انتشار خاطرات پرستار پیشکسوت نجف آبادی

کتاب خاطرات محمد (بهزاد) رستگاری از چهره های شناخته شده جامعه پرستاری شهرستان نجف آباد در قبل و بعد از انقلاب و شاهد زنده بسیاری از وقایع مهم این شهر همچون «محرم خونین سال57» منتشر شد.

انتشار خاطرات پرستار پیشکسوت نجف آبادی

کتاب خاطرات محمد (بهزاد) رستگاری از چهره های شناخته شده جامعه پرستاری شهرستان نجف آباد در قبل و بعد از انقلاب و شاهد زنده بسیاری از وقایع مهم این شهر همچون «محرم خونین سال۵۷» منتشر شد.

به گزارش «همشهری» کتاب«مسیر رستگاری»؛خاطرات بهزاد رستگاری از«مدرسه فیضیه» تا «دانشگاه استانفورد» روایت زندگی رزمنده پرستار محمد(بهزاد) رستگاری به قلم شبنم غفاری‌حسینی است که از سوی انتشارات شهیدکاظمی منتشر و روانه بازار کتاب ایران شده است.

این کتاب در قطع رقعی و در ۳۴۴صفحه با قیمت ۹۰هزار تومان روانه بازار شده  که در فروشگاه اینترنتی انتشارات شهید کاظمی، می توانید کتاب را با بیست درصد تخفیف تهیه کنید.

گزیدۀ متن:
آن روز شاید اندازۀ یک جنگ مجروح آوردند بیمارستان. آن‌قدر سرم شلوغ بود که حتی نمی‌توانستم نفسی تازه کنم. گلویم خشک شده بود و می‌سوخت. درگیری رسیده بود به نزدیک بیمارستان. گاه‌گُداری از در و پنجره‌ها سرک می‌کشیدم توی خیابان تا ببینم چه خبر است. مأموران رژیم مرتب حمله می‌کردند و مردم فرار می‌کردند. یک دختربچه هم تک‌وتنها کِز کرده بود کنار خیابان و فرار مردم را نگاه می‌کرد. پنج‌شش‌ساله می‌زد. با چشم گشتم دنبال پدر و مادرش. یکی از مریض‌ها صدایم زد. می‌خواستم بروم سراغش که دیدم سروصدا زیاد شد. آمدم دم درِ اورژانس. ساختمان فعلی تغییر کرده. آن روز چند تا پله می‌خورد و وارد لابی وسط بیمارستان می‌شدیم. دویدم لب پله‌ها. دیدم یک پاسبان آن‌طرف خیابان روی زانو نشسته است و دارد نشانه‌گیری می‌کند. کاظمی بود. اصلاً فکرش را نمی‌کردم به کی می‌خواهد شلیک کند. دیگر این‌طرف خیابان را نگاه نکردم. چند دقیقه بعد صدای داد مردی پیچید توی بیمارستان. های‌های گریه می‌کرد و داد می‌زد رضوان.

کتاب «مسیر رستگاری» خاطرات محمد (بهزاد) رستگاری پرستار پیشکسوت نجف آباد

کتاب «مسیر رستگاری» خاطرات محمد (بهزاد) رستگاری پرستار پیشکسوت نجف آباد

انتشار خاطرات پرستار پیشکسوت نجف آبادی