شيوه نامه دائرة المعارف امام حسين(ع)

سید ابولقاسم حسینی(ژرفا)

- ۱ -


كلّيّـات

1ـ 1. تعريف هاى بنيادين

1 ـ 1 ـ 1 . هويّت دائرة المعارف امام حسين (ع)

((دائرة المـعارف امام حسين (ع) ـ كه در اين (شيوه نامه ) با نام كوتاه (دائرة المعارف ) از آن يـاد خـواهـيـم كـرد ـ دانشنامه اى است اختصاصى در موضوع (امام حسين (ع) ) و قيام كربلا وكـلّيـّه زمـيـنـه هـايـى كـه مـسـتـقيما به آن مربوط باشند. نظام اين دانشنامه (الفبايى ) است واصـل بـر آن اسـت كـه مـطـالب مـربـوط بـه هـر مـدخـل در ذيل همان ، درج گردند.

1 ـ 1 ـ 2. نظام و قلمرو كار

مـقـالات ايـن دائرة المـعـارف در شـش قـلمـرو مـوضـوعـى تـنـظيم مى گردند: تاريخ ، جغرافيا،رجـال ، فـرهـنـگ ، كـتـاب شـنـاسـى ، و مـفـاهـيـم . مـحـورهـا و مـعـيـارهـاى گـزيـنـشمـدخل و تنظيم مقالات در هر قلمرو ـ كه با مديريّت گروه مربوط سامان داده مى شود ـ در هياءتعلمى به تصويب رسيده ، از طريق مديريّت علمى به گروه هاى مربوط ارائه مى گردد.

1 ـ 1 ـ 3. هدف دائرة المعارف

هـدف اصـلى ايـن دائرة المـعـارف ، عـبـارت اسـت از (ارائه اطـّلاعـات بـنـيـاديـن و علمى در قلمروموضوعات مربوط، به گونه اى كه اهل تحقيق در اين باب را به مثابه منبعى مادر و ماندگار،از منابع فرعى بى نياز كند.)

1 ـ 1 ـ 4. دامنه مقالات

بـه تـنـاسـب هـدف مزبور، هر مقاله به ارائه اطّلاعاتى مى پردازد كه جنبه تحقيقى آن ها كاملامـحرز باشد و در شناساندن زواياى علمى هر موضوع نقش مؤ ثّر ايفا كنند. از اين رو، جنبه هاىتـبليغى و ارشادى و مانند آن ،به طور محض و مستقل ، در دائرة المعارف دخالت ندارند؛ گر چهعملا ممكن است چنين جنبه هايى نيز تاءمين گردند.

1 ـ 1 ـ 5. احترام به صاحبان آرا و عقايد ديگر

شـيـوه طـرح مـطالب در هر مقاله بايد به گونه اى باشد كه به آرا و عقايد همه مذاهب اسلامىاحترام نهاده شود و هرگونه نقد ديدگاه هاى آنان با شيوه اى علمى و منصفانه صورت پذيرد. هـمـچـنـين ، از عرضه مطالب تشنّج برانگيز در جامعه نيز بايد خوددارى كرد. احترام نهادن به همه سلايق و گونه هاى تفكّر در جامعه ، از اصول نگارش مقالات دائرة المعارف است .

1 ـ 1 ـ 6. انواع مقاله

انواع مقاله در اين دائرة المعارف ،بر حسب حجم ،عبارتند از :

1. مقاله كوتاه : 10 تا 100 كلمه .

2. مقاله ميانه : 100 تا 1000 كلمه .

3. مقاله بلند : 1000 تا 2000 كلمه .

4. مقاله پايه : 2000 كلمه به بالا .

1  ـ 2 . اصول تنظيمى

1 ـ 2 ـ 1 . بيطرفـى

مـقـاله دائرة المـعـارف بـايـد بـيـطـرفـانـه تنظيم گردد و در آن ، از هرگونه داورى شخصىخـوددارى شـود. بـيـطـرفـى بـه ايـن مـعـنـاسـت كـه در مـوارد اختلاف ، متعصّبانه از يك ديدگاهجـانـبدارى نكنيم ؛ بلكه بايد همه ديدگاه هاى مطرح و مهم را عرضه نموده ، ادلّه هر يك را ذكركرده ، آراى موافقان و مخالفان را بياوريم و داورى را برعهده مخاطب وانهيم .

1 ـ 2 ـ 2 . جامعيّتِ مقاله

هـر مـقـاله بـايـد آگـاهى هاى اساسى را در موضوعِ مورد بحث ارائه دهد.از اين رو، در هر مقاله ،آنـچـه احـتـمـالاً بـراى مـخـاطـب مـجـهول است نيز بايد تبيين گردد. هرگاه اين كار با ساخت مقاله سازگار نيفتد، بايد از روش (ارجاع ) بهره جُست .

1 ـ 2 ـ 3 . ابتكار

مـقـاله دائرة المـعـارف بـايـد نـياز خواننده را به گونه اى برآورَد كه وى از مراجعه به آثارمشابه بى نياز گردد. بنابراين ، نويسنده بايد از نوآورى هايى كمك گيرد كه مقاله او را ازآثـار مـشـابـه مـتـمـايـز و كـامـلاً بـرتـر سـازد. ايـن نـوآورى هـا شامل هر دو قلمرو زبان و محتوا مى گردند؛ از قبيل تقسيم بندى مناسب ، استناد به منابع معتبر،ذكر آرا و ادلّه به گونه اى جامع و سودمند، دسته بندى ، و رفع ابهام در مورد لزوم .

