صحيفه نور جلد ۵

امام خميني رحمه الله عليه

- ۷ -


تضعيف دولت و ارتش ، تضعيف اسلام است
آقـا بـيدار باشيد دولت بيدار باش ملت بيدار باش ! كم كم شما را دوباره نكشانند به آنـجـا. از الان ، از الان بـايد اين مسائل حل بشود، البته تدريج هم مى خواهد، تدريج دارد امـا شـروع مـى كـنـيـم ، ما شروع مى كنيم ، البته مهلت هم مى دهيم به دولت ، بايد مهلت بـدهـيـم . بـه اين حرف هايى كه زده مى شود در اطراف كه چه شد؟ چه كرديد؟ چه خواهد شـد بـه ايـنـهـا گـوش نـدهـيـد، ايـنها مى خواهند تضعيف كنند دولت ما را. تضعيف دولت ما تـضـفـعـيـف اسـلام اسـت . دولت ، دولت اسـلام اسـت . تـضـعيف ارتش ما تضعيف اسلام است . تـضعيف نكنيد. البته تصفيه مى شود تمام ادارات ، تصفيه مى شود، تمام وزارتخانه ها تـصـفـيـه مـى شـود، دزدهـا بـيرون مى روند، خيانتكارها بيرون مى روند لكن همه خيانتكار نيستند، امنا باقى مى مانند، عزيزند.
شما ملت ايران پنجاه و چند سال ، آنقدرى كه جوان ما، يك قدرى مسن هاى ما يادشان است يا بـيست سال ، آنكه همه شما تقريبا يادتان است صبر بر همه مصائب كرديد تا صبرتان تمام شد، يك مقدار هم مهلت بدهيم كه دولت كار خودش را بكند. البته بعضى انتصابات ، انـتـصـابـات اشـتـبـاه بـوده اسـت ، عـمـدا نـبوده است ، دولت عمدا خلاف نمى كند. بعضى انـتـصـابات ، انتصابات اشتباه بوده است و همين طور ستاد ارتش ، رئيس ستاد خيانت عمدى نـمـى كـنـد، نـصـب خـائن را عـمدا نمى كند، اشتباه ممكن است . هر جا اشتباه شد تذكر بدهيد، تضعيف نكنيد. آنهايى كه مى گونيد شما بايد اينها را تضعيف كنيد يا تبليغاتى مى كنند كـه مـوجـب تـضـعـيـف اسـت ، آنـها خائنند، آنها مى خواهند كه دولت را تضعيف كنند، ارتش را تـضـعـيـف كـنـنـد تـا از نـو يـك سـازمان ديگرى درست كنند كه ملت و همه چيز ما را دوباره برگردانند به حال اول . بيدار باشيد.
ملت خواهان جمهورى اسلامى و بيزار از شرق و غرب است
مـا تـا آخـر نـفـس ايـسـتـاده ايـم . مـن ايـن !!! دو سـال !!! يـك سـال ، دو سـال آخـر عـمـر را وقف شما كرده ام . از شما مى خواهم ، از ملت مى خواهم كه اين نهضت را نگه دارند تا تاسيس حكومت عدل اسلامى . از آنوقت تا حالا مى گفتيد تا مرگ اين كـذا نهضت ادامه دارد، حالا بايد بگوئيد تا اقامه حكومت اسلامى نهضت ادامه دارد. آنكه ملت مـا مـى خـواهـد جـمهورى اسلامى است نه جمهورى فقط، نه جمهورى دمكراتيك ، نه جمهورى دمـكـراتيك اسلامى ، جمهورى اسلامى . آنچه كه من از شما ملت ايران مى خواهم اين است كه بيدار باشيد، خون عزيزان خودتان را هدر ندهيد، كلمه دمكراتيك را از آن نترسيد، از آنكه حـذفـش را بـتـرسيد، اين فرم غربى است ، ما فرم هاى غربى را نمى پذيريم . ما تمدن غـرب را قـبول داريم لكن مفاسدش را نمى پذيريم . آن كه خون داده همين جوان ، همين توده بـوده اسـت ، آن كـه جـوان داده اسـت هـمـيـن تـوده بوده است . يك دسته اى بيرون بوده اند، اشـراف و اعـيان هم بالاها نشسته بودند و شما خون داديد، شما جوان داديد، خانه هاى شما را سوزاندند،
آنـكـه شـمـا مى خواهيد آن بايد بشود و نه آنكه ، آنهايى كه از اروپا و خارج آمده اند مى خـواهـنـد، نـه آنـكه اعيان و اشراف مى خواهند، نه آنكه حقوقدان ها مى خواهند، آنكه شما مى خواهيد ميزان است ، آن كه خون داده بايد حرفش را شنيد، راى او معتبر است .
تامين آزادى در انتخاب نوع حكومت ، براى همه مردم
روزنامه ها خودشان را اصلاح كنند، خيانت نكنند به اسلام و مسلمين ، خون مظلومان ما را هدر نـدهـنـد، تـبـليـغات سوء را منعكس نكنند، توطئه ها را جلوگيرى كنند لكن همه مردم در آراء آزاد. وقت رفراندوم اعلام شد راى من حكومت جمهورى اسلامى است ، جمهورى اسلامى است . هر كـس و هـر كـس كه تبعيت از اسلام دارد جمهورى اسلامى بايد بخواهد لكن تمام مردم آزادند كـه آراء خـودشـان را بـنـويـسـنـد و بـگـويـنـد، بـگويند كه ما رژيم سلطنتى مى خواهيم ، بـگويند كه ما برگشت محمد رضا پهلوى مى خواهيم ، آزادند بگويند كه ما رژيم غربى مى خواهيم ، جمهورى باشد لكن اسلام نباشد. اين آدمى كه مى گويد جمهورى باشد اسلام نـبـاشد، بايد پرسيد كه از اسلام چه دانى و چه ديدى ؟ چه بدى از اسلام ديدى ؟ بايد بـه آن گفت كه اين اسلام است كه طاغوت را قطع كرد، نه مردم . ايمان ، ايمان طاغوت را قطع كرد، نه من و تو. از اسلام چه بدى ديدى ؟ آن كه مى گويد ما جمهورى دمكراتيك مى خـواهـيـم يـعـنى جمهورى به فرم غرب ، از اسلام چه بدى ديديد؟ چه مى دانيد از اسلام ؟ اسـلام تـامـيـن آزادى ، اسـتـقـلال ، عـدل ، اسـلام شـخـص ‍ اول مملكتش با يكى از رعايا فرق نداشت بلكه پائين تر از او بود. در استفاده از ماديات . آزادى آراء در اسـلام از اول بـوده اسـت در زمان ائمه ما عليهم السلام ، بلكه در زمان خود پيغمبر آزاد بود، حرف هايشان را مى زدند. حجت ما داريم ، ما حجت داريم ، كسى كه حجت دارد از آزادى بـيـان نـمى ترسد لكن توطئه را اجازه نمى دهيم . اينها حرف ندارند توطئه مى كنند. ما آنها را دعوت كرديم ، كسانى را وادار كرديم كه دعوت كنند كه اگر حرفى داريد بياييد در تلويزيون بگوئيد، مباحثه مى كنيم با هم ، تا حالا حاضر نشدند.
پشتيبانى از حوزه هاى علميه و حفظ همبستگى
مـن از عـواطـف ملت ايران و از عواطف هم وطن هاى خودم ، قمى ها كه من قبلا گفته بودم كه از قم علم منتشر مى شود، از قم قدرت منتشر شد، قم نمونه بود و من مفتخرم كه در قم هستم . مـن 15 سـال يـاقـدرى بـيـشـتـر از شما دور بودم لكن دلم اينجا بود، با شما بودم . شما غيرتمندان ، شما پاك جوانان سرمشق همه شديد و الحمدالله تمام ملت ايران ، سر تاسر مـلت ايـران بـا هـم هـمـصـدا شدند و اين قدرت الهى بود كه طاغوت را شكست ، اين قدرت الهـى بـود كـه ابـر قـدرت هـا را از بـيـن بـرد و خواهد برد. ما ديگر اجازه نمى دهيم ابر قـدرت ها دخالت در مملكت ما بكنند. از اختلافات دست برداريد رمز پيروزى ما اتحاد بود، هـمـبـسـتـگـى بـود. از حـوزه هـاى علميه تجليل كنيد، گوش به حرف هائى كه ميزنند و مى خواهند شما را از حوزه ها جدا كنند، از مراجع جدا كنند، گوش ندهيد. اينها غرض دارند. اين
حوزه هاى علميه است كه اسلام را تا حالا نگه داشته است . اگر روحانيون نبودند از اسلام خبر نبود. آن كه اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سياه ، در اين زمانهاى سياه ، همين روحانيين بودند. پشتيبانى كنيد از اينها.
