صحيفه نور جلد ۳

امام خميني رحمه الله عليه

- ۴ -


طلب عفو شاه از ملت ، با وجود جنايات جبران ناپذير
با اين وضع چطور ممكن است كه يك بن بستى كه الان هست اين برداشته بشود و يك ملتى كه بپاخاسته است و همه اقشار آن بيدار شده است و همه توجه به مسايل به طور صحيح پيدا كرده اند و خيانت ها همه روشن شده است و جنايت ها هر روز دارد مى شود، چطور امكان دارد كه يك مردم اينطور كه حالا پا شده اند و حق خودشان را مطالبه مى كنند يا خود مردم يا سران مردم ، از روحانى و سياسى و بازارى و دانشگاهى بيايند واسطه بشوند كه آقا، آقا توبه كردند، بيائيد ببخشيد، عذر مى خواهند. من عرض كردم كه ما فرض ‍ كنيم كه اين آقا توبه كرده است و بعد از اين هم كوشش مى كند در اينكه دموكراسى را اجرا كند و كوشش مى كند در اينكه استقلال براى مملكت ما- عرض مى كنم تهيه كند و همه خوبى ها هم به فرض محال اين در خودش مى خواهد جمع بكند، خوب تا حالا چه ؟ تا حالا اين كارهائى كه كرده است ، اين جرم هايى كه كرده است ، هيچ ؟ يك نفر آدمى كه چندين هزار خانواده را بى سرپرست كرده است ، چندين هزار مادر را بى فرزند كرده است ، چندين هزار پدر را بى اولاد و بى جوان كرده است حالا مى آيد در پيشگاه ملت (آقا ببخشيد، معذرت مى خواهم ) مى پذيرند؟ آن كسى كه بپذيرد، جواب اين مادر و پدرها را چه مى دهد؟ آن كه قبول كند كه ايشان سلطنت بكنند نه حكومت ، اگر هم ما فرض كنيم كه اين نيرنگ نيست كه هست ، بلااشكال هست ، اگر اين هم فرض كنيم ، خوب جواب اين مردم را ما چه بگوئيم ؟ آن پيرزنى كه بچه هايش همه شان كشته شده اند و منزلش خالى شد است از اولاد، جواب اين را ما چه بگوئيم ؟ بگوئيم كه اعليحضرت حالا سلطنت بكنند يا اعليحضرت باشند؟! در سلام ها مردم بروند سلام بدهند به اعليحضرت و براى جان او دعاى خير بكنند؟! تا حالا اين كارهائى كه كرده است ، ده سال علماء اسلام را، سياسيون ايران را عرض بكنم كه بازارى و دانشگاهى و دانشكده اى را اين حبس كرده است ، عمر اينها را در حبس تلف كرده است ، اين ده سالى كه اين عمر را تلف كرده ، هيچ ؟ حالا آزاد؟ (حالا آزاديم ). آزادى معنايش اين است كه از اول ديگر عمر تو برگشت ؟ يا اين عمر تلف شد، از بين رفت ، يك جوان پير شد در اين زندان تو. من بعضى جوان هائى كه قبل از زندان ديده بودم ، با من مصافحه مى كردند، با حالا وقتى مقايسه مى كنم مقايسه يك پهلوان است با يك پيرمرد. تمام ؟ هيچ اينها؟ ريش هاى اينها سياه بود، حالا آمدند بيرون سفيد است ، مزاج اينها سالم بود، حالا آمدند دردمند هستند، معالجه بايد بكنند. حالا ما فرض مى كنيم كه ايشان نخير، توبه صحيح و مشروع كرده است ، آيا جرم هائى كه كرده اند هيچ ديگر؟ اينها همه عفو؟ ملت عفو بكند؟!
به شاه مهلت ندهيد
(بيائيد به ايران فكر بكنيم ) از فرمايشات ايشان و وزيرشان است كه : (بيائيد به ايران فكر كنيم ). خوب ، ما داريم به ايران فكر مى كنيم ، ما حالا چند سال است كه داريم به ايران ، اين ملت ايران دارد به ايران فكر مى كند كه اين نهضت را كرده است براى اينكه مى بيند ايران از دست دارد مى رود، رفت از دست . مى خواهد اين ايران را نجات بدهد، به ايران فكر مى كند كه نجاتش بدهد. بيائيم شما را دوباره باز كنيم راهتان را براى زيادتر چپاول كردن و زيادتر پيوست كردن ايران را به قدرت هاى بالا؟! كه به ايران فكر كنيم ! فكر كنيم به ايران براى اينكه خيانت كنيد به ايران ؟-! فكر كنيد كه ايران خوب است كه باز باز ايران (اين از افكار ايشان است ) باز ايرانى ها نرسيده اند به آنجا كه آزادى يادشان بدهند، ايرانى ها بايد تحت مهميز اختناق و نظامى و چكمه خارجى باشند و داخلى . آقا مى فرمايند كه باز ايرانى ها نرسيده اند به آنجائى كه آزادى به آنها بدهيم . اين منطق اينهاست و آن مردك مى گويد كه از بس آزادى زياد دادند اين صداها بيرون آمده است . كارتر مى گويد كه يك آزادى تندى داده بودند، از اين جهت مردم صدايشان در آمده است . اين حرف هاى اينهاست كه دارند مى زنند، ما چه بكنيم با اين جمعيت ؟ غير از اين الان ، غير از اين راهى هست كه اين گلوى كثيف را فشار بدهند تا اينكه تمام بشود اين قضايا؟ يا ما راهى غير از اين داريم ؟ راه آسانى هست ؟ راه اينكه ايشان باز در ايران باشد هست ؟ يا خير، اين راه ، راهى است كه انتحار ملت است . اين راه ، راهى است كه ملت ما را به باد خواهد داد. اين تز، تزى است كه ايران را تباه خواهد كرد، بدتر از اين خواهد كرد. تا حالا هر چه كرده فساد بوده است و حالا مهلت مى خواهد براى حمله هاى بعد، خدا مى داند كه اگر مهلت به او بدهند، اگر ملت ايران به اين آدم مهلت بدهد خدا مى داند كه ضربه اى به شما مى زند كه ديگر سربلند نكنيد. من قبل از اين هم اين مطلب را گفته بودم كه مهلت ندهيد به اين كه ضربه مى زند و حالا يك سال است كه دارد ضربه مى زند و از اين بدتر خواهد كرد.
وكلاى مجلس منتخبان سفارت يا ملت ؟
اين حرف هائى هم كه حالا مى زند، اگر چنانچه اين حرف هاى خود شاه است كه ديگر بچگانه به نظر آدم مى آيد (اگر من بروم ديگر ايران از بين خواهد رفت ، اگر من بروم تجزيه مى شود، بيائيد به ايران فكر كنيم ، اگر من بروم ايران تجزيه مى شود، آن طرف روس ها مى آيند، آن طرف آمريكائى ها مى آيند) حالا براى قدرتمندى ايشان است كه نمى آيند و نيامده اند هم تا حالا!!. ما ارتشمان كه با مستشارهاى آمريكا دارد اداره مى شود. پايگاه هائى كه در چندين جاى مملكت ما درست شده است كه آمريكائى ها درست كرده اند، نفتمان هم كه دارند آنها مى خورند، گازمان هم كه دارند شوروى ها مى برند، ما الان همه چيزمان مستقل و آزاد؟! خود ايشان گفتند كه ليست مى فرستادند آمريكايى ها، از سفارت ها ليست وكلا مى آمد كه شما بايد اينها را وكيل كنيد و چاره اى هم جز اين نبود منتها دنبالش اين ادعا را مى كرد كه بله ، آن وقت بوده ، اين زمان پدرم بود (آن پدرى كه اينقدر اين برايش تعريف
مى كرد) همين را گفت (خوب ، آن وقت بود، من حالا ديگر اين كارها را نمى گذارم بكنند) حالا ديگر قضيه دوستى نيست ، حرف ها، حرف هائى است كه نمى گيرد ديگر، درست نيست اين حرف ها.
