صحيفه نور جلد ۸

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۳ -


روز قدس ، روز اسلام است روز قدس ، روز اسلام است
روز قـدس ، روزى است كه اسلام را بايد احياءكرد و احياء بكنيم و قوانين اسلام در ممالك اسـلامـى اجـرا بشود. روز قدس ، روزى است كه بايد به همه ابرقدرت هشدار بدهيم كه اسلام ديگر تحت سيطره شما به واسطه عمال خبيث شما،واقع نخواهد شد. روز قدس ، روز حـيات اسلام است ، بايد مسلمين به هوش بيايند، بايد بفهمند قدرتى را كه مسلمين دارند، قـدرت هـاى مـادى ، قـدرت هـاى معنوى . مسلمين كه يك ميليارد جمعيت هستند و پشتوانه خدائى دارند و اسلام پشتوانه آنهاست و ايمان پشتوانه آنهاست ، از چه بايد بترسند؟ ما با يك جـمـعيت كمى در مقابل دشمنهاى زياد، دشمن هاى بسيار، قيام كرديم و ابرقدرت ها را شكست داديـم و كـسى گمان نكند كه ديگر بعضى از اين قشرهاى فاسد،بعضى از اين چپ روهاى آمريكائى يا غير آمريكائى بتوانند در اين مملكت اظهار وجود كنند. آن روز كه ما بخواهيم و ملت ما بخواهند،در ظرف چند ساعت تمام آنها به زباله دان هاى فنا خواهند ريخته شد. ملت بـزرگ مـا ديـگـر از ايـن حـركـات مـذبـوحـانـه نـخـواهـد تـرسـيـد و حـركـات اسرائيل در جنوب لبنان و نسبت به فلسطين ، همين حركات مذبوحانه است ، حركاتى است كه اواخر عمر اشخاص فاسد، مى كنند چنانچه شاه ما، شاه مخلوع ايران اين حركات را كرد و مـنـتـهـى بـه فـنـا شـد. دولت هـاى عـالم بـدانـند كه اسلام شكست بردار نيست ، اسلام و تعاليم قرآن بر همه ممالك بايد غلبه كند، دين بايد دين الهى باشد، اسلام دين خداست وبايد در همه اقطار، اسلام پيشروى كند. روز قدس ، اعلام يك چنين مطلبى است ، اعلام به ايـن اسـت كـه مـسـلمـيـن بـه پيش ! براى پيشرفت در همه اقطار عالم . روز قدس فقط روز فـلسـطـيـن نـيست ، روز اسلام است ، روز حكومت اسلامى است ، روزى است كه بايد جمهورى اسـلامـى در سـراسـر كـشـورهـا، بـيـرق آن بـرافـراشـتـه شود، روزى است كه بايد به ابـرقـدرت هـا فـهماند كه ديگر آنها نمى توانند در ممالك اسلامى پيشروى كنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم (ص ) مى دانم و روزى است كه بايد ما، تمام قواى خـودمـان را مـجـهـز كـنـيـم و مـسلمين از آن انزوائى كه آنها را كشانده بودند، خارج شوند و بـاتـمـام قـدرت وقـوت در مـقـابـل اجـانـب بـايـسـتـنـد و مـا در مـقـابـل اجـانـب ، بـا تمام قوا ايستاده ايم و نخواهيم اجازه داد كسان ديگر در مملكت ما دخالت كـنـنـد ومـسـلمـين نبايد اجازه بدهند كه كسان ديگر در ممالكشان دخالت كنند. در روز قدس ، ملتها بايد به حكومت هائى كه خائن هستند،هشدار دهند. روز قدس ، روزى است كه ما خواهيم فهميد چه
اشخاصى و چه رژيم هائى باتوطئه گرهاى بين المللى موافقت دارند وبا اسلام مخالفت . آنـهـائى كـه شـركـت نـدارنـد، مـخـالف بـا اسـلام هـسـتـنـد و مـوافـق بـا اسـرائيـل و آنـهـائى كـه شركت كردند، متعهد هستند و موافق با اسلام و مخالف با دشمنان اسـلام كـه در راس آنـهـا آمـريـكـا و اسـرائيـل اسـت . روز امـتـيـاز حـق از باطل است ، روز جدائى حق و باطل است .
مـن از خداوند تبارك و تعالى خواهانم كه غلبه بدهد اسلام را بر همه قشرهاى عالم ،بر همه مستكبرين ، مستضعفين را غلبه بدهد. واز خداى تبارك و تعالى خواهانم كه برادرهاى ما را در فـلسـطـيـن ، در جـنـوب لبـنـان و در لبـنان و در هر جائى از عالم كه هستند، از دست مستكبرين و از دست چپاولگران نجات بدهد.
والسلام على رسول الله و على ائمه المسلمين
تاريخ : 25/5/58
بيانات امام در ديدار با وزير خارجه كشور سوريه  
اتفاق بر اسلام قدرت مافوق طبيعت مى آورد
بسم الله الرحمن الرحيم
سـلام مـرا بـه رئيـس جـمـهـور بـرسـانيد و از ايشان تشكر كنيد. نسبت به ما عواطف دارند. امـيـدوارم كـه مـسـلمـيـن و ملت هاى اسلامى همانطور كه دستور اسلام و قرآن مجيد است با هم برادر باشند و نسبت به دشمنان انسانيت ، كشورهاى اسلام با شدت و قدرت رفتار كنند. و اين حاصل نمى شود الا به اينكه از اختلافات جزئى كه بين دولت ها هست دست بردارند و مـثـل بـرادر هم باشند.اين اختلاف موجب بهره بردارى دشمن اسلام و مسلمين است . بايد از ايـن بـهره بردارى جلوگيرى بشود به وحدت اسلامى و اينكه همه در تحت لواى اسلام و قـرآن مـجـيـد مجتمع بشوند، زيرا آنطور كه قرآن دستور داده است رحماءبينهم واشداء بر كـفار باشد. در اسلام اساسا نژاد مطرح نيست ، عربى و عجمى و ساير گروه ابدا مطرح نـيست . اسلام براى تربيت انسان آمده است . مطلب در برنامه اسلام ، انسان است و تربيت انسانى . آنچه مطرح است تقوا و اخوت بين مسلمين و دوستى و دفع اختلافات است . و اگر مـسلمين بخواهند اين عزت و عظمتى را كه در صدر اسلام بين پيغمبر اكرم (ص ) و اصحاب بـود، و ساير اقشار مسلمين آن سيره را متابعت كنند تا اينكه عظمت خودشان را بيابند و آن سـيـره هـمـان اتـفـاق بر اسلام كه قدرت مافوق طبيعت مى آورد، و شجاعت مافوق الطبيعه . آنچه كه ملت ما با اينكه در حال ضعف و تشتت بود دريافت ، همين مطلبى بود كه در صدر اسـلام مـسـلمـيـن دريـافـتـه بـودنـد، اتكاء به ايمان و اسلام و وحدت كلمه . جوانهاى ما در حـال انـقـلاب و حـالا هـم بـاز تـقـاضـا مـى كـنـنـد كـه ما دعا كنيم تا آنها شهيد بشوند.اين تـحـول بـزرگـى كه به اراده خداى تبارك و تعالى در اين ملت پيدا شد، موجب پيروزى آنـها بر يك قدرت شيطانى بزرگ كه پشتيبان او همه ابرقدرت ها بودند گرديد و اين پـيـروزى از خداى تبارك و تعالى و عمليات خاصه او بود. و من اميدوارم كه اين اخلاق در مـلت ما باقى بماند و همه ملت ها و مسلمين همين اخلاق را و همين سير را داشته باشند، عظمت صـدر اسـلام را بـاز يـابـنـد. اگـر مـسـلمـيـن مـجـتـمـع بـودنـد، هـر كـدام يـك سـطـل آب بـه اسـرائيـل مـى ريـخـتـنـد او را سـيـل مـى بـرد بـراى مـن يـك مـطـلب بـه شكل معماست و آن اين است كه همه دول
اسلاميه و ملت هاى اسلام مى دانند كه درد چيست ، مى دانند كه دستهاى اجانب در بين است كه ايـنـهـا رامـتـفـرق از هم بكند، مى بينند كه با اين تفرقه ها ضعف و نابودى نصيب آنها مى شـود، مـى بـيـنـنـد كـه يـك دولت پـوشـالى اسـرائيـل در مـقـابـل مـسـلمـيـن ايـسـتـاده كـه اگـر مـسـلمـيـن مـجـتـمـع بـودنـد، هـر كـدام يـك سـطـل آب بـه اسـرائيـل مـى ريـخـتـنـد او را سـيـل مـى بـرد، مـعـذلك در مـقـابـل او زبون هستند. معما اين است كه با اينكه اينها رادانند، چرا به علاج قطعى كه آن اتـحـاد و اتـفـاق اسـت روى نـمى آورند؟ چرا توطئه هايى كه استعمارگرها براى تضعيف آنـهـا بـه كـار مـى بـرنـد ،آن هـا تـوطـئه ها را خنثى نمى كنند؟ آيا اين معما چه وقت بايد حـل شـود؟ و پيش كى بايد حل بشود؟ اين توطئه ها راكى بايد خنثى كند غير از دولتهاى اسـلام و مـلت هـاى مـسـلمـيـن ؟ ايـن مـعـمـايـى اسـت كـه شـمـا اگـر جـوابـى داريـد و حل كرديد،اين معما رابه ما هم تذكر بدهيد.
