مد) مى داد، شاگردانش از او پرسيدند: در (الله) كه جاى مد نيست ، چرا شما آن را مد مى دهيد؟
پاسخ داد: زمانى كه به جمله مباركه (الله اكبر) تكلم مى كنم از حالت اختيار بيرون مى روم و اين مد دادن اختيارى نيست (84) .
89- مثل نماز از زبان رسول الله (ص)
مثل نماز مثل خيمه است ، اگر ستون خيمه بر پا باشد طناب ها و ميخ ‌ها و پوشش خيمه نيز سودمند است و آن گاه كه ستون خيمه بشكند ميخ و طناب و پوشش خيمه سودى نخواهد داشت .(85)
90- سوره فاتحه (علامه حسن زاده آملى)
حضرت علامه حسن زاده آملى مى فرمايد: در عالم رويا به اين محروم گفتند: هر چه خواهى از سوره (فاتحه) بخواه .(86)
91- هديه نماز (مرحوم ميرزا جواد آقا تهرانى)
آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى (ره) در وصيت نامه شان توصيه فرموده بودند: (كه هركس خواست براى من هديه اى بفرستد، نماز هديه كند(87))
92- وضوى (ميرزا جواد آقا تهرانى)
يكى از فرزندان آيت الله ميرزا جوادآقا تهرانى درباره ايشان مى گويد: در موقع وضو گرفتن ، با آب يك قورى معمولى دوبار و گاهى سه بار وضو مى گرفتند و از اسراف جدا پرهيز داشتند و آب وضويشان هم در ظرفى جمع مى شد و مى فرمودند: آن را در باغچه خانه بريزيد(88) .
93- نماز (ميرزا آقا جواد تهرانى)
يكى از شاگردان ميرزا جواد آقا تهرانى مى گويد:
براى ديدار حضرت آيت الله العظمى اراكى (رح) به محضر ايشان رفته بودم ، صحبت از ميرزا جواد آقا شد، آيت الله اراكى فرمودند:
((براى آقاى ميرزا در نماز خلع روح حاصل مى شد(89) .))
94- تاخير نماز اول وقت و جريمه شخصى (شهيد ثانى)
شهيد ثانى (رح) مى گويد: يكى از بزرگان ، نماز مغرب را از اول وقتش تاخير انداخت تا اين كه دو ستاره در آسمان ظاهر شد. دو برده در راه خدا آزاد كرد تا كفاره تاخير نماز اول وقت فضيلتش باشد(90) .
95- سفارشات حضرت آيت الله نمازى شاهرودى براى تشرف امام عصر (عج)
حضرت آيت الله نمازى شاهرودى پس از نقل تشرفاتشان فرموده بود: ((من فهميده ام كه براى توفيق و رسيدن به خيرات و مبرات و سعادت ها چند چيز خيلى با اهميت است :
اول : محبت اهل بيت (عليه السلام). هر قدر مى توانيد محبت به خاندان عصمت و طهارت ، محمد و آل محمد، اولاد و ذرارى آن ها را در دلتان بيشتر كنيد. هر خدمتى كه از دستتان بر مى آيد براى ذرارى زهرا سلام الله عليها انجام دهيد، محبت به اهل بيت (عليه السلام) را در قلب خود ممارست و مداومت كنيد.
دوم : قرآن خواندن ، هر روز مقدارى بخوانيد، به هر اندازه كه مى توانيد قرآن بخوانيد.
سوم : نماز جماعت ، را هرگز ترك نكنيد، درباره امام جماعت تحقيق كنيد، هر جايى كه نماز جماعت بر پا مى شود و امام جماعت مورد اعتماد است : شركت كنيد. نماز جماعت خيلى خيلى مفيد است ، چه خودتان امام جماعت باشيد و چه ماموم .
چهارم : نماز شب را ترك نكنيد، از خدا بخواهيد كه به شما توفيق خواندن نماز شب را عطا كند، نماز شب آثار عجيبى دارد(91) .))
