انسان شناسى جلد پنجم

جلال الدين فارسى

- پى‏نوشت‏ها -


1) يس ، 70
2) طه ، 47-46
3) بقره ، آية الكرسى
4) تعونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان
5) والصابرين فى الباءساء والضراء و حين الباءس . كسانى كه در شرايط تنگدستى و بيمارى (آثار عوامل مخل محيط طبيعى و اجتماعى و بين المللى ) و شرايط جنگ (گزندهاى همان عوامل ) مقاومت مى ورزند.
6)طه ، 8-1
7) اعراف ، 180
8) اسراء، 110 - 111
9) قصص ، 5 - 6
10) حج ، 41
11) فجر، 27 - 30
12) طه ، 73
13) همان ، 131
14) قصص ، 80
15) حج ، 77
16) شورى ، 36
17)مائده ، 48
18) انبياء، 73
19) مومنون ، 61
20) فاطر، 10
21) بينه ، 7
22) مفردات ، راغب اصفهانى
23) انفال ، 55
24) همان ، 22
25) هود، 114 - فاولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات فرقان ، 70
26) جاثيه ، 21
27) بقره ، 215
28) بقره ، 184
29) همان ، 272
30) همان ، 110
31) آل عمران ، 30
32) زلزال ، 6 - 7
33) ابراهيم ، 3
34) نحل ، 107
35) آل عمران ، 14
36) سوره انسان ، 5 - 10
37) يس ، 12
38) نهج البلاغه
39) نهج البلاغه ، شرح محمد عبده ، ج 1، ص 437 - 439
40) همان ، ص 167 - 168
41) ظاهرا اشاره راغب به پيامبر گرامى ما باشد
42) مفردات ، ص 163
43) پيامبرى و حكومت ، چاپ 1363، ص 37 - 59
44) واقدى - متوفاى 207 هجرى - المغازى ، ج 2، ص 571 - 569. پيامبرى و حكومت ، ص 56 - 54
45) پيامبرى و حكومت ، ص 57. شيخ طبرسى - مفسر شيعى قرن ششم - همين شان نزول را از امام محمد باقر عليه السلام و از مجاهد و حسن بصرى مى آورد: ج 5، ص 183. و زمخشرى (467 - 538) در كشاف ، ج 1، ص 550.
46) نساء، 97 - 100
47) سيره ابن اسحاق ، ج 2، ص 210 - 209 - پيامبرى و حكومت ، ص 38 - 37
48) واقدى ، المغازى ، ج 2، ص 798-797. او مانند ديگر مورخان قديم اين واقع را پيش از لشكركشى يه مكه يعنى از حوادث فتح مكه نوشته اند. اما ترتيب نزول اين سوره پيش از سوره فتح و تتمه سوره نساء (رك : پيامبرى و انقلاب ، ص 25 - 21)، و نزول بخش دوم و اخير سوره ممتحنه كه بلافاصله پس از حديبيه است دلائلى هستند براين كه اين واقعه پيش از لشكركشى به حديبيه كه در واقع اولين لشكركشى به مكه باشد - رخ داده است و صدر سوره ممتحنه هم مربوط به آن است . سيد محمد على در ترجمه قرآنش به زبان انگليسى مى نويسد: (صدر اين سوره در تاريخ ميان معاهده حديبيه و فتح مكه و در حدود سال هفتم هجرى نازل شده است ). ص 1050. و دقيقتر آن است كه بگوييم در ذيحجه سال ششم هجرى نازل شده است . چون در ذيقعده از مدينه به حديبيه مى آيند و پس ‍ از پانزده تا بيست روز برمى گردند و در بازگشت شان صدر سوره فتح نازل مى شود. رك پيامبرى و حكومت صص 60- 102 - 103 - 104
