صحيفه نور جلد ۱۶

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۱ -


غـير عقلائى است و هرگز نخواهد شد. مساله راه دادن يك چيزى است كه شما بايد التماس كنيد كه ما بيائيم برويم سراغ آن كار را بكنيم . ما داوطلب هستيم . شما بايد از ما خواهش كـنـيـد كـه آقـا بـيـائيـد بـا مـا كمك كنيد تا ما برويم جلوى اين را بگيريم اگر راست مى گـوئيـد كـه بـا اسـرائيـل مـخـالفـيـد و اگـر مـسـاله ايـن نـيـسـت بـا اسـرائيـل مخالف نيستيد و مى خواهيد ما نرويم آنجا، شرط را اينطور قرار مى دهيد كه حالا بـدون هـمـه قـيـدى مـصـالحـه كـنـيـم ، آنـوقـت شما تشريف بياوريد ببريد، آن هم تشريف بـيـاوريـد حرفى است تا به صورت واقعى من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه شما در جبهه هاى جنگ پيروز شديد و پيروز هستيد و اميدوارم كه هميشه پيروز باشيد، همينطور در مـعـنـويـات هم كه مهم است ، كه اين ماديات تابع آن معنويات است ، اين معنويات هر چه قـوى بـشـود، شـمـا قـويتر خواهيد شد. يك نفر آدم با ايمان مى تواند با هزاران نفر بى ايـمـان مقابله كند و شما در اين عرض مدتى كه جنگ كرده ايد، ديده ايد كه مساله اينطورى اسـت كـه ايمان وقتى كه در ميدان مى آيد، همه چيز را از بين مى برد، مقابلش هر چه هست ، از بين مى برد.
انـشـاءالله خـداونـد ايمان همه ما را زياد كند و شما را در اين دو قطب معنويت و ماديت تقويت كـنـد و اسـلام را انـشاءالله از شر همه قدرتمندان نجات بدهد و اين تحولى كه در ايران هـسـت ، انـشـاءالله باقى باشد و تا ظهور امام زمان اين ملت بتواند اين كشور را به طور شايسته تحويل ايشان بدهد انشاءالله .
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 23/3/61
بـيـانـات امام خمينى در جمع نمايندگان نهضت هاى آزاديبخش جهان !!! فرمانده ، مديران وســـرپـــرســـتـــان دوايـــر ســـيـــاســـى !!! ايـــدئولوژيـــك وپـرسـنل نيروى دريائى !!! وزير، مديران و كاركنان وزارت ارشاد اسلامى
امـروز، ابـتـلاى اسـلام سـكـوت دول مـنـطـقـه در قـبـال جـنـايـات اسرائيل است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا بايد از آقايانى كه در اينجا حاضر هستند، از نيروى دريائى و از وزارت ارشاد و از مهمانان عزيزى كه از خارج آمده اند، تشكر كنم . من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى بر اين ملت هاى ضعيف عنايت كند و دست ستمكاران را قطع كند انشاءالله .
ابـتـلاى اسـلام ، امـروز ايـن اسـت كـه گـوش هـائى كـه بـايـد بـه مسائل ، به مشكلات مسلمين گوش بدهند، كر شده اند و زبان هائى كه بايد براى مصالح مسلمين به كار بيفتند، لال شده اند و چشم هائى كه بايد مصيبت هائى كه بر مسلمين وارد مى شـود مـلاحـظـه كـنـنـد، كور شده اند. ما با اين لال ها و كرها و كورها چه بگوئيم ؟ آيا اين دولت هاى منطقه مساله لبنان را يك فاجعه نمى دانند؟ يك فاجعه براى اسلام نمى دانند؟ يـك فـاجـعـه بـراى مـسـلمـيـن جـهـان نـمـى دانـنـد؟ آيـا حـمـله اسـرائيل به لبنان و كشتار بى حد فاجعه نيست ؟ براى اسلام فاجعه نيست براى مسلمان هـا فـاجعه نيست ؟ آيا تصريح به اينكه اين عمل با صوابديد امريكا واقع شده است ، در گوش اينها وارد نمى شود؟ اگر كر نيستند چرا اين فرياد و ناله عزيزان ما را در لبنان نـمـى شـنـوند؟ و اگر كور نيستند، چرا اين كشته هائى كه هر روز دارد در لبنان و ايران روى هم مى ريزد و جوان هاى عزيزى كه ما در جبهه ها و زن ها و بچه ها و مردهاى پير كه در خـارج جـبـهه ها و در شهرها به هلاكت مى رسند، نمى بينند؟ اگر مى بينند و فاجعه مى دانـنـد، چـرا صـحبتى در كار نيست ؟ اگر علاقه به كيان اسلام ، علاقه به قرآن كريم ، عـلاقـه بـه حـرمـين شريفين دارند، چرا امروز كه دارد اين معالم دينى زير پا گذاشته مى شـود و تـهديد مى كند اسلام و قرآن و حرمين شريفين را، صحبتى نمى كنند؟ چرا باز كمك مـى كنند؟ چه شده است اينها را كه در حضور آنها اين مصائب واقع مى شود و در محضر همه ايـنطور جنايت ها واقع مى شود و علاوه بر اينكه سكوت كرده اند، تاييد مى كنند. باز هم قـرار داد كـمـپ ديويد را مى خواهند تاييد كنند، باز هم طرح فهد را مى خواهند تاييد كنند، باز هم اسرائيل را مى خواهند بشناسند. اين فاجعه ها را بايد ما با كى در ميان بگذاريم ؟ با دولت هائى كه چشم و گوششان را بسته اند و بدون اراده تسليم امريكا شده اند؟ با ملت هاى مظلومى كه تحت فشار اين
دولت ها دارند جان مى دهند؟
تا ملت ها آگاهى و انسجام پيدا نكنند محكوم به حكومت هاى فاسدند
بـايـد با ملت ها در ميان گذاشت ، همانطورى كه در ايران ، ملت ايران بود كه فاجعه اى كـه بـراى اسـلام بـه دست امريكا و سرسپردگان او كه رژيم منحوس پهلوى است ، پيش مـى آمـد، هـمـيـن جوان هاى ايران بودند و همين ملت ايران بود و همين ارتش ايران بود و همين نـيـروهـاى دريـائى و هـوائى و زمـيـنى ايران بود و همين سپاه پاسداران ايران بود و همين جوان هاى بسيج و عشاير ايران بود كه با هم وظيفه فهميدند، بيدار شدند و با هم مشت ها را گره كردند و با مشت ، تانك ها را از صحنه بيرون كردند. تا ملت ها يك همچو بيدارى پيدا نكنند و تا ملت ها يك همچو انسجامى پيدا نكنند، بايد بدانند كه محكوم به حكومت هاى فـاسـد و مـحكوم به امريكاى جنايتكار و ساير ابرقدرت ها هستند. با داشتن آنهمه ذخائر، آنـهـمـه امـكـانـات كـه اگـر يـك هـفـته نفت خودشان را به روى اين جنايتكارها ببندند تمام مـسـائل حـل خـواهد شد، معذلك مى گويند كه ما اين كار را نمى كنيم . اين مصيبت ها را ما به كجا بايد عرض كنيم جز به ساحت مقدس ‍ خداى تبارك و تعالى ؟ ما شكايت از اين حكومت ها را بـه كـجـا بـبـريـم جـز به ساحت مقدس خداى تبارك و تعالى ؟ ما چطور شكايت كنيم از آنـهـائى كـه ايـران را كـه ايـسـتـاده اسـت و مـى خـواهـد در مـقـابـل هـمـه قـدرت هـا بـايـسـتـد و اسـلام را مـحـقـق كـنـد در دنـيـا، در مقابل اين ، طرح جهاد مى دهند و اسرائيل كه به جنگ با اسلام برخاسته است و با صراحت مـى گويد كه از نيل تا فرات مال من است و حرمين شريفين را از خود مى داند، سكوت كرده انـد. مـا ايـن دردهـا را كـجـا بـبـريـم ، ايـن مصيبت ها را پيش كى طرح كنيم ؟ اين سكوت هاى مرگبار را، سكوت هائى كه تاييد مى كند جنايتكاران را، اين سكوت هائى كه تشويق مى كـند ستمكاران را، بايد به كى عرضه كنيم و از كى بخواهيم كه عنايت كند و اين سكوت هـا را بـشـكـند؟ جمعيت تان كم است ؟ ثروتتان كم است ؟ نفتتان ناچيز است ؟ زمين هايتان كم است ؟ مراكز مهمى كه در سوق الجيشى بسيار معتبر است ، شما دستتان نيست ؟ همه امكانات هست ، لكن يك چيز نيست و آن ايمان است . ايمان نيست .
