• تاریخ انتشار : سه شنبه 16 اسفند 1401 - 1:47
  • کد خبر : 62799
  • مشاهده :  -
  • چاپ خبر
کتاب ناگفته ها اثر محمد رضا پزشکی

مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد

مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد پنج‌ساله‌بودم ولی موهایم هنوز رنگِ قیچی ندیده بود. بعد از پنج ‌خواهر به دنیا آمده بودم و اعتقاد داشتند چنین پسر نوبرانه‌ای را باید کربلا یا نجف‌اشرف، سر تراشید و هم‌وزن موهایش به فقرا پول داد. حوالی سال۱۳۳۱ با هزار‌ مشقت و سختی راهی عتبات شدیم تا

مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد

پنج‌ساله‌بودم ولی موهایم هنوز رنگِ قیچی ندیده بود. بعد از پنج ‌خواهر به دنیا آمده بودم و اعتقاد داشتند چنین پسر نوبرانه‌ای را باید کربلا یا نجف‌اشرف، سر تراشید و هم‌وزن موهایش به فقرا پول داد. حوالی سال۱۳۳۱ با هزار‌ مشقت و سختی راهی عتبات شدیم تا خانواده، نذرشان را ادا کنند.

مرگ و میر نوزادان در آن دوران به خاطر رعایت نشدن بهداشت و کمبود امکانات به قدری زیاد بود که به جرات می‌شد ادعا کرد قبرستان کودکان از بزرگسالان جلو زده بود. بیشتر مرگ و میرها سهمِ نوزادهای زیر یک سال بود و کمتر سقط جنین مشاهده می‌شد. مثل الآن نبود که اگر نوزادی جایی فوت کند، تمام عوامل پایگاه بهداشتی محله و شبکۀ بهداشت را بازخواست کنند. فوت نوزاد امری طبیعی و بسیار محتمل بود و اگر اتفاق نمی‌افتاد، باید تعجب می‌کردی. یکی از نزدیکان از هفده شکمی که زایید، فقط هفت بچه دارد یا یکی دیگر از اقوام چهارده زایمان طبیعی داشت و الآن فقط هشت فرزند برایش باقی مانده.

روزی نبود که «خدیجه مرده‌شور» و برادرش که تا آخر عمر کنار هم مجرد زندگی کردند، بیکار بمانند. هر کس بچه‌ای از دست می‌داد، پولی به دست برادر خدیجه می‌رساند تا بیاید سراغ جنازۀ نوزاد. جنازه‌ها را از این خانه و آن خانه جمع می‌کرد و داخل چاله‌ای در ورودی خانه‌شان می‌گذاشت تا به حد نصابِ خدیجه خانم برسند. غیر از کودکانی که برادرش جمع می‌کرد، تعدادی را هم خودِ مردم می‌آوردند. غسل اطفال که تمام می‌شد، قنداق‌شان کرده و عین خربزه‌هایی هم‌اندازه و یک‌شکل داخل خورجین چرخ می‌چیدند تا منتقل شوند قبرستان و دفن در قبر‌هایی بدون نام و نشان.

برای محافظت از کودکان در مقابل خطرات رنگارنگ، استفاده از «نمک ترکی» و امثال آن خیلی متداول بود. قطعه‌ای از استخوان شرم‌گاهی گربه که به «کوجی‌گربه» معروف است را به طور مستقل یا داخل کیسه‌ای منگوله‌دار به لباس بچه آویزان می‌کردند. تعداد آویز‌ها گاهی تنه به تنۀ مدال‌ها و افتخارات یک تیمسار ارتشی می‌زد.

«ناگفته ها» به روایت «محمد رضا پزشکی» خبرنگار دهه ۴۰ و ۵۰ موسسه اطلاعات در نجف آباد؛ کاری از «انتشارات مهر زهرا(س)

کتاب ناگفته ها اثر محمد رضا پزشکی

کتاب ناگفته ها اثر محمد رضا پزشکی

مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد

لینک کوتاه

برچسب ها

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.