عامل ضعف و فساد در ممالك اسلامى از حكومت هاست
ميل داشتم كه اين حقيقت را از شما بشنوم و اين حقيقتى است كه ما هم بر او مطلع هستيم كه هر چـه ضـعـف در مـسـلمـيـن وفـساد در ممالك اسلامى است ، از حكومت هاست . حكومت ها به واسطه خـودخـواهـى كـه دارنـد مـع الاسـف بـراى اجـانـب بـه طـور نـوكـرى عـمـل مى كنند و براى ملت خودشان آقايى مى كنند وتمام مفاسد را همين نوكرى و آقايى در مـمـالك مـسـلمـيـن ايـجـاد كـرده اسـت و راه حـل هـمـان اسـت كـه شـمـا گـفـتـيـد. راه حـل ايـنـهـا بـه دسـت مـلت اسـت . مـلت هـا بايد دولت هائى كه بر خلاف مصالح اسلامى و مـصـالح مـلت هـا عمل كنند، باآنها همان معامله كنند كه ملت ايران با شاه مخلوع كرد. و اگر ايـن مـطـلب در آنـجـاهـائى كـه دولت هـا بـر خـلاف مـسـيـرمـلتـهـا عمل مى كنند عمل بشود، حل مشكلات مى شود و دست اجانب از ممالك اسلام كوتاه مى شود. و من از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى كنم كه يا حكومت ها را به هوش بياورد كه موافق اسلام و مصالح مسلمين عمل كنند يا ملت ها را بر آنها غلبه بدهد كه آنها را قلع و قمع كند. سپس بـرادر عـبـدالحليم خدام گفت : از حضرت امام نهايت تشكر را دارم كه چنين فرصتى را به ايـنـجـانـب عنايت فرمودند تا بتوانيم فرمايشات معظم له را به حضرت حافظ اسد رئيس جـمـهـورى بـازگـو كـنـم . حـافـظ اسـد بـا علاقه فراوان و شوق بسيار،اميد به ملاقات حـضـرت آيـت الله در دمـشـق را دارد. بـراى مـلت ايـران و شخص آن حضرت آرزوى سلامت و سعادت را مى نمايم .
امـام در پـاسـخ گـفتند: من از ايشان و شما تشكر مى كنم وسعادت همه را از خدا مى خواهم و غلبه شما را بر اسرائيل و فتح قدس را از خداى تبارك وتعالى آرزو مى كنم .
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
تاريخ : 26/5/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سمينار آموزشى انجمن اسلامى معلمين كشور 
مكتب هاى توحيدى و مادى
بسم الله الرحمن الرحيم
از امتيازات مكتب توحيد با تمام مكتب هائى كه در عالم هست ، اين است كه در مكتب هاى توحيد، مـردم را تـربـيـت مـى كـنند و آنها را از ظلمات خارج مى كنند و هدايت به جانب نور مى كنند. تـمـام مـكـتـب هائى كه مكتب غير توحيدى هستند، مكتب مادى هستند و اين مكتب هاى مادى مردم را از عـالم نـور بـر مـى گـردانند به سوى عالم ظلمت و دعوت مى كنند به ماديگرى و ماده و از عـالم نـور مـنـصـرف و منحرفشان مى كنند يا آنها راهمان دعوت به ماده مى كنند و ديگر آن طـرفش را كار ندارند. نسبت به عالم نور، و در ارجاع مردم به عالم نور بيطرف هستند و على ايحال هر دو مكتب ، چه آن مكتب هاى ضد توحيدى و چه آن مكتب هائى كه نسبت به توحيد كـارى نـدارنـد، بـيـطـرفـنـد نسبت به توحيد، اينها كارهائى كه مى كنند، تعليم و تعلم هائى كه دارند، تعليم و تعلم هائى است كه مربوط به ماده است و مردم را در ماديات و در ظلمات منغمس مى كنندواز توحيد و از نور آنها را باز مى دارند لكن مكتب هاى توحيدى كه در راس آنها مكتب اسلام است در عين حال كه به ماديات و با ماديات سر و كار دارند،لكن مقصد ايـن اسـت كـه مـردم را طـورى تـربـيت كنند كه ماديات ، حجاب آنها براى معنويات نباشد، ماديات را در خدمت معنويات مى كشند، به خدمت معنويات مى كشند، در عين حالى كه نسبت به مـاديـات نـظـر دارنـد، نـسـبـت بـه زنـدگـى دنـيـا نـظـر دارنـد، در عـيـن حـال مـردم را متوجه به معنويات مى كنند و از ظلمت ماده نجات مى دهند. توجه به ماده و به ماديات به طورى كه تمام توجه به ماديات باشد، ظلمت است ، ظلمات است و انسان را به ظلمات مى كشد و به چيزهائى مى كشد كه شما مشاهده مى كنيد كه در همه مكتب هائى كه هست ، مـردم را مـى كشند به جنگ ها، به خونريزى ها. مكتب كمونيسم ، مكتب خونريزى است ، مكتب اختناق است ، تمام اختناق در آنجا حكمفرماست و خونريزى در آنجا هست به طورى كه سران آنـهـا در اول امـرى كـه سـلطـه پـيـدا كـردنـد، هـزاران نـفـر،بـلكـه صدها هزار نفر را به قـتـل رسـاندند و ماديتى كه در آمريكا و امثال آن ممالك غربى غير كمونيستى است ، آنها هم تـمـام جـدال و نـزاعـشـان سـر ماديات است و با ماديات سر و كار دارند و مردم را به خاك وخون مى كشند. الان در تمام دنيا كه ملاحظه
مـى كـنـيـد، ايـن دو مـكـتـب و ايـن دو فرقه دست دارند و مردم را به خاك و خون مى كشند. يك طـايـفـه در افـغـانـسـتـان و امـثـال ايـنها، يك طايفه ديگر در جاهاى ديگر. مكتب هاى توحيدى اينطور نيست ، مكتب توحيدى نمى خواهند فتح كنند بلاد را و نمى خواهند با مردم با خشونت رفـتـار كنند، آنها مى خواهند مردم را از ظلمت هاى ماده به نور بكشند، به طرف خدا بكشند، تـوجـه بـه خـدا بـدهـنـد ولهـذا تـا آنـجـا كـه امـكـان دارد در مـكـتب هاى غير مادى مدارا هست ، خوشرفتارى هست ، دعوت هست ، تا آنجائى كه ممكن است با دعوت مردم را بر مى گردانند به عالم نور وهيچ وقت در صدد جنگ و جدال نيستند مگر اينكه احساس كنند توطئه هست ،اگر احـسـاس تـوطـئه كـردند، به حسب دستور قرآن و به حسب دستور اسلام با آن ها با شدت رفتار مى كنند، تا احساس توطئه نشده است همه را آزاد مى گذارند براى هر چه مى خواهند اختيار كنند، وقتى احساس توطئه شد، با شدت رفتار مى كنند.
