صوفیان نجف آباد
صوفيان نجف آباد مانند غلامحسين معيني و حيدر علي موحدي، مجالس را در منازل خود برگزار مي کردند. آقاي معيني شب هاي جمعه و آقاي موحدي شب هاي سه شنبه اقدام به برگزاري مي کردند. شب هاي دوشنبه نيز اکثراً به پاقلعه خانقاه اصفهان مي رفتند.
اولین دفن در قبرستان جدید نجف آباد
چند سال مانده به پیروزی انقلاب، قبرستان جدید نجفآباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، قبرستان را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجفآبادی ورق را برگرداند.
بیشتر پزشکان نجف آباد، بابی یا بهایی بودند
بین پزشکان نجفآبادی با برخی ارتباط نزدیکتری داشتم و شاهد انصاف و مردمداریشان بودم. دکتر ابرقویی و کاظمیان هر دو با بیمار بسیار خوشبرخورد و مودب بودند و تمام داروهایی که شرکتهای توزیع به عنوان هدیه برایشان میآوردند را به جای فروش در بازار آزاد، به بیمارهای مستحق میدادند.
بازدید اعضای جبهه ملی از نجف آباد
آثار وحشیگری رژیم، تا چند ماه به حالت موزه درآمده بود و علاوه بر نجفآبادیها، از شهرها و حتی استانهای همجوار برای بازدید راهی شهر میشدند.
اولین اعتصاب در نجف آباد
اولین چیزی که در نجف آباد، با دستگاه چاپ کردیم، اعلامیه عزای عمومی و اعتصاب بازار بود به مناسبت اعتراض به مقالۀ توهینآمیز روزنامۀ اطلاعات در مورد امام خمینی.
آغاز فعالیت کمیته انقلاب در نجف آباد
هنوز انقلاب پیروز نشده بود که تعدادی از جوانان نجف آباد به صورت خودجوش، خانهای روبهروی حوزۀ علمیۀ قدیم را تبدیل کردند به کمیتۀ غیررسمی. تعدادی از مجرمان را در زیرزمین خانه زندانی کرده و مشغول گشتزنی، تامین امنیت و رفع و رجوع امورات مردم شدند.
رختشوی خانه های نجف آباد
هانري رنه دالماني سياح اروپايي، حين عبور از نجف آباد به گشت وگذار در آن پرداخته، ديده هاي خود را در سفرنامه اش نوشته است، او رختشوي خانه اي را كه در محل ميدان آن زمان وجود داشته مشاهده و آن را چنين توصيف كرده است.
یخچال های نجف آباد
در غیبت برق و تجهیزات امروزی، در چهار گوشۀ شهر یخچالهایی در عمق زمین ساخته شده بود که بخشی از نیاز تابستانۀ شهروندان به یخ را تامین میکرد.
آتش زدن دفتر حزب رستاخیز در نجف آباد
اوایل سال57 تصمیم گرفتیم این تصاویر و برخی مدارک مربوط به حزب رستاخیز را بدزدیم. بعد از چندشب و روز شناسایی و رصد وضعیت تردد به ساختمان که نگهبانی هم نداشت، نصفشب قفلآویز درب را شکستیم و رفتیم داخل بایگانی.
برج و باروی کله پزها در نجف آباد
اين دو برادر در ابتدا طباخ بودند ولي در اواخر قاجار، به به سبب نا امني و رواج ياغيگري، آنان نيز در صف اين گروه قرار گرفتند و به همين امر چندين سال اين منطقه زير سيطره آنان و در نا امني ياغيان به سر برد.
حماسۀ لودری جهاد سازندگی نجف آباد در آبادان
انتقال هشت لودر، حدود پانزده روز زمان برد ولی ارزشاش را داشت. جهاد نجفآباد جان گرفت و خودکفا شد. بچهها به کمک تجهیزات غنیمتی، طوری جهادی و شبانهروزی کار میکردند که آوازۀ کارهایشان در تمام جبهۀ جنوب پیچید.
انتخابات انتصاباتی در نجف آباد
هر چهار سال یک بار، انتخاباتی برگزار و تعدادی به عنوان اعضای «انجمن شهر» یا همان شورای شهر فعلی انتخاب میشدند. البته این انتخابات، مثل مجلس شورای ملی در بیشتر موارد حالت انتصابی و تشریفاتی داشت.