96- انگشتر در دست چپ كراهت دارد (شيخ رجبعلى خياط)
عارف ربانى حاج شيخ رجب على خياط در برابر درخواست هاى مكرر ياران جهت تشرف به محضر مقدس حضرت ولى عصر (عج) سفارش هاى خاصى فرموده است كه از جمله مى توان به مورد زير اشاره كرد:
شبى يك صد بار آيه كريمه رب ادخلنى مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق و اجعل لى من لدنك سلطانا نصيرا در چهل شب قرائت شود.
يكى از كسانى كه اين سفارش را دريافت كرده و بر آن مداومت نموده است ، پس از چهل روز نزد شيخ مى آيد و مى گويد موفق به زيارت حضرت نشده است . شيخ مى فرمايد: هنگامى كه در مسجد نماز مى خوانديد آقاى سيدى به شما فرمود: ((انگشتر در دست چپ كراهت دارد)).
و شما عرض كردى ((كل مكروه جائز)) ايشان امام زمان (عج) بودند(92) .
97- گريه از فراق يار و بيم صحراى محشر (ميزار حبيب الله رشتى)
شب هاى نجف ، مناجات دلداگان بسيارى را در خاطر دارد.
ميرزا حبيب الله رشتى ، شب ها به ضيافت نور مى رفت ؛ از خوف خدا چنان مى گريست كه در و ديوار خانه محقرش ، صداى سوزناك گريه اش را مى شنيد؛ گريه از فراق يار و بيم صحراى محشر. او كه راه پيماى بلنداى قله عرفان بود، انجام مستحبات را از سال هاى جوانى پيش گرفته و هماره اهتمامى وصف ناپذير در انجام آن داشت (93) .
98- مدام در عبادت (ميرزا حبيب الله رشتى)
نوشته اند: ((ميرزا حبيب الله رشتى (رح) مدام در عبادت بود. بسيار نماز مى خواند و بسيار روزه مى گرفت . حتى در مسافرت نيز از عبادت خود نمى كاست . او در تمام ساعات حتى هنگام خروج از منزل براى تدريس ، يا زيارت بارگاه معصومين (عليه السلام)، سواره و پياده ، نماز نافله مى خواند و تسبيح مى گفت و قرآن تلاوت مى كرد و هميشه وضو داشت (94) .
شيوه حل مشكلات علمى (بوعلى سينا)
هر گاه ((بوعلى سينا)) در مسائل علمى به مشكلى بر مى خورد، وضو مى گرفت و به مسجد مى رفت و نماز مى خواند و از خدا مى خواست كه آن مساله مشكل را براى او آسان گرداند(95) .
جشن تكليف (سيد بن طاووس)
مردم ، گروه گروه به طرف منزل (سيد بن طاووس) مى رفتند، كوچه ها شلوغ بود و شاگردان سيد نمى دانستند كه اين جشن ، به چه مناسبتى برگزار مى شود. هر كدام در ذهن خود گمانى مى داشت ، اما از آن مطمئن نبود؛ يكى مى گفت لابد ((عيد)) است و ما نمى دانيم آن ديگرى مناسبت ديگرى را حدس مى زد. اما همگى سيد را خوب مى شناختند و مى دانستند كه حتما آن جشن مناسبتى دارد. منزل سيد از جمعيت موج مى زد، ذكر صلوات و قرائت شعر در مدح ائمه (عليه السلام) فضاى خانه را پر كرده بود و در اين ميان تنها سيد بود كه مى دانست آن جشن براى چيست ؟
سكوت سيد طاقت شاگردان را طاق كرده بود، سرانجام يكى از آنان پرسيد: اگر مناسبت جشن را بدانيم ، بيشتر خوشحال خواهيم شد.
