صحيفه نور جلد ۱۰

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱ -


تاريخ سخنرانى : 20/7/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن خيريه بانوان اصفهان  
خواهران در نهضت پيشوا و موجب قدرت بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
از آمـدن بانوان محترم ، خواهرهاى عزيز براى ملاقات من ، تشكر مى كنم و خوش آمد عرض مـى كنم و سعادت و سلامت همه شما را، همه ملت ايران را از خداوند تعالى مسئلت مى كنم . شـمـا خـواهران در اين نهضت سهم بسزائى داشتيد و در همه جا كمك كرديد و پيشوا بوديد نسبت به مردها و موجب قدرت شديد نسبت به آنها، از اين جهت هم تشكر مى كنم .
و چـون در بـيـن راه هـسـتـيـم و بـاز مـراحـلى هـسـت كـه ايـن مـراحـل باز بايد طى بشود، من اميدوارم كه باز شما تتمه اين راه را با قدرت و با ايمان طـى بـكـنـيـد تـا ايـنكه نهضت ما كه نهضت اسلامى است به آخر برسد و اسلام آنطور كه خواست خداى تبارك و تعالى است ، در ايران و در ساير مناطق پياده بشود.
راه مستقيم الهى انسانى را از نقص به كمال مى برد
در راءس هـمـه امور تربيت انسانى است براى همه انبيا، براى تربيت مردم كه اشخاصى كـه در قـوه دارنـد چـيـزهـائى را، انـبـيـا آمـدنـد كـه ايـن قـوه هـا را بـالفـعـل كـنـنـد، انـسان بالقوه انسان بالفعل بشود، استقامت داشته باشد در كارها، در عـقـائد، و بـه صـراط مـسـتـقـيـم كـنـنـد. شـمـا خـواهـران ، آنـى كـه مـتـكـفـل بـچـه هـاسـت تـوجـه كـنـنـد كـه بـچـه هـا را تـربـيـت انـسـانـى بـكـنـد و آن كـه مـتـكفل يك جمعيت است ، آن جمعيت را به راه خدا و صراط مستقيم بكند. اين راه مستقيم الهى است كـه مـى تـوانـد انـسـان را از نـقـص رو به كمال ببرد، از ظلمات به نور برساند. خداى تـبـارك و تـعالى مردم را دعوت كرده است كه از ظلمت ها به سوى نور بروند و در ظلمات بـاقـى نـمـانـنـد. كـارهـائى كـه انـحـرافـى اسـت ظـلمـات اسـت ، اخـلاق زشـت ظـلمـت اسـت ، اعمال زشت ظلمت است . نور آن است كه خداوند دعوت به او كرده است و اسلام هدايت به او.
اصل امر به معروف و نهى از منكر جهت اصلاح جامعه
كـوشـش كـنـيـد كـه احـكـام اسـلام را، هـم عـمـل كـنـيـد و هـم وادار كـنـيـد كـه ديـگـران عـمـل كـنـنـد. همانطورى كه هر شخص و هر فردى موظف است كه خودش را اصلاح كند، موظف اسـت كـه ديـگران را هم اصلاح كند. اصل امر به معروف و نهى از منكر براى همين است كه جامعه را اصلاح كند.
جـامـعه ما در زمان اين طاغوت رو به فساد رفته بود، رو به تباهى رفته بود و مهم اين بـود كـه جـوان هـاى مـا را، چـه جـوان هـاى مـرد و چـه جوان هاى زن ، اينها را رو به تباهى كـشـيـدند و در اين پنجاه سال ، تمام تبهكارى بود. الان كه بحمدالله آن رژيم هم ، رژيم مـنحط از بين رفت و انشاء الله ديگر مثل آنها برگشت ندارند. اميدواريم كه همه چيزمان را اسـلامـى كـنـيـم و تـربـيت !!! تربيت !!! تربيت هاى اسلامى باشد و تربيت هاى انسانى باشد، حركات و سكنات منطبق بر قواعد اسلامى باشد.
اگـر بـخـواهـيـد مـمـلكـت خـودتـان ، كـشور خودتان مستقل باشد، اگر بخواهيد از زير قيد گـرفـتـارى هـاى اجـانـب بـيـرون بـيائيد، بايد متشبث به اسلام بشويد. اسلام بود و اين صـداهـاى (الله اكـبـر) كـه شـما را به پيروزى رساند. من اميدوارم كه باز اين صداها مـحـفـوظ بـاشـد و اين علاقه هائى كه به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدى كه بايد برسيم ، برسيم و مملكت ما سعادتمند باشد.
راجع به بنگاهى كه داريد (معلولين ) من راجع به مستضعفين اجازه سهم امام تاكنون نداده ام ، لكن به اين موسسه كه شما ذكر مى كنيد، من اجازه دادم كه در اصفهان كسانى بخواهند از بابت سهم امام به اين موسسه كمك كنند، به اين معلولين كمك كنند مجاز هستند.
انـشـاء الله خـداونـد هـمه شما را سعادتمند كند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به ميهن عزيز.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 21/7/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام قوچانى  
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجة الاسلام آقاى حاج شيخ رمضانعلى قوچانى دامت افاضاته
طـومـارى بـه امـضـاء جـمـع زيـادى از جـامـعـه روحـانـيـت و اهـالى مـحـتـرم قـوچـان واصـل گرديد كه درخواست نموده اند جنابعالى جهت ارشاد و تبليغ و رسيدگى به امور مـذهـبى و اقامه نماز جماعت و رفع نياز دينى بدانجا برويد و در آنجا بمانيد و با توجه بـه وضـع زمـان و آشـنـايـى جـنـابـعـالى بـه مـحـل ، مـقـتـضى است دعوت آقايان محترم را پذيرفته و ضمن انجام وظايف مذهبى ، اهالى را به اتحاد و يگانگى دعوت كنيد.
امـيـد اسـت اهـالى محل نيز قدردان وجود شريف بوده و از همكارى هاى لازمه در پيشبرد اهداف عاليه اسلام دريغ نورزند. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ سخنرانى : 21/7/58
فرمان امام خمينى به آيت الله مدنى  
بسمه تعالى
خـدمـت جـنـاب مـسـتـطاب سيد العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سيد اسد الله مدنى دامت افاضاته به قرار گزارشاتى كه از شهرستان همدان مى رسد آشفتگى هائى در سطح شـهـر مـوجـود و بـيـم آن مـى رود كـه گـروه هـاى منحرف اسلامى اختلافات و انحرافاتى نـمـايـنـد كـه با نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى مخالف باشد لهذا جنابعالى با آنكه در مجلس خبرگان نماينده هستيد عجالتا به مدت ده روز يا دو هفته به همدان تشريف ببريد و اوضـاع مـنـطقه را بررسى نمائيد و احوال و فعاليت هاى منحرفين را از نزديك سخت مورد مـراقـبـت قـرار دهـيـد و انشاء الله تعالى پس از برگزارى مجلس خبرگان مدتى طولانى بـراى بـررسـى اوضـاع و سـامـان دادن بـه اوضاع آشفته به همدان تشريف برده و به مـسـائل مـربـوطـه و امـور شـرعـيـه و گرفتارى شهر و منطقه مربوط به آن رسيدگى و اصلاح فرمائيد.
جـنـابـعالى كه به شايستگى علمى و عملى موصوف هستيد منصوب به امامت جمعه در شهر هـمـدان مـى بـاشـيـد و چـون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولى امر است كسى بدون نصب نـمـى تواند تصدى كند و نيز جنابعالى مجازيد در تعين قاضى شرع براى دادگاه هاى شهر و حومه .
اهـالى محترم و مؤ من انقلاب موظفند از معظم له پشتيبانى قاطع كرده و وجود محترم ايشان را غنيمت شمارند. جناب ايشان وكيل اينجانب در اخذ وجوه شرعيه و صرف در موارد مقرره هستند. اهـالى مـحـتـرم وجـوه شـرعـيـه خـود را بـه ايـشـان بـدهـنـد كـه مـورد قبول است .