اهمال و سستى در نهضت خيانت به اسلام است
و الان يك تكليف بيشتر از براى ايرانى ها نيست و آن اينكه اين نهضت را محكم نگه دارند و هر چه مى توانند بكوبند اين دستگاه را تا برود از اينجا. اگر سستى بكنند و بكنيم خيانت كرده ايم به اين ملت و خيانت كرده ايم به اسلام و قرآن كريم ، براى اينكه اين آدم با همه چيز ما بد است ، اين دشمن خونخوار همه چيز ماست . اگر يك كسى سستى كند در اين قضايا، اهمال كند در اين قضايا، كلمه اى بگويد كه همراهى باشد با اين آدم ، اين خائن به ملت است ، خائن به اسلام است و بايد احتراز كرد از او. تكليف همه شما، همه شمائى كه در خارج هستيد اين است كه با ملت ايران همراهى كنيد، پيوند كنيد به ملت ايران .
دانشگاه استعمارى پرورده دست اجانب ، سدى در برابر شكوفائى استعدادها
اگر مى دانيد كه از اين مطالبى كه سؤ ال كردند از من اين آقايانى كه از خارج آمده بودند، از آلمان آمده بودند كه ما راجع به اين كارى كه داريم مى كنيم ، قبلا" از اين آقايان هم ، جلوى اينها هم يك دسته ديگر چند روز پيش از اين آمدند به من گفتند، اينها هم همين مطلب را با اضافه يك كلمه اى گفتند، آقايان خودشان اعتقادشان اين است كه اين كارى كه اينها دارند مى كنند براى ايران منفعت كه ندارد، يك خطرى براى ايران هست و اين آقايان هم تصريح كردند) كار تا آنوقتى كه نفت ما از بين برود اين هم كارش تمام مى شود، اين نمى شود جاى نفت را بگيرد براى اينكه اين عمرش بيشتر از اين نيست . اينها را آن آقايان مى گفتند، اين اطلاع ديگر مال خود آقايان است كه بايد داشته باشند و آن آقايان مى گفتند كه ما كه در اينجا، در اين بنگاه داريم كار مى كنيم ما را به يك حدى دارند نگه مى دارند و نمى گذارند رشد علمى بكنيم . پس شما در اينجا نه نتيجه علمى مى بريد و نه خدمت به وطن مى كنيد بلكه مى گوئيد مضر است و اگر چنانچه اينطور تشخيص داديد بايد نرويد در اين بنگاه ، بايد يك كار ديگر انجام بدهيد. تكليف محول بر تشخيص خودتان است ، اگر شما آقايان تشخيص داديد كه اين يك بساطى است براى اينكه شماها را، جوان ها را نگذاريد قوه هايتان ، استعدادهايتان شكوفائى پيدا كند، چنانچه دانشگاه هاى ما اينطورى هست ، چنانچه همه جاى ايران اينجورى است كه نمى خواهند بگذارند جلو برويد شما، مى خواهند شما را همچو به يك حد عقبى نگه دارند تا اينكه تحت فرمان اجانب كه مى خواهيد واقع بشويد اعتراضى نداشته باشيد. شما را به يك حد محدودى نگه مى دارند، كارشناس ها را از خارج مى آورند و قواى ملت ما صرف اين مى شود كه فرمان از كارشناس ها ببرند و به عبارت ديگر اينها عملگى بكنند و آنها آقائى بكنند، اينها عملگى بكنند و ماهى چندر غاز بگيرند، آنها آنجا بنشينند و پيپ بكشند و يك طرح برخلاف و ضد ملت ايران بدهند و در ماه نمى دانم چقدرها
مى گيرند، خدا مى داند كه چقدر مى گيرند اينها.
نقشه رضاخان در جداسازى ملت از ديانت
اصلا از اول نقشه اين بوده است . از زمان رضا شاه اين نقشه ها بود كه بايد اين ملت را عقب نگه داشت ، بايد اين ملت را از ديانتش ‍ منفصل كرد. اينها مى دانستند كه اين چيزى كه اعتراض است و آن چيزى كه محرك مردم و جامعه باز مى تواند باشد قرآن كريم است و آنهايى كه از قرآن متابعت مى كنند. از زمان رضاشاه اين مطلب پيش آمد كه اسلام را و خدمتگزاران به اسلام را هر دو را كوبيد. يك خطابه در تمام ايران نبود، يك منبر در تمام ايران نبود. همه منابر تعطيل بود كه سرتاسر ايران در ماه محرمش ، در ماه رمضانش هيچ چيز نبود، هر آخوندى سر از منزل در مى آورد گرفتار مى شد و مى بردند او را به كلانترى ، همين طور عبايش را مى بريدند با جامه اش ‍ مى گفتند برو بيرون . اين يكى را رها مى كردند، آن يكى را مى گرفتند جاى ديگرى . همان وقت چه جناياتى اين مرد كرد به اسلام و مسلمين ، بعد هم به ارث داد به اين مرد واين را هم همه داريد مى بينيد كه دارد چه مى كند يعنى اين صفحه اى كه ظاهر است ، مى بينيم اين صفحاتى كه در باطن است و آن مطالبى كه در باطن است و من و شما مطلع نيستيم و اشخاص مطلع الان جرات نمى كنند حرف بزنند و بعد صدايش در مى آيد، اينها الى ماشاءالله است . ما الان نمى توانيم تصور كنيم كه اينها چه كرده اند با اين مملكت ، اينها با اين اسلام چه كرده اند، با اين مسلمين چه كرده اند، با اين ملت چه كرده اند، با ذخاير ما چه كرده اند.
شاه ، از بين برنده ذخيره هاى مادى و معنوى ايران
ما دو تا ذخيره ، يك ملت دو تا ذخيره ممكن است داشته باشد كه ايران داشت : يكى ذخيره هاى مادى زيرزمينى و يكى هم ذخيره ها كه عبارت از اين جوان ها بود، اينها هم از ذخاير ملت است ديگر، اين هر دوى اينها را تباه دارد مى كند و خواهد كرد. اما مواد طبيعى نفتش را كه آنطور داد و گازش را آنطور داد و دارد مى دهد مراتعش را كه آنطور به قول خودش ملى كرد لكن به ديگران داد و جنگل هايش را به ديگران داد و همه اينها را داده به غير. اينها اسناد به من نوشته بودند منتها حالا نوشته اش پيش من نيست ، نوشته نجف مانده است . همه اينها را به غير داده اند. زراعت مان را كه بكلى از بين برده است ، بعد از 30 سال ديگر كه نفت ، اينطور اگر بدهند تمام مى شود، اگر به اينطور دست و دل بازى نفت ما را به غير بدهند بعد از 30 سال ، چند سال ديگر تمام مى شود، آن روزى است كه نه ملت ما نفت دارد و نه زراعت دارد. اگر اين آدم باقى باشد، بعد از 30 سال ديگر يك ملت گدا، الان نصف ملت گداست ، آنوقت تمام ملت گدا خواهد شد، پشتوانه هيچ چيز ندارد. اين را اگر مهلتش بدهيد، آقا تمام حيثيات مادى و معنوى شما را از بين مى برد.
اين راجع به ذخاير ما كه زير زمينى است يا روى زمينى است و راجع به جوان هاى ما كه از ذخاير بزرگ ما هستند نمى گذارند اينها تحصيل كنند، رشد فكرى براى اينها نمى گذارند، اينها را تا
يك ، (حتى آن كس كه خارج آمده و تحصيل مى كند جورى كرده اند كه اينها هم تحصيلشان ، تحصيل حسابى نشود)، به يك حدى مى خواهند اينها را نگه دارند كه در همان حد، همان عملگى براى آنها بكنند، همين نمى گذارند قوه اعتراض در اينها پيدا بشود، نمى گذرند رشد فكرى در اينها پيدا بشود كه مقابل اينها بايستند و نگذارند اينها اينقدر چپاول كنند.