تبسم شيرينى بر چهره سيد نقش بست و گفت :
امروز يكى از بهترين روزهاى عمر من است . چندين سال پيش ، در چنين روزى من به سن تكليف رسيدم و لياقت آن را پيدا كردم كه مورد خطاب خداوند رحمان باشم و به اداى تكليف الهى بپردازم ، از اين جهت ، من هر سال اين روز را جشن مى گيرم (96) .
101- نمازت را بخوان (لطيفه)
گويند: در جلسه اى ، يكى از شعراى معاصر را تكليف كردند تا شعرى بخواند. شاعر نيز به رسم معمول شعرا، تاملى كرد و گفت : نمى دانم چه بخوانم كه تا به حال آن را نخوانده باشم .
ظريفى گفت : نمازت را بخوان (97) .
102- از ترس ريا در منزل شيخ بهايى نماز نخواندم (عبدالله شوشترى)
روزى مولا (عبدالله شوشترى) براى ديدن شيخ بهايى به منزل او آمد ساعتى نشست تا اذان گفتند و موقع نماز شد. شيخ بهايى از مولا درخواست كرد كه نماز را همين جا بخوانيد تا ما هم با شما نماز خوانده و به فيض جماعت نايل شويم ، مولا عبدالله مقدارى فكر كرد و بعد از آن پاسخى نگفت و به منزل خود بازگشت . بعضى از دوستان راجع به اين جريان سوال كردند كه شما با اهتمام و اهميتى كه به نماز اول وقت مى دهيد پس چرا در منزل شيخ ، نماز نخوانديد؟
او گفت : هر چه فكر كردم ديدم در صورتى كه مثل شيخ بهايى پشت سر من نماز بخواند در نفسم يك تغييرى حاصل مى شود، اين بود كه از ترس ريا در منزل او، نماز نخواندم (98) .
103- تعطيل شدن حوزه ى درس امام صادق (عليه السلام) هنگام نماز
امام صادق (عليه السلام) به يكى از شاگردان خويش به نام (مفضل بن عمر)، توحيد تدريس مى كردند. مدت اين درس ، در هفته چهار روز و ساعت درس از صبح تا نيم روز بود. امام (عليه السلام) هر روز چون وقت نماز فرا مى رسيد، درس را قطع مى كردند و براى نماز بر مى خاستند.(99)
104- خشوع قلب و اندام (حضرت على (عليه السلام)
على (عليه السلام) مى گويد: ((پيامبر صلى الله عليه و آله مردى را ديد كه در نماز، با محاسن خود بازى مى كند، فرمود اگر قلب خاشع مى بود، اعضا و اندام او نيز چنين بودند(100) .
105- راز دار خلوت نشين
توصيه عبادى و اخلاقى حضرت آيت الله شيخ ابوالقاسم رحمانى مازندرانى
حضرت آيت الله رحمانى تمامى توفيقات را در خواندن نماز اول وقت و تعقيبات آن ، مخصوصا نوافل مى دانست و تهجد و شب زنده دارى در نزد او داراى جايگاهى ويژه بود به طورى از سن 12 سالگى نماز شبش ترك نمى شد. خوشا به حال اين ستاره ى پر نور شبهاى تار ظلمانى كه مصداق كامل آيه هاى 18 و 17 ذاريات مى باشد.
كانوا قليلا من الليل ما يهجعون O و بالاسحارهم يستغفرون
شب ها اندك مى خفتند و سحرگاهان آمرزش مى خواستند.
از فرزندش آقاى احمد رحمانى درباره ى روح عبادى اين مرد الهى سوال شد. ايشان كتابچه ى دعاى پدرشان را كه به يادگار مانده بود، آوردند.
در صفحه اول كتاب دعا با دست خط معظم له يك دستور عمل درباره كيفيت زيارت عاشورا نوشته شده بود كه فرمود:
بايد زيارت عاشورا زير آسمان در فضاى باز خوانده شود و قبل از زيارت تاكيد فراوان داشت كه اول زيارت امين الله حضرت امير (عليه السلام) خوانده شود و اين زيارت احسن است . بعد صد مرتبه تكبير (يعنى الله اكبر) گفته شود و بعد از آن زيارت عاشورا معروفه را با همان صد لعن و صد سلام و دو ركعت نماز و در پايان دعاى صفوان (دعاى علقمه) خوانده شود.