آنچه كه ملت ما را پيروز كرد ايمان به خدا و عشق به شهادت بود
مـلت ايـران هـيچ نداشت و ايمان داشت و ايمان او را بر همه قدرت ها غلبه داد و مسلمان هاى همه كشورها، دولت هاشان همه چيز دارند لكن ايمان ندارند، آنچه كه كشور ما را، ملت ما را پـيـروز كـرد، ايـمـان بـه خـدا و عـشـق بـه شـهـادت بـود، عـشـق بـه شـهـادت در مقابل كفر، در مقابل نفاق ، براى حفظ اسلام ، براى حفظ قرآن كريم . اين مهمان هاى عزيز ما كه آمده اند، اينها حامل پيام ايران باشند به ملت ها كه خودتان بايد به فكر باشيد، نـنـشـينيد تا براى شما دست نشاندگان امريكا كار كنند. آنها در اين گرفتارى كه ايران دارد، براى باغ وحش خودشان شتر مى خرند! اين مصيبت را ما كجا ببريم ؟ چهارده تا شتر براى باغ وحش فلان سلطان منطقه از
خـارج مـى خـرنـد و بـا طـيـاره هـا مـى خـواهـنـد بـبـرنـد بـه آن محل . اينها دارند همه چيز ما را مى برند و آنها شتر مى خرند! من نمى دانم كه اين گوش ها كـى بـاز مـى شـود. بـا نفخ صور بايد باز بشود؟ و اين چشم ها كى بينا مى شود و اين زبان ها كى گويا مى شود؟ (صم بكم عمى فهم لايعقلون .) همه اش سر لايعقلون است ، (صم بكم عمى ) هم دنبال (لايعقلون ) است .
دولت عـراق ، اسـرائيـل را بـهـانـه قـرار داده بـراى فـرار از چنگال عدل الهى
مـا بـحـمـدالله در جـبـهـه داخـل پـيروز هستيم و رزمندگان ما از همه طبقاتى كه بودند، چه نـيـروى دريـائى كـه امـروز بعضى از آنها در اينجا تشريف دارند و خدا حفظشان كند و چه نـيـروى زمـيـنـى و چـه نـيـروى هـوائى و چـه سـايـر قـواى مـسـلح مـثـل سـپـاه پـاسـداران و ديـگـران ، در صـحـنـه انـد و ايـسـتـاده انـد در مقابل هر پيشامدى . كشور ما كه سرمايه هاى بزرگ خود كه عبارت از جوان هاشان باشد، در طـبـق اخـلاص ‍ گـذاشـتـه انـد و براى اسلام . براى دين خداى تبارك و تعالى جهاد مى كـنند، براى هر پيشامدى كه براى مسلمين مى شود، اينها در صحنه اند، مضحك اين است كه دولت ما پيشنهاد مى كند كه راه بدهيد ما برويم با دشمن هاى شما جنگ بكنيم و اين را يكى از شـرايـط قـرار مى دهد، براى اينكه مايوس از شماست و شما بايد شرط قرار بدهيد و آنها مى گويند كه بايد از هر چيزى كه ما كرديم بگذريد تا راهتان بدهيم ، آن هم چه راه دادنى . اينها مصيبت نيست كه بر اسلام وارد است كه يك جمعيت فداكار مى خواهند بروند با دشـمـن عـرب ، بـا دشـمـن اسـلام ، با دشمن حرمين شريفين ، با دشمن همه منطقه جنگ بكنند، (خودشان كه نشستند و بى تفاوت هستند، بلكه موافق هستند با آنها) از ما رشوه مى خواهند كـه راه بـه آنـهـا بـدهـيـد كـه ايـنـهـا بـرونـد آنـجـا، بـراى آنـهـا جـنـگ بـكـنـنـد؟ مـثل يك نفر غريق كه دارد در دريا غرق مى شود و يكى مى رود نجاتش بدهد مى گويد چه بـه مـن مـى دهـى تـا اجـازه بـدهـم مـرا نـجـات بـدهـى . ايـنـهـا، دولت عـراق قـضـيـه اسـرائيـل را بهانه قرار داده براى اينكه از چنگال انتقام و عدالت الهى فرار كند. بهانه قـرار داده اسـت كـه بگويد شما اگر بخواهيد ما اجازه بدهيم برويد و ما غريق ها را نجات بـدهيد، بايد از جناياتى كه به شما كرديم صرفنظر كنيد و يك دولت ، دو تا دولت ، صـلح بـاشند و متصالح باشند كه وارد بشوند و از آنجا بروند سراغ نجات ما. اين غير از ايـن اسـت كه (صم بكم عمى فهم لا يعقلون )؟ مگر دولت ايران آنوقتى كه شمابه خـيـال خودتان قدرت داشتيد، غير از اين حرفى مى زند كه حالا مى گويد؟ اين همان را مى گـويد. دو تا مطلب ديگرى كه بزرگان اين كشور عنوان كردند و شرط قرار دادند، اين از بـاب اين است كه از شما مايوس هستند، مى گويند شرط صلح ، شرط صلح اين باشد كه راه بدهيد تا برويم . آن شرطى را كه شما بايد با ما بكنيد، بگوئيد ما به شرطى صـلح مـى كـنـيـم كـه شـمـا بـيـائيـد از ايـنـجـا بـرويـد. ايـن ، غـيـر از ايـن اسـت كـه تعقل ندارند و چشم و گوش آنها را هواهاى نفسانى بسته است ؟
ايران براى همه كشورها حجت است
دولتمردان ما كه مى گويند اين بيچاره هائى كه از عراق بيرون كرديد و فرستاديد به اينجا و ما با
آغـوش بـاز آنـها را پذيرائى مى كنيم . اينها وطنشان آنجاست ، يكى از شرايط ما اين است كـه آنـهـا را راه بدهيد، اين يك شرط غير معقول است ؟ يك شرطى است زائد بر آن كه ما از اول گـفتيم راه دادن اهالى يك كشور در محل خودشان و اجازه دادن اينكه آوارگان از آنجا كه بـه زور بـيـرونـشـان كـرديـد، برگردند به جاى خودشان ، اين يك چيزى است كه ما يك شـرط زيـادى كـرديـم ؟! نـه ، ايـن امـرى اسـت طـبـيـعـى ، دنبال آن شرائط ماست ، ما اضافه نكرديم .