تقوا را نصب العين خود قرار دهيد
حوزه هاى علميه در هر جا هست ، در هرجا حوزه هاى علميه هم بيدار بشوند هر جا هستند، امروز روزى نـيـسـت كـه حـوزه هـاى عـلمـيـه مـثل سابق عمل كنند سابق وضع ديگر داشت حالا وضع ديگر. حوزه هاى علميه بيدار باشند. تقوا را، تقوا را نصب العين خود قرار بدهيد. فضلا، طـلاب عـلوم ديـنيه ، تقوا، تقوا، تنزيه نفس ، مجاهده با نفس . يك مجاهد با نفس مى تواند بـر يـك امـت حكومت كند. مجاهده كنيد، تهذيب كنيد،!!! بر !!! حوزه هاى خودتان را. همه بايد تـهـذيـب كـنـنـد خـودشـان را، همه ملت موظفند كه تهذيب كنند. مكتب اسلام ، مكتب تهذيب است . قـرآن كـتـاب آدم سـازى اسـت اتـكـال بـه قـرآن بـكـنـيـد، تعليم از تعاليم عاليه اسلام بـگـيـريـد. اسلام انسان درست مى كند، همان كه اجانب ، ابرقدرت ها از اين مى ترسند، از انـسـان مـى ترسند، و اسلام را مى كوبند چون مكتب انسان سازى است ، از آدم مى ترسند و مـدارس و دانـشـگاه ها را مى كوبند !!! اشاعه مى دهند !!! آنجاها مركزى باشد كه آدم درست كـنـد. يـك آدم ، يـك مـلت را درسـت مـى كـنـد. رسـول اكـرم يـك آدم بـود، يـك انـسـان كـامـل بـود و يـك عـالم را تـهـذيـب كـرد. و يك فاسد، يك ملت را فاسد ميكند. يك محمدرضا پـهـلوى ، يـك مـلت را رو به فساد كشاند. خداوند تعالى به همه شما نصرت عنايت كند. خداوند تعالى اسلام را تقويت كند خداوند تعالى اين روح نهضت را زنده نگه دارد خداوند تـعـالى ايـن قـدرت اسـلامـى را حـفظ كند خداوند تعالى به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عـنـايـت كـند خداوند تعالى به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عنايت كند خداوند تعالى به ملت ما شجاعت عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 11/12/57
بـــيـــانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع روحـانـيـون ، گـروهـى از ايـرانـيان و شوراى منتخب بيمارستانهاى هلال احمر امارات متحده عربى
ظلم و تعدى و شكنجه هاى غير قابل تصور رژيم شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از آقـايـان كـه تـحـمل زحمت كردند و براى تفقد از من و اظهار همدردى با ملت به اينجا آمدند تشكر مى كنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواهانم .
شـمـا مـى دانـيـد كـه مـلت ايـران در ايـن پـنـجـاه و چـنـد سـال تـحـت ظـلم و تـعـدى ايـن خـانـدان كـه هـم آزادى خـودشـان را از دسـت داده بـودند و هم اسـتقلال كشور ما از دست ما رفته بود، مى دانيد كه چه كشيدند ملت ما، سران ملت ، طبقات مـخـتـلف ، روحـانـيـون ، روشنفكرها، دانشگاهيها، بازاريها همه در رنج و عذاب بودند و چه اشخاصى كه در زندانهاى اينها كشته شد، بايك شكنجه هاى بسيار فجيع كه ما الان نمى تـوانـيـم تـصـور آن شـكـنـجـه هـا را بـكـنـيـم . مـتـخـصـص شـكـنـجـه از اسـرائيـل آورده بودند كه اسرائيلى ها تربيت كنند اشخاص ‍ شكنجه چى را و آنها شكنجه بـكـنـنـد، بـعـضـى از روحـانـيـون را آنـطـورى كـه بـراى مـا نـقـل كـرده انـد، پـايـش را اره كـرده انـد و بـعـضـيـهـا را روى تـاوه گـذاشـتـنـد و برق را مـتـصـل كـرده انـد، بـو داده انـد آنـهـا را و !!! مـا !!! ايـنـهـائى كـه به ما رسيده است از اين قـبـيـل اسـت ، لكـن آنـهـائى كـه بعد خواهد كشف شد، خواهيد فهميد كه چه به روزگار اين بدبختها و اين ملت اينها آوردند.
از آنـطـرف مـمـلكـت مـا را با اسم تمدن بزرگ ، همه چيزش را به عقب زدند، فرهنگ ما، يك فـرهـنـگ اسـتـعـمـارى اسـت كـه نـمـى گذارد بچه هاى ما تربيت و رشد پيدا كنند، بعد از تـقـريـبا هفتاد سال مدرسه داشتن و سى و چند سال يا بيشتر، دانشگاه داشتن ، معذلك اگر لوزه اى را بـخـواهـنـد عـمـل بـكـنـنـد، مـى گـويـنـد كـه بـايـد بـرود بـه لنـدن عمل بكند، اگر يك كسى سينه اش مثلا درد داشته باشد يا يك مرض ‍ چه ، بايد برود به خـارج ، بـراى اينكه نگذاشته اند نيروى جوان هاى ما رشد و تربيت پيدا بكند، الان من در ايـن سـفـرى كـه در پـاريـس ‍ رفـتـم كـه از جـاهـاى مختلف براى ملاقات من آمدند، منجمله از اشـخـاصـى كـه آمدند، اينهائى كه در آلمان هستند، چهارصد نفر هستند ظاهرا براى نيروى اتـمـى آنـجا رفته اند، اينها شكايات داشتند مى گفتند اولا ما را نمى گذارند كه درست ما اطلاع پيدا كنيم از آن فنونى كه هست و ثانيا اين براى ايران مضر است ، براى اينكه اين تا نفت تمام بشود، اين هم تمام مى شود. اين
جـانـشـيـن نـفـت اسـت و ايـن الان اگـر درسـت بـشـود، تـا نـفت تمام بشود اين تمام شده است بنابراين ، اين ضرر دارد براى ايران و علاوه ضررهاى جانى دارد براى ملت ايران اينها را نـگذاشتند درست تحصيل بكنند، آنى هم كه مى خواستند بكنند، اگر نيمه تمام بود، آن هـم اين بود چيزهايى كه مضر به حال كشور ما بود. مى دانيد كه كشاورزى ما را بكلى از بـيـن بـردنـد كـه الان مـا احتياج داريم در همه چيزها، همه حبوبات احتياج به خارج داريم ، دامـدارى مـا را بكلى از بين بردند، مراتع ما را به خارجى ها دادند و يا به اجاره دادند يا هـمـيـنـطور دادند. جنگل هاى ما را ملى كردند، دست ملت را از آن كوتاه كردند و به خارجى ها دادند، اينها، الان شما هرجاى اين مملكت را دست بگذاريد، خراب است يك خرابه را گذاشتند و هـر چـه مـا داشـتـيم برداشتند و رفتند، الان اين دولت و ما، وارث يك خرابه اى هستيم كه همه چيز آن را از بين برده اند و بايد از سر بنا بشود.
تاراج خزاين مملكت و ايجاد پايگاه براى امريكا
تـبـليـغـات ايـنـهـا ايـن قـدر بود كه در همين خليج تقريبا عقيده اش اين بود كه اگر شاه نباشد و دنيا به هم مى خورد، در ايران هم بلى اين تتمه اش باز هم ، اين تتمه اش حالا هم هـسـت . ايـنها بعد مى فهمند كه اينها، (اين خاندان ) به سر ملت ما چه آورده است خزائن اين مـلت را ايـنـها همه آن را چاپيدند و بردند. زمان رضا!!! شاه چمدان هاى زياد از جواهر پر كـردند و در دريا وقتى كه در كشتى نشستند و بردند او را، بين دريا يك چيزى را آوردند، يـك بـلمـى آوردنـد، مـتـصـل كـردنـد، رضا شاه را نشاندند توى آن ، كشتى را با جواهرات بردند انگلستان ، خورد و رفت .