از جمله خصوصيات بارز اين مرد پارسا و الهى ؛ علاقه مندى شديد ايشان به خاندان عصمت و طهارت بود به طورى كه در اغلب اعياد مذهبى و وفيات مجالس ذكر توسل در منزل بر پا مى نمود و روحانيون و دوستان به خواندن مرثيه يا مصيبت و مقتل مبادرت مى كردند.(101)
106- شيعه شدن زن انگليسى به بركت نماز امام حسين (عليه السلام)
جناب حجت الاسلام اعتماديان نقل كردند كه روز عصر عاشورا جمعيتى حدود هزار نفر از كشورهاى گوناگون سينه زنان به سوى مجمع اسلامى حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى (در انگليس) حركت مى كنند. عزادارى و نحوه گريستن آن ها مورد توجه بسيارى از مردم انگليس و ساير توريست ها مى شود.
يك سال به آن كشور جهت تبليغ رفتم . پس از حضور در ميان جمع عزاداران و گذشتن از ميان خيابان ها، وقتى با آنان وارد مجمع شديم ناگهان خبر آوردند خانمى انگليسى با وضع ظاهرى نامناسب به اصرار هرچه تمام تر خواستار ملاقات با مسئول مجمع جناب حجت الاسلام عالمى است . پس از قدرى شور و مشورت به ناچار به اتفاق ايشان به نزد آن زن رفتيم . او در حالى كه برو شورى كه شما به هنگام عزادارى در خيابان پخش ‍ كرديد، نوشته ايد، امام حسين (عليه السلام) در روز عاشورا نماز گذارد، من نيز مى خواهم نماز بخوانم ! من از فساد و تباهى اين جا خسته شده ام و احساس مى كنم مطلوب من در نماز خواندن است . پس لطف كنيد نماز خواندن را همان طور كه امام حسين (عليه السلام) روز عاشورا نماز گذارد، به من ياد دهيد تا بخوانم . با تعجب و حيرت به او گفتم .
نماز خواندن براى شما مقدور نيست ! زيرا نماز داراى شرايط خاصى است كه هر كس با هر عقيده اى نمى تواند آن را به جا آورد.
او معترضانه گفت : مگر خداى من با خداى امام حسين (عليه السلام) تفاوت دارد كه من نمى توانم نماز او را بخوانم ؟
به او گفتيم : امام حسين (عليه السلام) امام شيعيان بود، تو بايد مسلمان و شيعه شوى ، تا بتوانى چنين نمازى بخوانى و لازمه نماز خواندن ، حجاب دار شدن است .
او بلافاصله لباس را طلبيد و همان هنگام كه عصر روز عاشورا بود به بركت نمازگزاردن امام حسين (عليه السلام) به مذهب شيعه گرويد، آن گاه به تلقين ما همان جا نماز را خواند و بالاخره يكى از زنان صالح آن كشور شد و گاه و بى گاه براى پرسش از مسائل شرعى در آن مجمع حاضر مى شد(102) .