والسلام على عباد الله الصالحين و رحمه الله و بر كاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 22/7/58
گفتگوى امام خمينى با ابوجهاد عضو سازمان مقاومت فلسطين  
بسم الله الرحمن الرحيم
امام : آقاى ابوعمار چگونه است ؟
ابـوجـهـاد: الحـمـدلله ، در جـو مـبارزه قرار دارند و پيوسته از جائى به جاى ديگر سير انقلابى دارند.
امام : اميدوارم كه انشاءالله به زودى در قدس مستقر شوند.
ابـوجـهـاد: انـشاءالله ما اميدواريم قدس از جاهائى باشد كه به زودى بتوانيم از شما در آنجا استقبال به عمل آوريم .
امام : قدس مال همه مسلمانان است .
ابـوجـهاد: انشاءالله و اين آرزوى همه ماست كه با پيگيرى و مقاومت مى توان به اين آرزو رسيد. عزم راسخ مسلمين و ايمانشان ما را به موفقيت خواهد رساند.
امـام : و بـا وحدت كلمه مسلمان ها و خصوصا سران آنها. اما اين گرفتارى هائى كه در اين مـدت طـولانـى بـراى بـرادرهـاى مـا در قـدس پـيـدا شـده اسـت ، در اثـر سـهـل انـگـارى روسـاى اعـراب بـوده اسـت . و مـن بـيـش از بـيـسـت سـال در خـطـابـه هـايـم ، در گفتارم به اينها توصيه كردم ، به سران دولت ها كه اين اخـتلافات محلى جزئى را كنار بگذارند و براى اسلام و براى پيشبرد اهداف اسلام باهم همفكرى كنند و با هم اتحاد داشته باشند. و من بايد بگويم كه اظهار خجلت مى كنم كه در مـقابل بيش از صد ميليون جمعيت عرب و صد ميليون جمعيت مسلم ، هشتاد ميليون تقريبا جمعيت مـسلم ، يك عده معدودى بيايند و در مقابل اينها آنطور كارها را بكنند و اين هم نمى شود عذر باشد كه پشتيبان آمريكاست ، براى اينكه آمريكا پشتيبان شاه هم بود، لكن وقتى كه يك مـلت اجـتـمـاع كـردنـد بـر يـك مـطـالبـى ، نـه قـدرت شيطانى شاه توانست مقاومت كند نه پشتيبانى ابر قدرت ها،
بـلكـه مـطـلق قـدرت هـا اگـر اتحاد پيدا بكنند، جمعيت عرب و سران مهم اين جمعيت ها اگر اتـحـاد پـيـدا بـكـنـنـد، شـكـى نـيـسـت كـه نـه امـريـكـا مـى تـوانـد در مـقـابـل شـان كـارى انـجـام بـدهـد و نـه ديـگـر قـدرت هـا. و ايـن مـع الاسف مطلبى است كه مشكل است كه تحقق پيدا كند، لكن من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه يك همچو مشكلى را بـا قـدرت خـودش حـل كـنـد. و اضـافـه كـنـيـد بـه ايـنـكـه در عـيـن حـال كـه ملت ما نه اسلحه داشت و نه تربيت نظامى و آنها مجهز به همه جهازات بودند و آن انـتظامات هم داشتند و مجهز به جهاز نظامى بودند، معذلك چون شعب واحد بودند و قوه واحـده بـودنـد و مـهمتر اينكه استناد به خداى تبارك و تعالى داشتند و با فرياد (الله اكـبـر) زن و مـرد و بـچه و بزرگ پيش رفتند به طورى كه همه قدرت ها در هم شكسته شـد. و دولت هـاى اسـلامـى مـجـهـز بـه جـهـازات هـسـتـنـد، مـعـذلك در مـقـابـل يـك هـمـچـو عـنـصـرى قـيـام نمى كنند، بلكه بعضى از آنها خيانت هم بكنند. خداوند انشاءالله آنها را بيدار كند و مسلمين را پيروز.
ما چون مبتلاى به مشكلاتى شبيه به مشكلات شما هستيم مى دانيم كه وضع شما و مشكلات شـمـا چـيـسـت . مـا الان مـبـتـلا هـسـتـيـم بـه نـظـيـر هـمـيـن مـشـكـلات مـثـل مـشـكـلاتـى كـه در كـردسـتـان ايـجـاد كـردنـد و دول خـارجـى بـه وسـيـله عمال شان در خوزستان براى ما آنهمه اشكالات ايجاد كردند كه ما باز مبتلاى به آن هستيم و در سيستان و بلوچستان هم ممكن است كه ايجاد اين مشكلات را بكنند.
البـتـه جـهـاد بـراى خـداى تبارك و تعالى مشكلات دارد. بيشتر از اين مشكلات ، مشكلاتى بـود كـه پـيـغمبر اكرم در صدر اسلام داشت و مسلمين داشتند، لكن چون قدرت ايمان داشتند تـوانـسـتند كه اسلام را قبل از گذشت نيم قرن ، در تقريبا تمام آن كره كه آنوقت معموره بـود مـسـتـقـر كـنـنـد و شـما با تمام مشكلات كه داريد يك مطلب داريد و آن اينكه ايمان با شماست و شما استناد به خدا داشته باشيد و اين استناد به خدا تمام مشكلات را انشاءالله حـل خـواهـد كـرد. مـشـكـلات زيـاد است لكن اراده مصمم ملت و مهمتر استناد به خداى تبارك و تـعالى مشكلات را آسان مى كند. و ما هم اميدواريم كه همه مشكلات شما رفع بشود. و باز از خـدا مـى خـواهيم كه ما را متوجه به خداى تبارك و تعالى بكند، و هم مشكلات شما رفع بـشـود. و بـاز از خـدا مـى خـواهـيـم كـه شـمـا را بـيـشـتـر از پـيـش مـتـوجـه بـه قـدرت لايـزال الهـى بـكند و با استناد به خداى تبارك و تعالى باكى نيست و نصر با شماست انـشاالله و با ما. و البته هر مسلمى بايد با مسلم ديگر برادر باشد و با مشكلات سهيم بـاشـد و مـا هـم بـا شـمـا سـهـيـم هـستيم در اين مشكلات چنانچه سابقا بوديم من راجع به مـشـكـلات مـادى هم بعضى اقدامات كردم . و من اميدوارم كه ما بتوانيم هم مشكلات معنوى و هم مادى را به خواست خداى تبارك و تعالى ، هم از شما و هم از خودمان ، با هم رفع بكنيم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 26/7/58
بيانات امام خمينى در ديدار با سفير الجزاير  
بسم الله الرحمن الرحيم
از عواطف شما متشكرم . ما اين نهضت را يك نهضت ايرانى نمى دانيم ، بلكه نهضت اسلامى و نهضت مستضعفين در مقابل مستكبرين است .
مـا بـا شـما در اين نهضت نيز شريك هستيم . اميدوارم كه حكومت مستضعفين بر ضد مستكبرين تـحـقـق پـذيـرد و اسـلام بـا آن محتواى مترقى كه دارد در همه جا پياده شود و تمام ملت ها بـيـدار شـونـد و بـراى اسلام قيام كنند و نيز دولت هاى اسلامى با هم وحدت كلمه داشته بـاشـنـد و بـراى اسـلام و تحت لواى اسلام براى رفع گرفتارى هاى ملت هاى ضعيف از دست شرق و غرب كوشش كنند. خداى تبارك و تعالى قادر است كه مشكلات را رفع نمايد. ما در عين حالى كه گرفتار مشكلات فراوانى هستيم ، لكن اعتماد به خداى تبارك و تعالى داريـم و امـيـدواريـم كـه تـمـام مـشـكلات و گرفتارى هاى ما و ساير مسلمين با كمك خداوند حل بشود ملت برادر ما الجزاير، با عزت و سلامت بر مشكلات خود غلبه كند.
سـفـيـر الجـزاير: ما در يك مقطع تاريخى ملت ايران قرار گرفته ايم ، درك مى كنيم كه بـايـد بـه مـبـارزه ادامـه داد و ما در خدمت شما هستيم ، نه يك خدمت كلاسيك ، بلكه متعهد به خدمت شما و به ملت ايران و اسلام مى باشيم .
امـام فـرمـود: من به شما اطمينان مى دهم كه مبارزه در راه خدا همراه با موفقيت است و دعاى ما هم همين است كه توجه به خدا را فراموش نكنيم .
