شهابُ الحكمة

شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى

- ۱۵ -


609 - فاطمة بضعة منى ، يؤ ذينى ما يؤ ذيها.
- فاطمه پاره اى از تن من است هر آنچه او را آزار دهد، مرا آزار مى دهد.
610 - فضل العالم على العابد، كفضل القمر على سائر النجوم .
- برترى و فضيلت عالم بر عابد، مانند برترى ماه است بر ساير ستارگان .
611 - فوق كل ذى بر، بر، حتى يقتل الرجل فى سبيل الله فليس فوقه بر.
- بالاى هر نيكوكارى ، نيكوكارى ديگرى است ، تا اينكه مرد در راه خدا كشته مى شود، كه از آن بالاتر نيكوكارى نيست .
612 - فر من الاءجذام ، كفرارك من السبع .
- از كسى كه بيمارى جذام گرفته فرار كن مانند فرار كردنت از حيوان درنده .
613 - فوق كل عقوق ، عقوقا،(575) يقتل الرجل اءحد والديه .
- بالاتر از هر عاق شدن ، عاق شدن ديگر است اينكه مرد، يكى از والدين خود را به قتل رساند.
614 - فطرك اءخاك الصائم ، خير من صومك سبعين ضعفا.
- (ثواب ) افطار دادن تو، به برادر روزه دارت بهتر از هفتاد روز روزه گرفتن تو است .
615 - فرض المسافر ركعتان غير قصر.
- (نماز يوميه ) واجب مسافر دو ركعتى است غير از نماز مغرب (كه سه ركعتى است .)
616 - فى آخر سورة البقرة آيات ، هن قرآن ، هن دعاء و انهن يرضين الرحمن .
- در آخر سوره البقرة آياتى هست كه آنها قرآن است و دعاء نيز هست و (خواندن ) آنها موجب رضاى خداى رحمن است .
617 - فى كل اءمر مشكل ، القرعة .
- در هر امر مشكلى (كه ترديد و دو دلى پيش آيد) قرعه (بياندازيد.)
618 - فاعل الخير، خير منه ، و فاعل الشر شر منه .
- شخص نيكوكار، نيكوتر از آن (عمل نيك ) و شخص بدكار بدتر از آن (عمل بد) است .
619 - فانها لهم فى الدنيا و لكم فى الاخرة يعنى اوانى الذهب والفضة .(576)
- براستى كه آن در دنيا براى آنان (براى كافران ) و در آخرت مخصوص شما است يعنى ظرفهاى طلا و نقره .
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ): لا تشربوا فى آنية الذهب والفضة ، و لا تاءكلوا فى صحافها فانها لهم فى الدنيا، ولكم فى الاخرة .(577)
در ظرف طلا و نقره نياشاميد و در كاسه و بشقابهاى طلا و نقره (غذا) نخوريد، زيرا آنها در دنيا براى آنها (يعنى : كافران ) و در آخرت مخصوص ‍ شما است .
620 - فضلت خديجة على نساء اءمتى ، كما فضلت مريم على نساء العالمين .
- خديجه بر زنان امت من برترى يافت ، چنانكه مريم از زنا جهانيان برتر شد.
621 - فضل الشعير على البر، كفضلنا على سائر الناس .
- برترى ، جو، بر گندم ، همانند برترى ما بر ساير مردم است .
622 - فضل البنفسج على الاءدهان ، كفضل الاسلام على سائر الاءديان .
- برترى (روغن ) بنفشه به روغنها، همانند برترى اسلام است بر ساير اديان .
623 - فى كل من الاءربعين من الغنم سائمة ، زكوة .(578)
- در هر چهل راس گوسفندى كه (در چراگاه ها) مى چرند زكاتى هست .
624 - فرب حامل فقة ، ليس بفقيه .
- بسا ناقل و راوى فقه و دانش كه خود دانا و فقيه نيست .