49) جابر بن عبدالله انصارى كه يكى از شاهدان واقعه است مى گويد: در واقعه حديبيه ، پيامبر دست على را گرفت فرمود:... رك : مستدرك ، حاكم نيشابورى ، ج 3، ص 127، - تاريخ ابن كثير، ج 7، ص 358 - مسند، احمد بن حنبل ، كتاب مناقب - تاريخ بغداد، خطيب بغدادى ج 2، ص ‍ 377 و جلد 4، ص 348، و جلد 7، ص 173 و جلد 11، ص 204 - استيعاب ابن عبدالبر، متوفاى 463 جلد 2، ص 461، - تذكره ، ذهبى ، جلد 4، ص 28 - كفايه ، ابوعبدالله كنجى ، متوفاى 658، ص 102، 98،- جامع الصغير، سيوطى ، ج 1، 374 - رك : پيامبرى و حكومت ، ص 102
50) جابر بن عبدالله انصارى كه يكى از شاهدان واقعه است مى گويد: در واقعه حديبيه ، پيامبر دست على را گرفت فرمود:... رك : مستدرك ، حاكم نيشابورى ، ج 3، ص 127، - تاريخ ابن كثير، ج 7، ص 358 - مسند، احمد بن حنبل ، كتاب مناقب - تاريخ بغداد، خطيب بغدادى ج 2، ص ‍ 377 و جلد 4، ص 348، و جلد 7، ص 173 و جلد 11، ص 204 - استيعاب ابن عبدالبر، متوفاى 463 جلد 2، ص 461، - تذكره ، ذهبى ، جلد 4، ص 28 - كفايه ، ابوعبدالله كنجى ، متوفاى 658، ص 102، 98،- جامع الصغير، سيوطى ، ج 1، 374 - رك : پيامبرى و حكومت ، ص 102
51) همان . و منابع شيعى
52) محمد، 7
53) هر ياد آورى جز بمدد يادگيرى هاى گذشته رخ نميدهد. ان يادگيرى ، يادگيرى حقيقتى كه در اينجا بيان مى فرمايد منوط است به يادآورى هه دانسته ها و انديشه هاى خردمندانه پيشين .
54) سجده ، 4 - 5
55) بقره ، 257 - 256
56) انبياء، 26 - 29
57) مومن ، 19
58) مدثر، 50
59) هود، 114 - 115
60) سيره ابن اسحاق - متولد حدود 152 هجرى - ج 1، ص 367 - پيامبرى و انقلاب ، ص 197
61) سيره ابن اسحاق ، ج 2، ص 8 - پيامبرى و انقلاب ، ص 212
62) سيره ، ج 1، ص 315 و 320 - حركت ابوجهل در بحارالانوار، ج 18، ص 240 - مذاكره سران قريش ، در اسباب النزول واحدى - متوفاى 468 - ص 198 و 199
63) اسباب النزول ، ص 179
64) سيره ، ج 1، ص 282
65) همان ، ص 342 - 343
66) همان ، ج 2، ص 14
67) امتاع الاسماع ، مقريزى ، ص 26
68) پيامبرى و انقلاب ، 250 - 263
69) از ائمه عليهم السلام در معناى (ركون ) روايت شده است : مجمع البيان ، طبرسى ، ج 12، ص 229
70) فعل را جمع آوردم به اعتبار (و من معك ).
71) معانى نهى كردن در حديث شريف نبوى : من راى منكم المنكر فليغيره بيده فان لم يستطع فبلسانه فان لم يستطع فبقلبه و ذلك اضعف الايمان .
72) پايان سوره هود.
73) ابن ابى حاتم و ابوالشيخ دو محدث بزرگ اهل سنت از امام مجتبى عليه السلام روايت مى كنند. الدرالمنثور، سيوطى ، ج 3، ص 351
74) آيات 16 - 18
75) سجده ، آيه 13
76) هود، 119
77) اشاره به اين واقعيت كه درس وحيانى همان آب را ميماند كه يكى از آن پيامبر و حكيمى سترگ و ديگرى چارپا مى ماند يا بدتر از آن مى گردد بعلت نفرت و گريزش از آن : كانهم حمر مستنفرة فرت من قسورة
78) پايان سوره مباركه سجده
79) آيه 57
80) آيات 197 و 198
81) اعراف ، 60
82) آيات 20 - 25 سوره انعام
83) اسباب النزول ، واحدى نيشابورى - متوفاى 468 - ص 143، بنقل از كلبى - مناقب آل ابيطالب ، ابن شهر آشوب ، ج 1، ص 47 - بحار الانوار ج 18، ص 235
84) بتى كه قبيله دوس براى خويش ساخته و زمين اطرافش را قرق كرده است و نخ آبى كه از كوه مى آيد چشمه مانندى در كنارش تشكيل داده است .
