صحيفه نور جلد ۱۰

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۳ -


سوال : حضرت امام به نظر بسيارى از ناظران از پيروزى انقلاب به اين سو، به نظر مى آيد كه نظم حكومت رو به انحطاط دارد، شما در اين باره چه فكر مى كنيد؟ جواب : اين مـنطق چپاولگر است . بايد ما مقايسه كنيم انقلاب اسلامى ايران را با انقلاب هائى كه در دنـيـا واقـع شـده است ، ببينيم كه آيا انقلاب هائى كه در دنيا واقع شده است ، به مجردى كه انقلاب شد و پيروز شد مردم نظم همه چيزها فورا برقرار شد يا اينكه اينطور نبوده اسـت ؟ مـا به مجردى كه انقلاب واقع شد و پيروز شديم تمام راه ها باز بود بر دنيا، و تـمـام احزاب آزاد بودند و تمام جمعيت ها آزاد بودند و تا پنج ماه تمام اين امور آزاد بود و ايـران هـم مـشـغـول زنـدگـى خـودش بـود و نـظـمـش برقرار بود و بى نظمى به اينكه آنـطـورى كـه در مـثـل انـقـلاب اكـتـبـر واقـع شـد، مـثـل انـقـلاب فـرانـسـه واقـع شـد، ايـن قتل و غارت ها نبود در ايران و الان هم ايران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ مى كنند نظم را و ايـن فـرقـى اسـت كه مابين انقلاب اسلامى با انقلاب هاى ديگر است . انقلاب اسلامى چـون مردم مسلمان هستند، بدون اينكه يك ارتباطى بين حكومتى باشد كه بخواهد يك نظمى را ايـجاد بكند، مردم نظم را ايجاد كردند. به مجردى كه انقلاب واقع شد و اوضاع آشفته شـد، خـود مـردم اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ايجاد كردند. و ما نظم را بعدها به طـور كامل ، خود ملت ايجاد مى كند. ملت ما موافق با حكومت اسلامى است ، راى داده به حكومت اسلامى ، راى قاطع قريب به اتفاق داده است به حكومت اسلامى و موظف مى داند ملت ما به قـواعد اسلام عمل كند و يكى از قواعد اسلام حفظ نظم است ، حفظ نظم را خود مردم دارند مى كـنـنـد و ايـن كـه گفته مى شود كه حكومت دارد رو به انحطاط مى رود، نخير حكومت دارد رو بـه اعـتـلا مى رود، اشتباه مى كنند آنها. ما يك ملتى بوديم كه در تحت فشار ابرقدرت ها بوديم و الان از تحت فشار آنها بيرون آمديم و داريم به پيش مى رويم و اين اعتلاى ملت اسـت . اعـتـلا بـه ايـن نـيـسـت كـه شكم ما سير باشد، اعتلا به اين است كه ما مسلكمان را و مـكـتـبـمـان را بـه پـيـش بـبـريـم و مـا بـحمدالله داريم مكتب را پيش مى بريم و مكتبمان را گسترش خواهيم داد به همه ممالك اسلامى ، بلكه در همه جا كه مستضعفين هستند و ما رو به اعـتـلا هـسـتيم و بشر را رو به اعتلا مى خواهيم ببريم . چطور گفته مى شود كه ما رو به انـحـطـاط هستيم ؟ آنها خيال مى كنند كه انحطاط و اعتلا، سير شدن شكم است . انسان حيوان نـيـسـت ، انـسـان هـسـت . انـسـان كـه بـعـد مـسـائل انـسـانـى را بـايـد مراعات بكند، مملكت ما مـسـائل انـسـانى را دارد طرح مى كند، دارد رو به اعتلا مى رود، نه دارد رو به انحطاط مى رود، ايـنـهـا همه از تبليغاتى است كه امثال كارتر مى كنند. و آنها منطق آنها، اعتلا اين است كـه هـمـه نفت ها را ما به آنها بدهيم خودمان بنشينيم اينجا و تماشا كنيم و انحطاط اين است كه ما نفتمان را از آنها بگيريم و تو دهانشان بزنيم . اگر اين انحطاط است ما منحطيم لكن اين انحطاط نيست ، اين اعتلاست و ما مملكتمان را به پيش مى بريم و دست
ظـالم هـا را كـوتـاه مـى كنيم از مملكت و اجازه نمى دهيم كسى دخالت در مملكتمان بكند و اين اعتلاست ، نه انحطاط.
سـوال : حـضـرت امـام در نـوفـل لوشـاتـو شـما وعده كرديد كه نه تنها آزادى ها حفظ مى شوند، بلكه تعميم نيز مى يابند، در صورتى كه بعد از پيروزى انقلاب ديده ايم كه تـظـاهـراتـى بـر ضـد زنـان شـد و اقـليـت هـاى قـومـى مثل كردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامه ها و احزاب سياسى ممنوع شد، آيا ممكن است اين تناقض هاى ظاهرى را براى ما روشن بفرماييد؟
جـواب : ايـن هـم از هـمـان ريـشـه هـمـان امـورى اسـت كـه امـثال كارتر پيش آوردند. بايد ديد كه اين تشنجاتى كه در ايران واقع مى شود، اين را چـه كـسـى دارد ايـجاد مى كند، قضيه كردستان را چه كسى دارد ايجاد مى كند و ايجاد كرده اسـت ؟ و چه كسى كوشش مى كند كه قضيه كردستان را خاتمه بدهد و برادران كرد را از آن ظلم هائى كه بر ايشان شده است نجات بدهد؟ ما كوشش داريم كه تمام قشرهاى ملتمان در رفاه باشند و همانطورى كه اسلام طرح كرده است هيچ يك از افراد ملتمان مظلوم واقع نـشـونـد و هـيـچ يك از افرادمان ظلم نكنند اين يك مطلبى است اسلامى و ما در صدد همين معنا هـسـتـيـم و مـا از اول كه انقلابمان واقع شد تمام آزادى ها در ايران بود و مجالى به تمام دسـتجات ما داديم و هيچ ابدا جلوگيرى از هيچى نشد، لكن توطئه ها شروع شد. وقتى كه ديـدنـد آزادنـد تـوطـئه هـا شروع شد، توطئه قلمى كه مى خواستند مسير ملت ما را منحرف كـنـنـد و ايـنـهـا هـمـان اشـخـاصـى بـودنـد كه جيره خوار شاه سابق يا جيره خوار امريكا و امثال امريكا بودند و مى خواستند كه نهضت ما را به تباهى بكشند و ما بعد از پنج ماه كه به همه فرصت داديم ، توطئه گرها را پيدا كرديم ، قلم هائى كه توطئه گر بودند و مى خواستند باز سلطه اجانب را بر مملكت ما مسلط كنند، آنها را گفتيم كه نبايد اين كار را بـكـنـنـد و بـايد محكمه ببيند كه آيا اينها چكاره هستند و ديديم كه بعد از اينكه بررسى شـد، ايـنـهـا از اسـرائيـل خـيـلى شـان ارتـزاق مـى كـردنـد و بـلنـدگـوى اسـرائيـل بـودند، بلندگوى امريكا بودند منتها با صورت هاى ديگر و يك ملتى حق دارد كـه كـسـى كـه بـخـواهـد مـلتـش را بـه تـبـاهـى بـكـشـد و تـوطـئه كـنـد و بـاز هـمـان مسائل سابق را براى او پيش بياورد، از آن جلوگيرى بكند و الا ملت ما طرفدار آزادى است ، طرفدار همه جور آزادى است وليكن طرفدار توطئه نيست ، طرفدار تباهى نيست .
زن هـايـى كـه تـظـاهـر كـرده انـد هـمـان زن هـايـى بـودنـد كـه از تـتـمـه آن مـسـائل بـودنـد، آنـهـائى بودند كه شاه آنها را به عنوان (آزاد زنان ) به ميدان آورده بـود و آنـهـا را بـه تـبـاهـى كشيده بود، آنها هم چون از اين وضعى كه آن تباهى آورد، آن آزادى هـايـى كـه آنـهـا مـى خـواسـتند، مى خواستند كه جوان ها آزاد باشند كه هر كارى مى خواهند بكنند و مى خواستند با تباهى ها هم آغوش باشند،
مـى خـواسـتـند كارهاى برخلاف عفت بكنند و مى ديدند كه اسلام با كارهاى خلاف عفت ، با كـارهـائى كـه مـمـلكـت را بـه تـبـاهـى مى كشد و ملت را به عقب مى راند موافق نيست ، آنها بـودنـد كـه آمـدنـد در خـيابان ها و با آن صورت هايى كه مردم ديدند تظاهر كردند. والا جـلوى آزادى هـرگـز گرفته نشده است و نمى شود و مردم آزادند، الا آنجائى كه بخواهند تباهى بكنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.