آتـش بـسـى كه صدام مى گويد، آتش بسى كه دنبالش آتش مى گشايد. راهى كه صدام مـى خـواهـد بـه ما بدهد، راهى است كه نجات خودش را در آن راه مى يابد، نه راه مى خواهد بـراى اسـرائيـل بـدهـد. ايـن ، طـرفـيـن قـضـيـه را مـلاحـظـه كـرده اسـت ، اگـر مـا قـبـول كـنـيـم ، پـس ‍ مـصـالحـه واقـع شـده اسـت و صـدامـى هـا نـجـات پيدا كردند و اگر قـبـول نـكـنـيـم ، پـس مـعـلوم مـى شـود كـه مـا نـمـى خـواهـيـم جـهـاد كـنـيـم ، نمى خواهيم با اسـرائيـل جـنـگ كـنـيـم . مـا بـه آنـهـا مـى گـوئيـم كـه مـا قـبـول داريـم ، شـمـا كـنار برويد و كارشناس ها بيايند ببينند كه شما چه كرديد در اين كـشـور، چـه جـرم هـائى را مـرتكب شديد و كارشناس ها بيايند ببينند كه كى اين جنايت را مـرتكب شده است . لكن ما جنايات را غمض عين كنيم ، براى اينكه مى خواهيم براى شما كار كـنيم ، اينها از عجايبى است كه در تاريخ باز مى ماند، از عجايبى است كه تاريخ ضبط مـى كـنـد كـه ايـران مـى خـواسـت بـراى نـجـات عـرب ، كـه اسـرائيـل بـخـصـوص بـا عـرب مـخـالف است و براى نجات حرمين شريفين و براى نجات كشورهاى اسلامى كه همه در تهديد اسرائيل هستند و براى مقابله با اين سرطان فاسد مى خـواسـت برود و دولت ها از او رشوه مى خواستند. اينها مسائلى است كه در تاريخ ثبت مى شود و ننگ هايى است كه بر پيشانى اين اشخاص ثبت خواهد شد.
تـا كـشـورهـاى اسـلامـى ، مـلت هـاى اسـلامـى ، آن مـعـنايى كه در ايران پيدا شد، الگوى خودشان قرار ندهند و تا خودشان به خيابان ها نريزند و بخواهند از دولت هاى خودشان كـه بـا اسـرائيـل بـايـد روبـرو بـشـويـد، گـمـان نـكـنـيـد كـه ايـن كـر و كـورهـا بـه تعقل برسند. ملت ها بايد بايستند و بخواهند از ارتش هاى منطقه خودشان و از دولت هاى منطقه خودشان كه بيايند و با اين فلسطينى ها و با اين سورى ها كه مورد ظلم واقع شده انـد، كـمـك كـنـنـد تـا اين غده سرطانى از بين برود. و اگر آنها هم تماشاگر باشند كه ببينند چه مى شود، آنها هم بى تفاوت باشند و عذر اين باشد كه دولت ها بايد اين كار را بـكـنند، اگر اينطور باشد، آنها هم در محضر خدا جواب صحيح ندارند. ايران حجت است بـر هـمـه كشورها. خداى تبارك و تعالى ممكن است كه در آخرت ، ايران را حجت قرار بدهد بر آنهائى كه به ظلم ساخته اند و تسليم ظالم شده اند و قيام نكرده اند. اگر اعتقاد به خدا و معاد دارند، جواب بايد تهيه كنند براى خداى تبارك و تعالى . آن روز ديگر امريكا و اسـرائيـل نـمـى تـوانـنـد به دادتان برسند. و اگر به اين معانى اعتقاد ندارند، جواب بـراى مـلت هـاى مـظـلوم دنـيـا بـايـد تـهـيـه كـنـنـد، جـواب نـسـل هـاى آتـيه كه خداى نخواسته با اين روشى كه اينها دارند، آنها در دام خواهند افتاد، جـواب بـايـد تـهيه كنند. اگر ارزش هاى ايمانى را هيچ حساب مى كنند، ارزش هاى نظامى خـودشـان را، ارزش هـاى مـلى خـودشـان را، ارزش هاى انسانى را در نظر بگيرند و براى چـهـار روز حـكـومـت كـردن ، زيـر بـار ذلت نـرونـد، آن هـم ذلت در تـحـت چـكـمـه اسرائيل .
مسلمان ها بايد از جا برخيزند، بايد قيام كنند. خدا فرموده است : (انما اعظكم بواحده ان تـقوموالله مثنى و فرادى ). نگوئيد تنها هستيم ، تنهائى هم بايد قيام بكنيم ، اجتماعى هـم بـايـد قـيـام كنيم ، با هم بايد قيام كنيم . همه موظفيم به اينكه براى خدا قيامت كنيم و براى حفظ كشورهاى اسلامى قيام كنيم ، در مقابل اين دو غده سرطانى كه يكى حزب فاسد بعث عراق است و يكى اسرائيل و هر دو سر منشاش امريكاست .
اگـر كـشـورهـاى اسـلامـى با هم قيام كنند اسرائيل بكلى از بين خواهد رفت عذر نيست پيش خداى تبارك و تعالى ، نه ما معذوريم و نه شما. عذر نيست كه ما نداشتيم چيزى ، همه چيز داريد. عذر نيست كه ما قدرت نداريم ، همه قدرتمندتر هستيد. وقتى روى هم بايستيد، روى هم دست برادرى با هم بدهيد، يك قدرت بزرگ جهانى را شما مى توانيد تحقق بدهيد. عذر نيست كه ما اسلحه نداريم ، سلاحى كه شما داريد دنيا ندارد و او سلاح نفت است . دنيا به سلاح شما احتياج دارد، رگ حيات دنياست . اين سلاحى كه خداى تبارك و تعالى به اختيار شـمـا گذاشته است ، براى خداى تبارك و تعالى از او استفاده كنيد. اين قدرتى كه خداى تـبـارك و تـعـالى در بـازوان شـمـا گذاشته است ، براى خداى تبارك و تعالى به كار بـگـيـريـد. خـداونـد انـشـاءالله بيدار كند اين دولت ها را، خداوند انشاءالله هشيار كند اين جـمـعـيـت هاى فراوانى كه در عين حالى كه همه چيز دارند، تحت فشار ظلم هستند. من اميدوارم كـه هـمـانـطـورى كه ايران تاكنون آمده است و دست ستمكارها را كوتاه كرده است و خود رو بـه يـك تـمـدن خـواهـد رفـت و ايـران را يـك ايـران آزاد و مـسـتـقـل قـرار داده اسـت ، ايـن آزادى و استقلال و اين حضور جمعى ، تا آخر باقى بماند. من امـيـدوارم كـه مـلت هـاى ايـن كـشـورهـاى اسـلامـى بـه ايـن مـسـائل تـوجـه كـنند و ننشينند تا اينكه وقت بگذرد. امروز، روزى است كه اگر با هم قيام كنند، اسرائيل بكلى از بين خواهد رفت . من اميدوارم كه اين دولت هائى كه در عين حالى كه اسـرائيـل بـا صـراحـت مـى گويد كه (من بايد همه اينجاها را بگيرم ) و اينجاها را ملك خـودش مـى دانـد و شـاهديم كه قدم قدم دارد پيش مى رود، اين دولت ها بيدار بشوند و با ايـن ماده سرطانى كه خطرش براى همه منطقه و براى اسلام است ، قيام كنند و با حرف و صحبت و شوخى و مزاح مسائل را نگذرانند.
من اميدوارم كه اين دولت ها آنقدرى كه به باغ وحش خودشان اهميت مى دهند، به اسلام اهميت بدهند. خداوند انشاءالله اين قدرت هايى كه براى اسلام كار مى كنند پيروز كند و خداوند انشاءالله شما جوان هاى عزيزى كه از اول انقلاب تا حالا و از حالا به بعد هم در صحنه حـاضـريـد و بـراى اسلام كار مى كنيد، شما را تاييد كند. اميدوارم كه خداوند تمام مسلمين جهان را تاييد كند و از زير بار ستم قدرت هاى بزرگ خارج شوند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 25/3/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور، و فرمانداران سراسر كشور
اميد است اداره شما عبادتگاه و خدمت هاى شما عبادت باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
اولا بـايـد از شـمـا دوسـتـان و عـزيـزان تـشـكـر كـنـم ، از راه هـاى دور آمـديـد و مـلاقـات حـاصل شد و من عذر اين معنا را كه بتوانم امروز بحث طولانى بكنم ، اميد است بپذيريد. و لهذا من اكتفا مى كنم به اينكه به شماها دعا كنم .