ملت شجاعت و بيدارى خودش را در تاريخ ثبت كرد
حالا بحمدالله اين بت شكسته شد و اين سد برداشته شد و برداشته خواهد شد، بعد زيادتر و ملت ما قيام كرد و شجاعت خودش را و بيدارى خودش را در تاريخ ثبت كرد ملت . ملت اثبات كرد كه نه نيرنگ هاى شاهانه و نه چماق هاى شاهانه نمى تواند جلوى آن را بگيرند. نه حكومت نظامى و نه نخست وزير نظامى ، اينها ديگر قابل اين نيستند كه جلوى يك ملت را بگيرند. امروز كه حكومت نظامى است و دولت نظامى است ، همين امروز در ايران باز همان نهضت ها و همان حرف ها و همان (مرگ بر شاه )ها الان هم موجود است در ايران .
دولت و سلطنت در پناه مجلس غير قانونى نمى شود يك ملتى را چيز كرد، از اين حرف هائى كه كارتر مى گويد كه (ما همراهى مى كنيم و ما همچو نوكرى را نمى توانيم از دست بدهيم و اين منافع ما را در ايران چه مى كند). و مال انگلستان مى گويد - ديگر عرض ‍ كنم كه - (خير ما نمى توانيم بنشينيم كسى كه منافع ما را در آنجا چه مى كند). ما براى همين جهت داريم فرياد مى زنيم كه اين آدم آمده است كه منافع انگلستان و آمريكا و شوروى را تامين كند، اين خائن است ، اين مخالف با همه چيز ملت ماست ، قانونا اين ديگر سلطان نيست از اول هم نبوده است . اين سلسله پهلوى از اول غير قانونى سلطنت كرده است ، از اول با سرنيزه مجالس را درست كرده است . مجلس ملى ما نداشتيم هيچ وقت ، مجلس ملى كه سلطنت او را، مجلسى كه سلطنت او را تثبيت كرد، مجلسى بود كه با سرنيزه درست شده بود و من اطلاع دارم و شاهد قضيه بودم و هر كه هم سن من است او هم اطلاع دارد و شاهد بوده است . يك سلطنت غير قانونى و يك مجلس غير قانونى و يك دولت غير قانونى دارد بر ما حكومت مى كند، بعد آقا مى گويند كه ما انتخاب را آزاد قرار مى دهيم . اصلا انتخابات غير قانونى است با وجود شما، شما وجودت غير قانونى است ، انتخابات يعنى چه ؟ انتخابات آزاد يعنى چه ؟ بايد قانونى باشد، انتخابات را بايد شاه بر حسب قانون بايد شاه امرش را بدهد، تو شاه نيستى ، تو ياغى هستى ، يك آدم ياغى تو هستى ، برخلاف قانون در اين مسند نشستى .
تبليغات شاهانه بر عليه اسلام
مهلت ندهيد آقا، همه ، همه موظفيم و اگر كوتاهى كنيم ، همه خائنيم . من اميدوارم كه شما جوان ها
با وحدت عمل و وحدت اراده ، بدون اينكه با هم اختلافى بكنيد، همه يكصدا باشيد و پشتيبانى از اين نهضت بكنيد كه اين نهضت به نفع مملكت شما و به نفع خود شماست . تبليغاتى كه در اطراف اين مسائل مى شود اين تبليغات همه تبليغات شاهانه است ، اينكه اسلام نمى تواند ديگر حالا اداره بكند، مال 14 قرن پيش است ، اسلام ديكتاتورى دوم است ، اسلام نمى تواند كه حاجات فعلى مردم را برآورد، اسلام دعوت به ارتجاع مى كند، از اين مسائلى كه ديگر كهنه شده است اينها، اينها ديگر كهنه شده است اين در ده بيست سال پيش از اين ممكن بود يك كسى يك چيزى بگويد وليكن حالا ديگر كهنه شده است ، همين آقائى كه ارتجاع سياه مى گفت و عرض مى كنم كه به شئى غير مبارك ، ارتجاع ، ارتجاع سياه و چيز سرخ ، اينها دارند مملكت را چه مى كنند، حالا آمده است دستش را دراز كرده است كه مراجع عظام و روحانيون اعلام بيايند و با من كمك كنند كه من اين جنايات را توسعه بدهم و زيادش كنم و ادامه اش بدهم . اين وضع ايشان اين بود. اين حرف ها كهنه شده است .
كيفيت زندگى حاكمان اسلامى و روش برخورد آنها با مردم
اسلام آن اسلامى است كه در نيم قرن فتح كرد تمام اين ممالك را براى اينكه آدمشان كند، نه فتح اسلام مثل فتح سلطنت هاى سلطان هاى ديگر، مثل فتح نادرشاه است ، خير. آن طرز حكومت اسلام ، طرز حكومت آدمسازى است . شما خود روساى اسلام را بايد ملاحظه كنيد، مثل پيغمبر اكرم كه رئيس اسلام است ، اميرالمومنين كه بعد از او رئيس اسلام بود. شما خود آنها را ببينيد كه وضع شان چه جورى بوده است ، ديكتاتورى بوده است ؟ پيغمبرى كه با مردم ديگر وقتى مى نشست معلوم نبود آقا كدام است و نوكر كدام است و - عرض بكنم كه - اصحاب كدام است و خود پيغمبر كدام است پيغمبرى كه با مردم همانجور مى نشست و با هم همانطور جلسه مى كردند و همانطور جلسه شان ، جلسه بنده ها و فقرا بود و زندگيش ، زندگى فقرا بود و بيت المال ، مال مردم بود و هيچ تصرفى نمى كرد، مثل يكى از فقرا زندگى مى كرد و با مردم وقتى كه معاشرت مى كرد، اعلام كرد به اينكه هر كس حقى دارد به من بگويد، يكى پيدا نشد (غير يك نفر آدمى كه اشتباها گفت براى غرضى ) كه بگويد تو ده شاهى از ما برداشتى ، كه بگويد يك ظلمى تو به من كردى . اين آخر عمر مى فرمود هر كه حرفى دارد به من بگويد، هيچ كس پيدا نشد كه بگويد تو به ما يك ظلمى كردى ، يك بدى گفتى عرض مى كنم كه به اين ملت يك نعوذبالله خيانتى كردى ، فقط يكى در بين اينها پا شد گفت كه شما يك شلاق به من زده ايد. گفت به او بيا عوض آن را بزن . گفت به اينجاى من . گفت بيا عوض آن را بزن . گفت نه اينجورى نبود برهنه بودم . برهنه شد. بعد رفت بوسيد آنجا را، گفت كه من اين را گفتم كه اينجا را ببوسم يعنى دروغ گفتم ، نه نكرده ايد. شما در حكومت هاى دنيا يك همچنين حاكمى پيدا كنيد، ما يك همچنين حاكم ، دنبال يك همچنين حاكم مى گرديم ، البته نمى توانيم پيدا كنيم اينجور اما دنبال اين مى گرديم كه لااقل به بعضى احكام اينها خوب عمل بكند، خيانت نكند به اين ملت ، نخورد مال اين ملت را، برندارد مال اين ملت را ببرد به آمريكا و به ساير ممالك و ويلا براى خودش و بچه هايش و
طايفه اش درست بكند.