عرضه مكتب غير از سوزاندن خرمن هاست
در مـمـلكت ما هم وقتى كه اين فتح بزرگ به دست شما زنها ومردهاى محترم انجام گرفت ، همه چيز را آزاد گذاشتند، تبليغات را آزاد گذاشتند، مكتب ها را آزاد گذاشتند و اين است كه در چـنـد مـاه ، تـقـريـبـا حـدود دويـسـت تـا شايد، گروه هاى مختلف اظهار وجود كردند. حتى كـمـونيست هائى كه فاسد و مفسدند اظهار وجود كردند لكن بعد از آن ما احساس كرديم كه ايـنـهـا اظـهـار وجـودشان فقط براى تبليغ نيست ، فقط براى اين نيست كه مى خواهند مكتب خـودشان را عرضه كنند بلكه مساءله ، مساءله توطئه است . عرضه مكتب غير از سوزاندن خـرمـن هـاسـت ، غـيـر ريـخـتـن بـه دانـشـگـاه اسـت و جـلوگـيـرى از ايـنـكـه دانـشـگـاهـيـان مـشـغـول كـار بـاشـنـد، غـيـراز ريختن به كارخانه هاست و مانع شدن از اينكه كارخانه ها عـمـل بـكـنـند، غير از اين است كه با رفراندمى كه مردم و مردمى است و مربوط به مصلحت مـردم است مخالفت كنند و تحريم كنند ياآتش بزنند صندوق ها را يا با اسلحه جلوگيرى كنند از اينكه مردم راءى بدهند يا در راهپيمائى كه كرده ، خودشان غائله درست كردند و عده كـثـيـرى از جـوانـهـاى مـا را زخـمى كردند، قريب سيصد نفر زخمى شد كه اكثرشان شايد مربوط به ما بود، خودشان غائله درست مى كردند و حالا كه مى بينند كه نزديك است كه مجلس خبرگان تحقق پيدا بكند، حالا افتادند به دست و پا كه در هر جا يك غائله اى ايجاد كـنـند و ما تا حالا كه صبر كرديم و صبر انقلابى كرديم تا حالا براى اين بود كه به مـردم مـعلوم بشود كه اينها چه هستند، اينها چه مرا مى دارند. اينها نمى خواهند مكتب خودشان را عـرضـه كـنـنـد، ايـنـها نمى خواهند با منطق صحبت كنند،اينها مى خواهند كه همه مكتب ها را سـركـوب كـنـنـد، ايـنها براى سركوبى مكتب اسلام است ، اينها از اسلام ترسند، اينها از قوانين اسلام مى ترسند، اينها مى خواهند كه اسلام نباشد ولو هر چه باشد ولهذا توطئه است .
الان وقـتـى كـه تـوطـئه شـد، ديـگـر نـمـى تـوانـيـم مـا تـا آخـر تـحـمـل كـنـيـم و توطئه ها را بپذيريم . مساءله ، مساءله اسلام است ، مساءله مصالح مسلمين اسـت ، بـا مـصالح مسلمين و اسلام ما نمى توانيم مسامحه كنيم . بنابراين من اعلام كردم كه اگر چنانچه اينها باز يك چنين كارهائى بكنند، ما تمام ملت را بسيج مى كنيم ، ما تمام
پاسدارانى كه هستند بسيج مى كنيم ، ماتمام زن و مرد ايران را بسيج كنيم و ريشه آنها را در مى آوريم ، اينها بايد برگردند به ملت و اگر مكتبى هم دارند با اينكه برگشت به ملت كردند،از روى عقل ، از روى منطق صحبت بكنند. اينها را در راديو خواستند كه با ايشان صـحـبـت بـكنند، حاضر نشدند، اينها در مكتب شكست خورده اند، اينها يك دسته اشرار هستند، نه مكتب دارند، اينها اشرار هستند. بنابراين اشرار را ما بايد سر جاى خودشان بنشانيم و بـا آنـهـا بـا خـشـونـت رفـتـار كـنـيـم لكـن مـن بـاز مـهـلت دادم بـه آنـهـا كـه بـاز سـر عقل بيايند و برگردند به دامن ملت و با ملت همراهى كنند. اين مربوط به اين قضايا.
نقش معلم در جامعه نقش انبياء است
و اما معلم ، نقش معلم در جامعه ، نقش انبياء است . انبياء هم معلم بشر هستند،نقش بسيار حساس و مـهـمـى اسـت و مـسـئوليـت بسيار زيادى دارد. نقش مهمى است كه همان نقش تربيت است كه (اخـراج مـن الظـلمـات الى النـور) اسـت آنهائى كه ( الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور،) همين سمت معلمى است . خداى تبارك و تعالى اين سمت را به خودش نـسـبـت مـى دهد كه خداى تبارك و تعالى ، ولى مومنين است و آنها را از ظلمات اخراج مى كند به سوى نور. معلم اول ، خداى تبارك و تعالى است كه اخراج مى كند مردم رااز ظلمات به نـور و بـوسـيله انبياء و به وسيله وحى مردم را دعوت مى كند به نورانيت ، دعوت مى كند بـه كـمـال ، دعـوت مى كند به عشق ، دعوت كند به محبت ، دعوت مى كند به مراتب كمالى كـه از بـراى انسان است . دنبال او انبياء هستند كه همان مكتب الهى را نشر مى دهند و آنها هم شـغـلشـان تـعليم است ، معلمند، معلم بشرند، آنها هم شغلشان اين است كه مردم را تربيت كـنند و انسان را تربيت كنند كه از مقام حيوانيت بالا برود وبه مقام انسانيت برسد. انسان مـقـام هائى دارد كه مقام اولش بعد از اينكه مراتبى را سير كرد، همين مقام حيوانيت است ، يك حيوانى است مثل ساير حيوانات بلكه خطرناكتر. خطر حيوانات به اندازه خطر انسان نيست ، آنـقـدرى كـه انـسـان جنايت وارد مى كند به همنوع خودش ، هيچ حيوانى حتى سبع هم آنقدر جـنـايـت وارد نـمـى كـنـد.ايـن چـيـزى اسـت كـه انـسـان اسـت ، اول مـقـامـى اسـت كـه بـعـد از ايـنـكـه مراحلى را طى كرده ، به مرتبه حيوانيت رسيده ، يك حـيـوانى است كه هيچ افسارى ندارد، يك حيوانى است كه اگر رهايش كنند، خونخوارترين مـوجـودات است . انبياء آمده اند اين انسانى كه در اين مرحله رسيده است و يك مرحله خطرناك است هم براى خودش و هم براى همنوع خودش ، آنها را نجات بدهند و متوجه به نور بكنند، متوجه به مبادى نور بكند، آنها را از اخلاق فاسد، از آن اخلاق ، خوى هاى حيوانى بيرون بياورند و به خوى هاى انسانى و به اخلاق انسانى برسانند، از مقام حيوانيت بالا ببرد بـه مـقـام انـسـانيت برساند،ماده را تابع عالم غيب بكنند، عالم طبيعت را تابع عالم الوهيت بـكـنند و بعد از او معلمينى كه در بشر هستند كه الان شما هم انشاءالله موفق باشيد از آن طايفه هستيد.
شغل معلم اخراج بچه ها و كودكان است از ظلمت به نور
شـغـل شـمـا اخـراج بـچـه هـا و كـودك هـاست از ظلمت ها به نور. تعليم و تربيت انسانى ، تـعـليـم و تـربـيـت اسـلامـى ، آنـهـا را از اخـلاقـى فـاسـد نـجـات بـدهـيـد، آنها را از اين آمـال و آرزوهـائى كـه بـواسـطـه آن به فسادكشيده مى شوند، بر حذر داريد، بچه ها را تـربـيـت كـنـيـد. شـمـا مـعـلمـيـن يـك شـغـل بـسـيـار شـريـف داريـد كـه هـمـان شـغل الله است ، همان شغل انبياءاست و يك مسئوليت بسيار بزرگ داريد كه همان مسئوليت انـبـيـا اسـت ، مـنـتـهـا انـبـيـا از مـسـئوليـت بـيـرون مـى آيـنـد بـراى ايـنـكـه عـمـل مـى كـنـنـد بـه آنـچـه فـرمـوده انـد، بـه آنـچـه مـاءمـور هـسـتـنـد، مـاهـا هـم بـايـد عـمـل بـكـنيم ، اگر چنانچه خداى نخواسته بچه هائى از دامن هاى شما و از كلاس هاى شما بـيـرون بـيـايـنـد كـه بـر خـلاف تـربـيـت هـاى انـسـانـى اسـلامـى بـاشـد، شـمـا مـسـئول هـستيد ،مسئوليت بزرگ است . يك انسان درست ممكن است يك عالم را تربيت كند، يك انـسـان غـير سالم و يك انسان فاسد عالم را به فساد مى كشد. فساد و صلاح از دامن هاى شـمـا و از تـربـيـت هـاى شـمـا و از مـدارسـى كـه شـمـا در آنـجـا اشتغال داريد، از آنجا شروع مى شود.