مـن از خداى تبارك و تعال مسئلت مى كنم كه تمام كشور ايران ، هر جائى كه شما دوستان هـسـتـيـد و در هـر شغلى كه عزيزان ما اشتغال دارند، محلشان مهبط الهى باشد يعنى كارها بـراى خـدا، بـراى خـدمـت بـه بـنـدگـان خـدا، بـراى خـدمـت بـه اسـلام بـاشـد كـه اين از بزرگترين عبادات است ، خدمت به خلق خدا و خدمت به اسلام .
امـيـد اسـت كـه در هـر جـا شـمـا هـسـتـيـد، اداره شـمـا و پـسـت هـاى شـمـا مـبـدل بـشـونـد بـه يـك عـبـادتـگـاه و خـدمـت هاى شما همه عبادت باشد. و من اميدوارم كه در مـقابل آن رژيم سابق ، جاهائى كه مامورين بودند، مركز معصيت بود، امروز شما با تعهد بـه اسـلام و بـا تعهد به احكام اسلام و با تعهد به جمهورى اسلامى ، در خدمت بندگان خـدا و مـسـتـضـعـفين باشيد و بيشتر از همه طبقات ضعيف را ملاحظه كنيد و اين خود يك عبادت بـزرگ اسـت بـراى شـمـا و مـن اميدوارم كه شما به اين عبادت موفق باشيد و غنيمت بدانيد اينكه در يك رژيمى واقع شديد، در يك حكومتى واقع شديد كه آن شغلى كه سابق معصيت بود، امروز عبادت است و آن اتاقى كه سابق در آن معصيت واقع مى شد، امروز با خدمت به خـلق خـدا عـبـادتگاه است . و خداوند اين عبادتگاه را براى شما حفظ كند و شما را موفق كند كـه بـه ايـن عبادت بزرگ كه خدمت به جمهورى اسلامى و خدمت به مردم است بيشتر موفق بـشـويـد. و خداوند انشاءالله در جبهه هاى نبرد، اسلام را بر ضد كفر در هر جا هستند، در ايـران ، در لبـنـان ، در فلسطين و جاهاى ديگر پيروز كند. انشاءالله كسانى كه ظلم به ايـن مـلت هـا مـى كـنـنـد، سـتـم بـه ايـن مـردم مـى كـنـنـد و بـرخـلاف اسـلام عـمـل مـى كـنـنـد، خـداونـد تبارك و تعالى آنها را ادب كند. و اميدوارم كه شما هر چه بيشتر مـوفـق بـشـويـد بـه ايـنـكه براى اين مردم مستمند كار بكنيد و اجر آن را از خداى تبارك و تعالى بخواهيد. خداوند به همه شما توفيق بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 27/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز تاءسيس جهاد سازندگى
بسم الله الرحمن الرحيم
27 خـرداد، روز تـاسـيـس جـهاد سازندگى را به عموم ملت انقلابى و شريف ايران و به هـمـه تـلاشـگـران متعهد و مومن در راه تحقق آرمان هاى ملت مسلمان ايران تبريك مى گويم ، روزى كـه بـا تـاسـيـس ايـن ارگان عظيم ، انقلاب اسلامى ما توانست به دورافتاده ترين مـنـاطـق كـشـور راه يـابـد و رسـالت تـاريـخى و اسلامى خود را با تمام كارشكنى ها به اقـصـى نقاط كشور برساند. به راستى فرزندان اسلام ، خواهران و برادران ايثارگر، با عضويت در اين نهاد انقلابى ، با فداكارى بى نظير خود در ميان دشوارترين شرايط زنـدگـى و سـخـت ترين مناطق جغرافيائى كشور توانستند در مدتى كوتاه ، اينهمه آثار زنـده و ارزنـده را در تـمـام ابـعـاد براى مردم ستمديده ايران به ارمغان آورند. كم نيستند جـهـادگـرانـى كـه در راه بـهـبـود زنـدگـى مـردم مـحـروم و مـسـتـضـعـف مـا شـهـيـد و يـا مـعـلول گـرديـده انـد و كـم نيستند خواهران و برادرانى كه در بدترين شرايط، دست به اقـدامـات فـرهـنـگـى و عـمـرانـى زدنـد و بـه بـدتـريـن شكل به دست گروهكهاى از خدا بى خبر و منافقان دنياپرست شهيد گرديدند، چرا كه اين از خـدا بـى خـبـران خـوب فـهـمـيـدنـد كـه ايـن جـوانـان جـهـادگـرند كه بذر انقلاب را در دل هر روستائى مى كارند و با آبادانى مناطق محروم است كه هر روستائى و شهرى محروم ، سـربـازى مـى شـود پـاسـدار انـقـلاب اصـيـل اسـلامـى خـويـش ، چرا كه آمريكا و ايادى مـزدبـگـيـرش خـوب بـه ايـن نـتـيـجـه رسـيـده انـد بـا جهاد مقدس فرزندان اسلام است كه نـهـال انـقـلاب اسـلامـى در روسـتـاهـا و شـهـرهـاى دور افـتـاده ايـن آب و خـاك بـه گـل مـى نـشيند و تنها به همين دليل است كه هر جهادگرى را مانند رزمنده اى در ميدان نبرد مى دانند كه از انقلاب و اسلام و ايران دفاع مى نمايد.
نقش جهاد سازندگى در جنگ ، كمتر از نيروهاى نظامى نبوده و نيست و اين اقرارى است مكرر از سوى فرماندهان ارتشى و سپاهى ما كه اگر جهاد نبود پيروزى با اين سرعت به دست نـمى آمد. بايد اعتراف كرد كه اينان بزرگترين آبرو را به انقلاب اسلامى خود داده اند و بـا تـعـهـد بـه اسـلام و ايـمـان به خداى تعالى در اين راه بهترين نمونه و الگوئى بـراى هـمـه جـوانان مسلمان و متعهد اسلامى گرديدند. امروز در گوشه و كنار كشور و در ميان دورافتاده ترين روستاهاى محروم و بد آب و هوا كه قدم بگذاريد با ايثارگران جهاد سـازنـدگـى مـواجـه مـى شـويـد كـه خيلى زودتر از شما خود را بدانجا رسانده اند و با نداشتن امكانات لازم ، با هر وسيله اى كه در اختيار داشته و دارند، با تمام وجود در از بين بردن
كـمـبـودهـا و مـشـكلات و بيمارى ها و نارسائى هاى مردم كوشش مى نمايند و در بسيارى از مـوارد بـراى ايـجـاد وسائل رفاهى از ايثار جان خود دريغ نكردند. من هرگاه از نزديك با جـوانـان پـرشـور و پـرتـحـرك جـهـاد سـازنـدگـى مـواجـه مـى شـوم و يـا در وسـايـل ارتـبـاط جـمـعـى آثـار ارزنده فرهنگى و عمرانى آنان را شنيده و يا مى بينم ، از دل بـراى موفقيت و سربلندى آنان دعا مى كنم . آفرين بر شما كه اينگونه به اسلام و انقلاب اسلامى آبرو داديد. درود بر شما كه براى تحقق آرمان هاى ملت مسلمان و انقلابى ايـران و بـراى پـيـاده كـردن بـرنـامـه هـاى اسـلام عـاشـقـانـه بـه اسـتـقـبـال شـهـادت شـتافته ايد و عليرغم تبليغات واهى دشمنان ، اختلاف زبان و لباس مـانـع تـلاش فـردى و جـمـعـى شـما در اين راه نگرديده است و هم اكنون مشاهده مى كنيد كه چگونه با لباس هاى محلى و زبان هاى قومى دست در دست يكديگر در اين گردهمائى مهم شركت جسته ايد.