ايـن در زمـان او بود، در زمان اين هم قبل از اينكه برود همه چيزش را بسته بندى كردند و بـردنـد از بين ، جواهرات را بردند، همه چيز را تقريبا غارت كردند و رفتند، اين مملكت ، نـفـت مـهمترين چيز اين مملكت است ، دارائى اين مملكت است و بايد نسلهاى آتيه از اين استفاده بـكـنـنـد، اگـر بيست سال ديگر اين بود، ديگر نفت نداشتيم . خودش هم مى گفت كه نفت ما بـيـشتر از بيست و چند سال نيست ، براى اينكه نفت را همينطور باز كردند لوله هايش را و دادنـد بـه غـيـر، در مـقابلش چه گرفتند؟ براى امريكا كه نمونه بارزش است ، نفتها را دادنـد در مـقـابـل آن پـايـگـاه براى امريكا درست كردند، نه اينكه اسلحه به ما دادند، اين صـورت مـسـئله بـود كـه ايـنـها در مقابل نفت اسلحه به ما دادند اسلحه اى كه به ما دادند، اسـلحـه اى است كه ما نمى توانيم استعمالش كنيم . الان در مملكت ما كسى نيست كه بتواند ايـن اسـلحه ها را استعمال كند، اين اسلحه را دادند كه پايگاه باشد كه اگر يك وقتى با شوروى مثلا اينها جنگشان شد، ايران پايگاه آنها باشد و پايگاه هاى زياد درست كردند، هـم نـفـت را بـردنـد، هم به نفع خودشان عوض را دادند. هر دويش به جيب خود آنها رفته ، اينها يك همچو خيانتى به اين مملكت كردند و باز در خليج مى گوئيد هستند اشخاصى كه خـيـلى شـاهـد و سـتند. ديگر حالا بايد استخوان پوسيده او را بپرستند، اين خائن ها بايد اسـتـخـوان پـوسـيـده او را بـپـرسـتـند اين حال يك استخوان پوسيده اى است كه نه امريكا قـبـولش ‍ كـرده ، نـه هـمـان ربـاط كـه هـسـت ، آنـهـا هـم مـى گـويند كه ما او را به شاهى قبول نداريم و نمى تواند اينجا
بماند، نه انگلستان قبولش كرد كه بروند، همه ردش كردند خوب پس بيايد خليج پيش اين رفقايش .
آنچه كه به درد همه ما مى خورد اسلام و حقايق آن است
در هر صورت شما بدانيد كه اينها اينطور كردند و ملت ما، ملت غيور ايران تاب نياورد و هـمـه بـا هم با قدرت اسلام ، با قدرت ايمان قيام كردند و با قدرت ايمان پيش بردند، ايـن نـهـضـت و اين پيشتازى و اين پيروزى ، مرهون اين طبقه جوان ايران ، آن هم طبقه جوان درجه سه ، طبقه جوان محروم ، آنها، اين مسئله را پيش بردند. اين نهضت را پيش بردند و ما بـايـد از آنـهـا تـشـكـر كـنـيـم . در هـر صـورت ايـن ، شـمـاهـا بـايـد در مـحـال خودتان كه مى رويد نصيحت كنيد اينها را كه گذشت ديگر مطلب ، ديگر شما حا هر چـه هـم فـريـاد كـنـيـد شـاه ، ديـگـر شـاهـى تـو كـار نيست ، تا شما فريادش را بزنيد، برگرديد به اسلام . آن چيزى كه به درد شما و به درد همه ما مى خورد، اسلام و حقايق اسـلام اسـت ، اسـلام كـافل همه جهات ما هست ، دنيا را درست مى كند، آخرت را درست مى كند، سعادتمند مى كند شما را.
خـداوند انشا ء الله شما همه را توفيق بدهد و باز هم از شما تشكر مى كنم كه آمديد و من هم ديگر حالم مقتضى نيست كه ديگر صحبت كنم . حالم مقتضى نيست .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 11/12/57
بيانات امام خمينى در جمع روحانيت غرب تهران  
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
تشكر از جديت روحانيت در روشنگرى و هدايت ملت ايران
مـن از شـمـا آقـايـان كـه در ايـن مـدت طـولانـى ، اطـلاع دارم زحـمـات جـانـفـرسـا كـشيديد و تـحـمـل جـنـايـات رژيـم را كـرديـد تـشـكـر مـى كنم . خداوند تعالى به شما علماء اعلام و شاگردان مكتب امام زمان سلام الله عليه عمر و بركت و عزت عنايت فرمايد، شما در اين راه جديت كرديد و روشنگرى كرديد و ملت را به قيام وادار كرديد، شما هدايت كرديد مردم ، را روحانيت ايران هدايت كرد مردم را و بحمدالله روشنگريهاى شما اثر خودش را كرد و مردم ايـران يـكـپـارچـه بـا هـشـيارى قيام كردند و مسائل به اينجا رسيد، لكن از اينجا به بعد بسيار مشكلتر است .
يـك مـمـلكـت آشـفـتـه ، يك كشور شكست خورده ، يك كشور دزد زده ، غارت زده بجا گذاشتند، نيروهاى انسانى ما را عقب راندند، نگذاشتند ترقى بكنند و مخازن ما را بردند و جواهرات ايـران را حـمـل كـردنـد و بـه خـارج بـردنـد و ايـران را بـطـور شكست خورده فقير باقى گذاشتند.
الان بـهـر جـهتى از جهات كشور كه ملاحظه بكنيد مى بينيد كه احتياج به سالها، سالهاى دراز فعاليت دارد تا بشود به صورت قبل از دزد !!! زدگى برگردد.
در اقـتـصـاد، بكلى اقتصاد اينجا شكست خورده است ، فرهنگ ، فرهنگ استعمارى بوده است ، ارتـش ، ارتـش انـگـل بـوده اسـت ، ديـگران او را هدايت مى كردند و همه چيزها بطور شكست خورده و منهدم باقى مانده است .
شما وارث يك مملكت ويرانه هستيد كه بايد به همت شما و ساير اقشار اين ويرانه دوباره از سر سازندگى پيدا كنيد.
بايد با همكارى تمام اقشار اين ويرانه ساخته شود
اول تـوقـع ايـن نـيـست البته و نبايد توقع اين باشد كه بطور اعجاز يك شبه همه امور اصـلاح بـشود، انهدام آسان است ، يك سيل مى آيد يك شهر را خراب مى كند، يك زلزله مى آيـد يـك شـهـر را ويـران مـى كـنـد، لكـن سـاخـتـن آن شـهـر بـعـد مشكل است ، البته الان توقعات خيلى
زيـاد است ، هر روز توقعات زيادى هست كه روى اين معناست كه توجه به اين نكردند كه پـنـجـاه سـال ، بـيـشـتر از پنجاه سال رنج كشيدند و صبر كردند، حالا مى خواهند كه همين رنج هاى پنجاه ساله با يك شب يا با يك ماه ترميم بشود، اين امرى است غير ممكن .
بايد ما همه بهم دست بدهيم و شما آقايان محترم مردم را موعظه كنيد و مردم همه با هم دست به هم بدهند و اين ويرانه را بسازند، دولت تنها نمى تواند اين كار را بكند، يك طائفه نمى توانند اين كار را بكنند براى اينكه خرابى آنطور نيست كه يك جا باشد تا يك قوه بـتـوانـنـد، الان هـمه اوضاع بهم ريخته است و محتاج به اين است كه همه باهم از اين به بـعـد، هـمـه بـا هـم در سـاخـتـن ايـن خـرابـه شـركت بكنيد. بايد شما آقايان در مساجد، در مـحافل عمومى مردم را متوجه بكنيد كه الان همه شما مكلف بر اين هستيد كه در اين ساختمان شركت بكنيد، هر كس بهر مقدار كه مى تواند.
