تاریخ شفاهی
ثبت نام در مکتب خانه های نجف آباد
كلاس سوم يا چهارم ابتدايي بودم كه سال تحصيلي تمام و تعطيلات تابستان شروع شد. پدرم گفت دوست داري بيايي زير گلِ و خِشت يا كه به مكتب ميروي؟
ثبت نام در مکتب خانه های نجف آباد
کلاس سوم یا چهارم ابتدایی بودم که سال تحصیلی تمام و تعطیلات تابستان شروع شد. پدرم گفت دوست داری بیایی زیر گلِ و خِشت یا که به مکتب میروی؟
خیلی بنایی کرده بودم و چندان مایل به تکرارش نبودم، مکتب را انتخاب کردم. یک روز صبح به همراه پدرم به مکتبخانه رفتم، مکتب در کوچه ریاضی جنوبی، کوچه کفاشها و در انتهای آن بود.
از راهروی باریک و تاریکی عبور کردیم تا به فضای مکتب رسیدیم. پدرم با ملاعبدالله مکتبدار سلام و علیک گرمی کردند، گفت ملا عبدالله این بچه را آوردم سه ماه تابستان مهمانت باشد. میخواهم دیندار بارش بیاوری، لاابالی و گاتوری از آب در نیاد، در آینده ریشش را نتراشد و ایستاده ادرار نکند، خوب مراقبش باش.
«مقدمه ای بر تاریخ و فرهنگ مردم نجف آباد» به قلم «فضل الله خلیلی»؛ کاری از انتشارات مهر زهرا
ثبت نام در مکتب خانه های نجف آباد
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