اميدوارم همانگونه كه در راه سازندگى كشور تمام نيروهاى مادى و معنوى خود را به كار بـسته ايد، از سازندگى خود و ديگران نيز كه مقدم بر همه سازندگى هاست غفلت نكنيد و همانگونه كه بارها يادآورى كرده ام سازندگى روح را بر سازندگى جسم مقدم داريد تـا بـه خـواست خداى تعالى با نيروى ايمان ، كارها به بهترين و سريعترين وجه پيش رود و هـر چـه زودتـر بـا كـمـك خـداونـد و يـكـديـگـر اين كشور را به خودكفائى و آبادى كامل برسانيم ، انشاءالله تعالى .
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 29/3/61
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام زنجانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد ميرآقا زنجانى دامت افاضاته
بـر حـسـب درخـواسـت اهـالى مـحـتـرم و عـلمـاء اعـلام شـهـرسـتان زنجان ايدهم الله تعالى ، جـنـابـعـالى را بـه سـمت امام جمعه اين شهر منصوب مى نمايم كه انشاءالله تعالى ضمن بـرگـزارى ايـن فـريضه بزرگ الهى مردم را به وظايف مهم اسلامى و انقلابى ديگرى كـه دارنـد، آشـنـا سـازيـد و از تـفـرقه و اختلاف برحذر داريد. اميد است اهالى محترم نيز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هر چه باشكوهتر اين نماز وحدتبخش كوشا باشند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 29/3/61
بـيـانـات امام خمينى در ديدار با رئيس و مسؤ ولان شهربانى جمهورى اسلامى ، آگاهى ودادستانى
بسم الله الرحمن الرحيم
وضـع پـليس در دنيا و در رژيم سابق اين بود كه همه در خدمت قدرتمندان بودند و نقشه آنـهـائى كه مى خواستند در كشورها سلطه پيدا كنند و نمى توانستند كه همه مردم را تحت نـظـارت قـرار دهـنـد ايـن بـود كـه نـفـر يـا افـراد مـقـتـدرى را بـر سـر هـمـه بـگـمارند، مـثـل رضـاخان كه يك آدم قلدرى بود و به اسم نجات ايران وارد شد و همه قدرت ها را در دست گرفت و در اختيار انگليس قرار داد.
پـليـس در دنـيـا در خـدمـت مـردم و بـيـچـاره هـا نـيـسـت ، در دنـبـال قـلدرهاست و اينكه مى بينيد همه قدرت ها نسبت به ايران بد شده اند و هر موضوع كـوچـكـى را بـزرگ و هـر امـر بـزرگـى را كوچك مى كنند، به خاطر اين است كه پليس و ارتـش امـروز مـا غـيـر از هـمه كشورهاست . پليس با مردم مختلط است . الان پليس با ساير ارگـان هـا بـا هـم و هـمـه در خـدمـت مـكـتـبـى هـسـتـنـد كـه سال ها كوبيده شده است . خدا خواست كه اين كشور را نجات داد و اين هم يك نعمتى بود كه همه متوجه اين مسائل بشوند.
ايـنـكـه مـى گـويـم دنـيـا چـيـزهـاى كـوچك خود را بزرگ و آنچه مربوط به ماست با بى تـوجـهى از آن مى گذرد، همين قضيه موزه عباسى بود كه آنقدرى كه من مطلع هستم ، راجع بـه آن اصـلا چـيـزى ذكـر نـكـردنـد. در حـالى كـه ايـن مـوضـوع يـكـى از مسائل مهم پليسى بود كه اگر يك كشور دوست آنها صد مرتبه كمتر اين كار را انجام مى داد آنها بزرگ مى كردند.
ايـنـهـا از ايـران تـرسـيده اند، نه از افراد، بلكه از اين انسجام و اينكه پليس و ارتش و دولت در خـدمـت مـردم هـسـتـنـد و مـردم پـشـتيبان آنها مى باشند كه اگر براى يك پليس در خيابان گرفتارى پيدا شود مردم در رفع آن همكارى مى كنند.
ايـن مـطـلب را بـايـد هـمـيـشـه در ذهـن داشـتـه بـاشـيـد و بـه پـرسـنـل خـود تـذكـر دهـيـد كـه هـنـوز دسـت هـا در كـار اسـت و آنـهـا غـافـل نـشـسـتـه اند. آنها يك چيزى را از دست داده اند كه آن چيز منشا است كه همه چيز را از دست آنها بگيرد. و اين مساله از منطقه هم گذشته و به خود آنها رسيده است . اين به خاطر آن اسـت كه همه در خدمت اسلام هستند و پليس هم در خدمت اسلام است . همين كارهاى شما عبادت اسـت و شـمـا در مـقـابـل خـداونـد تـعـالى بـراى كـشف اين مساله ارزش داريد، چون شما به كشورى آبرو مى دهيد كه براى خدا قيام كرد. و من بايد از اين كشفى كه كرديد تشكر كنم كه زحمت كشيديد و ماه ها روى آن كار كرديد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 30/3/61
بـــيــانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع گروهى از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم وتهران
اين مجالس عزا يك سازماندهى سرتاسرى كشورهاى اسلامى است
بسم الله الرحمن الرحيم
قـبـلا بـايـد تـشـكـر كنم از آقايان روحانيون و آقايان خطبا كه از تهران و از قرارى كه گفته اند، از قم تشريف آورده اند و خدمتشان رسيديم و اميدوارم كه همه موفق به خدمت به اسلام و مسلمين باشند.