الان زراعـت ما و كشاورزى ما بكلى منهدم است و بايد آقايان توصيه بكنند در مجالسشان ، در مـسـاجـدشـان ، توصيه بكنند، اشخاص ‍ بفرستند به اطراف كه مردم را آگاه كنند كه كشت و زرع بكنند كه احتياجمان از خارج برطرف بشود، مملكت ايران كه يك ناحيه اش ‍ ممكن بـود بـراى تـمام ايران كافى باشد، مثلا آذربايجان اگر چنانچه كشت بشود، ممكن بود براى ايران كافى باشد، حالا همه چيزش از خارج مى آيد، يعنى اين اصلاحاتى كه اينها بـه خـيـال خـودشـان كردند، عالما عامدا فاسد كردند، نه اينكه اشتباه كردند، آن مردك آمد گفت من اشتباه كردم ، لكن تعمد كرد در امور، اينطور نبود كه اشتباه باشد، عالم عامد بود در خـراب كردن اين مملكت ، كشاورزى را عالم عامد بود كه بصورت اصلاحات ارضى به فـسـاد بـكـشـانـد، مـامور بود براى اينكه مملكت ما را بازار قرار بدهد براى ديگران و ما بايد از ديگران وارد كنيم و ما بازار آنها باشيم ، اگر چنانچه اين مرد نبود مملكت خودمان بـراى خـودمان براى خودمان كافى بود، لكن اين مرد يا نامرد به واسطه آن نوكرى كه داشـت ، مـامـوريتى كه براى وطنش داشت ، مامورش كرده بودند، بيايد و اين وطن را از بين ببرد و برد و رفت و منتها همه چيزهاى ما را برداشت و رفت .
كشاورزى ما به اين حال رسيده است و تبليغات لازم است يعنى اشخاصى كه در راس واقع هـسـتند، اشخاصى كه مردم از آنها اطاعت مى كنند و مردم را هدايت مى كنند اينها بايد مردم را وارد كـنـنـد بـه ايـنـكـه كـشـاورزى را از سـر بـگـيـرنـد و كـشـاورزى را بـه صـورت اول انـشـاءالله يـا بـهـتـر در آورنـد، لكـن نبايد توقع داشت كه همين امروز كه اين بساط برچيده شد، همان فردا همه كارها مطابق دلخواه همه مردم هيچ امكان ندارد اين معنا و لهذا اين مـراجـعات كثيرى كه الان مى شود كه هر كدام يك توقعاتى دارند اين روى اين است كه هر كس فكر مى كند حال خودش را، متوجه نيست كه مصادف با چه مصيبتى هستند، الان دولت با چه چيز مصادف است ، الان دولت در هر جا كه دست مى گذارد خرابى است و براى آبادى او مـحـتاج به يك صرف وقتى است ، صرف مخارجى است كه همه اينها لنگ است ، بايد شما مـردم را هـدايـت كـنـيـد كـه آقـا شـمـاهـا پـنـجـاه و چـنـد سـال اسـت كـه زيـر زجـر بـوديد و تـحـمل كرديد، چند سال است كه تحمل شما تمام شد و بحمدالله به قدرت الهى برچيده شـد اوضـاع ، حـال بـايـد چند سال هم صبر بكنيد كه بتدريج اين كارها درست بشود، يك ارتشى كه بايد از سر ساخته بشود،
يك كشاورزى كه بايد از سر ساخته بشود، يك نابسامانى هايى كه هر كدامش صرف وقت لازم دارد، الان هريك از اين چيزهاى دولت كه پيش من مى آيند، وزراء مى آيند يا رئيس ارتش مـى آيـد قـرنـى مـى آيـد، ديـگـران مى آيند، خوب اينها همه شان من مى بينم كه عاجزند از ايـنـكـه بـتـوانـنـد بـه اين زودى كار را انجام بدهند و اينها هم حق دارند، اين طور نيست كه مـسامحه مى كنند، جديت دارند مى كنند، مشغولند همه ، شب و روز مشغولند اينها، لكن وضع طورى است كه نمى شود به اين زودى انجام داد، بايد كمك كنيد به اينها.
تاكيد بر تقويت دولت مردمى و پرهيز از كارشكنى
مثلا يكى از كمك هائى كه از آقايان ساخته است اين است كه در اين پادگان هائى كه اينها كـسـى را مـى گـذارنـد و در شـهـربـانى در كلانترى ها كه كسى مى گذارند تاييد كنيد، كـارشـكـنـى نـكـيـنـد، ايـن طـور نـبـاشـد كـه يـك دولتـى در مـقـابـل دولت بـاشـد كـه تـضـعـيـف بـشـود، تـايـيـد كـنـيـد، يـك دولتـى اسـت كـه مـال خـودتـان اسـت ، حـالا مـثـل دولت هـاى سـابـق نـيـسـت ، دولتـى اسـت كـه مال خود شما هست ، دولتى است كه منشا از اراده خود شما هست . اين را بايد تاييد كرد، نه اينكه هر كارى كه آن كند، مقابلش يك چيزى بكنيد، يا همينطور اگر كسى را تعيين كردند براى كلانترى يا براى ارتش در پادگان ها از او تاييد كنيد، كارشكنى نكنيد، به مردم وادار كنيدكه تاييد كنند، مردم را ارشاد كنيد كه اينها را تاييد كنند تا بتوانند رشته امور را به دست بگيرند و اين آشفتگى ها به آخر برسد.
يك مملكت آشفته است كه با همت شما بايد درست بشود، با همت علماء بايد درست بشود، يا هـمـت !!! عرض مى كنم !!! همه طبقات بايد درست بشود، الان هم يك آشفتگى هاى زيادى هست كه مفسدين افتادند توى مردم و پخش اكاذيب مى كنند و مى روند در اين كارخانه ها به آنها مـى گـويـنـد كـه بـبينيد هيچ چيز نشده ، خوب آن بيچاره ها هم نمى دانند كه هيچ چيز نشد، نـبـوده ، آنـيـكـه شـد، حـسـاب نـمى كنند كه يك قدرت شيطانى و يك استبداد مبرمى را بهم زدنـد، ايـن را حـسـاب مـى كـنـنـد كه حالا كه آنها رفتند پس حالا باز هم هيچ شيطانى و يك اسـتـبـداد مبرمى را بهم زدند، اين را حساب مى كنند كه حالا كه آنها رفتند پس حالا باز هم هيچ چيز نشد! خيال كردند كه حالا بايد مثلا تا آنها رفتند يك دست غيبى بيايد و همه ، چيز را بـراى هـمـه ... ايـنـهـا مـفـسـد هـسـتـنـد ايـنها مى خواهند مردم را اغوا كنند و شماها بايد در مقابل آنها ايستادگى بكنيد، مردم را هدايت بكنيد، هر كس مى تواند برود در اين كارخانه ها براى مردم صحبت كند، بفهماند كه اينها مى خواهند باز اوضاع سابق را مى خواهند باز آن قلدرى هاى سابق را برگردانند به صورت ديگر، البته ديگر شاه برگشتنى نيست !!! شاه سابق !!! لكن مى خواهند با وضع ديگر همان بساط را درست بكنند.