پيغمبر وقتى كه از دنيا رفت هيچ چيز نداشت . اين هم آن حاكم دوم كه ديگر توسعه حكومتش سرتاسر شرق را گرفته بود و تا اروپا هم رفته بود تقريبا، آن هم آن حاكم كه زندگيش يك پوست داشت ، آنجا شب ها روى آن دوتايى زن و شوهر مى خوابيدند كه حضرت امير باشد و فاطمه زهرا سلام الله عليها و روزها علف شتر را روى آن مى ريختند كه علف بخورد آن . اين بارگاه ، تخت و بارگاه اعليحضرت سلطان بود. كار مى كرد، مثل ساير عمله ها كار مى كرد نداشت اين جايى را، آدم و دستگاه نداشت .نه اينكه كار مى كرد كه جمع بكند، كار مى كرد و وقف مى كرد. همان روزى كه با او بيعت كردند بيل و كلنگش را برداشت و رفت سراغ كارى كه انجام مى داد آنجا يك چشمه اى را مى خواست حفر كند، خودش با دست خودش حفر كرد، وقتى در آمد، تبريكش كو؟ گفت كه اين تبريك را براى ورثه بگو، بياور قلم و كاغذ، و قلم و كاغذ آوردند، همان وقت وقف كرد براى يك جهتى . آن هم زندگى و خوراكش كه از نان و جو نگذشت ، بالاتر نبود، آن هم چند تا لقمه بود. ما يك همچنين حاكمى ، دنبال اين مى گرديم پيدا نمى كنيم البته ، خود ايشان هم فرموده كه (خوب شما طاقت نداريد اينقدر، لكن تقوا داشته باشيد)
خواسته ملت ، اجراى قوانين مترقى اسلامى به دست حاكمان متقى
ما دنبال يك حاكم تقوادار، تقواى سياسى لااقل داشته باشد، نخورد مال اين ملت را، هدر ندهد اين ملت را، ما دنبال اين مى گرديم . ما مى گوئيم حكومت اسلامى ، مى خواهيم يك حكومتى باشد كه يك قدرى شبيه باشد به اين حاكم هاى ما. آنوقت كجاى حكومت اسلامى ديكتاتورى بوده است كه آقايان سخت از اين مى ترسند. ديكتاتورى چيست ؟ حكومت اسلام حكومت قانون است . اگر شخص اول مملكت ما در حكومت اسلامى يك خلاف بكند، اسلام او را عزلش كرده است ، يك ظلم بكند، يك سيلى به يك كسى بزند، ظلم است ، اسلام او را عزلش كرده ، او ديگر قابليت از براى حكومت ندارد. اين ديكتاتورى است ؟ حكومت قانون است ، قانون خداست . يعنى حاكم ، يعنى شخص اول مملكت ، اگر يك كسى يك چيزى داشته باشد، شكايتى داشته باشد از او، پيش قاضى مى رود و او را حاضرش مى كند و او هم حاضر مى شود، وظيفه است . حضرت امير اين كار را كرد، ما هم يك همچنين حكومتى مى خواهيم ، حكومت قانون . قانون يعنى آن قانون آن هم قانون مترقى اسلام .
اسلام با فساد مخالف است نه با تمدن
اينها مى ترساند شما را از حكومت اسلامى ، مى گويند اگر حكومت اسلامى باشد زن ها را مى كنند توى يك اطاق و درش را قفل مى كنند، تا آخرت توى آن اطاق باقى باشيد. زن ها در صدر اول اسلام جنگ مى رفتند بيشتر آنها در طول جنگ بودند براى مداواى زخمى ها، بيشتر از انتظار..... شما يك سينماى اخلاقى ، يك سينماى آموزنده بياوريد، اگر يك كسى با آن مخالفت كرد. با آن مراكز
فساد دولت اسلام مخالف است ، نه با تمدن مخالف است . اين تمدن است كه سرتاسر يك مملكتى آنقدر مركز فساد داشته باشد؟ كتابخانه نداشته باشد، مركز فساد داشته باشد؟ با اين مخالف است ، نه با ترقى مخالف است . مردك در يكى از حرف هايش آنوقت كه ما قم بوديم ، در يكى از حرف هايش گفت كه اين آخوندها مى گويند كه ما نمى خواهيم اين تمدن را، اينها مى خواهند با الاغ بروند، از اين قبيل . خوب آدم چه بكند با يك همچنين آدمى ؟ حالا آمده است بعد از اين همه حرف هائى كه يك وقت گفت كه اين ملاها مثل حيوان نجس هستند از ايشان احتراز كنيد، يك وقت گفت كه اينها با كرم ها، مثل كرم هائى مى مانند كه در نجاست مى غلطند، همين آقا به جامعه روحانيت اين حرف ها را زد حالا آمده است مى گويد كه (علماى ، مراجع عظام و علماى اعلام ) خوب ميدانند دروغ ميگويى . احتمالش كه يكى بدهد نقص دارد در ادارك .
در هر صورت خداوند شماها را تاييد كند، موفق باشيد، همه با هم باشيد، آقا اگر چنانچه متفرق بشويد، كارى از پيش نمى بريد، يكى يكى كار از پيش نمى رود، همه با هم مجتمع ، يدالله مع الاجماعه .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 17/8/57
مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون ژاپن
سؤ ال : دولت جديد نظامى در ايران سر كار آمده ، آيا فكر مى كنيد تغييرى در وضع داده خواهد شد و مانعى براى پيروزى دوستان شما در آنجا خواهد بود؟
جواب : دولت جديد چيز تازه اى نياورده ، ايران مدت هاست با حكومت نظامى اداره مى شود و حالا هم نخست وزير نظامى است و وضع جديدى پيش نمى آيد و مردم به مقاومت خود ادامه مى دهند و شكست دستگاه قطعى تر شده است .
سؤ ال : الان يك اتحاد جديد بين تمام نيروهاى مخالف در ايران بوجود آمده است ، از يك طرف در راس مسلمانان شيعه شما هستيد و بخشى هم چپ هاى افراطى هستند، آيا فكر نمى كنيد كه در آينده موجب مشكلات داخلى بشود؟
جواب : خير، چپ ها تعداد بسيار قليلى هستند. در ايران 35 ميليون مسلمان هستند كه همه در خيابان ها از اسلام داد مى زنند، چه كسانى در مقابل اين 35 ميليون آگاه و معتقد مى توانند بايستند. ما از اين جهت هيچ مشكلى كه قابل حل نباشد، نداريم .
سؤ ال : بعد از كار افتادن شاه ، تصميم شما و نظر شما در مورد دولت هاى آينده چيست ؟ و بخصوص موضع شما راجع به نفت ؟
جواب :دولت آينده ،دولت مستقل و بدون اتكاء به ساير دول مى باشد و برنامه اين است كه نفوذ دولت ها و ابر قدرتها را از ايران قطع كنيم و نفت را كه مال ملت است در اختيار خود ملت بگذاريم و به كسانى مى فروشيم كه ارز به ما بدهند. ما نمى خواهيم نفت را نگه داريم ، ما مى خواهيم نفت را به كسانى كه مشترى هستند بفروشيم و هر مشترى بهترى كه يافتيم به او مى فروشيم و هرگز اجازه نمى دهيم آهنپاره به جاى پول به ما تحميل كنند.
تاريخ : 17/8/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون A.R.D آلمان
سؤ ال : حضرت آيت الله ! شرايط شما براى يك دولت مورد قبول چيست ؟ و همين طور هدف هاى شما براى اينكه جامعه ايرانى را از وضع كنونى به جامعه مورد قبول خودتان تبديل كنيد، چيست ؟ و آينده سلسله پهلوى را چه جور پيش بينى مى كنيد؟
جواب : اما در مورد سلسله پهلوى ، اصولا ما هيچ شرطى را در حكومت شاه با تبديل حكومت او به حكومتى ديگر در سلسله او نخواهيم پذيرفت . با رفتن سلسله پهلوى ، يك نظام جمهورى اسلامى مترقى پيش مى آيد كه در اين نظام به اتكاء ملت ، سرنوشت ايران معلوم و دولت تعيين مى شود.
سؤ ال : منتقدين خارجى چنين تصور كرده و بيان مى كنند كه اگر حضرتعالى در مسائل سياسى ايران نفوذ پيدا كنيد پيشرفت هائى كه در زمينه مدرنيزه كردن جامعه بوجود آمده از بين خواهد رفت . اگر اين درست نيست ، لطفا نظرتان را بفرمائيد.