سـوال : مـسـاله سـفـارت ايـالات مـتـحده ، كشورهاى بسيارى را نگران كرده ، فكر مى كنند گـروگـانـگـيـرى يـك سـابـقـه خـطرناكى خواهد شد، آيا شما واقعا فكر مى كنيد كه با گـرفـتـن ايـن 50 گـروگـان فـشـارى مـى آوريـد و در مقابل ، شاه را مى گيريد؟
جـواب : كـشـورهـا مـعـلوم مـى شـود كـه در نـظر شما هم همان هست كه در نظر كارتر است . كـشـورهـا را ايـن ابـرقـدرت هـا خـيـال مـى كـنند همان دستگاه دولتى است كه وقتى دستگاه دولتـى از يـك چـيـزى نـاراضـى شـد، كشور ناراضى است . در صورتى كه دستگاه هاى دولتـى نـسبت به كشورها، نسبت به جمعيت هائى كه اساس كشورها بر آنهاست ، يك قطره اى در مـقـابـل دريـاسـت . بـايـد ديـد كـه ايـن عـمـلى كه ما كرديم چه بوده است و اگر اين عـمـل مـنـعكس بشود در دنيا به طور صحيح ، ببينيم موافقين ما كيست ، مخالفين ما كيست . آيا مـظـلوم هـا در دنـيـا بـيـشـتـر اسـت عـددشـان يـا ظـالم هـا؟ وقـتـى كـه مـطـالعـه بـكـنـنـد در حـال هـمـه كشورهاى دنيا مى بينيد كه اكثريت قاطع با مظلوم هاست ، ظالم ها يك عدد قليلى هـسـتـنـد مـجـهـز بـه جـهـاز شـيـطـانـى و مـظـلوم هـا عـدد كـثـيـرى هـسـتـنـد و هـمـيـشـه در طـول تـاريـخ ظـالم هـا عـدد مـحـدود بودند و مظلوم ها عددهاى بسيار زياد اگر مراد شما از نـاراحـتـى ، نـاراحـتـى ظـالم هـاسـت ، مـطـلب صـحـيـحـى اسـت بـراى ايـنـكـه ظـالم هـا بـا امـثـال خـودشـان رفـيـق هـسـتـنـد و هـر كـسـى بـه آن جـنـسـى كـه دارد مـتـمـايـل اسـت ، بـه اشـباه خودش متمايل است . ظالم ها با ظالم ها هميشه هستند و اينها اقليت هـسـتـنـد. اگـر مـطـلب ما بر دنيا منعكس بشود، آنى كه با آن مخالف است ظالم ها هستند كه اقليت دارند و آنى كه موافق است مظلومين هستند كه اكثريت قاطع دارند.
شـمـا كـه مـى گـوئيد كه ناراحت شدند و كشورها ناراحت شدند، همان منطق ابرقدرت ها را داريـد تـكـرار مـى كـنيد و تحت تاءثير حرف هاى ابرقدرت ها واقع شديد كه كشورها را عـبـارت از هـمـان عده ، همان پارك ها و همان عمارت هاى بزرگ و همان ها و همان كاخ نشين ها عـبـارت از مـلت اسـت و ايـن جمعيت كثير، بسيار كثيرى كه زاغه نشين هستند و خانه هاى گلى دارند، اينها اصلا از كشور نيستند و از ملت نيستند. اگر اين مقصود است ما اينها را از هم جدا كـنـيـم و مى گوئيم كه آنى كه از اين عمل ناراحت است ، اين دسته كاخ ‌نشين و ابرقدرت و سرنيزه به دست است و آن كه اگر مطلب ما را در دنيا منعكس بشود با ما موافقند، و آن ملت ها هستند،
مـلت هـا كـه مـثـل يـك دريـائى هـسـتـنـد و يـك سـيل هاى خروشان هستند، آنها با ما موافقند. ما مـسـائلمـان ، مـسـائل مظلومين است و موافق با طبقات مظلوم و آنها با ما موافقند، اگر ظالم ها بگذارند صداى ما به آنها برسد و اگر نگذاشتند يا منعكس جلوه دادند، اين مخالفت نيست ، ايـن مـخـالف آن عـمـلى اسـت كـه شـده اسـت كـه مـا از آن عـمـل بـرى هـسـتـيـم . مـا تـمـام مـسـائلمـان ، مـسـائل مـظـلوم اسـت در مـقـابـل ظـالم ، غـارت شـده اسـت در مـقـابـل غـارتـگـر، كـشـتـه شـده اسـت در مـقـابـل كـشـنـده . ايـنـهـا مـسـائل مـاسـت و از ايـنـهـا خـارج نـيـسـت . مـا مـى خـواهـيـم مـمـلكتمان مـال خـودمـان بـاشـد، مستقل باشيم . ما مى خواهيم آزاد باشيم ، مطبوعاتمان آزاد باشد، قلم هـايـمـان آزاد بـاشد. ما مى خواهيم ذخائر مملكتمان خرج مملكتمان بشود، گرسنه ها را سير كـنـيـم ، بـرهـنه ها را لباس بدهيم ، بى خانه ها را خانمان دار كنيم . ظالم ها با اين منطق مخالفند، با اين مطلب كه لانه جاسوسى كه به اسم سفارت در ايران بوده است و جوان هـاى مـا لابـد مـطلع شدند بر اينكه مسائل جاسوسى در اينجاست و رفتند و آنجا را قبضه كردند، ظالم ها با اين مساله جاسوسى موافقند همه شان . ظالم ها همه مى خواهند كه مساله جاسوسى رواج پيدا بكند و لانه هاى جاسوسى در ممالك مظلوم باشد لكن منطق مظلوم غير از ايـن مـنـطـق اسـت . مـنـطـق مـظـلوم كـه اكـثـريـت قـاطـع دنـيـا را تـشـكـيـل مـى دهـد ايـن اسـت كـه بـايـد هـر مـمـلكـتـى آزاد بـاشـد، هـر مـمـلكـتـى مـستقل باشد، هر مملكتى ذخائرش خرج خودش بشود. اين منطق مظلوم هاست . منطق ظالم ها اين اسـت كـه بـايـد ايـنها را غارت كرد، اينها آدم اصلا نيستند. اين ابرقدرت ها ما را اصلا آدم نـمـى دانـنـد. مـظـلوم هـا را در هر جا هست ، در ممالك خودشان كه هست . مظلوم ها را جزء بشر حساب نمى كنند. حقوق بشر مى گويند، حقوق بشر يعنى حقوق ظالم ها، حقوق بشر يعنى ايـنـكـه حـق دارنـد كـه تمام نفت هاى ما را ببرند و در ازاء آن چيزى ندهند الا براى خودشان نـفـع داشـتـه بـاشـد، بـايـد همه اين ملت ها بى چون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفس نـكـشند. اينها منطق ظالم هاست كه اقليت هستند و اينها كه ناچار بايد آنها نگران باشند از ايـن امرى كه در ايران پيدا شده است بر اينكه همه ظالم ها را ما اعلام مى كنيم كه در خطر هـسـتـند و از بين خواهند رفت و مملكت ها، مملكت هاى مظلومين است و خداى تبارك و تعالى اراده فـرمـوده اسـت كه زمين را به اين مستضعفين بدهد و اين مستكبرين را از صحنه تاريخ خارج بـكـنـد و مـا ابـتداست كه قيام كرديم براى اين معنا و تمام ملت هاى مظلوم را پشتيبانى مى كـنـيـم و تـمام ملت هاى مظلوم بايد ظالم ها را از صفحه روزگار بيرون كنند و از تاريخ بيرون برانند. آن كه با ما مخالف است طبقه ظالم است و طبقه ظالم يك اقليت ناچيزى است و آنـى كـه بـا مـا مـوافـق اسـت و اگـر مـطـلب مـا را بـشـنـود بـسـيـار خوشحال مى شود راجع به اين لانه جاسوسى ، آن عبارت از طبقه مظلوم است . شما ببينيد كـه الان در ممالكى كه دولت هايشان اگر اجازه به ايشان بدهند (الان هم كه اجازه ندادند دولت هـا) در بـسـيـارى از مـمالك مظلوم ها موافقت خودشان را با ما اظهار كردند، تظاهرات كردند بر ضد امريكا، تظاهر كردند و ظالم ها نمى گذارند كه آنها تظاهر كنند، پليس