مطالب زياد است ، لكن يك مطلب راجع به آقايان خطبا و علما عرض مى كنم و يك مطلب هم راجـع بـه مـسـائل روز كـه ابـتـلاء بـه آن داريم . آن مطلبى را كه راجع به آقايان خطبا عرض مى كنم اين است كه عمق اين كارى را كه شما داريد و عمق ارزش مجلس هاى عزادارى ، كم معلوم شده است و شايد پيش بعضى هيچ معلوم نشده است . اينكه در روايات ما براى يك قـطـره اشـك بـراى مـظـلوم كـربـلا آنـقـدر ارزش قائلند، حتى براى تباكى (به صورت گـريـه درآمـدن ) ارزش قـائلنـد، نـه از باب اين است كه سيد مظلومان احتياج به اين كار دارد و نه اين است كه فقط براى ثواب بردن شما و مسلمين شما باشد، گرچه همه ثواب هـا هـسـت ، لكن چرا اين ثواب را براى اين مجالس عزا آنقدر عظيم قرار داده شده است و چرا خـداونـد تبارك و تعالى براى اشك و حتى يك قطره اشك و حتى تباكى ، آنقدر ثواب داده اسـت ؟ كـم كـم اين مساله از ديد سياسى اش معلوم مى شود و انشاءالله بعدها بيشتر معلوم مـى شـود، ايـنـكـه بـراى عـزادارى ، بـراى مجالس عزا، براى نوحه خوانى ، براى اينها ايـنـهـمه ثواب داده شده است ، علاوه بر آن امور عباديش و روحانيش ، يك مساله مهم سياسى در كـار بـوده اسـت . آن روزى كـه ايـن روايـات صـادر شـده است ، روزى بوده است كه اين فـرقـه نـاجيه مبتلا بودند به حكومت اموى و بيشتر عباسى ، و يك جمعيت بسيار كمى ، يك اقليت كمى در مقابل قدرت هاى بزرگ . در آنوقت براى سازمان دادن به فعاليت سياسى ايـن اقـليـت ، يـك راهـى درسـت كـردنـد كـه ايـن راه ، خـودش سـازمـانـده اسـت و آن ، نقل از منابع وحى ، به اينكه براى اين مجالس اينقدر عظمت هست و براى اين اشك ها، آنقدر در حـول و بـر ايـن اشـك ها و عزادارى ها، شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مى كردند و شايد بـسـيـارى از آنـهـا هـم نـمى دانستند مطلب چه هست ، ولى مطلب ، سازماندهى به يك گروه اقـليـت در مـقـابـل آن اكـثـريـت هـا. و در طـول تـاريـخ ، ايـن مـجالس عزا كه يك سازماندهى سرتاسرى كشورها هست ، كشورهاى اسلامى هست و در ايران كه مهد تشيع و اسلام و شيعه هـسـت ، در مقابل حكومت هائى كه پيش مى آمدند و بناى بر اين داشتند كه اساس اسلام را از بـيـن بـبـرنـد، اسـاس ‍ روحـانـيـت را از بـيـن بـبـرنـد، آن چـيـزى كـه در مقابل
آنـهـا، آنـهـا را مـى تـرسـانـد، ايـن مـجـالس عـزا و ايـن دسـتـجـات بـود. در دفـعـه اول كه مرا از قم گرفتند و بردند، در بين راه اين بعضى از اين مامورينى كه بودند در آن اتـومـبـيـل مـن ، مـى گـفـت كـه مـا آمـديـم سـراغ شـما، از اين چادرهائى كه در قم بود مى ترسيديم كه مبادا اينها مطلع بشوند و ما نتوانيم انجام وظيفه كنيم . اينها كه هيچ ، قدرت هـاى بـزرگ از اين چادرها مى ترسند، قدرت هاى بزرگ از اين سازمانى كه بدون اينكه دست واحدى در كار باشد كه آنها را مجتمع كند، خود به خود ملت را به هم جوشانده اند در سراسر يك كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارك ، ايـن مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است . و اگر يك مطلبى بخواهد براى اسلام خـدمـتـى بـكند و شخصى بخواهد كه مطلبى را بگويد، سرتاسر كشور به واسطه همين گـويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مى شود و اجتماع مردم در تحت اين بـيـرق الهـى ، ايـن بـيـرق حـسينى ، اسباب اين مى شود كه سازمان داده شده باشد. اگر قـدرت هـاى بزرگ در منطقه هاى خودشان بخواهند كه يك اجتماعى ايجاد كنند، با فعاليت هـاى زيـادى كـه شـايـد چـنـد روز يـا چـند دهه مى كنند، در يك شهرى ، يك عده فرض كنيد صـدهزار نفرى ، پنجاه هزار نفرى ، با خرج هاى زياد و زحمت هاى زياد مجتمع مى شوند و بـه قـول آن كـسـى كـه مـى خواهد صحبت كند، گوش مى دهند لكن شما مى بينيد كه براى خـاطـر همين مجالسى كه مردم را به هم پيوند داده است ، اين مجالس عزائى كه مردم را به هم جوش داده است ، به مجرد اينكه يك مطلبى پيش ‍ مى آيد، در يك شهر نه ، در سرتاسر كـشـور، تـمـام قـشـرهـاى مردم و عزاداران حضرت سيدالشهدا مجتمع مى شوند و احتياج به اينكه زياد زحمت كشيده بشود و تبليغات بشود، ندارد. با يك كلمه ، وقتى مردم ببينند كه اين كلمه از حلقوم سيدالشهدا. سلام الله عليه بيرون مى آيد، همه با هم مجتمع مى شوند. ايـنـكـه بـعـضـى از ائمـه (شايد امام باقر بوده ، من الان خوب يادم نيست . مى فرمايد كه بـراى مـن يك نفر نوحه سرا در منا بگذاريد كه آنجا براى من گريه بكند و عزا بگيرد، نه اين است كه حضرت باقر سلام الله عليه احتياج به اين داشته است و نه اينكه براى او شخصا فايده اى داشته است ، لكن جنبه سياسى اين را ببينيد، در منا آنوقتى كه از همه اقـطـار عـالم آدم مى آيد آنجا، يك كسى بنشيند يا اشخاصى نوحه سرائى كنند براى امام بـاقر و جنايت كسانى كه با او مخالفت كردند و او را مثلا به شهادت رساندند، ذكر كند و اين مساله موجى باشد در همه دنيا اين مجالس عزا را دست كم گرفتند.
هيچ قدرتى نمى توانست 15 خرداد را بيافريند، مگر قدرت خون سيدالشهدا(ع )
شـايـد غـربـزده هـا بـه مـا مـى گـويـنـد كـه مـلت گـريـه و شـايد خودى ها نمى توانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است ، يك مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتواند هـضم كنند و نتوانند هضم كنند آن چيزهائى كه براى ادعيه ذكر شده است و آن ثواب هائى كـه بـراى دو سـطـر دعـا ذكـر شـده اسـت ، نـمى توانند اين را ادراك كنند و هضم كنند. جهت سياسى اين دعاها و اين توجه به خدا و توجه همه مردم را به يك نكته ، اين ، اين است كه يك ملت را بسيج مى كند براى يك مقصد اسلامى . مجلس عزا نه براى اين است كه گريه بكنند براى سيدالشهدا و اجر ببرند، البته اين هم هست . و ديگران را اجر
اخروى نصيب كند، بلكه مهم ، آن جنبه سياسى است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را كـشـيده اند كه تا آخر باشد و آن ، اين اجتماع تحت يك بيرق ، اجتماع تحت يك ايده ، و هيچ چـيـز نـمـى تـوانـد اين كار را به مقدارى كه عزاى حضرت سيدالشهدا در او تاثير دارد، تـاثـيـر بـكـنـد. شما گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه زنى و نوحه سرائى نبود، 15 خرداد پيش ‍ مى آمد. هيچ قدرتى نمى توانست 15 خرداد را آنـطـور كـنـد، مگر قدرت خون سيدالشهدا، و هيچ قدرتى نمى تواند اين ملتى كه از همه جـوانـب بـه او هـجـوم شـده اسـت و از هـمـه قدرت هاى بزرگ براى او توطئه چيده اند، اين تـوطـئه هـا را خـنـثـى كـنـد، الا هـمـيـن مجالس عزا. در اين مجالس عزا و سوگوارى و نوحه سـرائى براى سيد مظلومان و اظهار مظلوميت يك كسى كه براى خدا و براى رضاى او جان خـودش و دوسـتان و اولاد خودش را فدا كرده است ، اينطور ساخته جوانانى را كه مى روند در جـبهه ها و شهادت را مى خواهند و افتخار به شهادت مى كنند و اگر شهادت نصيب شان نشود متاثر مى شوند، و آنطور مادران را مى سازد كه جوان هاى خودشان را از دست مى دهند و باز مى گويند باز هم يكى دو تا داريم . اين مجالس عزاى سيدالشهداست و مجالس دعا و دعـاى كـمـيـل و سـايـر ادعـيـه اسـت كه مى سازد اين جمعيت را اينطور و اساس را اسلام از اول بـنـا كرده است ، به طورى كه با همين ايده و با همين برنامه به پيش ‍ برود و اگر چـنـانـچـه واقـعـا بـفـهـمـند و بفهمانند كه مساله چه هست و اين عزادارى براى چه هست و اين گـريـه بـراى چـه ايـنـقدر ارج پيدا كرده و اجر پيش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گريه مى گـويـند، ما را ملت حماسه مى خوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد سلام الله عليه كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و در يك حكومتى بود كه قدرت بر همه چيز داشت ، اين ادعيه اى كه از او باقى مانده است چه كرده است و چطور مى تواند تجهيز بكند، به ما نـمى گفتند كه ادعيه براى چيست . اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعـاهـا و ايـن ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسى و اجتماعى اش چيست ، نمى گويند كه بـراى چـه ايـن كـار را بـكنيم . تمام روشنفكرها و تمام غربزده ها و تمام قدرتمندها اگر جـمـع بـشوند نمى توانند يك 15 خرداد را ايجاد كنند، آنچه اين قدرت را دارد اين است كه در تحت لواى او همه مجتمعند. ما كه داد مى زنيم كه ما اسلام را مى خواهيم و جمهورى اسلامى را مى خواهيم ، براى اينكه در جمهورى اسلامى به نام اينكه اسلامى است و براى خداست ، همه ملت مجتمع هستند و ما ديديم كه براى خاطر همين جمهورى اسلامى بودند و براى خاطر هـمـين كه براى خدا قيام كردند، اين جمهورى اسلامى برخوردار از چه قدرتى از ملت و از ساير كشورها هم برخوردار شده است .
