انهدام خودروهای غنیمتی قبلِ دعوا

صبح پنجم اسفند سال شصت و دو گردان ۱۴‌معصوم با نیروهای خسته و تشنه به مقر موتوری عراقی‌ها در شرق مجنون‌جنوبی می‌رسند. گوشه مقر تانکر چند هزار لیتری از آب شرب وجود داشت که انتهای آن ۱۰ الی ۱۵‌شیر جهت استفاده نفرات در نظر گرفته بودند. با تکمیل ظرفیت شیرها، یک بسیجی که تشنگی امانش […]

صبح پنجم اسفند سال شصت و دو گردان ۱۴‌معصوم با نیروهای خسته و تشنه به مقر موتوری عراقی‌ها در شرق مجنون‌جنوبی می‌رسند. گوشه مقر تانکر چند هزار لیتری از آب شرب وجود داشت که انتهای آن ۱۰ الی ۱۵‌شیر جهت استفاده نفرات در نظر گرفته بودند. با تکمیل ظرفیت شیرها، یک بسیجی که تشنگی امانش را بریده بود، با شلیک گلوله‌ای سوراخی را در بدنه تانکر ایجاد می‌کند تا سیراب شود. وقتی بقیه نیروها همین ابتکار را تکرار می‌کنند، مخزن تانکر برای همیشه بدون استفاده می‌ماند.

فضل‌الله نجفیان در این خصوص می‌گوید: « حدود سه کیلومتر مانده به پل شحیطات همراه نیروهای گردان۱۴معصوم به این مقر رسیدیم. عدۀ زیادی بسیجی دور تانکر مشغول خوردن آب بودند، تجمع این تعداد نیرو به دلیل احتمال اصابت گلوله توپ خطرناک بود. به همین دلیل و عجله‌ای که داشتیم، رگباری به تانکر زدم تا نیروها زودتر سیراب شده و راه بیفتیم. همین زمان بود که احمد کاظمی رسید و با حالتی عصبانی گفت که نمی‌دانم شما قوم تاتارید؟ چرا این‌جوری می‌کنید؟!»

قبل رسیدن فرمانده لشکر، یکی از آر‌پی‌جی زن‌های گردان۱۴معصوم ضبط‌صوت بزرگی را به عنوان غنیمت بر‌می‌دارد. بختیاری با دیدن این شرایط می‌گوید: «شما میری بری که شهید بشی، آخه این ضبط به چه دردی‌ات میخوره؟!» رزمنده نیز با حالت عصبانیت ضبط را بلند کرده و وسط جاده خُرد می‌کند.

محسن رضائی که از شاهدین این ماجرا بوده، می‌گوید: «در این مقر خودروهای سبک و سنگین زیادی وجود داشت. دقت که کردم متوجه کار غیر عادی محمدرضا کرمی در نزدیکی ماشین‌های غنیمتی شدم. محمدرضا سر اسلحه را داخل باک خودرو کرده و شلیک می‌کرد. دلیل کارش را این‌گونه توضیح داد: ’می‌خوام اینا رو منفجر کنم تا با رسیدن بقیه نیروها، سر غنائم دعوا نشود.‘ حرف و حدسش درست بود ولی شیوه‌ای خاص! را برای عملی کردن آن انتخاب کرده بود. اتفاقاً چند ساعت بعد درگیری‌ و تنش‌هایی بر سر تصاحب غنائم سالم مقر روی داد.»