1 ـ 2 ـ 4 . اِسناد دادن مطلب با دليل و علم

هـرگـاه مـطـلبـى بـه كـسـى نـسـبـت داده مـى شـود، بـايـد دو اصل مهم را در نظر گرفت :

يك . نويسنده از طرق علمى يقين پيدا كرده باشد كه آن نسبت صحيح است .

مـثال : عبارات و جمله هايى كه به نام حديث يا شعر به معصومان (ع) نسبت داده شده اند، هرگزنبايد به اين عنوان يا عنوان هاى مشابه در دائرة المعارف ذكر گردند؛ مگر آن كه نويسنده يقينبيابد انتساب مزبور صحيح است .

دو . چـنـانـچـه مطلب مزبور نقش اساسى در مقاله داشته باشد، لازم است فردى كه مطلب به اومـسـتـنـد اسـت در آن قـلمـرو خـاص داراى اعـتـبـار قـول بـاشـد. ايـن اصـل در نقل مطالب حسّاسيّت برانگيز بايد بادقّت بيشتر رعايت گردد؛ مانند (كافر شمردنِ كسى ).

نمونه : (إِنَّ الحَياةَ عَقيدةٌ و جِهادٌ) منسوب به امام حسين (ع) .

1 ـ 2 ـ 5 . تداخل مقالات

قلمرو محتواى مقالات مرتبط، بايد از هم تفكيك گردد تا از هرگونه تكرار پيشگيرى شود.

مـثـال : مـقـاله (سـفـيـر) نـبـايـد در بـردارنـده مـطـالبـى بـاشـد كـه در مـقـاله هـاى (مـسـلم بنعـقـيـل ) يـا (قـيـس بن مسهر) تكرار مى گردد. پيداست كه در مورد لزوم ، مى توان از (ارجاعبرون متنى ) كمك جست .

1 ـ 2 ـ 6 . هندسه دائرة المعارف

پـيـكره دائرة المعارف كه از ديدى مُشرِفانه نگريسته مى شود و مجموعه همه اجزاى صورى ومـحـتـوايـى را شـامـل مـى گردد، (هندسه دائرة المعارف ) لقب مى گيرد. هندسه دائرة المعارفبايد با عنايت به نقش و كاربرد هر جزء ارزيابى و طرّاحى گردد، به گونه اى كه هر جزء در جـاى خـود بـنـشـيند و خواه از لحاظ مقدارى و خواه از حيث پرداختى و تنظيمى ، ارتباطى منطقىميان همه اجزابه چشم بخورد.

مـثـال : مـقالات همتراز بايد حجم يكسان يا نزديك به هم داشته باشند. انتخاب حروف و واحدهاىبصرى بايد با رعايت اصل (هماهنگى صورت و محتوا) صورت پذيرد. واحدهاى پيش و پس ازمـتـن ، بـايد در خدمت متن تنظيم گردند. زبان كلّى اثر، در همه مقالات ، بايد يكنواخت و در حوزهسـبـكـى واحـد بـاشـد. بـه ايـن تـرتـيـب ، تـمـايـز مـقالات در قلمرو تنوّع موضوعات و فضاهاقـابـل پـذيـرش اسـت ؛ و در غـيـر ايـن صـورت ، نـاپـذيـرفـتنى است و با هندسه عمومى دائرةالمعارف سازگارى ندارد.

1 ـ 2 ـ 7 . حجم

حـجـم مـقـاله دائرة المـعـارف مـتـنـاسب با جايگاه و اهمّيّت آن در مجموع دائرة المعارف ، تعيين مىگـردد. تـبـيـيـن جـايگاه و اهمّيّت نيز با عنايت به نوع موضوع ، ميزان علميّت ، نقش ‍ و تاءثيرمحتوايى در كلّ مجموعه ، و ميزان نياز جامعه علمى صورت مى پذيرد. روشن است كه در اين ميان ،چند و چون منابع و مآخذ يا توان علمى نويسنده مقاله ، هيچ نقشى ندارد.

مـثـال : در ميان اَعلام دائرة المعارف ، برخى نقش محورى دارند كه بايد در (مقالات پايه ) بهآنـان پـرداخت ، مانند امام حسين (ع)؛ برخى وابسته به محورند كه بايد (مقالات بلند يا ميانه ) را بـه آنـان اخـتـصاص داد، مانند ياران نزديك آن حضرت ؛ و برخى دور از محورند كه بايد (مـقـاله كـوتـاه ) بـه آنـان اختصاص يابد، مانند راويانى كه در يكى دو مورد سخنى را از آن بزرگوار نقل كرده اند.

1ـ 3. اصول ارزشى

1 ـ 3 ـ 1. پاسدارى از ارزش ها

بـيـطـرفـى مـحـقـّقـانـه در تنظيم مقالات دائرة المعارف ، هرگز نبايد به بهاى دست كشيدن ازارزش هـاى مـسـلّم و مـورد تـوافـق شـيـعـه امـامـيّه صورت پذيرد. هر جا كه شائبه بى عنايتى وسهل انگارى نسبت به ارزش هاى عقيدتى و مكتبى پيش آيد، بايد با قاطعيّت در رفع آن شائبه كوشيد. امّا نحوه بيان ، در هر حال ، بايد عالمانه ، عادلانه ، و روشنگرانه باشد.