107- نتيجه روضه خواندن (آيت الله مرعشى نجفى)
حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى محمود مرعشى نجفى فرزند مرحوم حضرت آيت الله مرعشى نجفى (رح) نقل كردند كه يك روز به والد مرحوم عرض كردم : يكى از خاطرات زندگى خود را برايم تعريف كنيد فرمود: در زمان سابق كه قم به اين صورت وسعت نداشت و وسيله نقليه هم مثل امروز نبود، يك شب مرا به مجلس عقد دعوت كردند. پس از انجام عقد كه در محله (چوب شور) بود من تنها به سوى منزل مى آمدم در حالى كه كوچه ها پر برف و خلوت بود ناگهان در سر يك كوچه مردى كه مست بود راه را بر من بست و گفت :
سيد بايد يك روضه در اين مكان برايم بخوانى ! من گفتم : روضه را بايد روى صندلى خواند اين جا كه صندلى نيست يك مرتبه خم شد و گفت : اين هم صندلى ، بنشين روضه را بخوان و بهانه نياور! من ناچار روى پشت او نشسته روضه اى خواندم . سپس گفت : من بايد تو را به منزلت برسانم ، همراه من تا درب منزل آمد، آن وقت مرا شناخت . پس از آن توبه كرده و از كارهاى نامشروع دست كشيد و يك نفر مومن متعبد و متقى شد به طورى كه دائما در صف اول نماز جماعت حاضر مى شد.
اين از بركت (سفينه النجاه) حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) بود. از بعضى دوستان كه آن مرد را مى شناختند شنيدم كه او را آقاى شتردار مى گفتند(103))
108- اهميت نماز عصر (رسول الله (صلى الله عليه و آله))
زمان رسول الله صلى الله عليه و آله بود، زنى در غياب شوهرش زنا كرد، ولى پس از اين عمل زشت ، پشيمان شده ، سخت ناراحت شد، در حالى كه بسيار پريشان بود، در يكى از كوچه هاى مدينه مى گذشت و فرياد مى زد: (مرا به رسول خدا صلى الله عليه و آله راهنمايى كنيد) پيامبر صلى الله عليه و آله او را ديد، و از او پرسيد:
(چرا پريشان هستى و فرياد مى زنى ؟!)
او عرض كرد: در غيات شوهرم ، زنا كرده ام ، پس از مدتى داراى فرزند شدم ، پس از تولد، او را در ميان سركه داخل خمره گذاردم و سپس آن سركه را فروختم (سه گناه بزرگ مرتكب شده ام : 1 زناكرده ام 2 - كودك را كشته ام 3- سركه آن چنانى را فروخته ام (آيا توبه ام پذيرفته است ؟!.
پيامبر (ص) فرمود: زنا كردى بايد سنگسار شوى (104) مرتكب قتل كودك شده اى كه كيفرش ، دوزخ است ، سركه آن چنانى را فروخته اى و در نتيجه ، گناه بزرگى كرده اى ، ((ولى گمانم آن است كه نماز عصر را ترك كرده اى (105) و به خاطر ترك نماز عصر و سهل انگارى در نماز، آن گونه منحرف شده اى كه به چنين گناه بزرگى آلوده شده اى (106) .
109- معنى صحيح ((الله اكبر)) (امام جعفر صادق (عليه السلام)
معمولا وقتى از افراد سوال مى شود معنى ((الله اكبر)) چيست ؟ در پاسخ گويند يعنى ((خدا از همه چيز بزرگ تر است .))
ولى اين معنى غلط است اينك به داستان زير توجه كنيد:
جميع بن عمير گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام) بودم ، آن حضرت از من پرسيد جمله (الله اكبر) يعنى چه ؟
عرض كردم : يعنى ((خدا بر همه بزرگ تر است .))
فرمود: مطابق اين معنى ، خدا را چيزى تصور كردى و سپس مقايسه با ساير چيزها نمودى ، و او را بزرگتر از آن چيزها تصور نموده اى (اين تشبيه است .)
عرض كردم ((پس معنى الله اكبر چيست ؟
فرمود: معنايش اين است كه : الله اكبر ان يوصف :
يعنى (خداوند بزرگ تر از آن است كه توصيف گردد))
به عبارت روشن تر ذات پاك خدا را محدود نكن به اين كه : او در طرفى و ساير مخلوقات را در طرف ديگر قرار دهى ، و بگويى او از همه بزرگ تر است ، در نتيجه مرتكب تشبيه گردى (107) .