85) سيره ابن اسحاق ، ج 2، ص 22 - 24
86) انعام ، 26 - 27
87) چند ماهى است مسلمان شده
88) اسباب النزول ، واحدى ، ص 146 - لباب النقول ، سيوطى ، ص ‍ 107 - پيامبرى و انقلاب ص 284 - 285
89) لسان العرب ، ابن منظور، ج 11، ص 53: بسل الرجل يبسل بسولا... و تبسل . تبسل لى فلان ، به اين معنى است كه او به نظرم بد منظر و ترسناك آمد. تبسل وجهه يعنى صورتش زشت و هولناك به نظر رسيد. شير درنده را به لحاظ زشتى منظره و ترسناك بودنش (باسل ) ناميده اند. (لبن باسل ) يعنى شير ترشيده و بد طعم . (خل باسل )سركه اى كه از بس مانده مزه اش تغيير كرده است . اين كه گفته شده : برايم ... و بسيل من قطامى ناقس . بياوريد. يعنى شراب كهنه مانده ترشيده اى برايم بياوريد.
90) اسباب النزول ، واحدى نيشابورى ، ص 147. تلفيقى است كه من كرده ام از دو روايت يكى از ابن عباس كه قاعدتا به مولاى متقيان - شاهد وحى - مى رسد و ديگرى از سعيد بن جبير- الدرالمنثور، سيوطى ، ج 3، ص 29
91) اسباب النزول ، ص 150 در تفسير آيه 112
92) انعام ، 112 - 123
93) سيره ابن اسحاق ، ج 2، ص 14 - 17
94) همان ، ص 63
95) همان ، ص 64
96) همان ، 70 - 72
97) همان ، ص 72
98) همان ، ص 75، عباده بن صامت مى گويد: من از كسانى كه در بيعت عقبه اول حضور داشتم و دوازده نفر بوديم ، با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بيعت كردم كه ... ولا نعصيه فى معروف ...
99) رك : پيامبرى و انقلاب ، ص 404 - 407. سيره ابن اسحاق ؛ ج 2، ص 77 - 80. با تفاوتهايى در بحار؛ ج 19، ص 10 - 11
100) ايات ، 213 - 220
101) مجالس ، شيخ مفيد، ص 20 - 21 ؛ روايتى است از زبان على شاهد رسالت . تبيان شيخ طوسى ، ج 8 ص 61 با اختصار در تفسير همين آيه
102) تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 28
103) بعدها شهيد و جعفر طيار، و پدر همسر زينب كبرى سلام الله عليها مى شود
104) اسدالغابه ، ابن اثير، ج 1 ص 87 - بحارالانوار، ج 18، ص 14
105) سيره ابن اسحاق ، ص 2 66 - 65
106) براى مثال : غريب القرآن ، حافظ ابوعبيد هروى - متوفاى 223 در مكه - رك : الغدير، ج 1، ص 239
107) رك : پيامبرى و انقلاب ، ص 9 - 25
108) رك : الغدير، ج 1، ص 226 - 239. ذيل (العذاب الواقع )
109) رك : تاريخ ايران قديم ، پيرنيا 223 - 222 - تاريخ ايران ، ژنرال سرپرسى سايكس 1 / 670 - 665
110) اسباب النزول ، واحدى متوفاى 468 هجرى - 232 - 231 - با اندك تفاوتى در الفاظ: تبيان ، شيخ طوسى متولد 385 و متوفاى 460، 8 / 205 - كشاف ، زمخشرى متوفاى 538 هجرى ، 3 / 214، با اين تفاوت لفظى ... مى گويند: شما و مسيحيان اهل كتاب (آسمانى ) هستيد و ما و ايرانيان (امى )هستيم هم مسلكان ما بر هم مسلكان شما پيروز شديندو ما هم بر شما پيروز خواهيم گشت ...
111) تبيان ، شيخ طوسى 8 / 205: (بضع ) از 3 تا 10 سال است .