سـفـيـر الجـزاير گفت : ما زياد به زيارت شما مى آئيم تا احترامات و سلام رهبران و ملت مـسـلمـان الجـزاير را خدمت شما و ملت مبارز ايران ابلاغ نمائيم . ما در ايران و در ميان شما زنـدگـى كـرده و وضـع را درك مـى كـنـيـم . اميدواريم اين انقلاب كه يك انقلاب اسلامى و قـرآنـى اسـت بـه رهـبـرى شـمـا تـحـقـق يـابـد و تـا پـيـروزى كـامـل ادامـه پيدا كند. البته اين آرزوى هر مسلمانى است در هر لحظه . دنيا و تمام مسلمانان واقعى دنباله رو راه و گام هاى مثبت شما مى باشند، گام هائى كه هميشه به نفع ملت هاى مسلمان برداشته شده و مى شود.
تاريخ : 28/7/58
بيانات امام خمينى در جمع روشندلان  
انسان ، با (بصيرت ) انسان است نه با (بصر)
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از شـمـا روشـندلان تشكر مى كنم كه تشريف آورديد از نزديك شما را ببينم . و من روى اسـلامـى نـورانـى شـمـا را مـى بينم و به شما مژده مى دهم كه خداى تبارك و تعالى يار شـمـاسـت ، يـار همه است و از خداى تبارك و تعالى توفيق و سعادت شما را خواستارم . و ايـن مـعـنـا را بـايـد بدانيد كه انسان به روح انسان است ، انسان به بصيرت ، بصيرت قلبى انسان است . اين آلات ظاهرى ، آلاتى است كه وسيله است و اينها از بين رفتنى است . آنـچـه بـاقـى مـى مـاند روح انسان است و آنچه در انسان سعادت را ايجاد مى كند بصيرت انـسـان اسـت . و مـن امـيـدوارم كـه شـمـاهـا بـصـيـرت بـه طـور كامل داشته باشيد و خداى تبارك و تعالى به شما توفيق و سعادت عنايت كند.
تلاش بى ثمر مغرضين و شايعه سازان به منظور متوقف ساختن نهضت
و چـيـزى كـه مى خواهم به شما آقايان عرض بكنم اين است كه ما امروز مبتلا هستيم به يك شايعه هائى كه روى آن شايعه ها مى خواهند اين نهضت را نگذارند تحقق پيدا كند. يكى از شـايـعه ها كه شايعه سازان نشرش مى دهند و گاهى براى ما مى نويسند، گاهى در نطق هـاى اشـخـاصـى ديـده مـى شـود حـتى شنيدم كه ديشب هم در مسجد امام يك آقايى همين معنا را گـفـتـه اسـت ، ايـن است كه فلانى اصلا دست به او نمى رسد، هيچ كس نمى تواند با او مـلاقـات كـنـد، فـقـط چـنـد تـا اهـل عـلم ، چـنـد تـا مـعـمـم ، هـمـيـن يـك كـانـال اسـت و آن كـانـال مـعـمـمـين ، مردم ديگر اصلا ملاقات با ايشان نمى كنند. شما الان آقـايـانـى هـسـتيد كه روشندل هستيد و آمديد اينجا و از نزديك داريد مرا مى بينيد و هر روز قـريـب چـنـد صـد نـفـر در ايـنـجـا مـى آيـنـد و بـسـيـاريـشـان مـى آيـنـد در ايـن مـنـزل ، در اين اطاق به اندازه اى كه گنجايش دارد اينجا از اشخاص مختلف ، اينطور نيست كـه ايـنـهـا مـى گـويـنـد، مـغـرضـيـن مـى گـويـنـد كـه يـك كـانـال فـقـط فلانى دارد. من هيچ كانال خاصى ندارم ، من هيچ اصحابى ندارم ، من با همه مـردم ، بـا هـمـه قـشرها ملاقات مى كنم ، مطالب همه را مى شنوم ، كاغذها به من مى رسد و همه اخبار كه در ايران واقع مى شود آنهائى كه مهم است و بايد به ما برسد مى رسد. من ، هـم گـوش مـى كـنـم راديـو را در وقـتـى كـه اخـبـار را پـخـش مـى كـنـد و هـم نگاه مى كنم تـلويـزيون را، هم تمام يعنى اكثر مطبوعات اينجا آنهائى كه مورد اهميت است مى آيند و هم خلاصه
ايـنـهـا بـراى من نوشته مى شود مى آيد و هم اخبار همه جا به وسيله وزير ارشاد براى من مـى آيـد و هـم اخـبـار مـمـلكـت بـه وسـيـله ژانـدارمـرى كل و رئيس ارتش و عرض مى كنم كه جاهاى ديگر، شهربانى براى من مى آيد، من بى خبر نيستم از اوضاع مملكت .
ايـنـهـا يـك دسـتـه مـغـرض هستند كه خيال مى كنند كه مرا توى تخته اى ، چيزى ، جعبه اى گـذاشـتـه انـد در آن را هـم قفل كرده اند در آن را هم يكى دو تا معمم باز مى كنند و مرا مى بـيـنند و ديگر مردم ديگر نمى بينند. شما الان مى بينيد و مى شنويد كه بيرون اين خانه چه اشخاص ‍ و چه جمعيتى هستند (گوش كن آقا، گوش كن ) چه اشخاصى هستند، چه جمعيت هـائى هـسـتند كه من بايد گاهى در اين اطاق ، گاهى در بيرون ، بله اگر توقع اين است كـه مـن با يكى يكى افرادى كه روزى چند هزار نفر در اينجا مجتمع مى شوند، من با يكى يـكـى وقـت خاصى بدهم ، خلوت بدهم ، من وقت خلوت ندارم كه بدهم هميشه از صبح كه من پـا مـى شـوم تـا ظهر جمعيت هاى متعدد هى مى آيند، عده كثيرى هم در اين اطاق مى آيند با من مـلاقـات مـى كـنند. حتى منتشر كردند كه اين كسى كه گفتند ديشب در مسجد امام صحبت كرده اسـت كـه آقـاى نـجـفـى هـم حتى آمدند منزل ايشان ، راهشان ندادند. آقاى نجفى ديشب پيش من بـودند، چه كسى راهشان نداده است ؟ مگر آقاى نجفى را مى شود كسى راه نداد؟ ديشب آقاى نـجـفى قريب سه ربع ساعت ، يك ساعت اينجا من خدمتشان بودم . من نصيحت مى كنم به اين آقايان ، من عرض مى كنم به اين آقايان كه يا تحت تاثير اشخاص و گفته هاى اشخاص واقع نشوند يا اعمال غرض ‍ نكنند. بعصى از اشخاص غرضمندند لكن بعضى ها اينطور نيست فقط كنار نشسته اند، هر كس هر چه مى گويد باورشان مى آيد و آنوقت هم منتشر مى كنند. خوب ، اين خلاف انسانيت است ، خلاف اسلاميت است كه انسان هر چه شنيد فورا پخشش كـند در همه جا كه فلانى هيچ كس با او ملاقات نمى كند، آقاى نجفى هم رفتند آنجا، راهش نـداده انـد. خـوب ، ايـن اهـانـت بـه يـك مـسـلمـانـى اسـت مـثل آقاى نجفى ، به يك عالمى است كه شما بگوئيد كه راهش نداده اند آنجا. اين چه حرف نامربوطى است كه گفته شده است . من از كسانى كه با من ملاقات دارند، مى بينند من را و هر روز دارند مى آيند مى بينند، خواهش مى كنم كه اينها را بگويند به مردم كه ما در خانه مـان بـاز است من از بس كه ملاقات مى كنند خسته مى شوم . خوب ، من يك پيرمرد 80 ساله هـسـتـم ، ضـعـف دارم ، معذلك خوب ، وقت دارم براى مردم و مردم با من ملاقات مى كنند. اخبار مـردم بـه مـن مـى رسـد، احـتـيـاجـات مـردم به من مى رسد، لكن البته مشكلاتشان زياد است مـشـكـلات هـمـه زيـاد اسـت و بـراى رفـع اشـكالات يك اشخاصى هستند كه آنها مشغولند و قـشـرهـائى هـسـتـنـد كـه مـشـغـول رفـع اشـكـالات هـسـتـنـد و دولت هـم مـشـغول است لكن كار زياد است ، اشكالات زياد است و خوب است كه آقايانى كه يك قدرى تـوجـه دارنـد، گـويـنـدگـان و آنهائى كه حرفشان در راديوها پخش مى شود، يك قدرى مـلاحـظـه كـنـنـد، خـلاف واقـع نـگـويـنـد يـا بـاور نـكـنـند خلاف واقع ها را كه فلانى يك كـانال دارد، اى امام حرف هاى مردم را گوش بكن . آقا حرف هاى مردم پيش من است ، شما هر حـرفـى را كـه مـى خـواهـيـد بـپـرسـيـد كـه مـن از مـملكت اطلاع دارم ، همه جهات را گزارش كردستان هر روز براى من مى آيد. شما اين چه حرف هاى نامربوطى است كه مى زنيد و چه تبليغات سوئى كه
مى كنيد و غرضمندانه فرياد مى زنيد؟
خـداونـد هـمـه تـان را انشاءالله اصلاح كند و خداوند انشاءالله اين نهضت را به پيروزى بـرسـانـد و اشـخـاصـى كه غرضمند هستند هدايتشان كند خداى تبارك و تعالى ، و مسلمين نصرت و اسلام را قوت بدهد.