مـثـال : آن گـاه كـه از (فـلسـفـه قـيـام امـام حسين ) سخن مى گوييم ، هر چند بايد ديدگاه هاىگـونـاگـون را ذكـر كنيم ، هرگز نبايد اجازه دهيم آرا و افكار نامتناسب با روح تفكّر ائمّه (ع)بـه عـنـوان ديـدگـاه هـاى عـلمـى و قـابـل پـذيـرش ارائه شـونـد. در ايـن حال ، ظرافت و هوشمندى در چينش و ارائه ادلّه و نقدِ متقابلِ آن ها بسيار كارساز است .

1 ـ 3 ـ 2 . پرهيز از ايجاد تنش سياسى

شـيـوه تـنـظـيـم مـقـاله دائرة المـعارف بايد چنان باشد كه هيچ تنش سياسى يا اجتماعى را برنـيـنـگـيـزد. بـا ايـن حـال ، اگـر در جـايـى از طـرح يك بحث سياسى ـ اجتماعى گريزى نباشد،نويسنده بايد ضمن رعايت جانب حكمت و اعتدال ، همواره مبانى نظرى و رويكردهاى بنيادينِ انقلاببـشـكـوه اسـلامـى را بـر آرا و سـلايـق ديـگـر حـاكـم شمارَد. ملاك تشخيص ‍ مبانى و رويكردهاىمزبور، ديدگاه هاى مسلَّم حضرت امام خمينى ـ قدّس سرّه ـ و رهبر بزرگوار انقلاب ـ مُدّظلّه ـ است .

1ـ 4 . منابع 

بـه جـهـت اهـّمـيـّت ايـن مـبـحـث ، كـليـّات آن را در ايـن جـا مـى آوريـم و درفصل سوم به تفصيل در اين باب سخن مى گوييم .

1 ـ 4 ـ 1. ذكر منابع

نويسنده مقاله بايد خود، منبع و مطلب را ديده باشد و هرگز بر پايه گواهى منابع يا افراد،مطلبى را به منبعى نسبت ندهد، مگر آن كه خود آن گواهى مورد نظر باشد.

مثال : هرگاه مى خواهيم مطلبى را به رجال (كَشّى ) نسبت دهيم ، بايد نخست شخصاً از وجود آندر نـسـخـه هـاى اصـيـل و مـعـتـبـر آن كـتـاب ، اطـمـيـنـان حـاصـل كـنـيـم . اگـر مـثـلاً در مـعـجـمرجال الحديث ، آن مطلب از كتاب مزبور نقل شده باشد، براى دائرة المعارف كافى نيست .

1 ـ 4 ـ 2 . اعتبار منابع

منابع مقالات دائرة المعارف بايد كاملاً معتبر باشند. اگر چه مُفاد و محتواى آن ها از صحّتِ تامبرخوردار نباشد. از اين رو، قلمرو تخصّصى هر مقاله ، در احراز ملاك مزبور بسيار اثرگذاراست . پيداست كه به اين منظور، بايد يا كتاب شناس بود و يا به كتاب شناس ‍ رجوع كرد.

مـثـال : در مـقـاله (تـعـزيـه ) بـايـد بـه سـراغ مـنابعى رفت كه داراى ارزش هنرى ـ فرهنگىبـاشـنـد، نـه آن كـه صـرفـاً از سـرِ شور و تعهّد دينى فراهم آمده باشند، بى آن كه در چشماهل هنر از اعتبارى درخور بهره گيرند.

1 ـ 4 ـ 3 . احتياط علمى در رجوع به منابع

نـويـسنده مقاله دائرة المعارف بايد در پايه اى از معرفت و توانايى باشد كه بتواند از عمدهمنابع علمى و معتبر در يك موضوع بهره گيرد. امّا اين به آن معنا نيست كه ميزان حسّاسيّت وى دربـهـره گـيـرى از مـنـابـع ، يـكـسـان بـاشـد. نـويـسـنـده بـصـيـر بـايد به هنگام مطالعه آثارخـاورپـژوهـان ( مستشرقان ) و ديگر نويسندگان و پژوهندگان غير مسلمان ، و نيز نويسندگانمسلمانِ داراى گرايش هاى متعصّبانه ، بسيار حسّاس و نكته سنجانه به ارزيابى آراى صاحبانايـن آثـار بـپـردازد و گـمـان نـكـنـد كـه بـيـطـرفـى عـلمـى بـه مـعـنـاى دسـت كـشـيـدن ازاصول ارزشى و نهادهاى اصيل اعتقادى است .

1 ـ 4 ـ 4 . تنوّع منابع

منبع مقاله دائرة المعارف محدود به كتاب نيست . در هر دو حوزه آثار مكتوب و نامكتوب ، بايد بهپـژوهـشِ درخـور پـرداخـت . در حـوزه آثار مكتوب ، علاوه بر كتاب ، از مقاله ها، رساله هاى علمىدانـشـگـاهـى و حـوزه اى ، و جزوه هاى پژوهشى نيز بايد كمك گرفت . در حوزه آثار نامكتوب همبـايـد از افـادات شـخـصـىِ استادان فاضل ، نوارهاى ديدارى ـ شنيدارى ، و پژوهش هاى ميدانىبهره جُست .