تعليق :
وقام (صلى الله عليه و آله ) فى مسجد الخيف ، فقال : نضرالله عبدا، سمع مقالتى ، فوعاها، و بلغها من لم يسمعها، فرب حامل فقه الى من هو اءفقه منه ، و رب حامل فقه غير فقيه .(579)
خداوند به نعمت مى پروراند بنده اى را كه سخنان مرا بشنود و آن را حفظ كند، و به كسانى كه آن را نشنيده اند برساند. چه بسا كسانى كه فقه و دانش را حمل و نقل مى كنند به كسى كه از خود آنها داناتر است .
اى بسا حمل كننده فقه و دانش كه خودش فقيه و دانا نيست . (ولى در اثر حمل كردن آن به ديگران نعمت پرورده خدا مى شود.)
ق : باب ق : باب القاف
625 - قولوا الحق و لو كان على اءنفسكم .
- راست و حق بگوئيد، اگر چه بر ضرر خودتان باشد.
626 - قلموا اءظفاركم يوم الثلثاء، واستحموا يوم الاءربعاء و اطلبوا حوائجكم يوم الخميس ، و تطيبوا باءطيب طيبكم يوم الجمعة .
- روزهاى سه شنبه ناخن هاى خود را كوتاه كنيد، و در روز چهارشنبه استحمام كنيد، و پنجشنبه ها احتياجات خود را تهيه و خريدارى كنيد، و روزهاى جمعه با بهترين عطرها خود را معطر و خوشبو سازيد.
627 - قدموا قريشا، و لا تتقدموها.(580)
- قريش را مقدم شماريد و از آنها پيشى نگيريد.
628 - قاطع الرحم ملعون فى كتاب الله فى ثلثة مواضع .
- قطع كننده رحم را در سه جاى قرآن لعنت شده است .
629 - قرائة القرآن اءفضل من الذكر، والذكر اءفضل من الصدقة و الصدقة اءفضل من الصوم ، و الصوم جنة من النار.
- قرائت قرآن بهتر از ذكر است ، و ذكر بهتر از صدقه و صدقه بهتر از روزه ، و روزه سپر و حايلى است از آتش .
630 - قليل تؤ دى (581) شكره ، خير من كثير لا تطيقه .
- (نعمت ) اندكى كه شكرش را بجا آورى ، بهتر از (نعمت ) زيادى است كه شكرش را نتوانى .
631 - قولوا فى الفاسق بما فيه يعرفه الناس ، فانه لاغيبة لفاسق (بقصد المنع و الزجر و التاءديب .(582))
- درباره فاسق و بدكار آنچه را كه مردم در او مى شناسند بگوئيد زيرا غيبت فاسق (متجاهر) جايز است . (البته بقصد جلوگيرى از فسق و بازداشتن و ادب كردن .)
632 - قتال المومن كفر، و اءكل لحمه معصية .
- جنگ و كشتار با مومن ، كفر و خوردن گوشت او (با غيبت كردنش ) معصيت است .(583)
633 - قصوا اءظافيركم .
- ناخن هاى خود را كوتاه كنيد.
تعليق :
و قال الباقر (عليه السلام ): انما قصوا الاءظفار، لاءنها مقيل الشيطان ، و منه يكون النسيان .(584)
كوتاه كردن ناخن ها براى آنست كه آن آسايشگاه شيطان است و موجب فراموشكارى است .
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا معشر الرجل ؛ قصوا اءظافيركم . و قال للنساء: طولن اءظافير كن ، فانه اءزين لكن .(585)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اى گروه مردان ؛ ناخنهاى خود را كوتاه كنيد.
و براى زنان فرمود: ناخنهايتان را بلند كنيد، زيرا آن براى زينت و آرايش شما بهتر است .
634 - قطع الاسلام اءرحام الجاهلية .
- اسلام آوردن ، خويشاوندى دوره جاهليت (قبل از اسلام ) را قطع مى كند.
435 - قذف محصنة ، يحبط عمل ماءة سنة .
- نسبت ناروا دادن به زنان با عفت ، اعمال صد سال انسان را باطل مى كند.
636 - قليل من سنة خير من كثير، فى بدعة .
- (عمل كردن ) اندكى از سنت بهتر است از (عمل زياد در بدعت .)
ك : باب ك : باب الكاف
637 - كل يابس ذكى .(586)
- هر خشك پاك است .
