نمایندگان مجلس و شعر و شاعری
شاعر میانسال نجف آبادی، شعری در وصف عملکرد برخی نمایندگان مجلس سروده است:
آن شنیدستم که روزی روزگار یک پسر بود و پدر هر دو بکار
سوی صحرا رفته فرزند و پدر تا کنند باغات خود از آب تَر
پاسی از شب شد که سرمای شدید لرزه بر اندامشان آمد پدید
چون نبودش طاقت سرما پدر پیش آمد اینچنین گفت با پسر
تو بمان اینجا و آب یاری نما تا روم من خانه دنبال قَبا
پیرمرد شد سوی کاشانه روان تا که آرد جامه و هم سفره نان
چون به خانه دَر رسید گفتا به زن کن مهیا جامه ای از بهر من
هم برای آن پسر نان و قبا کن تو آماده ولیکن بی صدا
تا کنی آماده من هم می روم پای کُرسی اندکی چون خسته ام
چونکه رفت زیر لحاف و او نشست کم کَمَک گفتا هوا تِشکش شکست
گرم و نرم در خانه شد جای پدر رفت ز یادش باغ و سرما و پسر
رفت به خوابی آنچنان خواب گران ناگهان بیدار شد وقت اذان
تا بخود جنبید شد روز دگر یادش آمد آب و صحرا و پسر
سوی صحرا با قبا و آب و نان دید ایستاده پسر خنده کنان
گفت پدر بر من مَخند دیر آمدم در عوض سرحالم و سیر آمدم
چونکه نزدیک پسر آمد بدید او ز سرما یخ زده اشکش چکید
حال مردم هر زمان باشد چنین می فرستند سوی مجلس اصلحین
بین ما از سوز سرما یخ زده چون بدانجا می رسند آتشکده
گرم و نرم و راحتند و بی خیال مردم بیچاره در حال زوال
کار و آبای و عمران وعدشان می رود از یاد و بالا شستشان
شعر از: محسن محمد زاده متخلص به «پرتو»
کتاب اشعار این شاعر میانسال نجف آبادی، به زودی منتشر خواهد شد.