ما ملتى هستيم كه با همين گريه ها قدرت 2500 ساله را از بين برديم
مـلت مـا قـدر ايـن مـجالس را بدانند، مجالسى است كه زنده نگه مى دارد ملت ها را، در ايام عـاشـورا زيـاد و زيـادتـر و در سـايـر ايام هم غير اين ايام متبركه ، هفته هاست و جنبش هاى ايـنـطـورى هست . اگر بعد سياسى اينها را اينها بفهمند، همان غربزده ها هم مجلس بپا مى كـنـنـد و عـزادارى مـى كـنـنـد، اگر چنانچه ملت را بخواهند و كشور خودشان را بخواهند. من اميدوارم كه هر چه بيشتر و هر چه بهتر اين مجالس ‍
برپا باشد. و از خطباى بزرگ تا آن نوحه خوان در اين تاثير دارد. آن كه ايستاده پاى منبر چند شعر مى گويد و چند شعر مى خواند، با آن كه در منبر است و خطيب است ، اينها هر دو در اين مساله تاثير دارند، تاثير طبيعى دارند، گرچه خود بعضى اشخاص هم ندانند دارنـد چـه مى كنند، من حيث لايشعر. تقريبا ما به اين مرتبه رسيده ايم كه ملت ما يكدفعه يـك انـقلابى كرد و يك انفجارى درش حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتى كه هـمـه چـيـزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انـسـانـى ايـن كـشـور را از دسـت داده بـود و هـمه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجارى حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتى كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انسانى اين كشور را از دست داده بـود و هـمـه چـيـز مـا را وابـسـتـه كـرده بـود، يـكـدفـعـه يـك انـفـجـارى حاصل شد كه اين انفجار در بركت همين مجالسى كه همه كشور را، همه مردم را دور هم جمع مى كرد و همه به يك نقطه نظر مى كردند. اين مساله را بايد آقايان خطبا و ائمه جماعت و ائمـه جـمـعـه ، درست بيشتر از آنقدرى كه من مى دانم ، براى مردم تشريح كنند، تا اينكه گمان نكنند كه ما يك ملت گريه هستيم . ما يك ملتى هستيم كه با همين گريه ها يك قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بين برديم .
از بـاب ايـنـكه تذكر به آقايان و مومنين نفع دارد، دو سه تا جمله هم اينطورى عرض مى كنم و آن اينكه همه آقايانى كه در هر جاى از اين كشور هستند و صداى من را مى شنوند، چه از طبقه علما و ائمه جماعات و جمعه و چه از طبقه خطبا كه آنها هم از علما هستند و كسانى كه در بـلاد (از روحانيون ) متصدى اين امور هستند، توجه به اين معنا داشته باشند كه امروز آبـروى جـمـهـورى اسـلامـى به دست شما بسته است . اگر خداى نخواسته يك دخالت هاى بـيـخـود و بـيـجـا، يـك كـارهائى كه از روحانيون صحيح نيست ، انجام بدهيد، اين جمهورى اسـلامـى لكـه دار مـى شـود، دولت بـايـد به قدرت خودش باقى باشد و امروز دولت ، دولت اسلامى است و بر همه ماها فريضه است كه از اين دولت اسلامى پشتيبانى بكنيم . مـامـوريـنـى كـه از دولت مـى آيـد، در هـمـه جـا، مـامـوريـن دولت اسـلامـى است . اگر خداى نـخـواسـتـه از يـك مـامـور كـه مـن حـيـث ايـنـكـه درسـت اطـلاع بـر مـسـائل نـدارد يـا اشـتـبـاه مـى كـنـد، يـك مـطلبى كه بر خلاف ذائقه شماست يا بر خلاف مسائل اسلامى است ، از او صادر بشود، مقابله نكنيد، تضعيف نكنيد، او را نصيحت كنيد. اگر چـنـانـچـه نـصـيـحـت را گـوش نـكرد، به مصادر امور مراجعه كنيد. ائمه جمعه بلاد نصب و عـزل نـكـنـند و كسانى كه در بين ارتش يا ساير ارگان ها انجمن هاى اسلامى دارند، اينها دخـالت هاى غير چيزهائى كه بر عهده آنها نيست نكنند. ارشاد بكنند دولت را، ارشاد بكنند مـامـورين دولت را و همه كسانى كه در پيش آنها هست ، آنها را ارشاد بكنند. و اگر چنانچه كـسـى هـم بـه گـوش بـه ارشاد نداد، به مصادر امورى كه مسؤ وليت دارند مراجعه كنند، حـل خـواهـد شـد. بـراى حـفـظ حـيـثـيت اسلام كه شماها پاسدار آن هستيد و حفظ حيثيت جمهورى اسـلامى كه شماها نگهبانان آن هستيد، از كارهائى كه نبايد انجام بدهيد و از كارهائى كه دخـالت در امـور اجـرائى اسـت كـه بـا كـسـى ديـگـرى اسـت كـه انـجـام بـدهـد، مـسـتـقـيـمـا عـمـل نكنيد، ارشاد بكنيد همه را، نظر ارشادى داشته باشيد. اگر يك مطلب اشتباهى از يك اسـتـانـدار واقـع شد يا از يك فرماندار، در منابر نبريد اين را و آبروى او را بريزيد، ايـن امـرى اسـت كـه خـدا راضـى نيست ، به او بگوئيد در خلوت و با او تفاهم كنيد و از او بخواهيد كه رويه را تغيير بدهد. اگر نداد، به مصادر امور مراجعه كنيد. مستقيما بخواهيد اين كار را بكنيد، حيثيت جمهورى اسلامى و
حـيـثـيـت اسـلام در دنيا لكه دار مى شود و شما حافظ اين حيثيت هستيد و فريضه است براى همه ما حفظ حيثيت اين جمهورى اسلامى . شما مى بينيد كه امروز همه قلم ها و همه زبان ها از ابـرقـدرت ها يا دولت هاى مرتبط به آنها، بر ضد اين جمهورى اسلامى تجهيز شدند و همه با يك رويه خاصى عمل دارند مى كنند، ما ديگر بهانه دست آنها ندهيم .
