تاریخ شفاهی

استفاده شربِ نجف آبای ها از پساب

 آب‌خوری آنروز عبارت بود از یک ظرف فلزی به نام سقاخانه و چند کاسه فلزی که به وسیله زنجیری به آن بسته بودند و هر روز توسط مرحوم مشهدی عباس که آن روز بنام فراش مدرسه خوانده می‌‌شد، صبح زود قبل از طلوع آفتاب از جوی آب جاری که جلوی مدرسه بود پر می شد.

استفاده شربِ نجف آبای ها از پساب

 آب‌خوری آنروز عبارت بود از یک ظرف فلزی به نام سقاخانه و چند کاسه فلزی که به وسیله زنجیری به آن بسته بودند و هر روز توسط مرحوم مشهدی عباس که آن روز بنام فراش مدرسه خوانده می‌‌شد، صبح زود قبل از طلوع آفتاب از جوی آب جاری که جلوی مدرسه بود پر می شد.

آب آن جوی از حدود فاصله ده‌فرسخی بالای نجف‌آباد و پس از گذشتن از منطقه تیران و کرون و استفاده آنها از این نهر برای تمیز کردن و شستشو استفاده می‌شد. بطور کلی آبی که در سقاخانه مدرسه برای محصلین استفاده می‌شد درواقع پس‌آب ساکنین کرون بود که ما می‌نوشیدیم.

چون آن زمان آب لوله‌کشی نبود و چاه‌آب چون آب عموماً حدود ۳۰ متر عمق داشت و احتیاج به این بود که با دلو و طناب و چرخ از آن استفاده نمایند و اینگونه چاه‌ها خیلی کم بود و اشخاص مرفه و ثروتمند می‌توانستند از این آب تمیز استفاده نمایند و حدود ۸۰درصد مردم نجف‌آباد از آب جوی مذکور که از دهات متعدد کرون گذشته و به نجف‌آباد رسیده بود استفاده می‌کردند. بدین جهت مدرسه نیز از این قانون مستثنی نبود.

«خاطرات هشتاد ساله دکتر سید مصطفی مرتضوی»، به همت فضل الله خلیلی، کاری از انتشارات مهر زهرا(س) در حوزه تاریخ شفاهی

کتاب خاطرات هشتاد ساله دکتر سید مصطفی مرتضوی

کتاب خاطرات هشتاد ساله دکتر سید مصطفی مرتضوی

استفاده شربِ نجف آبای ها از پساب