نـمـى گـذارد كـه آنـهـا تـظاهر كنند. اگر اين سرنيزه برداشته بشود، تمام ممالكى كه مـظـلوم هـسـتـنـد و اكـثـريـت قـاطـعـى كـه مـظـلومين هستند، اينها بر وفاق ما هستند و اين لانه جـاسـوسـى را بـه مـنـطـق مظلومين اين است كه بايد بسته بشود و منطق ظالمين اين است كه بـايـد بـه حـقـوق خـودشان برسند و اين ظالم ها هستند كى مى گويند حقى براى مظلومين نـيـسـت . ايـن دسـتـگاه هايى كه براى حقوق بشر درست كردند، تمام دستگاه هايى است كه بـراى چـپـاول بشر است . اين دستگاه هاى شوارى امنيت كه با طمطراق اسمش را مى برند، ديشب بعد از اينكه اجازه داد آقاى كارتر به اينكه شوراى امنيت باشد، مى گويد كه فقط راجع به اين كسانى كه گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اينها، اما راجع بـه شـاه نـبـايـد شـوراى امنيت دخالت بكند. اما راجع به چيزهائى كه آنها از ما برده اند، مـظلوميتى كه براى ما واقع شده است و ظلمى كه بر ما شده است ، اجازه ندارد شوراى امنيت دخـالت بـكـنـد. شـوراى امـنـيـت را از اول تـكـليـف آن را مـعـيـن كـرده انـد كه بايد راجع به گـروگان ها تو بحث بكنى و راجع به شاه نبايد تو بحث بكنى و راجع به اين مظلوميت هائى كه بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نبايد دخالت بكنى . او مى داند كه اگـر دخـالت ، دخالت صحيح باشد خودش گرفتار خواهد شد، خودش به آن سرنوشتى كـه شـاه پـيـدا كـرده اسـت خـواهـد گـرفـتـار شـد، از ايـن جـهـت از اول مـعـلوم كـرده اسـت كـه بـايـد ايـن نوكر مآب ها بنشينند و فقط گوش به فرمان آقاى كـارتـر بـدهـنـد كـه ايشان اجازه بدهند كه فقط راجع به اين گروگان ها بحث بكنند. ما هـرگـز هـمـچـو بـحثى را با آنها نمى كنيم و هرگز يك همچو شوراى امنيتى را پذيرفته نداريم و نخواهيم پذيرفت .والسلام
تاريخ : 6/9/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران مركز تهران  
در راس همه مسائل اسلامى ما، قضيه مواجهه با آمريكاست
بسم الله الرحمن الرحيم
شـمـا غـافـليـد كـه الان بـا امـريـكـا كـه مـجـهـز بـه هـمـه جـهـازهـاى درجـه اول دنـيـاسـت يـعنى يك قوه اى است كه در دنيا مقابل ندارد روبرو هستيد، اما ما مجهزيم به يـك قدرت بالاتر از او و آن توجه به خدا و به اسلام است . ولى نبايد فراموش كنيم ما مـواجـهـيـم بـا يك چنين قدرت بزرگ كه علاوه بر قدرت تسليحاتى ، قدرت هاى بزرگ شـيـطـانـى هـم دارد كـه الان در هـمـه دنيا فعاليت و تبليغات مى كند و وادار مى كند ممالك ديـگر را كه آنقدر كه بتوانند تجهيز كنند. از اين جهت من آن چيزى را كه به صلاح ملت و به صلاح اسلام است و به صلاح شماست بايد عرض كنم و آن اينكه تشنج صحيح نيست . قـواى شـمـا بـايد الان همه مجتمع در يك راه باشد. قواى فكرى تان ، قواى غير فكرى تـان هـمـه بـايـد در يك راه برود شما مى خواهيد براى اسلام خدمت بكنيد. الان در راس همه مـسـائل اسـلامـى مـا، قـضـيـه مـواجـهـه بـا امـريـكـاسـت . امـروز اگـر قـواى مـا از هـم مـنـفـصـل شـونـد، به نفع امريكاست و الان دشمن ما امريكاست و بايد تمام تجهيزات ما به طـرف ايـن دشـمـن باشد. مبادا يك وقتى يك تبليغات سوئى بشود و نظرهاى ما تشتت پيدا كـنـد و افـكـارمـان افـكـار مـختلف بشود و در نتيجه ما يك افكارى داشته باشيم و شما يك افكارى داشته باشيد و دستجات ديگر افكار ديگرى داشته باشند. بايد الان همه افكار يـك چـيـز بـاشند. چطور در آن وقتى كه ما مواجه با اين قدرت شيطانى داخلى بوديم هيچ ديـگـر تـشـتتى در كار نبود، همه با هم يك فكر داشتيد و همه الله اكبر گفتيد و مقابله با يك چنين قدرتى مى كرديد. شما الان مى دانيد كه مقابله ما با يك قدرتى است كه قدرتش صـدهـا بـرابر و بلكه زيادتر از آن قدرت قبلى است . شما امروز يك چنين حالى داريد و مـمـلكـت تان يك چنين حالى دارد. مملكت شما الان يك حالى دارد كه اگر دير بجنبيم ، براى هـميشه تا آخر از بين رفتيم . همه بايد يكصدا باشند. سروصداى امروز، فقط مقابله با امـريـكـاسـت . امـروز هـر سـروصـدائى بـلند بكنيد كه غير از اين مسير باشد، بدانيد كه بردش را آنها دارند. شما اين را بدانيد كه من به شماها علاقه دارم ، به پاسدارها علاقه دارم ، پـاسـدارهـا بودند كه مملكت ما را در چنين زمانى كه هيچ كس نمى توانست حفظ بكند، حـفـظ كـردنـد. الان هـم حفظ مى كنند، اين يك علاقه الهى است كه ما به شما داريم و اين را بـدانـيـد كـه يـك مطلبى كه برخلاف صلاح شما باشد، برخلاف صلاح اسلام است و ما نخواهيم زد، لكن اگر يك مطلبى را من الان گفتم به شما كه
بايد راه را چطورى رفت ، بدانيد كه اين هم صلاح شماست و هم صلاح مملكت تان .
مملكت اسلامى بايد همه اش نظامى باشد بايد ما همه قواى مان را مجتمع كنيم براى نجات دادن يـك كـشـور، بـايـد اگـر مـسـائلى بـراى مـا پـيـش بـيـايـد هـرچـه هـم سـخـت بـاشـد تـحـمـل كـنـيـم . باز من تكرار مى كنم كه بدانيد شما با يك قدرتى مواجه هستيد كه اگر غفلت بشود، مملكت تان از بين مى رود، غفلت نبايد بكنيد. غفلت نكردن به اين است كه همه قـوا را و هـر چـه فـريـاد داريد سر امريكا بكشيد، هر چه تظاهرات داريد بر ضد امريكا بكنيد. قواى خودتان را مجهز بكنيد و تعليمات نظامى پيدا كنيد و به دوستانتان تعليم دهيد، به همه اشخاصى كه همين طورى راه مى روند تعليمات نظامى بدهيد. مملكت اسلامى بـايـد هـمـه اش نـظامى باشد و تعليمات نظامى داشته باشد. يكى از ابواب فقه باب رمى است ، باب تيراندازى است ، آن وقت تيراندازى بوده ، حالا هم تيراندازى هست به يك طور ديگرى .
در اسلام با اينكه رهان ، يعنى يك چيزى را بگذارند براى چيزى كه نظير قماربازى مى شـود حرام است ، براى تيراندازى حرام نيست ، براى اسب دوانى حرام نيست . سبق و رمايه يـكـى از مـسـائل فـقـه اسـت بـراى ايـنـكـه بـراى هـمه افراد مستحب است كه سوارى را ياد بگيرند. حالا اتومبيل سوارى و رانندگى را ياد بگيرند و براى همه است كه تيراندازى را ياد بگيرند، فنون جنگى را ياد بگيرند. بايد ملت ما جوان هاى شان مجهز باشند به هـمـيـن جهاز و علاوه بر جهاز دينى و ايمانى كه دارند مجهز به جهازهاى مادى و سلاحى هم باشند و ياد گرفته باشند. اينطور نباشد كه يك تفنگى كه دست شان آمد ندانند كه با آن چه كنند. بايد ياد بگيرند و ياد بدهند. جوان ها را يادشان بدهيد، همه جا بايد اينطور بـشـود كه يك مملكتى بعد از چند سالى كه بيست ميليون جوان دارد، بيست ميليون تفنگدار داشـتـه باشد و بيست ميليون ارتش داشته باشد و يك چنين مملكتى آسيب پذير نيست و الان هـم الحـمـدلله آسيب پذير نيست . الان هم ما پشتيبانمان خداست و ما براى او نهضت كرديم ، بـراى پـياده كردن دين او نهضت كرديم ، و خدا با ماست و من اميدوارم كه شكست براى شما نباشد.
امروز بايد همه يك شعار بدهند
خـداونـد هـمـه تان را حفظ كند و اين معنائى را كه عرض كردم توجه به آن داشته باشيد بـه رفـقائى كه داريد، به دستجاتى كه هستند و هر جا كه هستند توجه بدهيد كه امروز يـك روزى اسـت كـه هـمـه با هم يك مطلب را بايد بگوئيم ، همان كه الان شعار مردم شده . الان محرم است و همه دستجات بيرون مى آيند و دستجات بايد عزادارى بكنند. عزادارى مهم اسـت ، در ضـمـن عـزادارى هـمان شعارهائى هم كه مى دهند، بدهند ولى عزاداريشان هم بايد باشد. خداوند همه شما را انشاءالله حفظ كند. من دعاگوى همه شما هستم .