هوشيار باشيد كه اسلام قابل پياده شدن است خصوصا حالا
بـيـدار كـنـيد مردم را، هشيار كنيد مردم را، توى اين كارخانه هااشخاص مطلع ، اشخاص با فهم از علماء و غيره بروند آنجاها با مردم صحبت بكنند، بفهمانند كه اينها چه اشخاصى
هستند، اينها اشخاصى بودند كه بزرگانشان در خود دربار خدمت مى كردند حالا آمدند اين حـرفـهـا را مـى زنند، حالائى كه اين ملت پا برهنه اين پيروزى را برد، از اطراف دارند هـجـوم مـى آورنـد و مـى آيند به ايران براى اينكه در اين سفره شريك باشند، !!! اين !!! بـايـد بـه مـردم ايـنـهـا را فـهـمـانـد و مـا مـى بـيـنـيـم بـعـضـى از اشـخـاص خـيـلى مبتذل از خارج آمدند و اينجا صحبت مى كنند و در راديو صحبت آنها را مى كنند كه اسلام نمى شـود پـيـاده بـشـود و خـوب غـلط مـى كـنـد ايـن آدم كه اين حرف را مى زند، بايد در مساجد بگوييد كه حق اين مطالب از براى آنهانيست ، چه مى دانيد اسلام چه است ؟ اينها رفتند در خـارج خـوابـيـدنـد، ملت ما پيش برده ، حالا آمدند به اين خيالات افتادند كه يك چيزى دست آنـهـا بـيـايـد بـايـد ايـنـهـا را عـلمـاء اعـلام در مـسـاجـد بـگـويـنـد، اسـلام قـابـل پياده شدن است ، اگر اسلام قابل پياده شدن نباشد پس ما بگوئيم خداى تبارك و تعالى نقص داشته در احكامش !! هان ؟! البته اسلام جلوگيرى از مفاسد مى كند، جلوگيرى از... اگـر مـقـصـود از ايـنكه حالا نمى شود اسلام را در حالا پياده كرد، مقصود اين است كه بـايـد سـينماهاى ما با همان زن هاى لخت و با همان كارهاى زشت بايد بشود، البته اسلام بـا ايـنـهـا مـخـالف است ، اما اسلام با همه ترقيات موافق است ، با همه پيشرفت ها موافق است ، اسلام براى پيشرفت آمده براى ترقى آمده اين حرف هائى كه بعضى ها حالا آمدند مـى زنند اينها را بايد آقايان از آن جلوگيرى كنند تا تكرار نشود و از فعاليتهائى كه بر ضد اسلام الان دارد مى شود باز بايد خود آقايان اشخاص را انتخاب كنند، بفرستند در ايـن جـاهـائى كـه ايـنـهـا مـى رونـد و بـا مـردم صـحـبت كنند، مردم را بيدار كنند. خداوند انـشـاءالله هـمـه آقـايـان را حـفـظ كند و من عذر مى خواهم كه آقايان آنجا نشستند و من اينجا نـشـسـتم ، من و شما هر دو برادر هستيم و اصلا صف واحد است ، قضيه رهبرى در كار نيست ، صف واحد، باهم همه ، همه با هم به پيش انشاءالله .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 11/12/57
فرمان امام خمينى به نخست وزير در مورد عدم مصرف گوشت يخزده  
بسمه تعالى
جناب آقاى نخست وزير ايدالله تعالى
لازم اسـت جـنـابـعالى به مقامات مربوطه دستور دهيد از ورود گوشت هاى يخزده و مصرف كردن آنها به شدت جلوگيرى شود و آنچه از اين نوع گوشت ها موجود است از بين برود زيـرا آنـهـا نجس و حرام است و مردم نيز حق استفاده از آنها را به عنوان خوراك ندارند و مى توانند به مصرف كشاورزى مانند كود زمين برسانند.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 14/12/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى  
خـداونـد چـهـره نـورانـى شـمـا پـاسـداران را بـه نـور جمال خويش روشنتر فرمايد
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن هميشه دعاگوى شماها، دعاگوى تمام اقشار ملت ، دعاگوى پاسداران انقلاب بوده ام و انـشـاءالله خـواهـم بـود. خـداونـد ايـن چـهـره نـورانـى را بـه نـور جمال خودش روشنتر فرمايد، خداوند شما پاسداران را عزت و عظمت عنايت فرمايد، خداوند شماها را با سعادت عادت و سلامت نفس در اين دنيا و با سعادت هاى بزرگ و رحمت بزرگ خودش در آخرت محشور فرمايد.
شماها قشر جوان بوديد، قشر جوانى كه از همين توده ، نه در طبقه بالا كه همه چيز ما را آنـهـا بـه بـاد دادنـد و نـه آنـهـايـى كـه در خـارج فـرار كـردنـد يـا بـودنـد و امـوال اين ملت را به يغما بردند، شما جوانهايى كه در متن توده ، در متن جامعه بوديد منت بر ما داريد، همه منت اسلام را دارند، ما منتى بر اسلام نداريم ، اسلام منت بر ما دارد، قرآن مـنـت بـر ما دارد لكن من منت از شما ميكشم . شما جوانهاى قدرتمند، شما جوانهاى با ايمان ، شـمـا جـوانـهـاى بـا قـدم ثـابـت ، ايـن پـيـروزى را تـحصيل كرده ايد. من خدا مى داند در مدرسه كه بعد از كى دو روز متوجه شدم به اين عكس هـائى كـه از جـوانـهاى مادر مدرسه هست كه البته اين ، بعضى از آن شهيدان ما هستند، خدا ميداند كه در قلب من چه ميگذرد و من چقدر متاسفم ، متاثرم . اينها جوانهاى خود ما هستند، اينها فرزندان من هستند، اين جوان هاى برومند براى اسلام شهيد شدند، خداوند آنها رابا صاحب اسلام محشور فرمايد.
مـا مـتـاسـفيم از اين كشتارها، از اين وحشى گرى هايى كه رژيم منحوس كرد، لكن متشكريم كه خون ما، خون جوانهاى ما در راه اسلام ريخته شد. اسلام از اين شهيدها خيلى داشته است ، از ايـن عـزيـزهـا خـيـلى داشـتـه اسـت و شـمـا جـوانـهـا مـثـل جـوانـهـاى صـدر اسـلام بـه اسـلام خـدمت كرده ايد. اسلام داشت منسى مى شد، اسلام را داشـتـنـد مـنهدم مى كردند قرآن را داشتند زير چكمه هااز بين مى بردند، قيام شما جوانهاى ايـران ، قـيـام شـمـا مـلت ايـران كـه قيام الهى بود، نهضت الهى بود، قرآن را زنده كرد، اسلام را زنده كرد، حيات تازه به اسلام بخشيد.
لزوم ادامه جهاد تا استقرار كامل جمهورى اسلامى
و مـن امـيـدوارم كـه از ايـن بـه بـعـد باز همه ما، همه ما مجاهدت كنيم تا جمهورى اسلامى را مـسـتـقـر كنيم در اين مملكت و دست اجانب را همانطورى كه تا حالا قطع كرده ايم ، از اين به بـعـد هم نگذاريم سلطه پيدا كنند بر ما و نخواهيم گذاشت . ما اجازه نخواهيم داد كه دولت هاى ابرقدرت در مقدرات مملكت ما دخالت كنند، در ارتش ما دخالت كنند، در فرهنگ ما دخالت كنند، در اقتصاد ما دخالت كنند. گذشت آنوقت كه اينها بدون چو ن و چرا دخالت ميكردند در اين امور.
امـروز مـلت مـا زنـده است ، امروز جوانهاى برومند ما زنده اند، ايستاده اند، اينها بودند كه ثـابـت كـردنـد كـه تـوپ و تـانـك اثـر نـدارد در مـقـابـل مـلت ، در مقابل ايمان . ايمان به خدا، ايمان به مبادى اسلامى بود كه شما را پيروز كرد. عزيزان مـن ايـمـان خـودتـان را قـوى كـنـيد، گمان نكنيد كه قدرت مادى اين كار را كرد،روى حساب قـدرت مـادى ، قـدرت هـاى آنان ميليون ها برابر شما بود، روى حساب دنيايى نبايد شما غـلبـه كـنـيـد، آنـهـا بـايـد بـا يـك يـورش شما را از بين ببرند لكن همه حساب هائى كه حـسـابـگـرها مى كردند باطل شد و خودشان هم تصديق كردند كه اين نهضت موافق با هيچ حسابى نبود، پيروزى موافق با هيچ حسابى نبود آنها حساب هاى مادى را دارند، حسابهاى دنـيايى را ميكنند و البته روى حساب مادى و روى حساب دنيايى ، يك جمعيت فاقد همه چيز، يك جمعيتى كه نه ارتش دارد، نه اسلحه دارد، نه نظام دارد، هيچيك از اينها (را) ندارد، بر يك ارتشى كه همه چيز داشت ، بر يك ابر قدرتهايى كه همه چيز داشتند غلبه كرد، اين حساب معنوى است نه حساب مادى ، روى حساب مادى درست نيست . آنها كه حساب هايشان روى مـاديـات است و روى دنيا ست بايد بيايند بگويند كه روى چه حسابى اين ملت غلبه كرد بـر هـمـه ابرقدرت . كارتر كه از اول پشتيبانى خودش را اعلام كرد و با هياهو، با نطق هـا، بـا حـرفـهـا پـشـت سر هم اعلام پشتيبانى كرد، آنهايى كه گفتند ما اسلحه آوريم ، ما كـشـتـى هـايـمـان مـى آيد در آب هاى شما (آوردند هم بعضى را) و ما چه خواهيم و چه خواهيم كـرد، كـجـا رفـتـند؟ آنها فهميدند كه مسئله ، مسئله ماديات نيست ، بايد بفهمند اين را، نمى دانـم مـى فـهـمند يا نه ، بايد اين مطلب را بفهمند كه همه ابرقدرتها پشتيبانى كردند، پشتيبانى از محمد رضا كردند. خود او هم داراى همه چيز بود الا انسانيت ، الا شرف .
