اخبار نجف آباد

نقشه شطرنجی نجف آباد

نقشه شطرنجی نجف آباد

نقشه شطرنجی نجف آباد شیخ‌بهایی در طراحی شهر نجف‌آباد، نقشۀ شطرنجی منظمی با تعدادی خیابان موازی و خیابان‌هایی عمود بر آن‌ طراحی کرده بود که متاسفانه قبل و بعد انقلاب، شهرداری‌ها چندان مواظبش نبودند و الآن چیزِ چندانی از آن باقی نمانده. در جلسات شورای مشورتی قبل انقلاب، چند‌باری همین موضوع را سوژه کردیم ولی

ساخت میدان در نجف آباد با مشارکت ذوب آهن

ساخت میدان در نجف آباد با مشارکت ذوب آهن

ساخت میدان در نجف آباد با مشارکت ذوب آهن کمربندی‌های شهر تا آستانۀ انقلاب به صورت خاکی، تاریک، بدون علائم ترافیکی و پرحادثه بودند طوری که تا سال‌ها بعد از احداث کمربندی‌ها، خیلی از رانندگان از راندن در این جاده‌ها خوف داشتند. یکی از افتضاح‌ترین‌شان کمربندی جنوبی شهر بود، به خصوص در محدوده‌ای که به

افتتاح اولین کارخانه برق در نجف آباد

افتتاح اولین کارخانه برق در نجف آباد

افتتاح اولین کارخانه برق در نجف آباد طی سال‌های بعد به تدریج سر و کلۀ چراغ‌های توری هم پیدا شد. یکی از اولین نمونه‌هایی که وارد نجف‌آباد شد، متعلق به «سلیمان‌نژاد» ساعت‌ساز بود که چراغ را موقع کار در تهران خریده بود. خودش تعریف می‌کرد که به واسطۀ همین چراغ، تبدیل به پایه‌ثابت مجالس مختلف

اولین خط تلفن در نجف آباد

اولین خط تلفن در نجف آباد

اولین خط تلفن در نجف آباد اوایل دهۀ۴۰، پایِ تلفن به نجف‌آبادِ سی هزار نفری باز شد و یکصد شماره تلفن را در اختیار ادارات و برخی افراد خاص قرار دادند. سیستم تلفن‌ها طوری بود که با چرخاندن دسته‌ای به «تلفن‌چی» وصل شده و او شما را به شمارۀ مورد نظر وصل می‌کرد. هر شماره،

اولین آسفالت در نجف آباد

اولین آسفالت در نجف آباد

اولین آسفالت در نجف آباد سابقۀ اولین آسفالت در نجف‌آباد بر‌می‌گردد به اواسط دهۀ۳۰ و خیابان امام‌خمینی. برای این‌کار خاک خیابان را تا جایی که به لایۀ سفت زمین یا همان «مُر» برسند، برداشته و جایش سنگ‌های لاشه‌ای ریختند. غلطک‌ها آن‌قدر قطعات سنگ را کوبیدند که بافتی شبیه شن درشت پیدا کرد و بعد رویش

اولین دفن در قبرستان جدید نجف آباد

اولین دفن در قبرستان جدید نجف آباد

اولین دفن در قبرستان جدید نجف آباد چند سال مانده به پیروزی انقلاب، قبرستان جدید نجف‌آباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، قبرستان را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجف‌آبادی ورق را برگرداند. «رمضان ابراهیمی» دانشجوی سال سوم

آغاز فعالیت کمیته انقلاب در نجف آباد

آغاز فعالیت کمیته انقلاب در نجف آباد

آغاز فعالیت کمیته انقلاب در نجف آباد هنوز انقلاب پیروز نشده بود که تعدادی از جوانان نجف آباد به صورت خود‌جوش، خانه‌ای روبه‌روی حوزۀ علمیۀ قدیم را تبدیل کردند به کمیتۀ غیر‌رسمی. تعدادی از مجرمان را در زیرزمین خانه زندانی کرده و مشغول گشت‌‌زنی، تامین امنیت و رفع و رجوع امورات مردم شدند. چند هفته‌ای

شهردار ۴شغله در نجف آباد

شهردار ۴شغله در نجف آباد

شهردار ۴شغله در نجف آباد نیمۀ دوم دهۀ۵۰، نجف‌آباد شاهد حضور شهردار متفاوتی بود. جوانی خوش‌تیپ و اهل تهران که با قدرت و نفوذی که داشت، هم‌زمان چهار سمت مختلف را اشغال کرده بود. یکی‌اش را یادم نیست ولی در کنار امورات شهرداری، ریاست حزب رستاخیز و شیر و خورشید شهر را هم در دست

نماز جماعت دویست هزار نفری در نجف آباد

نماز جماعت دویست هزار نفری در نجف آباد

نماز جماعت دویست هزار نفری در نجف آباد مردم وقتی متوجه قصد ساواک شدند، به سرعت واکنش نشان دادند. یک شب «حاج‌آقا‌حسن رضوی» در مسجد جامع اعلام کرد: «می‌خواهیم قبرستان شش‌جوبه رو خراب کنیم و به جاش مسجد بسازیم. فردا صبح هر کی بیل داره، با بیل؛ هر کی کلنگ داره، با کلنگ و هر

غارت در نجف آباد

غارت در نجف آباد

غارت در نجف آباد در اتفاقات محرم سال پنجاه‌وهفت در نجف‌آباد اراذل و اوباش قفل برخی مغازه‌ها را شکسته و غارت‌شان می‌کردند. تمام لنگه کفش‌های «کفاشی‌جوانان» که داخل ویترین گذاشته بود را سرقت کرده بودند. از لوازم‌خانگی «پورعزیزی» در نزدیکی بانک‌ملی مرکزی، آن‌چه قابل حمل و نقل بود را برده بودند. از انبار مرکزی‌اش در

افتتاحیه قبرستان نجف آباد

افتتاحیه قبرستان نجف آباد

افتتاحیه قبرستان نجف آباد چند سال مانده به پیروزی انقلاب، قبرستان جدید نجف‌آباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، قبرستان را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجف‌آبادی ورق را برگرداند. «رمضان ابراهیمی» دانشجوی سال سوم علوم‌پزشکی تهران بود

 اخاذی تروریستی در نجف آباد

 اخاذی تروریستی در نجف آباد

 اخاذی تروریستی در نجف آباد بهار۵۵ که باند سید‌ مهدی هاشمی چند نفر از روحانیون سرشناس اصفهان مثل سید‌ابوالحسن شمس‌آبادی و قنبرعلی صفر‌زاده را به دلیل اختلافات عقیدتی و شخصی به قتل رساندند، جو خاصی ایجاد شده بود و دستگاه‌های امنیتی، چشم‌ترسیده شده بودند. در همین اوضاع و احوال، شخصی امام جماعت یکی از مساجد