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 6/9/58
پـــيـام امـام خـمـيـنى در رابطه با تشكيل شوراى امنيت براى رسيدگى به امر جاسوس هاىآمريكائى
بسم الله الرحمن الرحيم
اين روزها زمزمه آن است كه شوراى امنيت براى رسيدگى به امر گروگان ها كه نزد ملت مـا جـاسـوسـى آنـهـا ثـابـت اسـت تشكيل شود. آقاى كارتر پس از مانور نظامى و سياسى راضـى شـده انـد كـه شـوراى امـنـيـت فـقـط بـراى رسـيـدگـى بـه ايـن امـر تـشـكـيـل شـود، غـافـل از آنـكـه ملت ما مى دانند كه هر شورايى يا محكمه اى كه تحت نفوذ مـسـتـقـيـم آمـريـكـا تشكيل شود، از اول راى آنان ديكته شده است و محكوميت ملت مظلوم ما مورد اسـتـقـبـال آنـان اسـت . مـلت مـا بـا شـوراى امـنـيـت فـرمـايـشـى كـه از اول تـكـليـف آن مـعـلوم شـده مـوافق نيست . رسيدگى به امر شاه مخلوع و امر جاسوسان در مـركـز جـاسـوسـى جـز در ايـران امـكـان نـدارد زيـرا عـلائم و شـواهد جرم در ايران است و قابل انتقال به غير از ايران نيست . ما قريب صدها هزار شهيد داديم و چندين ميليون شاهد و بـيـش از صـدهـزار مـعـلول داريـم كه امكان ندارد به خارج روند و عرضه شوند و شهادت دهـنـد. علاوه بر پرونده هاى بسيارى كه در اينجا هست و رسيدگى به امر لانه جاسوسى بـايـد در هـمـان مـحـل بـه اصـطـلاح سـفـارت صـورت گـيـرد زيـرا شـواهـد جـرم در هـمان محل است با توجه به مراتب فوق تشكيل هر محكمه يا شورائى بر خلاف موازين قضائى و از نـظـر مـلت مـا مـردود اسـت . مـلت عـزيـز مـا بايد بدانند كه در اين ميدان پيروز و به خـواسـت خـداونـد تعالى و با اتكاء به قدرت اسلام و ايمان ، نقشه هاى شوم قدرتمندان يكى پس از ديگر نقش برآب خواهند شد. من براى چندمين بار تكرار مى كنم كه در اين امر حياتى قشرهاى ملت با هر مسلكى كه دارند و با هر فكر سياسى يا مذهبى كه دارند لازم اسـت وحـدت خـود را حـفـظ نـمـوده و عـليـه جـنـايات بيشمار دولت امريكا موضعى خصمانه گرفته و اشكال تراشى و تفرقه اندازى كه به سود دشمنان كشور ماست ، نباشد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 6/9/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام ربانى املشى  
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى ربانى املشى دامت افاضاته
بـا تـوجـه بـا مشكلاتى كه در منطقه گيلان پيش آمده مقتضى است جنابعالى كه در منطقه هـسـتـيـد مسافرتى به نقاط مختلف استان كرده و از نزديك مشكلات را بررسى كرده و با مـشـورت علماى اعلام محل جناب حجت الاسلام آقاى احسانبخش و آقايان محترم ديگر ايدهم الله تـعـالى در رفـع آنـها سعى كافى را مبذول داريد، اهالى محترم منطقه را با اتحاد كلمه و پرهيز از اختلاف و تفرقه در اين موقعيت حساس دعوت نمائيد. بديهى است كه سازمان هاى مـخـتلف ديگر مانند سپاه پاسداران و ستاد جهاد سازندگى و گروه هاى ديگر نيز همكارى هـاى لازمـه را در ايـن مـورد بـا جـنـابعالى خواهند داشت و از ارشاد و راهنمائى هاى آن جناب بهره مند خواهند شد از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم .
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 7/9/58
پيام امام خمينى به ملت ايران پيرامون همه پرسى قانون اساسى  
بسم الله الرحمن الرحيم
خـواهران و برادران ! محرم ماهى است كه به وسيله سيد مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شده و از تـوطـئه عـنـاصر فاسد و رژيم بنى اميه كه اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند رهـائى بـخـشـيد. اسلام از اول پيدايش ، با خون شهيدان و مجاهدان آبيارى شد و به ثمر رسـيـد. اسـلام در كـشـور مـا مـى رفت تا به تباهى كشيده شود كه با خون شهيدان ملت ما حيات خود را باز يافت .
در ايـن مـوقع كه بحمدالله تعالى قانون اساسى را نوشتند و به تصويب علماء اعلام و روشـنـفـكـران رسـيـد، عـنـاصر توطئه گر كه با قدم و قلم مى خواستند جمهورى اسلامى تـصـويـب نـشـود و راى نـيـاورد، ايـنـك مى خواهند به ثمر نرسد. قانون اساسى يكى از ثـمـرات عظيم ، بلكه بزرگترين ثمره جمهورى اسلامى است و راى ندادن به آن به هدر دادن خـون شـهـيـدان ماست . مبادا تحت تاثير دشمنان اسلام رفته و از راى دادن و حضور در حوزه هاى راى گيرى خوددارى كنيد. اسلام بزرگتر از آن است كه به واسطه يك اشكالى قـابـل رفع از اساس ‍ آن صرف نظر نمائيد. اگر اشكالى باشد ممكن است در متمم كه در نـظـر گـرفـتـه انـد رفـع شـود. عزيزان كرد و عرب و بلوچ و تركمن و ساير قشرهاى مـحـتـرم ! اسـلام بـراى هـمه و به نفع همه است و جمهورى اسلامى انشاءالله تعالى تامين تـمـام نـابـسامانى ها را مى كند. عناصرى كه در اطراف از آن جمله مناطق كردنشين و مناطقى كـه بـرادران اهل سنت هستند تبليغ مى كنند كه مانع از راى دادن به قانون اساسى شوند دوسـتـان شـما نيستند، دلسوز براى شما و كشور شما نيستند از اين تكليف شرعى شما را باز ندارند، شما را باز در مقابل برادران خود قرار ندهند.
اينجانب در روز اخذ آراء راءى مثبت دهم و از تمام برادران و خواهران عزيز خود از هر قشرى و در هـر مـسـلكـى هـستند تقاضا مى كنم كه به اين قانون سرنوشت ساز راءى مثبت بدهند. عـزيـزان مـن ! امـروز كه ما در مقابل يك قدرت شيطانى قرار داريم ، كشور ما را مى خواهند بـه تـبـاهـى بـكـشـنـد، نگذاريد اساس جمهورى اسلامى سست شود و دشمنان اسلام دلشاد شوند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و توفيق همگان را خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 8/9/58
مصاحبه امام خمينى با پنج نفر از خبرنگاران مطبوعات اروپا 
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن آنـچـه از خـبـرنـگـارها انتظار دارم اين است كه مطالب من تصحيح نشود، همانطور كه من گفته ام بخواهند منتشر كنند، بى كم و زياد باشد، خودشان تصرف نكنند، عقايد خودشان را داخـل نـكـنـنـد در آن چـيـزى كـه مـن گـفـتـه ام ، تـحت تاثير تبليغات سوء واقع نشوند، مسائل ايران را آنطورى كه من مى گويم ، همانطور منعكس كنند.