تاريخ : 29/7/58
بيانات امام خمينى در جمع شوراى پنج نفرى صدا و سيماى جمهورى اسلامى  
اگر اين دستگاه (راديو و تلويزيون ) اصلاح بشود، اميد است يك مملكت اصلاح شود
بسم الله الرحمن الرحيم
دسـتـگـاه راديـو تـلويـزيـون چـنانچه من كرارا گفته ام ، يك دستگاهى است كه حساسترين دسـتـگـاه هاى تبليغاتى هر كشورى است كه هم از از طريق بصر و هم از طريق سمع از آن مـردم استفاده مى كنند و آنطورى كه به راديو و تلويزيون !!! به تلويزيون !!! توجه مـى كـنـنـد مـردم ، بـه هـيچ دستگاهى آنطور توجه نمى كنند، از دستگاه كوچكى كه براى بچه ها گذارده تا آن برنامه هايى كه براى ديگران .
اگر اين دستگاه اصلاح بشود و برنامه هاى آن برنامه هاى اصلاحى باشد، اميد است كه يـك مـملكت اصلاح بشود و اگر اين دستگاه يك دستگاهى باشد كه نظير زمان همان طاغوت بـاشـد، مـردم بـه هـمان حال باقى مى مانند. از وظائف مهمى كه اين شورا دارد كه در آنجا اعـضـا مـحـترمشان مجتمعند و آقاى موسوى هم كه ما از سوابقشان اطلاع داريم و مى شناسيم ايـشان را، هستند، وظيفه مهم اين است كه مراقبت بشود از اين دستگاه به طورى كه محتوايش يك محتواى جمهورى اسلامى باشد.
تحقق جمهورى اسلامى در گرو اسلامى شدن مراكز ملى و دولتى
ما بخواهيم يك جمهورى اسلامى در ايران محقق بشود، همين كه ما بگوئيم جمهورى اسلامى ، راى بـدهيم به جمهورى اسلامى ، كار تمام نيست ، بايد دستگاه هاى اطلاعاتيش ، روزنامه هـايـش ، راديـو، تـلويـزيون ، ادارات ، تمام مراكز دولتى و تمام مراكز ملى ، بازار، در صـحرا، در داخل ، در كارخانه ها، بايد طورى بشود كه هر كسى وارد اينجا شد، خودش را احساس كند كه وارد شده است در يك دستگاهى كه از اسلام آنجا خبر هست اثر هست از اسلام ، بـايـد قـدم اسـلام در هـمه اين دستگاه ها باشد و آن چيزهائى كه برخلاف موازين اسلامى اسـت ، بـرخـلاف جـمـهـورى اسلامى است كه همه بر خلاف مصالح ملت است ، اگر باشد، ايـنـهـا بـايـد از بين برود. مثلا در تلويزيون يك قضايا، قضاياى فيلم هاست ، اين فيلم هـابـايـد يـك فـيـلمـهاى آموزنده باشد. فيلم هائى كه وقتى نگاه كنند جوان هاى ما، منحرف بشوند، اينها را بايد از آن احتراز كرد.
اگر چنانچه يك وقتى اشخاصى در آنجا باشند كه بخواهند يك همچو اعمالى را انجام
بـدهـنـد، اگـر نـصـيـحـت مـى شـود بـكـنـيد، نصيحت كنيد اگر نه تصفيه بايد بشود. يك مسووليت بزرگى است مسووليت شما، و آن اين است كه يا اين جمهورى اسلامى را به جلو مى رانيد به واسطه تبليغاتتان ، به واسطه نمايش هايى كه در آنجا داده مى شود، فيلم هـائى كه در آنجا داده مى شود و يا به عقب مى رانيد، اين خيلى مسووليت بزرگى است . ما تا بخواهيم اين كاركن هاى هر جا را، كارمندهاى هر جا را، تا بخواهيم كه به آنها بفهمانيم كه ما نبايد همه چيزمان تقليد از غرب باشد، اين طولانى است .
ايـنـهـا گـمـان مـى كـنـنـد كـه وقـتـى كـه در راديـو تلويزيون مثلا آمريكا يك جورى بود، انـگـلسـتان يك طورى بود، ما هم بايد از آنها تقليد بكنيم ، هر چه آنها كردند، ما بكنيم . چـنـانـچـه ايـن يـك مساله اى است كه تقريبا ما مواجه با آن هستيم و در همه جا كه گمان مى كـنند كه بايد فرم ممالك ما هم ، فرم آنجا باشد تا ما بخواهيم اين فرم را تغيير بدهيم و بـفـهـمـانـيـم بـه همه قشرها كه نبايد اينطور باشد و ما خودمان بايد در افكارمان ، در آرائمان مستقل باشيم ، اين طولانى است .
بـايـد اشـخـاصـى كـه مـتـعـهـد و معتقد به جمهورى اسلامى باشند، در راس كارها قرار دهيد
الان شـما موظفيد كه همه اين كسانى كه در اين كارها هستند و راس كار هستند در تلويزيون (البته بنگاه بزرگى است ) مراقبت كنيد كه يك اشخاصى كه متعهد باشند و به اسلام و مـعتقد به جمهورى اسلامى باشند و بدانند كه جمهورى اسلامى يعنى چه ، محتوايش بايد اسـلامـى باشد، بايد آنها را در راس كارها قرار بدهيد در سرتاسر ايران ، در همه جا و بـرنامه هايتان ، آنهائى كه گفتنى است گويندگانى پيدا بكنيد و خيلى ها حاضرند كه بـيـايـنـد آنـجـا صـحبت بكنند از اشخاص فاضل و دانشمند، از علما و اشخاص منورالفكر، اشخاص هر طبقه اى بيايند صحبت بكنند و از آنها استفاده بكنيد و بايد هم اين كار بشود.
و آنـچـه راجـع به ديدنى هاست و فيلم هاست توجه كنيد كه فيلم ها يك فيلمهاى انحرافى نـبـاشـد، فـيـلم هـايـى نـبـاشـد كـه مـثـلا فرض كنيد كه يك منظره هائى كه سابقا بود و انحرافات براى جوان هاى ما ايجاد مى كرد، نباشد. ما اگر اين جوان هايمان را و اين بچه هـايمان را، حتى آنچه كه براى بچه ها نمايش داده مى شود بايد يك جورى باشد كه اين بچه از اول يك طورى بار بيايد كه مستقل باشد در فكر، مستقيم باشد و متعهد بار بيايد و همين طور فيلم هاى بالاتر بايد خيلى توجه به آن بشود كه رسيدگى بكنيد، نظارت بكنيد، نگذاريد دست اشخاصى كه متعهد نيستند. اگر پيدا شدند اشخاص ، بايد به آنها حالى كنيد، اگر نمى شود، تصفيه كنيد و اين يك امر ضرورى و لازم است .