638 - كرامة الميت تعجيله فى التجهيز.(587)
- عزت و احترام ميت در آنست كه زودتر تشييع و دفن كنند.
639 - كل مسكر خمر.
- هر مست كننده خمر است .
640 - كل مفت ضامن .
- هر فتوى دهنده و حكم كننده مسئول و ضامن است .
641 - كن عالما، اءو متعلما، اءو مستمعا، اءو محبا لهم و لا تكن الخامس ، فتهلك .
- دانشمند باش ، يا دانشجو يا شنونده و گوش فرا دهنده دانش و يا دوست دارنده آنها. و پنجمى مباش كه آنگاه هلاك مى شوى .
642 - كل ما اءديت زكوته ، فليس بكنز، و ان كان مدفونا و كل مال لم تؤ د زكواته ، فهو كنز، و ان كان ظاهرا.(588)
- هر چيزى كه زكات او داده شود، گنج شمرده نمى شود، اگر چه دفن شده باشد، و هر مالى كه زكاتش داده نشود، آن گنج شمرده مى شود، و اگر چه ظاهر باشد.
643 - كان الزبير اءعيب .(589)
- زبير پر از عيب است .
644 - كل كلام لم يبدء فيه بالبسملة فهو اءبتر، و كل كلام لم يبدء فيه بالحمد له فهو اءجذم .(590)
- هر سخنى كه با بسم الله شروع نشود ناقص مى ماند. و هر كلامى كه با حمد و ستايش خداوند آغاز نگردد، پاينده نيست .
645 - كره لكم ثلاث : قيل و قال ، و كثرة السوال و اضاعة المال .(591)
- سه چيز براى شما، بد و ناپسند است : قيل و قال كردن (جدل و گفتگوى بيهوده ) زيادى درخواست و پرسش و تباه كردن مال .
646 - كن فى الفتنة كابن اللبون ، لا در يشرب ، و لا ظهر يركب .
- هنگام پيش آمدن فتنه و آشوب ، مانند بچه شتر دو ساله باش كه خودش ‍ مى چرد، دوشيده نمى شود، زيرا شير ندارد كه بنوشند و پشت آنچنانى ندارند كه سوار شوند.
تعليق :
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): كن فى الفتنة كابن اللبون ، لا ظهر فيركب ، و لا ضرع فيحلب .(592)
هنگام پيش آمدن فتنه ، (اختلاف كردن مردم در راءى و تدبير)، مانند بچه شتر دو ساله باش ، پشتى ندارد كه بتوان سوار شد و پستانى كه شير آن دوشيده شود.
فى نهج البلاغه : اءلفتنة اذا اءقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت .(593)
يعنى : هرگاه فتنه و حيرت پيش آيد، مردم را به شبهه و اشتباه مى اندازد و آنگاه كه پشت كرد و فتنه خوابيد، آگاه و بيدار مى كند.
647 - كل بدعة ضلالة ، و كل ضلالة سبيلها الى النار.
- هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى (پايانش ) بسوى دوزخ است .
648 - كثرة الاستغفار للتائبين حصن حصين .
- بسيار استغفار كردن براى توبه كنندگان پناهگاه محكمى است .
649 - كان اءبى ، غيورا، و انا اءغير منه ، و ارغم الله اءنف من لايغار من المومنين .
- پدرم مرد غيرتمندى بود، و من از او غيرتمندترم ، خوار و ذليل گرداند، خدا كسى را كه غيرت مومنان را نكشد.
650 - كثرة النوم ، يذيب القلب ، و يذهب بنور الوجه .
- خواب زياد، دل را مى گدازد و نور چهره را زايل مى كند.
تعليق :
عن جابر بن عبدالله ، قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): قال ام سليمان بن داود لسليمان (عليه السلام ): اياك و كثرة النوم بالليل ، فان كثرة النوم تدع الرجل فقيرا يوم القيمة .(594)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: مادر سليمان بن داود به سليمان گفت : از زياد خوابيدن در شب خوددارى كن ، زيرا خواب زياد انسان را در روز قيامت فقير و محتاج مى كند.