رمز پيروزى نهضت ، ايمان ثابت و وحدت كلمه بود
روى مـوازيـن مادى ، روى موازين عادى بايد با يك يورش ، ما از بين رفته باشيم ، بايد هـمـه مـا يـك لقـه آنـهـا بـاشـيـم ، لكـن قـدرت ايـمان ، پشتيبانى خداى تبارك و تعالى ، اتكال به ولى عصر (سلام الله عليه ) شما را پيروز كرد. برادران من از ياد نبريد اين رمـز پـيـروزى را، اين وحدت كلمه اى كه در تمام اقشار ايران پيدا شد، معجزه بود، كسى نـمـى تـوانـد ايـن را ايجاد كند، اين معجزه بود، اين امر الهى بود، اين وحى الهى بود نه كـار بـشـر، رمـز پـيـروزى شـمـا اول ايمان ثابت و بعد وحدت كلمه ، اين دو مطلب را حفظ كـنـيـد، ايـمـان خـودتـان را قـوى كنيد، شما يك موجود مادى نيستيد (آنهائى كه انسان را يك موجود مادى مى دانند، انسان
را مـثـل سـايـر حـيـوانات مى دانند) شما يك موجودى هستيد كه هم جهت ماديت داريد و بالاتر، جـهـات مـعنويت . شما داراى يك نفس ‍ قدوسى هستيد، شما داراى يك نفس مجرد هستيد كه اگر چـنـانـچـه در خـدمـت اسـلام ، در خدمت خداى تبارك و تعالى باشيد آن نفس ‍ شما، نفس طاهر، زكـى و سـعـادتـمـنـد اسـت و هـر جا كه بشود و هر طور كه بشود آن نفس زكيه سعادتمند، سعادتمند است ، در شكست ها سعادتمند در مردن سعادتمند است . مردن انسان ، انسان طاهر، اول زنـدگـى انـسـانـى اوسـت ، ايـنـجـا زنـدگـى حـيـوانـى اسـت ، زندگى محدود است . آن زنـدگانى انسانى غير محدود مال يك عالم غير محدود است . اگر تصفيه كرديد، اگر نفس خـودتـان را تـطـهـيـر كـرديـد، اگر اعمال خودتان را با قرآن كريم وفق داديد، با احكام اسـلام وفـق داديـد، اگـر اخـلاق خـودتـان را، اخـلاق قـرآن كـرديـد، اگر نفس ‍ خودتان را تـصـفـيه كرديد، باك از هيچ چيز نداشته باشيد، مردن چيز سهلى است ، چيز مهمى نيست ، ايـن اسـت كه حضرت امير سلام الله عليه مولاى همه ، مى فرمود كه من به موت آنقدر انس دارم كـه بـيـشتر از انسى كه بچه به پستان مادرش دارد. براى اينكه او فهميده بود كه دنـيـا چـيـست و ماوراء چيست ، فهميده بود كه موت يعنى چه ، موت حيات است ، ما شهيد داديم لكـن شـهيدان ما زنده اند، پيش ‍ خدا زنده اند، آنجا رزق مى خورند، ابدى هستند آنها و ما هم از خدا مى خواهيم كه موفق به شهادت بشويم ، يك آن است و سعادت هميشگى ، زحمت يك آن ، سعادت هميشگى دنبالش ، سعادت هميشگى .
براى دوام خدماتتان ، مقصد را الهى كنيد
اگـر بـخـواهـيـد بـه اسـلام و ملت خودتان خدمت بكنيد، اگر بخواهيد خدمت شما دوام داشته بـاشـد، اگـر بـخـواهـيد خدمت شما پيش ‍ خداى تبارك و تعالى اجر داشته باشد، مقصد را مـقـصـد الهى كنيد، براى خدا قدم برداريد، مجاهده را براى خدا بكنيد. پاسدارى را براى خدا بكنيد.
شما زحمت خيلى مى كشيد، زحمت خيلى كشيديد، شما به اسلام حق داريد، لكن جهاد كنيد، جهاد نـفـس كـنـيـد. ايـن شـب زنـده دارى هـا كـه ان مـجـاهـديـن مـا دارنـد مـى كـنـنـد، در ايـن دل هاى شب با خداى تبارك و تعالى مناجات كنيد، از خدا بخواهيد كه شما را توفيق بدهد و توفيق شهادت بدهد، توفيق عزت بدهد، شهادت عزت شماست ، شما نترسيد از هيچ چيز و شما طبقه ملت كه حقيقت ملت شما هستيد، واقعيت ملت عبارت از همين توده است ، همين كارگر و صـانـع و بـازارى و ايـن صـنـف ادارى و كـشـاورز و ايـنـهـا توده حقيق ملت است ، آنها كه چـپـاول هـا را كـردند ورفتند از ملت ما نيستند، شما از هيچ چيز نترسيد كه با قدرت ايمان بر همه مشكلات انشاءالله غلبه خواهد شد.
البـتـه الان مـى دانـيـد كـه انـقـلاب اسـت ، و ايـن را بـدانيد كه در تمام انقلاباتى كه از اول عـالم واقـع شـده اسـت تـا حالا، انقلابى به اين سرعت و به اين كم ضايعه اى نبوده اسـت . مـا شـهـيـد داديـم ، بـسـيـار هـم داديـم ، لكـن در مقابل آنها كه قيام كردند و ميليون ها آدم از آنها كشته شده است ، خرابى ها برايشان واقع شـده اسـت ،ايـران بـحـمـدالله در تـحـت حمايت ولى امر(سلام الله عليه ) ضايعاتش كم و عايداتش زياد. بالاتر از اين عايده چيست كه يك رژيم 2500 ساله ظلم را كه ريشه هايش در اعماق اين مملكت رفته شما كنديد در ظرف
چـنـد سـاعـت ؟ البـتـه مـقـدماتش طولانى بود لكن آنوقت كه قيام حقيقى شد و آنها خواستند كودتا بكنند، كودتا مى خواستند بكند، اين كودتا بود، شما شكستيد در ظرف چندين ساعت و هـمـه چـيـز را فـرو ريـخـتـيـد. آنـها هر چه داشتند، هر چه خواستند خرابى كردند، هر چه توانستند خرابى كردند، خرابى كردند و رفتند و مملكت ما را به باد دادند و رفتند.
براى حل مشكلات متفق شويد كه (دست خدا با جماعت است )
الان مـا يـك خـرابـه در دسـتـمـان اسـت . شـمـا پـنـجـاه و چـنـد سال با ديكتاتورى ها، با اختناق ، و با بى ارزشيى كه به شما دادند شما را هيچ حساب مـى كـردنـد ،سـاخـتـيـد، تـحـمـل كـرديـد، حـالا بـايـد بـاز بـراى سـاخـتـن تحمل كنيد، گمان نكنيد كه دولت يا عرض مى كنم قشرى از دولت بتواند، قشرى از ملت بـتـوانـنـد ايـن خـرابـه هـا را بـسـازنـد، اين كار همه است ، همه ملت ، همه ملت مكلف هستند. ايـنـهـايـى كـه گـاهـى يك نغمه اى مى گويند، يك چيزى ميگويند. (پس چه شد، چرا؟) ايـنـهـا مـى خواهند تفرقه بيندازند. (چه شد) يعنى چه ؟ بيشتر از اين چه شود؟ ملتى كه تمام ابرقدت ها را با مشت كوبيد، باز چه شد؟ ملتيكه يك دستگاه جابر را كه 2500 سـال بر اين مملكت حكومت جابرانه كردند، زير خاك كرد، باز چه شد؟ چه شد بايد گفت ؟ البـتـه مـشكلات داريم ، الان ما مشكلاتمان زياد است لكن همه بايد دست به هم بدهيم تا حـل مشكل بكنيم ، من نمى توانم ، روحانيت هم نمى تواند، دولت هم نمى تواند، هيچ قشرى از از اقشار نمى توانند لكن ((يدالله مع الجماعه )) خداى تبارك و تعالى با جماعت است ، جماعت رويهم وقتى كه اتفاق بر يك امرى كردند خداى تبارك و تعالى پشتيبان آنهاست و ما حس كرديم اين مطلب را، ذوق كرديم اين مطلب را كه اين جماعت ايران كه باهم شدند خدا پشتيبان آنها بود و الان هم هست .