جواب : تاكنون كه پيشرفت هائى در ايران نشده است . آنچه انجام گرفته به شكل پيشرفت است و در واقع جز تخريب بيش نيست . اگر حكومت به دست ملت بيفتد، آنها در مصالح خودشان كوشا خواهند بود و آنگاه انشاءالله سريعا پيشرفت حاصل مى گردد.
سؤ ال : در صورت تغييرات شديد در ايران ، چه نتايجى براى كشورهاى اروپاى غربى بويژه آلمان غربى بوجود خواهد آورد، بخصوص در زمينه نفت ؟
جواب : نتايج بدى به بار نخواهد آورد. با همه دولى كه به احترام با ما رفتار كنند، ما نيز با آنها به احترام متقابل رفتار خواهيم كرد و نفت را پس از آنكه در اختيار ما باشد و كسى در آن دخالت نكند، به مشتريان خود خواهيم فروخت و پول آن را خرج خود ملت مى كنيم .
سؤ ال : با آمريكائى هائى كه در كشور شما هستند چه خواهيد كرد؟ و همچنين آيا از نفوذ شوروى ها در كشور خود نگران نيستيد؟
جواب : آمريكائى هائى كه به ضرر ما در ايران هستند، آنها را تحمل نخواهيم كرد. اما كسانى كه به ضرر ما نيستند، مثل ساير خارجى ها در آنجا زندگى خواهند كرد. ما از نفوذ شوروى به هيچ وجه باكى نداريم و نمى ترسيم زيرا جامعه ما اجازه چنين نفوذى را به آنان نمى دهد.
سؤ ال : نظرتان درباره اوضاع كلى كشور و حكومت نظامى جديد چيست ؟
جواب : حكومت نظامى جديد همزمان با نطق شاه ، يكى براى اغفال و ديگرى براى سركوبى ملت است . نه آن اغفال اثرى دارد و نه اين سركوبى مردم . همه بپاخاسته و حق مشروع خودشان را مطالبه مى كنند و اين قيام تا اينكه مردم حق خود را گرفته و اين سلسله را منقرض كنند، ادامه دارد.
سؤ ال : براى سرنگونى رژيم شاهنشاهى فعلى چه برنامه ها و تصميماتى در نظر داريد؟
جواب : فعلا اعتصابات ، تظاهرات و هر چه سريعتر كردن دامنه اعتصابات مورد نظر است ، اگر پيشرفت نكرد، نظر ما متناسب با آن شرايط تغيير خواهد كرد.
تاريخ : 17/8/57
مصاحبه امام خمينى با هفته نامه انگليسى ساندى تلگراف
سؤ ال : آيا اگر هم مخالفين شاه با هم متحدا عليه شاه فشار بياورند، آيا امكان پذير نيست كه اوضاع ايران بدون دست زدن به جهاد مسلحانه حل شود؟ اگر نيست ، چه گروه از مردم اعم از كارگران ، سربازان ، محصلين ، كشاورزان و... را مى توان در اين جهاد مسلحانه به حساب آورد؟
جواب : ما اميدواريم مسائل ايران بدون قيام مسلحانه ، با همين نهضتى كه اكنون تمام اقشار ايران را فرا گرفته است و با همين فشارهائى كه ملت بر شاه وارد مى كند حل شود، اگر چنانچه حل نشد و يا احتياجى به قيام مسلحانه پيدا شد، تمام اقشار ملت در آن شركت خواهند كرد و يك طبقه معينى در آن انحصار نخواهد داشت
تاريخ : 17/8/1357
مصاحبه امام خمينى با خبرگزارى آمريكائى يونايتدپرس
سؤ ال : آيا فكر مى كنيد كه موقعيت ايران با انتصاب دولت نظام بهبود خواهد يافت ؟
جواب : هرگز، آنچه مسلم است سرنگونى رژيم را سريعتر مى گرداند
سؤ ال : آيا از اينكه مقامات دولتى از جمله رئيس ساواك ، به خاطر فساد بازداشت شده اند خوشحاليد؟
جواب : اين دستگيرى ها براى تبرئه شاه از يك عمر خيانت است و ملت آگاه ايران ديگر فريب اين خيمه شب بازى هارا نمى خورد.
سؤ ال : آيا ميل داريد كه در راس يك جمهورى اسلامى به خدمت پردازيد؟ آيا خود به انجام امور روزمره حكومتى مى پردازيد يا يك نخست وزير را براى انجام آن انتصاب خواهيد كرد؟
جواب : كرارا گفته ام نه ميل و رغبت من ، نه سن و موقعيت من اجازه چنين چيزى را مى دهد. نمانيدگان منتخب مردم ، هيئت دولت را انتخاب خواهند كرد.
سؤ ال : آيا جمهورى اسلامى شما اجازه خواهد داد تا مذاهب ديگر به طور آزاد و آشكار به انجام امور مذهبى شان بپردازند؟
جواب : بله ، تمام اقليت هاى مذهبى در حكومت اسلامى مى توانند به كليه فرائض مذهب خود آزادنه عمل نمايند و حكومت اسلامى موظف است از حقوق آنان به بهترين وجه حفاظت كند.
سؤ ال : آيا شما نظر بر اين داريد تا دولت نظامى و شاه را خلع نمائيد؟
جواب : سرنگونى شاه خواست ملت ايران است و دولت نظامى نماينده ملت نخواهد بود.
سؤ ال : اگر شاه خلع يد شود، با او چه خواهيد كرد؟
جواب : اگر شاه فرار كند كه از قدرت ما خارج است و در صورتى كه به دست ملت گرفتار شود، او را طبق قوانين و ضوابط اسلامى محاكمه و مجازات مى نمائيم .
تاريخ : 18/8/57
بيانات امام خمينى در مورد نيرنگ جديد شاه (دستگيرى شركاى جرم و رهائى زندانيانسياسى )
دستگيرى شركاى جرم و رهايى زندانيان سياسى ، از تشبثات شاه براى بقاى سلطنت
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از دست و پاهايى كه شاه دارد مى زند، يكى هم اين شريك جرم هايش است كه اينها را (يك عده اش را) گرفته اند. در اين حكومت نظامى كه ، يعنى دولت نظامى و حكومت نظامى كه به پا كردند، ديدند كه خيلى فايده نكرد، حالا يك راه ديگرى پيش گرفتند و آن آنكه ، آنهايى كه تا ديروز با او شريك جرم بودند، بعضى شان 12 سال ، 13 سال در همه جناياتى كه شاه كرده است شريك بودند، حالا به عنوان اينكه آن خيانت كرده و جرم كرده ، گرفته اند. آن شريك را گرفته اند كه اين شريك محفوظ بماند.