1 ـ 4 ـ 5 . زبان منابع

مـنـابـع دائرة المـعـارف مـنـحـصر به زبان هاى فارسى و عربى نيست ، از اين رو، نويسنده درصـورت لزوم ، بايد به منابع از زبان هاى ديگر نيز رجوع كند و در صورت عدم توانايى ،از سازمان دائرة المعارف كمك گيرد.

1 ـ 4 ـ 6 . تعدّد منابع

هرگاه در موردى خاص ، يك منبع داراى چاپ ها يا نسخه هاى گوناگون باشد، نويسنده بايد ازنـسـخه يا چاپى استفاده كند كه بيشترين مزيّت علمى را داراست ؛ مزيّت هايى همچون : تصحيح(تـنـقـيـح و تـحـقـيـق )، نـقـد و افـزودن تـوضـيـحـات عـلمـى ، مـقـابـله و ارائه نـسـخـهبـدل هـا. از ايـن رو، قـدمـتِ زمـانـى تـنها ملاك تقدّم يك نسخه يا چاپ نيست ؛ بلكه بايد مجموعهمزيّت هاى علمى آن را لحاظ كرد.

مـثـال : در چـاپ هـاى تـصـحـيـح شـده ، گـاه بـه افـزايـش هـا، تـوضـيـحـات ، و نـسـخـهبدل هايى برمى خوريم كه حتّى اصلِ وجود مطلبى در يك منبع را نفى يا اثبات مى كنند.

1  ـ 5 . زبان

1 ـ 5 ـ 1 . درست نويسى

اصل مشترك ميان مقاله دائرة المعارفى و ديگر انواع نثر، (درست نويسى ) است . درست نويسىيـعـنـى رعـايـت (نثر معيار) و قواعد پذيرفته شده مكتوب يا عرفى ، در قلمرو دستور زبان ،لغـت ، مـعانى و بيان ، و ساختار نوشته . گرچه برخى از اين قواعد ذوقى اند، عمده آن ها موردتـوافـق اهـل ادبـنـد و عـدول از آن هـا سـبـب هـنـجـارگـريـزىِ نـوشـتـه مـى گـردد. درفـصـل شـشـم از هـمين (شيوه نامه )، به قواعد مهمّ درست نويسى اشاره خواهيم كرد. در همين جا،بايد تصريح كنيم كه پايبند نبودن به قواعد درست نويسى ، سازمان دائرة المعارف را ناچارمـى سـازد نـوشـتـه يـك پـژوهـنـده را ـ هـر قـدر هـم مـحـقـّقـانه باشد ـ يا نپذيرد و يا نثر آن رادگرگون ساخته ، اثرى نو و بهنجار پديد آورَد.

1 ـ 5 ـ 2 . روانى و رسايى

بـر پـايـه تـعريفى كه پيش از اين ، از مخاطب دائرة المعارف ارائه شد، مقاله بايد از زبانىبـسـيـار روان و رسـا بـرخـوردار باشد. به اين ترتيب ، ضمن حفظ معيارهاى بنيادينِ فصاحت وبـلاغـت ، از كـاربـرد واژه هـاى غـريـب و اصطلاحات ناماءنوس ، و نيز شيوه نگارشى پيچيده وپرتكلّف بايد پرهيز كرد.

مـثـال : در مـيـان برخى از دانشوران حوزه هاى علوم دينى ـ كه گروهى از نويسندگان همين دائرةالمعارف را تشكيل مى دهند ـ گونه اى از زبان فارسى در گويش و نگارش رواج دارد كه كاملاًاز فـضـاى گفتارى ـ نوشتارى حاكم بر متون و دروس و بحث هاى سنّتى حوزه اثر مى پذيرد. ايـن شـيـوه بـيـان ـ گرچه به جاى خود ارجمند و داراى كاربرد است ـ در نگارش ‍ امروزين ، به ويـژه در مـقـالات دائرة المـعـارف ، هـرگـز تـحـمّل كردنى نيست ، زيرا سرشار از پيچيدگى وتكرار نابجا و ايهام و خاص نويسى است .

1 ـ 5 ـ 3 . ادب و نزاكت علمى

نـويـسـنـده بـايـد واژه هـا را براساس ادب و نزاكت علمى برگزيند و هرگز احساسات و عواطفمـتـعـصّبانه را به مقاله راه ندهد. حتّى درباره زشت كردارترينِ چهره هاى تاريخ ، نبايد دشنامگويى و ناسزادهى را روا دانست .

مـثـال : هـر جـا از سـران امـوى و ديـگر چهره هاى سياهكار تاريخ در دائرة المعارف ياد مى شود،بـايـد به شيوه اى علمى و مستند، ستمكارى ها و پليد رفتارى هاشان باز گفته شود تا در اينمـيـان ، حـقـيقت ، خود، چهره آنان را بازبنماياند، نه آن كه واژه هاى درشت و زشت زمام قلم را بهدست گيرند.