سـوال : ما از كشورهاى كوچك اروپائى مى آئيم كه ما هم در تحت فشار امپرياليسم امريكا هـسـتيم و خيلى از شما تشكر مى كنيم كه وقت داديد و اين كشورها را مخاطب قرار داديد. بعد از حـوادث اخـيـر بـه نـظـر مـى رسـد مداخله امريكا در ايران به نام حفظ جان گروگان ها تـهـديـدى جـدى بـراى صـلح جـهـانـى خواهد بود. آيا حضرت امام تصور مى فرمايند كه امـريـكـائيـان حاضر به مواجهه با چنين خطرى براى محمدرضاى جنابتكار باشند يا آنها مقاصد ديگرى دارند؟
جـواب : مـمـكـن اسـت كـه آنـهـا مـقـاصـد ديگرى داشته باشند چون ما آنطور بشردوستى در كـارتـر و آنـهـائى كه مصادر امورند سراغ نداريم كه حس بشردوستى آنها را وادار كرده بـاشـد كـه مـحـمـدرضـا را بـرنگردانند و دليل اين است كه اينها در همين موضوع هم اگر چنانچه بشر دوست بودند، اين معنا را نمى گفتند كه ما براى خاطر مثلا چند تا بشر، 35 مـيـليـون بـشـر را يـا در مـحـاصـره اقـتـصـادى مـى گـذاريـم كـه بـه خـيـال آنـهـا، ايـنـهـا از گـرسـنـگى تلف بشوند، يا اينكه ما جنگ راه مى اندازيم كه مملكت خـودشـان و مـملكت ما و بسيارى از ممالك ديگر به خاك و خون كشيده بشود. اينها به نظر مـى آيـد كـه قـضـيـه ، قـضـيـه انـسـان دوسـتـى نـيست . قضاياى ديگر در كار است كه يك احتمال كه شايد از احتمالات ديگر قوى تر باشد اين است كه آنها مى دانند كه به وسيله ايـن شـخـص فـاسـد، چـه جـرم هـائى ارتـكاب كرده اند، خودشان مطلع هستند از اين . شايد بـسـيارى از جرم هائى كه محمدرضا ارتكاب كرده است ، غير از او و رؤ ساى جمهور اطلاع نـداشـتـه بـاشـنـد، حـتـى شايد خود دستگاه دولتى هم ، نه دولتى ما و نه دولتى آنها، شـايـد، و ايـن اسـرارى بـاشـد، ايـن حـد جـرائم اسـرارى بـاشد پيش ‍ رئيس جمهور وقت و محمدرضا. آنچه به نظر
مـى رسـد آقـاى كـارتـر خـوف اين معنا را دارد، وحشت زده شده الان كه اگر چنانچه محاكمه بـشـود مـحـمـدرضـا و ما او را محاكمه بكنيم ، علاوه بر جرائم خودش كه ثابت خواهد شد، جرائم ديگران كه روساى جمهور وقت بوده اند و خصوصا آقاى كارتر كه در اخير رئيس ‍ جمهور بوده ، جرائم آنها هم ثابت خواهد شد و همانطورى كه ما تقاضاى محاكمه محمدرضا را كـرده ايـم و مـى كـنـيم و محاكمه انشاءالله خواهيم كرد، آنوقت تقاضاى محاكمه روساى جـمهور را هم خواهيم كرد. آنهائى كه در اين جرائم شريك بوده اند، هر مقامى كه مى خواهد بـاشد، كارتر باشد يا نيكسون باشد يا جانسون باشد و يا هر كه باشد، ما تقاضاى ايـن را كـنيم كه آنها را محاكمه كنند و خوفى كه الان كارتر دارد اين است ، او خوف اين را دارد كـه جـرائمـش ثـابـت بـشـود و مـا تـعقيب كنيم او را براى جرائم و شانس او در رياست جـمـهـورى كـه طـمـعـش را دارد، از بـيـن بـرود. از ايـن جـهـت به دست و پا افتاده است ، به وسائل مختلف الان او دست و پا كند. شايد روزى نباشد كه يكى ، دو تا، سه تا از وزارت خارجه ما براى ما اوراقى مى آيد كه از خارج آمده است ، از ممالك مختلف كه آنها تشبث كرده انـد و آنـهـا سـفـارش ايـنـكـه ايـن گـروگان ها را رها كنيد و يك قدرى مثلا چه بكنيد و اين مـسـائل . بـنابراين انگيزه اى كه آقاى كارتر دارند، ما شايد شك نداشته باشيم كه اين انـگـيـزه ، انـگـيـزه انسان دوستى نيست ، اين انگيزه ، انگيزه اين است كه خوف دارد، او الان وحشتزده شده است و حق هم دارد كه وحشتزده بشود براى اينكه آدمى كه خائن هست ، خائف است ، مـى تـرسـد و ايشان خيال كرده بود كه با يك مانورهائى كه پيش بياورد مى تواند در امـريـكا براى خودش يك مقامى تحصيل كند و تمام نظرش هم به اين است كه در دوره آتيه هـم رئيـس جـمـهـور بـشـود، تـمـام نـظـر او ايـن اسـت . اصـل ايـن ابرقدرت ها، ما آنطورى كه تجربه بر ايمان ثابت شده است ، اين قدرت هاى بـزرگ ، چه ابرقدرتها، چه قدرتهاى مادون آنها، اينها اصلش به اينكه به بشر نظر داشته باشند حتى به بشر مملكت خودشان ، اينها سودجو هستند، خودشان را مى بينند، غير خـودشان چيزى را نمى بينند و براى خودشان فعاليت مى كنند، حالا يك عده اى هم از مملكت خودشان به باد فنا برود، از ممالك ديگر به باد فنا برود، اينها شانس پيدا بكنند در ريـاسـت جـمـهـور چـنـد سـال ، ديـگـر عـالم هر چه مى خواهد بشود، شده است . از اين جهت من احـتمال اين را مى دهم . من يك قصه اى دارم در پاريس ، يكى از مقامات بالا آمده بودند پيش مـن ، آنـجـا صـحـبت از اينكه يك وقت در چين كه شلوغى واقع شده بوده است ، چه شده بوده اسـت كـه ، حالا تفصيل را خوب يادم نيست و خوف اين را داشتند كه سفارتشان را كه در چين هـسـت آنـجا چه بكنند، آن شخص گفته بود، براى من ترجمه كرده بودند، اينطور ترجمه كردند كه مى گويد كه ما افرادى كه از خودمان در آنجا بود، برايمان خيلى مطرح نيست ، مـبـل هـا مهم است ، آنكه براى ما مهم است ، آن مبل ها قيمتى بودند و ما خوف اين را داشتيم كه آن مـبـل ها از بين برود اما افراد بروند، بروند. اينطورى است مساله ، آنهائى كه تربيت انسانى ندارند، آنهائى كه مهذب نيستند، آنهائى كه تحت فرمان هاى آسمانى تربيت
نـشـده انـد، آنـها غير از خودشان هيچ نمى بينند و تمام منافع را براى خودشان مى خواهند آقـاى كـارتـر هـم از آن اشـخـاصـى اسـت كـه تـربـيـت آسمانى ندارد. اگر چنانچه شنيده بـاشـيـد، اين چند روز، يك دفعه رفته است كليسا و دعا كرده كه اين افراد خارج بشوند، شـمـا بـدانـيـد كـه اين دعاى او هم مثل دعاهاى محمدرضاست كه مشهد مى رفت و دعاكرد. اينها هـمـان مـثلى است كه يكى از حكماى ما عبيد زاكان گفته است كه مژدگانى كه گربه عابد شـده اسـت ، همين است مساله . بنابراين هيچ احتمال اين معنا كه ايشان براى خاطر محمدرضا يك كارى را بكند و انسان دوستى وادار كرده باشد كه آن كار را بكند، ما همچو احتمالى را نـمـى دهـيـم . حـالا ايـن امـر محول به خود اين آدم است كه ببينيم چطور تشخيص مى دهد، آيا تشخيص مى دهد كه براى به دست آوردن رياست جمهورى اين است كه يك جنگى در دنيا راه بـيـنـدازد و مـمـلكت خودش را به خرابى بكشد؟ اينطور تشخيص مى دهد تا وارد بشود به جنگ ؟ آن هم در جنگ شكست خواهد خورد. احتمال اينكه او در جنگ پيروز بشود نيست در كار و يا تـشخيص مى دهد كه اگر چنانچه روى موازين عقلى و عقلائى رفتار كند كه يك مجرمى كه بـه ايـن مـمـلكـت پنجاه و چند سال جرم كرده و جوان هاى ما را كشته و همه ذخائر ما را برده اسـت و از بـيـن بـرد و مـمـلكـت را بـه تـبـاهـى كـشـيـده ، او را تحويل بدهد. وقتى تحويل داد ما هم اين اشخاصى را بر فرض اينكه اينها مجرم باشند كـه مـجـرم هـم هـسـتـنـد، ايـنـهـا را مـا مـجـرم مـى دانـيـم كـه در ايـنـجـا هـسـتند لكن اگر او را تحويل داد و اموال ما را هم تحويل داد، آنوقت ما مضايقه نداريم كه اينها را عفوشان كنيم .