اينها مى خواهند بچه ها را از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاه ها بفرستند
ايـنـهـامـى خـواهـنـد بچه هارا از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاه ها بفرستند براى خـانـم يـك مـطـلب بـالاتـر اسـت و آن مـطلب ، تربيت اولاد است . شما گمان نكنيد اينها كه هـميشه از مادر بودن و از اولاد داشتن و از تربيت اولاد داشتن ، اينها تكذيب مى كنند و مطلب را يـك مـطـلب خيلى سستى مى گيرند و مطلب را يك مطلب بسيار پائينى مى گيرند،اينها غـرض صـحـيـحـى دارنـد. اينها مى خواهند از اين دامن كه بچه خوب مى خواهد در آن تربيت بـشـود، بـچـه هـا را از ايـن دامـن هـا دور كـنـنـد، بـچـه هـا را از هـمـان اول بـه پـرورشـگـاه هـا بفرستند، زير دست ديگران ، زير دست اجانب بچه ها را تربيت كـنـند،آنهامى خواهند انسان درست نشود،دامن هاى شما دامن هائى است كه انسان درست مى كند. ايـنـهـامـى خـواهـنـد بچه شما را راازاينجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست بـشـود. بـچـه هائى كه از دامن مادر جدا شده اند و در پرورشگاه ها رفتند، اينها چون پيش اجـنـبـى هستند و محبت مادر نديده اند، عقده پيدا مى كنند، اين عقده ها منشاء همه مفاسدى است يا اكثر مفاسدى است كه در بشر حاصل مى شود. اين جنگ هائى كه پيدا مى شود از عقده هائى است كه در قلوب اين خونخوارها هست . اين دزدى ها اين خيانت ها،اينها اكثرا از عقده هائى است كه در انسان است . بچه هاى شما را اگر از شما جدا كردند، به واسطه نداشتن محبت مادر، عـقـده پيدا مى كند،به فساد كشيده مى شود. ماءمور بودند اين دستگاه به اينكه بچه هاى مارا به فساد بكشند،از آن اول نگذارند در يك دامن محبت بزرگ بشود، تربيت بشوند، تا عـقـده پـيـدا بـشـود. بـعـد هـم زيـر دسـت مـعلم هائى كه خودشان تعيين كردند و بعد هم در دانـشـگـاهـى كـه خـودشان تاءسيس كردند، از اين پائين تا آن بالا فساد، اخراج من النور الى الظـلمـات ، نـگـذاشـتـنـد ايـنـكـه يـك تربيت انسانى پيدا بشود. دامن مادر بزرگترين مـدرسـه اى اسـت كه بچه در آنجا تربيت مى شود، آنچه كه بچه از مادر مى شنود غير از آن چيزى است كه از معلم مى شنود، بچه از مادر
بهتر مى شنود تا از معلم ، در دامن مادر بهتر تربيت مى شود تا در جوار پدر، تا در جوار معلم . يك وظيفه انسانى است ، يك وظيفه الهى است ، يك امر شريف است ، انسان درست كردن است . اينهائى كه مى خواهند انسان درست نشود از انسان مى ترسند. اين رژيم ها از انسان مـى تـرسـنـد ، در هـر رژيـمـى يـك انـسـان اگـر پـيـدا بـشـود، متحول مى كند كارها را. رضا شاه از مدرس مى ترسيد، آنقدرى كه از مدرس مى ترسيد، از دزدهـاى سـرگـردنه نمى ترسيد، از تفنگدارها نمى ترسيد. از مدرس مى ترسيد ،مدرس مانع بود از اينكه يك كارهاى زشتى را انجام بدهد و آخر مدرس را گرفت و كشت . اينها از روحانى مى ترسند براى اينكه روحانى تربيت مى كند انسان را و آنها انسان نمى خواهند پـيـدا بشود. اينها نمى خواهندانسان پيدا بشود از اين جهت اينقدر تربيت اولاد را پيش مادر مـبـتـذل كـردند و اينقدر تبليغات كردند كه حتى خود مادرها هم شايد باور كردند، آنهائى كـه تحت تاءثير اينها واقع شدند، آن بچه هاى عزيز را به پرورشگاه ها فرستادند و از دامن هاى خودشان جدا كردند و در آنجا تربيت هاى شيطانى شدند.
موظفيم ما كه انسان درست كنيم . انسان است كه مى تواند جلوى مفاسد را بگيرد، انسان است كـه بـه حـال مـسـتـضـعـفـيـن نـظـر دارد، انـسـان اسـت كـه از حـال مـسـتـضـعـفـيـن مـتـاءثـر مـى شـود، پـيـغـمـبـر اكـرم (ص ) اسـت كـه از حـال مـسـتـضـعـفـيـن مـتـاءثـر اسـت ، امـيـرالمـومـنـيـن سـلام الله عـليـه اسـت كـه از حال مستضعفين در رنج و عذاب است .
دشمنان ، مهلت خدمت كردن به دولت نمى دهند
ايـن رژيـم هـا هـمـه مـسـتـضـعـفـيـن را زير بار مى خواهند بكشند و از آنها استثمار كنند. آنها دنـبـال ايـن نـيـسـتـنـد كـه بـراى مـسـتـضـعـفين كارى بكنند، نكردند، ديديد كه پنجاه و چند سال كه ما شاهد قضايا بوديم براى مستضعفين كارى نكردند، باز زاغه نشينان در اطراف تهرانند و اين دولت هم كه مى خواهد كارى بكند، نمى تواند به اين زودى . اين دولت هم كـه مـى خـواهـد يـك خـدمـتـى به مردم بكند نمى گذارند،اين اقشار نمى گذارند كه دولت تـوجـه داشـته باشد به اين مسائل از بس غائله پيش مى آورند. هر روز يك غائله پيش مى آورنـد كـه مـبـادا مهلت پيدا بكند دولت و كارهاى اساسى انجام بدهد و اساس اينها از بين بـرود و مـا خـواسـتـيـم كـه مـفسده نكنند، زحمت ايجاد نكنند و ما مى خواهيم كه اينهابه فساد نـكشند جوانهاى ما را و من اميدوارم كه موفق نشوند و به خود بيايند و به ملت برگردند و به سوى جامعه انسانى بيايند.
خـداونـد شـمـا همه را موفق كند و من از زحمت شما كه در اين هواى گرم آمديد اينجا و در اين اطـاق گـرم تـشريف داريد عذر مى خواهم و من هم يكى از خدمتگزارهاى شماها هستم و اميدوارم خداوند اين خدمت را از ما قبول كند. سلام بر همه شما.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
تاريخ : 27/5/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان  
اغتشاشات عمال اجانب هنگام تحقق جمهورى اسلامى به منظور انحراف اذهان عمومى
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن مى خواستم اظهار تاءسف كنم از اوضاعى كه پيش آوردند و هميشه اين اوضاع ، اينطور خرابكارى ها قبل از يك كارى كه بنا بود انجام بگيرد، انجام مى دهند. وقتى كه رفراندم مى خواست بشود،يك شلوغى هائى ايجاد مى كردند. آنجا كه شكست خوردند بعد در هر مورد ايـنـهـا بـا شـكـست مواجه مى شدند و حالا هم كه بناست اين مجلس محترم تحقق پيداكند، اين خـرابـكـارى هـا را پيش آوردند براى اينكه اذهان را متوجه كنند به جاى ديگر و شايد به خـيال خودشان نتوانند آقايان به كار خودشان ادامه بدهند، بعد هم كه اين كار درست شد، بعد كه بخواهيم مجلس شوراى ملى درست بشود و رئيس جمهور، باز هم منتظر هستيم كه اين مسائل پيش بيايد، لكن ملت راه خودش را پيدا كرده است و ملت ودولت و همه قشرها به اين راه ادامـه دهـنـد، چه اين شلوغ كارى ها را اينها بكنند و چه نكنند و سركوبى اينها هم خيلى دشوار نيست ، ما مى خواهيم حتى الامكان با ملايمت با اينها رفتار بكنيم ، خونريزى نشود. در هـر صـورت مـا مـنتظر اين هستيم كه اين خرابكارى ها به دست اين خرابكارها و به دست ايـن اجـانـب كـه ايـنـهـا را آلت قرار دادند بشود. اينها براى مقاصد خودشان با اين اسماء مختلف ، مثل حزب دمكرات ،دمكرات كذا، حزب فدائيان خلق و اينطور الفاظ بى معنا به اين كـارهـاى خـلاف انـسـانـى ادامـه دارنـد مـى دهـنـد، بـا قـلم گـاهـى ، بـا عـمـل گـاهـى ، و اين همانطور كه من پريروز عرض كردم اين گناهش گردن ماست ، انقلاب نـبـايـد ايـنـطـور بـاشـد، مـا مـى خـواسـتيم كه آقايان خواستند كه بعد از انقلاب هم خيلى باملايمت رفتار كنند، آزاد كردند، مرزها را باز گذاشتند، آزاد كردند همه را، قلم ها را آزاد كـردنـد، گـفـتـارهـا را آزاد كـردنـد، احـزاب را آزاد كـردنـد، بـه خـيـال ايـنكه اينها يك مردمى هستند كه لااقل اگر مسلمان نيستند، آدم هستند، براى يك مملكتى كـه بـراى خـود آنها ملت زحمت كشيده است ، لااقل آنقدر ادراك دارند كه اگر دوباره اوضاع بـرگـردد، بـراى هـمـه بـد اسـت لكـن مـعـلوم شـد خـيـر، قـضـيـه اين حرف ها نيست و اينها عـمـال خـارجـى هـا هـسـتـنـد، حـالا يـا عـمـال آمـريـكـا هـسـتـنـد يـا عـمـال جـاهاى ديگر هستند، حالا براى ملت ماهيت اينها ،ماهيت اين نويسنده ها، ماهيت اين احزاب ، ماهيت اين الفاظ فريبنده بى معنا براى ملت حالا روشن شد.