كارى نكنيد كه عنايت خدا، خداى نخواسته كم بشود، كارى نكنيد كه براى ولى عصر (عج )ايـجـاد نـگـرانـى بـكـنيد،تفرقه نداشته باشيد باهم ، با هم تفرقه اندازى نكنيد،باهم باشيد همه ، همه با هم ، جمهورى اسلامى ، جمهورى اسلامى ، همه با هم . و من اميدوارم كه تـحـقـق جـمـهـورى اسـلامـى و تـوفـيـق مـا و تـوفـيـق شـمـا بـه ايـنـكـه يـك هـمـچـو عدل اسلامى را مستقر كنيم گرفتارى همه ما رفع بشود، گرفتارى كارمندها رفع بشود، گـرفـتـارى كـارگـرهـا رفـع بـشـود. دولت مـا، هـمه ، درصدد اين هستيم كه يك زندگى صـيـحـيـح خـوب بـراى كـارمـنـدهـا و براى طبقه ضعيف ،براى اين مستضعفينى كه سالهاى طـولانـى تـحـت فـشار بودند ،براى اين كارمندانى كه در كارخانه ها، كارگرانى كه در كارخانه ها كاركنند،براى كشاورزها،براى همه .
ان اكرمكم عندالله اتقيكم
اسـلام بـراى هـمـه است ، اسلام از توده پيدا شده است و براى توده كار مى كند، اسلام از طـبـقـه بالا پيدا نشده است . پيغمبر اكرم (ص ) از همين جمعيت پائين بود، از همين بين جمعيت پـا شـد و قـيـام كـرد. اصـحاب او از همين مردم پائين بودند، از طبقه سوم بودند، آن طبقه بالا مخالفين پيغمبر اكرم (ص ) بودند، از همين
تـوده پـيـدا شده است و براى همين جمعيت ، همين ملت قيام كرده است و به نفع همين ملت احكام آورده است ، (ان اكرمكم عندالله اتقيكم ). خداى تبارك و تعالى به طبقات نگاه نمى كند كه اين طبقه بالاست ، اين نخست وزير است ، اين اعليحضرت همايونى است ، اين نمى دانم چـه اسـت ، ايـن سـردار اسـت ، اين چطور است . نزد خداى تبارك و تعالى ، اينها هيچ مطرح نيست . در اسلام ، تقوا مطرح است . آنكه تقوا دارد، هر كه تقوايش زيادتر است ، پيش خدا كرامتش زيادتر است . آن كارمندى كه در كارمنديش تقوا دارد، آن نخست وزيرى كه در نخست وزيـريـش تـقوا دارد، تقواى سياسى دارد، آن وزرائى كه تقوا دارند، در كارهائى كه مى كنند متقى هستند، با خدا هستند، آن رئيس جمهور كه تقوا دارد الهى ست . اينها كريمند و اگر خـداى نـخـواسته تقوا در كار نباشد، همه از نظر خدا منفى اند. آن روزى كه بر ملت تقوا پـيـدا بـشـود مـلت بـرومـنـد است ، كريم است ، پيش خدا اكرم است (ان اكرمكم عندا!!! لله اتـقيكم ) استثنا ندارد. پيغمبر اكرم (ص ) براى اينكه اتقاى ناس بود، اكرم ناس بود. امـيـر المـومـنـيـن (ع ) بـراى ايـنكه بعد از رسول الله (ص ) اتقى الناس بود، اكرم ناس بـود. نـسب و سبب ، اين حرف ها توى كار نيست ، تقوا در كار است ، تقوا داشته باشيد تا بـر هـمـه مـشـكـلات غـلبـه بـكـنـيـد، بـا خـدا بـاشـيـد و از هـيـچ چيز باك نداشته باشيد، اتكال به خدا بكنيد و با هيچ چيز و از هيچ چيز نترسيد.
در منطق اسلام شكست معنى ندارد
منطق ، منطق صدر اسلام است كه اگر بكشيم ، بهشت مى رويم و اگر كشته بشويم ، بهشت مـى رويـم . اين منطق شكست ندارد. منطق دنيا نيست كه اگر چنانچه بميرند، يا به جهنم مى روند يا به جائى بدتر از جهنم اگر باشد. منطق ، منطق دين است . منطق ، منطق اسلام است ، مـنطق قرآن است . باك نيست وقتى كه تقوا بود، وقتى با خدا بوديم باك نيست كه مردم از مـا اعـراض كـنـنـد، دنـيا پشت بر ما بكنند. باك نبايد داشته باشيم براى اينكه خدا با شـمـاسـت و اگـر خـداى نـخـواسته عنايت او برداشته شد، همه عالم هم كه با شما باشند فـايده ندارد. همه ابر قدرت ها با اين مرديكه بودند فايده نديد، همه دولت هاى عربى هـم بـودنـد، حـالا آمـدنـد مـى گـويـنـد چـه و چـه . همان هائى كه آنوقت برادر بودند، اين راپشتيبانى مى كردند، همه برگشتند، رويشان را برگرداندند و پشت به او كردند،الان آن وسـط نـشـسـتـه ، همه دولت ها پشت كردند به او، همه ملت ها پشت كردند به او، عائله خـودش هـم پـشـت كـرده است به او. شما خيال مى كنيد كه الان اين از دست همان عائله و داخله خودش خيالش راحت است ؟ همان داخله پدرش را در مى آورد، راحتى ديگر برايش نيست .
كسى كه بر ضد خدا و احكام او قيام كند موفق به توبه نخواهد شد
آن كـسـى كـه بر ضد خدا قيام كند، بر ضد احكام خدا قيام كند، آن كسى كه خيانت كند بر اسـلام ، خـيـانـت كـنـد بـر مـمـلكت مسلمين ، عاقبتش اين است و اين عاقبت سهلى ست ، عاقبت هاى بـالاتـرى در كـاراست . اين الان بهشتش اين است كه در دنيا باشد با همه نكبت ، اين موفق به توبه نخواهد شد، من نمى گويم نبايد بشود اما
نـخـواهـد شـد. حـضـرت سـجـاد سـلام الله عـليـه از قـرارى كـه مـنـقـول است به يزيد ياد داد كه از چه راه توبه كن . حضرت زينب فرمود: آخر به اين ، ايـن موفق نمى شود به توبه ، كسى كه امام را بكشد موفق به توبه نمى شود، اگر مـوفق مى شد به توبه صحيح ، قبول مى كرد خدا، لكن نمى شود، يعنى قلب جورى مى شـود، قلب انسان طورى مى شود كه ديگر براى انسان امكان ندارد آن قلب را از آن طبعى كـه بـرايش واقع شده است ، از آن ظلمتى كه برايش واقع شده است ، بتواند نجات بدهد، نـمـى تواند اصلا دعا كنيد كه انسان اينطور نشود، خداوند در قلب انسان مهر نگذارد، يك مهرى كه ديگر نتواند خودش هم هيچ كارى بكند.
