پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ | Thursday, 25 April , 2024
سرنوشت کارخانه ریسندگی نجف آباد 07 اسفند 1402

سرنوشت کارخانه ریسندگی نجف آباد

بیشتر کارگران، اهل و ساکن نجف‌آباد بودند و تعدادی محدودی کارگر، کارشناس یا مدیر از شهرهای اطراف در کارخانه کار می‌کردند. برای ایاب و ذهاب کارگران بومی، وسیله‌ای گذاشته بودند که در زمان خودش خاص و متفاوت محسوب می‌شد.

اردوکار در نجف آباد 30 بهمن 1402

اردوکار در نجف آباد

هزینۀ ساخت، تجهیز و ادارۀ این مراکز به همراه ولخرجی‌های رنگارنگ حاشیه‌اش، همه از جیبِ بیت‌المال می‌رفت. فراوانی نعمت، نصیب کادر اجرایی اردوها نیز می‌شد. به عنوان مثال، در آن زمان حقوق ماهیانۀ من به عنوان نیروی بهداری حدود هزار تومان بود ولی بابت حضور در اردوگاه، دو هزار تومان پاداش می‌گرفتم.

آب خوراکی نجف آباد 15 آذر 1402

آب خوراکی نجف آباد

آب خوراکی 80درصد از اهالی از همین آبی بود که از وسط دهات کرون عبور می‌کرد و مردم ساده‌لوح نجف‌آباد معتقد بودند که آبی که قبل از سر زدن آفتاب در جوی‌ها جریان دارد سالم و تمیز است.

روایتی از یک پولدار گدا در نجف آباد 20 فروردین 1402

روایتی از یک پولدار گدا در نجف آباد

از خاطرات دیگر طبابت در نجف‌آباد اینکه یکروز برای عیادت یک نفر که زخم عمیق و متعفنی در ساق پا داشت به محله پل سنگی رفتم. وارد خانه‌ای شدم که ایوان بزرگی داشت و مردی وسط ایوان خوابیده و مگس نیز دور او غوغا می‌کرد. زخم‌های ایشان را دیدم. در حین معاینه علاوه بر چرک فراوان در زخم دانه‌ جویی نیزدر زخم بود.

ختنه در خیابان 29 اسفند 1401

ختنه در خیابان

مسواک کردن و مسواک وجود نداشت و تا آنجا که به‌خاطر دارم خودم بعد از اتمام دبیرستان شروع به مسواک زدن دندان‌هایم کردم دندان‌پزشک اصلاً حتی در اصفهان نیز وجود نداشت و کشیدن دندان، ختنه کردن و حجامت (یعنی گرفتن خون از پشت) و شکسته بندی به‌عهده سلمانی‌ها که بنام دلاک معروف بودند، بود.

مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد 16 اسفند 1401

مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد

پنج‌ساله‌بودم ولی موهایم هنوز رنگِ قیچی ندیده بود. بعد از پنج ‌خواهر به دنیا آمده بودم و اعتقاد داشتند چنین پسر نوبرانه‌ای را باید کربلا یا نجف‌اشرف، سر تراشید و هم‌وزن موهایش به فقرا پول داد. حوالی سال1331 با هزار‌ مشقت و سختی راهی عتبات شدیم تا خانواده، نذرشان را ادا کنند.

خورد و خوراک مردم نجف‌آباد 10 اسفند 1401

خورد و خوراک مردم نجف‌آباد

خوراک مردم اغلب علاوه بر نان که بیشتر در منازل پخته و تهیه می‌شد و گوشت که بیشتر به صورت آبپز و ماست و پنیر که آنهم کمیاب و بیشتر از اوایل سال تا سه ماه اول سال پیدا می‌شد و بقیه سال از پنیر که در آب نمک نگهداری می‌شد بود، برنج مصرف فوق‌العاده کمی داشت و بعضی هفته یک مرتبه آن هم شب‌های جمعه برنج بصورت پلو و فقرا به قول خودشان فقط شب‌های عید پلو می‌خوردند.

نوروز در نجف آباد 08 اسفند 1401
تاریخ شفاهی

نوروز در نجف آباد

تبعات جنگ‌های جهانی اول و دوم به همراه ناامنی توسعه یافته در سطح کشور، کار را به جایی رسانده بود که قوت‌غالب مردم، نان جو یا گندم به همراه مقدار کمی لبنیات بود. این حداقل غذا هم که با مشقت زیاد تامین می‌شد، وقتی برقرار بود که سر و کلۀ شرایط خاصی مثل قحطی پیدا نمی‌شد.

دستشویی پنج برادران در اولین مدرسه نجف آباد 24 بهمن 1401

دستشویی پنج برادران در اولین مدرسه نجف آباد

دستشویی مدرسه عبارت بود از پنج توالت که آنروزها بنام مستراح یا خلا نامیده می‌شد و در جنوب مدرسه و روبروی درب ورودی مدرسه بود. به طوری‌که هر کس وارد مدرسه و یا به عبارت دیگر وارد اداره فرهنگ می‌شد، اول چیزی که جلب توجه آن را می‌کرد توالت‌های بدون درب که به نام «پنج برادران» نامیده می‌شد بودند.

شاه‌دوستان نجف آباد 14 بهمن 1401

شاه‌دوستان نجف آباد

از مشهورترین شاه‌دوستان نجف‌آباد باید به خانواده‌ای اشاره کنم که سه پسر شاخص داشت. یکی‌شان مشروب‌فروشی داشت و قبل از انقلاب مغازه‌اش را چندین‌بار جا‌به‌جا کرد. خیلی اهل سیاست نبود و سرگرم زندگی‌اش بود و بعد از انقلاب، مشغول کاسبی دیگری شد.

بخار کردن طفل شش ماهه در نجف آباد 02 بهمن 1401

بخار کردن طفل شش ماهه در نجف آباد

مساله دیگری که در نزد کودکان شایع بود تب و به قول آنروزی‌ها سرماخوردگی که هر موقع طفلی به آن مبتلا می‌شد بجای آنکه حرارت بدن بیمار را با پاشویه و سرد کردن پایین بیاورند بیشتر آنها را با پوشاندن لباس گرم و وسایل گرم کننده که باعث بالارفتن حرارت بدن آنها و بالنتیجه بدتر شدن حال آنها می‌شد می کردند.

کدخدای نجف آباد و وانِ شیر 26 مهر 1401

کدخدای نجف آباد و وانِ شیر

بر اساس گفتۀ بزرگترها و منابعی که مطالعه کرده‌ام، نجف‌آباد در حدود سیصد سال پیش دارای کدخدا بوده است.