سوال : مطبوعات غرب دائما در مورد ديكتاتورى و هرج و مرج در ايران گزارشات دروغين طـرح مـى نـمـايـنـد، از آنـجـائى كه اولين بار است كه شما اروپا را مخاطب قرار مى دهيد، پاسختان در مورد اين اكاذيب چيست ؟
جـواب : خـود شما داريد مى گوئيد كه دروغ دارند مى گويند. من متاسفم از اينكه غرب با آن هياهو كه در دنيا راه انداخته است راجع به تمدن ، راجع به انسانيت غرب و اينها، آنوقت اين دستگاه مخابراتى آنها كه حساسترين دستگاه است ، اينطور باشد كه مطالبى كه در ايـران اصـلا وقـوع پـيـدا نـكـرده ، آنـها در آنجا تبليغ مى كنند و نشر مى دهند و اگر يك چـيـزى ايـنـجا يك طور تحقق پيدا كرده ، آنجا عكسش ‍ را منتشر مى كنند. اين چه ممالكى است كـه مطبوعاتشان اينطور است . اين آزادى كه اين آقايان به اين مطبوعات داده اند اين آزادى سـالم اسـت ؟ صـحيح است ؟ مطبوعاتى كه لسان يك مملكت است ، آبروى يك مملكت به آنها بـسـته است ، اينها بنا بگذارند اينطور اراجيف را بنويسند؟ دروغ ها را بنويسند؟ مملكت را بـگـويـند كه ديكتاتورى است ؟ كجاى مملكت ما ديكتاتورى است ؟ بيايند ببينند اشخاص ، ببينند كجاى اين مملكت ديكتاتورى است ؟
چـه ديـكـتـاتـورى كرده اند اينجا؟ اينجا همه دارند به آزادى رفتار مى كنند، همه كارى را دارنـد مـى كـنـنـد و مـا تـا پـنـج مـاه همچنين آزاد قرار داديم همه جبهه ها و همه جناح ها را كه اشـخـاصـى كـه خـيـانـتـى بـه ايـن مـمـلكـت كـرده بـودنـد، مـشـغـول فـعاليت و توطئه شدند. بعد از آنكه مشغول فعاليت و توطئه شدند كه الان در همان لانه جاسوسى آمريكا جرم بعضى از اين روزنامه نويس ها، بعضى از اين مجله نويس هـا، تـوطـئه ، آنـهـا در اينجا پرونده دارند و منعكس خواهد شد. ما بعد از چهار، پنج ماه به آنـهـا مهلت داديم ، همه احزاب آزاد، همه روزنامه ها آزاد، همه قلم ها و قدم ها و گفتارها آزاد. يـكـوقـت مـلتـفـت شـديـم كـه دسـت هـاى خـارجـى در كـار اسـت ، مـثل صهيونيسم و امريكا و اينها و دارند توطئه مى كنند و مى خواهند مملكت ما را به خرابى بـكـشـنـد و از ايـن جـهـت دادگاه ، بعضى از اين روزنامه هائى را كه ثابت شد كه اينها از امريكا و از صهيونيسم الهام مى گيرند و توطئه مى كنند، آنها را جلوشان را گرفته اند تا محاكمه بشوند، آنها بعد بايد محاكمه بشوند اما گفته مى شود كه اينجا ديكتاتورى اسـت ، چـه ديـكـتاتورى در اينجا هست ؟ خوب شما كه الان آمديد و در اينجا هستيد، يك قدرى گـردش كـنـيـد اطـراف مـمـلكـت را، گردش كنيد، چه ديكتاتورى را شما ملاحظه مى كنيد در ايـنـجـا؟ و امـا آشـفتگى !!! عرض مى كنم !!! كه اينطور امور، اين لازمه هر رژيمى است كه تـبـديـل به رژيم ديگر مى شود. مگر فرانسه كه ادعا مى كند كه متمدن ترين مثلا ممالك است ، بعد از اينكه در آنجا انقلاب شد، مثل انقلاب ما به اين سفيدى و به اين خوبى بود؟ چقدر آنجا كشته شده اند، در انقلاب شوروى چقدر آدم كشته شده است و ساير انقلابات . ما مـدعى هستيم كه انقلاب ما در عالم نظير نداشته است براى اينكه اسلامى بوده است و چون اسـلامـى بود و تمام افراد ملت شركت در اين امر داشتند، يك انقلابى نبود كه يك حكومتى بيايد و حكومتى را ببرد، يا يك نظامى بيايد و يك حكومتى را ساقط كند، آنطور نبود. يك ملتى قيام كرد و ملتى كه اسلامى بود، ملتى كه خودش را پايبند اخلاق و پايبند اسلام مـى دانـسـت و مـى دانـد، اينها قيام كردند و حريف خودشان را بيرون كردند و غلبه كردند. هـمـان روزى كـه غـلبه كردند، تمام پايگاه ها، تمام فرودگاه ها باز بود، در صورتى كـه در انـقـلابـات ديـگـر فـرودگـاه ها در آن بسته مى شود، تمام مطبوعات را از بين مى بـرند، تمام روزنامه ها را از بين مى برند و نمى گذارند منتشر بشوند. همين حالا هم كه گاهى جاها كه ما مى شنويم كه يك كودتائى شده است ، دنبالش اختناق تام است و ما مدعى ايـن مـعنا هستيم كه هيچ انقلابى مثل انقلاب ما از باب اينكه ما تابع اسلام بوديم و اسلام دستور داشته و ما عمل مى كرديم به آن دستور، آنطور نبوده است به اين آرامى كه بعد از پـيـروزى بـر يـك هـمچون قدرتى ، حتى آنها هم كه به اين ملت ، آنقدر زياد به اين ملت خيانت كردند، جنايت كردند، آنها را هم نريختند و بكشند، آنها را گرفتند و آوردند و آن هم عـده اى شـان را آوردنـد و نـگـهـشـان داشتند و در حبس هم كه نگه داشتند، آنقدرى كه به ما اطـلاع دادنـد و اشـخـاصـى كـه ما فرستاديم و ديدند كه در حبس هم با آنها خوشرفتارى كردند، در صورتى كه مجرم بودند، تا وقتى
محاكمه كردند و بعد از آنكه محاكمه ثابت شد كه اين يك آدم ، چقدر آدم كشته ، چقدر خيانت كرده ، آنوقت به جزاى خودش ‍ رساندند. و اما ساير قشرهاى ملت سر جاى خودشان هستند و مـا آشـفـتـگى كه نگرانى داشته باشد، ابدا نداريم . ما از همه انقلاب هايى كه در عالم شده است ، الان كم آشفته ترين هستيم و هيچ آشفتگى در مملكت ما نيست ولى خوب از آن تفاله هاى سابق ، از آن اشخاصى كه ميل ندارند اين مملكت به آرامش خودش باقى باشد، از آنها البته هستند. از خارج هم به آنها الهام داده مى شود، به آنها كمك مى شود، اينها يك مقدارى هـسـتـنـد و لكـن مـا نـگـران از ايـنـهـا هيچ نيستيم براى اينكه اساس امور دست خود ماست و ما كنترل امور را داريم و ابدا نگرانى در اين كار نيست و اگر گفته اند كه يك خلاف نظم و ايـنـهـاسـت ، ايـنها هم جزو همان هاست كه اين روزنامه نويس هائى كه اجيرند، اينهائى كه الان هـم از شـاه اجـرت مـى گيرند، الان هم الهام مى گيرند از ساير كشورها، آنها اينطور اراجيف را درست كرده اند و الا مسائل اينطور نيست .