عن الصادق (عليه السلام ): ان الله يبغض كثرة النوم و كثرة الفراغ . و قال ايضا: كثرة النوم مذهبة للدين و الدنيا.(595)
خدايتعالى ، زيادى خواب و كثرت بيكارى را دوست ندارد. و نيز فرمود: خواب زياد دين و دنياى انسان را تباه مى كند.
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) قال : اياك و كثرة الضحك ، فانه يميت القلب و يذهب بنور الوجه .(596)
درباره خنده زياد نيز پيامبر گرامى فرمود: از خنده زياد خوددارى كن ، زيرا آن دل را مى ميراند و نور سيما را از بين مى برد.
651 - كن بشاشا، فان الله يحب البشاشين و يبغض العبوس كريه الوجه .
- گشاده رو و شاداب باش كه خدايتعالى مرد شاد و گشاده رو را دوست دارد، و اخم و عبوس و ترش رو را دوست ندارد.
652 - كيف بكم ، اذا نزل بكم عيسى بن مريم ، و امامكم منكم .
- چه حالى پيدا مى كنيد، آنگاه كه عيسى بن مريم بر شما فرود آيد و امام و حجة شما از خودتان باشد؟
653 - كذب النسابون .
- نسب شناسان دروغگويان هستند.
654 - كيلوا طعامكم ، فان البركة فى المكيل .
- غذاى خود را اندازه گيرى كنيد، زيرا در اندازه گيرى بركت است .
655 - كل قرية لايكون فيها كتاب الله ، اءخاف اءن ينزل عليها صاعقة من السماء.
- هر آبادى كه در آن كتاب خدا نباشد، بيم آن دارم كه صاعقه اى از آسمان بدانجا فرود آيد.
656 - كل حسب و نسب منقطع الا حسبى و نسبى .(597)
- همه حسب ها و نسب ها بجز حسب و نسب من قطع مى شود.
657 - كيف تكون مومنا، والناس لا ياءمنون شرك .
- چگونه ممكن است مومن باشى ، در حالى كه مردم از شر تو در امان نيستند.
658 - كيف تكون مسلما، والناس لا يسلمون من شرك .
- چگونه ممكن است مسلمان باشى ، و مردم از شر تو در سلامتى نباشند.
659 - كيف تكون متقيا، والناس يتقون اذاك .
- چگونه تو متقى و پرهيزكارى در حالى كه مردم از آزار تو مى ترسند.
660 - كل اليقطين فانه يذهب بالجنون والجذام ، و البرص ، و يزيد فى الذهن ، والحفظ، و يحسن الخلق ، و ينور الوجه ، و هو طعامى ، و طعام الاءنبياء من قبلى خصوصا يونس .(598)
- كدو بخوريد كه مرض جنون و جذام و پيسى را مى برد، و فهم و هوش و حافظه را تقويت مى كند، و خلق و خوى انسان را خوش و زيبا، و سيما را نورانى مى سازد، و آن غذا و خوراك من ، و طعام پيامبران پيش از من است بويژه يونس (عليه السلام ).
661 - كذب من زعم اءنه يحبنى و يبغض عليا.
- دروغ مى گويد كسى كه گمان مى كند مرا دوست دارد، در حالى كه على را دشمن بدارد.
662 - كنت انا و على نورا بين يدى الله تعالى ، قبل اءن يخلق الله آدم ، باءربعة عشر اءلف عام ، فلما خلق الله آدم ، ركب ذلك النور فى صلب عبدالمطلب ، فجزء انا و جزء على .
- من و على نورى بوديم در پيشگاه خداى تعالى چهارده هزار سال پيش از آنكه خدايتعالى آدم را بيافريند. هنگامى كه خداوند متعال آدم را آفريد، آن نور را در صلب عبدالمطلب قرار داد كه يك قسمت آن من و قسمت ديگر على است .
663 - كلما ازاداد الرجل ايمانا، ازداد حبا للنساء.
- هر چه مرد بر ايمان خود بيافزايد محبتش را براى زنان بيشتر مى كند.
664 - كن حلس بيتك .
- در خانه ات بنشين ، چون پلاسى ملازم خانه خود باش .