اسلام اجازه نمى دهد كه ما آزاد بگذاريم هر كس هر توطئه اى خواهد بكند
اگـر مـا الان ديـگـر انـقـلابى رفتار كنيم ، نمى توانند بگويند كه شما آزادى نداديد.ما آزادى داديـم ، سـوء اسـتـفـاده شـد و آزادى نـخـواهـيـم ديـگـر داد. آزادى به آن معنا كه اينها بخواهند خرابكارى بكنند،اين آزادى نخواهد داده شد. آزادى در حدودى كه قوانين اقتضاءكند، در حدودى كه اسلام به ما اجازه مى دهد، اسلام اجازه نمى دهد كه ما آزاد بگذاريم كه هر كس هـر غـلطـى بـخواهد بكند، هر توطئه اى مى خواهد بكند، هر كارى مى خواهد بكند كه بكشد بـه خـاك و خون . ما بايد از دولت و از وزير كشور هم بايد گلايه كنيم كه در آن روزى كـه اينها سيصد نفر را (آنطور كه گفتند) زخمى كردند، از طرف دولت جز اظهار تاسف ، مـا چـيـزى نديديم ،از راديو هم نديديم چيزى . اگر بنا بود اينها با يك اظهار تاسفى ، بـا يك مثلا نصيحتى از كارهاى خلاف خودشان دست بر مى داشتند، حالا چند ماه است نصيحت شـده اسـت ، تـوصـيـه شـده است ، التماس شده است ، همه چيز با اينها رفتار شده است و ايـنـهـا اهـل اين نيستند كه با نصيحت دست از كار خودشان بردارند. بايد با شدت با آنها عمل كرد و من شايد امروز و فردا بسيار از اين احزاب را ممنوع اخطار و اعلام كنم و نگذاريم هيچ نوشته اى از اينها در هيچ جا و هيچ اثرى از اينها در هيچ جاى مملكت نگذاريم كه خروج كـنـد، تـمـام نـوشـتـه هـايـشان را از بين مى بريم براى اينكه وقتى ملت فهميد كه اينها خـرابـكارند،اينها اشخاصى نيستند كه بشود با آنها با ملايمت رفتار كرد. حزب دمكرات كـردسـتـان يك جمعيت خرابكار هستند، يك جمعيت فاسد هستند، يك جمعيت مفسد هستند، اينها را ما نـمـى تـوانـيم بگذاريم كه همين طور هركارى كه دلشان مى خواهد بكنند، حالا هم اعتراض كـرده انـد كـه خـود شـمـاها داريد اين كارها را مى كنيد. نظير آنها كه در پريروز و در چند روز پيش ، آن خرابكارى را كردند و بعد گفتند كه خود مردم اين كارها را كردند. خودشان ايـجـاد غـائله مـى كـنـنـد، بـعـد گـردن اينها مى گذارند. حالا هم در روزنامه ديدم كه آنجا عـزالدين حسينى فاسد و همين طور قاسملوى فاسد (كه نيست لابد اينجا) اينها مى گويند خـود پـاسـدارهـا كـه آمـدنـد، ايـنـهـا مـردم را چـه كـردنـد، در صـورتى كه سر پاسدارها رابريدند، سر مردم را بريدند، بچه هارا چه كردند. يك همچو مردمى هستند اينها،با اينها نـمـى شـود بـا آشـتـى و مـصالحه و با اين چيزها با اينها نمى شود رفتار كرد،با اينها بايد با شدت رفتار كرد و با شدت رفتار مى كنيم انشاءالله .
سوء استفاده جنايتكاران مدعى خلق از نعمت آزادى
البـتـه حـتـى الامـكـان ، حـالا ما هم دلمان مى خواهد كه كسانى كه قلم دارند، كسانى كه !!! عـرض مـى كـنـم كـه بـه خـيـال خـودشـان روشـنـفـكـر هـسـتـنـد، كـسـانـى كـه جـبـهـه هـا تـشكيل دادند، آنها باز ما ميل داريم كه باملايمت با آنها رفتار كنيم لكن بايد دست از كار خـودشـان بـردارنـد. مـسـيـر مـلت مـعـلوم اسـت ، يـك چـيـزى نـيـسـت كـه مـجـهـول بـاشـد. همه كسانى كه بر اوضاع ايران مطلع هستند، همه ميدانند كه اين ملت چه خواهد، بر كسى پوشيده نيست ، به خارجى ها، به داخلى ها، به احزاب ، به همه پوشيده نيست كه اين ملت آنى را كه مى خواهد، جمهورى اسلامى است . اسلام را مى خواهد
اين ملت . چند نفر آدم فاسد بيايند بگويند كه نخير، اسلام نه ، همان جمهورى بخواهند و چـنـد نـفـر آدم بـه يك ملت تحميل كنند و بعد بگويند كه ما آزاد نيستيم . آزادى اين است كه شـمـائى كـه در اقـليـت هـسـتـيـد (نـه آن اقـليـتـى كـه حزب ها بعضى شان اقلند وبعضى اكثرند)، آن اقليتى كه شما همه گروه ها را با هم جمع كرديد، همه كارها را انجام داديد و همه خرابكارى ها را هم كرديد و از صد، يك ونيم فوقش دو، همه رويهمرفته دو،مخالف با قـضـيه بود. يك همچو رفراندمى در دنيا سابقه نداشته كه اينطور رفراندم باشد، يك چنين رفراندم آزادى كه همه مردم را آزاد گذاشتند و با آزادى مردم راءى دادند، ولى بعضى هـا هـم جـلو گـرفـتند ،بعضى از همين شياطين جلو گرفتند. اينها نمى خواهند كه اين مملكت بـه حـال خـودش باقى بماند و اين مملكت و اين نهضت پيش برود،اينها منظورشان اين است كـه نـگـذارنـد پـيش برود، والا خرمن سوزى و كارخانه ها را از كار بازداشتن و مردم را از راءى دادن باز داشتن ودر وقتى كه مردم مجلس ‍ خبرگان را مى خواهند تهيه كنند، اين بساط را درسـت كـردن و وقـت راءى گـرفـتـن آنـطـور و وقـت تـشـكـيـل ايـنطور (بعدها هم كه خواهد شد) اينها مسير ملت است ؟! شمائى كه مى گوئيد ما بـراى مـلت و بـراى تـوده ها و براى خلق داريم كار مى كنيم ، اينها مسير ملت است ؟! به نـفـع خـلق اسـت سـوزانـدن حـاصـل رنـج يـك جـمـعـيـت ، يـك سـال حـاصل رنجشان را شما با يك كبريت آتش مى زنيد، اين مسير ملت است ؟! اين به نفع تـوده هـا و خـلق اسـت ؟! مـى خـواهند توده ها و خلق راءى بدهند جلو مى گيريد اين به نفع خـلق اسـت ؟! بـه نـفـع تـوده هاست ؟! كه شما ادعا كنيد ما به نفع توده ها هستيم ، به نفع خلق هستيم و اين عمامه و نعلين است كه بر خلاف است . اين عمامه و نعلين چه مى كنند، اين عـمـامـه و نـعلين حالا پنج ماه است كه به شما مهلت داده در صورتى كه همه قدرت دستش بوده است ، قدرت در همه جا دست عمامه و نعلين بوده ، چه كرده اينها؟ شما جز خرابكارى كـرده ايـد؟ بـله ،اشـكـال بـه عـمـامـه و نـعـليـن اسـت كـه بـه شـمـا مـهـلت دادنـد، ايـن اشكال وارد است . اگر بنا بود كه از اول مثل ساير انقلاباتى كه در دنيا واقع مى شود، انقلاباتى كه واقع مى شود، پشت سر هر انقلاب يك چند هزار از اين فاسدها را در مراكز عـام دار مـى زنـنـد و آتش مى زنند، تمام مى شود قضيه ، نمى گذارند كه يك روزنامه اى چيز بشود الا آن روزنامه اى كه خودشان مى خواهند.