سـوال : بـعضى احزاب سياسى در ايران چنين برداشت مى نمايند كه مجلس خبرگان طرح قـانـون اسـاسـى را بـر مـبـنـاى اصـول اسـلامـى تـدويـن نـموده ولى حقوق آنها را براى هرگونه فعاليت سياسى در آينده ناديده گرفته اند، نظر حضرت امام چيست ؟
جـواب : ايـن (بـعـضـى از احـزاب سياسى ) يا قانون اساسى را نگاه نكرده اند و به خـودشان زحمت ندادند كه قانون اساسى را نگاه كنند و روى آن مقاصد فاسدى كه دارند، شـروع كـردنـد حـرف مـى زنـنـد و يـا ديـده انـد و عـمـدا مـى خـواهـنـد خـلاف بـگـويـنـد. اصـل بـيـسـت و شـشـم از قـانون اساسى موجود، اين قانون اساسى ما، احزاب و جمعيت ها و انـجـمـن هـاى سـيـاسـى و انـجـمن هاى اسلامى ، اقليت هاى مذهبى آزادند. و شرط اين است كه تـوطـئه نكرده باشند براى اينكه مملكت ما را، مليت ما را، جمهورى اسلامى ما را نقض كنند. ايـن مـتن قانون اساسى است لكن گرفتارى كه ما از اين ، بعضى از اين احزاب سياسى ، بـعـضـى از ايـنـهـا كـه مـنـحـرفـنـد، گـرفـتـارى كـه مـا از اول داشـتـيـم ايـن بـوده اسـت كـه از اول كـه ايـن مـلت آمده است و با فرياد الله اكبر و با فـريـاد ايـنـكـه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم ، قيام كرده است و همين ملت كه فرياد كرد و كـشـتـه داده اسـت ، ايـن مـلت غـلبـه كـرده اسـت ، از آن اول كـه ايـنـهـا غـلبـه كـردنـد، دسـتـجـات ايـنـهـا روئيـدنـد، يـا از خـارج آمـدنـد و يـا در داخل كه در انزوا بودند بيرون آمدند. از سوراخ ‌ها بيرون آمدند و شروع كردند كارشكنى ، تـا تـوانـستند، شروع كردند به اينكه اين جمهورى باشد، جمهورى اسلامى لازم نيست ، اسلاميش بيخود است ، بعد هم يك دسته ديگر جمهورى دموكراتيك باشد، اسلاميش لازم نيست ، بعد هم يك دسته ديگر جمهورى اسلامى دموكراتيك باشد. مردم ما، ملت ما، صددرصد
اگـر نگوئيم ، 2/98 درصد راى داده اند به جمهورى اسلامى بعد يك دسته كه جزء همان كمتر از دو قسمتى كه از صد باقى مانده است ، اينها شروع كردند به اينكه مى خواستند كـه نـگـذارنـد اولا كـه راءى مـردم بـدهـنـد، حـالا كـه راءى دادنـد، شروع كردند به اينكه اخـلال كـنـنـد بعد از آنكه از آن مرحله گذشت ، همچنين قدم به قدم ، سياستشان سياست قدم بـه قـدم بـود، از آن مـرحـله گـذشـت و ديـدنـد كـه مـردم راءى شـان را داده انـد، آمـدنـد دنـبـال ايـنـكـه نگذارند قانون اساسى نوشته بشود، قانون اساسى را خواستند نوشته بـشـود. بـعـد كـه قـانـون اسـاسـى را شـروع كردند به نوشتن اينها باز شروع كردند اشـكالتراشى . بعد كه آراء مردم را جستجو كردند راجع به اينكه وكلاى تان را!!! مردم مـى خـواسـتـنـد وكلايشان را تعيين بكنند، اينها شروع كردند به سمپاشى كه وكلا تعيين نـشـونـد. بـعـد كه وكلا تعيين شدند و مجلس ، مجلس خبرگانى كه مردم با يك آراء زياد، اكـثـريـت قـاطـع تـعـيـيـن كـردنـد، ايـنـهـا شـروع كـردنـد بـه ايـنـكـه هـى اشـكـال كـنـنـد به خبرگان يا اشكال كنند به اصولى كه خبرگان گذرانده اند. بعد از اينكه از آن هم گذشت و حالا مجلس خبرگان قانون را تدوين كرده است ، تثبيت كرده است و بـعـد هـم بـنـاسـت كـه بـه هـمـه پرسى گذاشته بشود يعنى دموكراسى بالاتر از همه دمـوكـراسـى دنـيـا، يـك دفـعـه راى عـمومى براى افراد، يك دفعه راى عمومى باز براى قـانـون ، الان هـم ايـنـهـا بـه دسـت و پـا افـتـاده انـد كـه اشكال بكنند به قانون اساسى يك اشكالشان اين است كه شما مى بينيد كه براى احزاب سياسى در آتيه چيزى نمانده . ما مى خواهيم ببينيم احزاب سياسى و ساير جمعيت ها غير از ايـنـكه به آنها بگويند كه همه شما آزاد هستيد، سانسور هرگز نخواهد بود، اينها غير از ايـن چـه مـى خـواهـنـد؟ مـى خـواهـنـد كـه ، ايـنـكـه مـى گـويـنـد كـه بـراى مـا مـجـال نـگذاشته ، براى آن شرط است كه نقض مليت ما را نكنند. اين آقايان مى خواهند نقض مـليـت مـا را بـكـنـند؟ نقض جمهورى اسلامى ما را بكنند، اين آقايان مى خواهند نقض جمهورى اسـلامـى بـكـنند؟ توطئه برضد اسلام نكنند. اين آقايان مى خواهند توطئه برضد اسلام بـكـنـنـد كـه مـى گـويند كه (براى ما جاى فعاليت نگذاشته اند) معلوم مى شود، ما از ايـنـجـا مـى شـنـاسـيـم اينها را و ملت ما بايد اينها را بشناسند كه در عين حالى كه قانون اسـاسى ما مى گويد كه همه احزاب ، همه جمعيت ها، اقليت هاى مذهبى و انجمن هاى اسلامى و انجمن هاى ديگر همه آزاد هستند، فقط گفته اند كه شرطش اين است كه شما نقض مليت ما را نـكـنـيـد، نـخـواهيد ملت ما را از بين ببريد، مليت ما را نخواهيد از بين ببريد، نقض جمهورى اسـلامى ما را نكنيد، نقض قانون اساسى ما را نكنيد، نقض ‍ اسلام را نكنيد، اين شرطى كه كـرده انـد ايـنـهـا را نـاراحت كرده كه اين آقايان اهل اين هستند كه مى خواهند ملت ما را از بين بـبـرنـد، مليت ما را از بين ببرند، مى خواهند مملكت ما را تجزيه كنند كه همچون آزادى به آنـهـا نـداديـم ، مـى خـواهـنـد كـه قانون اساسى را بعد از اينكه تصويب هم شد و مردم هم گـفـتـنـد، بـاز نـقـض بـكنند. اگر نمى خواهند نقض بكنند، پس شما آزادى داريد، اگر مى خـواهـيـد نقض بكنيد، خوب اظهار كنيد كه ما مى خواهيم نقض كنيم مليت مملكتمان را، اين مملكت را ما
مـى خـواهـيـم مـليـتـش را اصلا نقض بكنيم ، اين مملكت را ما مى خواهيم كه قانون اساسيش را نـقـض بـكـنيم ، ما مى خواهيم كه جمهورى اسلامى را نقض بكنيم ، جمهورى اسلامى كه مردم همه قريب به اتفاق آراء راى به آن داده اند. شما چند نفر كه حالا تازه يا از خارج آمده ايد يـا از ايـن سـوراخ ‌هـا كـه بـوديـد يـا خـيـر، بـسـيـارى از ايـنـهـا هـم در آن دسـتـگـاه جـزء عـمـال آنـهـا بـودنـد و جـزء سيا بودند كه بعدها يكى يكى پيدا خواهند شد و در اين لانه جـاسـوسـى هم اسماء بعضى از آنها پيدا شده است ، بسيارى از اينها از اين قماش مردمند. بـنـابـرايـن قـانـون اسـاسـى ما كه تصريح مى كند كه همه آزادند، اينها مى گويند كه براى ما آزادى قرار نداده اند.
سـوال : مـذهـب اسـلام هـمـيشه به خداوند رحيم اشاره مى نمايد، آيا تصور مى فرمائيد كه عـدالت خـلق هـم نـسـبـت بـه سـرنـوشـت جـاسـوسـان آمـريـكـائى قبل يا بعد از محاكمه آنان با گذشت رفتار خواهد كرد؟
جـواب : مذهب اسلام عفو دارد، در موقعش گذشت هاى زيادى دارد، در موقعش براى مجرم هائى كـه جرمشان ثابت بشود حدود دارد، از آن طرف عفو دارد، از آن طرف براى مجرم در قوانين اسـلام حد قرار داده شده است و جزا قرار داده شده است . بنابراين اينها اگر چنانچه مجرم باشند و جرمشان ثابت باشد، به حسب اسلام جزا برايشان هست لكن بر ولى امر است كه در بـعـضـى وقـت هـا كـه صـلاح مـى دانـد عـفـو بـكـند. ما هم اگر چنانچه امريكا مجرم ما را تحويل ما بدهد و اموالى كه در آنجاها هست و جلوگيرى كرده اند، يا در بانك هاى آنها هست ، بـه مـا تـحـويـل بـدهـنـد، ما بر فرض اينكه اينها مجرم باشند، همچنين اختيارى از طرف شارع داريم به اينكه عفو بكنيم و ممكن است عفوشان بكنيم .