1 ـ 5 ـ 4 . دقّت در نقل و ترجمه

از ويژگى هاى دائرة المعارف اين است كه پژوهشگران و جويندگان معرفت بتوانند با اطمينانخـاطر به منقولات آن استناد ورزند و خود را بى نياز از وارسى مآخذ آن بشمارند. از اين رو، درنـقـل مـطـالب بـايـد دقـّت بـسـيـار روا داشـت . از جـمـله ، بـايـد كـوشـيـد كـه مـفـاد مـطـلبمـنـقـول در نـقـل قـول غـيـر مـسـتـقـيـم ـ كـه رويـّه مـعـمـول در دائرة المـعارف است ـ و نيز عين آن درنـقـل قـول مـسـتـقـيـم حـفـظ گـردد و هـرگـاه تـرجـمـه مـطـلبـى آورده مـى شـود، دقـّتكـامـل و عميق به كار بسته شود. امانتدارى علمى اقتضا مى كند كه نويسنده حتّى يك حرف را نيزبدون اطمينان كامل به زبان ديگر باز نگردانَد.

مـثـال : در مـوضـوع (امـام شـنـاسـى )، اگـر نـويـسـنـده بـخـواهـد پـيـام روايـت زيـر رامـنـتـقـل كند، بايد خود اطمينان يابد كه واژه (يعرف ) دقيقاً داراى چه اِعراب و ترجمه اى است : (إِنَّ الحـُجَّةَ لا تـَقُومُ لِلّهِ عَلى خَلْقِهِ إ لاّ بِإِم امٍ حَتّ ى يُعَرِّفَ / يُعَرَّفَ / يُعْرَفَ.) با اين كه هر سـه وجـه درسـت اسـت ، نـويـسـنـده بـايـد بـهـتـريـن وجـه را بـا تاءمّل وتحقيق كافى برگزيند.

1 ـ 5 ـ 5 . چكيده نگارى

بـهـره گيرى از شيوه نقل قول مستقيم ، در مقاله دائرة المعارف ، بايد به كم ترين حد برسد؛زيرا اين شيوه مقاله را به درازا مى كشانَد. معمولاً بايد چكيده مطالب هر منبع را آورد و نياز بهآوردن عـيـن الفـاظ و اصـطـلاحـات نـيـسـت ، مـگـر آن كـه در انـتـقـال مـعـنـا نـقـش كـليـدى داشـتـه بـاشـنـد. ايـن رويـّه بـايـسـتـه ، در عـيـنحال ، سبب يكدستى و پرهيز از ناهمگونى بخش هاى مختلف مقاله مى گردد.

مـثـال : مـنـبـع قـرن دوم داراى سـبـكـى خـاص اسـت كـه بـه گـاه نقل مستقيم ، با همان سبك به مقاله انتقال مى يابد و مقاله را دچار تنوّع سبكى مى سازد. امّا چكيده نـگـارى و نيز ترجمه مفهومى سبب مى شود كه هم روح مطلب حفظ گردد و هم مقاله از يكدستى وحجم مناسب برخوردار شود.

1 ـ 5 ـ 6 . افزايش و كاهش در نقل قول ها

هرگاه به ضرورت ، نقل به لفظ صورت گيرد، ممكن است به يكى از چهار صورت زير، درآن تصرّفى حاصل گردد. روش هر تصرّف از اين قرار است :

يـك . قـسـمـتـى نـادرسـت بـه نـظـر مـى رسـد، ولى در مـتـن مـعـتبر آمده است . اين نادرستى شايدبرخاسته از اشتباه كاتبان و شايد ناشى از امرى ديگر باشد.

روش : آوردن عبارتِ (چنين است در متن ) در قلاّب .

مثال : (از آثار او عروة الوثقى [چنين است در متن ] است .)

دو . نويسنده مردّد است كه كدام كلمه در نسخه خطّى آمده است .

روش . افـزودن وجـه مـورد تـرديـد هـمـراه عـلامـت سـؤ ال در قلاّب .

مـثـال : (ايـن طـايـفـه از فـرزنـدان سـنسن [سنبس ؟] هستند كه به قصد ديدار امام على (ع) راهىكوفه شده بود.)

سه . نويسنده مى خواهد قسمتى را ضرورتاً به متن بيفزايد؛ خواه براى توضيح ، خواه براىويرايش ، و... .

روش : افزودن قسمت مورد نظر در قلاّب .

مـثـال : (فـرزنـدان ابـوطـالب از تنها همسر او، فاطمه دختر اسد [بن هاشم بن عبد مناف ] بودهاند.)

چهار . نويسنده درصدد نقل قسمتى از مطلب منقول است .

روش : آوردن سـه نـقـطـه در قـلاّب بـه جـاى مـطـلب نـقـل نـشـده . دليل آوردن قلاّب آن است كه خواننده گمان نكند نشانه (...) در خود متن بوده است .

مـثـال : (دليـل تـحـريـم اسـتـفـاده از قـمـه و [...] روايـاتدال بر تحريم اِضرار معتدُّ به است .)

1 ـ 5 ـ 7 . بهره گيرى از اصطلاحات هر فن

(دائرة المـعـارف امـام حـسين ) در حوزه هاى معنايى مختلف سامان مى يابد. هر يك از اين حوزه ها، دامـنـه تـخـصـّصـى ويـژه اى دارنـد. مـثـلاً (رجـال ) داراى دامـنـه اى تـخـصـّصـى است ، گرچهتـداخـل هـايـى بـا (تـاريـخ ) دارد. بـنـابـرايـن ، نـويـسـنـده هـر مـقاله بايد زبان اثر را بااصـطـلاحـات ويـژه هـمـان حوزه درآميزد و هرگز از اصطلاحات خاصّ حوزه هاى تخصّصى ديگر سود نجويد.

