فعالیت باند مهدی هاشمی در نجف آباد
باقیماندههای باند مهدی هاشمی و هواداران فکریشان، در مقاطع مختلف از هر فرصتی برای ایجاد بلوا و آشوب در استان اصفهان استفاده میکردند. در نجفآباد این موضوع به خاطر جریان قائممقام، حساسیت مضاعفی پیدا کرده و طوری شده بود که بیشتر مراسمها حاشیهدار میشدند؛ از راهپیمایی ۲۲بهمن و روز قدس گرفته تا حتی تشییع جنازۀ شهدای تازه تفحصشده.
گروهی با تصاویر و پلاکاردهای مرحوممنتظری و شعارهایی متفاوت با جمعیت، به دِل جمعیت زده یا در مسیری جداگانه راهپیمایی میکردند. حتی گاهی تابوت شهدای منتسب به خودشان را به زور از بقیۀ شهدا جدا کرده و در مراسمی جداگانه تشییع و خاکسپاری میکردند.
اردیبهشت۷۷، اوج فتنۀ باند سیدمهدی در شهر اصفهان، نجفآباد و برخی شهرهای اطراف بود و دنبال بهانهای بودند تا غائله و آشوبی بر پا کنند. پنجشنبه ۲۴اردیبهشت۷۷ مقام معظم رهبری پیامی با این موضوع دادند و مردم اصفهان اعلام کردند در حمایت از پیام آقا، بعد از نمازجمعه راهپیمایی میکنند.
همان شب جلوی « حسینعلی حاجی دلیگانی» فرماندۀ سپاه نجفآباد را گرفتم و خواستم گوشهای با هم صحبت کنیم. گفتم «اصفهان فردا قراره راهپیمایی کنند. چون حضرتآقا اسمِ نجفآباد رو هم در پیامشان بردهاند، بهتره ما هم راهپیمایی داشته باشیم.» حاجی قبول کرد و بلافاصله به حاجآقا پورهادی امامجمعه پیشنهاد دادیم و مصوبهاش را گرفتیم.
حاجی بلافاصله پایگاههای بسیج و مساجد را هماهنگ کرد و قضیه دهن به دهن در شهر پیچید. یکی از مسئولان شهر، وقتی قضیه را فهمید به شدت مخالفت کرد و به استانداری پیام داد که «اگه اینا راهپیمایی بکنند، کار به درگیری و کشت و کشتار میکشه!»
راهپیمایی که شروع شد، مسئولان ارشد شهر مثل امامجمعه و فرماندار، مدیر کل اطلاعات استان و معاون سیاسی استانداری جلوی جمعیت بودند و مردم خیلی داغ و احساسی شعار میدادند. اگر ۲۲بهمن یا روز قدس بود، راهپیمایی تا چند خیابان دورتر از میدان امامخمینی کشیده میشد ولی اینطور مواقع جمعیت فقط چرخی دورِ میدان میزد.
آن روز، راهپیمایی بدون مشکل خاصی برگزار شد و فقط یک خودرو را در یکی از محلات مرکزی شهر، بمب گذاری کرده و منفجر کردند.
روایتی از تاریخ شفاهی نجف آباد
شهروند
تاریخ : ۱۹ - آذر - ۱۴۰۳سلام. این خاطره رو می خوام تکمله بزنم.
اون ایام یه تعداد شهید تازه تفحص شده برای نجف آباد آورده بودن. شهدای شناسایی شده.
شب قبل تشییع، طرفداران قائم مقام رفتن قفل در کلوپ انقلاب رو شکستند و شهداشون رو برداشتند و بردند و فقط دوشهید موند. اون دو شهید که یکی برا قلعه سفید بود و دیگری برای نجف آباد.
روز جمعه که راهپیمایی شد، باقیمانده باند جنایتکارمهدی هاشمی، البته با نقشه قبلی و اینکه می دانستند صاحب آن ماشین مثل همیشه با ماشینش به نماز جمعه می رود و برادر یکی از شهدا بود، ماشین را بمب گذاری کردند. ولی از آنجا که خواست خدا چیز دیگری بود، ان فرد با ماشین به نماز جمعه نرفت.
آنها قصدشان این بود که ماشین در جمع راهپیمائیان منفجر شود و جمعه خونین راه بیندازند. مخصوصا این که آن بمب دو زمانه بود. ابتدا یک انفجار کمتر و بعد از جمع شدن مردم، انفجار دوم و خاک و خون کشیدن مردم مومن و انقلابی.
صاحب ماشین هم( به خواست خدا) با این نظر که چون راهپیمایی هست و شلوغ و جای پارک برای ماشین پیدا نمی شود، ترجیح داد بدون ماشین به نماز جمعه برود. ولی خانواده او و فرزند خردسالش در خانه بودند. با انفجار ماشین درب منزل، ترس و فشاری سخت به آنها و همچنین همسایه ها آمد.
باقیمانده باند مهدی هاشمی با رفتاری مثل صهیونیست ها، به هیچ کس رحم نداشتند.
تعداد شهدا دقیق یادم نمیاد. میتونید تحقیق کنید تعداد رو دربیارید. ولی تعداد زیاد بود.
این انفجار ماشین رو خیلی ساده ازش گذشتید در آخر متن
درحالی که باید جنایت آنها پررنگ بیان شود.
باید تبیین کرد که بعضی افراد با بستن چشم برروی حقایق و فقط داشتن تعصبات جاهلانه، قصد کشتن همشهری ها و حتی همخون های خود را داشتند.