سرتاسر اين مملكت ، فريادشان اين بود كه ما اسلام را مى خواهيم
و از مـسـائلى كـه لازم اسـت مـن تـذكـر بـدهـم ، ايـن اسـت كـه ايـن انـقـلابـى كـه در ايران حـاصـل شـد، اين انقلاب پيروزيش در اثر دو مطلب بود: يك مطلب مهمش كه از همه مطالب بالاتر بود اين بود كه مردم با
اسلام پيش رفتند، يعنى سرتاسر اين مملكت فريادشان ، فرياد اين بود كه ما اسلام را مـى خـواهـيـم . از آن رژيـم سـابـق كـه يـك رژيـم فـاسـد بـود، مـردم بـدى ديـدنـد در طـول عمرشان ، جوان هاى ما در تمام عمرشان از آنوقت كه چشم باز كردند، بدى ديدند و ايـن رژيم را فاسد مى دانستند، و از آن طرف مسلمان بودند، به اسلام عقيده داشتند. از اين جـهـت !!! فـريـادهـا !!! مـا هـر مـطلبى را از يك ملتى بخواهيم اخذ بكنيم ، بايد ببينيم كه زبـان مـلت چـيـسـت تا بفهميم كه اين ملت چه مى خواهد، خودمان بخواهيم حكم بكنيم ، بايد ببينيم كه زبان ملت چيست تا بفهميم كه اين ملت چه مى خواهد، خودمان بخواهيم حكم بكنيم كـه ايـن مـلت مـا فـلان چيز را مى خواهد، اين حرف غلطى است ، حرف صحيح اين است كه ما مطالعه كنيم در حال ملت ، گوش بدهيم به صداى ملت ببينيم چه مى خواهد؟ يك ملتى كه هـمـه فـريـاد مـى زنـنـد كـه مـا جـمـهورى اسلامى مى خواهيم ، (نه شرقى و نه غربى ، جـمـهـورى اسـلامى ) ما ديگر حق نداريم كه بنشينيم بگوئيم كه نه ، اين ملتى كه قيام كـرده انـد، براى اين قيام كرده اند كه دموكراسى باشد، در اسلام همه چيز هست به معناى سالمش ، اما ما مى بينيم كه همه مردم دارند مى گويند كه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم ، ما حق نداريم كه تاويل كنيم و بنشينيم خودمان هر چه دلمان مى خواهد بگوئيم كه نخير، مردم كه اين حرف ها را دارند مى زنند، يك چيز ديگر را ما گردنشان بگذاريم . اين خلاف واقع است .
امر دومى كه بود، اين بود كه همه قشرها با هم متحد شدند، در اين مساله همه متحد بودند، اگر يك اشخاصى هم بودند كه يك انحرافى داشتند، در اين شورى كه مردم داشتند، آنها سـاكـت بـودنـد، كـارشـكـنـى نـمـى كـردنـد، هـمـه بـا هـم مـجـتـمـعـا عمل كردند و پيش رفتند و همه با هم اسلام را مى خواستند، اين دو تا مطلب اساس پيروزى اين مملكت بود.
هوشيارى در مقابل اعمال آلوده خائنين به اسلام و مملكت
و اگـر چـنـانـچـه مـا خـيـال كـنـيـم كـه الان مـا تـا آخـر مـسـاله را حـل كـرده ايـم يـك خـيـال بـاطـل اسـت . مـا الان اگـر اوائل راه نـباشيم ، بين راه هستيم ، باز نـرسـيـده ايـم بـه آن مـقـصـدى كـه داريم . خوب مقصد بزرگ ما اين بود كه اينهائى كه تـصـرف در مـمـلكـت مـا داشـتـند، مستشارانشان در مملكت ما كار مى كردند، همه چيز ما را آنها نـظـارت مـى كـردنـد، دسـتـور از آنـجـا صـادر مـى شـد و دولت هـا عـمـل مى كردند، خود محمدرضا اين را اقرار كرد كه از سفارتخانه ها تعيين مى كردند كه وكـلائى بـاشـند و ما هم عمل مى كرديم ، منتها اين را كه گفت ، مى خواست بگويد كه نه ، حـالا ديگر ما اينطور نيستيم ، در عين حالى كه پدرش را اينطورى معرفى مى كرد، خودش هم در اوائل امر، خودش را اينجورى معرفى مى كرد، لكن اينكه گفت ، روى ناشيگرى كرد، روى ايـن نـظر گفت كه مى خواست حالا بگويد كه من ديگر حالا آنطور نيستم و بعد هم كه هـمـه فهميدند كه در زمان اين بسيار بدتر بود وابستگيش به خارج از زمان پدرش ، اين وابـسـتـگـى كـه ايـن داشـت ، بـسيار زيادتر بود از آن وابستگى هائى كه او داشت ، او هم وابـسـتـه بـود نـه بـه اندازه اين . و آنى كه براى ما همه چيز را آورد، اين دو مطلب بود: اسـلام ، وحـدت كـلمـه . مـع الاسـف بـعـد از ايـنـكـه ايـن انـقـلاب ايـن قـدم اول را برداشت و پيروز شد و اين سد را شكستش ، اين اشخاصى كه آن وقت هم مخالف
بـودنـد، لكـن حـرف نمى زدند و آن اشخاصى كه تحت تاثير تبليغات سوء غربى ها و ايـنـهـا واقـع شـدند، اينها شروع كردند يك جبهه هائى درست كردن ، جبهه هاى مختلف ، در صـورتـى كـه صـلاح نبود، صلاح اين بود كه جبهه ها همه با هم باشند تا اينكه ما اين مـسـاله را وقـتى كه به آخر رسانديم آنوقت هر جبهه اى دلش بخواهد عليحده ، هر حزبى بـخـواهـد عـليـحده ، هر چيزى عليحده . اما به اين زودى كه ما باز در بين راه هستيم بيائيم متفرق بشويم ، اين صحيح نبوده است ، لكن خوب ، شده است .
و الان در آذربايجان شما گمان نكنيد كه ملت آذربايجان از اسلام رويش را برگردانده ، آنـها هميشه توجه به اسلام داشتند، هميشه متوجه به مصالح كشور بودند، هميشه پيشقدم بـوده است آذربايجان ، هميشه خون جوانانش را داده اند براى اسلام ، اينجور نيست كه حالا گفته بشود كه نه ديگر آذربايجانى ديگر كارى به اسلام ندارد، پشت كرده به اسلام و دولت اسـلام را دارد مـى شـكـند، آذربايجانى رفته است و تلويزيون را گرفته است ، رفـتـه اسـت و اسـتـانـدار را بـيرون كرده است . اين كارهائى است كه مسلمان نمى كند، اين كارهائى است كه اشخاصى مى كنند كه توطئه گرند و از امريكا دستور مى گيرند يا از جاهاى ديگر دستور مى گيرند. ملت آذربايجان همچو كارى نمى كند و لهذا آنها فرياد مى كنند كه ما اسلام را مى خواهيم .
مـا احـتـمال اين معنا را كه ملت آذربايجان يك چنين كارى بكند آنهم نسبت بدهند به يك كسى كه خودش مى گويد دروغ است اين حرف ها، در راديوهايشان بخوانند به اينكه لشگر هم بـه مـا پـيـوسـت ، قـواى انتظامى به ما پيوست ، اين مساله همان مسائلى است كه يك مملكت ديـگـرى اسـت كـه بـه مـا پـيوست ، اين از حلقوم كسى بيرون مى آيد كه اصلا به اسلام اعـتـقـاد نـدارد، از حـلقـوم كسى بر مى آيد كه خائن به اين مملكت است . اينهائى كه رفتند الان تـلويزيون را گرفتند و به خيال خودشان يك فتحى كردند، اينها همان دست نشانده هـائى هـسـتـنـد كه پرونده هاى بعضى شان موجود است . بايد آذربايجانيها توجه داشته بـاشـنـد، يـك وقـتـى تـحت تاثير واقع نشوند كه خداى نخواسته براى آذربايجانى يك لكـه نـنـگـى بشود تا ابد كه آذربايجانى كه هميشه طرفدار اسلام بود، حالا اينها به اسـم ايـنـكـه مـا مـثـلا چـه مى خواهيم و چه مى خواهيم ، بر خلاف مصالح اسلام ، بر خلاف دولت اسلام . اين مساله ، قيام بر ضد اسلام است ، قيام بر ضد دولت اسلام است .