112) كشاف ، زمخشرى 3 / 214
113) تحقيقى كه در نسبت با تحقيقات تاريخى رايج در جهان نسبت روانكاوى را دارد با روانشناسى
114) و قد خاب من دساها -... ولكنه اخلد الى الارض و اتبع هواه و كان امره فرطا
115) اولئك الذين ابسلوا بما كسبوا لهم شراب من حميم ... - و ذكر به ان تبسل نفس بما كسبت
116) فامه هاوية و ما ادراك ماهيه نار حاميه
117) قال ... خلقتنى من نار : اعراف ، 12 - والجنان خلقناه من قبل من نار السموم حجر، 17
118) نمل ، 90
119) مولف الميزان مى فرمايد: (از امثال آيه ى فقلنا يا آدم ان هذا عدو لك و لزوجك كه خداوند با كلمه (اين ) اشاره به شيطان مى كند فهميده مى شود كه خدا شيطان را به آدم و همسرش نشان داده بود و معرفيش كرده بود به شخص او و به عين او نه معرفى به وصف او. همچنين آيه يا آدم هل ادلك على شجرة الخلد... كه سخن شيطان است دلالت بر اين دارد كه شيطان در برابر آدم قرار داشته و مشهور بوده است . ج 1، ص 248
120) اسرا، 34
121) انعام ، 151
122) نور، 30 - 31
123) نساء، 140
124) بقره ، 34
125) تاريخ طبرى ، ج 2، ص 311
126) سيره ابن اسحاق ، ج 1، ص 257
127) فانى نذير لكم بين يدى عذاب شديد. بعدها در آيات 34 و 46 سبا بدين عبارت مى آيد: ان هو الا نذير لكم بين يدى عذاب شديد
128) به روايت مجاهد و سعيد بن جبير از ابن عباس . اسباب النزول ، واحدى ، 308 - انساب الاشراف ، بلاذرى ، ج 1، ص 121 - بحارالانوار، ج 18، ص 175 بنقل از مجمع البيان ، طبرسى ، ج 10، ص 559 - شرح سهيلى بر سيره ابن هشام ، ج 1، ص 376 - به روايت عكرمه از ابن عباس ‍ در طبقات ابن سعد، ج 1، ص 200 - انساب الاشراف ، ج 1، ص 120 - واقدى . ولى همه آن روات اين واقعه را به صدر سوره مدثر و اجراى سريع آن توسط پيامبر خدا بلكه اشتباها يا با سوء نيت به اجراى دستور (و انذر عشيرتك الاقربين ) (شعراء، آيه 214) نسبت داده اند و مورخان بى تحقيق كافى يكى از ديگرى اخذ و ثبت كرده اند. رك : پيامبرى و انقلاب ، ص ‍ 61 - 57
129) طبقات ، ابن سعد، ج 1، ص 201
130) حديث نبوى غدير و ثقلين را جابر بن عبدالله انصارى - متوفاى 73 يا 74 يا 78 در سن نود و چهار سالگى - روايت ميكند. براى ماخذ آن رك : الغدير، ج 1، ص 21 و بعد. و طرق روايى و تفاوتهاى اختصار و تفصيل و منابع تاريخى آن در جلد اول آن كتاب .
131) شورى ، 23 - 25
132) همان ، آيه 25
133) آل عمران ، 45 - نساء، 171. سيد رضى - متوفاى 406 - پس از تتبع در همه اقوال مى گويد: (محكم ترين نظر اين است كه (كلمه ) ناميدن عيسى به اين دليل است كه خدا به وسيله او هدايت مى كند مردم را همانطور كه با كلامش هدايتشان مى كند): حقايق التاويل ، ص 218
134) الميزان ، ج 35، ص 86
135) توبه ، 40
136) يس ، 12
137) مطففين ، 18 - 21
138) مطففين ، 7
139) عينا يشرب بها عبادالله
140) من كاس كان مزاجها كافورا
141) ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا. عينا يشرب بها عباد الله يفجرونها تفجيرا. يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شره مستطيرا و يطعمون الطعام ...