الان انقلاب اكتبر كه اينقدر وقت از آن گذشته ، باز روزنامه اى مردم ندارند، باز حزبى در كار نيست ، يك حزب بيشتر نيست . اينها دارند براى آنها سينه مى زنند.اگر در اينجا از يـك حـزب فـاسـد جـلو بـگـيـرنـد مـى گـويند شد يك حزبى ، شد رستاخيز. ما مى خواهيم رسـتـاخـيـز بـشـود، مـا يـك حـزب را، يـا چـنـد حـزب را كـه صـحـيـح عـمـل مـى كنند مى گذاريم عمل بكنند و باقى همه را ممنوع اعلام مى كنيم و همه نوشتجاتى كه اينها كرده اند و بر خلاف مسير اسلام و مسير مسلمين است ، ما همه اينها را از بين خواهيم برد. ما بعد از اينكه فهمانديم به اينها كه شماها ديكتاتور هستيد، ما آزاديخواه بوديم و شما نگذاشتيد، ما آزادى داديم و شما نگذاشتيد اين آزادى باقى بماند، حالا كه اينطور شد مـا انقلابى با شما رفتار مى كنيم ، هر چه مى خواهند روزنامه هاى خارج بنويسند، هر چه مى خواهند توابع صهيونيست ها و امثال اينها هر چه دلشان مى خواهد فرياد بزنند. اينها
هـم اگـر چـنـانـچـه هـر چه دلشان مى خواهد توى خانه هايشان بروند فرياد بزنند لكن بيرون ديگر نمى توانند،اينها بايدمنزوى بشوند.
ما شرعا موظفيم به حفظ مصالح اسلام و مسلمين
بـعـد از ايـن هـم مـا گـرفـتـارى داريـم ، فردا قضيه رئيس جمهور است ، همين بساط و همين خونريزى و اينها در قضيه مجلس شورا بدتر از اين خواهد شد، ديگر خيلى بدتر از اين خـواهـد شد. ما بايد جلوى مفاسد را بگيريم ، ما موظفيم از طرف اسلام كه مصالح مسلمين را حـفـظ كـنـيـم ، هـمـه موظفيم ، همه ما موظفيم كه مصالح اسلام را حفظ كنيم و اين طوايف دارند مـصـالح اسـلام را از بـيـن مـى بـرنـد. بـنـابـرايـن در كـمال تاسف ما ديگر نمى توانيم آن آزادى كه قبلا داديم ، بدهيم و نمى توانيم بگذاريم ايـن احـزاب به كار خودشان و به فسادهائى كه داشتند مى كردند و مى كنند ادامه بدهند. مـرديـكه سرمايه دارى كه چه است (كه حالا من نمى خواهم اسم كثيفش را ببرم ) يك مرديكه سـرمـايـه دارى ، هـمـه ايـن غـائله هـا را ايجاد كرد در آن چند روز پيش از اين و بعد هم حالا فـرار كـرد، مـا نـمـى تـوانـيـم مـهـلت بـدهيم ، شرعا جايز نيست براى ما ديگر مهلت . تا آنـجـائى كـه ما توانستيم و خطا هم كرديم و من تصديق مى كنم كه خطا كرديم ، هم ما خطا كـرديـم ، هـم دولت خـطـا كـرد، هـم شـوراى انـقـلاب خـطـا كـرد، هـمـه مـا خـطـا كـرديـم . ما خـيـال مى كرديم كه ما با انسان سر و كار داريم ، پس با انسانيت رفتار مى كنيم ، معلوم شـد كه نه ، ما با انسان سر و كار نداريم ، ما با حيوانات درنده سر و كار داريم . نمى شـود بـا حـيـوانـات درنـده ،مـا مـلايـمت بكنيم و نمى كنيم ديگر ملايمت و من اميدوارم كه اين فـريـادهاى اينها و اين دست و پا زدن هاى اينها، اين شايعه پخش كردن اينها، حالا هم باز شـايـعـه پـخش كرده اند كه 28 مرداد شاه مى آيد، بسيار خوب بيايد، ما از خدا مى خواهيم كه شاه بيايد آنجا، اين شايعه ها چيزى نمى شود.
طرح مسائل غير اسلامى بر خلاف حدود وكالت است
و مـن امـيـدوارم كـه بـدون ايـنـكه يك ذره آقايانى كه انشاءالله با سلامت (و مى دانم ديگر گفتن من زيادى است لكن براى اينكه گفته بشود باز هم ) بدون يك ذره ملاحظه از غرب ، از شـرق ، از نـمى دانم حزب كذا، حزب دمكرات ، از چه و چه بدون يك ذره ملاحظه ، بايد ايـن قـانـون اسـاسـى ما مطابق با شرع ، در چهار چوب شرع . اگر يكى يكى از وكلا يا هـمـه وكـلا بـخـواهـنـد دسـت از ايـن چـهـارچـوب خـارج بـشـود، اصـلا وكـيـل نـيـسـتـنـد بـراى مـا. شـمـا آقـايـان وكـيل هستيد كه زن هاى مردم راهم طلاق بدهيد؟ زن مـوكـل تـان را؟ نـيـسـتـيـد. اگـر طـلاق بـدهـيـد، صـحـيـح اسـت ؟ نـه . از بـاب ايـنـكه شما وكـيل هستيد براى رسيدگى به قانون جمهورى اسلامى . الان اگر چنانچه شما بخواهيد، يـا بـعـضـى از شـمـا بـخـواهـند كه اسم جمهورى اصلا نباشد، بحث را ببرند روى رژيم سلطنتى ، شما حق داريد رسيدگى بكنيد؟ شما حق رسيدگى نداريد. براى اينكه جمهورى اسلامى را شما حق رسيدگى داريد. همانطورى كه براى طلاق دادن زن مردم ،شما و ما، هر كـس كـه وكـيـل شـده اسـت بـراى طلاق دادن زن مردم وكالت ندارد، وكالتش محدود است . در مسائل غير اسلامى ، اگر يك مساءله غير اسلامى در اينجا بيايد،طرحش مردود است . طرح
مـسـاءله غـيـر اسـلامـى بـر خـلاف وكـالت شـمـا سـت . مـثـل يك مباحثه اى مى ماند كه شما، يك مساءله علمى بحث بكنند، مانعى ندارد بحث بكنيد،اما بـر خـلاف وكـالت شـمـا اسـت . هـمانطور كه طلاق دادن زن موكلين تان بر خلاف وكالت شـماست . طرح كردن يك مساءله غير اسلامى هر چه باشد، هر چه مترقى باشد، شما نمى تـوانـيد طرح بكنيد. يك دسته ديگرى درست كند، ملت خودش اختيار دارد يك دسته هم درست كـنـد كـه در مـسـائل غـيـر اسـلامـى بـحـث بـكـنـد در چـهـار چـوب مـسـائل اسـلامـى . البـتـه مـسـائل ادارى راجـع بـه اداره امـور، ايـنـهـا مـسـائل ديـگـرى هـسـت . امـا مـطالبى كه مربوط به اسلام است ، اگر يكى بخواهد طرحى كـنـد،بـر خـلاف او، بـر خـلاف مـسـيـر مـلت است و علاوه بر خلاف حدود وكالتش است ، حد وكـالت بيشتر از اين نيست . اگر راءى هم بدهد، راءيش ، اگر خداى نخواسته همه آقايان هـم راءى بـدهـنـد بـه يـك مـساءله غير اسلامى ، بر خلاف وكالتشان است ، مردم وكيلشان نـكـرده انـد بـراى آن . وقـتـى بـر خـلاف وكـالت شـد، مثل طلاق دادن زن آنها مى ماند.
بدون هراس از ياوه سرائى دشمنان اسلام به طى مسير خويش ادامه مى دهيم
مـا از هـيـچ چـيز باك نداريم ، نه باك داريم كه شرق ما را يكوقت اشخاص مثلا غير آزادى طلب يا ديكتاتور حساب بكند، نه باك از اين داريم كه غرب يك همچو چيزى بكند. البته مـنـافعشان كه در معرض خطر است ، بايد همه تهمت ها را به ما بزنند و ما همه تهمت ها را قـبـول مى كنيم . هر چه آنها مى گويند بسيار خوب ، اما ما مسير خودمان را طى مى كنيم . ما جمهورى اسلامى را به آنطورى كه دستور از خداى تبارك و تعالى داريم و به آنطورى كه مصالح مملكت ما، ملت ما اقتضاء مى كند، ما اين مسير را خواهيم رفت و آقايان هم همين مسير را خـواهـنـد رفت و هر چه كه بگويد هيچ مورد اعتماد و اعتنا نيست وباكى هم از اين نيست كه چـه بـگـويـند. البته بخواهيد كه همه مردم براى شما خوب بگويند، بايد برويد توى خـانـه هـايـتـان بـنـشـيـنيد و هيچ كس شما را نبيند. براى حضرت امير هم هزاران چيز گفتند، براى پيغمبر اكرم گفتند، حالا هم دارند مى گويند. ما باكى از اين نداريم . غربى براى پيغمبر ما بدتر از اين مى گويد كه براى شما و ماها مى گويد. براى همه خلفاى اسلام ، بـراى هـمـه آنـهـا مـى گـويـنـد،براى اينكه الان در معرض خطر است كارشان . وقتى در معرض خطر شدند يعنى منافعشان در معرض خطر است . البته آنهابايد بر عليه ما حرف بزنند لكن ما مسير خودمان را طى مى كنيم ، تا آنجائى كه بتوانيم مسير خودمان را طى مى كـنيم و آقايان هم مسير خودشان را طى مى كنند بدون اينكه هيچ باكى از حرف هاى اين ور و آن ور داشـتـه بـاشـيم . و جاهت ما نمى خواهيم براى خودمان درست بكنيم . نه شما خواهيد وجـيـه المـله بـشـويـد بـا مردم ، اگر كسى شما را مى شناسد وجيه است ، نمى خواهيد حالا درست كنيد، نمى خواهيد در اين مجلس وجاهت درست بكنيد. شما اين مجلس را مى خواهيد برويد و مطابق آنطورى كه ملت شما را وكيل كرده است و مطابق آنكه اسلام شما را موظف كرده است ،به آنطور عمل كنيد و همين طور عمل خواهيد كرد.
