سرنوشت کارخانه ریسندگی نجف آباد
بیشتر کارگران، اهل و ساکن نجفآباد بودند و تعدادی محدودی کارگر، کارشناس یا مدیر از شهرهای اطراف در کارخانه کار میکردند. برای ایاب و ذهاب کارگران بومی، وسیلهای گذاشته بودند که در زمان خودش خاص و متفاوت محسوب میشد.
تولد کارخانه ریسندگی و بافندگی نجف آباد
اوایل دهۀ40، سرمایهداری با نامخانوادگی «هوتن» به کمک برخی شرکایش کارخانۀ ریسندگی و بافندگی نجفآباد را بنیان گذاشت و برخی چهرههای سرشناس شهر مانند «منوچهری» و «حاج میرزا محمد معین» را وارد ترکیب هیات مدیرۀ آن کرد.
اردوکار در نجف آباد
هزینۀ ساخت، تجهیز و ادارۀ این مراکز به همراه ولخرجیهای رنگارنگ حاشیهاش، همه از جیبِ بیتالمال میرفت. فراوانی نعمت، نصیب کادر اجرایی اردوها نیز میشد. به عنوان مثال، در آن زمان حقوق ماهیانۀ من به عنوان نیروی بهداری حدود هزار تومان بود ولی بابت حضور در اردوگاه، دو هزار تومان پاداش میگرفتم.
هیاتهای مشورتی در نجف آباد
گروه مجلات و روزنامههای اطلاعات در دهه40 و 50 راهکار خاصی برای انعکاس مشکلات و انتقادات مردم در نظر گرفته بود. شیوهای که هم بتوان زبانِ مردم بود و هم از فشارها فرار کرد.
مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد
پنجسالهبودم ولی موهایم هنوز رنگِ قیچی ندیده بود. بعد از پنج خواهر به دنیا آمده بودم و اعتقاد داشتند چنین پسر نوبرانهای را باید کربلا یا نجفاشرف، سر تراشید و هموزن موهایش به فقرا پول داد. حوالی سال1331 با هزار مشقت و سختی راهی عتبات شدیم تا خانواده، نذرشان را ادا کنند.
نوروز در نجف آباد
تبعات جنگهای جهانی اول و دوم به همراه ناامنی توسعه یافته در سطح کشور، کار را به جایی رسانده بود که قوتغالب مردم، نان جو یا گندم به همراه مقدار کمی لبنیات بود. این حداقل غذا هم که با مشقت زیاد تامین میشد، وقتی برقرار بود که سر و کلۀ شرایط خاصی مثل قحطی پیدا نمیشد.
شاهدوستان نجف آباد
از مشهورترین شاهدوستان نجفآباد باید به خانوادهای اشاره کنم که سه پسر شاخص داشت. یکیشان مشروبفروشی داشت و قبل از انقلاب مغازهاش را چندینبار جابهجا کرد. خیلی اهل سیاست نبود و سرگرم زندگیاش بود و بعد از انقلاب، مشغول کاسبی دیگری شد.
کدخدای نجف آباد و وانِ شیر
بر اساس گفتۀ بزرگترها و منابعی که مطالعه کردهام، نجفآباد در حدود سیصد سال پیش دارای کدخدا بوده است.
سوخت و روشنایی در نجف آبادِ قدیم
طبق شنیدههایم از قدیمیها، تا قبل از دهۀ30 مردم از چراغهای «پیهسوز» برای تامین روشنایی معابر استفاده میکردند. این چراغها عبارت بودند از ظرف سفالی یا فلزی که داخلش پیه (چربی حیوان) یا روغن کَرچک میریختند و فتیلۀ پنبهای آنرا روشن میکردند.
چهل توتی های نجف آباد
کشاورزان قدیمی نجفآباد رسم داشتند در هر محله یا «طاق»، قطعه زمینی را به کارهای مشترک کشاورزی و عامالمنفعه اختصاص دهند که وجه مشترک بیشتر این زمینها، کاشت دهها اصله درخت توت بود.
اولین آسفالت در نجف آباد
سابقۀ اولین آسفالت در نجفآباد برمیگردد به اواسط دهۀ۳۰ و خیابان امامخمینی. برای اینکار خاک خیابان را تا جایی که به لایۀ سفت زمین یا همان «مُر» برسند، برداشته و جایش سنگهای لاشهای ریختند.
ایجاد دو قبرستان در نجف آباد به فاصلۀ پانصد متر
بعد از تخریب قبرستان قدیم نجفآباد در محل فعلی حسینیۀ اعظم، احداث دو قبرستان جدید در فاصلهای نزدیک به هم کلید خورد. شاید برایتان سوال شده که شهر کوچکی مثل نجفآباد، چرا باید دو قبرستان داشته باشد.