665 - كل مسكر حرام و ما اءسكر كثيره فالجرعة منه حرام .
- هر مست كننده اى حرام است ، و آنچه بيشتر آن مست مى كند، يك جرعه آن نيز حرام است .
666 - كفر بالله العظيم من هذه الاءمة عشرة : القتال (599) و الساحر والديوث و ناكح البهيمة و ناكح المراءة فى دبرها و من نكح ذات محرم والساعى فى الفتنة و بايع السلاح من اءهل الحرب و مانع الزكاة و من وجد سعة فمات و لم يحج .
- از اين امت ده گروه به خداى بزرگ ناسپاسى كرده و ايمان نياورند، آدم كش و جادوگر و ديوث و ناكح حيوانات و ناكح زن از پشت او و كسى كه با محرم خود ازدواج كند و سخن چينى در فتنه و اختلاف بين مردم و فروشنده سلاح به (دشمن ) اهل جنگ و جلوگيرى كننده از پرداخت زكات و آن كه با داشتن امكان بميرد و حج نرفته باشد.
667 - كلوا من العنب ، حبة حبة . فانه اءهلناء و امرء.(600)
- انگور را دانه ، دانه ، بخوريد كه آن خوشتر و گواراتر است .
668 - كلوا الزيت و ادهنوا به ، فانه شجرة مباركة .
- روغن زيتون بخوريد و به تن خود بماليد زيرا آن (از) درخت مباركى است .
669 - كل معروف صدقة و كل محدثة بدعة .
- هر كار نيك صدقه است و هر نو آورى (در دين ) بدعت است .
تعليق :
و قال النبى (صلى الله عليه و آله ): كل معروف صدقة ، و ما وقى به المرؤ عرضه ، كتب له به صدقة .(601)
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كار نيك صدقه است ، و آنچه را كه انسان با آن آبرو و ناموس خود را حفظ كند، براى او صدقه نوشته مى شود.
سئل الصادق (عليه السلام ): اءى الصدقة اءفضل ؟ قال : اءن تتصدق و اءنت صحيح شحيح ، تاءمل البقاء و تخاف الفقر و لا تمهل حتى اذا بلغت الحلقوم ، قلت لفلان كذا و لفلان كذا، اءلا و ق كان لفلان .(602)
از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدند: كدامين صدقه بهتر و ارزنده تر است ؟ فرمود: صدقه دهى در حاليكه هم سالمى و هم بخيل و حريص ، اميد ماندن و بيم فقر دارى ، درنگ مكن (و فرصت از دست مده ) تا وقتى كه جان به گلو رسد بگوئى آن يكى مال فلانى باشد، اين يكى مال فلانى . بدان كه آنها متعلق به فلانى شده است .
مطرف روايت مى كند از پدرش كه گفت : پيش رسول خدا رفته بودم ، سوره (اءلهيكم التكاثر) را خواند، و آنگاه اين خبر را فرمود: يقول ابن آدم مالى ، مالى ، و هل لك من مالك الا ما تصدقت فاءبقيت ، او اءكلت فاءفنيت ، اولبست فاءبليت ؟(603)
فرزند آدم مى گويد: مال من ، مال من ! آيا از مال تو به جز آنكه صدقه دادى و (براى خود) باقى گذاشتى ، و آنچه خوردى و فانى كردى ، و آنچه پوشيدى و فرسوده نمودى ، مال ديگرى دارى ؟
ان اميرالمومنين (عليه السلام ) وضع درهما على كفه ، ثم قال : اءما انك ان لم تخرج عنى لا تنفعنى .(604)
اميرالمومنين (عليه السلام ) يك درهم پول در كف دست خود گذاشت ، آنگاه گفت : اما تو (اى درهم ) اگر از (دست ) من خارج نشدى سودى و نفعى براى من ندارى (وقتى از دست من در راه خير بيرون رفتى براى من فايده خواهى داشت .)