142) (حوض ) حديث غدير و حديث ثقلين
143) فاطر، 28
144) طه ، 44
145) بقره ، 2
146) حشر، 21، كه دلالت مى كند بر اين كه خشوع حالت باز شدن تمامى منافذ ادراكى و نهايت نفوذپذيرى براى حقائق حياتبخش و تعالى آفرين است . آيه 74 بقره در همين معنا است .
147) مجادله ، 11
148) نازعات ، 45
149) يس ، 11
150)بقره ، 150
151) ق ، 33
152) فرقان ، 73
153) اعراف ، 40
154) اعراف ، 96
155) اعراف ، 176
156) مجادله ، 29
157) نحل ، 97
158) تحريم ، 12 - انبيا، 91 -. هزار نكته باريكتر ز مو اينجاست كه روح خدا نه در مريم - فيها - كه در عمل صالح پاسدارى از شرمگاهش دميده مى شود و همان معناست كه (اليه سصعد ايكلم الطيب و العمل الصالح يروزه ) فرشتگان هم به تبع دميده شدن روح خدا در عمل صالح مريم يا هر انسان ديگرى بر آن عمل صالح مبتنى بر ايمان - من عمل صالحا من ذكر اوانثى و هر مومن فلنحيينه حياه طيبه - مسجده مى برند تا فرايش ببرند. همانچه از ما آگاهانه و ارادى سرزده ولى متعلق به نشات گرفته از سنت توحيدى ، ميزان ، قرآن ، شفيعان ، و شفيع برين و نهايى يعنى مبدا هستى نيز هست پس به همان سوى هستى كه جهان برين باشد مى رود. تقرب ، رشد معنورى يا ديندارى و حيانى - توحيدى يعنى همين راز بقاى ما پس از مرگ و فرو نهادن لايه طبيعى و خاكسپارى بدن در همين است .
159) احزاب ، 35
160) حجر، 29 - ص ، 72
161) بعضى از مفسران آنرا مانند آفرينش آدمى واقعه اى در قديم پنداشته اند.
162) دنباله آيه 12 تحريم
163) آل عمران ، 43 - مائده ، 110 - 109
164) تحريم ، 12 - 11
165) صافات ، 9 - 1
166) زمخشرى - متوفاى 528 - در كشاف مينويسد: خداى سبحان به گروهها يا به نفوس آن مردان كه در نماز جماعت يا جمعه صف مى بندند سوگند خورده است كه (طائفه ) و (نفس )چون مونث است (صافات ) و (زاجرات )و (تاليات ) بكار برده است . ج 4، ص ‍ 33. ساير مفسران لغت شناس هم اين نظر را دارند.
167) زمخشرى ، كه هم زمانا مقدم بر شيخ طبرسى - اعلى الله مقامه - است و هم از نظر لغت شناسى و ادبيات عرب ، مى گويد: ممكن است خدا به (خود)ها يا جانهاى علماى عاملى كه در حال نماز شب و ساير نمازها پاهايشان را (صاف )مى گذارند و به صفوف نماز گزاران به جماعت سوگند مى خورد، بعد به كسانى كه با مواعظ و نصايح ديگران را نهى كرده بر آنان نهيب ميزنند، بعد كسانى كه آيات خدا را تلاوت و شرايع او را تدريس ميكنند يا به (خود)ها و نفوس فرماندهان نظامى و سرداران مجاهدان راه خدا كه صفوف مجاهدان را منظم ميسازند و اسب را براى جهاد هى مى كنند (زجر)، و در عين اشتغال به اين كارها قرآن - يا هر كتاب آسمانى را تلاوت مى كنند. چنانكه اين معنى از على بن ابيطالب - رضى الله عنه - نقل شده است . همان ، ص 34 - 33. شيخ طبرسى هم از ابومسلم بن بحر (كه سيد رضى جامع نهج البلاغه در حقايق التاويل به نظرش تكيه و او را تجليل مى كند) نقل مى كند كه آنان گروه هاى مومنانى هستند كه در نماز و در جهاد صف بسته اند. مجمع البيان جلد 23، ص 47
168) زمخشرى ، همان . طبرسى از قتاده نقل ميكند كه (زاجرات ) آيات قرآن متضمن نهى از زشتكاريهاست .