مـثال : نويسنده مقاله هنرى ، اصطلاح (صحنه ) را با عنايتى خاص به كار مى برد، در حالىكـه اگـر از بـرابـرِ معنايى آن ، مانند (عرصه )، يا اصطلاحى مرسوم در حوزه مفاهيم نظامىمـانـند (ميدان ) استفاده كند، هرگز آن معنا را منتقل نخواهد كرد. نيز چنين است اصطلاح (آرايش ) در حوزه مفاهيم نظامى .

1 ـ 5 ـ 8 . پرهيز از افراط و تفريط

هرگونه افراط و تفريط در قلمرو زبان و پرداخت مقالات دائرة المعارف ، عيبى بزرگ تلقّىمى شود. از گونه هاى مهمّ افراط، ناب نويسى (استفاده محض و زياده روانه از واژه هاى خالصو كـهـن فـارسـى يـا بـرنـهـاده هـاى رواج نـيـافـتـه فـرهـنـگـسـتـان ) اسـت . شكل بارز تفريط نيز آن است كه كاملاً همچون مردم كوچه و بازار، بنويسيم . در دائرة المعارف ، اين هر دو ويژگى ، نامطلوب شمرده مى شوند.

مـثـال : در يـك بـحـث تـاريـخـى ، آمـده است : (عبداللّه وارد مسجد شد. در مقام ابراهيم ايستاد و باصداى بلند اين سوره را خواند: ... ريختند و او را كتك مفصّلى زدند.) جمله اخير كاملاً محاوره اىپرداخت شده است و با زبان گزارش علمى تاريخى سازگارى ندارد.

1 ـ 5 ـ 9 . پرهيز از حَشو

شـمـارى از واژه هـاى بـه كـار رفـته در نوشتارهاى امروز از مصداق هاى روشنِ (حَشْو) (زايد)هـسـتـنـد. بـه ويـژه در دائرة المـعـارف ، بايد از كاربرد حشو پرهيز كرد و به گونه اى جملهپـرداخـت كـه اركـان و اجـزاى آن ، قـابـل حـذف ، بـدون اِخلال به معنا، نباشند.(6 ـ 11)

اكنون نمونه هايى رايج از حشو:

حشــو ـ بجــا به هنگامِ، در هنگامِهنگامِ

در سال 1323در 1323

از زنان با تقوا و پرهيزگاراز زنان پرهيزگار

او يكى از نمونه هاى ... بود.او از نمونه هاى ... بود.

از ابتداى شروع به تحصيل از ابتداى تحصيل

در نزدنزد

دومين اثر از آثار مهمّ اودومين اثر مهمّ او

1 ـ 5 ـ 10 . ذكر آيات و روايات

در نـقـل آيـات و روايـات ـ بـا هـمـه تـقـدّسـى كـه دارنـد ـ اصـل بر اختصار است . از اين رو، جز در موارد ضرور، از آوردن عين آيات و روايات خوددارى مىشود و به مُفاد آن ها اشاره مى گردد و آن گاه ارجاع داده مى شود.

مـثـال : از قـرآن مـجـيـد اسـتـفـاده مـى شـود كـه آب هـم پـاك است و هم پاك كننده . ( فرقان / 48؛انفال / 11)

1 ـ 5 ـ 11 . پرهيز از ارائه شواهد غير ضرور (شعر و...)

از آن جـا كـه در دائرة المـعـارف بـنا بر كوتاه نويسى است ، از آوردن شاهد شعرى و عباراتىمـانـنـد آن پـرهـيـز مـى شـود؛ مـگـر آن كـه شـاهـد يـا عـبـارت مـورد نـظـر، بـه خـودى خـود، درانتقال معنا و تبيين سخن نقش اساسى داشته باشد.

مـثال : اگر براى اثبات شاءن بلاغى يك اثر بخواهيم نمونه اى ارائه دهيم ، بديهى است كهنـمـى تـوانـيـم صـرفـاً مفاد آن را عرضه كنيم ، بلكه ناچاريم يكى دو بيت برجسته آن را بهعنوان شاهد ارائه دهيم . البتّه در همين جا نيز اصل اختصار را رعايت مى كنيم .

1 ـ 5 ـ 12 . پرهيز از ثناگويى

در دائرة المـعـارف ، هـمـان قـدر كـه دورى از دشـنـام دهـى و كينه ورزى بايسته است ، پرهيز ازثناگويى و مديحه سرايى نيز ضرور است . نويسنده مقاله نبايد عواطف خود را نسبت به نيكانو پـاكـان در قـالب واژه هـاى سـتـايـشـگـرانـه بـريـزد، بـلكـه بـايـد شـرح حال و كارنامه حقيقى ايشان را چنان زيبا و روشن ترسيم سازد كه مخاطب ، خود، به بزرگى وشـكـوهشان ايمان آورَد و آنان را بستايد. البتّه ميزانى از تكريم و احترام كه بر مبانى مذهبى مااستوار است و با برخى از اَعلام آميخته شده ، پذيرفتنى و بلكه مطلوب است .