عن بعض نساء النبى (صلى الله عليه و آله ) قالت : ذبحنا شاة ، فتصدقنابها الا الكتف ، فقلت النبى (صلى الله عليه و آله ): ما بقى الا الكتف ، فقال (صلى الله عليه و آله ): كلها بقى الا الكتف .(605)
يكى از همسران پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) گفت : گوسفندى قربانى كرديم و آن را تصدق داديم ، و پيش ما باقى نماند بجز يك شانه ، به آن حضرت گفتم : از (همه گوسفند) جز يك شانه باقى نماند.
آنگاه فرمود: همه آنها باقى ماند جز آن شانه .
كلام خدا: ما عندكم ينفد و ما عندالله باق .(606)
يعنى : آنچه پيش شما است فانى مى شود و آنچه پيش خداست باقى مى ماند.
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءيها الناس ليبلغ الشاهد منكم الغائب ، اءلا، و من انظر معسرا كان له على الله عزوجل فى كل يوم صدقة بمثل ماله ، حتى يستوفيه .
ثم قال ابو عبدالله (عليه السلام ): و ان كان ذو عسرة ، فنظرة الى ميسرة ، و ان تصدقوا خير لكم ان كنتم تعلمون .(607)

ابى عبدالله (عليه السلام ) فرمود كه رسول خدا فرمود: اى مردم ؛ حاضران بغايبان برسانند: آگاه باشيد، هر كس (بدهكار) تنگدستى را مهلت دهد، در هر روز (آن ) نزد خداوند، (ثواب ) صدقه اى بميزان همان مبلغ طلب خود را دارد، تا روزى كه بدهكار گشايش پيدا كند و پرداخت كند.
سپس ابو عبدالله (عليه السلام ) اين آيه را تلاوت كرد: (اگر تنگدست است او را مهلت دهد تا گشايش يابد و اگر تصدق كنيد (و ببخشيد) براى شما بهتر (از مهلت دادن ) است اگر خواب بدانيد.)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ما نقص مال من صدقة قط، فاءعطوا و لا تجبنوا.(608)
هرگز مالى از صدقه دادن كم نمى شود، پس صدقه بدهيد و نترسيد (از كم شدن .)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من منع ماله من الاءخيار اختيارا، صرف الله ماله الى الاءشرار اضطرارا.(609)
هر كس از خرج كردن مال خود به اشخاص نيكوكار از روى اختيار خوددارى كند، خداى تعالى مال او را اجبارا به اشخاص بدكار برمى گرداند.
670 - كل مولود يولد على الفطرة ، الا اءن اءبواه يهودانه و ينصرانه و يمجسانه .
- هر مولودى بر فطرت پاك متولد مى شود، مگر آنكه پدر و مادرش او را به آئين يهوديان و نصرانيان و مجوسان وادارند.
671 - كل امرء تدبره امراءة فهو ملعون .
- هر مردى كه تدبير امورش در دست زنى باشد ملعون است .
672 - كما تدين تدان .
- هرگونه (با ديگران ) رفتار كنى ، همانگونه با تو رفتار خواهد شد.
673 - كل ذى نعمة محسود.
- هر صاحب نعمتى مورد حسد است .
674 - كل من السمك ما له قشور.
- از ماهى (ها) آن را كه فلس دارد بخور (كه حلال است و غير آن حرام است .)
ل : باب ل : باب اللاّم
675 - ليس منى من شرب مسكرا، لايرد على الحوض ، لا والله .
- از من نيست كسى كه مست كننده اى بنوشد در حوض بر من وارد نمى شود نه ، قسم بخدا.
676 - ليس منى من استخف بصلوته ، لا يرد على الحوض ، لا والله .
- از من نيست كسى كه نماز را سبك شمارد، در حوض بر من وارد نمى شود نه ، بخدا قسم .
677 - لكل بيت باب و باب القبر من قبل الرجلين .(610)
- هر خانه اى درى دارد و در قبر از طرف پاها است .
678 - ليس الخائف الذى يبكى و يمسح عينيه ، انما الخائف الذى يترك ما يعذبه الله عليه .
- خائف و ترسان كسى نيست كه (فقط) گريه كند و چشمانش را بمالد، بلكه خائف كسى است كه كارى را كه خدايتعالى او را وعده عذاب داده ترك گويد.
