اولین خط تلفن در نجف آباد
اوایل دهۀ40، پایِ تلفن به نجفآبادِ سی هزار نفری باز شد و یکصد شماره تلفن را در اختیار ادارات و برخی افراد خاص قرار دادند. سیستم تلفنها طوری بود که با چرخاندن دستهای به «تلفنچی» وصل شده و او شما را به شمارۀ مورد نظر وصل میکرد.
اولین آسفالت در نجف آباد
سابقۀ اولین آسفالت در نجفآباد برمیگردد به اواسط دهۀ۳۰ و خیابان امامخمینی. برای اینکار خاک خیابان را تا جایی که به لایۀ سفت زمین یا همان «مُر» برسند، برداشته و جایش سنگهای لاشهای ریختند.
اولین دفن در قبرستان جدید نجف آباد
چند سال مانده به پیروزی انقلاب، قبرستان جدید نجفآباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، قبرستان را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجفآبادی ورق را برگرداند.
آغاز فعالیت کمیته انقلاب در نجف آباد
هنوز انقلاب پیروز نشده بود که تعدادی از جوانان نجف آباد به صورت خودجوش، خانهای روبهروی حوزۀ علمیۀ قدیم را تبدیل کردند به کمیتۀ غیررسمی. تعدادی از مجرمان را در زیرزمین خانه زندانی کرده و مشغول گشتزنی، تامین امنیت و رفع و رجوع امورات مردم شدند.
شهردار ۴شغله در نجف آباد
نیمۀ دوم دهۀ50، نجفآباد شاهد حضور شهردار متفاوتی بود. جوانی خوشتیپ و اهل تهران که با قدرت و نفوذی که داشت، همزمان چهار سمت مختلف را اشغال کرده بود. یکیاش را یادم نیست ولی در کنار امورات شهرداری، ریاست حزب رستاخیز و شیر و خورشید شهر را هم در دست داشت.
نماز جماعت دویست هزار نفری در نجف آباد
مردم وقتی متوجه قصد ساواک شدند، به سرعت واکنش نشان دادند. یک شب «حاجآقاحسن رضوی» در مسجد جامع اعلام کرد: «میخواهیم قبرستان ششجوبه رو خراب کنیم و به جاش مسجد بسازیم. فردا صبح هر کی بیل داره، با بیل؛ هر کی کلنگ داره، با کلنگ و هر کی اره داره، با اره بیاد فلکه قبرآقا!»
غارت در نجف آباد
در اتفاقات محرم سال پنجاهوهفت در نجفآباد اراذل و اوباش قفل برخی مغازهها را شکسته و غارتشان میکردند. تمام لنگه کفشهای «کفاشیجوانان» که داخل ویترین گذاشته بود را سرقت کرده بودند. از لوازمخانگی «پورعزیزی» در نزدیکی بانکملی مرکزی، آنچه قابل حمل و نقل بود را برده بودند. از انبار مرکزیاش در سهراه یزدانشهر نیز اقلام زیادی را سرقت کردند.
افتتاحیه قبرستان نجف آباد
چند سال مانده به پیروزی انقلاب، قبرستان جدید نجفآباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، قبرستان را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجفآبادی ورق را برگرداند.
اخاذی تروریستی در نجف آباد
در همان روزی که متهم تعیین کرده بود، رییس شهربانی نجفآباد خبرم کرد که «بیا که سوژه خوبی برات دارم، فقط نباید خیلی نزدیک بشی!»