مـثـال : هـنـگـام يادكرد نام امامان معصوم (ع) از نشانه ها يا واژه هاى احترام ، درحدّ لزوم بهره مىگـيـريـم ؛ ولى ديـگر گونه هاى ستايش را نه در قالب الفاظ مدحى ، بلكه در تبيين جايگاهحقيقى آن بزرگان متجلّى مى سازيم .

1 ـ 5 ـ 13 . پرهيز از زبان عاطفى و شاعرانه

از ويژگى هاى مهمّ زبان دائرة المعارف ، پرهيز از كاربرد هرگونه تعبير، واژه ، اصطلاح ،و سـاخـتار شاعرانه است . كاربرد اين اجزاى شاعرانه سبب مى شود كه نثر مقاله از يكدستى وهـمـاهـنـگـى و روانى دور گردد و اين اصل اساسى دائرة المعارف نويسى ناديده گرفته شود: (هـمـه چـيـز در خدمت ارائه اطّلاعات روشن و جامع ). روشن است كه اين عيب ، همچنين موجب مى شود سـبك و سياق يك مقاله با حال و هواى مجموع دائرة المعارف ناسازگار گردد و همچون وصله اىنـامـناسب جلوه كند. البتّه اين ، به معناى بهره نبردن از استعاره و مجاز و تشبيه و كنايه نيست ؛سخن بر سر چگونگى كاربرد آن هاست .

مـثـال : در كـاربـرد دسـتـه اوّل تـوصـيه مى شود و نه دسته دوم كه مخصوص فضاى عاطفى وشاعرانه اند. سومين مورد مُجاز، خود، مَجازى است :

ـ مـُجـــــاز ـ غـيـر مـُجـــــاز 1 ـ مردن ـ در گذشتن ـ رخ در نقاب خاك كشيدن 2 ـ به مطلوب رسيدن ـكـامـيـاب گـشـتـن ـ شـاهـدمـراد رادرآغـوش گـرفـتـن 3 ـ بـه كـسـى عـلاقـه داشـتـن ـدل بـسـتـن بـه كـسـى ـ دل در گـرو مـهـر كـسـى داشـتـن 1  ـ 6 . مسائل شكلى

1 ـ 6 ـ 1 . عمل به شيوه نامه

نويسندگان مقالات ، هنگام عقد قرارداد نگارش مقاله متعهّد مى شوند كه يكايك نكات مندرج در اين(شـيوه نامه ) را رعايت كنند. هرگونه كوتاهى و كم عنايتى در اين مورد، سبب خواهد شد كه ازكيفيّت دائرة المعارف كاسته شود و هزينه و توان فراوانى صرفِ تداركِ بخشى از تسامحاتنويسنده گردد. پيداست اين زيان دامنگير خود مقاله و نويسنده مورد نظر نيز خواهد گشت .

1 ـ 6 ـ 2 . رعايت نظم صورى نوشته

از شـروط پـذيـرش مـقـاله ، رعـايـت نـظـم در نگارش آن است . نويسنده ، هر قدر هم كه توانا وصـاحـب سـبك باشد، هنگام همكارى با سازمان دائرة المعارف ، خويش را با ضوابط اين مجموعههـمـاهنگ مى سازد. نوشتن بر برگه هاى ويژه دائرة المعارف و رعايت شيوه هاى توصيه شده ،سـبب مى گردد كه كارگزاران سازمان بتوانند چرخه اى مناسب را تدارك بينند و از اتلاف وقتو هـزيـنـه بـپرهيزند. نوشتن بر يك روىِ كاغذ، رعايت فاصله ميان سطرها، خالى نهادن حاشيههـاى راسـت و چـپ و بـالا و پـايـيـن ، نـوشـتـن بـا خودكار مشكى ، نهادن فاصله مناسب ميان كلماتمستقل ، نهادنِ تشديد و همزه ، و تحويل متن پاكنوشته و خوانا و تميز و بدون قلم خوردگى جدّاًتوصيه مى شود.

1 ـ 6 ـ 3 . چگونگى ذكر شواهد و منقول هاى مستقيم

در دائرة المـعـارف ، نـه هـمچون كتاب ، به دليل اختصار و نيز كوتاهى سطرها، توصيه نمىكـنـيـم كه منقول هاى مستقيم يا آيات و روايات ـ آن گاه كه آوردنشان ضرور باشد ـ در (اشپونكـوتـاه ) قـرار گـيـرنـد. روش مـنـاسـب ايـن اسـت كه موارد مزبور با حروفى از نوع متفاوت وداخل گيومه چيده شوند و در ادامه سطر اصلى درج گردند.

مثال : در ضلع شرقى آستانه حُرّ، در كتيبه ايوان ، چنين ثبت است : (قَدْ عُمِّرَ ه ذَا الْمَك انُ بِهِمَّةِ آقا حُسيْن خان شجاع السُّلْطان الهمدانّى دامَ ظِلُّهُ الف انى سنة 1330).