خـداونـد به همه شما قدرت ، سلامت ، پايدارى ، پاسدارى ، پاسدارى از انقلاب به همه شـمـا عـنـايـت كـنـد. مـا از ايـن بـه بعد هم محتاجيم به شما، همه ما محتاج به خدا هستيم و ما محتاجيم به اين قوا، ما محتاجيم به اين جوان هاى برومند، جوان هاى سرتاسر ايران . شما پـاسـداران بـحـق اسـلاميد، شما مثل جوانهاى صدر اسلام هستيد، شما اسلام را نجات داديد، بايد از اين به بعد هم پاسدارى كنيد كه اين انقلاب به ثمر واقعيش برسد. خداوند همه شما را توفيق عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 15/12/58
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم  
لزوم تعطيلى حوزه ها جهت تعيين سرنوشت اسلام
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه نه حالم مقتضى است و نه وقتم ، معذلك چون شما آقايان كه انشاء الله بعدها بـه مـقـام رهـبـرى اسـلام و هدايت مسلمين نائل مى شويد، حالا كه چشمم به اين وجوه كريمه افـتـاد، يـك تـنـبـهـى لازم اسـت عـرض بـكـنـم و آن ايـنـكـه در عـيـن حال كه همه آمال ما اين است كه احكام اسلام به آنطورى كه هست در بين مسلمين پياده بشود و اسـلام بـه آنـطـورى كـه هست معرف بشود و فقه اسلام تدريس ‍ بشود، تعلم بشود، حفظ بـشود، كه با حفظ احكام اسلام ، اسلام محفوظ است و حفظ احكام اسلام بسته به وجود طبقه روحـانـيـون سـلام الله عـليهم ، در عين حال كه مطلب اين است ، يك نكته اى است حالا كه آن نـكـتـه ، در نـجـف كـه مـن بـودم ، مـن هـم يـك طـلبـه اى بـودم و بـانـدازه خـودم مـشـغـول بودم براى آن نكته ، دست برداشتم از درس و بحث و مطالعه و زيارت امام عليه السـلام و حـركـت كـردم ، نـه حـركت براى پاريس بلكه حركت براى كويت و از كويت به سـوريـه بـنـا داشـتم ، لكن قضايا طورى شد كه خدا خواست و رفتم به پايس و در آنجا البـتـه بـهـتـر شـد، يـعـنـى اگر در لبنان بوديم يا در سوريه بوديم ، حالا باز آنجا بوديم و شما هم اينجا و شاه هم آنجا لكن اين سفر يك سفر با بركتى بود، در عين حالى كه در يك مملكت البته غير مسلم بود. آن نكته اين بود فقه و درس و بحث براى حفظ اسلام اسـت ، آن روزى كـه اسـلام مـحـتـاج بـه ايـن اسـت كـه بـراى حـفظ بيضه اسلام بند بايد بـرونـد، آن روزى كـه اسـلام محتاج به است كه بسيار حساس است براى اسلام و مسلمين و ملت ما ،كه شايد حساستر از اين موقع نباشد و آن اين است كه سرنوشت مملكت اسلام بايد تعيين بشود.
فقط (جمهورى اسلامى ) نه يك حرف زيادتر و نه يك حرف كمتر
حـالا كـه رژيـم سـلطـنـتـى رفـتـه اسـت و از بـيـن رفـتـه اسـت و قـاعـده هـم اين بود كه از اول وجـود پـيـدا نكند، حالا براى اينكه ما طرز حكومت را تعيين كنيم ، محتاج به يك فعاليت هاست . البته در نظر من ، شخص من ، اين است كه احتياج به رفراندم هم نيست براى اينكه مردم آراء خودشان را در ايران اعلام كردند، با
فريادها، با دادها اعلام كردند لكن براى اينكه يك اشكالى مثلا اگر يك دولتى اشكالى داشـتـه بـاشـد در ايـنـكه خوب اين ثبت نشده است اين رفراندم ، تقاضا نشده است و بايد تـقـاضـا بـشـود ثـبـت بـشـود، شـمـارش بـشـود آراء، بـراى ايـن ، بـنابراين است كه يك رفـراندمى بشود و چون اين رفراندم يك رفراندم اساسى است كه مقدرات مملكت ما را اين تعيين مى كند و ما اگر بخواهيم يك حكومت اسلامى ، يك جمهورى اسلامى در ايران برقرار كـنـيم و اين رفراندم بايد بشود، از اين جهت لازم است كه آقايان ، اينهائى كه قدرت بر ايـن مـعـنـا دارنـد كـه تـشـريـف بـبـرنـد در بـلاد و در مـحالى كه آشنا هستند يا غير آشنا و مـسـائل را بـراى آنـهـا بگويند و آنها را روشن كنند و دعوت كنند به اينكه راى بدهيد به جـمـهـورى اسـلامى ، اين هم با همين كلمه ، نه يك حرف زيادتر و نه يك حرف كمتر براى ايـنـكـه الان شـيـاطـيـن افـتاده اند دنبال اينكه جمهورى محض ، همين جمهورى باشد، جمهورى دمـوكـراتـيـك بـاشـد و از ايـن حـرف هـا، براى اينكه آقايان تشريف ببرند و رفع ابهام بكنند، اين خوب است كه به همان طورى كه مدرسين محترم اينجا بنا دارند كه يك مثلا هيات هائى را به اطراف يا اشخاصى را به اطراف بفرستند براى روشن كردن مردم ، اين لازم اسـت كـه عـمـل شـود و غـصـه نـخـوريـد كـه درسـتـان تـعـطـيـل مـى شـود، انـشـاءالله مـجـال درس خـوانـدن ، الحـمـدالله جـوان هـسـتـيـد و مجال درس خواندنتان هست ، من هم يك طلبه بودم كه وقتى ديدم وضع اينطورى است درسم را رهـا كـردم و رفـتـم و حـالا هـم آمـدم پـيـش شـمـا، الان هـم تـعـطـيـل هـسـت ، هـيـچ نـه مـطـالعـه دارم نـه درس دارم ، مشغول همين خدمت به شما آقايان هستم .
توصيه به ترك درس و اشتغال به آگاه سازى افراد در دهات و قصبات
در هـر صـورت ايـن نـكـتـه بـود كـه از ايـنـكـه حـالا مـثـلا دو مـاهـى ، چـهـار مـاهـى درس تـعـطـيـل بـشـود، از ايـن نـگـرانـى نـداشـتـه بـاشـيـد بـراى اينكه يك وقت انسان درس را تعطيل مى كند براى اينكه برود تعيش بكند، براى اينكه برود تنبلى بكند، يك وقت درس را تعطيل مى كند براى خدا. همانطور كه درس خواندن براى خدا ثواب و اجر دارد و ارزنده اسـت پـيـش خـداى تـبـارك و تـعـالى ، گـاهـى وقـت هـا هـم تعطيل درس و اشتغال به يك مطلب مهمى بلكه مهمتر از درس ، اين هم ارزنده است پيش خدا. الان تـعـطيل شما و رفتن در اطراف و دهات دور دست ، شهرها ، دهات دور دست ، مقصد، مقصد الهـى اسـت ، فـرق نـگـذاريـد بين اينكه در يك شهرستانى برويد و با يك جمعيت انبوهى مواجه باشيد، يا در يك دهى برويد و با يك جمعيت كمى . وقتى بنا شد مقصد الهى باشد، مـا بـين او و او فرق نگذاريد بلكه گاهى او اولى است . در شهرستانها خوب اقشار زياد هستند، آمال زياد است شايد هواى نفس در آنجا زيادتر باشد ، اما در قراء و قصبات و دهات دور افـتاده اين مسائل كمتر است ، هم افراد كم مى روند، هم جمعيت هاى آنجا كم است ، هم آنها از فـقـرا و از مـيـان مـسـتـمـنـدان هـستند، طمع بين آنها كمتر است ، از اين جهت جنبه الهى آنجا بـيـشـتر است . اينطور نباشد كه همه مجتمع بشوند در شهرهاى بزرگ . متفرق بشوند در شهرها و قصبات و دهات و !!! عرض كنم !!! قراء و همه جا و همه را آگاه كنند كه رفراندم كـه شـد همه جمهورى اسلامى را بگويند مى خواهيم ، همين آراء شان را كه مى دهند، !!! آراء !!! راى بدهند
بـه جـمـهـورى اسـلامـى ، و هـيچ زير بار كلمه زائد و ناقص هيچ نروند، هر چند ممكن است كـمـونيستها بروند در اطراف و ترويج كنند و چه بكنند كه ، ولو اينكه آنها هم بواسطه شـكـسـتـى كـه خورده اند اعلام كردند كه ما هم جمهورى اسلامى مى خواهيم ، خوب هم كردند يـعـنـى عـقل هم كرده اند، تدبير هم كرده اند براى اينكه اگر اين را نگفته بودند، آنوقت عـددشـان مـعـلوم مـى شـد كـه چند نفرند، حالا براى اينكه نفهمند مردم چند نفر هستند اينها و خـيـال كـنـنـد كـه خوب همه ايران كه به جمهورى اسلامى راى دادند، همه اينها هم كمونيست هستند، به ما راى دادند.

next page

fehrest page

back page