گمان كردند كه - مردم - الان همه اذهان مردم متوجهند كه آن شريك ها را گرفتند ديگر مساله اى نيست و بايد، مردم اجازه بدهند كه شاه باشد. براى اينكه خوب شما ديگر چه مى خواهيد؟ شاه از آن طرف آمده است عذرخواهى كرده است كه ببخشيد من اشتباه كرده بودم ، بعد از اين هم ديگر من اشتباه نمى كنم ، از آن طرف هم خوب ، زندانى هاى سياسى را، خيلى از آنها را رها كرده است ، از اهل علم ، از افراد سياسى و ساير طبقات ، از اين طرف هم يك عده اى از اين اشخاصى كه در دولت ها بودند و آنها خلاف كرده اند - همه را - اين عده را گرفته است و مى خواهد كه اينها را محاكمه مثلا بكند. مى گويد شما ملت ايران چرا اينقدر لجاجت مى كنيد؟ من بايد باشم !. ديگر شاه از اين بهتر كجا ما پيدا بكنيم كه دزدها راگرفته و سياسى ها را رها كرده است زندانى ها را رها كرده و قول و قرار هم داده به اينكه بعد از اين ديگر زاهد بشود و عابد و مسلمان ؟! ديگر شما چه طلبى از شاه داريد كه در سرتاسر ايران باز اعتصابات مى كنيد؟! اين اعتصابات ديگر چيست ؟ چرا باز سرتاسر ايران اعتصاب است ؟ چرا شركت هاى نمى دانم هواپيمائى و ديگران ، اتوبوس و - اين چيزها - شركت واحد در اعتصاب است ؟ خوب ، پزشك ها چرا اعتصاب كردند؟ بايد پرسيد كه اين مسائل (ما اگر بخواهيم تحليل كنيم اين مسائل را) جرم را زياد مى كند يا جرم را قصر مى كند؟ شما اين دولت هايى كه تشكيل داده ايد، همه اينها به دست شما تصويب شده است و اين مجرم هايى كه حالا گرفتيد، اينها همه شان اينهايى بودند كه در دولت هاى شما بودند، شريك جرم شما بودند، شما حالا مى گوئيد اينها مجرم
هستند؟ شما اين مجرم ها را روى كار آورديد، مى گوئيد دزد هستند؟ شما اين دزدهارا روى كار آورده ايد. حالا شما يك مجرمى را يا مجرم هايى و يك خائن هايى را خودتان در دولت ها سر كار آورديد و با هم مشتركا مشغول شديد به چاپيدن اين مملكت و به اذيت كردن اين مردم . حالا اگر دو نفر يا ده نفر با هم شريك شدند و يك جرمى را انجام دادند يا يك خيانتى كردند، بعد يكى از آنها قدرتمندتر بود يك چند نفرى از آنها را فرض كنيم گرفت ، اين جرم خودش محتوم است براى اينكه شركاى جرم را گرفته است ؟! يا خود اين ، اقرار به اين است كه من خيانت كردم اين اشخاص را آوردم روى كار؟ بعضى از اينها كه 12 سال يا بيشتر در مسند نشسته بودند، شما اين 12 سال هيچ اطلاع از حال اين نداشتيد، حالا تازه امروز مطلع شديد؟! هيچ اطلاعى تا چند ماه قبل از اين ، از 12، 13 سال پيش از اين تا چند ماه قبل از اين شما هيچ اطلاعى از حال اين آدم كه نخست وزير شما بود و در كارها دخالت داشت و مشاور شما بود و همه كارها را با نظر و فرمان مبارك انجام مى داد، شما تا حالا هيچ اطلاع نداشتيد كه اين آدم چكاره است ؟! همين دو سه روز مطلع شديد؟! همين چند روز و چند ماه شما مطلع شديد؟! اگر يك آدمى 12، 13 سال مشغول خيانت و مشغول چپاولى بوده و شما اطلاع نداشتيد، شما لياقت اينكه در اين پست باشيد (اگر پستى باشد) شما همچو لياقتى نداريد، آدم نالايقى هستيد. اگر مطلع بوديد، چنانچه هستيد و بوديد، خوب دو نفر شريك جرم بوديد منتها تو شريك بزرگه بودى ، او شريك كوچكه بوده ، حالا شريك بزرگه اگر شريك كوچكه را گرفت و حبسش كرد، اسباب اين مى شود كه ديگر جرمى در كار نباشد؟! يا جرم هست و تو شريك كوچكه را گرفتى ، ملت شريك بزرگه را مى خواهد.
غفلت در نهضت ، مهلتى است بر پايگيرى قدرت رژيم براى سركوبى ملت
همان حجتى كه تو دارى بر اينكه اين شريك جرم را گرفتى يا اين شركاى جرم را گرفتى ، با همان دليلى كه شما اين شركاى جرم را گرفتيد، به همان دليل ملت از تو مؤ اخذه مى كنند و مى خواهند تو را بگيرند. اين راه مفر است ، اينها راه عقلائى نيست كه شما مى خواهيد يك راهى درست كنيد كه اين نجات پيدا بكند، اين راه نجات نيست كه . تمام اين حرف ها و تمام اين نيرنگ ها براى اين است كه خوب احتمال ، ولو در صد احتمال يك احتمال ، ولو در هزار احتمال يك احتمال اينها احتمال مى دهند كه مردم را مثلا يك بازى بدهند ولو آن طبقه مثلا متعارف مردم بازى بدهند لكن ما مى بينيم كه مردم بازى نمى خورند. همين حالا كه هم آن شريك جرم ها را گرفته است و هم آن نطق را مكررا (مى گويند) گذاشته است و شنيدند و خوب ما هم شنيديم اين نطق ها را و هم نطق آن نخست وزير نظامى و آن نطق را هم ما شنيدم كه ديروز كرد، هم سرنيزه آقايان و همه چيزها، هم حمله به مردم و هم ريختن توى بيمارستان و در بيمارستان را شكستن و توى بيمارستان آدم كشتن و هم حمام قم كه سه نفر را به واسطه گاز خفه كرده اند و هم همدان و هم همه جا، باز همان حرف ها و همان انقلابات و همان اعتصابات و همان صداها هست و نمى شود نباشد. يك ملتى كه بيشتر از پنجاه سال زير دست و پاى
اينها خرد شده است ، حالا كه چشم هايش را باز كرده و مى بيند كه بايد اين مجرم ها را با زور و با فشار و با هياهو و با - عرض بكنم - تظاهرات و اعتصابات و اينها شكست داد، همين ملت مى داند اين معنا را كه اگر چنانچه يك غفلت كوچكى حالا بكند، يك غفلت بسيار كوچك الان اگر بكند، باز اين مطلب برمى گردد به پنجاه سال پيش از اين و ديگر نمى تواند اين ملت حتى بعد از پنجاه سال ديگر هم يك همچو نهضتى را ايجاد كند و يك همچو قيامى بكند. خوب ، ملت اين را مى داند، مى داند كه اگر امروز اين تا آن آخر نقطه نرود و تا سرنگونى اين آدم ، اين نهضت را ادامه ندهد، بر مى گردد به حال رضا شاه و بدتر از او و اين دفعه اگر چنانچه اين قدرت پيدا بكند، ديگر نه بر بچه مهلت مى دهد نه بر بزرگ ، همه مخالفين خودش را كه همه ملت است ، سركوب مى كند و هيچ هم مضايقه ندارد ايشان .
ملت تعهدات شاه را مبنى بر جبران و عذر اشتباهات گذشته باور ندارد
همچو خيال نكنيد كه يك ، بله خيلى مثلا عدالت اجتماعى ، هر چند روز يك دفعه كه منبر مى رفت مى گفت : (عدالت اجتماعى را من مى خواهم چى بكنم ، فضاى باز سياسى و عدالت اجتماعى و انتخابات آزاد و تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ ) و از اين شعرهايى كه صدتايش يك غاز در بازار ايران ديگر ارزش ندارد او پشت سر هم مى بافت و حالا هم باز دست برنداشته است . هر وقت صحبت مى كند باز از آن حرف ها مى زند منتها صفحه ها مختلف مى شود، گاهى وقت ها با آن صورت ها در مى آيد وگاهى وقت ها - با، چيز مى شود. گاهى وقت ها - به بازارى ها، وقتى قم آمد، آنجا دست و پايش را هم گم كرده بود. آن وقتها كه قم آمد، يك دفعه كه در همان نزديكى هاى 15 خرداد، جلوى 15 خرداد بود، اين آمد قم ، گفتند كه وقتى كه وارد شد همچو دست و پايش را گم كرده بود كه بايد از اين راه برود، از توى يك كوچه اى شروع كرد رفتن ، بعد رفتند گفتند آقا راه اين طرف است بفرمائيد، از اين راه هدايتش كردند آمد و وقتى كه رفت ايستاد در بيرون صحن ، ايستاد و صحبت بكند، در حركاتش هم كه مى پريد بالا و مى پريد پائين ، باز مردم يك حرف هايى داشتند و رفت ايستاد و بازارى هاى متدين قم را به حرف هاى نامربوط بست ، گفت : (ريشوهاى كذا)، از اين حرف هاى نامربوط، به علما كه بدتر از اين گفت : (حيوان نجس ) از اين مسائل ، همين آقا حالا آمده مقابل ملت و باز توبه مى كند و عرض اخلاص ‍ مى كند به همه طبقات ملت كه ما اشتباهاتى كرديم خوب ديگر از اين به بعد اشتباه نمى كنيم .