سـوال : آيـا حـضـرت امـام تـصـور مـى فـرمـايـنـد كـه دول عـربـى كـه از اعمال جنايتكارانه امريكائى ها حمايت مى كنند، توسط ملت هايشان كه به اسلام وفادارند به مجازات خواهند رسيد؟
جـواب : مـا خـيلى مايل هستيم كه دول عربى كه ديده اند يك مملكتى ، مطلعند كه يك كشورى بـيـش از پـنـجـاه سـال و در زمـان مـحـمـدرضـا سـى و چـنـد سـال بـه آن تـبـاهـى كـشـيـده شـده اسـت و جـوان هـاى مـا را آنـطـور قـتـل عـام كـرده اسـت ، خانه هاى ما را آنطور خراب كرده است ، مملكت ما را آنطور به تباهى كـشـيـده ، اقتصاد ما را از بين برده ، فرهنگ ما را از بين برده ، ما متوقع بوديم كه دولت هـاى اسـلامـى بـا مـا در ايـن امـر مـوافـق باشند كه ما مى خواهيم يك مجرمى را از يك مجرمى بگيريم . ما ميل داشتيم كه اين ممالك اسلامى ، اين رؤ ساى ممالك اسلامى كه مطلعند از اين جـرم هـا، نـرونـد طـرف ظـالم و مـجـرم بـزرگ و خـودشـان را بـه او مـتـصـل كـنـنـد !!! بـيـايـند طرف !!! به حسب دستور اسلام بيايند طرف مظلومين و دادخواهى بكنند، بيايند و
بـبـيـنـنـد مـمـلكت ما چطور شده است و آنها طرفدارى از ما بكنند، آنها مسلمند و ما مسلميم . اين شـخـص مجرم است ، مجرم بزرگتر كارتر است كه دارد ظلم به ما مى كند چه شده است كه بـايـد دولت اسلامى بگويد من مسلم هستم و قرآن كريم او را وادار كرده است به اينكه با مـسـلمين يد واحد باشند و برادر باشند، چه شان شده است كه اينها اينطور خودشان را در مـقـابـل يـك قـدرتـى بـاخـته اند و بنابر اينكه بايد به حسب اسلام با ما موافق باشند، اظـهـار مـوافـقـت با آنها مى كنند؟ و بايد اين را بدانند كه ممكن است كه براى آنها هم همان پيش بيايد كه براى محمدرضا پيش آمد و بهتر اين است كه نصيحت ما را گوش كنند و با ملت ما موافقت كنند و امريكا را محكوم كنند و اين حربه اى كه در دست آنهاست كه حربه نفت اسـت ، ايـن حربه را به كار ببرند. خارج به شما، اجانب به شما احتياج دارند، شما به آنـهـا احـتـيـاج نـداريـد، چـرا خـودتـان را ذليـل مـى كـنـيـد در مـقـابـل اشخاص ديگر؟ خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: عزت براى مؤ منين است ، مؤ منين بـايـد عـزيـز بـاشـنـد، چـرا خـودتـان را ذليـل مـى كـنـيـد بـراى يـك خيال هائى كه كرديد كه نمى شود اين ابرقدرت ها چه بشود؟ امروز ديگر آن روزها نيست كـه نـشود، همه كارى مى شود، از اين جهت محتمل است كه اگر چنانچه اينها برنگردند به آن چيزى كه دستور اسلام است ، ملت هاى خودشان را هم ، خود آنها هم به آنها همان كنند كه ملت ما به محمدرضا كرد.
سـوال : آيـا تـصـور فـرمـائيـد سـايـر تـمـايـلات و عـقـايـد مـذهـبـى و مـعـنـوى از قـبـيـل كـليساى كاتوليك يا كليساى ارتدكس در مبارزه شما عليه بى عدالتى اجتماعى و ستمگرى شما را يارى خواهند كرد؟
جـواب : آقـاى پـاپ يك كسى را فرستاد اينجا و با ما مذاكره كرد و نظرش اين بود كه ما ايـن اشـخاصى را كه در اين لانه جاسوسى ، جاسوسى مى كردند رها كنيم . ما مسائلى را بـا آقـاى پـاپ در مـيـان گـذاشـتـيـم و جـرائمـى كـه در ايـنـجـا واقـع شـده بـود و مـحـتـمـل است كه مثلا به ايشان درست نرسيده باشد، به وسيله فرستاده اش براى ايشان شـرح داديـم و گله كرديم از ايشان كه شمائى كه يك پدر روحانى خودتان را حساب مى كنيد و خودتان را نايب مسيح ، عيسى مسيح مى دانيد بايد آنطورى كه عيسى مسيح رفتار مى كـرد، شـما بكنيد. اگر عيسى مسيح الان بود پيش ما، آقاى پاپ و ساير رؤ ساى روحانى احـتـمـال ايـن را مى دادند كه او متصل بشود به كارتر و به شاه مخلوع و اين ملت مظلوم را رهـا كـنـد؟! ايـن احـتـمال را آقاى پاپ يا ساير روحانيون مسيح ، روحانيون همه مذاهب اين را احـتـمـال مـى دادنـد كـه اگـر عـيـسـى مـسـيـح بـيـايـد در بـيـن مـاهـا، ايـن بـه طايفه مظلومين مـتـصـل مـى شـود يـا بـه طـايـفـه ظـالم هـا؟ مـا مـظـلومـيـن كـه پـنـجـاه سال جوان هاى ما كشته شده اند، ذخائر ما برده شده است ، فرهنگ ما به تباهى كشيده شده اسـت ، اخـتـناق در اين مملكت واقع شده است ، همه چيز در زير سلطه اين پدر و پسر از بين رفته است
و حـالا مـلت مـا قيام كرده است و او را كنار گذاشته است و آقاى كارتر هم او را برده است ، مـجـرم مـا را برده است و آنجا نگه داشته است و ما از او مطالبه مى كنيم كه اين مجرم ما را بـدهـد. ايـن اشـخـاصـى هـم كـه گـروگـان هستند در اينجا، اينها هم معلوم نيست پيش ما كه اصـلش ايـنـكـه مـاءمـور سفارت باشند، سفير كه اينها نيستند، كاردارشان هم كه در اينجا نـيـسـت ، اصل اينكه اينها از اجزاء سفارت باشند و از ديپلمات ها باشند، اين پيش ما اصلا ثـابـت نـيست بلكه خلافش بيشتر واضح است . اين عده را ما عقيده مان اين است كه اينها آمده انـد اينجا فقط براى جاسوسى و براى اينكه مملكت ما را به تباهى بكشند و شواهد زياد الان در همين لانه جاسوسى هست . خوب ما اگر چنانچه عيسى مسيح سلام الله عليه تشريف بياورند و اين مطالبى را كه ما به پاپ گفتيم ، خدمت ايشان عرض بكنيم ، ايشان ترتيب اثـر بـه حـرف مـا نـمى دهند؟! ايشان طرفدارى از كارتر مى كنند؟! طرفدارى از شاه مى كـنـنـد؟! يـا طـرفـدارى از ايـن مـلت مـظلوم مى كنند؟ اگر اعتقاد ايشان اين است كه نه ، اين طرفدارى از ظالم مى كند، اين خلاف مذهب مسيح است . مذهب مسيح اين نيست . پس آقاى پاپ هم همچو اعتقادى ندارد. وقتى اعتقادشان اين شد كه پيغمبر بزرگ عيسى مسيح سلام الله عليه اگـر تـشـريـف داشتند، به داد اين ملت مظلوم مى رسيدند، دادخواهى مى كردند از دشمن هاى اين ملت مظلوم ، حالا اين روحانيون مسيح كه آقاى پاپ خودش را نايب حضرت مسيح مى داند و روحـانيون ديگر هم كه آنها هم معتقد به مسيح هستند و خودشان را روحانيون مذهب مسيح مى دانـنـد، تـابع مسيح مى دانند، بعد از اينكه مى دانند كه اگر مسيح بود، با ما بود، خوب حالا آنها هم بايد با ما باشند. قاعده اين است كه (به حسب مذهب مسيح من حرف مى زنم ، به حسب مقام مسيح من دارم مى گويم ) مقام بزرگ مسيح اين اقتضا را مى كند كه اعتراض كند به ظـالم ، ظـالم را از ظـلمـش بـاز دارد. شـمـا هم كه روحانيت مسيح هستيد و ملت ها هم كه تابع حـضـرت مـسـيـح هستند، آن ملت ها هم بايد تبعيت از حضرت مسيح بكنند. مگر ملت ها هم عقيده شان بر اين است كه حضرت مسيح نعوذ بالله موافق با ظالم هست ؟! و مخالف با مظلوم ؟! و مـن گمان ندارم يك نفر مسيحى پيدا بشود يك همچو حرفى بزند. وقتى اينطور شد، ما، مـلت امـريـكـا كـه مـسـيـحـى هـسـتـند، ملت هاى ديگرى كه مسيحى هستند، علاوه بر اينكه به روحـانـيـت مـسيح توجه مى كنيم و اين حرف را مى زنيم به آنها هم مى گوئيم كه شما ملت هـائى كـه خـودتـان را مـسـيـحـى مـى دانـيـد و تـابـع عيسى مسيح سلام الله عليه مى دانيد احتمال اين را مى دهيد كه حضرت مسيح اگر اينجا بودند مخالفت با ما مى كردند و موافقت بـا كـارتـر؟! اين احتمال را مى داديد؟! احتمال مى دهيد كه اگر عيسى مسيح نعوذبالله به جـاى كـارتر بود، اين اعمال را مى كرد؟ جوان هاى ما را تا حالا عده اى كشته اند، جوان هاى مـا را پـليـس آنـقـدر اذيـت كـرده ، سـگ هـا را بـه جـان آنـهـا انـداخـتـه اسـت ، ايـن مـلت مسيح احـتـمـال ايـن را مـى دهـنـد كـه حـضرت مسيح راضى به اين امر باشند؟ يا نمى دهند؟ اگر احتمال مى دهند كه حضرت مسيح به ظلم راضى باشد، اين با مسيحيت منافات

next page

fehrest page

back page