توصیفی از شیخ احمد حججی در نجف آباد
جبروت و هیمنه نداشت. ساکت باش و فضولی نکن، بر زبانش نمیرفت. بارها میشد که در اثنای وعظ با یکی از مستمعان گفتوگو در میگرفت، گاهی سومی نیز به آنها میپیوست و این گفتوگوها رونق و شکوه مجلس را بیشتر میکرد
توصیفی از شیخ احمد حججی در نجف آباد
پاینده در داستان «شیخاحمد بتشکن» تصویری ارائه میدهد که خواندنی است: «…دم شیخ گرم و دلپذیر بود. آیهای از قرآن میخواند و دنبال آن حدیث پیغمبر میگفت که چون نسیم خنک در روزهای گرم، جانها را به نشاط میآورد. جبروت و هیمنه نداشت. ساکت باش و فضولی نکن، بر زبانش نمیرفت. بارها میشد که در اثنای وعظ با یکی از مستمعان گفتوگو در میگرفت، گاهی سومی نیز به آنها میپیوست و این گفتوگوها رونق و شکوه مجلس را بیشتر میکرد… . بعد از وعظ، انجمن درس بود که به رونق کمتر از منبر نبود، از محلات دور طالبان فیض بر این خوان بیدریغ مینشستند…
*رسالۀ دیاریۀ «خوراکوشک»، ویراست پُر و پیمانی از دیباچۀ دیار نون. به قلم «علی یزدانی». کاری از انتشارات مهر زهرا (س)
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