خوب اگر اشتباه كردى چرا حالا دوباره مى كشى ؟ اگر شما تصديق دارى كه اشتباه كردى ، از آدمكشى اشتباه بيشتر مى شود؟! از جوان هاى مردم را كشتن ، از زن هاى مردم را كشتن ديگر اشتباه بالاتر دارى تو؟! اگر اعتراف دارى كه شما اشتباه كردى و مى گويى مى خواهم برگردم از اين اشتباه ها، ديگر اينها تكرار نمى شود، اگر اينطور است خوب برگرد از اشتباه خود، تو كه مى گويى مى خواهم برگردم از اشتباه ، مردم چطور باور كنند؟ تو مى گويى اشتباه كردم و الان دارى آدم مى كشى . مگر امكان دارد كه نظامى بدون اجازه اين آدم ، آدم بكشد؟ چه داعى دارند آنها آدم بكشند براى خاطر يك كسى ديگر؟ تا او
فرمان ندهد و خودشان را لازم الاطاعه ندانند و جرات نكنند تخلف بكنند، آدم نمى كشند. تا فرمان ايشان نباشد كسى آدمكشى نمى كند و اين اراذلى ها را نمى كند. فرمان مستقيم اين است كه اينها را وادار مى كند به آدمكشى و اينطور چيزها. همين آدمى كه مى گويد كه من عذر مى خواهم از شما و اشتباه شده و چطور و من تعهد مى دهم ، ضمانت مى دهم به اينكه چه نكنم ، خوب يك دفعه ديگر هم ضمانت و تعهد خودت را دادى ، اول سلطنت شيطانيت . تو همين تعهدها را دادى و قسم هم خوردى و در مجلس هم رفتى و همه اين كارها را كردى و دنبالش به قول خودت اين اشتباهات را كردى و اين غلطها را، حالا چه شده است كه دوباره آمدى ؟ آنوقت باز يك فرجه اى شده است مثلا فرض كنيد ده روز، يك ماه و دو ماه ، سه ماه بعدش اين كار را كردى ، تو امروز در عين حالى كه مى گويى من اشتباه كردم و ديگر من نمى كنم از اين كارها و ديگر - عرض مى كنم كه - تعهد كردم كه تكرار نشود، در عين حال دارى انجام همين كثافتكارى ها را مى دهى و همين جنايتكارى ها را، آنوقت مردم چطور بپذيرند از تو؟ و - كلام - مثلا فرض كنيد اگر خداى نخواسته يك عالمى بيايد به مردم بگويد ساكت بشويد، چطور مردم گوش كنند به حرف اين عالم ؟ خوب مى گويند اين عالم (خيلى خيلى بخواهند تاءدب كنند) مى گويند اين عالم اشتباه كرده است يا شايد هم بگويند اين آدم دربارى است . خيلى بخواهند ادب كنند مى گويند خوب اين آقا آدم ساده اى است ، آدم صافى است و نفهميده كه اين چه جور جنسى است . ملت نمى شود، آقا نمى شود ملت را ديگر اينقدر نفهم حساب كرد، يك ملتى كه ايستاده و دارد فرياد مى زند و حق مشروع خودش را دارد مطالبه مى كند،اين را ديگر نمى شود با اين چيزها خوابش كرد.
بوق هاى تبليغاتى در داخل و خارج ، مبلغ قتل عام اقليت هاى مذهبى بعد از تشكيل حكومت اسلامى
از آن طرف تبليغات همه جانبه ، مثلا ديدند كه خوب ، در ايران (حالا هم ايران ، هم خارج ، هر دو را مى خواهند اين انحراف حاصل بشود) اقليت هاى مذهبى هست و خارج ايران هم به اين مساله خوب اهميت مى دهند، راجع به اقليت هاى مذهبى اينها درست كردند كه اگر چنانچه حكومت اسلامى تشكيل بشود، ديگر همه اقليت هاى مذهبى را از بين خواهند برد. اينها، ببينيم كه شما بهتر رفتار مى كنيد با اقليت هاى مذهبى يا اسلام بهتر رفتار كرده است ؟ تو كه هم اقليت مذهبى و هم اكثريت مذهبى را دارى پايمال مى كنى و از بين مى برى ، تو كه همه حقوق بشر را در ايران از بين بردى ، تو نه مسلم را گذاشتى آزاد باشد، نه غير مسلم را. اقليت هاى مذهبى در اسلام احترام دارند، آزادند، احترام دارند. مثل اينها كه (مى گويند كه ) مرتب مى آيند سؤ ال مى كنند خوب اگر چنانچه حكومت اسلام شد، با اقليت هاى مذهبى چه مى كنيد؟ اين براى اين است كه مرتب تزريق شده به ايشان كه اگر اينطور شد، قتل عام مى كنند مثلا يهودى ها را، قتل عام مى كنند نصارى را، قتل عام مى كنند زرتشتى ها را. در كدام وقت اتفاق افتاده است كه در اسلام وقتى كه در يك مملكت اسلامى كه در حال جنگ نبوده و در حال صلح بوده ، اقليت هاى مذهبى را قتل عام كرده باشند يا قتل كرده باشند؟ اين همين اقليت مذهبى است كه
وقتى كه يك زن يهودى را ذمى را خلخالش را مى برند، حضرت امير مى گويد اگر انسان بميرد اين ارزش دارد كه آدم بميرد، وقتى كه بشنود يك زن ذمه اى را، زنى كه در پناه اسلام بوده است ، اينها خلخال را از پايش كشيدند، يك همچنين اسلامى و يك همچنين حكومت اسلامى مى آيد اقليت هاى مذهبى را چه بكند؟!
كدام يك ارتجاعى است ؟ احياء تاريخ 2500 ساله يا قوانين مترقى 1400 ساله اسلام
اينها همه تبليغات است كه طرفدارهاى شاه و شاه با بوق هاى خودشان اين تبلغات را مى كنند براى اينكه حكومت اسلام و اسلام و عرض مى كنم - روحانيت اسلام را پيش مردم يا لااقل پيش اين اشخاص كه در خارج ايران هستند يعنى اين عده كه خودشان از غير مسلم هستند و غير مذهبى هستند، پيش اينها لااقل لكه دار بكنند. كه (نه ، اينها مى خواهند يك حكومت چيزى بكنند، ارتجاعى ، يك حكومت ارتجاعى ارتجاع اسلامى ). - اسلام را - خود اين آقا، ارتجاعى معرفى مى كند. اين مى گويد اين مطلب را كه خير، (دين مبين اسلام ) اينها را مى گويد اما از آن طرف هم آنهايى كه اسلام را دارند به مردم مى گويند، مى گويد اينها مرتجع هستند، مرتجع يعنى اينها برگشتند به 1400 سال پيش از اين ، تبلغ مى كنند يك چيزى را كه 1400 سال پيش از اين آمده است . غفلت از اينكه خود ايشان 2500 ساله را حالا پيش كشيده ، ايشان مرتجع نيستند اما اينها كه 1400 سال پيش قوانين مترقى را دارند مى گويند، اينها كه مى گويند بايد تودهنى زد به اين آدمى كه سلب آزادى از مردم كرده ، بايد تو دهنى زد به اين آدمى كه سلطه ديگران را در ايران برقرار كرده و مردم را زير سلطه ابرقدرت ها قرار داد اينها مرتجعند؟! اما آنهائى كه مال مردم را دارند مى خورند به زور و با فشار و سلب آزادى از همه كردند، نه اينها متمدن هستند و اينها دروازه باز - نمى دانم - آزادى است !!