110- چهار نمازگزار عيبجو (لطيفه)
چهار نفر براى نماز به مسجد رفتند، و مشغول نماز شدند، در اين هنگام موذن مسجد، وارد مسجد شد، يكى از آن ها در نماز به او گفت :
اى موذن آيا وقت شده بود كه اذان گفتى ؟
دومى گفت :
آهاى ! در نماز سخن گفتى و نمازت باطل شد.
سومى به دومى گفت :
طعنه مزن ، خودت نيز در نماز سخن گفتى و نمازت باطل شد.
چهارمى گفت :
شكر خدا كه من در نماز، حرف نزدم .
آن چهارم گفت الحمدلله كه من   در نيفتادم به چه ، چون آن سه تن
نماز هر چهار نفر به اين ترتيب باطل شد.
پس اى برادر، غافل مباش ! كه عيب گوئى ، چه بسا موجب گمراهى خود انسان مى شود، و عيب جوها بيشتر در راه گم مى افتند:
پس نماز هر چهاران شد تباه   عيب گويان ، بيشتر گم كرده راه (108)
111- دين بى خير (رسول اكرم (صلى الله عليه و آله))
سال نهم هجرت رسول الله صلى الله عليه و آله در مدينه بود، مردم ، گروه گروه به مدينه آمده و در محضر آن حضرت ، مسلمان مى شدند، از جمله گروهى از طائفه ثقيف (ساكن طائف) آمدند، پس از گفتگو، پيامبر صلى الله عليه و آله به آن ها فرمود:
((يكى از دستورات اسلام نماز است )) نماز بخوانيد، آن ها گفتند ما خم نمى شويم زيرا اين كار براى ما يك نوع ننگ و عار است .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: لاخير فى دين ليس فيه ركوع و لاسجود
((دينى كه در آن ركوع و سجده نباشد، خيرى در آن نيست ))
به نقل بعضى از مفسران : آيه 48 سوره مرسلات در رد پيشنهاد آن ها با اين تعبير نازل شد: و اذا قيل لهم اركعوا لايركعون
((و چون به آن ها گويند ركوع كنيد، ركوع نكنند(109) .))
112- معنى سبحان الله (حضرت على (عليه السلام))
شخصى از عمربن خطاب پرسيد: تفسير كلمه ((سبحان الله )) چيست ؟
عمر گفت : در اين باغ (اشاره به باغى كه در آن جا بود) مردى هست كه وقتى سوال كنى ، پاسخ مى دهد، و وقتى سكوت كنى ، آغاز به سخن (در راه آموزش) مى نمايد، آن شخص ، به باغ رفت و ديد حضرت على (عليه السلام) در باغ مشغول كار است ، به حضورش رفت و عرض كرد: (معنى سبحان الله) چيست ؟
على (عليه السلام) فرمود: سبحان الله ، تعظيم مقام بلند و با عظمت خدا است ، و منزه دانستن خدا است از آن چه كه مشركان مى پندارند، و وقتى كه بنده اى اين كلمه را مى گويد، همه فرشتگان بر او درود مى فرستند(110) .
113- امام حسين (عليه السلام) و مناجات
شخصى از امام سجاد (عليه السلام) پرسيد: چرا پدر تو امام حسين (عليه السلام) فرزندان اندك داشت ؟ امام سجاد (عليه السلام) فرمود: همين قدر كه داشت ، تعجب آور بود، زيرا پدرم در هر شبانه روزى هزار ركعت نماز مى گذارد، بنابر اين ، كى براى آميزش با زنان ، فراغت مى يافت ؟!