مـا نـمى خواهيم كه خونريزى بشود، ما نمى خواهيم كه برادركشى بشود والا اين پوسيده هـا كـه نمى توانند اين كارها را انجام بدهند. ما اگر يك روز بگوئيم به مردم ، خود مردم آذربـايـجـان كـار را اصـلاح مـى كـنـنـد، لكـن بـايـد مـلتـفـت بـاشـنـد، لااقل پشت كنند به اين اشخاص . و بايد اين مطلب را برادرهاى آذربايجانى ما، برادرهاى كردستانى ما، برادر بلوچستانى ما عرض مى كنم سيستانى ما، هر كجا كه هستند، بختيارى هـا، هـمـه جـا بـايـد ايـن مـعـنـا را بـدانـنـد كـه يـك مـمـلكـتـى مـال خـودتـان اسـت ، خـودتـان بـايـد اداره اش كـنـيـد. تـا حـالا مال شما نبود اين مملكت ، هيچ چيز دست شما نبود، همه چيز دست ديگران بود.
حالا كه اين زحمت ها كشيده شده است اين خون ها
ريـخـتـه شـده اسـت ، اين نابسامانى ها براى يك مملكت پيدا شده ، حالا مى خواهيم بگوئيم دسـت خـود شـمـا بـايـد بـاشـد، حـالا يـك دسـتـه مـغـرض يـك دسـتـه انگل هستند، اينها آمده اند و ميدان افتاده اند و هر جا يك فسادى ايجاد مى كنند. بايد اهالى هر مـنـطـقـه اى خـودش ‍ تـوجـه بـه ايـن داشـتـه باشد كه آلوده اش نكنند اينها، يك وقت خداى نـخـواسـتـه هـر جـا يـك صدائى بلند بشود و هر جا يك مساله اى ، غائله اى درست بشود و نتوانند ديگر اصلاحش بكنند.
در هر صورت بايد توجه به اين معنا داشت و يكى از وظائف تلويزيون و راديو اين است كـه مـسـائل را آنـطـورى كـه هـسـت ، بـه مـردم بـفـهـمـانـنـد كـه مـسـائل چيست ، اصلا از كى صدا دارد بلند مى شود. اعلام كردند كه گروه فرقان هم به ما متصل شده چريك هاى خلق هم به ما متصل شد. گروه فرقان كى اند؟ چريك هاى خلق كى انـد؟ هـر آدمـى و هـر گـروهـى را بايد از رفقايش فهميد كه كى ها هستند تا بفهميم اينجا چـكـار هـستند. آن كس كه مى گويد گروه فرقان به ما گرايش پيدا كرد، چريك هاى خلق بـه مـا مـتصل شد، اين همان است مقصدش ، همان ها هستند، اينهايى كه اينها را دارند اداره مى كـنند، همان قضايا همان ها هستند، همان هايند كه روابطشان با غير، الان بعضى شان معلوم شـده اسـت . بـازى نـخورند برادرهاى ما، توجه داشته باشند كه هيچ مسلمانى با اين امر موافق نيست ، هيچ ملائى با اين امر موافق نيست ، هيچ مرجعى با اين امر موافق نيست و هرگز همچو چيزى را به مراجع نسبت ندهند، كه آنها موافق نيستند با يك مساله خلاف اسلامى .
قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است
قـيـام بـر ضـد حـكومت اسلام ، خلاف ضرورى اسلام است ، خلاف اسلام است بالضروره . حكومت الان حكومت اسلامى است . قيام كردن بر خلاف حكومت اسلامى ، جزايش جزاى بزرگى اسـت . ايـن را نمى شود بگوئيم كه يك ملائى عقيده اش اين است كه بايد بر خلاف حكومت اسلامى قيام كرد. همچو چيزى محال است كه يك ملائى بگويد، يك ملائى عقيده داشته باشد بـه ايـن مـعنا كه بر خلاف اسلام بايد عمل كرد، بايد شكست اسلام را. اينها نسبت مى دهند بـه بـعـضى از مراجع اين مسائل را. دروغ است اين حرف ها، هرگز نخواهند گفت . قيام بر ضـد حـكـومـت اسلامى در حكم كفر است ، بالاتر از همه معاصى است ، همان بود كه معاويه قـيـام مـى كـرد، حـضـرت امـيـر قـتلش را واجب مى دانست قيام بر ضد حكومت اسلامى يك چيز آسـانـى نـيـست و اينها الان قيام كرده اند بر ضد حكومت اسلامى . در هر صورت من اميدوارم كـه سـر عـقـل بـيـايـند همه و از اين مفسده ها دست بردارند و همه علما بلاد، اينها را نصيحت كـنـنـد. مـراجـع ايـنـجـا، مـراجـع جـاهاى ديگر، علما بلاد اينها را نصيحت كنند كه دست از اين كـارهـاى خـلاف بـردارنـد، بـر ضـد حـكـومـت اسـلامـى قـيـام نـكـنـنـد، خـيـال نـكـنـنـد كـه نـمـى شـود آنـهـا را دفـع كـرد، مـا نـمـى خواهيم ، ما نمى خواهيم كه يك بـرادركـشـى در ايران بشود، چنانچه در كردستان هم نخواستيم و نمى خواهيم و دلمان مى خواهد كه با آرامش و با صحت درست بشود.
در هـر صـورت يـكـى از وظـائف راديـو و تـلويـزيـون ايـن اسـت كـه مـسـائل را آنـطـورى كـه هـسـت پـخـش بـكـنـنـد. اخـتـيـار را دسـت اشـخـاصـى كـه مـى خـواهند مسائل را معوج ، كج
و مـعـوج عـرضه بكنند، اختيار را دست آنها نبايد آقايان بدهند و بايد درست توجه كنند و راديو تلويزيون سرتاسر مملكت را همچو كنند كه همه اش محتوا، محتواى اسلامى ، موافق مـصـالح كـشـور، مـوافـق مصالح اسلام . امروزى كه ما با يك همچو قدرت بزرگى مواجه هـسـتـيـم و آنـهـا پـى تـوطـئه هـا مـى گـردنـد، از خـارج ، از داخـل ، حـالا مـبـادا يك وقتى ملت ما غفلت از اين دشمن عظيم بكند، از اين دشمن شيطان بكند و مشغول بشود به اين كارهائى كه در يك وقت فرصت هم مى شود اين كارها را بكنيد. در يك هـمـچـو مـوقـعـيـتـى كـه مـا هـستيم ، هر ندائى كه بر خلاف پيدا بشود، هر ندائى كه موجب تـضـعـيـف بـشـود، اين ندا از كفر است و اين ندا از زندقه است و بايد ملت ما توجه به آن داشته باشد.
خداوند همه شما را موفق كند كه حالا كه اين دستگاه در شوراى شما هست ، به خوبى انجام وظـيـفـه بدهيد و همه برنامه هاتان را رسيدگى كنيد كه از چيزهائى كه بر خلاف اسلام است ، برخلاف مصالح اسلام است ، اجتناب بشود.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 29/7/58
بيانات امام در ديدار با كاركنان بخش زبانهاى خارجى راديو تلويزيون  
راديو تلويزيون حساسترين دستگاه كشور است
بسم الله الرحمن الرحيم
من كرارا به آقايانى كه از راديو تلويزيون اينجا آمدند تذكر دادم كه اين دستگاهى كه شماها اداره مى كنيد حساسترين دستگاهى است كه در اين كشور است .