و مـن ايـن يـك كـلمـه را عـرض بـكـنـم ، شـايـد قبلا هم عرض كرده باشم ، و آن اينكه من از اول كـه در ايـن مـسـائل بوديم و كم كم آثار پيروزى داشت پيدا مى شد، در مصاحبه هائى كـه كردم ، چه با كسانى كه از خارج آمدند، حتى در نجف و در پاريس و چه در حرف هائى كـه خـودم زدم ، ايـن كـلمـه را گـفـتـه ام كـه روحـانـيـون شـغـل شـان يك شغل بالاتر از اين مسائل اجرايى است و اگر چنانچه اسلام پيروز بشود، روحـانـيـون مـى رونـد سـراغ شـغـل هـاى خودشان ، لكن وقتى كه ما آمديم و وارد در معركه شـديـم ديـديم كه اگر روحانيون را بگوئيم كه برويد سراغ مسجدتان ، اين كشور به حـلقـوم آمـريـكـا يا شوروى مى رود. ما تجربه كرديم و ديديم كه اشخاصى كه در راس واقع شدند و از روحانيون نبودند، در عين حالى كه بعضى شان هم متدين بودند، از باب ايـنـكـه آن راهـى كـه مـا مـى خـواسـتـيـم بـرويـم و آن راهـى كـه مـستقل باشيم و با نان و جو خودمان بسازيم و زير فرمان قدرت هاى بزرگ نباشيم ، آن راه ، بـا سـليـقه آنها موافق نبود. و لهذا چون آنجا ديديم كه ما نمى توانيم در همه جا يك افـرادى پـيدا بكنيم كه صددرصد براى آن مقصدى كه اين ملت ما براى آن ، جوان هاشان را دادنـد و امـوالشـان را دادنـد، نـمـى تـوانـيـم پـيـدا بكنيم ، ما تن داديم به اينكه رئيس جـمـهـورمـان از عـلما باشد و گاهى رئيس فرض كنيد كه نخست وزيرمان هم همين طور. و در جـاهـاى ديگر هم كه قبلا گفته بوديم ، بنا نداريم اينطور باشد و الان هم عرض مى كنم هر روزى كه ما فهميديم كه اين كشور را يك دسته از اين افرادى كه روحانى نيستند، به آنـطـور كـه خـداى تـبارك و تعالى فرموده است ، اداره مى كنند، آقاى خامنه اى تشريف مى بـرنـد سـراغ شـغـل روحـانـى بـزرگ خودشان و نظارت بر امور و ساير آقايان هم همين طـور. مـا ايـنـطـور نـيـست كه هر جا يك كلمه اى گفتيم و ديديم مصالح اسلام ، حالا ما آمديم ديديم اينجورى نيست ، اشتباه كرده بوديم ، بگوئيم ما سر اشتباه خودمان باقى هستيم . ما هـر روزى فهميديم كه اين كلمه اى كه امروز گفتيم اشتباه بوده و ما قاعده اش اين است كه يـك جـور ديـگـر عـمل بكنيم ، اعلام مى كنيم كه آقا اين را ما اشتباه كرديم ، بايد اينجورى بـكـنـيم . ما دنبال مصالح هستيم ، نه دنبال پيشرفت حرف خودمان . (به من مهلت بدهيد كه عرايضم را به آقايان بكنم ). بنابر اين مساله يك چيزى نيست كه آقايان به ما بگويند شـمـا آن روز ايـنـجـورى گـفـتـيـد. راسـت اسـت ، مـا آن روز خـيـال مى كرديم كه در اين قشرهاى تحصيلكرده و متدين و صاحب افكار، افرادى هستند كه بتوانند اين مملكت را به آنجورى كه خدا مى خواهد، ببرند، آنطور اداره كنند، وقتى ديديم كه نه ، ما اشتباه كرديم ، آمدند بعضى شان خودشان را به ما جا زدند، ما هم كه غيب نمى دانيم ، و بعضى شان هم خوب بودند لكن رايشان با راى ما مخالف بود، ما از حرفى كه در مـصـاحـبـه ها گفتيم ، عدول كرديم و موقتا تا آنوقتى كه اين كشور را به غير روحانى مى تواند اداره كند، آقايان روحانيون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برگردند و محول مى كنند دستگاه هاى اجرائى
را به كسانى كه براى اسلام دارند كار مى كنند و تا مساله اينطور است كه ابهام پيش ما هـسـت ، احـتـمـال هـسـت . اگـر در يـك مـيـليـون احـتـمـال ، يـك احـتـمال ما بدهيم كه حيثيت اسلام با بودن فلان آدم يا فلان قشر در خطر است ، ما ماموريم كـه جـلويـش را بـگـيـريـم ، تـا آنـقدرى كه مى توانيم . هر چه مى خواهند به ما بگويند، بگويند كه كشور ملايان ، حكومت آخونديسم و از اين حرف هائى كه مى زنند، و البته اين هـم يـك حـربـه اى است براى اينكه ما را از ميدان به در كنند. ما نه ، از ميدان بيرون نمى رويـم . خـوب ، ايـن مـقـدار از حرف ها بود كه با آقايان عرض كرديم و اميدوارم كه در ماه مبارك رمضان ، اين ماه بزرگ ، هم دعا كنند به اين جمهورى اسلامى و هم هدايت كنند مردم را كه مردم در صحنه باقى باشند.
ما بايد از راه شكست عراق دنبال لبنان برويم
مـردم گـمان نكنند كه ما ديگر پيروز شديم و احتياج به وجود آنها نيست . احتياج به وجود آنـها هست و هميشه هست . دولت تنهائى نمى تواند همه امور را اداره كند، ملت را بايد همراه داشـتـه بـاشـد. مـا هـم جـنـگ مـان تـمـام نـشـده ، الان در حـال جـنـگ هـستيم و تا در حال جنگ هستيم جوان هاى ما بايد به جبهه ها كمك كنند. همانطورى كـه تـا حـالا جـوان هاى عزيز ما در جبهه ها رفتند و بسيارى از آنها به لقاءالله و فيض شـهادت رسيدند، امروز هم ما احتياج به آنها داريم ، توطئه ها رو به رشد است . مساله اى كه بايد در اين جنبه اى كه مربوط به روز است عرض كنم ، اين ا ست كه بعد از آنكه اين قـدرت هـاى بـزرگ و خصوصا آمريكا در همه توطئه ها فلج شد و شكست خورد و مى بيند كه اين جنگى هم كه او براى ما بپا كرده است ، اين هم دارد به آخر مى رسد انشاءالله ، يك توطئه ديگرى عميق تر اجرا كرده است كه در اين توطئه ، ما هم يك قدرى بازى خورديم و آن ايـن اسـت كـه يـك نـكـتـه اى كـه پيش ما خيلى بزرگ است و ما نسبت به آن حساسيت زياد داريم ، آن غائله را پيش آورد تا اينكه ملت ما را از آن مطلبى كه در كشور خودش مى گذرد و از آن جـنـگـى كـه در خـودش مـى گـذرد، غـافـل كـنـد، قـضـيـه هـجـوم اسرائيل به لبنان . آمريكا مى دانست كه ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسيت داريم و نسبت بـه اسـرائيـل هـم از آن طـرف حـساسيت داريم ، اين دام را آمريكا درست كرد، يعنى آن نوكر خودش را فرستاد به اينكه حمله كند به لبنان و آنهمه خسارات وارد كند و آنهمه جنايات . و مـا مـى دانـيـم كـه اگـر مـيـليـون هـا جـمـعيت را از بين ببرند و يك مطلبى براى آمريكا حـاصـل بـشود و يك نفعى برسد، مى گويد همه بروند از بين . اين را ما از ابرقدرت ها شـنـاخـتـه ايـم . آنـها در فكر اين نيستند كه در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد اين مستمندان و بيچارگان چه مى گذرد، آنها دنبال اين هستند كه صدام را در اين طرف سرجاى خـودش نـگـه دارنـد و ايران كه در نظر آنها خيلى اهميتش بيشتر از لبنان و جاهاى ديگرى اسـت ، بـراى آنـها محفوظ بماند. آمريكا مى بيند كه ما هم مرز با شوروى هستيم ، آن هم در طـول صـدهـا كيلومتر و آن چيزى كه آمريكا را به وحشت مى اندازد، آن شوروى است و آن مى تـرسـد از ايـنـكـه اگـر چنانچه صدام از بين برود، شوروى بتواند در اينجاها يك غلطى بكند، لكن ما مى دانيم كه نمى تواند، بعد از اينكه ملت اينطور كه هست و در صحنه هست ، باشد، هيچ كس نمى تواند. علاوه بر آن ، مى بينند

next page

fehrest page

back page