و در شب عاشورا حسين (عليه السلام) و يارانش تا صبح مناجات و ناله مى كردند، و زمزمه ناله آن ها هم چون آواى بال زنبور عسل ، شنيده مى شد، جمعى در ركوع و جمعى در سجده ، و گروهى ايستاده و بعضى نشسته مشغول عبادت بودند. و در آن شب سى و دو نفر از سپاه عمر سعد كه گذارشان به خيمه هاى حسين (عليه السلام) افتاد، به آن حضرت پيوستند(111) و از مناجات امام حسين (عليه السلام) در لحظات آخر عمراست :
((بر تقدير تو صبر مى كنم اى پروردگار من ، معبودى جز تو نيست اى پناه پناه آورندگان (112) ))
114- سه مسلمان در همه دنيا (عفيف كندى)
عفيف كندى نقل مى كند، در دوران جاهليت (در آغاز بعثت) براى خريدن لباس و عطر براى خانواده ام به مكه مسافرت كردم ، و با عباس بن عبدالمطلب (عموى پيامبر (صلى الله عليه و آله)) كه فروشنده كالاها و لوازم زندگى بود، ملاقات كردم و در نزد او بودم و به كعبه نگاه مى كردم ، در حالى كه خورشيد به وسط آسمان رسيده و ظهر بود (و هوا بسيار گرم بود) ناگهان ديدم جوانى آمد و به آسمان نگاه كرد و سپس روبروى كعبه ايستاد (و مشغول نماز شد) چند لحظه بعد ديدم نوجوانى آمد و در طرف راست او ايستاد، و سپس چند لحظه نگذشت كه بانوئى را ديدم آمد و پشت سر آن دو نفر به نماز ايستاد، ديدم آن جوان به ركوع و سپس به سجده رفت ، و آن نوجوان و زن نيز ركوع و سجده به جا آوردند.
به عباس گفتم : ((موضوع بزرگ و عجيبى مى بينم ))
گفت : آرى ، امر عظيمى است ، آيا مى دانى اين جوان و آن نوجوان ، و آن زن كيستند؟ گفتم : نه .
گفت : ((آن جوان محمد بن عبدالله (صلى الله عليه و آله) است ، و اين نوجوان ، على (عليه السلام) است و آن زن خديجه مى باشد، و پسر برادرم (محمد - صلى الله عليه و آله) مى گويد:
خداوند خالق ، به اين دين و روش فرمان داده است ، سوگند به خدا در همه روى زمين غير از اين سه نفر در اين دين (اسلام) نيافته ام (113) .
115- قضاى سى سال نماز (يكى از اهل مسجد)
شخصى اهل مسجد و نماز بود، نماز جماعتش ترك نمى شد، به قدرى مقيد بود كه زودتر از ديگران به مسجد مى آمد و در صف اول جماعت قرار مى گرفت و آخرين نفرى بود كه از مسجد بيرون مى رفت ، روشن است كه چنين انسانى ، بايد فردى خدا ترس و متدين باشد، يكى از روزها امورى باعث شد كه اندكى دير به مسجد رسيد، ديد در صف اول نماز جماعت جا نيست مجبور شد در صف آخر قرار بگيرد، ولى پيش خود خجالت مى كشيد و آثار شرمندگى از چهره اش پديدار شد، با خود مى گفت چرا در صف آخر قرار گرفتم ...
ناگهان به خود آمد كه اين چه فكر باطلى است كه بر من چهره شده است ؟ اگر خلوص باشد كه روح عبادت است ، صف اول و آخر ندارد، به خود گفت : عجب ! معلوم مى شود سى سال نماز تو آلوده ى به ريا بوده ، و گرنه نمى بايست صف آخر، شائبه اى در دل تو ايجاد كند.
اين فكر، نورى در قلبش به وجود آورد، كه بايد چاره جوئى كرد، و تادير نشده غول ريا را از كشور تن بيرون نمود، به سوى خدا پناه برد، و از شر شيطان به پناه الهى رفت ، با صبر و حوصله ، توبه حقيقى كرد و خود را اصلاح نمود، و تصميم گرفت كه تمام نمازهاى سى ساله اش را قضا كند، زيرا دريافت كه در صف اول بوده ، و در آن ها شائبه ريا وجود داشته ، آرى از خواب غفلت بيدار گشت و با همتى قوى روح و روان خود را با آب توبه حقيقى شستشو داد و نمازهاى سى ساله اش را قضا نمود(114) .