سـايـر رسـانـه هـا از قـبـيـل مـطـبـوعـات و ايـنـهـا مـوثـرند، لكن در يك قشر خاصى ، اولا تيراژشان آنقدر زياد نيست كه به همه كشور و به همه افراد برسد و ثانيا بسيارى از افراد كشور ما هستند كه سواد ندارند تا بتوانند استفاده كنند، لكن از آن طرف تا آمده است كـه روزنـامـه هـا بـه دسـت اشـخـاصى كه دور هستند برسد باز دو سه روزى ، دو روزى طـول مـى كـشد. اما راديو يك دستگاهى است كه همه قشرهاى ملت و همه افراد چه باسواد و چـه بـيـسـواد از آن اسـتـفـاده مـى كـنند و راديو تلويزيون علاوه بر اينكه جهت سمعى دارد اسـتـفاده سمعى ، استفاده بصرى هم دارد و الان هم وضع طورى است كه در همه دهات كشور مـا، بـلكـه سـايـر هـمـه كـشـورهـا هـم در دهـات كـوچـكش هم ، اين راديو و تلويزيون هست ، مثل سابق نيست كه به يك دسته اى منحصر باشد، اشخاصى هم كه مثلا ضعيف هستند از حيث مـاديـات ، مـعذلك كوشش مى كنند كه از مخارج خودشان كاهش بدهند و يك راديو بخرند در صورتيكه شايد بسيارشان هم تلويزيون هم داشته باشند و شما هر حرفى را كه منعكس كـنيد در راديو، همان آن ، به همه كشور و به همه جاهائى كه موج راديو مى رسد، همان آن ، مـى رسـد و اگـر ايـن دسـتـگـاه يـك دسـتگاه صحيح باشد، اين مى تواند يك خدمت بسيار بزرگى بالاتر از همه خدمت ها به مملكت بكند.
هـيـچ واعـظـى نـمـى تـوانـد حـرف خودش را جز در آن چهار ديوارى كه او هست (اگر راديو نباشد) نمى تواند برساند و هيچ گوينده اى نمى تواند حرفش را بيش از آن جائى كه محيط خودش هست يا حالا بلندگو هم كه هست يكقدرى زيادتر، اما اين دستگاه دستگاهى است كـه حـرفها را تا اعماق دهات و شهرستان ها و خارج و اينها مى رساند. اگر يك دستگاهى بـاشـد كـه آمـوزنـده بـاشـد، دسـتـگـاهـى بـاشـد كـه تـربـيـت كـنـنـده بـاشـد، مـسائل كشور را به آنطورى كه هست طرح كند، مشكلات را به آنطورى كه هست بگويد، از انـحرافات پرهيز كنند، از آن اشخاصى كه توطئه بر ضد اسلام دارند، بر ضد كشور دارنـد و بـا گـفتارشان اگر در راديو واقع بشود، مردم را منحرف مى كند و كشور را به تباهى مى كشد، اگر چنانچه از آنهم احتراز بكنند كه هم در جانب برنامه هائى كه
مـى خـواهـنـد پـخش بكنند دقت بكنند كه چه برنامه هائى باشند و هم در جانب احتراز از آن چـيـزهـائى كـه مـضـر بـه حـال كـشـور اسـت مـضـر بـه حـال مـلت اسـت و مـوجـب تـبـاهـى كـشـور مـى شـود، اگـر چـنانچه از آنها احتراز بكنند خدمت بـزرگـى اسـت كـه به كشور خودشان و به ملت خودشان و به اسلام مى توانند بكنند. اگـر خـداى نـخـواسـتـه از آن طـرف واقـع بـشـونـد مثل آن دستگاه در زمان طاغوت كه در خدمت او بود و همه دستگاه ها انحراف در آن باشد، عكس هـائى كـه جـوان هـا را بـه تـباهى مى كشد، برنامه هائى كه بر ضد نهضت اسلامى مردم مـاسـت ، بـرنـامه هائى كه بر ضد انقلاب اسلامى است كه اين جوان هاى ما خونشان را در راهـش دادنـد، اگـر خـداى نخواسته يكوقت اين دستگاه يك همچو كارهائى را بكند، يك خيانت بسيار بزرگى است كه از همه دستگاه ها، خيانت اين اثرش ‍ بيشتر است .
اصلاح راديو تلويزيون اصلاح جامعه است
بـنـابـرايـن اصـلاح اين دستگاه ها، اصلاح جامعه است و فساد اگر در اين دستگاه ها واقع بشود، فساد جامعه است . مسووليت بسيار بزرگ است ، مسووليت شماها بسيار بزرگ است ، خـصـوصـا شـمـاهـائى كـه بـه زبـان هـاى مـخـتـلف دنـيـا پـخـش مـى كـنـيـد مسائل را، مى توانيد كه مسائلى را كه خارج پخش مى كنيد طورى باشد كه به اين نهضت ، بـه اسـلام ، بـه كشور خدمت بكند و مى شود هم خداى نخواسته يك مسائلى باشد كه در خـارج كـه مـنـعكس بشود اسلام را يك جور ديگرى ، نهضت را يك جور ديگرى تحقير بكند، خـوب مـع الاسـف مـا الان در وضـعـى واقع هستيم كه دشمن هاى ما از همه اطراف براى اينكه مـنـافعشان به خطر افتاده است يا دستشان از منافع ما كوتاه شده است اينها از همه اطراف كـوشـش دارنـد كه به هر طورى شده است ، يك تشنجى ايجاد كنند مثلا يكى از مسائلى كه خـوب اخـيـرا بـه آن مـبـتـلا هـسـتـيد و هستيم مسائل كردستان است در كردستان اشخاصى كه منحرف هستند، مى روند و تبليغات مى كنند كه اينها اصلا كردها را مى خواهند نباشند. اينها مى خواهند !!! به !!! كردها را، همه را مى خواهند از بين ببرند !!! تبليغات مختلفى !!! آن اشـخـاصـى تـبـليـغ مـى كـنـنـد كـه با، نه كرد رفيق هستند و نه ترك و نه فارس اينها عمال خارج هستند و براى آنها مى خواهند كار بكنند.
اسلام مرز ندارد
مـا كـرارا عـرض كرديم به همه برادرهاى كردمان كه آمدند اينجا، برادرهاى بلوچمان كه آمـدند اينجا كه اسلام اينطور مرزهائى كه در ساير مسلك ها هست ، ندارد اسلام با صراحت مـى گـويـد كـه آنـى كـه پـيش خدا كرامت دارد، آدم متقى است ، آدمى است كه روشش ‍ صحيح باشد، تقوا داشته باشد، فاسد نباشد، مفسد نباشد و نسبت به همه عرب و عجم و كرد و ترك و اينها بطور على السوا به همه نظر دارد. همانطورى كه خداى تبارك و تعالى در ايـجـاد يك طايفه با طايفه ديگرى فرق ندارد، همه را نعمت !!! ايجاد !!! داده است و همه را نعمتهائى در دستشان گذاشته است كه خودشان بايد فعاليت ، البته موادش را گذاشته است ، فرق نگذاشته است بين اين ناحيه كه كرد مى نشيند، آن ناحيه كه ترك مى نشيند آن ناحيه كه عرب است ،
آن ناحيه عجم است ، اين حرف ها در كار نيست .
پـيـغـمـبـر اكـرم (ص ) در عـيـن حـالى كـه خـودشـان عـرب بـودنـد، از ايـشـان نـقـل مـى كـنـنـد كـه فرموده اند كه فخرى بر عرب و از عرب بر عجم نيست و از عجم بر عرب نيست ، هيچكدام به ديگرى تفوقى ندارد، همه آنها از يك پدرند و از يك مادرند و على السـوا هـستند، در عين حالى كه اسلام اين معنا را مى گويد، جمهورى اسلامى هم همين معنا را مى خواهد پياده بكند، ما همين معنا را در راس ‍ برنامه هايمان هست معذلك خوب ، تبليغات مى كـنـنـد، در خـارج ايـران بـه يـك جـور تـبـليـغ مـى كـنـنـد، در داخـل ايـران بـه يـك جـور تـبـليـغ مـى كـنـنـد، در خـارج مـاهـا را يـك ديـكـتـاتـورى كـه مثل هيتلر يا بدتر از هيتلر معرفى مى كنند كه اين يك آدمى است كه پستان هاى زن ها را داده بـريده اند، خوب البته آنها تبليغ مى كنند !!! اما اين خوب !!! كردستان كه پيش ماست ، اينجا هم كه در آغوش ماست ، پيش ماست ، اينجا هم مع الاسف تبليغ مى كنند و يكدسته اى از مردم ساده باور مى كنند.