سفارش به وكلاى مجلس در پيمودن مسير ملت
و مـن سفارش مى كنم به آنهائى كه خداى نخواسته يك آرائى دارند بر خلاف مسير ملت ، مـن سـفـارش مى كنم به آنها كه طرحشان راو آرايشان را بگذارند براى يك وقت ديگرى و يك وقت هاى ديگرى اين كارها را بكنند،حالا وقت اين نيست كه آرائى كه خلاف مسير ملت است اظـهـار بـكـنـنـد و حـيـثـيـت خـودشـان را در بـيـن مـلت از بـيـن بـبـرنـد. مـن ميل ندارم حيثيت آقايان از بين برود در بين ملت . خلاف در اين مجلس يك چيزهايى و يك حرف هـائى زده بشود كه بر خلاف مسير ملت است ،اينها وجاهت خودشان را در بين ملت مى برند و خـداى نـخواسته بعدها برايشان خيلى نفع ندارد. همان مسيرى كه ملت داشتند، همين چيزى كـه اگـر مـى خـواهـيـد مـطـابـق بـه قـول خـودتـان دمـوكـراسـى عمل بكنيد، دموكراسى اين است كه آراء اكثريت و آنهم اينطور اكثريت معتبر است ، اكثريت هر چـه گـفـتـنـد آرايـشـان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد. شما ولى آن ها نيستيد كه بـگـوئيـد كـه ايـن بـه ضـرر شـمـاسـت مـا نـمـى خـواهـيـم بـكـنـيـم . شـمـا وكـيـل آنـهـا هستيد، ولى آنها نيستيد. بر طبق ، آنطورى كه خود ملت مسيرش است ، خواهش مى كـنـم از اشـخـاصـى كه ممكن است يك وقتى يك چيزى را طرح بكنند كه اين طرح بر خلاف مسير ملت است ، طرحش نكنند ازاول ، لازم نيست ، لازم نيست هر مطلب صحيحى را اينجا گفتن . شما آن مسائلى كه مربوط به وكالتتان است و آن مسيرى كه ملت ما دارد، روى آن مسير راه بـرويـد ولو عـقـيده تان اين است كه اين مسيرى كه ملت رفته ، خلاف صلاحش است . خوب بـاشـد، مـلت مـى خـواهـد اينطور بكند، به من و شما چكار دارد؟ خلاف صلاحش را مى خواهد انـجـام بـدهـد. مـلت راءى داده و رايـى كه داد، متبع است . در همه دنيا راءى اكثريت آن هم يك همچو اكثريتى ، آن هم يك فرياد چند ماهه و چند ساله ملت ، آن هم اين مصيبت هائى كه ملت ما در راه ايـن مـقـصـد كـشـيـده انـد انصاف نيست كه حالا شما بيائيد يك مطلب بگوئيد كه بر خـلاف مـسـيـر اسـت ،يـعـنـى انـصاف نيست كه نمى شود،پيش هم نمى رود، اگر چنانچه يك چـيزى هم گفته بشود، پيش نمى رود براى اينكه اولا مخالف با وضع وكالت شما هست و شـمـا وكـيـل نـيستيد از طرف ملت براى هر چيزى و ثانيا بر خلاف مصلحت مملكت است ، بر خلاف مصلحت ملت است ، بر خلاف مصلحت خود آقايان است .
اسلام مترقى ترين مكتب هاست
و مـن از خـداى تـبارك و تعالى خواهانم كه آقايان انشاءالله با سلامت و موفقيت اين راه را طى بكنند و يك قانونى كه مطابق با اسلام و مترقى و همه چيزش تمام باشد، و ما اسلام را مـتـرقى ترين مكتب ها دانيم و هر مكتبى هر چه مى خواهد بگويد، بگويد. ما اسلام را مكتب مـترقى مى دانيم و شما فرض كنيد كه مكتب مترقى نيست ، ما اين را مى خواهيم . ما اين را مى خـواهـيـم . مـتـرقـى اسـمـش را مـى گذاريد، بگذاريد، غير مترقى هم اسمش را مى گذاريد، بگذاريد، ما را وحشى هم بدانيد، بدانيد. ما اين را مى خواهيم . ملت ما هم اين را مى خواهند و من معذرت مى خواهم از آقايان كه در اين هواى گرم تشريف آوردند. مويد باشيد.
تاريخ : 27/5/58
فرمان امام خمينى به دولت ، ارتش و ژاندارمرى در رابطه با غائله پاوه  
بسم الله الرحمن الرحيم
از اطـراف ايران گروه هاى مختلف ارتش و پاسداران و مردم غيرتمند تقاضا كرده اند كه مـن دسـتـور بدهم به سوى پاوه رفته و غائله را ختم كنند، من از آنان تشكر مى كنم و به دولت و ارتـش و ژانـدارمـرى اخطار مى كنم اگر با توپ ها، تانك ها، قواى مجهز تا 24 سـاعـت ديـگـر حـركـت بـه سـوى پـاوه نـشـود، مـن هـمـه را مـسـؤ ول مـى دانـم . من به عنوان ريسات كل قوا به رئيس ستاد ارتش دستور ميدهم كه فورا با تـجـهـيـز كامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگانهاى ارتش و ژاندارمرى دستور مى دهم كـه بـى انـتظار دستور ديگر و بدون فوت وقت با تمام تجهيزات به سوى پاوه حركت كـنـنـد و بـه دولت دسـتور مى دهم وسائل حركت پاسداران را فورا فراهم كند. تا دستور ثـانوى ، من اين كشتار وحشيانه را قواى انتظامى مى دانم و در صورتى كه تخلف از اين دسـتـور نمايند، با آنان عمل انقلابى مى كنم . مكرر از منطقه اطلاع دهند كه دولت و ارتش كـارى انـجـام نـداده انـد. مـن اگـر تـا 24 سـاعـت ديـگـر عـمـل مـثـبـت انـجـام نـگـيـرد، سـران ارتـش و ژانـدارمـرى رامـسـؤ ول مى دانم .
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 27/5/58
فـــرمـــان امـــام خـمـيـنـى بـه رئيـس سـتـاد ارتش ، ژاندارمرى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
بـه رئيـس سـتـاد ارتش و رياست كل ژاندارمرى جمهورى اسلامى و رئيس پاسداران انقلاب اكـيـدا دسـتور مى دهم كه به نيروهاى اعزامى به منطقه كردستان دستور دهند كه اشرار و مـهـاجـمـين را كه در حال فرار هستند تعقيب نمايند و آنان را دستگير نموده و با فوريت به مـحـاكـم صـالحـه تـسـليـم كنند و تمام مرزهاى منطقه را با فوريت ببندند كه اشرار به خـارج نـگـريـزنـد و اكـيـدا دسـتـور مـى دهـم كـه سـران و اشـرار را بـا كمال قدرت دستگير نموده و تسليم نمايند. اهمال در اين امر،تخلف از وطيفه و مورد مواخذه شديد خواهد شد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 27/5/58
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم  
ضرورت تشكيل حزب مستضعفين
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از مـلت هـا ودولت هـائى كـه در اين نداى اسلامى با ما موافقت كردند و لبيك به نداى اسلام دادند تشكر مى كنيم و سلامت و تاءييد همه را از خداوند تعالى خواستاريم .
روز قدس يك روز اسلامى است و يك بسيج عمومى اسلامى بود و اميدوارم كه اين امر، مقدمه بـاشـد از بـراى يك حزب مستضعفين بر تمام دنيا و من اميدوارم كه يك حزب به اسم حزب مـسـتـضـعـفـيـن در تـمـام دنيا بوجود بيايد و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند و مـشـكـلاتـى كـه سـر راه مـسـتـضـعـفـيـن اسـت از مـيـان بـردارنـد و قـيـام در مـقـابـل مـسـتـكـبـريـن و چپاولگران شرق و غرب كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين بر مـستضعفين عالم ظلم كنند، و نداى اسلام را و وعده اسلام را كه حكومت مستضعفين بر مستكبرين اسـت ، و وراثـت ارض براى مستضعفين است متحقق كنند. تاكنون مستضعفين متفرق بودند و با تـفـرقـه ، كارى انجام نمى گيرد. اكنون كه نمونه اى از پيوند مستضعفين در بلاد مسلمين تـحـقـق پـيـدا كـرد، اين نمونه بايد به يك سطح وسيع ترى در تمام قشرهاى انسانهاى تـاريـخ تـحـقـق پـيـدا كـند به اسم (حزب مستضعفين ) كه همان (حزب الله ) است و موافق اراده خداى تبارك و تعالى است كه مستضعفين وارث ارض بايد بشوند.