1 ـ 6 ـ 4 . اِعراب گذارى

هـمـان سان كه هرگونه ابهام و ايهام مفهومى در مقاله بايد با توضيح وافى برطرف گردد،از ناروشنى هاى منجر به ابهام نيز بايد پرهيز شود. از جمله ، هر واژه ، اصطلاح ، عبارت ، ياجـمـله نـيـازمـنـدِ آوانـگـارى بـايـد با شيوه اعراب گذارى ، آوانويسى شود. در دائرة المعارف ،آوانگارى ، خواه در مدخل و خواه در متن ؛ و خواه براى موارد عربى يا غير آن ، با نهادنِ اعراب درمـتـن صـورت مى پذيرد و از آوردن برابرْ نگاشته لفظى به زبان بيگانه پرهيز مى شود. مـلاك نـيـاز به آوانگارى ، ميزانِ گوشْ آشنايىِ هر مورد است . ضمناً حركت صرفاً به حروفىداده مى شود كه درست خواندن منوط به اِعراب داشتن آن هاست :

مـثـال : (آل مـُطـَر)؛ (سَدانت ) ( پرده دارى )؛ (مُرُوج الذَّهَب )؛ (عَبَقات الاَنْوار)؛ (وَ حَمْلُهُ وَفِص الُهُ ثَلا ثُونَ شَهْراً)؛ (كَشمير).

1 ـ 6 ـ 5 . اختصارى ها

بـراى كاستن از حجم دائرة المعارف ، معمولاً از كوته نوشته ها ( اختصارى ها) استفاده مى شود. اينك ، كوته نوشته هاى پركاربرد را معرّفى مى كنيم :

ج ـ جـلد ـ ز ـ زاده (مـتـولّدِ) ـ ق .م ـ قـبـل از مـيـلاد چ ـ چاپ ـ ش ـ شمسى ـ م ـ ميلادى ح ـ حدود ـ ص ـصفحه د ـ درگذشته (مُتَوفّاى ) ـ ق ـ قمرى نوع چينش تنگاتنگ حروف در دائرة المعارف اقتضامى كند كه پس از اين كوته نوشته ها علامت نقطه نهاده نشود.

1 ـ 6 ـ 6 . كاربُرد اعداد

اعـداد هـرگاه به شكل صفت شمارشى به كار روند، با حروف نوشته مى شوند و هرگاه صفتنباشند، يعنى پيش يا پس از آن ها موصوف نيايد،با ارقام درج مى گردند.

مثال براى عدد صفت : طول و عرض آستانه فاطمه صغرا حدود هفت متر در شش متر است .

مـثـال بـراى عدد غير صفت : حضرت مسلم در 8 يا 9 ذى الحجّه 60 به شهادت رسيد... در 1233آستانه او تعمير اساسى شد.

اعداد ترتيبى همواره با حروف نوشته مى شوند.

مثال : حدود دو سوم مردم لبنان شيعه اند.

1 ـ 6 ـ 7 . ذكر (عليه السّلام ) و...

هـرگـاه نـام يالقب يا كنيه معصومان يا بزرگان مقدّس آورده شود، براى درج نشانِ احترام ، ازنـشـانـه (ص) يا (ع) و يا (س ) استفاده مى شود. البتّه اگر در مقاله اى تعداد اين علائم از حدّمتعارف فراتر رود، ويراستار به تعديل آن ها خواهد پرداخت .

1 ـ 6 ـ 8 . تاريخ ‌ها

از آن جـا كـه مـخاطبان دائرة المعارف داراى پيوندهاى گوناگون زبانى و ملّى و تاريخى اند،تـوصيه مى شود نويسندگان تاريخ سال ها را در مورد حوادث مهم و نقش آفرين ، به ترتيب شـمـسـى ، قـمـرى ، و مـيـلادى گزارش دهند و در حوادث ديگر به تناسب مورد فقط به يك نوعكـفـايـت ورزنـد. ليـكـن در مـورد روزها و ماه ها، چنين ترتيبى جز به هنگام ضرورت ، لازم نيست . جداسازى سه واحد مزبور با علامت مميّز صورت مى پذيرد:

مثال : او سومين جنگ صليبى (571 ـ 574 ش / 585 ـ 588 ق / 1192 ـ 1195 م ) را شاهد بودهاست .

1 ـ 6 ـ 9 . اسامى بيگانه

اگـر در مـقاله ، خواه مدخل و خواه متن ، كلمه يا عبارتى به زبان فرنگى بيايد، پس از آن ميانكـمـانـك ، امـلاى فـرنـگـى اش بـه زبـان مـبـداء درج مـى گـردد. در ايـن حال ، تنها حرف اول كلمه مزبور، به شكل بزرگ (Capital) نوشته مى شود.

مثال : آربِرى (Arberry)

1 ـ 6 ـ 10 . موادّ تكميلى

چـنـانچه مقاله اى نيازمند موادّ تكميلى باشد، بهتر است نويسنده آن ها را فراهم آورَد؛ مگر آن كه تـهـيـّه آن هـا از تـوان و امـكـان وى بـيـرون باشد. جدول ، نمودار، تصوير، و نقشه از جمله موادّ تـكـمـيـلى انـد كـه تـهـيـّه آن هـا نـيـاز بـه تـخـصـّص و رعـايـت اصـول لازم و مـربـوط بـه هـر يـك دارد. اگـر نـويـسـنـده بـه هـر دليـل نـتـوانـد، خـود،بـه تـهـيـّه ايـن مواد بپردازد، بايد پيشنهادهاى بايسته در هر مورد را به سازمان دائرة المعارف كتباً ارائه نمايد.