169) تفسيرى كه زمخشرى از مولاى متقيان و باب مدينه علم پيامبر خدا نقل ميكند و شيخ طبرسى از ابومسلم بن بحر كه قاعدتا به مولاى متقيان و امير مجاهدان كه قاتل الكفره و الفجره لقب دارد مى رسد. مجمع البيان ، ج 23، ص 48. نص قرآن كه كارشان را سركوبى خشونت بار مستكبران و دنياداران سلطه گر؛ بازدارندگى ، و دفاع از قدرت ملى و فرهنگى و سياسى امت اسلام ميداند و آيه انقلاب - بعثت پيامبران در سوره حديد مؤ يد آن است كه ميفرمايد: و انزلنا الحديد فيه باءس شديد و آيه و كاين من نبى O93O معه ربيون كثير و... و نظائر آنهامويد و مصدق همين نظر مولاى متقيان است . اين است معنى جدايى ناپذيرى ابدى قرآن و عترت .
170) مجمع البيان ، ج 23، ص 48
171) كشاف ، ج 4، ص 34: (الدنيا)، القربى منكم .
172) شيخ طبرسى ، در مجمع البيان جلد 29، ص 7. مى گويد: آيات 5 و 6 سوره ملك - كه با مضمون صدر صافات است - دلالت بر اين دارد كه اين شيطانها مكلف هستند. ساير مفسران ضمن قبول مكلف بودن يا بى نظمى در اين خصوص آنها را موجودات نامرئى پنداشته اند و نه شياطين الانس و خناسى كه در دلها و اذهان وسوسه مى كند و تزيين و باطلسازى و القاى شبهه و تئورى هاى چند انسانى - ضد دينى و دو گونه دارد: نامرئى و آدمى و تيرباران شدن آنها را بوسيله شهاب سنگها و ستارگان آسمان طبيعت فرض كرده اند فرضيه اى كه علم نوين هم بطلانش را بر ملا كرده است .
173) زمخشرى مينويسد: (دحوراً به معنى طرد و دوركردن است و (قذف ) يا تير باران و سنگباران هم به همين معنا نزديك است . يعنى شياطين در دنيا تيرباران ميشوند و در آخرت هم خدا براى آنان نوعى از عذاب دائم لا ينقطع آماده كرده است ). كشاف ، ج 4، ص 36،. شيخ طبرسى هم كه در بسيارى موارد بر راى زمخشرى است بويژه در فهم لغات و اصطلاحات قرآنى ؛ (دخورا)را دفع و عقب راندن خشونتبار شياطين مى شمارد. مجمع البيان ، ج 23، ص 49.
174) رك : پيامبرى و انقلاب ، ص 271 - 252
175) آيات 1 - 14
176) العزيز
177) الغفور. رك : همين كتاب ، ذيل (استغفار) در (واكنشها و بر هم كنشهاى قرب آور.
178) بقيه آيات تا 14 ظهور در اين معنا دارند كه جامعه توحيدى همواره و امروز و هم اينك در اين كشمكش و رويارويى ميبرد كه حق و باطل و دو نيروى انسانى - اجتماعى - سياسى مظهر شان در هماره تاريخ
179) آل عمران ، 14
180) توبه ، 24
181) صف ، 4
182) نور، 31
183) همان ، 35 - 38
184) الرسول النبى الامى الذى ... يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى كانت عليهم
185) و يبغونها عوجا
186) حديث لا اله اله الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى . حضرت ثامن الحجج چون در نيشابور براى هزاران دانشجوى قلم بدست بيان مى فرمايد مى افزايد: لكن بشرطها و شروطها و انا من شروطها
187) شورى ، 24
188) رعد، 39
189) از بهار 1340 در زندان سياسى قزل قلعه تهران تا بهار 1358 و بر پايى حكومت اسلامى كه حاصلش كتاب (انقلاب تكاملى اسلام ) - چاپ تابستان 1349 - و دوره سه جلدى تاريخ دوره نبوى باستناد قرآن و مآخذ كهن است . (پيامبرى و انقلاب )، چاپ ارديبهشت 1361؛ (پيامبرى و جهاد) و (پيامبرى و حكومت ) چاپ تابستان 62 و تابستان 63.