اسلام با موانع رشد و فرهنگ مخالف است نه با تمدن و مظاهر آن
اين حرف ها و اين شعرها و اين چيزهائى كه در خارج درست كردند اينها خوف اين است كه يك وقت خداى نخواسته بعضى جوان هاى ما هم به اشتباه بيفتند كه مبادا يك همچنين چيزى بشود، مبادا يك وقتى اسلام بيايد در خانه را روى زن ها ببندد، قفلش كند كه ديگر بيرون نيايند از خانه . زن ها در صدر اسلام توى ميدان ها مى رفتند، در همين جنگ هاى اسلامى تو ميدان ها مى رفتند براى پرستارى اين چيزها، اينهايى كه كشته مى شدند آنجا. (زنها در محفظه بمانند) چه كسى چنين چيزى به شما گفته است كه بايد اينطور باشد؟ آنها آزادند مثل مردها. چه كسى گفته است كه اقليت هاى مذهبى را اينها خواهند چه كرد و چه كرد؟ بلى يكى از درد دل هايشان اين است كه در قمارخانه ها را مى بندند، اين راست است ، در مراكز فساد را مى بندند، حكومت اسلامى نمى گذارد اين كاباره ها كه همه جوان هاى ما را به بدبختى كشيده ، نمى گذارد اينها باز باشد. اگر اينها را طرفدار هستند مردم ، اين
روشنفكرها و اين - عرض مى كنم كه - متجددين با اين مفسده ها موافقند، نه ، حكومت اسلامى جلوى قمارخانه ها را مى بندد درشان را - عرض مى كنم كه - و مراكز فساد و كاباره هايى كه اين فسادها در آن مى شود، اينها را در آن مى بندد. اين فرم سينماها را تغيير مى دهد يعنى اين سينماهايى كه الان جوان هاى ما را دارند به فساد مى كشند و به فحشا مى كشند، اينها مى گويند اين فرم نبايد باشد، مى خواهند سينما باشد، سينماى آموزنده باشد سينماى اخلاقى باشد. با فساد اسلام مخالف است ، با فساد كشيدن جوان ها، مسلمين را به فساد كشيدن مخالف است ، با غارتگرى مخالف است . اسلام نمى خواهد غارت بيت المال را، غارت كنند بيت المال را، اسلام با تمدن مخالف نيست ، با اين توحش ها مخالف است ، با اين فحشايى كه راه انداختند اينها مخالف است ، با مال ملت را صرف قمارخانه كردن در جزيره نمى دانم كجا مخالف است . اينها البته جلوگيرى مى شود. حكومت اسلامى اگر آمد، اين مفسده ها را از بين بر مى دارد، نمى گذارد جوان هاى ما فاسد بشوند، نمى گذارد اين فرهنگ عقب نگه داشته بشود تا اينكه نگذارد اين جوان ها رشد بكنند. خوب همين جوان هاى خارج آمدند به من مى گويند كه (ما را نمى گذارند كه رشد علمى بكنيم ، ما را به يك حدى نگه مى دارند، نمى گذارند) با اين چيزها مخالف است ، البته اسلام با اين چيزها مخالف است .
اسلام ، حامى و حافظ حقوق و حيثيت و شخصيت زن
اسلام مى خواهد كه زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زن ها را نجات داده است از آن چيزهايى كه در جاهليت بود. آنقدرى كه اسلام به زن خدمت كرده است ، خدا مى داند به مرد خدمت نكرده است آنقدر كه به زن خدمت كرده . شما نمى دانيد كه در جاهليت زن چه بوده و در اسلام چه شده . حالا هم اينها دارند از جاهليت بدتر مى كنند آنوقت آنها بى اهميت مى كردند، حالا ايشان مى فرمايند كه زن بايد لعبت باشد. زن بايد نمى دانم چه باشد. يك همچنين حرفى كه به كرامت زن بر مى خورد. اعتقاد ايشان درباره زن اين است كه بايد (يك تعبير سويى كرده بود) اينطورى باشد. اسلام مى خواهد زن اين طورى نباشد، اسلام مى خواهد زن همانطورى كه مرد همه كارهاى اساسى را مى كند، زن هم بكند اما نه اينكه زن يك چيزى بشود كه آقا دلشان مى خواهد كه بزك كرده بيايد توى جامعه و با مردم مخلوط بشود، با جوان ها آن طورى مخلوط بشود.اينها را جلو مى خواهد بگيرد اسلام ، مى خواهد زن را حيثيت و احترامش را حفظ كند، مى خواهد شخصيت به زن بدهد كه از اين شيئيت بيرون بيايد. اينها مى خواهند بفروشند، از اين دست به آن دست كنند، اين را مخالف است اسلام . با زن مخالف است اسلام ،؟! اسلام به زن خدمتى كرده است كه در تاريخ همچون سابقه اى ندارد، اسلام زن را از توى آن لجنزارها برداشته است و آورده شخصيت به او داده است ، اسلام با زن مخالف است ؟! اينها تبليغات است .
تبليغات اجانب بر عليه اسلام و روحانيت توطئه اى براى استثمار
مى خواهند شما را از اسلام دور كنند و مالتان را بخورند. اينها مى خواهند شما را از روحانيت
كنار بزنند و مالتان را بخورند. مى خواهند نگذارند فرهنگ شما رشد پيدا كند و اموال زيرزمينى تان را بخورند و در اسارت نگهتان دارند تا آخر و اگر امروز همه ملت دست به دست هم ندهند و هر چه خواهد شد، خودشان را نجات ندهند از اين گرفتارى ، تا آخر در گرفتارى هستند.
همراهى و سازش با شاه ، خيانت به اسلام و مسلمين است
و هر كس يك كلمه بگويد كه موافق باشد با سازش با اين مرد، خيانت كرده هم بر اسلام و هم بر مسلمين و هم بر كشور خود خيانت كرده است . خودتان را بپائيد و ناظر باشيد اشخاصى را كه مى خواهند يك همچنين كارهائى را بكنند. اگر يك وقت از دهن كسى بيرون آمد، تو دهنى به او بزنيد كه همچنين غلطى را نكند. انشاءالله خداوند همه تان را حفظ كند، موفق باشيد و خدمت كنيد به كشور خودتان و اسلام خودتان .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 18/8/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از جوانان دختر و پسر فرانسوى علاقه مند بهاسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
با اين دسته گلى كه به حضورتان تقديم داشتيم ، احساس پر شور خودمان را منعكس كرديم كه حضور شما در فرانسه باعث شده علاقه مان به اسلام تشديد شود، بخصوص با توجه به وضعيات خاصى كه اينجا ديده ايم و علاقه مند شديم كه دسته جمعى سفرى به ايران بكنيم و از نزديك رابطه خاصى را كه اسلام بين انسان و خدا مطرح مى كند ببينيم .
امام : من اميدوارم كه حكومت اسلامى در ايران تشكيل شود و مزايائى كه در حكومت اسلام هست ، بر بشر روشن گردد تا بشريت بفهمد كه اولا اسلام چگونه است و روابط بين حكومت و ملت ها چه روابطى است و طرز اجراى عدالت به چه صورت است و شخص اول مملكت در زندگى با رعيت هيچ فرقى ندارد. اگر چنانچه بعضى از مزاياى اسلام را مردم بفهمند، اميد اين هست كه همه به اسلام رو بياورند. در حكومت اسلام ، شخص اول كه خليفه مسلمين است زندگى عاديش در عرض فقيرترين افراد و يا پايين تر از آن است و عدالت اجتماعى و برنامه هائى را كه اسلام اجرا مى كند به مصلحت تمام طبقات است ، اين نوع حكومت سابقه ندارد.

next page

fehrest page

back page