شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ | Saturday, 20 April , 2024
دستشویی پنج برادران در اولین مدرسه نجف آباد 24 بهمن 1401

دستشویی پنج برادران در اولین مدرسه نجف آباد

دستشویی مدرسه عبارت بود از پنج توالت که آنروزها بنام مستراح یا خلا نامیده می‌شد و در جنوب مدرسه و روبروی درب ورودی مدرسه بود. به طوری‌که هر کس وارد مدرسه و یا به عبارت دیگر وارد اداره فرهنگ می‌شد، اول چیزی که جلب توجه آن را می‌کرد توالت‌های بدون درب که به نام «پنج برادران» نامیده می‌شد بودند.

فحاشی یک لات به راهپیمایی کنندگان نجف آباد 22 بهمن 1401
تاریخ شفاهی

فحاشی یک لات به راهپیمایی کنندگان نجف آباد

چند ‌ماه از پیروزی انقلاب گذشته بود ولی برخی الوات هنوز به همان رویۀ سابق‌شان ادامه می‌دادند. یکی داشتیم به نام نعمت که حوالی مرکز شهر مغازه داشت. از آن «بزن‌بهادر»های قُلچماق که خیلی بد‌دهن و جوگیر بود.

شاه‌دوستان نجف آباد 14 بهمن 1401

شاه‌دوستان نجف آباد

از مشهورترین شاه‌دوستان نجف‌آباد باید به خانواده‌ای اشاره کنم که سه پسر شاخص داشت. یکی‌شان مشروب‌فروشی داشت و قبل از انقلاب مغازه‌اش را چندین‌بار جا‌به‌جا کرد. خیلی اهل سیاست نبود و سرگرم زندگی‌اش بود و بعد از انقلاب، مشغول کاسبی دیگری شد.

تصاویر انقلاب در  نجف آباد+تصویر 12 بهمن 1401

تصاویر انقلاب در نجف آباد+تصویر

این پنجاه تصویر، متعلق به آلبوم شخصی یکی از چهره های سرشناس و انقلابی نجف آباد است (متاسفانه هنوز نتوانسته ایم او را شناسایی کنیم) که از طریقی به دست مان رسیده است.

داستان چاپ اعلامیه های انقلابی در نجف آباد 12 بهمن 1401

داستان چاپ اعلامیه های انقلابی در نجف آباد

باورم نمی‌شد که به این راحتی آزادمان کنند. داشتم هاج و واج نگاهش می‌کردم که دوباره حرفش را کمی جدی‌تر تکرار کرد. خیلی سریع خودم را جمع‌وجور کردم، کلید را گرفتم و گواهینامۀ کاغذی‌ام که همان اولِ ورودمان به شهربانی، داخل سطل آشغال ریز‌ریزش کرده بودند را ریختم داخل جیبم و با ترس و لرز رفتم سراغ وانت.

بخار کردن طفل شش ماهه در نجف آباد 02 بهمن 1401

بخار کردن طفل شش ماهه در نجف آباد

مساله دیگری که در نزد کودکان شایع بود تب و به قول آنروزی‌ها سرماخوردگی که هر موقع طفلی به آن مبتلا می‌شد بجای آنکه حرارت بدن بیمار را با پاشویه و سرد کردن پایین بیاورند بیشتر آنها را با پوشاندن لباس گرم و وسایل گرم کننده که باعث بالارفتن حرارت بدن آنها و بالنتیجه بدتر شدن حال آنها می‌شد می کردند.

محرم خونین نجف‌آباد؛ ۲۱ و ۲۲ آذر۵۷ 21 آذر 1401

محرم خونین نجف‌آباد؛ ۲۱ و ۲۲ آذر۵۷

مهم‌ترین نماد رژیم در نجف‌آباد، مجسمۀ شاه در میدان مرکزی یا همان باغ‌ملی بود که بعدِ انقلاب به اسم امام‌خمینی نام‌گذاری شد. سال۵۷ در برخی شهرها مجسمۀ شاه یا وابستگان‌اش را به زیر کشیده بودند و روی همین حساب، رفتیم توی نخِ این‌کار ولی رژیم حواسش حسابی جمع بود.

اجرای حکم شلاق در نجف آباد 07 آذر 1401

اجرای حکم شلاق در نجف آباد

یکی از کارهای کمیته که بعدها سپاه در نجف آباد تا چند‌سال ادامه‌اش داد، اجرای حکم شلاق بود. تقریباً تمامی محکومان شلاق را متهمان موارد اخلاقی تشکیل می‌دادند. هم زن داشتیم و هم مرد. بر اساس انشای قاضی، گاهی حکم را باید در زندان، سپاه یا ملاءعام اجرا می‌کردیم.

نمد مالی نجف آباد 16 آبان 1401

نمد مالی نجف آباد

نمد و نمدمالی در قدیم مرسوم بوده و در برخی از شهرها از جمله شهر ما، مغازه‌هایی به این‌کار اختصاص داشت. ضرب‌المثلی از نمدمالی متداول است که می‌گویند: «ازنمدمالی فقط اِهن‌کردن آن را بلدید» کنایه از این‌ است که شخصی از کاری ناتوان باشد و فوت و فن آن را بلد نباشد؛ امّا فقط یک قسمت کوچک را دیده یا شنیده است و لاف بلدبودن آن را می‌زند.

کدخدای نجف آباد و وانِ شیر 26 مهر 1401

کدخدای نجف آباد و وانِ شیر

بر اساس گفتۀ بزرگترها و منابعی که مطالعه کرده‌ام، نجف‌آباد در حدود سیصد سال پیش دارای کدخدا بوده است.

اولین خط تلفن در نجف آباد 11 مهر 1401

اولین خط تلفن در نجف آباد

اوایل دهۀ40، پایِ تلفن به نجف‌آبادِ سی هزار نفری باز شد و یکصد شماره تلفن را در اختیار ادارات و برخی افراد خاص قرار دادند. سیستم تلفن‌ها طوری بود که با چرخاندن دسته‌ای به «تلفن‌چی» وصل شده و او شما را به شمارۀ مورد نظر وصل می‌کرد.

برق و روشنایی در نجف‌آباد 31 شهریور 1401
تاریخ شفاهی

برق و روشنایی در نجف‌آباد

پنج،شش ساله بودم که مرحوم پدرم برای معالجه چشم به اصفهان رفته بودند. چند روز که از مسافرت ایشان به اصفهان گذشت یک روز درشکه‌ای از اصفهان دنبال من و مادرم فرستادند.