190) شيخ طبرس - مفسر قرن ششم - ميفرمايد: السماء الدنيا يعنى آن آسمانى كه نزديك تر از همه به ماست از آن بلحاظ مشهود بودنش ‍ ياد كرد. و مراد از (بزينه الكواكب ) زيبايى و حسن و روشنى آن است . و تزيين نيكو و زيبا ساختن و به صورتى در آوردن است كه شخص آنرا بپسندد و به آن گرايش پيدا كند و اين بزرگترين نعمتى است كه خدا به مردم داده است بعلاوه اين فايده كه ميتوان درباره اش انديشيد و آن را دليل بر صانع آن گرفت . همه آنچه اين مفسر بزرگ مى فرمايد با چندين برابر حجمش برآن معنى كه من كردم بار است . و هر دو معنى هم برآيه صدق مى كند؛ اما يكى براى تفهيم به مردم عادى همه دورانهاست و دومى براى اولوالالباب . رك : مجمع البيان ، ج 23،ص 48
191) اين در سوره فتح و در بازگشت از حديبيه مى آيد و خدا در آن آيه - 28 - شهادت ميدهد بر فتح مكه و جهانگسترى دينش در آينده .
192) صف ، 10. پس از فتح مكه و جنگ حنين و نزول چندين سوره نازل ميشود و بار ديگر در توبه 33
193) شعراء، 127.
194) مضمون آيه كريمه دهم فاطر
195) حمد، 6 - 7
196) نساء، 69
197) انعام ، 85
198)آل عمران ، 39
199) همان
200) مريم ، 41
201) مريم 56
202) تحريم ، 12
203) عنكبوت ، 9
204) شورى ، 53
205) سبا، 6
206) ابراهيم ، 10
207) حج ، 24
208) تبيان ، شيخ طوسى ، ج 1، ص 42
209) كشاف ، زمخشرى ، ج 1، ص 67
210) آل عمران ، 133
211) رك : الدر المنثور، ج 1، ص 15
212) غافر، 38
213) اعراف ، 146
214) همان
215) مائده ، 16
216) صافات ، 22 - 23
217) اسراء، 32
218) نساء، 32
219) لقمان ، 15
220) يوسف ، 108
221) نساء، 114 - 115
222) صحيفه ، دعاى ورود ماه رمضان .
223) اسراء، 9
224) تبيان ، ج 6، ص 453.
225) انعام ، 122
226) بقره 143
227) يس ، 61
228) آل عمران ، 51
229) شورى ، 52 - 53
230) الدر المنثور، ج 1، ص 15. به روايت اميرالمومنين على عليه السلام
231) نور، 24
232) مطففين ، 24
233) مطففين ، 25 - 28
234) حديد، 21
235) مفردات ، ص 119
236) مائده ، 13
237) آل عمران ، 134
238) مومنون ، 96
239) ليل ، 20 - 17
240) عمرو بن حموح انصارى كه پير مرد ثروتمندى است از پيامبر اكرم ميپرسد كه چه مبلغ انفاق كند و به چه كسانى بدهد؟ اين آيت فرود مى آيد. رك : پيامبرى و جهاد، ص 76
241) طور، 28. انه هو البر الرحيم
242) آل عمران ، 92
243) بقره ، 267
244) بقره ، 177
245) آيات 5 - 10
246) ممتحنه ، 8
247) صحيفه ، دعاى بعد از نماز شب
248) رحمان ، 46 - 70
249) بقره ، 212
250) ق ، 22، فبصرك اليوم حديد
251) اسرا، 18 - 21
252) غرر الحكم ، ص 646
253) روانشناسى كمال ، دو آن شولتس ، ص 27 - 31
254) روانشناسى اجتماعى ، استوتزل ، ص 348
255) نحل ، 120
256) جواد نوربخش ، اصطلاحات تصوف ، ج 10، ص 130
257) عطار نيشابورى ، تذكرة الاولياء، ص 199
258) فتح ، 29
259) توبه ، 112
260) غررالحكم ، ص 732
261) مريم ، 96
262) شرح ، 6
263) نهج البلاغه ، ج 3، ص 172
264) همان ، ج 1، ص 62