تبليغات مفسدين در كردستان
مـا بـرادر هـمه هستيم ، آنها برادر ما هستند، آنها حمله مى كنند و برادرها را مى كشند، از اين طرف مى روند براى دفاع از اين كردستان كه نگذارند كه مفسدين كه از خارج الان دارند هـم فوج فوج مى آيند و هم اسلحه مى فرستند و هم مبلغ مى فرستند و هم چريك درست مى كـنـنـد و مـى فـرسـتند و مى خواهند يك منطقه را به آتش بكشند، از اين طرف وقتى كه مى روند براى دفع آنها، تبليغات مى كنند به اينكه اينها اصلا مى خواهند جوان هاى كرد را بـكـشـنـد !!! اينها !!! خود آنها مى ريزند مى كشند، وقتى اينها دفاع از آنها مى كنند، همان معنائى كه خودشان كردند، گردن اين طرف مى گذارند.
در بـيـمـارسـتان ها آنطور فضاحت آنها در آوردند و اينها رفتند جلوگيرى كردند، عين همين مـعنا را به اينطرف نسبت دادند، همين ديروز چند تا ورقه با امضاى چريكهاى فدائى خلق اينجا پيش آوردند كه اينها را منتشر كردند در آنجا چه چيزهائى را نسبت دادند به جمهورى اسـلامـى ، چـه حـرف هـايى نسبت دادند، خوب جمهورى اسلام ، اگر اسلام نباشد كه ديگر جـمهورى اسلام معنا ندارد. ما همه فريادمان و همه ملت مان فريادشان اين بود كه ما اسلام را مى خواهيم .
رفع نابسامانى هاى كشور با اجراى احكام اسلام
مـا هـم الان تـمـام كـوشـشـمان اينست كه احكام اسلام را پياده كنيم ، مى خواهيم تفاوت ما بين طـبـقات را كه يكى مثلا كرد است در كردستان است به او نرسيدند سابق ، آن يكى فرض كنيد كه جاى ديگر است به او نرسيدند سابق و آقا مى گويند كه كردستان از همه جا عقب تـر اسـت و مـن اين را كرارا عرض كردم كه شما كردستان را فقط اطلاع داريد !!! كه شما !!! بختيارى ها هم كه پيش ما مى آيند، مى گويند كه بختيارى از همه جا عقب مانده تر است بـراى ايـنـكه آنها همان محيط را ديدند، بلوچى هم وقتى كه مى آيد، مى گويند از همه عقب افتاده تر و گرسنه تر و بيچاره تر بلوچها هستند براى
اينكه آنها هم همين جا را ديدند.
تبليغات آنها به گوششان خورده ، آنى كه وجدانا ديدند كه كردستان هيچ برايش كارى انـجـام گـرفـتـه نـشـده اسـت ، نـه بـيـمـارسـتـان دارد، نـه اسـفـالت دارنـد، نـه چه دارد، خـيـال مـى كـنـنـد كـه فـقط اينجا ندارد، جاهاى ديگر همه آن تبليغات را كه كردند، همه را درست كردند، اينجا را نكردند، بلوچ ها هم خيال مى كنند كه اين تبليغاتى كه شده است و آنـى كـه خودشان به چشم مى بينند، عينا مى بينند، مى بينند كه اينها خوب با هم مخالف اسـت ، مـى گـويـنـد پـس جـاهـاى ديـگـر درسـت اسـت و حـال آنـكـه در مـدتـى كـه مـا بـه ايـران آمـديـم و طـوائف مـخـتـلفـه آمـدنـد اينجا و همه اين مـسـائل را گـفـتـند، من گفتم ، درست شما مى گوئيد براى اينكه يك چيزى آدم با چشمش مى بيند، يك چيزى را مى شنود، شما گوش هايتان پر شده از تبليغاتى كه تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ گوش ها را پر كرده ، از آنطرف مى بينيد كه خوب ، اينجا كه نيست ، خـيـال مـى كـنـيـد كـه هـمـيـنـجـا نـيـسـت ، ديـگـر جـاهـا تـمـدن بـزرگ رسـيـده ، آنـهـا هـم خـيـال مـى كـنند همه جا هست الا اينجا، وقتى بگرديم مى بينيم هيچ جائى ، خوب از تهران ، تـهـران كـه پـايتخت است شما برويد تهران در اين زاغه ها ببينيد كه كردها و عرض كنم بـلوچ هـا كـارشـان بـدتـر است يا اين زاغه نشين هاى اطراف تهران ، اينهائى كه الان در حـاشـيـه تهران هستند، من اينها را گاهى وقت ها در تلويزيون مى بينم خانه شان را نشان مـى دهـند، سوراخ ‌هائى كه از اين سوراخ ‌ها بيرون مى آيند، بچه هاشان ، زندگيشان را، ايـنـها را من بايد بگويم خيلى بدتر از كردستان ، خيلى بدتر از بلوچستان ، در حاشيه تـهران هستند. آقا بنابراين بود كه اين مملكت را اينطورى بزرگ كنند نگذارند اصلا يك رشـدى بـكـند، اصلا بنابراين بود كه ما ذخائر زير پايمان را آنها ببرند، ذخائر ما را بـبرند و ملت ما خودشان گرسنگى بخورند، خودشان بدبختى بكشند. شما گمان نكنيد كـه كـردستان بدتر از همه جاست ، بلوچستان از كردستان مى گويند بدتر است ، بلوچ مـى گـويـد بـلوچـسـتان بدتر، شما مى گوييد كردستان بدتر، هر دو درست مى گوييد براى اينكه مى بينيد قضايا را مى گوئيد، مى بينيد از بدتر كه چيزى نمى شد و من كه اطـراف تـهـران را از نـجف كه بودم به من هى اطلاع دادند، اينجا هم كه آمدم در تلويزيون چـنـد دفـعـه تـا حـالا ديدم ، ديگر زندگى از اين بدتر؟ بايد چه بگوييم اسمش را؟ يك سـوراخ آدم مـى بـيـنـد كـه يـك مـرد آمد بيرون ، يك زن آمد بيرون ، چند تا بچه آمدند، يك سـوراخ ، اصـلا بـنـا بـر ايـن بـوده اسـت كه اينطور بكنند و حالا هم بنا بر اين است كه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد، برنامه هائى كه در اسلام هست پياده بشود، چه كنند كه نمى گذارند، مى روند در هر جا كه ببينند چند تا گوش ‍ هست ، آنها به آن مى خوانند بـه ايـنـكـه ، نـه ايـن اسـلام بـدتـر از سـابـق ، ايـنـهـا هـمـان مـسـائل اسـت !!! اسـمـش !!! اسـم رويـش گـذاشـتـنـد، ايـنها ديكتاتورتر هستند از ديگران ، ديكتاتورى عمامه بدتر از ديكتاتورى كذا، كدام ديكتاتورى ؟ خوب من يك عمامه اى هستم ، كـدام از ما، چه ديكتاتورى ؟ همه آقايان ديدند كه دارند ترويج مى كنند، البته اينها !!! مى خواهند !!! چيزهائى كه داشتند از دستشان رفته و مى خواهند تبليغ كنند بر ضد ما.
آنان كه بر ضد ما تبليغ مى كنند، از اسلام مى ترسند
مـع الاسـف بـرادرهـائى كـه در عـراق هـم هـسـتـنـد بـه گـوشـشـان هـمـيـن مـسـائل فرو رفته است از بس كه در چيزهاى عراق ، در روزنامه هاى عراق ، همين امروز يك آقائى كه از عراق آمده بود به من گفت كه اينقدر در روزنامه ها به ايران تاخت مى كنند و به انقلاب ايران تاخت مى كنند و انقلاب ايران را مثلا انقلاب غير اسلامى مى دانند، انقلاب فـاشـيـستى مى دانند، از اين مسائل اينها مى گويند، شايد بسيارى از برادرهاى عراقى ما بـاورشان بيايد، لكن برنامه اين است كه نگذارند، ترسيدند از اينكه نبادا اسلام تحقق پـيـدا كـنـد، آنـهـا از اسـلام مـى تـرسـنـد، ايـنـهـائى كـه تـمـام ذخـائر شـمـا را بـه چـپاول بردند و هر چه هم اينجا جواهر داشت و ارز داشت ، هر چه داشت بار كردند و بيرون رفتند، اينها مى ترسند، اتباع اينها مى ترسند، اينهائى كه عرض مى كنم كه دارند اين آشـوب هـا را مـى كـنـنـد، مى ترسند كه نبادا يكوقت اسلام تحقق پيدا كند و كلاه اينها پس معركه باشد.

next page

fehrest page