ما از جميع مستضعفين عالم دعوت مى كنيم كه با هم در حزب مستضعفين وارد بشوند و مشكلات خودشان را با دستجمع و اراده مصمم عمومى رفع كنند و هر مساءله اى كه در هر جا و در هر ملتى پيش مى آيد، بوسيله حزب مستضعفين رفع بشود.
ما مكرر گفته ايم كه اسرائيل اين جرثومه فساد، اكتفا به بيت المقدس نخواهد كرد
مـن بـايـد بـا كـمـال تاءسف عرض كنم كه يك اشتباه دولت ها و ملت هاى اسلام و خصوصا دولت هـا و مـلت هـاى عـرب كـردنـد و يـك اشـتباه هم در ايران ، ما كرديم . اشتباهى كه همه مـسـلمـيـن و خـصـوصـا مـلت هـا و دولت هـاى عـرب كـردنـد ايـن بـود كـه مـهـلت دادنـد كـه اسـرائيـل بـه ، اغـراض شـخـصـيـه دولت هـا مـانـع شـد از ايـنـكـه صـداى اسرائيل را در همان اول خفه كنند و نگذارند قدرت پيدا بكند و مع الاسف به نصيحت هاى ما كـه در طـول بـيـست سال يا قدرى كمتر فرياد زديم و آنها را دعوت كرديم به اتحادبر ضد اسرائيل ،
اغـراض مـانـع شد از اينكه اجابت كنند. مهلت دادند تا اينكه مطلب به اينجا رسيد كه الان دست تعدى او دراز شده است و جنوب لبنان را به آتش مى كشد و فلسطين را مى خواهد عقب بـزنـد و مـا گـفته ايم مكرر كه اسرائيل اين جرثومه فساد اكتفا به قدس ، اكتفا به بيت المـقـدس نـخـواهـد كـرد و اگـر مـهـلت داده شـود، تـمـام دول اسـلامـى در مـعـرض خـطـر اسـت . اشـتـبـاه سابق بايد جبران بشود به اتحاد مسلمين و تـشـكـيـل حـزب مـسـتـضعفين بر ضد مستكبرين كه در راءس آنها آمريكاى جانى است و نوكر بـسـيـار فاسد او كه اسرائيل است . اين اشتباه دول اسلامى و اعراب خصوصا بود و بايد جبران كنند اين اشتباه را و در پيشگاه خداى تبارك و تعالى توبه كنند.
مـا نـمـى خـواهـيـم در خـارج از كـشـور وجـاهـت پـيـدا كـنـيـم ، مـا مـى خـواهـيـم بـه امـر خدا عمل كنيم
و امـا اشـتـبـاهـى كـه مـا كـرديـم ايـن بـود كـه بـه طـور انـقـلابـى عـمـل نـكـرديـم و مهلت داديم به اين قشرهاى فاسد، و دولت انقلابى و ارتش ‍ انقلابى و پـاسـداران انـقـلابـى ، هيچ يك از اينها عمل انقلابى نكردند و انقلابى نبودند. اگر ما از اول كـه رژيـم فـاسـد را شـكـسـتـيـم و ايـن سـد بـسـيار فاسد را خراب كرديم ، به طور انـقـلابـى عـمـل كرده بوديم ، قلم تمام مطبوعات را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤ ساى آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزب هـاى فـاسـد را مـمـنـوع اعـلام كـرده بـوديـم و رؤ ساى آنها را به سزاى خودشان رسانده بوديم و چوبه هاى دار را در ميدان هاى بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو كرده بوديم ، اين زحمت ها پيش نمى آمد.
مـن از پـيـشـگـاه خداى متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر مى خواهم ، خطاى خودمان را عذر مى خـواهـم . مـا مـردم انـقـلابـى نـبـوديـم ، دولت مـا انـقـلابى نيست ، ارتش ما انقلابى نيست ، ژانـدارمـرى مـا انـقـلابـى نـيـسـت ، شـهربانى ما انقلابى نيست ، پاسداران ما هم انقلابى نـيـستند، من هم انقلابى نيستم . اگر ما انقلابى بوديم ، اجازه نمى داديم اينها اظهار وجود كـنـنـد. تـمـام احزاب را ممنوع اعلام مى كرديم . تمام جبهه ها را ممنوع اعلام مى كرديم ، يك حزب و آن (حزب الله ) حزب مستضعفين ، و من توبه مى كنم از اين اشتباهى كه كردم و مـن اعـلام مـى كـنـم بـه ايـن قشرهاى فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاى خودشان ننشينند ما به طور انقلابى با آنها عمل مى كنيم . مولاى ما اميرالمؤ منين سلام الله عليه آن مـرد نـمـونـه عالم ، آن انسان به تمام معنا انسان ، آن كه در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و در رحم و مروت آنطور و با مستضعفين آنطور بود، با مستكبرين و با كسانى كـه تـوطـئه مـى كـنـنـد !!! شـمـشـيـر را !!! مـى كـشـت هـفـتـصـد نـفر را در يك روز (چنانچه نـقـل مـى كـنـنـد) از يـهـود بـنـى قـريـضـه كـه نـظـيـر اسرائيل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند، از دم شمشير گذراند.
خـداى تـبارك و تعالى در موضع عفو و رحمت ، رحيم است و در موضع انتقام ، انتقامجو، امام مسلمين هم اينطور بود، در موقع رحمت ، رحمت ، و در موقع انتقام ، انتقام . ما نمى ترسيم از ايـنـكـه در روزنامه هاى سابق ، در روزنامه هاى خارج از ايران براى ما چيزى بنويسند ما نـمـى خـواهـيم وجاهت در ايران در اسلام در خارج از كشور پيدا بكنيم ، ما مى خواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد.
مـى آيـم تـهـران و رؤ سـائى كـه مـسـامـحـه مـى كـنـنـد، بـا آنـهـا انـقـلابـى عمل مى كنم
(اشـداء عـلى الكـفـار رحـمـاء بـيـنـهـم ) ايـن توطئه گرها در صف كفار واقع هستند، اين توطئه گرها در كردستان و غير آن در صف كفار هستند. با آنها بايد باشدت رفتار كرد. دولت بـا شـدت رفـتار كند، ژاندارمرى با شدت رفتار كند، ارتش با شدت رفتار كند. اگـر بـا شـدت رفـتـار نكنند، ما با آنها با شدت رفتار مى كنيم . ما با خود همين ها اگر مـسـامـحـه بـكـنـنـد، بـا شـدت رفتار مى كنيم . مسامحه حدودى دارد، جلب وجاهت حدودى دارد. مصالح مسلمين را نمى گذارند به اين امور از بين برود. دادستان انقلاب موظف است مجلاتى كـه بـر ضـد مـسـير ملت است و توطئه گر است تمام را توقيف كند و نويسندگان آنها را دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند. موظف است كسانى كه توطئه مى كنند و اسم حزب روى خـودشان مى گذارند، رؤ ساى آنها را بخواهد و آنها را محاكمه كند. ما باز تا چندى مهلت مـى دهـيـم بـه ايـن قـشـرهـاى فـاسـد و ايـن اعـلام آخـر است و اگر چنانچه در كار خودشان تـعـديـل نـكـنند و به ملت برنگردند و دست از توطئه ها برندارند، خدا مى داند انقلابى عـمـل مـى كـنـم . مـى آيـم تـهـران و رؤ سـائى كـه مـسـامـحـه مـى كـنـنـد، بـا آنـها انقلابى عـمـل مـى كـنم . قشرهائى از ارتش كه اطاعت از بالاترها نمى كنند و امر آنها را اطاعت نمى كـنـنـد، بـايـد بـدانـنـد كـه مـن بـا آنـهـا اگـر آمـدم ، انـقـلابـى عـمـل مى كنم . عذرها را كنار بگذاريد، برويد فاسدها را سركوبى كنيد، برويد توطئه گرها را سركوبى كنيد، مسامحه نكنيد. دولت مسامحه نكند، ارتش مسامحه نكند، ژاندارمرى مسامحه نكند، پاسداران مسامحه نكنند.

next page

fehrest page

back page