679 - ليس لاءحدكم ، الا ما طابت به نفس اءهله .(611)
- براى هيچ يك از شما (حقى بمال زنش ) نيست مگر آنچه با رضايت قلبى او باشد.
تعليق :
و عنه (عليه السلام ) قال : تعتق المراءة ، و تفعل فى مالها، ما شائت دون زوجها و غيره ، و ليس لزوجها من مالها الا ما طابت به نفسها.(612)
زن آزاد است تا در مال خودش هرگونه خواست عمل كند بدون دخالت شوهرش و يا كس ديگر و براى شوهرش حقى نيست در مال او مگر با رضايت قلبى او.
680 - لتسلكن سنن من قبلكم حذو النعل بالنعل ، والقذة بالقذة ، حتى لو دخل اءحدهم حجر ضب لدخلتموه .(613)
- يقينا شما به راه و رسم گذشتگان خود خواهيد رفت قدم بقدم و گوش ‍ بگوش ، تا جايى كه اگر يكى از آنان به داخل لانه سوسمارى رفته باشد شما نيز داخل خواهيد شد.
681 - لعن الله المضلل عن الطريق .
- خدايتعالى لعنت كند كسى را كه (مردم را) از مسير (راست ) گمراه و منحرف مى سازد.
682 - لعن الله الواشمة والمستوشمة والواشرة والمستوشرة والواصلة والمستوصلة والنامصة والمتنمصة .
- خدا لعنت كند زن خالكوب را و زنى را كه خواهان آن باشد و زنى را كه دندان تيز كند و كسى را كه خواستار آن باشد و زنى را كه موى كسى را به موى ديگرى پيوند كند. و زنى را كه خواستار اين كار باشد و زنى را كه موهاى زنان را بكند و زنى كه طالب آن باشد.
683 - لعن الله السلتاء من النساء والمرهاء و المغسلة و المسوفة .
- خدا لعنت كند زنى را كه (براى شوهرش ) خضاب نكند و چشمان خود را سرمه نكشد، و هنگامى كه شوهرش او را بخود بخواند (به دروغ ) بگويد كه احتياج به غسل دارم . يا به بعد موكول كند.
684 - لو سرقت ابنتى فاطمة ، لقطعت يمينها.
- اگر دخترم فاطمه (هم ) سرقت مى كرد دستش را مى بريدم .
تعليق :
... ولاءن الشارع يضرب المثل بما لا يكاد يقع ، كقوله : ولو سرقت فاطمة بنت محمد. و هى عليها السلام ، لا يتوهم عليها السرقة .(614)
شارع (بعضى اوقات براى تاكيد) به چيزى مثل مى زند كه به واقعيت نمى رسد، مانند فرمايش آنحضرت (صلى الله عليه و آله ) (و اگر فاطمه دختر محمد (صلى الله عليه و آله ) هم سرقت مى كرد) در حالى كه به آنحضرت هرگز چنين گمانى نمى رود.
685 - لعن الله اليهود، حرمت عليهم الشحوم ، فباعواها.
- خدايتعالى (قوم ) يهود را لعنت كند، پيه ها براى ايشان حرام گشت (ولى ) آن را فروختند.
686 - لعن الله الكاذب ، ولو كان مازحا.
- خدايتعالى بر دروغگو لعنت كند، اگر چه به مزاح و شوخى باشد.
687 - لم يعمل ابن آدم عملا، اءعظم عندالله من رجل قتل نبيا، اءوهدم الكعبة التى جعلها الله قبلة لعباده ، او اءفرغ ماؤ ه فى فرج امراءة حراما.
- فرزند آدم هيچ عمل (زشتى ) مرتكب نمى شود كه در پيشگاه خداوند بزرگتر (از عمل ) كسى باشد كه او پيامبرى را بكشد، يا كعبه را كه خدايتعالى آن را براى بندگان خود قبله قرار داده ويران كند، يا آب (منى ) خود را در فرج زنى بحرام بريزد.
688 - لو اءحب المرء حجرا لحشره الله معه يوم القيمة .
- اگر انسان سنگى را دوست داشته باشد، خدايتعالى او را در روز قيامت با همان (سنگ ) برانگيخته مى كند.
تعليق :