باند گونی در نجف آباد

اوایل انقلاب، کار داشت نظام و قانون پیدا می‌کرد ولی برخی تندروهای خودسر، همچنان سازِ خودشان را می‌زدند. چند پیرمرد متهجر، «باند گونی» را در نجف آباد تغذیۀ فکری کرده و به چند جوان بی‌مغز، دستور اجرا می‌دادند.

باند گونی در نجف آباد

اوایل انقلاب، کار داشت نظام و قانون پیدا می‌کرد ولی برخی تندروهای خودسر، همچنان سازِ خودشان را می‌زدند. چند پیرمرد متهجر، «باند گونی» را در نجف آباد تغذیۀ فکری کرده و به چند جوان بی‌مغز، دستور اجرا می‌دادند. متخلف را با قانون خودشان محاکمه و مجازات می‌کردند. وجه مشترک مجازات‌هایشان، استفاده از گونی‌های سه‌خط بلندی بود که معمولاً موقع جابه‌جایی متهم، روی سرش می‌کشیدند.

یک مورد از کارهایشان را خودم شاهد بودم. یکی از پیرهای باند، کارگرم بود. روزی لابه‌لای حرف‌هایش، از دهنش پرید که «چند نفر رو می‌خواهیم ادب کنیم!» دو روز نگذشته بود که جنازۀ یکی از آدم‌های خلاف شهر را از بالای درخت‌های سنجد اطراف پارک لاله نجف آباد، کشیدند پایین. درسته که آدم درست و حسابی نبود ولی در یک محاکمۀ قانونی، هیچ‌وقت کارش به چوبۀ‌دار نمی‌رسید.

در مورد دیگری، جوان مجردی را بعد از ضرب و شتم شدید، طوری به کفِ کانال آب بسته بودند که بیچاره زجر‌کُش شده بود. جنازۀ متعفن و باد کرده‌اش را چند روز بعد از مرگ از آب بیرون کشیدند. حالا به نظرتون این بخت برگشته، چه گناهی مرتکب شده بود که این شکلی مجازاتش کردند! از سرِ جوانی و حماقت، می‌رفته روی پشت‌بام حمام‌های زنانه و از داخل پنجرۀ کوچکی که به سقف‌های گنبدی شکل حمام‌ها برای ورود نور و برقراری تهویه ایجاد می‌کردند، داخل را تماشا می‌کرد. یک بار هم دامن از کف داده و به کمک طناب از همان پنجره خودش را به میان نسوان می‌رساند. بلافاصله کتک مفصلی با انواع تجهیزات حمامی خورده و تحویل این باند می‌شود.

گونی به دست‌ها، به سیاسی حرف‌زدن ملت هم گیر می‌دادند. یه کاسب داشتیم که خیلی رُک حرفش را می‌زد. به کشاورزانی که برای خرید کود به مغازه‌اش مراجعه می‌کردند، می‌گفت: «دیگه به زراعت‌تون شیمیایی ندید، این ها چنان کرده اند که دیگه نیازی به کود دادن ندارید!» به تلافی این دست حرفاش که هر بار به شکلی بیان می‌کرد، یک شب گونی به سرش کشیده و برده بودنش داخل باغی. کتک مفصلی بهش زده و نصف ریشش را هم تراشیده بودند. با مته، دستش را سوراخ کرده و در تاریک و روشن صبح، نزدیک خانه‌اش رهایش کرده بودند. صبح که خبرش پیچید توی شهر، جزء اولین ملاقاتی‌هایش بودم. جالب بود که با وجود تمام این کتک‌ها، هنوز حرف خودش را می‌زد!

فعالیت باند گونی تا اوایل جنگ با فراز و نشیب ادامه داشت و به تدریج مهار شدند.

*به روایت یکی از چهره های  مطبوعاتی قدیمی نجف آباد

تصاویر دوران انقلاب نجف آباد

تصاویر دوران انقلاب نجف آباد

باند گونی در نجف آباد